جولان :: تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۳
الف - جغرافیای جولان
جولان ( یا ارتفاعات سوری یا تپهی جولان ) سرزمینی است عربی و سوریهای که در منتهی الیه جنوبی آن کشور و در امتداد مرز آن با فلسطین قراردارد . مساحت آن تقریباً 1800 کیلومتر مرتبع و شکل آن مستطیل است که طولش از شمال تا جنوب 80 - 75 کیلومتر و عرض متوسط آن 20 - 18 کیلومتر میباشد . جولان نام دیگر شهرستان قنیطره است که در سال 1964 از لحاظ اداری رسمیت یافت . مساحت این شهرستان حدود 1860 کیلومتر مربع یا کمی بیش از منطقهی جغرافیایی جولان ارزیابی شده است .
سلسله کوهستانهای جبل الشیخ در شمال جولان قرار دارد و آن را بر بقاع جنوبی در لبنان جدا میکند . فاصلهی میان جنوب جولان با ارتفاعات عجلون در شمال غرب اردن را درهی رود الیرموک پر میسازد . در غرب ، تپیهی جولان بر دشت حوله و دریاچهی طبریه مشرف است و شیبهای تندی آنها را از هم جدا گردانده . در مشرق جولان ، درهی الرقاد قرار دارد که حد فاصل آن با منطقهی حوران است .
موقعیت مرکزی جولان از لحاظ جغرافیایی اهمیت زیادی دارد و آن را عرصهی عبور قافله ها ، قشونها و ملتها کرده است . این منطقه در طول ادوار میدان نبرد دائمی بوده است . اثر این عوامل در اوضاع انسانی منطقه و شیوههای عمران و اوضاع اقتصادی آن نمایان است .
1 - سرزمین جولان :
جولان منطقهی کوچکی است که از سلسله کوهها و ارتفاعات در شرق زمینهای پست حاصل از گسل سوریه - افریقا به وجود آمده است .
این سرزمین قسمتی از کنارهی شرقی مشرف بر جلگهی حوله - طبریه را تشکیل میدهد . زمین جولان که در اصل از سنگهای رسی تشکیل شده بود ، در معرض مذابها و لایههای آتشفشانی زیادی قرار گرفت که آن را کاملاً پوشانیده . بنابراین سطح این منطقه از ریزش مذابها و مخروطهای آتش فشانی تشکیل شده ، به جز برخی جزیرههای کوچک و نوارهای تنگ در قسمتهای پائینی بعضی از درهها در جنوب غرب جولان که قسمتهایی از سنگهای لایهی رسوبی زیرین نمایان میشود .
بیشتر قسمتهای جولان درارتفاعی ما بین 950 - 1300 متر بالای سطح دریا قرار دارد . از لحاظ ارتفاعات کوهستانی به دو منطقهی اصلی تقسیم میشود که دنبالهی آن ارتفاعات پست تر قرار دارد .
- منطقهی شمالی که ارتفاع آن از سطح دریا 900 - 600 متر است و پس از آن قسمتهای انتهای جنوب شرقی جبل الشیخ است که ارتفاع آن به بیش از 1500 متر میرسد . بلندی این منطقه در جهت شمال افزایش مییابد و بعد سلسله کوههای جبل الشیخ شروع میشود ، در جهت شرق نیز وضع همین گونه است . بلندی سلسله کوههای جولان از 1000 متر بیشتر است که در قلهی تپهی بیرعجم به 1155 متر بالاتر از سطح دریا میرسد . در حالی که ارتفاع زمینها در جهت غرب و جنوب غربی که منطقهی دوم کوهستانی قرار دارد ، رو به کاهش میگذارد .
- منطقهی جنوبی که ارتفاع آن 600 - 300متر بالاتر از سطح دریا است . پس از آن سرزمینهای پست واقع است که ارتفاع آنها از 300 متر کمتر است ، مانند دشت البطیحه و قسمتهای پایانی درههای سیل گیر که بر زمین حوله و یا دریاچهی طبریه میریزد و ارتفاع آنها 212 متر پائین تر از سطح دریا میباشد .
زمینهای دو منطقهی فلات جولان عموماً با شیی ملایم در جهت غربی و جنوب غربی سرازیر است ، ولی درمنطقهی شمالی و شمال غربی ، تپهها و کوههای دور و جدا افتاده بسیار است . درمنطقهی جنوبی و جنوب غربی ، ارتفاعات کم کم کاهش یافته و از ناهمواری آنها کاسته شده است . تپههای منطقهی شمالی
در شمال قنیطره مرکز شهرستان یا در نزدیک آن عبارتند از تپههای الاحمر ، الشیخه ، البرعم ، لصرام و الورده ( بلندترین قله 1217متر ) و ابوالندی ( بلندترین قله 1226 متر ) . از تپههای جداگانه ، تپهی ابوخنزیر ، تپهی یوسف ، تپهی فرس را میتوان نام برد . سلسله کوههای جولان از کنارهی شرقی میانی شروع میشود و از نهر قنیطره در شمال تا نزدیکی روستای الرفید در جنوب امتداد دارد . این ارتفاعات ، خط تقسیم آبها میان درهی الرقاد در شرق و فلات جولان در غرب و جنوب را تشکیل میدهند .
زمینهای منطقهی شمالی ، سنگهای بازالتی فراوانی دارد ، جز برخی از دشتها و جلگههای کوچک مانند قنیطره ، عین زیوان ، المنصوره و الدلوه . در این منطقه درههای تنگ و عمیق نایاب است مگر در قسمتهای غرب که درهی رود بانایس در درهی الفاجر قرار دارد .
بخشهای جبل الشیخ داخل این منطقه ( نه از لحاظ جغرافیایی بلکه از آن نظر که در اشغال اسرائیل است ) شیبهای جنوبی جنوب شرقی منتهی الیه جوب غربی سلسله کوههای جبل الشیخ میباشد . جادهی مجدول شمس جباتا الزیت - بانیاس ، حد فاصل میان جولان و جبل الشیخ را تشکیل میدهد . این قسمت جنوبی غربی جبل الشیخ توده ایست کوهستانی بر محورهای شمال شرقی - جنوب غربی و در میان آنها درههای یعفودی ، الدفین و العسل قرار دارند . ارتفاع منطقه از 1500 - 1200 م در جنوب و جنوب غربی تا 1900 - 1800م در شمال و شمال غربی رو به افزایش است و ارتفاع برخی از قلهها از 2000 بالاتر از سطح دریا نیز متجاوز است .
ارتفاعات منطقهی جنوبی و جنوب غربی فلات جولان پراکنده تر است . زمینهای به شکل دشتهایی امتداد دارند که درهها یا زمینهای مرتفعای آنها را از هم جدا کرده است . مهمترین این دشتها عبارتند از فیق - العال ، کفر حارب ، الجوخوار الرفید ( همه از سطح دریا بالاتر ) و دشت البطیحه ( که از سطح ردیا پست تر است ) . در این منطقه و به ویژه در جنوب ، درههای تنگ و عمیق که دارای شیبهای تند و بعضاً عمودی فراوان است . مهمترین این مجموعه دره ها ، مجموعه درهی السمک است که درههای متناهی به دشت البطیحه را در میان دارد و درهی مسعود که شاخه رود الیرموک را در بر میگیرد . تپهی جولان با کنارههایی ناهموار و پر شیب ، بر دشت و دریاچه طبریه در غرب ، و رود یرموک در جنوب مشرف است . ارتفاع این بلندیها از مناطق تحتانی به 2000 متر میرسد .
2 - شرایط آب و هوای جولان و منابع آب :
آب و هوای جولان ، تحت تأثیر نزدیک به دریای مدیترانه و نبود موانع کوهستانی مهم بر سر راه این تأثیرات دریایی ، قرار دارد . بنابراین آبو هوای جولان ، مرطوب و فلاتی کوهستانی است که از یک طرف به مناطق ساحلی مرکزی و از سوی دیگر به مناطق کوهستانی شباهت دارد . جولان قسمتی از منطقهی معتدله را تشکیل میدهد که در تابستان گرمای زیاد متوسط دمای سالانهی نسبتاً بالایی دارد . زمستان جولان از بیشتر قسمتهای دیگر سوریه سردتر است . به طور کلی گرما در جولان ازغرب به شرق و ازجنوب به سمت شمال مرتفع افزایش مییابد . جدول زیر که دما را در قنیطره و فیق نشان میدهد ، نمایانگر این موقعیت است چون قنیطره در جولان شمالی و فیق در جولان جنوبی قرار دارد .
