جبهه خلق آزادی بخش فلسطین - فرماندهی کل

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۲ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


الف - تاریخچه تشکیل :

رهبری این جبهه را احمد جبریل به عهده دارد . او یک افسر فلسطینی بود که در دوران اتحاد مصر و سوریه ، دیگر افسران فلسطینی ازارتش سوریه جدا شد . در سال 1959چریکی کوچکی را به نام جبهه آزادی بخش فلسطین ( جبهة التحریر الفلسطین ) را به منظور تدارک مبارزه چریکی علیه اسرائیل سازمان دهی و تأسیس نمود .

او در آن زمان عده ای از جوانان فلسطینی را که در ارتش سوریه خدمت می کردند ، به دور خود جمع کرد و در منطقه جلیل اعلی چندین عملیات نظامی را علیه اسرائیلیها تدارک دید . بین سالهای ( 1966 - 1968 ) گروهی به نام ( قهرمانان بازگشت ) ( ابطال العوده ) تحت رهبری یک افسر ارتش آزادی بخش فلسطینی به نام ( وجیه المدنی ) پدیدار گشت که با گروه احمد جبریل ارتباط داشت . پس از جنگ ژوئن 1967 در نتیجه توافقی که بین سازمان ابطال العوده و جوانان انتقام و جبهه آزادی فلسطین به رهبری احمد جبریل به عمل آمد سازمان جدیدی به نام جبهه خلق برای آزادی فلسطین به رهبری جورج حبش تأسیس شد و اولین عملیات خود را در نوامیر 1967 انجام داد . ( P . L . F . P ) پس از مدتی به دلیل پاره ای اختلافات در تاریخ 24/4/1968 جبهه آزادی بخش فلسطین به رهبری احمد جبریل با نام جدید جبهه مردمی برای آزادی فلسطین - فرماندهی کل ، انشعاب کرد و فعالیت خود را آغاز نمود .

احمد جبریل از اطلاق نام فرماندهی کل ، خواسته است این معنی را برساند که جبهه ، هسته اولیه و حقیقی جبهه مردمی آزادی بخش فلسطین بوده که متعاقبا با بعضی از فرماندهان جبهه از جمله جورج حبش اختلاف پیدا کرده و با انشعاب از آن ، کیان اصلی جبهه را حفظ نموده است .

ریشه این اختلافات از آنجا ناشی شد که جبهه ناسیونالیسم عربی عده ای از عناصر ( پیشرو ) را در سالهای ( 1967 - 1968 ) به خود جذب نمود و به حملاتی علیه رژیمهای عربی مبادرت ورزید . این جبهه تلاش می نمود که از موضوع مبارزه فلسطینی ها برای ایجاد اوضاع و احوال انقلابی در کشورهای عربی بهره برداری نمایند . ولی احمد جبریل با روش فوق مخالفت نمود و ترجیح داد که فعالیتهای چریکی تنها منحصر به عملیات نظامی علیه رژیم صهیونیستی سازمان یابد و از فرورفتن در گرداب مناقشات سیاسی احتراز شود ، لذا ترجیح داد که از این جبهه کنار بکشد . انتخاب عنوان فرماندهی کل ، خود نشان دهنده اهمیت کار نظامی در نظر جبریل و بیانگر موقعیت او در درون این جبهه به عنوان یک رهبر نظامی است . از زمان انشعاب جبریل ( که در جبهه خلق ، آن را انشعاب اول می نامند ) سازمان او به طور منفرد عمل کرده و هرگونه تلاش وحدت خواهانه به منظور پیوستن به سازمانهای دیگر را رد کرده است . از جمله در سال 1972 زمانی که پیشنهاد شد عملیات خود را در جنوب لبنان متوقف ساخته و در زمینه عملیات نظامی ، تبلیغاتی و سیاسی با دیگر سازمانها متحدا عمل کند ، آن را نپذیرفت و پس از جنگ 1973 از جمله گروههایی بود که جبهه رد فلسطین ( جبهه الرفض ) را تشکیل داد . این جبهه در سال 1974 به عضویت سازمان آزادی بخش فلسطین ( ساف ) درآمد و در ماه ژوئن همین سال طلال ناجی به عنوان اولین نماینده این جبهه در کمیته اجرایی ساف انتخاب شد .

