اورشلیم ( شهر )

از دانشنامه فلسطین


الف - وجه تسمیه :

اورشلیم ، ( Jerusalem ) ترکیبی از دو واژه " اور " و " شلیم " است . " اور " در زبان عبری به معنی آتش ، روشنایی ، مقدس ، و " شلیم " به مفهوم شهر ، صلح ، سلامتی و آرامش ذکر شده است . و بر روی هم ، اورشلیم ، شهر مقدس ، شهر روشنایی ، شهر صلح و آرامش ، و همچنین " میراث مقدس " معنی می دهد .

روایات دیگری نیز ، دال بر وجه تسمیه اورشلیم در دست است . از زمان سکونت حتی ها در دو هزار سال ق . م . ، در این منطقه ، اورشلیم را " او - رو - سالم " و قبل از حمله حضرت داوود به آنجا " یبوس " و در زمان تسلط آن حضرت " اورشالم " ، " یروشالائیم " و " اورشلیم " به مفهوم شهر صلح و آرامش می نامیده اند .

در مورد نام " یورشالیم " گویند که بازمانده از دوره کنعانیهاست که " یور " به معنی تأسیس و شالیم ، اسم رب النوع صلح می باشد .

اسامی دیگر آن را " ارین ئیل " به معنی مسکن خدا ، " ایلیا " به مفهوم خانه غم و خانه خدا گفته اند . یهودیها ، آن را " بیت همیقداش ( خانه مقدس ) " نیز می گویند . همچنین پس از شورش " برکوخبا " ، زمانی که رومیان بر آن شهر تسلط یافتند ( 134 م ) ، نام " ایلیا کابتیولینا " ( تپه خانه خدا ) را بر آن گذاشتند و آنجا را به صورت مرکزی برای بت پرستی درآوردند .

نام ایلیا تا زمان ظهور اسلام ، بر شهر باقی ماند و به تدریج اسامی بیت المقدس ، بیت القدس ، قدس ، قدس شریف و مدینه مقدسه بر آن اطلاق شد .

ب - موقعیت جغرافیایی :

اورشلیم که به عنوان مرکزیتی معتبر ، از قرن پانزدهم ق . م سابقه دارد و از جانب حکومتهای داوود پیغمبر ، مکابیان و سلسله هرودس به عنوان پایتخت حکومتی برگزیده شده در سرزمین فلسطین ، در سمت جنوب شرقی یافا ( jaffa ) ، در فاصله پنجاه میلی آن شهر برفراز تپه های سبز و خرم ، که از سه جهت در احاطه جلگه است ، میان منطقه ای کوهستانی و بسیار زیبا قرار گرفته ، همچون چهارراهی در میان شرق و غرب ، عبور ومرور مسافران و تاخت و تاز مهاجمان را از چهار هزار سال قبل از میلاد تاکنون ، شاهد بوده است . معبد سلیمان بر بالای کوه موریا واقع است و از شرق و غرب به ترتیب ، کوه صهیون و کوه زیتون آن را احاطه کرده اند .

از سه هزار سال پیش از میلاد مسیح ، به سبب وضعیت جغرافیایی و کشیده شدن حصارهایی در اطراف شهر ، پیوسته دفاع از آن برای مدافعان آسان بوده است . قلعه مستحکم یبوسیان و کنعانیان برفراز تپه ای به نام " الضهور " خود دال بر این موضوع است .

ج - سیر تاریخی :

کنعانیان که بنابه روایتی اولین گروه موحد در این منطقه بوده اند ، همراه گروهی از یبوسیان در پایان هزاره چهارم ق . م . از جزیرة العرب به سرزمین فلسطین کوچ کرده و در گوشه ای از آن سرزمین ، شهری را به نام " یبوس " ( هموزن خموش ) بنا نهادند . اما چون پادشاه آنان " ملک صاروق " دوستدار صلح و آرامش بود ، به احترام " شالیم " خداوند صلح ، آن را یورشالیم - اورسالم ( شهر صلح - سالم ) نامیدند .