در صورتی که در منطقهی شمالی و شمال شرقی و پایانههای جبل الشیخ ریزش برف و یح به طور متوسط 21 - 15 روز در سال روی میدهد ، در جولان جنوب و جنوب غربی ، دما ، در میانگین سالانه یا میانگین سردترین ماهها ، افزایش نشان میدهد ، به ویژه در دشت بطیحه و منطقه الحمه که حمامهای آب گرم آن شهرت دارد و دمای آن در زمستان به ندرت از 10 درجه سانتیگراد کمتر میشود .
جولان از مناطق پر باران سوریه است . ولی بارندگی در آن به نسبت ارتفاع تفاوت دارد . البته میشود گفت که تمامی مناطق جولان که بلندی آنها بیش از 550 - 500 متر از سطح دریا بالاتر است میزان بارندگی سالانه در آنهای از 500 میلی متر بیشتر است و پوشش برف در آنها به 35 سانتی متر میرسد .
متوسط میزان رطوبت در جولان به ویژه در جولان شمالی به دلیل فراوانی بادهای غربی و جنوبی غربی بالا میباشد . رطوبت نسبی در قنیطره در تابستانی به 50 درصد و درماه ژانویه به 83 درصد میرسد . ولی در جولان جنوبی رطوبت نسبی کاهش پیدا میکند و این علت وزیدن بادهای قاره ایست که از داخل و از جهت شرق و جنوب شرقی میباشد .
در جولان علی رغم میزان بالای بارندگی سالانه رودهای دائم الجریان وجود ندارد . بیشتر آبهای سطحی در جولان موقتی هستند و سیلهایی هستند که در دره یهای خشک به سوی یکی از سه رودخانه که در اطراف آنها قرار دارند جاری میشوند ، یعنی رود اردن و شاخههای آن و نهر یرموک و درهی الرقاد . برخی از رودبارها در قسمتهای پائین خود در صورت وجود چشمههای زاینده ، جریان دائمی دارند . رودخانهای که فعلاً در جولان هست بانیسا در منتهی الیه شمال غربی است . دره این رود عمیق است ولی درازای آن کم و تنها حدود یک کیلومتر آن در زمینهای سوریه قرار دارد . درگیر از آبهای سطحی دریاچه مسعده را در شمال و شمار زیادی از آبگیرها
می توان ذکر کرد که از آب باران و برف تغذیه میشوند و بیشتر آب آنها در تابستان تبخیر میشود .
جولان از نظر منابع آبهای زیرزمینی غنی است . بشر برای دستیابی به آنها ناگریز شد چاههایی حفر کند و این به ویژه در قسمتهای شرقی که به دلیل لایه رسوبی ضخیم زمینی ، چشمهها نادر هستند ، صدق میکند . در غرب و جنوب غربی گود شدن درهها درون لایههای سنگی اجازه داد تا چشمه سارها در اطراف درهها و بستر آنها جاری شوند . بیشتر آب این چشمهها در آخر به شاخههای رودخانه اردن بالا یا دریاچه طبریه میریزد و زمینهای جولان از آن جز بهرهی کمی نمیبرند .
3 - خاک و پوشش کیاهی :
خاک جولان به گروه خاکهای حوضه مدیترانه شرقی دارد و از نوع مرطوب یا نیمه مرطوب است . شایعترین خاک از نوع بازالتی است . درقسمتهای شمالی پر از سنگ و کم تراکم است و در اثر سیل و باران بیشتر در معرض فرسایش میباشد . هرچه به طرف جنوب غربی رفته شود به ویژه در زمینهای باز ، سنگ آن کمتر و تراکم خاک بیشتر میشود . از این رو در ارتفاعت شمالی پوشش گیاهی که از تپهها و درختها تشکیل شده است وجود دارد و زمینهای کشاورزی خوب ، کم است . ولی در قسمتهای جنوبی زمینهای کشاورزی وسیعی دیده میشود . در گذشته جولان جنگلها ، بیشهها و بوته زارهای زیادی داشته است ولی دست اندازی انسانها ، بیشتر درختان آنها را از بین برد و امروزه مساحت بیشه زارهای پراکنده ، از 15 درصد کل مساحت جولان تجاور نمیکند . بیشترین درختهای این منطقه را بلوط ، پستهی کوهی ، ازگیل ، زالزالک ، و گلابی و هلوی وحشی تشکیل میدهند . زمین جولان پوشیده از گیاهان و علفزارها است و چراگاه بسیار خوبی به شمار میرود .
- عمران جولان و جمعیت آن :
بررسیهای تاریخ بیانگر عمران جولان از زمانهای دور میباشد . بیش از 100 مکان باستانی در آن کشف شده که بیشتر آنها به زمانی یونان ، روم ، و بیزانس تعلق دارد . عربها ساکنان اصلی و قدیمی جولان بوده اند . اینها اکثریت ساکنان را تشکیل میدهند و در بیشتر جاهای جولان ساکن هستند و به عشایر زیادی بستگی دارند . برخی از آنها در روستاها و مراکز شهرنشینی ، مانند منطقههای فیق و مسعده و خان ارنبه و البطیح زندگی میکنند . در میان گروهی نیز مانند عشایر فضل و نعیم بازماندههایی از شیوههای زندگی عشایری میان آنها دیده میشود .
جولان به دلیل موقعیت جغرافیایی خود ، همواره به عنوان منطقه عبور و معبر باقی مانده است ، و تا اواخر قرن نوزدهم در آن جمعیت های ، بزرگ به شکل شهرها یا روستاهای بزرگ به وجود نیامده بود . در آن زمان عثمانیها بعضی از گروههای ترکمن و چرکسی خود را در آنجا مستقر کردند . چرکسهای جولان بازماندگان گروههایی هستند که از راه دریا به فلسطین آمدند و سالها در آنجا اقامت کردند . بیشتر اینان ، با نقشه سازی مقامات عثمانی ، بعدها وارد منطقه جولان درسوریه و منطقه عمان در اردن شدند . چرکسها در 13 روستا در امتداد نوار موازی سلسله کوههای جولان ساکن هستند و شمار آنها در این روستاها در سال 1967 به حدود 17000 تن برآورد شد . شمار ترکمنها در همان سال از 3000 تن تجاوز نمیکرد .
به این ترتیب منطقه جولان ترقی میکرد و جمعیت آن رو به افزایش بود . در روزگار تحت الحمایگی فرانسه تعدا زیادی از بیابان گردان در آنجا استقرار یافتند . بزرگترین جهش در عمران جولان در سال 1948 روی داد که آوارگان فلسطینی به آنجا پناه بردند . چون منطقه با سرزمینهای اشغال شده فلسطینی همجوار بود اهمیت نظامی پیدا کرد . در سال 1960 جمعیت شهرستان فنیطره حدود 108046 تن بود . جمعیت جولان در سال 1967 حدوداً 153000بر آورد شد که در 275 شهر و روستا و مزرعه زندگی میکردند ( افراد نیروهای مسلح و خانوادههای آنها در این رقم وارد نیستند ) . این افزایش بزرگ در جمعیت به روال طبیعی نبود و عمل مهاجرت از سایر قسمتهای سوریه به آنجا در نتیجه رونق اقتصادی مؤثر بوده است . تراکم جمعیت در جولان درسال 1960 حدود 58 در کیلومتر مربع بود که کمی پیش از اشغال صهیونیستی در سال 1967 به 82 تن در کیلومتر مربع رسید . تراکم جمعیت یکسان نیست چون جمعیت روستاها منظم نیست . در جولان سه مرکز برای تجمع روستاها وجود دارد . نخست منطقهی القنیطره ، و دوم کوهپایههای جبل الشیخ و شمال جولان و سوم منطقه فیق است در جنوب . میانگین عمومی جمعیت روستاها در جولان 667 نفر در هر روستا است . در صورتی که جمعیت روستای مجدل شمسی بر اساس سرشماریهای سال 1960 حدود 2330 تن و فیق 2185 تن و العال 1858 تن و الخشینه 1615 تن و زعوره 1532تن بود . جمعیت شهر قنیطره در سال 1966 بالغ بر 27378 تن بود . این شهر دراصل ایستگاهی بود بر سر راه دمشق - فلسطین و سپس روستای کوچکی شد که چرکسها در آن مستقر شدند . در سال 1893 تبدیل به یک شهرستان مستقل شد . از آن پس رو به توسعه گذاشت و اهمیت آن افزایش یافت تا آنکه مرکز ایالت شد . فعالیتهای اداری و بازرگانی در آن رونق گرفت و مرکز راههای ارتباطی تمام ایالت شد . آب آشامیدنی شهر از چشمههای جبل الشیخ آورده شد و به شبکه برق رسانی و سایر خدمات مجهز گشت . روز به روز آبادی شهر بیشتر شد وجمعیت آن رو به فزونی گذاشت و فعالیتهای گوناگون خدمات شهری از لحاظ جغرافیایی و اداری در آن صورت میگرفت .