پس از مداخله سوریه در لبنان در ژوئن 1976 در جبهه خلق فرماندهی کل انشعاب و اختلافاتی به وجود آمد . احمد جبریل از مداخله سوریه در لبنان حمایت می کرد و اعضای دیگر این جبهه به سرپرستی محمدالعباس ( ابوعباس ) با سیاست و نظرات احمد جبریل مخالفت ورزیدند . جناح ابوالعباس در سپتامبر 1976 سعی داشتند احمد جبریل را به اتهام همکاری با سوریه و توطئه علیه نهضت مقاومت فلسطین از جبهه خلق فرماندهی کل اخراج نمایند .

این امر باعث شد طرفداران دو گروه در برابر یکدیگر قرار گیرند و در نهایت در آوریل 1977 یاسر عرفات تصمیم گرفت که این گروه را رسما به دو گروه به نام های جبهه خلق فرماندهی کل به رهبری احمد جبریل ، و جبهه آزادی بخش فلسطین به رهبری ابوالعباس تقسیم نماید .

لکن تضاد ادامه یافت ، احمد جبریل با کمک الصاعقه و نیروهای ویژه ارتش سوریه در حالی که ابوالعباس و طرفدارانش با تلاشهای احمد جبریل مخالفت می ورزیدند ، سعی نمود که کنترل کامل گروه خود را به دست آورد .

در تابستان 1977 بین طرفین صلحی ناپایدار به وجود آمد . ولی تا مدتها برخوردهایی بین دو جناح وجود داشت . آخرین برخورد آنها درباره یک موضع دریایی در طایر در سپتامبر 1978 روی داد .

ب - دیدگاهها و خط مشی سیاسی :

از سال 1968 تا ژوئن 1976 جبهه خلق - فرماندهی کل خود را از سازمانهای چریکی دیگر کنار کشید و مداخله در امور داخلی کشورهای عربی را نپذیرفت و همیشه از عملیات نظامی علیه اسرائیل حمایت می کرد . پس از عضویت در کمیته مرکزی ساف یکی از اعضای جبهه رد گردید ، راه حلهای سیاسی را درقبال مسأله خاورمیانه نپذیرفت و قرارداد متارکه بین سوریه و مصر را محکوم کرد و سیاست ساف را مبنی بر ایجاد یک کشور " فلسطینی در قلمرو محدود " مردود شمرد و خواستار سرنگونی دولتهای عربی دست راستی شد .

احمد جبریل در مصاحبه با تلویزیون فرانسه ضمن مخالفت با هرگونه راه حل سیاسی اظهار داشت که فرماندهی کل ترجیح می دهد یک دولت فلسطینی در سرزمینی به مساحت 180 میل مربع ( kmm84/465 ) تشکیل شود تا بتواند از آنجا مبارزه مسلحانه اش را علیه اسرائیل ادامه دهد .

فرماندهی کل ، سازمانهای فلسطینی وابسته به کشورهای عربی را مورد انتقاد قرار داده و می گوید : " جنبش مقاومت فلسطینی امروزه میدان آزمایش رژیمهای مختلف عربی گردیده است " . در اجلاس شورای ملی فلسطین در مارس 1977 فرماندهی کل ، به برنامه ملی فلسطین ، مورد تأیید سوریه که ایجاد یک کشور فلسطینی مستقل در کرانه غربی رود اردن و غزه و شرکت ساف در کنفرانس صلح ژنو بود ، رأی داد . لیکن در مه 1977 احمد جبریل در مخالفت با " راه حل کاپیتولاسیونیستی و تلاش برای خروج از سرزمینهای عربی " به جبهه رد مراجعت نمود . جبهه خلق - فرماندهی کل ، با خشم تمام با قرارداد کمپ دیوید برخورد کرد و با تمام مراحل آن بنای مخالفت گذارد .

روندی که جبهه خلق فرماندهی کل در رابطه با خط مشی سیاسی خود داشته از بدو تشکیل تاکنون ، دارای فراز و نشیب های بسیاری بوده که بعضا متأثر از جریانات و حوادث مهم سیاسی محلی و منطقه ای بوده است . این روند را می توان در کنگره های این جبهه که از هنگام انشعاب از جناح جرج حبش تاکنون تشکیل شده است جست وجو نمود که در ذیل به تعدادی از این کنگره ها اشاره می شود .

