آلمان و اسرائیل ، ( روابط - )

از دانشنامه فلسطین


در تاریخ 30/1/2006 آنجلا مرکل ( Angela Merkel ) صدراعظم آلمان سفر دو روزه ای به اسرائیل داشت .

مرکل در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با حضور ایهود اولمرت ( Ehud Olmert ) جانشین نخست وزیر اسرائیل در اورشلیم ( قدس ) ، اعلام کرد که دولت آلمان تا زمانی که حماس ، اسرائیل را به رسمیت نشناسد ، با آن مذاکره و گفتگو نخواهد کرد . وی همچنین این امر را یکی از شروط اتحادیه اروپا برای کمک به جنبش حماس دانست و اظهار داشت که این جنبش باید دست از مقاومت و خشونت برداشته و به کلیه توافقات امضاء شده میان طرفین اسرائیلی و فلسطینی پایبند باشد .

مرکل در این سفر علاوه بر اولمرت با دیگر مقامات اسرائیلی از جمله زیپی لیونی ( Zipi Livni ) وزیر امور خارجه ، بنیامین نتانیاهو ( Benjamin Netanyahu ) رئیس جدید حزب لیکود و عمیر پرتس ( Amir Peretz ) رهبر حزب کارگر نیز دیدار و گفتگو کرد .

همزمان با سفر مرکل به آلمان پیتر ایکنبوم ( Peter Eickenboom ) معاون وزیر دفاع آلمان در امور تسلیحات نظامی اعلام کرد که برلین برای خرید دو زیر دریایی ارزان قیمت به اسرائیل کمک می کند .

معاون وزیر دفاع آلمان طی گفتگویی با رادیو آلمانی MDR یادآور شد که تصمیم فروش زیردریاییهای دولفین ( Dolphin ) به اسرائیل ، پیش تر و در دولت ائتلافی ( سوسیال دموکراتیک ) سابق آلمان ، اتخاذ شده بود و دولت جدید نیز این امر را تأیید کرده است . وی همچنین خاطرنشان ساخت که اسرائیل باید این زیردریایی را از دو شرکت " تأیسین " ( Thyssen ) " اچ دی دبلیو " ( HDW ) دریافت کند .

در همین راستا منابع خبری آلمان اعلام کردند که تهیه این دو زیردریایی حدود یک میلیارد یورو برای اسرائیل هزینه دارد که یک سوم از مبلغ مذکور ( 330 میلیون یورو ) قرار است از بودجه دولت آلمان تأمین شود .

اسرائیل و آلمان روابط ویژه ای مبتنی بر باورهای مشترک ، ارزشهای غربی و آمیزه ای از مسائل تاریخی دارند و از مهمترین این شاخص ها نقش ادعایی مقامات آلمان نازی در به ظاهر کشتار یهودیان اروپایی در اردوگاههای مرگ است که تحت عنوان هولوکاست مطرح می شود . تا زمان تأسیس روابط رسمی بین طرفین در سال 1965 ، برجسته ترین بستر تعامل طرفین را توافقنامه پرداخت غرامت هولوکاست به اسرائیل تشکیل می داد . همچنین آلمان در جنگهای 1967 و 1973 به خاطر ترس از اعراب ، به طور آشکار به حمایت از اسرائیل نپرداخت و بی طرفی ظاهری خود را حفظ کرد چرا که کشورهای عربی مقصد بسیاری از صادرات کشور آلمان و منبع تأمین 85 درصد نفت این کشور صنعتی بودند .

الف - روابط سیاسی :

آلمان از اوایل دهه 1970 ، رهیافتی باز ، نسبت به اسرائیل اتخاذ کرده است ، برخی مثال های موضع گیری های آلمان به نفع اسرائیل عبارتند از :

  • مخالفت آلمان با درخواست اتحادیه اروپا مبنی بر تحریم اقتصادی اسرائیل در آوریل سال 2002 .
  • حمایت آلمان از ساخت دیوارحائل در کرانه باختری به عنوان " ابزاری مؤثر در جهت ممانعت از تروریسم " و تلاش برای عدم طرح مسئله ساخت دیوارحائل در دیوان دادگستری بین المللی لاهه .
  • آلمان در مسئله تبادل اسرا و آزادی سربازان اسرائیلی به عنوان یک میانجی ماهر عمل کرده است . بارزترین نمونه این امر ، وساطت آلمان برای مبادله الهنان تننبام ، تاجر اسرائیلی و سربازان اسرائیلی در بند حزب الله با 400 زندانی اسیر لبنانی در اواخر سال 2004 بود .
  • در اکتبر سال 2005 وزیر کشور آلمان اعلام کرد که " گروههای تروریستی نظیر حماس اگر مرتکب حملات تروریستی شوند ، نباید در انتخابات فلسطین شرکت داده شوند . "

به طور کلی آلمان به طور موفقیت آمیزی روابط محکم خود با اسرائیل را از طریق کمک های اقتصادی ، همکاری های دفاعی و اطلاعاتی و تعدیل مواضع اتحادیه اروپا در برابر اسرائیل یا مخالفت با آنها ادامه داده است . جبران خسارات جنایات آلمان نازی طی واقعه هولوکاست و همکاری های پایدار دفاعی و علمی ، همچنان اساس رشد روابط آلمان - اسرائیل را تشکیل می دهد . همچنین با افزایش انتقادهای عمومی از سیاستهای اسرائیل و رنگ باختن خاطره هولوکاست ، دو طرف بر گسترش روابط فرهنگی و مبادلات اجتماعی وسیع تر نیز تمرکز کرده اند .

ب - روابط اقتصادی :

با نرخ تجارت دو جانبه بالغ بر سه میلیارد و 700 میلیون یورو ( حدود چهار میلیارد و 800 میلیون دلار ) در سال 2005 آلمان دومین شریک اقتصادی اسرائیل پس از آمریکا است ، ولی با توجه به کوچک بودن بازار اسرائیل نسبت به دیگر بازارهای مصرف کالاهای صادراتی آلمان ، بسیاری معتقدند ملاحظات اقتصادی نقش چندانی در تعامل تجاری آلمان با اسرائیل ندارد . همچنین علی رغم روند روبه افزایش سرمایه گذاری آلمان در اسرائیل ، رقم این سرمایه گذاری نیز چندان قابل توجه نیست ، از سوی دیگر ، سرمایه گذاری های آلمان از نظر اسرائیل جایگاه مهمی در آینده روابط دو کشور دارد و به نظر می رسد ملاحظات امنیتی مربوط به منازعه اسرائیل با فلسطینیان ، مهم ترین چالش پیش روی افزایش سرمایه گذاری خارجی در اسرائیل است .

