غور ( سرزمینهای پست - )

از دانشنامه فلسطین


کلمه غور به معنی زمین سراشیب است و این واژه کلمه محلی است . برای دره اردن که از لحاظ پستی از سطح دریا پایین ترین مکان دره اردن محسوب می شود . در اواخر دوره سوم زمین شناسی در عصر بلیوسین بالا این منطقه دارای بعضی فعالیتهای ساختمانی شد که منجر به ایجاد شکافها و شکستگی هایی در پوسته زمین گردید و در اثر آن دره اردن معلق به وجود آمد .

آنچنان که به ذهن می آید شکاف اصلی واحدی ایجاد نمی شود بلکه دو شکاف اصلی وجود دارد که عبارتند از : شکاف ریشه در دره عربة و شکاف اصلی دره اردن که از رکن شمالی بحرمیت تا رکن جنوب شرقی دریاچه طبریه امتداد می یابد . این دو شکاف در حال حاضر در بیشتر جاهایش از بلاستوسن و رسوبات جدید پوشیده می شود و شناسایی مکانهای این دو شکاف ممکن است از طریق جستجوی مجموعه شکافها و منابع آبی در طول امتداد مقطع آنها شناخته شود .

شکاف ریشه بر طول سواحل شرقی بحرمیت امتداد می یابد حال اینکه شکاف دره اردن سواحل غربی این دریا را ایجاد می کند و این شکاف در طول سواحل شرقی طبریه امتداد می یابد و از آنجا به دو شکاف تبدیل می گردد که به شمال شرقی از خلال جبل الشیخ و از آنجا به طرف کوههای شرقی لبنان امتداد می یابد . در آنجا شکافهای مختلفی است که داخل دریاچه طبریه به موازات سواحل غربی که جهتش به طرف شمال می باشد از موازات قسمت شرقی دامنه کوه مطلة که به نام شکاف تل حی معروف است ، می گذرد .

این شکاف در مرج عیون به دو شاخه تقسیم می شود . یکی از آن دو بر طول دامنه دشت بقاع که به طرف دشت غاب در سوریه در جریان است و در لواءاسکندریه به پایان می رسد و شاخه دوم به طرف بیروت کشیده می شود .

علاوه بر شکافهای طولی تکه شده که از آنها شکاف اصلی دره اردن به وجود می آید ، مجموعه دیگری از شکافهای فرعی در مناطق اطراف دره اردن وجود دارد و از برخورد آن دو با شکاف اصلی دره اردن مناطق سست و بی دوام در پوسته زمین ایجاد می شود و بیشتر دره های جانبی اردن در طول این شکافهای فرعی موجود راهشان را قطع می کنند .

الف - پیدایش دره اردن :

طول دره اردن از دورترین قسمتهایی که حاصبانی در لبنان می باشد تا بحرمیت 368 کم است و آن جزئی فرعی از نظام اصلی است که شامل مجموعه ای از دره های شکافدار مجزا است یعنی آن جزء کوچکی از نظام انهدام ( شکاف ) سوری - - آفریقایی است که بیش از 6000 کیلومتر از عرض 20 جنوبی در موزامبیک تا عرض 45 شمالی در ترکیه امتداد دارد و کلاً شامل 65 عرضی است . به عبارت دیگر 15 محیط زمین است .

گریگوری Gregoryبر این پدیده طبیعی قابل توجه در پوسته زمین نام دره انهدامی ( شکافی ) را گذاشت . آن را چنین توصیف کرد که نواری که طولانی است از زمین شیبدار بین شکافهای عادی یا مجموعه موازی از شکافهای مدرج است و آن همچنین مربوط است به پدیده نجد ( هورست ) که حاصل از حرکت بلندی از دو طرف زمین است و این حرکت در اثر فشار یا جذب به وجود آمده است . قسمتهای ارضی و سطحی شیبدار بر اثر شکافها دو طرف را از هم دور کرد که خود سبب جابه جایی سریع دو طرف به طرف بالا به جای پایین آمدن آن شد .

" ویلینگر ویلیس Willings Willis " به وجود آمدن دره را با فرضیه فشار تفسیر کرده است . این فرضیه دور شدن دو طرف دره را به فعالیتهایی با فشار سریع عصر میوسین نسبت داده که منجر به شکاف پایه میانی طبقات سنگی ماسه ای نرم شده است . پس به علت دور شدن و تکان دوطرف ، بطن دره وسیع شد و منجر به جابه جایی اراضی در دو طرف دره اردن گردید . بیشتر فشار از غرب آمد در حالی که کانون بحرمیت را به طرف شرق می فشرد

پایین کانون کوههای اردن که سر به بالا کشیده است بود و کوههای فلسطینی هم در اثر قدرت فشاری مواد مذاب تخته سنگها و نیز بر اثر فشار شدید از کانون وسطی شیب به بالا حرکت کرده است .