با آنکه در ساختمان همه روستاهای جولان نقشه منظم و معینی به کار نرفته است اما روش ساختمان در مناطق سه گانه تراکم جمعیت متفاوت است . در شمال دیوارهای خانهها از سنگهای آهکی و دولومیتی بنا شده و سقفها ساف و روی ستونها چوبی مستقر هستند و پوشش آنها از خاک و گیاه است . بیشتر خانهها از دو طبقه و در شیبهای جبل الشیخ قرار گرفته اند . اکثریت ساکنان این منطقه از اعراب درزی مذهب هستند . در روستاهای سلسله کوههای جولان نوعی نقشه منظم مشاهده میشود . خانهها از سنگ بازالت ساخته شده اند . سقفها از آجر هستند که به شکل دندانه اره یا منشور است . بیشتر خانهها یک طبقه بود و ساکنان آنها اکثراً از چرکسها هستند .
خانههای منطقهی سوم در جنوب جولان از سنگ بازالت و کاه گل ساخته شده است . سقفهای آنها صاف است هستند و روی پایههای چوبی قرار دارند پوشش سقفهای از صفحههای فلزی و گل و الوار گیاهی است . اخیراً در بقای بسیاری از خانههای از سیمان مسلح استفاده میشود . خانههای افراد نیروهای مسلح و روستاهای دفاعی همگی از سیمان بنا شده اند .
پس از اشغال صهیونیستی ، شهر قنیطره و بیشتر روستاهای جولان دچار خرابی و ویرانی شدند و 1100 روستا به کلی نابود شد و شهر قنیطره نیز پیش از پس دادن آن به مقامات سوری توسط صهیونیستها خراب شد . نزدیک به 120هزار از ساکنین جولان آواره شدند و پس از 1967 در آنجا به جز اهالی بعضی از روستاهای شمال جولان که اشغال شدند یعنی مجدل شمس و مسعده و بقعاتا و عین قنیه و الفجر کسی در آنجا نمایند . تعداد این افراد در سال 1982 در حدود 15000 نفر برآورد شد .
- اقتصاد جولان :
اقتصاد جولان به کشاورزی و دامداری متکی است . نسبت شاغلین در این دو بخش 63 درصد نیروی کار را تشکیل میدهد در حالی که شاغلین رشتههای صنعتی 19/5 درصد میباشند .
مساحت زمینهای قابل کشت جولان در سال 1966 به حدود 107150 هکتار برآورد شد که از آن 40000 هکتار زیر کشت بود . مساحت چراگاهها 17500 هکتار و جنگلها و بیشهها 28000 هکتار بود .
بیشتر زمینها برای آبیاری به بارانهای فراوان متکی است که اجازه میدهد کشت زمستانه و تابستانه انجام گیرد و پوشش گیاهی خوبی بروید . زمینهای آبیاری شده اکثراً در اطراف ارتفاعات غربی و جنوب غربی قرار دارند و مساحت آنها به حدود 2147 هکتار میرسد .
محصولات کشاورزی به انواع دانهها وحبوبات سبزیجات و درختان میوه منحصر میشود گندم مقام اول ( متوسط تولید سالانه در سالهای مهمولی 18000تن ) و جو ( 13900تن ) مقام دوم را دارد . کشت سبزیجات به آبیاری بستگی دارد و در پی افزایش تقاضای کشت آنها افزایش یافته است ( 5000هکتار در سال 1967 ) . قسمتهای جولان که دارای هوای ملایم تری هستند مانند دشت بطیحه و و قسمتهای پائینی ارتفاعات در جنوب غربی مرکز این گونه کشتها شده است . در روستاهای مناطق شمالی و شرقی جولان انگور و سیب کاشته میشود . در جولان بعضی از گیاهان صنعتی مانند کنجد و لوبیای سودانی و پنبه و کتان و یا نسو و توتون نیز کاشته میشود . از آنجا که در جولان چراگاه و مراتع فراوان است نگاهدای احشام میان مردمان آن شایع است . بیشترین آنها گوسفندان ( 167000 رأس ) و پس از آن گاوها ( 36000رأس ) هستند . در تمام روستاها مرغ و خروس نگاهداری میکنند و زنبورداری و تولید عسل نیز رایج است .
صنعت در اقتصاد جولان مقام دوم را دارد و از صنایع دستی و کوچک محلی مانند آنگری و نجاری و ساخت و تعمیر ابزارهای کشاورزی ساده تشکیل میشود . بیشتر آن در شهر قنیطره متمرکز است . در اینجا کارخانههای آرد سازی و آب انگورگیری و کارگاههای تولید شیره خرما وجود دارد . صنایع کوچک دیگری چون صنعت نساجی دستی از قبیل قالیبافی ، گلیم بافی و چادربافی و همچنین دباغی و نقره کاری وجود دارد .
تا سال 1948 جولان ، چون راه عبور کالا میان سوریه و فلسطین بود اهمیتی بازرگانی داشت . پس از آن اهمیت آن جنبه نظامی و استراتژیک پیدا کرد ، و نقش بازرگانی آن به دادو سند محلی یا مبادلات داخلی با سایر مناطق سوریه مانند حوران و دمشق منحصر شد . درفصل زمستان حمامهای آبگرم همه که از چشمهها تغذیه میشد مقصد مسافران از همه نقاط سوریه بود .
- مستعمرههای یهودی نشین در جولان :
نقشه صهیونیستهای این بود که پس از ویران کردن و از بین بردن روستاهای عرب نشین ، جولان را از مهاجر نشینهای یهودی پر کنند . شمار این مهاجر نشینها تا ماه فوریه 1982 به 32 واحد رسید . ( نک - : اسکان صهیونیستها پس از 1967 ) .
ب - تاریخ جولان :
تاریخ جولان بخشی از تاریخ سوریه است که جزیی از سرزمین عربی و نیز منطقهای که اصطلاحاً " خاورمیان " نامیده شده است ، میباشد .
خاور میانه با نعمت خدادای آب و هوای خوش و معتدل یکی از گهوارههای تمدنهای قدیمی بود . از ویژگیهای این تمدنها جابه جایی تودههای انبوه بشری در آنها بود . مهاجرتها ، دادوستد بازرگانی و تجارت و جنگ پایه در هم آمیختگی پیگیری بود که به تمام ساکنین خاورمیانه زیان رساند .
همه این جابهجائیها در جولان ، که میعادگاه واقعی شرق و غرب و شمال و جنوب است ، منعکس گشت . این میعاد گاه از این رو مزایای فراوانی داشت به طوری که در سد کوهستانها در غرب جولان که شیبها غرب را به داخل میبندد ، و شکافهایی وجود داشت . مقصود از اینها دهانه مرجعیون در شمال و دشت مرج ابن عامر در جنوب و معبر سهل الوصول در محل پل بنات یعقوب فعلی روی رود اردن میباشد .
نگاهی به نقشه شبکه راهها به روشنی اهمیت جولان را در روابط میان ملتهای باستانی خاورمیانه نشان میدند .
این وضع مساعد یعنی امکان حرکت در همه جهتها همواره به سود جولان نبوده است ، بلکه برعکس گاهی عواقب اسفباری را به وجود میآورده است . ارتشهای مصری ، پادشاهان ایران و آشور و کلدانیها و مقدونیها و یونانیان و سلوکیها همواره در جولان با یکدیگر به نبرد میپرداختند و آنجا را محل " وقوع جنگها " میکردند .
به این ترتیب سرنوشت جولان ، و نیز سرنوشت خاورمیانه به طور اعم آن بود که قربانی ناپایداری و هرج و مرج باشد ، تا روزی که اعراب حومت خود را بر خرابههای باقیمانده از آن مملکتهای باستانی استوار کردند .
جولان هرگز ، حتی در دوره روم ، استقرار واقعی نیافت ، چون در آن زمان غسانین که وابسته به روم بودند همواره با تنوخیان که هم پیمان سامانیان بودند درگیر جنگ و کشمکش بودند .