در کتاب عهد عتیق - تورات آمده است که ساکنان اصلی اورسالم ، یبوسیان بودند . یهودیان ، دو هزار سال بعد از بنای اورسالم توسط کنعانیها ، از مصر به سوی سینا و فلسطین هجرت کردند و به دنبال سرگردانی آنان در صحرای سینا ، پس از مرگ موسی ، به رهبری " یوشع " به ساحل رود اردن رسیدند و به شهر اریحا آمدند و ساکنان آنجا را از مرد و زن و کودک و پیر ، از دم شمشیر گذراندند و فقط یک " فاحشه " را از کشته شدن معاف داشتند ! " یوشع به قوم گفت ، خداوند شهر را به شما داده است و خود شهر و هرچه در آنست ، برای خداوند حرام خواهد شد و فقط " راحاب " فاحشه فقط با هر چه با وی در خانه باشد ، زنده خواهند ماند... آنگاه قوم را صدا زدند و شهر را گرفتند و هر آنچه در شهر بود ، از مرد و زن و جوان و پیر ، حتی گاو و گوسفند و الاغ را با شمشیر هلاک کردند و شهر را با آنچه در آن بود ، به آتش کشیدند لیکن طلا و نقره و ظروف مسین و آهنین را به خزانه خانه خداوند ! گذاردند و یوشع ، " راحاب " فاحشه را با هر چه از آن او بود زنده نگه داشت... " .

عهد عتیق باز می گوید که بنی اسرائیل در سرزمینهای مسکونی دیگری که بین " اریحا " و " اورسالم " وجود داشت ، همین اعمال را مرتکب شدند تا به کنار دیوار اورسالم رسیدند ، ولی مردم اورسالم که از جنایات و بی رحمی بنی اسرائیل آگاه بودند ، سالهای متمادی در برابر یهودیان مقاومت ورزیدند . شاید به همین علت " یهوه " خدای یهودیان ! از دست کنعانیان و یبوسیان سخت عصبانی شده ! ! و به قوم بنی اسرائیل دستور می دهد که تمامی آنها را نابود سازند : " چون یهوه خدایت... امتهای بسیار را که : حتیان... کنعانیان و یبوسیان باشند ، به دست تو تسلیمنماید ، ایشان را بالکل هلاک کن . . " . . از آیات عهد عتیق ، چگونگی تصرف نخستین اراضی فلسطین توسط بنی اسرائیل به خوبی روشن می گردد . پس از تصرف اورسالم به وسیله یوشع بازیبوسیان در آنجا ساکن شدند و با آن که پس از مرگ یوشع ، بنی اسرائیل شهر را محاصره کردند و گروهی را کشته و شهر را آتش زدند و سپس به جنگ کنعانیان مقیم اطراف رفتند ، با وجود این ، یبوسیها از اماکن باقیمانده شهر خارج نشدند و در همانجا به زندگی خود ادامه دادند .

در سال هزار ق . م . داوود با هزاران سرباز به اورسالم حمله کرد و آنجا را تصرف نمود و اورسالم را به عنوان پایتخت خود برگزید و نامش را هم به شهر داوود تغییر داد . پس از او ، فرزندش سلیمان به پادشاهی رسید و هیکل خود را در بالای کوه " موزیا " بنا نهاد ( هیکل سلیمان " هیکلی بود برای خداوند " ! یا معبدی بود که در اورسالم ساخته شد و برای آن معادل 000/500/889 لیره انگلیسی طلا و نقره مصرف گردید . در ساختمان آن 000/173 تن مشغول به کار بودند که فقط 000/30 تن یهودی و 600/153 تن کنعانی بودند که از این عده 70000 تن سنگ و چوب برای ساختمان هیکل سلیمان ! حمل می کردند ) از آن تاریخ تا چند قرن بعد ، اورسالم در دست " اخلاف داوود " قرار داشت و هیکل سلیمان 24 سال باقی ماند ، ولی " شیشق " پادشاه مصر در دوره سلطنت " رحبعام " آن را غارت کرد .

در سال 586 ق . م . نبوکد نصر - بخت النصر - به اورسالم یورش برد و شهر را ویران کرد و یهودیان را اسیر ساخت و به بابل فرستاد . اما هنگامی که کورش کبیر بر بابل چیره شد ، به یهودیان اجازه داد که به اورسالم برگردند ، ولی " شهر داود " نام قبلی خود را که اورسالم بود همچنان به وسیله مردم بومی آن حفظ کرده بود .