اما فرضیه " کونیلQuennell " در 1956 بر این اساس است که شبه جزیره عربی در جهت عکس عقربه های ساعت و در جهت شمال به حرکت در آمد . حال اینکه کانون سینا و فلسطین ثابت ماند . پس شکافتن زمین و شیبدار شدنش نتیجه آن است که این چیزی است که هم اکنون انهدام ( شکاف مستطیلی شکل ) دریای سرخ و دره اردن شناخته می شود . این دور شدن در طی دو مرحله تمام شد و بین این دو مرحله ، دوره آرامش نسبی در بلاستوسین فاصله انداخت .

مرحله اول در میوسین پایین شروع شد تا اوایل بلاستوسین ادامه یافت که سبب دور شدن افقی در حدود 62 کیلومتر شد . اما مرحله دوم شاهد دور شدنی در حدود 45 کیلومتر در اواخر بلاستوسین بود . بدین وسیله مجموع تحرک افقی شبه جزیره عربی حدود 107 کیلومتر به طرف شمال بود .

در طول تحقیقی که فروند Freund درسال 1961 برای به وجود آمدن عصر تورونی پایین انجام داد ، دریافت که این حرکت که به 100 کیلومتر می رسد بین تکوینات زمین شناسی منسوب به عصر واحد فاصله انداخت . فرومون Vromon و ولوفتون Lauphtonنیز او را تأیید کردند . لوفتون معتقد بود میانگین تحرک شبه جزیره عربی در طی سال دو سانتیمتر است .

برخلاف اختلاف نظرها در مورد تفسیر مکانیکی که دره اردن را به وجود آورد می توان گفت که دره اردن به شکل کنونی که دارای شکاف مستطیلی شکل مستمر است به وجود نیامده بود بلکه طول دوره های زمین شناسی اخیر شاهد پیشرفت و دگرگونی در ساختار و تشکیل آن بوده است . در میوسین پایین به صورت مجموعه ای از حوضهای کم آب دور از هم ظاهر شد .

در اواخر بلاستوسین دو دریاچه یا مجموعه ای از دریاچه ها وجود داشته اند . در اوایل بلاسیوسین مجموعه ای از حوضهای دور از هم مانند حوض عقبه در جنوب و حوض بحرمیت و اردن و حوض طبریة - - بیسان و حوض حولة بود . بعد از آن دو حوض اخیر به هم متصل شدند و سپس برگشتند و به وسیله عمل ریزش بازالت ( سنگ

مذاب ) در اواسط بلاستوسین جدا شدند . پس بین دو دریاچه حولة و طبریة سد بازالتی بزرگی به وجود آمد .

در اواخر دوره بلاستوسین میانی ، تغییر ملموسی به وجود آمد که نتیجه ریزش باران فراوان بر منطقه العصرالمطیر بود . بدین ترتیب دریاچه طولی مستمری داخل دره اردن به وجود آمد که از شمال دریاچه طبریة تا مسافت 30 کیلومتر جنوب بحرمیت کشیده می شد و از آبها و رسوبات داخل دره های کناری که از ارتفاعات سرچشمه می گرفت پر شد .

این وضعیت بر بقایای رسوبات دریایی برای به وجود آمدن تغییرات شکل سطحی که در پایه ارتفاعات دیده می شود و ارتفاعش بیش از 300 متر بالاتر از سطح کنونی بحرمیت است دلالت دارد . در ابتدا آب قسمت جنوبی این دریاچه گوارا بود منتهی آبهایش رو به شوری می رفت و آن به علت املاح محلول در رودهای کناری آن بود .

بلا نکنهورن Blankenhorn این تحرک و تغییر و تحول سطح دریاچه قدیمی اردن را به شکل گیری طبقات و رده های دره اردن ربط داده است . پس رده های بلند در دوره جلیدیه دوم به وجود آمد در حالی که رده های پایینی در دوره جلیدیه سوم ایجاد شد . بعد از دوره ریس الجلیدیه شروع به خشک شدن نمود تا وقتی که آب و هوای شبه بیابانی جایگزین آب و هوای مرطوب گردید . این تغییرات قبل از ظهور انسان در موستیری یعنی قبل از 000/50 سال قبل از میلاد بود . اما آب و هوای فعلی از زمان شکل گیری تمدن مجدلینی یعنی قبل از 000/10 سال ق . م شایع شد .