طبق آمار سال 2005 ، در آن زمان 40 شرکت اسرائیلی در آلمان مستقر بودند . در این سال تشکل های تجاری دو کشور ، شورای تجاری آلمان - اسرائیل را برای سازماندهی روابط تجاری فی مابین تأسیس کردند . در نتیجه این اقدامات ، آلمان به طور قوی پیشگام قراردادهای تجاری تخصصی بین اسرائیل و اتحادیه اروپا به شمار می آید .

از نگاه آمار و ارقام 26/8 درصد واردات اسرائیل از آلمان صورت می گیرد ( حدود 3 میلیارد و 200 میلیون دلار ) و در مقابل مقصد 58/5 درصد صادرات اسرائیل به قیمت حدود یک میلیارد و 700 میلیون دلار ، آلمان است . سهم نسبتاً بزرگ آلمان در تجارت خارجی اسرائیل از این لحاظ حایز اهمیت است که برخلاف الگوی معمول کشورهای طرف معامله با آلمان و به ویژه کشورهای خاورمیانه ، اسرائیل به آلمان مواد اولیه و معدنی یا کشاورزی ، صادر نمی کند بلکه بیشترین حجم صادرات اسرائیل به آلمان را اقلامی نظیر مواد شیمیایی و به ویژه دارویی و کالاهای برقی و الکتریکی تشکیل می دهند و صادرات محصولات کشاورزی از اسرائیل هم نسبت به گذشته کم اهمیت تر شده است . همچنین صادرات آلمان به اسرائیل را عمدتاً تولیدات شیمیایی ، کالاهای پلاستیکی ، لاستیکی ، فلزی ، انواع ماشین آلات ، وسایل نقلیه ، تجهیزات اندازه گیری و دارویی تشکیل می دهند . علاوه بر این ، سرمایه های آلمانی برای اسرائیل اهمیت زیادی دارند . عمده ترین سرمایه گذاران آلمانی در اسرائیل عبارتند از : شرکت های SAP زیمنس ، فولکس واگن ، داچ تلکام و هنکل .

ج - همکاری دفاعی :

همکاری نظامی و اطلاعاتی نزدیک ولی به شدت محرمانه بین اسرائیل و آلمان از اواخر دهه 1960 یعنی تنها چند سال پس از اعلام ممنوعیت فروش علنی تسلیحات آلمانی در 1964 ، توسط دولت آلمان غربی از سرگرفته شد . در نتیجه گروهی از مقامات آلمانی که بر تجارت اسلحه نظارت می کردند به سری بودن فروش اسلحه به اسرائیل اهمیت بسیار می دادند چرا که اولاً می بایست در ظاهر از قانون آلمان مبنی بر ممنوعیت فروش اسلحه به مناطق دارای پتانسیل منازعه پیروی کرده و دوم این که می بایست از عواقب منفی این عمل در حوزه رابطه با اعراب دوری می کردند . علی رغم این مخاطرات ، رهبران آلمان به همکاری دفاعی با اسرائیل پای بند بوده و در مقابل ، اسرائیل هم مشتری ویژه فن آوری تسلیحاتی آلمان باقی مانده است .

جالب توجه است که وزیر دفاع وقت آلمان در سال 1991 در پاسخ به سؤال یکی از اعضای کمیته پارلمانی مسئول تحقیق در مورد فروش سری تسلیحات به اسرائیل می نویسد : از آغاز ، روش معمول همه حکومت های آلمان بر این بوده که با افشای بخشی از همکاریها با اسرائیل در نزد افکار عمومی ، به مخالفت ظاهری با فروش تسلیحات به اسرائیل پرداخته و در نزد افکار عمومی مانع از افشای حجم گسترده معاملات شوند .

میزان و ارزش مبادلات تسلیحاتی آلمان و اسرائیل در دهه 1990 نامعلوم است ولی برآوردها حاکی از ایفای نقش مهم تسلیحات آلمانی در پیروزی های نظامی اسرائیل در سالهای 1967 ، 1973و 1982 است . در سالهای 1999 و 2000 طی بزرگترین مورد فروش تسلیحات آلمان به اسرائیل از زمان وحدت دو آلمان ، این کشور 50 درصد اعتبار مورد نیاز برای فروش سه فروند زیردریایی کلاس دولفین که مخصوص نیروی دریایی اسرائیل طراحی شده بودند را تأمین کرد و در آگوست 2006 هم دولت آلمان تأمین یک سوم مبلغ ساخت و ارسال دو فروند زیردریایی دیگر از این نوع را تا سال 2010 متضمن شد . در این بین ، مخالفت احزاب سبز و چپگرای آلمان با این قرارداد تسلیحاتی با این پاسخ روبه رو شد که آلمان متعهد به دفاع از موجودیت دولت اسرائیل است .

در مقابل ، اسرائیلی ها هم از همکاری دفاعی با آلمان ، استقبال کرده اند . برای مثال در آگوست 2006 روزنامه جروزالیم پست با اشاره به توافق فروش زیردریایی های آلمانی به اسرائیل نوشت : " در حالی که پدر بزرگ های آلمانی ، هولوکاست را به وجود آوردند ، نسل پس از آن خسارات هولوکاست را پرداخت کردند و نسل حاضر آلمانی ها درصدد جلوگیری از وقوع هولوکاستی دیگر از راه تأمین مهم ترین سیستم های تسلیحاتی زرادخانه نیروهای دفاعی اسرائیل برآمده اند . "

د - همکاری اطلاعاتی :

سابقه همکاری سرویس های اطلاعاتی آلمان " Bundes Nachrichten Dienst " (BND)و اسرائیل ( موساد ) به دهه 1960 و زمانی باز می گردد که این دو سرویس ، تجارت اسلحه بین کشورهای متبوع خود را سازماندهی می کردند . همکاری ضدتروریستی دو طرف ، با حملات تروریستی المپیک 1972 مونیخ آغاز شد و پس از 11 سپتامبر 2001 بیشتر شد . در سال 2002 دولت آلمان فعالیت مؤسسه خیریه الاقصی که متهم به کمک های مالی به جنبش حماس بود را ممنوع کرد . علی رغم محدودیت های ایجاد شده فراروی اقدامات ضد تروریستی و به عبارت بهتر عملیات جاسوسی توسط قوانین آلمان ، همکاری بین دو کشور در این زمینه همچنان پررنگ ماند .