اولین کنگره : جبهه خلق - فرماندهی کل ، اولین کنگره خود را در اواخر سال 1968 برگزار کرد و یک برنامه سیاسی به نام " منشور " را صادر نمود که مهم ترین اصول آن عبارتند از :

  1. ماده اول : خلق عرب و در رأس آن خلق فلسطین در هر جا که هستند ، تنها راه و حق مقدس و طبیعی خویش را در انقلاب مسلحانه علیه تجاوز و اشغالگری صهیونیستی به سرزمین عربی ، و مقابله با استعمار که درصدد تحکیم بخشیدن به این اشغالگری و تجاوز است ، می داند . و هیچ احدی نباید این حق را از او بگیرد و یا از ادامه آن جلوگیری نماید مگر اینکه یاور تجاوزگر و یا دشمن این حق و خواستار سازش باشد .
  2. ماده دوم - مسأله فلسطین یک مسأله ملی عربی است ، و انقلاب فلسطین دارای یک ارتباط منسجم و سرنوشت ساز با انقلاب عربی و یکی از عناصر اصلی آن و جزء ناگسستنی ازپیکر انقلاب عربی علیه امپریالیسم و استعمار است که ( اسرائیل ) سر و چنگ آنها در منطقه عربی است .
  3. ماده سوم - جبهه خلق برای آزادی فلسطین - فرماندهی کل ، سازمانی است که هیچ وابستگی ، جز به مسأله عربی و در رأس آن آزادی فلسطین ، ندارد - از این رو ، جبهه خلق نیرو و امکانات بشری و مادی و معنوی خود را از توده مردم عرب می گیرد و خود را تنها در برابر این مردم متعهد می داند ، از آنان یاری می خواهد ، و برابر آنان مسئول است .
  4. ماده چهارم - از آنجا که بار انقلاب را کسانی بر دوش می گیرند که در آن منافع حقیقی دارند و جزو عناصر نیروی مرکب از کارگران ، کشاورزان ، روشنفکران انقلابی و بورژواهای ملی گرا... هستند ، بنابراین جبهه خلق برای آزادی فلسطین خود را یک سازمان مردمی مستقل می داند که اولاً ، برگیرنده همه این نیروهای شریف و مبارز عربی است ، و یک سازمان بسته و در خود فرو رفته نیست ، ثانیا ، به هیچ حزب و یا جنبش دیگر سیاسی وابسته نیست ، و هیچ فرد وابسته به حزب یا جنبش و یا سازمان دیگر را به عضویت خود نمی پذیرد ، اما هر فردی را که تنها به اصول جبهه پای بند و نسبت به برنامه های آن مقید و برای مسأله فلسطین از طریق ابراز صمیمیت به اصول و مشی جبهه صداقت دارد ، به عضویت می پذیرد .
  5. ماده پنجم - جبهه خلق برای آزادی فلسطین - فرماندهی کل ، اساس راه آزادی را در وحدت فعالیت عربی جهت انقلاب علیه اشغالگری و نیروهای پشتیبان آن دانسته و همچنین وحدت مبارزه و نبرد مسلحانه فلسطینی را عامل مهم برای تسریع پیروزی جهت آزادی می داند ، از این رو برای وحدت بخشیدن به فعالیت سازمانهای راستین فدایی که بر پایه اصول روشن جهت آزادی سرزمین و انسان خدمت می کنند ، بطور جدی تلاش می کند . همچنین این جبهه معتقد است که انگیزه همه اینها تحقق یافتن فعالیت فدایی و هماهنگ ساختن آن در صحنه نبرد و میان رزمندگان و مبارزان و انقلابیون شریف است .

این جبهه دومین کنگره عمومی خود را در سپتامبر 1969 برگزار کرد و به اتفاق آرا تئوری سوسیالیسم علمی را پذیرفت که نقطه عطف تاریخی در روند جبهه به شمار می رود . سپس سومین کنگره عمومی جبهه پس از وقایع اردن و خروج نیروهای رزمنده از آنجا به سوریه و لبنان در آوریل 1971 برگزار شد که طی آن سوسیالیسم علمی را مورد تأکید قرار داده و یک برنامه سیاسی بر پایه سوسیالیسم را مد نظر گرفت .