از بقایای دریاچه طبریة و بحرمیت چیزی نمانده است و به دلیل شوری زیاد ، آبهای بحرمیت در ابتدا پنهان بود . علت شوری آن این است که از رودهای زیادی در کمتر از000/50 سال سر چشمه می گرفت و پس از خشک شدن دریاچه سر خط مهم از رده های دریاچه به جای ماند . سطح طبقه اول بین 200 و 210 متر و سطح دوم بین 310 تا 339 م و طبقه سوم بین 375 م و 380 م است .

رود اردن از پایان بلاستوسین پا به عرصه وجود گذاشت و مجرای آن در فعل و انفعالات کف دریاچه جدا شد . اما ایجاد دشت پر ثمر آن به دوره هولوسین برمی گردد .

بدین شکل از آبهای دریاچه قدیمی اردن بر اثر

خشکی کاسته شد و دریاچه طبریة کنونی ظاهر گردید . اما بحرمیت شکل کنونیش را به خود گرفت . در فاصله زمانی بین خشکی نهانی دریاچه میت که عمل ظهور پایین رفتن مستمر آن منجر به مخفی شدن رسوبات دریاچه و بطن آن شد .

در طول تاریخ زمین شناسی پیشرفت دره اردن دچار تغییرات ملموسی شده است . هم اکنون نیز از ثبات و استقرار به دور است . شکافهای زمینی زیاد و پایین رفتن بسیار کند کف بحرالمیت و پوشیده شدن پنج شهر در زیر آبهای بحرمیت در زمان حضرت لوط ( ع ) و انتشار سنگهای بازالتی در مناطق مجاور آن و وجود منابع معدنی گرم در حوض اردن مؤید آن است .

طبیعی است که با این عملیات پیچیده که دره اردن با آن مواجه شده است ، ساختار زمین شناسی آن از لحاظ ترکیب و تشکیل پیچیده شود . کف دره به طور اساسی از رسوبات قدیم دریاچه ای تشکیل می شود . حال اینکه اطراف آن از رسوبات دریاچه ای قاره ای که منسوب به عصرهای مختلف است به وجود می آید که این عصرها از عصر ترمایس تا عصر هولوسین ( جدید ) امتداد می یابد .

شکل گیری زمین شناسی کف دره از رسوبات پیچیده دره اردن که تاریخ تکوین آن به زمانی که از اواخر دوره سوم تا عصر جدید برمی گردد ، به وجود می آید و شامل مجموعه های زیر است :

1 - مجموعه اول دره اردن :

به اواخر دوره سوم منسوب است و از رسوبات نیوجین مانند سنگ شن ماسه ای و کونگلومرات ( رسوبات سنگی و سنی درپای کوهها ) سنگ کالسی و مارن تشکیل شده است .

2 - مجموعه دوم دره اردن :

از مجموعه اول به وجود می آید یعنی در اواخر دوره سوم از رسوبات نیوجین به وجود آمد و تشکیل می شود از :

  1. تکوینات غور الکتار که در آن کونگلومرا ، سنگ ماسه ای و مارن ماسه ای و مارن به طور متناسب موجود است .
  2. تکوینات شاگور که از سنگ ماسه ای کالسی با اجزاء مرتبط و از کونگلومرا به طور متناوب و سنگ

کالسی است .

  1. مجموعه سوم دره اردن ( مجموعه لسان ( دماغه ) و مراحل ایجاد آنکه به بلاستوسین نسبت داده می شود و بدین علت است که مراحل ایجاد لسان که از رسوبهای عارضی و ماسه ای و گلی نمکی و آهکی مشابه رسوبات شبه جزیره لسان و بحرمیت تشکیل شده و محموعه سوم دره اردن از تکوینات سمراء در جهات اندکی تشکیل می شود . این تکوینات شامل سنگ کالسی متناوب و مارن حواری سفید است .

3 - مجموعه رسوبات جدید :

از خاک رس دوره چهارم ایجاد می شود و شامل شن و خاک چسبیده و از رسوبات مخاریط که متشکل از شنها ، ماسه ها و خاک کالسی می باشد .