ه - روابط علمی :

سابقه همکاری دانشمندان آلمانی و اسرائیلی به سال 1961 یعنی چهار سال قبل از آغاز روابط دیپلماتیک باز می گردد . طبق اعلام دولت آلمان ، این کشور پس از آمریکا دومین حامی تحقیقات علمی در اسرائیل است و دانشمندان آلمانی بزرگترین گروه دانشمندان خارجی مشغول کار در اسرائیل محسوب می شوند . مهمترین عامل تداوم همکاری های علمی دو کشور مذکور ، بنیاد مینروا است که بودجه ای سالانه از دولت آلمان دریافت کرده و از پروژه های علمی مؤسسه اسرائیلی " وایزمن " حمایت می کند .

به دنبال رشد همکاری های علمی طرفین ، تا سال 2007 حدود 80 طرح علمی با همکاری مؤسسات " مینروا " و " وایزمن " اجرا شد . همچنین وجود 40 مرکز مینروا در مؤسسات آموزش عالی اسرائیل ، پنج طرح اولیه همکاری گروهی ، 50 بورس بلندمدت و 35 بورس کوتاه مدت برای دانشگاهیان اسرائیلی و سه مدرسه مینروا و سه سمپوزیوم تحقیقاتی ، 2007 از جمله فعالیتهای علمی اسرائیل و آلمان به شمار می آیند . بودجه اختصاص داده شده به بنیاد مینروا در سال 2003 ، بالغ بر پنج میلیون و 200 هزار یورو بود . یکی دیگر از کانال های همکاری علمی آلمان و اسرائیل همکاری وزارت آموزش و تحقیق آلمان و وزارت علوم و فناوری اسرائیل از 1973 است . بنیاد اسرائیلی - آلمانی " تحقیقات علمی و توسعه " که در سال 1986 تأسیس شده و سال 2007 از 800 طرح تحقیقاتی حمایت مالی به عمل آورده است و برنامه همکاری پروژه ای اسرائیل - آلمان که در سال 1998 تأسیس شده و سالانه از وزارت آموزش و تحقیق آلمان بیش از چهار میلیون یورو کمک دریافت می کند ، از دیگر موارد این همکاری به حساب می آیند . همچنین از سال 2000 ، همکاری صنعتی بین وزارت آموزش و تحقیق آلمان و وزارت صنعت ، تجارت و کار اسرائیل توسعه یافته و شامل پروژه هایی مشترک در زمینه های بیوتکنولوژی ، اپتیک - الکترونیک ، نانوتکنولوژی ، میکروسیستم ها و مهندسی پزشکی می شود .

در رأس همکاری های علمی مؤسسات تحقیقاتی دو طرف ، مجمع هرمن ون هلموتز ( Herman Von Helmholtzassociation ) قرار دارد که در سال 2004 کنفرانسی چندجانبه در زمینه فن آوری آب ، حفاظت از آب و هوا و تنوع زیست محیطی برگزار کرد . در طول دهه های گذشته شبکه ای از همکاری مؤسسات و نهادهای آلمان و اسرائیل برای طرح های مشترک و تبادلات دانشگاهی بین آلمان و اسرائیل وجود داشته است . برای مثال بنیاد الکساندر - همبولت ( The Alexandervon Humbol dt Founation ) تا سال 2007 به تنهایی 200 بورس تحقیقاتی و جایزه را به پژوهشگران اسرائیلی اعطا کرده و سرویس تبادل دانشجو و استاد بین طرفین نیز که از سال 1960 ایجاد شده ، سالانه به حدود 140 اسرائیلی ، بورس و فرصت مطالعاتی داده است .

و - روابط فرهنگی و آموزشی :

پیچیدگی و تنوع ، دو مشخصه سیاست های فرهنگی در اسرائیل محسوب میشوند . مبادلات فرهنگی این کشور با آلمان مثل روابط فرهنگی داخل اسرائیل است . این مبادلات از جوانب گوناگون از اوضاع امنیتی خاص اسرائیل متأثرند . همچنین رابطه نزدیک بین ادیان یهودیت و مسیحیت و ریشه های اروپایی صهیونیسم ، موجب کیفیت بالای رابطه اسرائیل - آلمان شده است . شبکه نهادهای فرهنگی آلمان در اسرائیل با گروههای گوناگون اجتماعی در اسرائیل تعامل دارند که برخی از این نهادها و مؤسسات عبارتند از :

  • مؤسسات گوته در تل آویو و قدس
  • " مؤسسه اساتید آلمانی " در قدس ، حیفا ، بئرسبع و تل آویو
  • بنیادهای سیاسی که از طریق آموزش سیاسی به گفت وگوهای فرهنگی کمک می کنند .
  • کلیساهای متعدد و نهادهای وابسته به آنها
  • دولت های فدرال آلمان و شهرداری های این کشور ( برای مثال اعلام خواهر خواندگی بین 100 شهر آلمانی و اسرائیلی ) .

با کم رنگ شدن خاطره هولوکاست در اذهان عمومی ، رهبران آلمان و اسرائیل ، برای حفظ روابط خود ، بر مبادلات بین مردمی تأکید می کنند . در این راستا سالانه بیش از ده هزار داوطلب از هر دو طرف در برنامه های مبادله فرهنگی شرکت می کنند . همچنین در سال 2007 بیش از 100 هزار یهودی در آلمان زندگی می کنند که اکثر آنها پس از سال 1990 از شوروی سابق به آلمان آمده اند .