هرگونه بررسی تاریخی درباره جولان ، با مشکلات واقعی فراوانی رو به رو است چون اسناد و مدارک و آثار تاریخی و باستانی باقیمانده از دورانهای پیش از صلیبیها بسیار ناچیز است . اماکن تاریخ متعددی وجود دارد ، ولی هرگاه یک باستانشناس میان آنها بگردد ، مانند فیق ، و العال ، وکفر حارب ، و حومسیه ، وقلعه الصبیه ( نمرود ) چیز به درد بخوری کشف نخواهد کرد مگر دو قلعه که فرنگیها آنها را بنا کردند و هنوز سالم مانده اند . این دوقلعه الحصن بالای دریاجه طبریه ، و قلعه الصبیه ( نمرود ) نزدیک بانیاس میباشد .
آبل دانشمند جغرافی دان در کتاب خود " جغرافیای فلسطین " میگوید " ثروتهای جولان چون چوبهای جنگی ، و چراگاهها و غلات و احشام و سنگهای ساختمانی و جادهها که تا دمشق و ایلات کشیده است برای ما مسأله تراکم جمعیت در منطقه و رقابت مصریها و عموریها بر سر آن و مصریها و حتیها و مصریها و شاهان بین النهرین را تفسیر و توجیه میکند . این رقابت در تمام دورانهای تاریخی و تا دوران نورین بوده و هست .
قدیمیترین متنهای تاریخ که به منطقهی جولان اشاره کرده است نامههای تل العمارنه است . آبل میگوید " پس از یک جنگ طولانی میان مصریها و حتیان دو طرف توانستند به کشمکش خود پایان دهند . موافقت نامه صلح و پیمان همکاری بسته شد و در آن خدایان ، کنسا ، جبل لبنان و ساریانا با حرمون به عنوان نگهبانان موافقتنامه ذکر شد . "
در حقیقت پیمانی که میان کائوسیلیس سوم شاه حتیها و رامس دوم فرعون مصر بسته شد ، روابط دوستانه ، میان آنها پدید آورد . و بر اساس این پیمان جنوب سوریه و از جمله جولان زیر حکومت فرعونهای مصر قرار گرفت . پس از یک قرن صلح و دوستی دولت حتیها از هم پاشدی .
از بین رفتن مملکت حتیها در قرنهای نهم نو هشتم پیش از میلاد به ظهور آشوریها در صحنه کشمکشها کمک کرد . تگلات فلاسر اول و شلمناسر سوم ، فینیقیه حمله بردند و در آنجا با مصریها و هم پیمانانش در مرکز اقلیم " باشان " یا جولان و حوران ، درگیر شدند .
در قرن پنجم پیش از میلاد کوروش و داریوش پادشاه ایران بر سوریه مسلط شدند و قلمرو آنها از رودخانه خابور تا رودخانه لیطانی و از رود اردن تا رودخانه عاصی امتداد داشت . پس از شکست ایرانیان به دست اسکندر مقدونی در سال 332ق . آنها سوریه را به نفع یونانیان و جانشیان اسکندر تخلیه کردند . اسکند بر سر راه خود برای تسخیر مصر از راه ساحل سوریه فرصت یافت تا قبایل جولان و حوران را زیر سلطه خود در آورد .
جانشینان سلوکی اسکندر از سال 320 تا سال 61ق . بر سوریه حکم راندند . این دوره به کارهای وحشیانه و دور از تمدن شناخته شده که بیشتر با تشویق سروران حاکم صورت میگرفته است . همچنین در این دوره افراد بیشتری از قبایل عرب از سوی یمن و حجاز آمدند و در سوریه اقامت گزیدند و در قسمتهای مختلف آن و از جمله جولان پخش گشتند .
سلوکیها مراکز متعددی در جولان داشتند ، ولی تنها جایی که نام آنها را با به امروز حفظ کرده است روستای کوچک سلوکیه است
در سال 64ق . م لشگر پمپه سردار رومی سلطه روم را بر زمینهای سوریه تحمیل کرد و آن را به سه ایالت تقسیم نمود :
- ایتوریا ( شمال شرق فلسطین ) .
- تراکونیتیویا .
- حوران و عوج باتانیا .
جولان در ایالت " حوران و عوج باتانیا داخل شد . در سال 36 ق . م . این منطقه بار دیگر به دست مصریها افتاد چون مارک انتونی سردار روم ( 30 - 83ق . م . ) مصر و لبنان و فلسطینی را به کلئوپارترا بخشید . دوران این ملکه چندان دوام نیاورد چون اکتاویوس پس از نبرد اکسیوم در سال 31ق . م . که در آن آنتونی را شکست داد امپراتور روم و شرق شد . اوکتاویوس از
سال 23ق . م . حوران و عوج باتانیا و تراکونیتیویا را از دست اوریاداس سوم شاه نبطیها بیرون آورد و آن را در اختیار هرود قرار داد تا او منطقه را از دستجات یاغیان پاکسازی کند . میتوان گفت که آمدن رومیان پایانی بود برای مملکت اسرائیل . پس از آن به مدت یک قرن امیران یهودی وابسته به هرود حکومت کردند ولی زیر سلطهی رومیها بودند .
در زمان حکومت رومیها کشور مدت کوتاهی در صلح و آرامش به سر برد و مانند گذشته یکی از زیباترین کشورهای جهان شد .
تقسیم امپراتوری رم برای همه سوریه دورانی از جنگ و نارامی در پی داشت . چون سرنوشت امپراتوری بیزانس رقم خورده بود و به جای پایان دادن به نا آرامیها خود درگیر جنگهای بای پایانی با ساسانیان گشت .
قشون ایران مدت پانزده سال بر حوران و فلسطین مسلط شد . ولی ساسانیان در حوران اثری از خود باقی نگذاشتند چون مدت اقامت آنها کوتاه بود . قبایل عرب از دوره سلوکیها شروع کرده بود به مناطق شمالی سوریه وارد شود . غسانیها در جولان و شرق اردن شمالی و حوران و جبل الدروز مستقر شدند . قبایل عرب دیگری در عراق و غرب رودخانه فرات پای گرفتند و اینها تنوخیها نامیده میشدند . غسانیها با رومیان هم پیمان بودند و سایر قبایل عرب با فارسها . به این ترتیب تاریخ غسانیها و تنوخیها چیزی نبود مگر جنگهایی که به نفع دو امگراتوی متخاصم انجام میگرفت یعنی ، ایران و بیزانس .
در ادبیات دوره جاهلی عربی نام " حارث و جولان " آمده است . با آنکه محل این روستا هنوز مشخص نشده است ، ولی تقصیر نام آن ممکن است به نشانههای تاریخی با اهمیتی بیانجامد . این نشانهها نه تنها برای آن روستا بلکه برای منطقهای که جولان نامیده میشود اهمیت دارند . معلوم است که حارث نام یکی از این امرای غسانی است . در حقیقت بیشتر امیران یا شاهان غسان که نگهبان قسمتهای جنوبی سوریه و بخش بزرگی از شرق اردن بودند ، حارث نامیده میشدند ( الحارث من جبله الغسانی و الحارث بن ابی شمر الغسانی ) . نام مرکب " حارث الجولان " به معنای امیر جولان است . ممکن است از این چنین نتیجه گرفت که جولان در زمان غسانیها نوعی خودمختاری داشت و یک امیر امور آن را داره میکرد . احتمالاً این امیر نام خود را بر روستای محل اقامت خود ، بنابر عادت آن زمان ، گذاشته باشد .
کشمکشهای دو امپراتوری بیزانس و ایران و همپیمانان آنها تاریخ قسمتهای جنوبی سوریه را تا نیمه اول قرن هفتم میلادی همراه با نا آرامیها کرد . این کشمکشها پایان نگرفت مگر پس از آمدن مسلمانان و پیروزی آنها در نبرد یرموک در سال 636م . مسلمانها پس از پیروزی بر بیزانس از جولان گذشتند و به دمشق و سایر قسمتهای سوریه روی آوردند . آنها جولان راکه آبهایی فراوان وچراگاههای حاصلخیزی داشت و برای اردوزنی قشونهای اعراب مسمان مناسب بود ، پایگاه عملیات خود کردند .