ایجاد خاک در دره اردن به مواد اصلی از مراحل ایجاد زمین شناسی و دره های مربوط است . از رسوبات قدیم دریاچه ای خاک سفید خاکستری شور تشکیل شده که از ماسه ، گچ و خاک شور ساخته شده است . در طول دره بین پایه کوهها و زمینهای مرتفع سطح خاک گلی عمیقی که دارای رنگ قهوه ای مایل به قرمز است فراوان دیده می شود .

این خاک از ارتفاعات کوهها آورده شده است و بر روی رسوبات دریاچه ای رسوبگذاری کرده است . این خاک گلی به علت تراکم فرسایش صخره های ارتفاعات به وجود آمده است . به خصوص نزدیک پایه دره و گاهی خاک سنگ نیز دیده می شود . گاهی نیز این خاک در معرض فرسایش بادها و سیل ها قرار گرفته و رسوبات دریاچه ای دارای رنگ خاکستری سفید را ظاهر می سازد و عمق این خاک به طرف پایه های کوه زیاد می شود . حال اینکه هر چه به طرف زمینهای مرتفع سخت نزدیک شویم عمق این خاک کمتر می شود .

ب - نشانه های تپوگرافی :

در این مورد سخن کوتاه می شود درباره دره اردن پایینی یا آنچه که در اصطلاح محلی به آن غور اردن گویند و آن قسمتی است که بین دریاچه طبریة از جهت شمال و بحرمیت در جنوب کشیده می شود . طول دره اردن بین دریاچه طبریة و بحرمیت به 105 کیلومتر می رسد و ارتفاعش از شمال به جنوب 180 م است یعنی میانگین آن

79/1 کیلومتر است .

رود اردن در وسط دره جاری است و در رسوبات قدیمی دریاچه راهش را قطع می کند منتهی مجرای این رود به بعضی قسمتهای بازالتی برخورد کرده و با شکلی آن را رد می کند . از بارزترین این قسمتها آن بخشی است که بین دریاچه طبریة - - 212 م و سطح 275 م واقع است و نیز آبی که بین دو خط منحنی 315 م و 360 م واقع است .

عرض بطن دره اردن بین 15 کیلومتر دره غربی نزدیک بحرمیت ( دره اریحا ) و حدود پنج کیلومتر در شمال نزدیک دریاچه طبریة است . دره در وسط تنگ شده و دره غربی نزدیک شاخ الحمار به سه کیلومتر می رسد .

دو سطح اصلی برای هر قسمت از دو جانب دره اردن به نظر می آید که آن دو عبارتند از سطح دره و زور . دره سطح بالایی است که از رسوبات دریاچه ای قدیم که از رسوبات ضمیمه ای جدیدی در بسیاری از قسمتهای آن پوشیده شده است و زور سطح پایینی است که از رسوبات رود اردن به وجود آمده است . به عبارت دیگر دشتی است که رود اردن آن را برای خود از ابتدا که مجرایش را می کند در مراحل ایجاد کف دریاچه به وجود آمد .

پایین آمدن سطح زور از دره بین 20 و 40 میلی متر در تغییر است و بین آن دو زمینهایی است سخت که در اصطلاح محلی به آنها کتار می گویند .

این زمینهای سخت ( کتار ) از طبقات سست دریاچه ای به وجود آمده است که به وسیله بادها بارانها ومسیل های آبی از شکل های سفره ای ، تپه های مخروطی و پایه های زمینی تشکیل یافته فرسایش می یابد . علت همه اینها را تیزی پایه در سختی کناره ها و نبودن گیاه طبیعی در سطح آن می دانند . بعد دو کناره این اراضی در عریض ترین قسمتهای آن بیشتر از سه کیلومتر نیست . چون رسوبات جدید آنها را دفن و پنهان می کند .

مقدار زمینهای کنار در قسمتهای شمالی دره کاسته شده و در قسمت جنوب تنگ می شود تا اینکه در نزدیکی بحرمیت مانند این است که دیگر زمین کناری نیست .

دره اردن مجموعه ای از سیلابهای کناره ای که از کوههای فلسطین و اردن سرچشمه می گیرد را قطع می کند تا به رود اردن بپیوندد .

مهمترین رودهای غربی ، سیلابهای جالود ، فارعة ، مالح ، عوجة و قلط است . رودهای شرقی سیلابهای یرموک ، عرب ، زقلاب ، الیابس ، کفرنجه ، راجب ، الحرم ،

زرقاء ، شعیب ، کفرین و حسبان است . بعضی از دره های کناره ای همیشه جاری است و بعضیها خشک است و بعضی دیگر فصلی است .