ز - پرداخت غرامت :

از زمان امضای قرارداد لوکزامبورگ در سال 1952 ، پرداخت غرامت هولوکاست از سوی آلمان به اسرائیل ، مسئله سیاسی مهمی در روابط فیمابین بوده است . در پایان سال 2005 غرامات پرداختی آلمان به قربانیان واقعه هولوکاست که در اسرائیل زندگی می کنند در مجموع به 35 میلیارد یورو رسید . حدود 367 میلیون یورو ، سالانه به عنوان غرامت از سوی آلمان پرداخت می شود . همچنین دریافت غرامت توسط اسرائیلی ها بوسیله همایش دعاوی یهودی Jewish Claims Conference (C - C)نیز محقق می شود . این همایش به منظور پرداخت غرامت به کسانی صورت می گیرد که شرایط لازم برای دریافت غرامت ، از طریق قانون فدرال آلمان را ندارند .

ح - جایگاه اسرائیل در سیاست خاورمیانه ای آلمان :

حکومت های آلمان پس از جنگ جهانی دوم ، یکی پس از دیگری حمایت از اسرائیل را به عنوان شالوده سیاست خود در خاورمیانه در اولویت قرار داده اند . در طول دوران جنگ سرد ، آلمان تمایل داشت حمایت خود از اسرائیل را به طور پنهانی صورت دهد و حمایت مالی و نظامی مخفیانه را بر حمایت صریح سیاسی ترجیح می داد . ولی پس از اتحاد دو آلمان و در طول دوره انسجام اروپا و گسترش اتحادیه اروپایی ، آلمان به عنوان حامی فعال مشارکت اروپا در مسائل خاورمیانه ظاهر شده و رهبران آن به صورت حامیان علنی راه حل دو دولتی درآمده اند . با این حال علی رغم بدگمانی برخی از مقامات رژیم صهیونیستی به افزایش نفوذ اتحادیه اروپا ، اکثر آنها آلمان را شریکی قوی و مورد اعتماد در بین اتحادیه ای از کشورها می دانند که معمولاً کمتر با اسرائیل همراهی می کنند . بنابراین ، اسرائیل خواستار ایفای نقشی فعال تر توسط آلمان در هدایت سیاستهای اتحادیه اروپاست . آلمان هم به نوبه خود به دنبال تداوم حمایت از اسرائیل در قالب ارتقاء توانمندیهای سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا است .

روابط اسرائیل و آلمان مانند روابط دیگر کشورهای دوست گاهی نیز با تنش هایی همراه بوده است ولی علی رغم وجود این تنش ها ، رهبران دو طرف ، رابطه فی مابین خود را به عنوان یکی از اجزاء اصلی سیاست خارجی خود تعیین کرده اند . در طول سالهای 2005 - 1995 آلمان حمایت سیاسی خود از اسرائیل را با حمایت از این رژیم در اتحادیه اروپا گسترش داده است . برای مثال ، در سال 2002 ، علی رغم تعلیق موقت ارسال تسلیحات به اسرائیل در واکنش به اقدامات این رژیم در طول انتفاضه الاقصی ، آلمان توانست پیشنهاد اتحادیه اروپا برای اعمال تحریم این اتحادیه علیه اسرائیل را متوقف سازد . همچنین در سال 2004 با وجود این که آلمان نهایتاً مخالفت رسمی اتحادیه اروپا با ساخت دیوارحائل در کرانه باختری را پذیرفت ولی وزیر کشور آلمان و دیگر مقامات این کشور به طور آشکار از تصمیم اسرائیل برای ساخت این دیوار حمایت کردند . در جولای 2006 و در طول جنگ 33 روزه اسرائیل - حزب الله لبنان نیز ، آلمان و انگلیس تنها کشورهای اروپایی بودند که به طور رسمی مخالفت خود را با آتش بس فوری اعلام کردند . در نوامبر 2006 نیز ، آلمان به کشورهای جمهوری چک و انگلیس در ممانعت از محکومیت جمعی عملیات نظامی اسرائیل در نوارغزه توسط اتحادیه اروپا پیوست .

در سال 1898 م . گیوم دوم قیصر آلمان به شرق مسافرت کرد و طی آن از ترکیه و سوریه و فلسطین دیدن نمود . او در قدس یک هیأت صهیونیستی به ریاست " تئودور هرتزل " را به حضور پذیرفت و به آنها اطمینان داد که تلاشهای صهیونیسم در فلسطین که هم پیمان خود ترکیه را محترم می دارد ، می تواند متکی به توجهات کامل وی باشد . دولت آلمان نیز به بانکها و سرمایه داران آلمانی دستور داد که اعتبارهای عظیمی برای دفاتر صهیونیسم که برلن را به صورت پایتخت سیاسی و مالی خود درآورده بودند ، باز کنند . بانک روتچیلد هزینه عملیات نخستین مرحله اسکان یهودیان در فلسطین را به عهده گرفت و بعدها نیز به کمکهای مالی دیگر ، ادامه داد . عوامل گیوم ، اهداف جنگ امپراطور خود را آزادی یهودیان لهستان معرفی می کردند ، با توجه به این که آلمان از هیچ کوششی برای کنار آمدن و جلب توجه جوامع یهودی ( یهودیان اروپای شرقی ) که ارتباط شدیدی با صهیونیسم داشتند ، فروگذار نمی کرد .

در سال 1917 خطر بروز جنبش صهیونیسم که مخالف متفقین بود ، بیشتر شد چرا که آلمان از رضایت جوامع یهودی در اروپا و خارج آن برخوردار شده بود... در همین سال گیوم دوم آماده می شد تا بیانیه ای صادر کرده و در آن ایجاد وطن قومی برای یهودیان در فلسطین را اعلام کند اما انگلیسیها به محض اطلاع از مقاصد گیوم دوم نسبت به فلسطین ، با شتاب " علامیه بالفور " را در سال 1917 صادر کردند .