در سال 63 ق . م . " پمبیوس " سردار رومی ، اورسالم را فتح کرد و آنجا را به ویرانه ای مبدل ساخت . در سال 70 میلادی تیتوس حکمران رومی فلسطین چنان آنجا را درهم کوبید و ویران ساخت که از اورسالم فقط تل خاکستری باقی ماند . در سال 614 میلادی ایرانیها به اورسالم که نام " ایلیا " به خود گرفته بود ، حمله کرده و همه معابد و کلیساهای آن را ویران کردند . ولی رومیها به رهبری هرقل آن جا را از تصرف ایرانیها خارج ساختند .

از سال 623م . در زمان ابوبکر ، لشگریان اسلام به طرف متصرفات روم حرکت کردند و در سال 634م . در جنوب بحرالمیت ، ، رومیان را شکست دادند و سپس تمام جنوب فلسطین را از دست رومیان خارج ساختند . با وجود این که هراکلیوس امپراطور روم لشکر عظیمی به سرداری برادرش تئودورس به طرف فلسطین فرستاد ، سرداران اسلام شهرهاینحل ، بیسان ، غزه ، اللد و یافا را فتح کردند ، لشکر روم را شکست دادند و تئودورس را به قتل رساندند و بدین ترتیب شام به تصرف سپاه مسلمین درآمد . عده ای از سربازان اسلام برای تصرف سوریه به طرف دمشق حرکت کردند و جمعی هم به تکمیل فتح سوریه پرداختند و مردم شهر بیت المقدس ( ایلیا ) در مقابل مسلمین مقاومت کردند . عمر خلیفه مسلمین از مدینه به سوریه آمد و در این بین هیأت اعزامی مردم اورسالم که از رسیدن کمک رومیها مأیوس شده بودند ، به خدمت عمر رسیدند و پیشنهاد صلح دادند مشروط بر این که شهر را به شخص " خلیفه " تحویل دهند . عمر شرط آنان را پذیرفت و به اورسالم آمد و ضمن ملاقات با اسقفها و رهبران مذهبی ، عهدنامه ای به شرح زیر نوشته و امضا کرد :

" بسم الله الرحمن الرحیم "

این امان نامه ایست که عمر ، بنده خداوند ، پیشوای مسلمانان به مردم ایلیا داده است ، به جان و مال و کلیسا و صلیب و مریض و سالم و همه افراد آن امان می دهد و اجازه نمی دهد که کسی با صلیب و دارائی آنان کاری داشته باشد . آنان در مسائل مذهبی آزاد باشند و به کسی آزار نرسد و ایشان هم احدی از یهودیان را در ایلیا سکونت ندهند . بر مردم ایلیا است که مانند مردم جاهای دیگر " جزیه " ( مالیات سرانه ) برای اداره امور خودشان بپردازند و دزدها و رومیها را از آنجا بیرون کنند . هر کس بخواهد از آنجا بیرون رود ، در امان است و اگر بخواهد در همانجا ساکن گردد ، آزاد است ، ولی باید مانند سایر مردم جزیه بپردازد... و هرکس بخواهد با رومیها برود و یا نزد کسان خود برگردد ، آزاد است و از آنها تا برداشت محصول ، چیزی دریافت نمی شود . آنچه که در این امان نامه است ، پیمان خدا و ذمه پیامبر او و ذمه پیشوایان و مردم مسلمان است ، تا هنگامی که مالیات خود را می پردازند .

بدین ترتیب اورشلیم در سال 636م . مصادف باسال 15 هجری به تصرف مسلمانان درآمد . پس از امضای قرارداد ، مسلمانان همراه رهبران مذهبی مسیحی وارد شهر شده و به زیارت کلیسای قیامت رفتند و چون وقت نماز رسید ، اسقف بزرگ پیشنهاد کرد که خلیفه در کلیسا نماز بگذارد . ولی او نپذیرفت و ترسید که پس از اقامه نماز ، مسلمانان کلسیا را به مسجد تبدیل سازند و این برخلاف مواد قرارداد بود . خلیفه و مسلمانان بیرون آمدند و به سوی صخره ای رفتند که قبل از میلاد مسیح و پس از حمله پادشاهان ، به ویرانه ای تبدیل شده بود . خلیفه مسلمانان ، به تمیز کردن آن مکان پرداختند و سپس نماز گزاردند و بعدها مسجدی در آنجا بنا شد که " مسجدالصخره " نام گرفت و سپس به مسجدالاقصی معروف شد .