با توجه به اختلاف مناسبی که این دره ها در آن جاری است مابین دامنه های بالای دره شکافته شده و سطح دره این سیلابها به طرف زمین دره سرازیر می شود و به طور ناگهانی به دلیل رسوبگذاری مقدار زیادی از آنچه حمل می کند که به مخاریط انصبابی ( المراوح الفیضیه ) معروف است که به وسیله مجاری آنها در نزدیکی شیب کوههای بلند احاطه شده است و بعضی از مخاریط انصبابی کوچک کناره پایه ای زمین سخت کنار و اطراف دشت زور رود اردن به وجود آمده است .

لازم به یادآوری است که دره های جانبی مجاریشان را در رسوبات سست عمیق کرده اند و زمین دره پایینی نیز از همین رسوبات تشکیل شده است .

در کنار زمینهایی که دره را از زور جدا می کند کناره ها و دامنه های کوههایی ملاحظه می شود . این کناره ها بیانگر باقیمانده سواحل قدیمی و خشک شده دریاچه اردن است . دانشمندان ، چهار ساحل قدیمی ( طبقات ) که ارتفاعشان بین یک و 120 متر بالاتر از سطح کنونی دریای مرده ( بحرالمیت ) قرار دارد مشخص نموده اند .

اعتقاد بر این است که مکان شهر بیسان بر روی یکی از این طبقات ساحلی قدیمی قرار دارد . در حالی که دشت شمالی شهر اریحا که در فاصله هشت کیلومتری آن است و بر آن نام میدان العبد اطلاق می شود ، چیزی جز یک طبقه ساحلی قدیمی نیست که شکل یک تپه صاف را به خود گرفته است .

دره غربی اردن ، از شمال به جنوب به بخشهای طبیعی زیر تقسیم می شود .

1 - دشت کوکب الهوا :

جزء شمالی دشت غربی است و به مقدار 21 کیلومتر میان دریاچه طبریه در شمال و دشت بیسان در جنوب امتداد می یابد . عرض دره در این منطقه نزدیک به هشت کیلومتر بالغ می شود و از غرب ، تپه کوکب الهوا ( 540 متر بالاتر از سطح نهر اردن ) بر آن مشرف است که توأم با سراشیبی می باشد .

2 - دشت بیسان ( غوربیسان ) :

روزنه و شکافی طبیعی است که دره اردن را به دشت

مرج ابن عامر مرتبط می سازد . طولش به مقدار 20 کیلومتر و عرض آن به حدود 10 کیلومتر می رسد . رود جالود که به رود اردن می ریزد در آن جریان دارد و در آن چشمه های متنوع آب ، بسیار است . از غرب ، سلسله کوههای فقوعه که خط تقسیم کننده آبهای بین دره اردن و دریای مدیترانه به شمار می رود بر آن احاطه دارد و مقطع عرضی دشت ، سه مسطح را آشکار می نماید .

  1. سطح آن طبقه ای که شهر بیسان بر آن واقع شده است و در حدود 90 متر از سطح دریا پایین تر است .
  2. سطح خود دره ( دشت ) که حدود 200 متر از سطح دریا پایین تر است .
  3. سطح زور که 240 متر پایین تر از سطح دریاست و عرضش به حدود 500 متر می رسد .

3 - بقیعه طوباس ( غور طوباس ) :

دشت اردن را در جنوب دشت بیسان تنگ می سازد و عرضش از پنج کیلومتر تجاوز نمی کند . و طول این بخش از دشت به حدود 20 کیلومتر می رسد . این منطقه به گشادگی زمین و گسترشش برخلاف ارتفاعش در غرب ، متصف است . در آن ، دره مالح ( شور ) که یکی از [سیلابهایی ]است که به رود اردن می ریزد ، جریان دارد .

4 - منطقه دامیة ( دره دامیة ) :

وسعت دشت در اینجا به حدود پنج کیلومتر می رسد ، به استثناء آن شکافی که از سیلاب ( دره ) جدا شده و به سوی اردن از عرض آن عبور می کند ، زیرا عرض دره به مقدار کمی وسعت پیدا می کند . سمت غربی دشت ، جایی که به نام قرن صرطبة خوانده می شود و از یک سلسله تپه های بزرگ با ارتفاع 720 متر از رود اردن تشکیل شده ، مرتفع می شود .