در سال 1899 هرتزل سعی کرد با قیصر آلمان ملاقات کند . وی به او پیشنهاد نمود شرکتی برای عمران فلسطین که زیرنظر و حمایت آلمان باشد ، به ثبت برسد . هرتزل طی نامه ای منافع آلمان را در این طرح تشریح کرد و اطمینان داد که هم پیمانی در اینجا نیز محرمانه باقی خواهد ماند و موضوع خودبه خود رابطه حمایت سیاسی از سوی امپراتوری را درپی خواهد داشت و هیچ لزومی ندارد که امپراتوری این موضوع را صریحا اعلام کند تا بتوان بدون هیچ جنجالی از مسئولیت شانه خالی کرده و براساس آن بتوان گفت که ما فقط برای خودمان ( صهیونیسم ) کار می کنیم . درست همان کاری که دولت انگلستان می توانست انجام دهد . بدین ترتیب سیل کمکهای مستقیم و غیرمستقیم آلمان به سوی صهیونیستها سرازیر شد و با به قدرت رسیدن حزب نازی در نیمه دهه 30 این کمکها در جهت برافروختن شعله های دشمنی با یهودیان نمایانده شد که منجر به منتقل شدن دارائیهای فراوان و تجربیات غیرقابل تخمین آنها از آلمان به فلسطین گردید . از سوی دیگر ، این امر بهانه ای گردید برای ایجاد رژیمی که از یهودیان در برابر موج دشمنی با آنان حمایت کند . صهیونیسم به هنگام اجرای وظایف ارائه شده از سوی قدرتهای استکباری و رسیدن به اهداف خود ، از دو عامل یادشده و همچنین یک روش تدریجی بهره گرفت که متأثر از مکتب نظامی آلمان بود . در همین راستاست که اسرائیل همواره پس از اعلان یک هدف نزدیک برای خود ، طوری وانمود کرده که گویی هدف دیگری جز آن ندارد اما بلافاصله پس از رسیدن به آن هدف نزدیک ، در جهت کسب هدف بعدی و براساس طرح استراتژی درازمدت خود پیش می رود . اسرائیل این شیوه را از هیتلر اقتباس نموده است . وی نیز در این زمینه پیروزیهای چشمگیری دست آورد ، بدین ترتیب که هر هدفش را هدف اول و آخر معرفی می نمود . نازیسم آلمان ، چه به لحاظ برنامه و چه در عمل ، در بالا گرفتن مهاجرت یهودیان به فلسطین مؤثر بود . موافقتنامه " هاعورا " که زمانی کوتاه پیش از به قدرت رسیدن هیتلر میان صهیونیستها و نازیها منعقد شده بود ، بر حمایت از مهاجرت یهودیان به فلسطین تأکید داشت ، ( نک : نازیسم و صهیونیست ) .

در مقدمه قوانین نژادپرستانه نورمبرگ نیز که در 15/9/1935 انتشار یافت ، به جنبش صهیونیست یهودیان و توجیه آن از دیدگاه نازیسم ، اشاره شده بود . در آن مقدمه آمده بود که : " اگر یهودیان دارای کشوری خاص خود بودند که اکثریت ملت یهود در آن به سر می برد ، مسأله یهود ، حتی برای خود آنان ، پایان یافته تلقی می شد . صهیونیستهای متعصب ، کمتر از دیگران با اندیشه های اساسی قوانین نورمبرگ مخالفت می ورزیدند ، زیرا می دانستند این قوانین ، تنها راه حل صحیح مشکل ملت یهود است . کشتار یهودیان توسط نازیها ، از عوامل مهمی بود که یهودیان را به مهاجرت از اروپا و جستجوی پناهگاهی امن و اقامت در فلسطین واداشت . در این رابطه روزنامه صهیونیستی " عل همشمار " 28/2/1983 سندی را منتشر ساخت که از سوی سازمان صهیونیستی " آتسل " ( که هم اکنون حزب حیروت نام گرفته و یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهنده تجمع لیکود است ) به رایش سوم عرضه شده و در برگیرنده طرح موافقتنامه میان دو طرف برای حل مسأله یهودیان در اروپا همساز با دیدگاه نازیها به منظور تحقق مصالح دو طرف و برپایی یک کشور یهودی براساس ملی - دیکتاتوری است که پیوند استواری با رایش آلمان داشته باشد همچنین مصالح مشترک میان دو طرف به واسطه حفظ مواضع نیروی آلمان در خاور نزدیک و تحکیم آنها در آینده تحقق یابد .

سازمان یاد شده از حکومت رایش آلمان خواست تا آرمانهای ملی جنبش آزادیبخش اسرائیل را به رسمیت بشناسد و در جنگ در کنار آلمان شرکت کند . این سند در مورخه 11/1/1941 نوشته شده و در تاریخ 18/1/1941 به سفیر آلمان در آنکارا داده شده است . با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و امضای موافقتنامه پرداخت غرامات جنگ به متفقین ، نخست ، جنبش صهیونیسم و سپس اسرائیل ( بعد از تشکیل ) با این ادعای ملی که نماینده تمامی ملت یهود است و مسئولیت یهودیان قربانی نازیسم را برعهده دارد ، خواستار پرداخت غرامت در مورد قربانیان جنگ شد و آلمان مبالغ فراوانی جهت تحکیم اساس مادی کشور اسرائیل و به نام غرامتهای آلمان به اسرائیل ارائه داد که تاکنون نیز رژیم صهیونیستی را تغذیه می کند .

در 10/9/1952 سه موافقتنامه مهم بین المللی به امضاء رسید . از آن میان ، دو موافقتنامه در لوگزامبورگ امضاء شد : یکی میان آلمان فدرال و اسرائیل و دیگری میان آلمان فدرال و کنفرانس مطالبات مادی یهود که نماینده بیست وسه سازمان یهودی در خارج از اسرائیل بود . به موجب موافقتنامه اخیر ، جمهوری آلمان فدرال ، معادل 450 میلیون مارک آلمان به حساب کنفرانس مزبور ، به اسرائیل پرداخت . برپایه موافقتنامه اول ، جمع غرامتها به 820 میلیون دلار رسید . موافقتنامه پرداخت غرامتها ، در جنبه های گوناگون خود ، در پیشرفت " کشور اسرائیل " مؤئر بود . این غرامتها به صورت نقد یا اعتبار یا طرحهای اجرایی ، در اختیار اسرائیل گذاشته شد . از محل این کمکها ، آلمان بندرگاه حیفا را توسعه داد ، خط راه آهن تا بیرسبع کشیده شد ، پنج نیروگاه برق تأسیس کرد و اقدامات دیگری انجام داد درحالی که در طی مدت 12 سال که پناهندگان یهود کمک دریافت می داشتند ، آدناوئر ، صدراعظم وقت آلمان ، اعلام داشت که " جمهوری فدرال نه حق دارد و نه وظیفه که پیرامون مسأله پناهندگان فلسطینی موضع گیری کند . "