در حقیقت جولان اولین پایگاه مسلمانها شد . یکی از روستاهای قدیمی آن به نام جابیه در زمان غسانیها و به ویژه در دورههای اولیه کشورگشاییهای اسلامی نقش مهمی داشت . اینجا بود که خلیفه دوم عمر بن الخطاب در سال 17ه - /638م . پیش از آنکه به سوی بیتالمقدس عزیمت کند خطابهای ایراد کرد او به بیتالمقدس میرفت تا در اجتماعی شرکت کند که بعدها به اتفاق آراء نظر داد که زمینها در دست صاحبان آنها باقی ماند . سال دیگر 18ه - /639م . بیماری طاعون شایع شد و ارتش مسلمانها به جایی که از وبا در امان بود منتقل شد . جایی حتی در زمان امویها نیز محل اجتماعات بود . در اینجا بودکه مروان بن الحکم به خلافت برگزیده شد . و در همین جا بود که شیعیان جنبش مخفیانه خود را برای پس گیری خلافت و برقراری خلافت مسلمانان به دست امام سازمان دادند .
از آنجا که جولان محل تلاقی راهها و در جوار سرزمینهای مقدس بود سنگینی جنگهای صلیبی بیشتر بر آنها بود . قلعههای الحصن و الصبیه صلیبیها بر گذرگاهها و جادهها مشرف بودند و نتیجتاً بر منطقه نظارت داشتند .
در سال 1105 - 1106م فرنگیها تا روستای العال پیشروی کردند و در آنجا قلعهای بنا کردند ولی مدت درازی آن را در دست نداشتند .
طبریه که از زمان نبرد حطین پایگاه صلیبیها شده بود . نیمی از درآمدههای السلط و البلقاء و جولان و مناطق مجاور را تا حوران دریافت میکرد . معنای آن این بود که جولان و حوران زیر سلطهی صلیبیها قرار داشتند . در قرن پانزدهم میلادی جولان نیز از حملههای مغولان به رهبری تیمور لنگ مصون نماند . با رسیدن عثمانیها به صحنه در سال 1516م و نشستن آنها به جای ممالیک ، دوران جدیدی در تاریخ خاورمیانه آغاز شد . اشغال عثمانیها مدتی زیاد و تا پایان جنگ جهانی اول به درازا کشید . در این میان حوادث و نا آرامیها نیز روی میداد که مهمترین آنها اشغال سوریه توسط مصریها بود که آن رابه فرماندهی ابراهیم پاشا در اوایل قرن نوزدهم گرفتند . این حمله نظامی مصریها دو اثر به جای گذاشته ، پل قدیمی الرقاد و جاده قدیمی که جاده مصری نام گرفته است .
پس از پایان یافتن حکومت عثمانیها ، و آزادی سوریه از تحت الحمایگی فرانسه و اعلام استقلال در سال 1946 جولان یکی از استانهای سوریه شد . در سال 1948 که اسرائیل در فلسطین به وجود آمد جولان منطقه برخورد نظامی با صهیونیستها شد .
احتمالاً تاریخ جولان دو حقیقت زیر را آشکار میسازد :
- منطقه جولان از گذشته دور خود چیز قابل ذکری به ارث نبرده است چون آثار تاریخی و باستانی آن اندک و کم اهمیت هستند .
- گروههای انسانی مختلف ، با استثنای اعراب ، در اوایل تاریخ نوین به این سرزمین آمدند و بنابراین اعراب چه بادیه نشین و چه روستایی ، ساکنان اصلی را تشکیل میدهند . اینها بازماندگان قبایل عربی هستند که قبل از آغاز تاریخ میلادی به جولان آمدند . در دوران نوین نیز برخی قبایل عرب به این منطقه آمده و ساکن شدند . مشهورترین اینان ، مناظره ، عرامشه ، حمدون ، سیاد ، جوامیس و غره میباشند .
ج - جولان اشغالی
اشغال جولان یکی از هدفهای اصلی جنگ ژوئن 1967 بود که اسرائیل آغاز کرد ( نک - : جنگ 1967 ) . اسرائیل با حمله به جولان حدود 1250 کیلومتر مربع از زمینهای آن راکه شامل منطقه خلع سلاح شده ( حدود 100 کیلومتر مربع ) نیز میشود به اشغال خود در آورد . قسمتهای کوچکی از جبل الشیخ که پایانههای جنوب غربی این سلسله کوههاست نیز قسمتی از این مناطق اشغالی میباشد . این قسمتها ، برخلاف واقعیت جغرافیایی ، در چارچوب " جولان اشغالی " قرار میگیرند .
اسرائیل 120 هزار شهروند عرب سوری را از جولان بیرون راند که همگی به داخل سوریه پناه آوردند . اثنای جنگ 1973 قنیطره مرکز استان و نیز برخی روستاها ماند حمیدیه ، قحطانیه ، بیرالعجم ، بربقه و الرفید آزاد شدند .
1 - مطامع صهیونیستها در جولان :
اشغال جولان ، آنگونه که اسرائیل مدعی است در اثر شرایط خاصی به وجود نیامد بلکه نتیجه چشم دوختن صهیونیسها به سرزمینهای عربی به عصر توسعه میباشد . جولان قسمتی از همین سرزمینهاست برای اثبات این ادعا نشانههای زیادی هست ، مانند :
- مرزهایی که دیوید بن گورین برای دولت صهیونیستی قائل بود او در سال 1918 چنین نوشت : این دولت " شامل همه نقب و یهودا و سامره و جلیل ، و سنجق دمشق ( شهرستانهای قنیطره و وادی عنجر و حاصبیا ) میشود . "
- مرزهایی که سازمان جهانی صهیونیست برای دولت صهیونیستی قایل بود . در یادداشت این سازمان به کنگره صلح در پاریس به تاریخ 3/2/1919 آمده است که این دولت میباید جبل الشیخ را شامل باشد . علت آن را نیاز دولت یاده شده به منابع آب این کوهستان که که در کنار جولان است یاد کرده است .
- مطالبی را که حییم وازمن رهبر جنبش صهیونیست در آن زمان در نامه خود به لوید ژرژ نخست وزیر بریتانیا ، بیان کرده است ، و کمی پیش از کنفرانس سارن مو فرستاد . وایزمن چنین گفته است : " سازمان صهیونیستی از همان آغاز حداقل شرایط اصلی تحقق میهن قومی یهودیان را در خواست کرده است . نیاز به گفتنی ندارد که صهیونیستها تحت هیچ شرایطی خط سایکس ، بیکو ( نک - : موافقت نامه سایکس - بیکو ) راضی به عنوان پایهای برای مذاکرت نخواهند پذیرفت . چون این خط نه تنها فلسطین تاریخی را تقسیم میکند و منابع تغذیه کننده آب به اردن و لیطانی را جدا میسازد ، بلکه بیشتر از آن ، میهن قومی را از بهترین زمینهای اسکان یافتن در جولان و حوران محروم میکند که طرح به تمامی آن تا حد زیادی بر آنها متکی است . " همین درخواست را دیوید بن گورین نیز در نامه خود به نام اتحادیه کار صهیونیستی که برای حزب کارگران انگلیس در ماه آوریل 1920 فرستاد تکرار کرده است .
2 - استراتژی اسرائیل درباره جولان :
1 ) دوره 1967 - 1948 :
پس از آنکه سوریه موافقت نامه مشترک متارکه جنگ با اسرائیل را در تاریخ 2/7/1949 امضا کرد ، اسرائیل زیر پا گذاشتن مقررات موافقت نامه را بلافاصله شروع کرد . نقض موافقت نامه به طور اخص درباره زمینهای خلع سلاح شده انجام میگرفت و تنها یک هدف را تعقیب میکرد و آن الحاق این زمینها به خود بود . از سال 1950 طرح خشک کردن دریاچه حوله را شروع کرد . برای اجرای این طرح زمینهای کشاورزان عرب را مصادره کرد و آنها را از سرزمین هایشان بیرون راند و سلطهی خود را بر منطقه تحمیل کرد . ژنرال متیتاموبیلد ، یکی از مسئولان پیشین نظامی اقرار کرد که خشکاندن حوله سوریه را از مرزهای امن محروم کرد . موشه دایان نیز به این حقیقت اقرار داشت و در تاریخ 10/8/1972 در روزنامه یدیعوت اهرونوت اسرائیلی چنین اعلام کرد : " بلکه مااز طرف خود وضع خاص مناطق خلع سلاح شده را لغو کردیم و در آنها مانند زمینهای داخلی اسرائیل تصرف کردیم . "
2 ) دوره 1973 - 1967 :
در این مرحله چشم داشتهای تاریخی صهیونیستها در جولان از نظر زمین و موقعیت و منابع آب جامع تحقق یافت . اسرائیل برای الحاق جولان مهاجرنشینهایی را ایجاد کرده و به جای اسکان سوری اصلی که به زور از خانه و کاشانه بیرون رانده شده بودند ساکنان و مهاجرنشینان جدید را به این منطقه آورد .