5 - منطقه فصایل ( غور فصایل ) :

این دشت از سوی شمال ، فصایل به سوی عش الغراب ( شمال أریحا ) در جنوب امتداد می یابد . عرض دشت در این منطقه وسعت یافته و به حدود هشت کیلومتر می رسد . عرض زور که از دشت ، آشکارا به وسیله زمین محکم و ناهموار جدا می شود ، وسعت می یابد .

در این دشت سیلاب پراکنده شده پایینی و سیلاب دره خم شده پایینی جریان دارند که به مسافت 10 کیلومتر

در موازات رود اردن به سمت جنوب قرار داشته ، سپس به سمت شرق منحرف شده و به نهر می ریزند .

6 - دشت اریحا ( غور اریحا ) :

دشتی است طویل که از شرق و غرب به وسیله کنارهای زمینهای بلند و ناهموار ، سخت و دشوار گردیده است . در وسط آن ، سیلاب ( دره ) قلط که پر پیچ وخم است و مجرایش در این دشت عمیق است ، جریان دارد . زور از دره در حدود 40 متر پایین تراست . وسعت زور نزدیک به 5/1 کیلومتر می رسد و عرض دشت به بیشتر از 15 کیلومتر . بحرالمیت گویی ادامه دشت اریحا است که از ناحیه جنوب شروع می شود .

کوه قرنطل ازغرب که بر تمامی منطقه مشرف است بر این دشت احاطه می یابد . این کوه جزئی از بخش غربی دره شکسته شده می باشد و در اطرافش شکستگی های هلالی شکل وجود دارد .

ج - غور از نظر تاریخ :

اردن لفطی است سامی که بیشتر ترجیح دارد که کنعانی الاصل باشد و معنایش " فرود آمده " می باشد . عبری ها کلمه اردن را به این معنی و به معنی شهر استعمال نموده اند . در انجیل عهد قدیم گفته شده : این اردن ( یشوع 4 : 22 ) یعنی این رود و گفته شده : اردن اریحا ( عدد26 : 3 ) یا نهر أریحا و ستاره پرستان مندائی لفظ اردن را بر رود به طور عام اطلاق نموده اند و رومیان ، آن را با نام یوردانی Iordanus و صلیبی ها بانام جوردان Jordan می شناسند .

این دشت شاهد استقرار قدیمی ترین انسان در خاور نزدیک در کنار دریای جلیل ، در نقطه عبیدیه ، 1750000 سال قبل بوده است . باقیمانده های نسل این انسان در اولدوفای در تانزانیا پیدا شده است . در غار زطیة در شمال غرب دریای جلیل جمجمه انسانی نیاندرتال که 100000 سال قبل می زیسته یافت شده است .

همچنین در غار امیره در نزدیکی دریای جلیل ، آثاری که به نوعی از انسان که 000/30 سال قبل می زیسته ( نک : دوران باستان ) یافت شده است . دشت فلسطین شاهد انتقال انسان از غارنشینی و صید ، به شهرنشینی و کشاورزی در 9000 سال قبل بوده است . باقی مانده های آن شهر امروزه بر روی تپه سلطان

( تل السلطان ) در نزدیکی شهر اریحا واقع شده و آنجا شهر دیگری 6000 سال قبل بوده که خرابه ها و باقی مانده های آن ، امروزه بر روی تپه حصن ( تل الحصن ) در نزدیکی شهر بیسان واقع شده است .

در شمال شرقی بحرالمیت ، 400/5 سال قبل ، شهر سومی بر روی تپه ماهورهای غسول ( تپه های غسول ) ظاهر شد .

هنگامی که کنعانی ها در هزاره سوم قبل از میلاد در دشت اردن فرود آمدند ، روستاها و شهرهایی که رشد و توسعه و ظهور پیدا نمودند را بنیان نهادند که به خاطر حاصلخیزی زمین و نشاط از ساکنان آن بود . آنها در نزدیکی شهر اریحا ، بیت یریح ، یا شهر خدای قمر در اقرب را در عین السطان بنا کردند و در محلی که امروزه به نام تل الحصن شناخته می شود شهر بیت شان ، یا خانه خدای شان را بنا کردند ، که همان بیسان می باشد .

در قرن دوازده قبل از میلاد ، یهودیان به رهبری یشوع به دشت حمله نمودند و شهر أریحا را تصرف کرده و آن را سوزاندند و تمامی اهالی این شهر را کشته و اموالشان را غارت کردند . ( یشوع : 6 : 11 - 25 ) .