در 1964 ، بر اثر فشار آمریکا ، آلمان فدرال یک قرارداد 250 میلیون مارکی فروش تانک ، با اسرائیل منعقد ساخت . هنگامی که خبر این قرارداد فاش شد ، با بازتابهای تندی در جهان عرب مواجه گردید و ارسال 30 درصد از تانکهای مورد معامله متوقف شد . در 7/3/1965 در پاسخ به دیدار اولبریخت رهبر آلمان شرقی از قاهره در اوایل 1965 ، آلمان فدرال برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل را رسما اعلام کرد . در تاریخ 12/5/1965 ، پس از مبادله دو یادداشت تفاهم میان ارهارد صدراعظم آلمان و لیوی اشکول نخست وزیر اسرائیل که متن آنها در بن و بیت المقدس اشغالی منتشر شد ، دو کشور برقراری مناسبات دیپلماتیک رسمی با یکدیگر را اعلام کردند . کمی پیش از جنگ ژوئن 1967 ، آلمان فدرال ، به جانبداری از اسرائیل موضع گرفت و در 31/5/1967 ویلی برانت ، صدراعظم آلمان ، اعلام کرد : " ما طرفدار راه حلهای یک جانبه نیستیم ، بلکه از راه حلهایی جانبداری می کنیم که برپایه توافق دو طرف صورت گرفته باشد . ما توسل به زور را توصیه نمی کنیم بلکه اعمال زور را محکوم می کنیم . از اینرو ، موضع جمهوری فدرال آلمان بر لزوم احترام به اصل آزادی کشتیرانی تأکید دارد . هرگاه دستاوردهای مسالمت آمیز در ساخت کشور ، مورد تحریم یا نابودی قرار گیرد . به منافع کشورهای جهان تجاوز شده است . "

در 3/6/1967 به موجب یک معامله ، آلمان فدرال ماسکهای ضدگاز در اختیار اسرائیل گذاشت . در سالهای بعد نیز آلمان سالانه بین 35 تا 40 میلیون دلار به اسرائیل کمک می کرد .

در تاریخ 10/10/1973 ویلی برانت صدراعظم آلمان پیامی ارسال داشت که متضمن درخواست اعلام آتش بس بود . سپس اعلام کرد : " زندگی اسرائیلیانی که در قید حیات هستند . در معرض خطر است . " همچنین پس از آن که معلوم شد آمریکا با استفاده از فرودگاهها و بندرگاههای آلمان به اسرائیل اسلحه فرستاده است ، دولت آلمان فدرال نسبت به نقص پیمان آلمان و آمریکا که در 23/10/1954 مورد تجدیدنظر قرار گرفته بود ، به آمریکا اعتراض کرد . براساس پیمان یاد شده ، آمریکا حق نداشت از خاک آلمان برای ارسال اسلحه به مناطق درحال جنگ ، استفاده کند .

آلمان در سازمان ملل متحد به قطعنامه محکومیت نژادپرستی صهیونیست ( نک : نژادپرستی و صهیونیست ) رأی مخالف داد و نماینده آلمان این قطعنامه را که در آن صهیونیست هم رده نژادپرستی تلقی شده بود ، اهانت به بشریت توصیف کرد .

هلموت اشمیت در یک مصاحبه تلویزیونی پس از دیدار عربستان در آوریل 1981 ، ضمن سخنانی اظهار داشت . " باید فلسطینیان و اسرائیلیان یکدیگر را به رسمیت بشناسند . من برای یهودیان از صمیم قلب آرزو می کنم که موجودیت کشور آنها محفوظ بماند . و این موجودیت به خاطر اتخاذ سیاستی غیر دوراندیشانه ، در معرض خطر قرار نگیرد . "

این اظهارات اشمیت ، با واکنش تند اسرائیل . به خصوص از جانب نخست وزیر آن مناخیم بگین ، روبه رو شد . با این وجود روابط آلمان با اسرائیل در تمامی زمینه ها ادامه یافت و این کشور سعی کرد در موضع گیری سیاسی خود نسبت به رژیم صهیونیستی از سویی هماهنگ با جامعه اقتصادی اروپا عمل نماید و از سوی دیگر به منظور چیرگی بر پیامدهای منفی که رژیم صهیونیستی ایفا می کند ، روابط خود را با این رژیم در اشکال و قالبهای همکاریهای علمی تجلی بخشد . در این راستا هیأت وزیران آلمان غربی چهارمیلیون مارک برای برنامه های مشترک پژوهشی با رژیم صهیونیستی ، اختصاص دادند . این برنامه ها به پنج بخش تقسیم می شوند و هفتاد طرح را در برمی گیرند که از آن میان دادن بورس تحصیلی به دانشجویان و دانشمندان اسرائیلی است . تنها در سال 1982 - 36 دانشمند صهیونیستی به آلمان سفر کردند و 34 دانشمند آلمانی وارد فلسطین اشغالی شدند که این کار در چارچوب طرح " منیروا " مربوط به شرکت " ماکس پلانک " صورت گرفت که با مؤسسه " وایتسمان " اسرائیل در زمینه های فیزیک هسته ای و شیمی سلولی قرارداد دارد . منیروا کمکهایی نیز در زمینه علمی به رژیم صهیونیستی کرده است . فقط در سال 1982 به کتابخانه " فیبر " تل آویو و به یک مؤسسه پژوهشی وابسته به یک شرکت صهیونیستی متخصص در دانش اقیانوسها و دریاها در شهر ایلات 4/2 میلیون مارک کمک کرده است .