اظهارات مسئولین امر در اسرائیل و بیانیههای احزاب در این مرحله میزان علاقه مندی اسرائیل به جولان را آشکار کرد . برای پایدار کردن این موضع گیری حکومت اسرائیل ، در سال 1969 طرح ده ساله ار را برای اسکان 50 هزار اسرائیلی در جولان و بنای یک شهر برای 30 هزار نفر تهیه کرد .
در این دوره تأسیس 21مهاجر نشین پایان یافت . جنبههای نظامی اینها در انتخاب محل و ارتباط دفاعی میان مهاجر نشینها و نیز خود مهاجرنشینها که اکثراً از جوانان بودند که خدمت نظام وظیفه را انجام داده بودند ، آشکار میشود .
3 ) دوره پس از سال 1973 :
طبیعی بود که جنگ سال 1973 و نتایج به دست آمده از آن به ویژه در روزهای اول ، تأثیر خود را به استراتژی اسرائیل در جولان به جای گذاشت . از آن پس حکومت اسرائیل جهت گیری خود را به سمت گسترش مهاجرنشینها و افزایش جمعیت آنها تغییرداد . نقشه اسکان تغییر یافت و هدف اسکان 50 هزار تن تا پایان سال 1985 شد . همچنین مهاجر نشینهای نو برپا گردید و شمار آنها در تاریخ ماه فوریه 1982 به 32 واحد رسید . طرح تأسیس ده مهاجر نشین دیگر نیز آغاز شد .
در مدت اشغال ، و به ویژه پس از 1973 ، اسرائیل اقدامات مختلف و نقشههایی را با هدف دگرگون کردن نماید و قیافه منطقه آغاز کرد . مراکز آبادی اعراب را که مساجد ، کلیساها ، مدرسه و مؤسسات مختلف در آن بود به عمد ویران کرد . مجموعه بزرگی از روستاهای عربی را از بین برد ، مانند : جباتا الزیت ، المنصوره ، الحمیدیه ، الغسانیه ، العدنانیه ، الجویزه ، الرفید ، العال ، فیق ، خسفین ، و کفر حارب .
شهر قنیطره به عنوان بزرگترین نشانه بر توحش و بی فرهنگی اسرائیلیها به جای مانده است . ارتش اسرائیل این شهر را از صحنه وجود بیرون برد ، و از آن تودهای خاک به جای گذاشت . این عمل مجمع عمومی سازمان ملل متحد را واداشت تا دربارهی قنیطره چندین قطعنامه صادر کند ، که آخرین آنها به شماره ( 32/91 ) ( دوره 32 ) در تاریخ 14/12/1977 بود . در این قطعنامه مجمع عمومی " ویرانی عمومی و همه جانبه را که در زمان اشغال قنیطره توسط اسرائیلیها قبل از عقب نشینی آنها در سال 1974 به وجود آمده " محکوم کرد . حق سوریه در گرفت " غرامت کامل و مناسب در برابر زیانهای وسیع ، نیز خرابی عمدی که به قنیطره در مدت اشغال اسرائیلیها پیش آمده " مورد تأیید قرار گرفت . مجمع عمومی کمیسیونی از کارشناسان را مأمور برآورد قیمت این زیانها کرده بود . کمیسیون قیمت زیانهای حاصله را بر اساس قیمتهای سال 090 ، 1977 ، 178 ، 689 لیره سوریه بر آورد کرد .
اسرائیل پس از جنگ 1973 کوشش خود را در جهت هرچه مستحکم تر کردن مهاجر نشینها در جولان معطوف کرد . هرکدام از اینها به یک قلعه دفاعی خود کفا مبدل شد که در عین حال با سایر مهاجرنشینها ارتباط متقابل داشت . علاوه بر این اسرئیل شبکه متراکمی از مانعها و مراکز مراقبت و دیده بانی و کانالهای بازدارنده تانک و سایر استحکامات را برپا کرد .
4 ) طرحهای الحاق جولان :
در حالی که اسرائیل مشغولی اجرای نقشههای اسکان و برپا کردن استحکامات بود چندین طرح تهیه شد که موضوع این سرزمینهای اشغالی و نیز علاقه مندی ( اسرائیل ) به آنها مورد بررسی قرار میداد .
مهمترین این طرحها ، طرح آلون ، و طرح حزب ماپام و طرح حزب کار و طرح ائتلاف لیکود بود .
ایگان آلون در سال 1976 که وزیر خارجه در کابینه حزب کارگر اسرائیل در آن زمان بود طرحی منتشر کرد و در آن پیشنهاد کرد که اسرائیل منطقه جولان را که اهمیت استراتژیک دارد برای خود نگاه دارد تا سوریه نتواند به منابع آب آن آسیب برساند و همچنین بتواند از حملههای غافلگیرانه سوریه جلوگیری کند . آلون خط مرزی پیشنهای خود را از جبل الشیخ تا رودخانه یرموک به شکل یک قوس در موازات خط آتش بس ترسیم کرد ، که قسمت اعظم جولان را در دست اسرائیل قرار میداد .
طرح دوم را حزب ماپام همپیمان حزب کار در ائتلاف کارگر در نیمه سال 1976 در کنگره حزب مطرح کرد . پیشنهاد طرح این بودکه مرزهای اسرائیل با سوریه از روی فلات جولان بگذرد و به شکلی که امنیت و آسایش مهاجر نشینهای منطقه جلیل علیا و غور اردن را تضمین کند . باقیمانده فلات نیز میباید یک منطقه خالی را سلاح اعلام شود .
حزب کارگر طرح معین و مفصلی را ضمن مدارک و اسناد رسمی صادر شده از طرف خود ارائه نداد و شیوه ابهام و سرپوش گذاری را پیشه کرد . این حزب خواستار مرزهایی بود که " بتوان از آنها دفاع کرد " و تأکید میکرد که اسرائیل " هرگز به مرزهای چهارم ژوئن 1976 که تجاوز را آسان میکردند باز نخواهد گشت . " رهبران حزب بارها صراحتاً اعلام کرده بودند که اسرائیل حق ندارد از جولان چشم پوشی کند به گفته اسحاق رابین " اسرائیل حتی در چارچوب یک تصفیه کامل و عهدنامه صلح نیز از جولان صرف نظر نخواهد کرد . " ائتلاف لیکود در این مورد از حزب کارگر صریح تر و قاطع تر بود . در اسناد صادر شده از آن و در اظهار نظرهای سران آن بارها گفته شده که جولان بخشی از اسرائیل است . در ژوئیه 1981 که مناخیم بگین برنامه کابینه دوم خود را اعلام کرد همین مسئله را مطرح کرد . در بند یازدهم برنامه آمده است که " اسرائیل هرگز از جولان دست نخواهد برداشت و هیچیک از مهاجر نشینها را نخواهد برچید . این دولت خود زمان منایب را برای اجرای قوانین قضایی و اداری در فلات جولان تعیین نخواهد کرد . "
حکومت بگین زمینه را برای الحاق جولان با اقداماتی آماده کرد که مهمترین آنها به شرح زیر میباشد .
##ژوئن 1979 : 73
تن از اعضای کنیست به نمایندگی از بیشتر احزاب و به ویژه لیکود و معراخ نامهای را امضا کردند که
در آن آمده بود : " جولان بخش تجزیه ناپذیری از اسرائیل است ( شمار اعضای کنیست 120 تن است ) .
##ژوئیه 1980 :
قانون صدور شناسنامه در اسرائیل به گونهای تعدیل یافت که وزیر کشور حق داشت به هرکدام از ساکنان مناطق اشغالی شناسنامه اسرائیلی بدهد . " به این ترتیب مقامات اسرائیلی به زور به شهروندهای سوریهای شناسنامه اسرائیلی میدادند و هویت اسرائیلی را برآنها فرض میکردند .
##اکتبر 1980 و مارس 1981 :
بعضی از اعضای کنیست طرحهایی برای الحاق جولان ارائه کردند .
#قانون الحاق جولان :
حکومت اسرائیل در تاریخ 14/12/1981 قانونی به کنیست تقدیم کرد که در ماده اول آن چنین آمده بود : " قانون دولت و مقررات قضایی و اداری آن در منطقه ارتفاعات جولان نافذ هستند . "
این طرح پس از یک بحث کوتاه و شتابزده در کنیست با 63 رآی موافق و 21 رآی مخالف به تصویب رسید .