این واقعه در سال 1186 قبل از میلاد اتفاق افتاد . ولی شهر بیسان این هجوم را دفع نمود . حتی بعدا جسد شاوول یهودی و سه فرزندش را به دنبال محل قتلشان در شهر جلبوع در سال 1004 قبل از میلاد بر روی نیزه سواره نظام معلق نمود .

سینیها در قرن هفتم قبل از میلاد در دره ( دشت ) اسکان گزیدند . در این عهد بود که بیسان ، " سینوبولس " نام گرفت و بطلمیوسیان بر این منطقه حکم راندند و سلوکی ها با تمامی قدرت و نهایت تلاش از آنها گرفتند . در دوره آنان ، همان نام سینوبولس حفظ شد و در سال 63 ق . م روم ، فلسطین را اشغال نموده و در شهر اریحا در عهد هیرودس بزرگ ( 37 - 4 قبل از میلاد ) شهری را که امروزه آثارش در تل أبی العلیق موجود است ، بنا نمودند .

در این زمان به شهر بیسان ، سرد مدار ده شهر هم پیمان گشت ( دیکابولس ) . در این ، زمان ، هیرودس أنتیباس فرمانروای رومی در جلیل ، شهر طبریه را درسال 26 میلادی بر روی ساحل غربی دریای جلیل به خاطر بزرگداشت امپراطور ، کلودیوس طبریوس بنا نمود .

در زمان رومیان بود که دره شکوفا گردید زیرا آنها آبیاری آن را به خوبی انجام می دادند و در آنجا نخل و

حبوبات و نیشکر و پنبه و کتان و میوه جات ، وسمة ( برگ نیل ) و بلسم ( دارویی شفابخش ) فراوان گشت . شهر بیسان به خاطر شرابهای خوب و بافت کتانهایش مشهور شد .

ذکر می شود که یوحنا ، حضرت مسیح ( ع ) را در رود اردن ( موقس 1 : 9 - 12 ) در مکانی که به مغطس معروف است و در فاصله هفت کیلومتری شرق شهر أریحا و نزدیک یکی از غارها می باشد ، غسل تعمید داده است .

در این مکان ، دیر قرنطل به عنوان جاودانه ساختن حضرت مسیح ( ع ) ، برپا شده است . در عهد کنستانتین بزرگ 306 - 331 میلادی ، این مسیحیت در بعضی از شهرهای دره منتشر و شهر اریحا در سال 325 مرکز اسقفها شد . در عهد روم انتشار این مسیحیت در شهرهای غور زیاد و تعدادی کلیسا و دیر بنا شد و شهر طبریه پایتخت دوم فلسطین گردید .

مسلمانان عرب ، فتح شهرهای فلسطین را به رهبری شرحبیل بن حسنة در واقعه " فحل " ( 13 ه/634 م ) کامل نمودند ( نک : فحل ، واقعه - ) ، و شهرهای دره آباد و شکوفا شد .

اصطخری منطقه غور ( دره ) را در قرن دهم این گونه توصیف نموده است : " در ابتدای دره ، دریاچه طبریه قرار دارد ، سپس دره به سوی بیسان امتداد یافته تا اینکه به زعز وریحا و از آنجا به دریای مرده منتهی می شود . دره در میان دو کوه واقع شده و در آن درختان نخل و چمنزار و چشمه ها و رودهایی وجود دارد . "

یاقوت حموی نیز متذکر می شود که در ذره ، رود اردن و شهرها و روستاهای بسیاری است ، مشهورترین شهرهایش طبریه و سپس بیسان می باشد . بیشترین چیزی که در آن کشت می شود ، نیشکر است . اریحا از جمله روستاهای آن می باشد .

در شهر بیسان فقیه ، رجاءبن حیوه متولد شده و زندگی نمود . مقدس روستای قدس را این گونه توصیف می نماید . " قدس از جمله روستاهای واقع شده در شمال دره می باشد قدس در یک فرسنگی خود دارای دریاچه ایست که به دریاچه ای که در کنارش بیشه حلفاء واقع شده می ریزد و بیشتر اهالی این منطقه حصیر و طناب می بافند " .

شهرهای غور بسیاری از جنگلهای وحشتناک صلیبی را شاهد بوده است . شهر بیسان به دست گودفری سقوط نمود ، تا اینکه صلاح الدین ایوبی در سال 578 ه/1183 م قبل از جنگ حطین آن را آزاد کرد .