منیروا در سال 1983 حدود 120 میلیون مارک به منظور ساختن مرکز پژوهشی " رحوفون " کمک کرده است . این مرکز در زمینه دانش و رانت ( ژنتیک ) و تطبیق بیوتکنولوژیک آن در کشاورزی فعالیت دارد .

افزون بر طرح " منیروا " وابسته به شرکت " ماکس پلانک " صندوقهای مالی بزرگی همانند صندوق " فولکس واگن " ، صندوق " هانس زیدل9 و صندوق " کوزادا دیناور " نیز به این گونه برنامه ها یاری می رسانند .

پس از ادغام دو کشور آلمان شرقی و غربی در یکدیگر سیاست خارجی آلمان متحد در رابطه با اسرائیل تغییر نکرد و همان سیاستها و برنامه های قبلی خود را با رژیم صهیونیستی ادامه داد . به طوری که اسرائیل هنوز از بنادر این کشور برای انتقال سلاحهای سنگین آمریکایی به داخل فلسطین اشغالی

استفاده می کند .

اسرائیل در آغاز ، به غرامت های هنگفتی که از سال 1953 تا پایان دهه شصت ( 750 تا 900 میلیون دلار در سال ) از آلمان دریافت می کرد متکی بود که میزان آن به صورت غرامت هایی مستقیم ، به یک میلیارد دلار رسید و به دولت اسرائیل - به عنوان تنها نماینده قانونی همه یهودیان جهان ، از جمله قربانیان رژیم نازی در جنگ جهانی دوم ( که پیش از تأسیس دولت اسرائیل ، آغاز شد و پایان یافت ! ) - پرداخت می شد .

همچنین اسرائیل طی دهه های پنجاه و شصت ، به کمک های نظامی آلمان متکی بود . آلمان با این کمک ها ، خرید اسلحه اسرائیل از آمریکا را تأمین می کرد ( به عنوان مثال در سال 1963 اسرائیل برای تأمین مالی معامله تانک های آمریکایی ، 60 میلیون دلار به اسرائیل تقدیم کرد ) . براساس بعضی ارزیابی ها ، میزان کمک آلمان ، میان 60 تا 80 میلیارد دلار بوده است . وزیر امور خارجه آلمان در کنفرانس یهود ( 8/5/1997 ) تصریح کرد که میزان غرامت های آلمان به اسرائیل ، به 97 میلیون مارک ( 6 میلیون دلار ) رسیده است و این کشور به مدت 34 سال دیگر تا سال 2030 به پرداخت غرامت تا مبلغ 94 میلیارد مارک ( 80 میلیارد دلار ) ادامه خواهد داد . گفتنی است که کل آن چه که آلمان از طرح مارشال دریافت کرد ، 15 میلیارد دلار بود !

آلمان به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند اروپا از روابط ویژه ای با اسرائیل برخوردار است . مواضع سیاسی و روابط اقتصادی این کشور اروپایی در بحران اسرائیلی - فلسطینی ، عمدتا به سوی اسرائیل متمایل بوده است .

به عنوان نمونه آلمان تنها کشور اتحاد اروپا بود که در سال 1376 ، در جریان رأی گیری اتحادیه اروپا برای اعتراض به سیاست گسترش شهرکهای یهودی نشین اسرائیل ، رأی ممتنع داد . آلمان تا پایان سال 1998 ، نهصد میلیون مارک به عرفات ( فلسطینیان ) کمک مالی کرده بود . در حالی که به ادعای کلاوس کینکل ، وزیرخارجه وقت آلمان ، دولت وی برای جبران خسارات ناشی از جنگ جهانی دوم ( تا سال 1998 ) در مجموع ، یکصد میلیارد مارک ( بیش از 110 برابر در مقایسه با کمک آلمان به فلسطینیان ) برای خانواده های یهودی در اسرائیل هزینه کرده است .

به گفته وی ، آلمان علاوه بر روابط عادی با کشورهای جهان ، براساس وظیفه تاریخی موظف به حفظ و پیشرفت روابط دوستی با اسرائیل است .

کتاب سال رژیم صهیونیستی در سال 1999 روابط اسرائیل با آلمان را چنین توصیف می کند : " روابط دوجانبه آلمان و اسرائیل به دلیل هولوکاست - کشتار یهودیان توسط هیتلر - روابط ویژه ای قلمداد می شود که علی رغم انتقادات روبه رشدی که در رسانه های جمعی آلمان علیه اسرائیل دیده می شود ، روابط فیمابین روابطی تنگاتنگ بوده و شامل 80 شهر خواهر خوانده ، یک مرکز آلمانی - اسرائیلی برای تحقیقات و تبادلات فرهنگی میان جوانان می گردد و... "

از نظر اقتصادی ، اسرائیل با کشورهای اروپایی به ویژه آلمان ، از روابط روبه پیشرفتی برخوردار بوده است . ایجاد منطقه آزاد تجاری میان جامعه اروپا و اسرائیل در سال 1975 صادرات اسرائیل به اروپا را در دوره زمانی 1975 تا 1996 افزایش چشمگیری داد . این روند در سال 2000 با تصویب موافقتنامه تجاری گسترده تر در پارلمان اروپا و کنست ، تشدید شد ، به گونه ای که آلمان پس از آمریکا مهمترین شریک اقتصادی اسرائیل به شمار می رود .

با این همه در حیطه مسائل سیاسی ، به دلیل تلاش اتحادیه اروپا در اتخاذ سیاستی مرضی الطرفین در مناقشه خاورمیانه ، اسرائیل همواره سعی نموده است تا این اتحادیه را به حاشیه سوق دهد . در این راستا اسرائیل ، هیچ نماینده ای برای شرکت در کنفرانس لندن ( که به دعوت مستقیم تونی بلر صورت گرفته بود ) ، علی رغم حضور طرف فلسطینی ، اعزام ننمود . در جریان رأی گیری سازمان ملل پیرامون دیوارحائل نیز آلمان در چارچوب اتحادیه اروپا ، به همراه 14 عضو دیگر اتحادیه رأی ممتنع و در مرحله دوم به همراه 24 عضو دیگر اتحادیه به مخالفت با اقدام اسرائیل پرداخت . رأی منفی اتحادیه اروپا علیه دیوارحائل منشأ بحرانی کوتاه مدت در روابط اتحادیه اروپا و اسرائیل گردید که با فراخوانی سفرای اسرائیل گردید که با فراخوانی سفرای اسرائیل از چندین کشور اروپایی ( از جمله آلمان همراه شد ) .