بگین قبل از ارائه طرح خویشتن در سخنرانی خود چنین گفت : " در داخل کشور ما و خارج از آن کسی را پیدا نخواهیم کرد که تاریخ سرزمین اسرائیل را مطالعه کرده باشد آنگاه انکار کند که خلاف جولان طی نسلهای متمادی جزیی از خاک اسرائیل بوده است . بنابراین واجب بود که خطر مرز شمالی اسرائیل - که به زبان بیگانه آن را در اعلامیه بالفور و نیز نظام تحت الحمایگی بینالمللی فلسطین نامیدند - از فلات جولان بگذرد .
بگین پس از آنکه حقیقت را تحریف کرد و درباره تاریخ به دروغ پرداخت اضافه کرد که سوریهایها دست ما را که به سوی آنها به دوستی درازی شده بود پس زدند و به کلی حق ما را به عنوان یک دولت یهودی انکار کردند . "
4 - مقامات مردم جولان :
از همان زمان که شهروندان سوریهای در جولان احساس کردند که اقدامات اجرایی دولت اسرائیل که زمینه را برای الحاق جولان آمده میکرد ، شروع شد . صفهای خود را فشرده کردند . آنها دست کشیدن از هویت میهنی خود را نپذیرفتند و از پذیرش هویت و شناسنامه اسرائیلی سرباز زدند . در اواخر قرن 1980 کنگرهای در روستای مجدل برقرار کردند که رهبران منطقه و بسیاری از فرزاندان آن در آن حضور یافتند . اینان قطعنامهای صادر کردند که نام آن را " میثاق میهنی " نهادند و آن را به دبیر کل سازمان ملل متحد و وسایل بینالمللی بخش خبر که در دسترس آنها بود ابلاغ کردند .
شرکت کنندگان در کنگره ، میثاق خود را چنین آغاز کردند :
" ما شهرواندان سوریهای در ارتفاعات اشغال شده ، سوریه بر خود لازم میدانیم که اعلام کنیم... به خاطر حقیقت و تاریخ ، حقانیت موضع گیری ما در برابر اشغال اسرائیلی و اصرار پیگیر آن برای از بین بردن شخصیت میهن ما ، و کوششهایش در الحاق فلات ( ارتفاعات ) اشغال شده سوریهای در یک زمان ، و اجرای قانون اسرائیلی بر ما زمانی دیگر ، و به راههای مختلف ما را به سوی ادغام در موجودیت اسرائیلی کشیدن... و سلب هویت عربی سوریهای از ما که به آن فخر میورزیم و از وابستگی به آن شرف مییابیم و برای آن جایگزینی را نمیخواهیم . هویتی که از نیاکان ارجند خود به ارث برده ایم ، نیاکانی که از صلب آنها به وجود آمدیم و زبان عربی خود را از آنها داریم و به آن با فخر و سربلندی تکلم میکنیم . "
پس از این مقدمه شرکت کنندگان در کنگره مجموعهای از مقررات و اصول را تصویب کردند ، که مهمترین آنها چنین بود :
- ارتفاعات اشغال شده جولان بخش تجزیه ناپذیری از سوریه را تشکیل میدهد . هویت عربی سوریها سرشت زوال ناپذیری است که از پدران به فرزندان منتقل میشود .
- ما به هیچ تصمیمی که اسرائیل به قصد الحاق ما به موجودیت اسرائیلی تصویب میکند اعتراف نمیکنیم .
- ما به شرعی و قانونی بودن انجمنهای محلی و مذهبی که از طرف فرماندار نظامی اسرائیل تعین میشوند ، اقرار نمیکنیم .
- هر فردی از ساکنان فلات اشغال شده سوریهای که به خود اجازه دهد هویت اسرائیلی را جایگزین هویت خود کند به کرامت همه گانی ما ، به شرف میهنی ما ، به وابستگی قومی ما ، یه دین ما ، به ستنهای ما توهین میکند و خائن به کشور خود محسوب میشود . "
شرکتکنندگان در کنگره مقرر داشند که هرکس شناسنامه اسرائیلی را بپذیرد از دین خارج شده ، معامله کردن با او و ازدواج کردن با او حرام است ، تا آنکه به گناه خود اقرار کند و از آن بازگردد .
پس از صدور قانون الحاق جولان شهروندان سوریهای در فلات خواستار برگزاری اجتماعهای پی در پی شدند تا دوباره در رویارویی با این تجاوز جدید توافق حاصل کنند . پس از آن تصمیم گرفتند یک اعتصاب عمومی از تاریخ 14/2/1982 شروع کنند ، و این بعد از مخالفت اسرائیل با قطعنامههای سازمان ملل بود که از آن خواسته شد تا این قانون را لغو کند . پیش از اعلام اعتصاب مردم از پرداخت مالیات و عوارض سر باز زده بودند . علی رغم خسارتها و مشکلات ناشی از این وضع ، و به ویژه تا آنجا که به امور روزمره مربوط میشود ، مردم مقامات مختلف اشغالگر را تحریم کردند و از مراجعه کردن به آنها امتناع ورزیدند . یکی از رهبران منطقه چنین گفته است : " ما آماده ایم تا بر سر قول خود بایستیم ، و هرگز به تغییر شناسنامههای خود تن نخواهیم داد حتی اگر جان خود را بر سر
آن ببازیم " مقامات اشغالگر چهارتن از سران منطقه را دستگیر کردند و به زندان افکندند .
برای آنکه در برابر موضع گیری میهنی و دست جمعی مقاومت کنند ، مقامات اشغالگر به ترور و سرکوب و قهر و فشار و محرومیت متوسل شدند . مجموعهای از اقدامات تدارک شد و از جمله وسیع تر کردن حمله بازداشت مردم و به زندان افکندن ، ممنوع کردن حمله بازداشت مردم و به زندان افکند ، منوع کردن چوپانان از بین بردن احشام خود به چراگاهها ، ویران کردن خانههای بعضی از روستاها ، جلوگیری از فروش محصولات کشاورزیان ، تعیین مالیات جدیدی بر ساکنان ، مصادره زمینها به بهانه برقراری مهاجر نشینهای جدید ، فرض اقامت اجباری بر دهها تن از شهروندان و روشنفکران و ممنوع کردن آنها از بیرون رفتن از منازل خود ، انجام حملههای بارز امنیتی در خانه ها ، و سایر اقدامات تروریسی و سرکوبگرانه که از اظهار نظر وزیر ارتباطات اسرائیلی در تاریخ 17/2/1982 پس از بازدید از جولان به صراحت آمده بود . او گفته بود که " ما باید با آنها ( مردم جولان ) برخوردی قاطعانه داشته باشیم . هرکس خود را سوریهای میداند باید بفهمد که فلات جولان از ما و در دست ماست . باید به آنها که مایل هستند به سوریه منتقل شوند امکان انجام این کار داده بشود " یکی از رهبران منطقه در جواب او چنین گفت " اظهارات چیپوری وزیر ارتباطات تروریستی است . صبر ما تمام شده ولی ما در برابر فشارها مقاومت خواهیم کرد . " یکی دیگر از رهبران چنین اظهار کرد " ما آماده هستیم تا برای پشتیبانی از مطالبات خود تا آخر راه را برویم . "
چون این شیوهها که اسرائیل به کار برد نتیجه این نداشت ارتش اسرائیل منطقه جولان را به کلی بست و آن را در تاریخ 20/2/1982 کاملاً جدا کرد . مقررات منع عبور و مرور در بعضی روستاها به اجرا درآمد ، و اهالی برخی روستاها از ارتباط با همدیگر ممنوع شدند . چون اینان تن به مقررات ندادند میان آنها و سربازان درگیریهایی پیش آمد کرد . این تهدیدها و فشارها ، پیگیر به برخورد شهرواندان سوریهای با نیروهای اشغالگر انجامید و در تاریخ 2/4/1982 درگیریها میان آنها در دروستاهای مسعده و مجدل شمس به تیر خوردن ده نفر از هالی و مجروح شدن شش سرباز با سنگهایی که مردم در دفاع از خود به سوی آنها پرتاب میکردند ، انجامید .