تاریخ بیانگر آن است که شهر صخره ای " یبوس " - یا " اورسالم " ، " شهر یهودا " ، " شهر عظیم " ، " شهر مقدس " و " ارئیل " که برفراز کوه " موریا " قرار دارد در طی قرون متمادی ، دست کم بیست بار تحت محاصره شدید واقع شده ، دوبار به دست مهاجمان به کلی ویران گردید به طوری که محل آن را شخم زدند ، هیجده بار تجدیدبنا شده و سه بار معبد آن بازسازی و مرمت گردید و مردمش شش بار وادار به تغییر دین و مذهب خود شدند .

د - باستان شناسی اورشلیم

شهر قدیم اورشلیم در خلال تاریخ و در مسیر ویرانیهای متعدد به عمق 40 تا 70 پا در زیر انبوهی از خاک مدفون شده و امروز فقط قسمت کوچکی از شهر قدیمی برجای مانده است . معبد یا هیکل که بر روی صخره مقدس بنا شد ، در بلندترین نقطه شهر قرار گرفته بود ، اما امروزه سطح معبد و حرم شریف با سطح شهر یکسان است . حضرت داوود محل معبد را در خرمنگاه مردی به نام " ارنان یبوسی " تعیین کرد و حضرت سلیمان معبد بیت همیقداش اول را بنا گذاشت .

از ظواهر امر پیداست ، اولین دیوار اطراف شهر را یبوسها ساخته اند و دیوار دوم در زمان حضرت سلیمان کشیده شد . این دیوار در هجوم آشوریها ویران گردید ، و در طول قرون پنجم تا دوم ق . م . دوبار مرمت شد . هیرودیوس کبیر چندسالی پیش از میلاد ، دیوار را مرمت و تکمیل کرد ، که بقایای آن هنوز پابرجاست . " هیرودیوس اگریپا " نوه هیرودیوس کبیر ، دیوار چهارم را به دور شهر کشید که در زمان حمله تیتوس ویران گردید .

بعد از اسلام ، صلاح الدین ایوبی ( 532 - 589 ه . ق/1138 - 1193 . م ) دیوارها را بنا کرد و اورشلیم را به طور مستقیم ساخت . آخرین کسی که دیوار را تجدید بنا کرد و برجها و دروازه ها و درهایی بر آن افزود ، سلیمان قانونی دهمین سلطان عثمانی ( 1520 - 1566م/926 - 974 ه . ق . ) بود . قسمتهایی از دیوار تا امروز باقی مانده است .

معبد " یهوه " مسلما باشکوهترین و با عظمت ترین بنای اورشلیم بوده است . هیرودیوس کبیر ، تپه معبد را از سه طرف با دیوارهای سنگی عظیم به ارتفاع 15 متر محصور ساخته بود که از آن زمان ( قرن اول بعد از میلاد ) تاکنون ، یهودیان هر روز جمعه در کنار دیوار گرد می آیند و بر ویرانی بیت المقدس شیون کرده و اشک می ریزند ، بدین دلیل است که دیوار را ، دیوار ندبه می گویند .

مآخذ :

  1. حمیدی ، سیدجعفر : تاریخ اورشلیم ، انتشارات امیرکبیر ، سال 1364 .
  2. الهی ، حسین : مسأله فلسطین - مؤسه مطبوعاتی عطائی .
  3. خسروشاهی ، سیدهادی : اسرائیل پایگاه امپریالیسم ، دفتر نشر#فرهنگ اسلامی ، 1370 .
  4. هاکس ، جیمز : قاموس کتاب مقدس ، انتشارات طهوری ، 1349 .
  5. لوبون ، گوستاو - تاریخ تمدن اسلام ، فخرداعی گیلانی ، چاپخانه علی اکبر علمی ، 1334 .
  6. طبری ، محمدجریر - تاریخ طبری ، ج 3 ، چاپ مصر .