بیسان با تمام مظاهر حیاتش عربی باقی ماند تا اینکه صهیونیستها در سال 1948 آن را اشغال نمودند و اهالی این شهر را به زور بیرون راندند . سپس در سال 1949 آن را منهدم ساخته و مجددا آن را بنا کردند و آن را " بیت شعان " نامگذاری نمودند .

اما شهر طبریه را ابتدا تنکریه و سپس رایموند در اثناء جنگهای صلیبی اشغال نمودند . ولی صلاح الدین در سال 583 ه/1187 م بعد از نبرد حطین آن را آزاد نمود . در سال 1240 صلیبی ها برای بار دوم آن را اشغال کردند ، ولی خوارزمی ها در سال 1247 آن را باز پس گرفتند که به رهبری صالح ایوب بود

به تدریج بسیاری از آبادانی های خود را از دست داد و تبدیل به شهری فقیر شد . ولی مجددا رو به ترقی و رشد گذاشت هنگامی که قبیله زیاذته در دوره عثمانی به آنجا وارد شدند و سکنی گزیدند . در این شهر ، حکومت شیخ ظاهرالعمر بر پا شد و همچنان عربی باقی ماند تا اینکه انگلیس آن را به صهیونیستها تحویل داد .

خاطرات عزیز و گرامی برای اعراب این دره باقی مانده است . در شهر فحل جنگی بر پاشد که در طی آن ، اعراب بر رومی ها در سال 13 ه/634 م پیروز شدند در این منطقه عبور بعضی از رهبران و فرماندهان آن جنگ و همچنین سربازان ، که به مرض طاعون جان سپردند ، وجود دارد . مانند شرحبیل بن حسنة و ضراربن الأزور و معانبن جبل در دیر علا و بارگاه ابی عبیدة بن الجراح در دهکده عتا .

در نزدیکی شهر طبریة نبرد حطین بین صلاح الدین ایوبی و صلیبی ها در سال 583 ه/1187 م درگرفت که منجر به پیروزی اعراب و آزادی فلسطین گشت در تل حطین گنبد کوچکی معروف به قبه النصر وجود دارد که به خاطر جاودان ساختن خاطره آن جنگ بنا شده است .

مناظر دریای جلیل خلفاء و امرای اموی را مسحور خود ساخت ، به طوری که معاویه و فرزندانش و عبدالملک و ملازمینش تابستان را در " صنبره " که امروزه خرابه هایش در نزدیکی روستای " سمخ " واقع شده ، می گذراندند . هشام بن عبدالملک نیز در قصری که در مکانی معروف به خرابه مفجر واقع بود ییلاق می کرد .

در شهر طبریه مسجد جمعه و جامع " زیدانی " ( مسجد الیاسمین سابق ) وجود دارد و قبر أبی هریره در محلی که مشرف بر این شهر است قرار دارد .

در دره پلی محکم و با دوام وجود دارد که " بیبرس " در شمال شهر أریحا در حدود 29 کیلومتری ، بنا نموده است . نیز در آن تعدادی از اماکن دیدنی ( باستانی ) و دیرها و چشمه های آب گرم وجود دارد . مشهورترین این چشمه ها ، چشمه های " حمة " است که در فاصله 22 کیلومتری جنوب شرقی شهر طبریه واقع شده است . از سرچشمه آب گرم و یک چشمه آب مناسب برای نوشیدن و گوار تشکیل می شود . ( نک : چشمه های آب ) .

در دره تفریح گاهها و پارکهای زیبا و مناظر طبیعت جذاب نیز وجود دارد . تمام این مناظر بسیاری از جهانگردان و عبادت کنندگان ( زائران ) و بیماران که به اماکن می آیند را به خود جذب می کند .

در غور از قدیم اعراب زندگی می کرده اند . مهمترین قبایلی که در آن سکونت داشته اند عبارتند از : اعراب بلاونه ، مشالحه ، عدوان ، مساعید ، کعابنه و نصیرات و بشاتوة و غزاویة ، صقر و غوارنة و غوارنه در شمال " حولة " سکونت داشتند و 15هزار جریب از آبگیرهای اطراف خویش را خشک نموده و در آن گندم و جو و ذرت و سبزیجات کشت نمودند . در روستای " خالصه " و " بویزیة " در خیمه ها زندگی می نمودند و در جنگ 1948 صهیونیستها ، آنها را کوچ داده و روستای خالصه را منهدم نمودند و به جای آن ، مستعمره جدیدی را بنا نموده و نامش را " قریات شمونا " گذاشتند .

مأخذ :

  1. الموسوعة الفلسطینیة : الغور ، جلد سوم ، 1984 .