5 - در سازمان ملل متحد :
در پی صدور قانون الحاق جولان از طرف کنیست دولت سوریه بیانیهای به تاریخ 14/12/1981 صادر کرد و در آن گفته شد ، اقدام اسرائیلیها به معنای " اعلام جنگ بر ضد سوریه و لغو آتش بس است " سوریه شورای امنیت را به برقراری یک نشست فوری دعوت کرد تا دربارهی وضع خطرناکی که امنیت و صلح را در منطقه و در جهان تهدید میکند " فکری بشود و " تصمیمی دربارهی لغو کردن اقدامات اسرائیلیها و مجازات کردن رژیم صهیونیستی گرفته شود . "
در این میان مجمع عمومی سازمان ملل دوره سی و ششمین خود را میگذراند . اقدامات اسرائیل مورد مذاکره قرار گرفت و در تاریخ 17/12/1981 قطعنامه شماره 36/226 مجمع صادر شد که در آن گفته شده بود : " تصمیم اسرائیل به اجرای قانونهای خود بر ارتفاعات عربی سوریه در جولان لغو و باطل است و از نظر قانون مطلقاً صحت ندارد " . قطعنامه همچنین خبر سری اسرائیل را در پیگیری سیاست الحاق محکوم کردف و از شورای امنیت خواست ، تا در صورت امتناع اسرائیل را از لغو کردن تصمیم گیری خود ، فصل هفتم منشور که فصل مربوط به مجازاتهاست را عملی سازد .
شورای امنیت نشست خود را برای مذاکره دربارهی اقدام اسرائیل دایر کرد و در تاریخ 17/12/1981 با اتفاق آراء قطعنامه شمار 497 را صادر کرد که در آن گفته شده بود : " تصمیم اسرائیل مبنی بر تحمیل قوانین خود و حکومت و مدیریت خود در ارتفاعات اشغال شده سوریه در جولان لغو و باطل اعلام میشود و از نظر قانون بینالمللی هیچ اثری نمیتواند داشته باشد . " شورا از " اسرائیل به عنوان مقام اشغالگر خواست که فوراً تصمیم خود را لغو کند " ومقرر داشت " در صورت سرپیچی اسرائیل از این قطعنامه شورا سریعاً در موعدی که از 5/1/1982 تجاوز نکند منعقد گردد و درباره اقدامات مقتضی بر اساس منشور سازمان ملل متحد تصمیم گیری نماید " .
دبیرکل سازمان ملل متحد گزارشی دربارهی تخلف اسرائیل از اجرای قطعنامه شماره 497 تقدیم شورای امنیت کرد . بنابراین شورا بار دیگر در تاریخ 5/1/1982 تشکیل جلسه داد و مذاکرات را دربارهی این موضوع تا تاریخ 20/1/1982 ادامه داد . در این تاریخ رآی گیری برای طرح یک قطعنامه که اقدامات اسرائیل در جولان را بر اساس احکام منشور " تجاوزگرایانه " میشود ، انجام شد . شورای امنیت از کشورهای عضو در سازمان ملل متحد خواست تا " دربارهی اجرای اقدامات عملی و فعال در جهت لغو کردن الحاق سرزمینهای سوریه توسط اسرائیل فکری کنند او از پرداخت هرگونه کمک یا مساعدت به اسرائیل در همه زمینهها امتناع ورزند ، و هرکاری که از دستشان بر میآید برای جلوگیری از سیاستها و فعالیتهای اسرائیل درباره الحاق سرزمینها انجام دهند . "
طرح قطعنامه با پشتیبانی نه کشور از آن میرفت که تصویب شود ولی ایالات متحده با استفاده از حق وتو جلوی آن را گرفت . پنج کشور دیگر یعنی فرانسه ، انگلستانف پاناما ، ژاپن و ایرلند به آن رآی ممتنع دادند .
در پی آن سوریه درخواست کرد که موضوع به دلیل شکست
شورای امنینت در اتخاذ تصمیم به علت استفاده یکی از کشورهای عضو دائمی شورا از حق وتو به یک نشست فوق العاده استثنایی مجمع عمومی محول گردد . از این رو نشست فوق العاده استثنایی نهم مجمع عمومی در روزهای 29/1 تا 5/7/1982 منعقد شد . این نشست قطعنامه شماره د ظ 9/1/را صادر کرد و مجمع عمومی در آن مطالب قطعنامه شماره 497 شورای امنیت و قطعنامه 36/226 ب خود را تکرار کرد . در این قطعنامه رأی منفی عضو دائمی شورای امنیت که مانع آن شد تا بر اساس فصل هفتم منشور اقدامات مقتضی علیه اسرائیل اجرا گردد محکوم شد و مجمع عمومی اعلام کرد که " پرونده اسرائیل و اقدامات اجرایی آن به طور قطع ثابت میکند که این دولت یه عضو دوستدار صلح نیست . " از همه کشورهای عضو خواسته شد " تا از تجهیز اسرائیل را به اسلحه و مهمات خودداری کنند . " و " کمکهای اقتصادی ، مالی و فنی به اسرائیل را متوقف کنند ، و از همکاری با آن امتناع ورزند و روابط دیپلماتیک و بازرگانی و فرهنگی خود را با اسرائیل متوقف کنند " و آنکه سریعاً " از هرگونه معامله با اسرائیل خودداری کنند تا در همهی زمینهها منزوی گردد " مجمع عمومی همچنین از : " همه دفترهای نمایندگی وابسته به سازمان ملل متحد و مؤسسههای بینالمللی درخواست کرد که روابط خود را با اسرائیل براساس مقررات این قطعنامه تنظیم کنند . " 86 کشور این قطعنامه را مورد تأیید قرار دادند و 21 کشور از جمله ایالات متحده ، فرانسه ، انگلستان ، آلمان و فدرال و برخی کشورهای دیگر اروپای غربی با آن مخالف کردند و 34 کشور که اکثر آنها از آمریکای لاتین بودند رآی ممتنع دادند و بالاخره 16 کشور غایب بودند .
6 - در اتحادیه کشورهای عرب :
مجلس اتحادیه کشورهای عرب جلسه فوق العادهای را در تاریخ 13/2/1982 در مقر اتحادیه با شرکت وزیران خارجه برگزار کرد و در آن " موضوع تجاوز آخری اسرائیل و الحاق سرزمینهای اشغال شده سوریهای را در ارتفاعات جولان " مورد بحث قرار داد . وزرای خارجه از بررسی سیاست ایالت متحده و موضع گیریهای آن به این نتیجه رسیدند که : " سیاست فعلی آمریکا ممکن است وضعی را به وجود آورد که به تدریج به سوی یک رویارویی با ملت عرب کشیده شود " بنابراین مجلس تصمیم گرفت که : " سیاست ایالات متحده در خوارد میانه و به ویژه پشتیبانی و حمایت آن کشور از رژیم صهیونیست را محکوم کند " و این سیاست را دشمنی با ملت عرب بداند . " همچنین مقرر کرد " همه کوششهای دسته جمعی در جهت اجرای مقررات قطعنامه مجمع عمومی مورخ 5/2/1982 متمرکز شود ، و برای بیرون راندن اسرائیل از سازمان ملل متحد و نمایندگیهای تخصصی آن و سایر هیأتهای بینالمللی با دیگر اعضای مجمع مذاکره شود و اقدامات مقتضی انجام شود . "
مآخذ :
- شؤون فلسطینیة : شمارههای 124 ، 125 ، آذار و نیسان 1982 بیروت .
- نشرة مؤسسه الدراسات الفلسطینیة : شماره 1 ، کانون الثانی 1982 ، بیروت .
- دفتر مرکزی آمار : القنیطرة ( عرض و تحلیل ) دمشق 1974 .
- زکریا ، احمد وصفی : الریف السوری ، دمشق 1975 .
- اسناد سخنرانیهای شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل متحد .
- عبدالسلام ، عادل : الجولان قبل العدوان ، دمشق 1971 .
- عبدالسلام ، عادل : الجولان مسرح الجبهة السوریة ، مجلة العربی ، شماره 181 ، کویت 1973 .
- خیر ، صفوح : اقلیم الجولان ، دمشق 1976 .
- جعفری ، ولید : المستعمرات الاستیطانیة الاسرائیلیة فی الاراضی المحتلتة 1967 - 1980 ، بیروت 1981 .
- نقشهی فلسطین : مقیاس ، تابلو قنیطره و فیق .
- لانغز . ف : بأم عینی ( مترجم ) ، دمشق 1974 .
- Abel.F.M : Geographie La Palastine, Paris1936.
- Adib Souliman Bagh : La Region de Djolon, Paris 1958.