سران اسرائیل با بهانه واقعه هولوکاست ، همواره ضمن مظلوم نمایی کوشیده اند تا آلمانیها را مدیون و بدهکار خویش معرفی نمایند . کتساف به عنوان دومین رئیس جمهور اسرائیل که در اول ژوئن 2005 در پارلمان آلمان سخنرانی می کرد اعلام نمود : خاطره و کشتار یهودیان و قربانیان هولوکاست ما را موظف می کند علیه یهودستیزی و اقدامات ضد یهودی به شدت مبارزه کنیم . من از این مکان بر دردها ، آلام و رنجهای یهودیان در دوران نازیها گریه می کنم . اسرائیل هرگز یهودی کشی را فراموش نخواهد کرد .

کتساف در آخرین روز اقامتش در آلمان از بنای یادبود قربانیان هولوکاست در برلین که چهار هفته پیش با حضور جمعی از سیاستمداران آلمانی و اسرائیلی و نمایندگانی از یهودیان افتتاح شد دیدن نمود . احداث این بنا که پس از سالها بحث و مشاجره در سال 1999 توسط مجلس آلمان تصویب شد ، بیش از 19 هزار متر مربع وسعت دارد و 28 میلیون یورو برای دولت آلمان هزینه در برداشته است . در این بنا بر روی 2711 عدد سنگهای چهارگوشه که بین دو تا پنج متر ارتفاع دارند ، اسامی یهودیان کشته شده حک شده است .

علی رغم تأکید سران و شخصیتهای صهیونیسم بر مسئله هولوکاست ، طی سالهای اخیر مخالفتهای زیادی از سوی کشورهای اروپایی با سیاستهای اسرائیل علیه فلسطینیان صورت گرفته است . اسرائیل نیز با آنتی سمیتیک خواندن این اقدامات ، همواره نگرانی خود از توسعه چنین اعتراضاتی را اعلام داشته است . کتساف نیز در جریان سفر خود به آلمان ضمن اشاره به این موضوع با این ادعا که یهودستیزی نه تنها مسئله تأثرآمیزی برای یهودیان است ، بلکه یک مسئله ضداخلاقی و ضدبشری می باشد که می بایست از سوی دولت آلمان با آن مخالفت شود . به زعم وی رشد مشروعیت نیروهای نئونازی در آلمان و حضور روبه رشد آنها در افکار عمومی این کشور یاعث نگرانی اسرائیلیها می باشد .

کتساف در آلمان ، نسبت به محکوم نمودن سیاستهای ایران حساسیت خاصی به خرج داد . وی در پارلمان آلمان با هدف تحت تأثیر قرار دادن همکاریها و مذاکرات هسته ای ایران با سه کشور اروپایی ( آلمان ، انگلستان و فرانسه ) تلاش کرد تا از یک سو ایران بدون هیچ گونه دشمنی در خاورمیانه توصیف نموده و از سوی دیگر ، کشوری عنوان نماید که بی دلیل در پی تسلیحات هسته ای و حمایت از تروریسم می باشد .

کتساف در بوندستاگ ، با اعلام این که من خود در ایران به دنیا آمده ام ، برای فرهنگ و تاریخ ایران نیز ارزش قایل هستم و حدود 100 نسل از خانواده من در ایران بوده اند اظهار داشت : از آنجا که ایران هیچ دشمنی در جهان ندارد که موجودیت آن را به مخاطره بیندازد دیگر نیازی به سلاح هسته ای ندارد . به زعم وی در اختیار داشتن سلاح اتمی از سوی ایران به معنای یک خطر مستقیم برای اسرائیل ، منطقه خاورمیانه و اروپاست و حمایت کشورهای مستبد جهان از سازمانهای تروریستی برای دسترسی به سلاحهای کشتار جمعی یک تهدید برای اسرائیل و ثبات جهان است و ترکیبی از استبداد ، تروریسم و سلاح هسته ای یک خطر جدی برای جهان ماست .

کتساف در آلمان در پی اهدافی چون انزوای ایران و دیگر کشورها و سازمانهای مخالف خود ، کسب حمایتهای سیاسی ، یادآوری تاریخ مشترک ، تداعی و تکرار موضوع هولوکاست ، تثبیت جایگاه اسرائیل در خاورمیانه و... بوده است .

مآخذ :

  1. اسماعیل عبداللهی و مهدی زیبایی ، برآورد استراتژیک اسرائیل ( جلد اول ) ، انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین الملل ابرار معاصر ، تهران ، اسفند 1381 ، ص 1 ، به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی ( 22/1/1377 ) .
  2. خبرگزاری جمهوری اسلامی ، به نقل از خبرگزاری آلمان ( 11/3/1384 ) .
  3. خبرگزاری جمهوری اسلامی ، ( 9/3/1384 ) .
  4. بولتن رویداد و گرایش اسرائیل ، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی - علمی ندا ، 18/3/1384 ، شماره 250 .
  5. المسیری ، عبدالوهاب : دایره المعارف یهود ، یهودیت و صهیونیسم ، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه ، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین ، جلد هفتم ، چاپ اول ، 1383 .
  6. ربابعه ، غازی اسماعیل : استراتژی اسرائیل 1967 - 1948 ، محمدرضا فاطمی ، نشر سفیر ، 1368 .
  7. الموسوعة الفلطینیة ، جلد اول ، 1948 .
  8. بولتن خبرگزاری وفا ، ارگان سازمان آزادیبخش فلسطین ، سالهای 85 - 1982 .
  9. Jerosalempost, 2006.1.30.
  10. Haartz, 2006.1.30.
  11. www.bicom.org.uk/s/1207/the publications/israel-foreign-relations israel-german....
  12. www.aicgs.org/analysis/c/lgf051905.aspx
  13. www.fas.org/sgp/crs/row/Rl33808.pdf
  14. www.auswaertiges-amt.de/diplo/laender/Israel.html
  15. www.bits.de/public/researchreport/rr03-1-1.htm