جبهه در این مرحله توانست در زمینه های مختلفی خود را تکامل دهد . مثلاً در زمینه فکری و تئوری از هنگام مطرح ساختن اصول ششگانه ائتلافی تا ارایه برنامه های کلی منشور و تئوری سوسیالیسم علمی ، گامهای زیادی برداشت و در زمینهسازمانی ، مناطق تمرکز خود را گسترش داد ، و عناصر پایه و فرماندهی را تکمیل کرد ، و در فعالیت خود اصول دمکراتیک را پذیرفت و سه کنگره برگزار کرد ، و دو کمسیون مرکزی در کنگره های اول و دوم و فرماندهی کل جبهه را تشکیل داد . اما در زمینه نظامی ، میدان مبارزه مسلحانه جبهه توسعه یافت ، از نظر کمیت و کیفیت پیشرفت کرد و تمامی سرزمین اشغالی فلسطین از جمله مراکز دشمن در اروپا را دربر گرفت . در زمنیه تبلیغاتی این جبهه روزنامه " الی الأمام " ( به پیش ) را صادر نمود ، از این طریق توانست پیوند خود با مردم را عمیق تر گرداند ، و در موضع گیریهای مختلف نظرات خود را ابراز دارد ، همه اینها با وقوع چند اشتباه در روند جبهه به علت روشن نبودن خط فکری در مدت درازی قبل از برگزاری کنگره دوم ، و به خاطر بی برنامگی و عمل زدگی ، همراه بود .

چهارمین کنگره عمومی : این کنگره تحت شرایط جدید در نتیجه پدیدار شدن صحنه لبنان به عنوان میدان فعالیت فلسطینی ، در اوت 1973 برگزار شد . این کنگره یک برنامه هماهنگ سیاسی را تصویب کرد که ارزش سیستم فکری و برنامه سیاسی در تاریخ انقلابهای ملی را در بند اول مورد تأکید قرار داد . " هیچ انقلابی بدون برخورداری از تئوری انقلابی برپا نمی شود ، چون سیستم فکری انقلاب را با یک استراتژی روشن مسلح می سازد . " از آنجا که انقلاب فلسطین بخشی از جنبش آزادی خواهانه عربی و جزیی از جنبش آزادی خواهانه جهانی از بند استعمار و امپریالیسم است پس بنابراین " انقلابی است که با منافع انسان و آزادی او که در سرتاسر جهان کل تجزیه ناپذیر است ، ارتباط دارد . " و می بایست " از خط مشی چپ انقلابی مبتنی بر ایدئولوژی طبقه کارگر ، تئوری توده های زیر ستم و در بند برای رهایی از ستم ملی و ظلم اجتماعی " پیروی کند . استراتژی مبتنی بر قیام مسلحانه سازمان یافته آگاهانه و مبارزه مسلحانه گسترش یافته توده ای به سمت جنگ آزادی بخش مردمی علیه استعمار و امپریالیسم و همه تکیه گاههای آنها در منطقه عربی است .

در بند دوم این برنامه آمده است : " مبارزه مسلحانه یکی از راههای مبارزه انقلابی است و تنها راه آن نیست ، و این عالی ترین مرحله مبارزه آزادی خواهانه است . " میزان آگاهی و نیروی پایگاه نمایانگر حجم نیروی سازماندهی مردمی است ، و شکوفا شدن آگاهی ، مشخص کننده موفقیت به کارگیری مبارزه مسلحانه در راه تحقق یافتن مأموریت این مبارزه است .

در بند سوم این برنامه تاکید شده است که جنبش مبارزات فلسطین از طریق انقلاب مسلحانه فلسطین یک جنبش نژادپرستانه ، کینه توزانه و ناسیونالیسم افراطی جهت از بین بردن یهودیان نیست بلکه مبارزات آن ، ملی و دمکراتیک ، برای نابود ساختن همه مؤسات اقتصادی ، سیاسی ، فکری و فرهنگی رژیم صهیونیستی و امپریالیسم به عنوان یک رژیم نژادپرست و کینه توز است و همچنین خواستار بازگشت مردم عرب فلسطین به سرزمین خویش ، تحقق یافتن آزادی کامل و استقلال و حاکمیت ملی این سرزمین و برپایی یک دولت دمکراتیک فراگیرنده همه اقشار مردم بدون توجه به اعتقادات مذهبی آنها ، و پرهیز از اختلافات نژادپرستانه و کینه توزانه و توسعه طلبانه صهیونیسم است . تشکیل این دولت جزء تجزیه ناپذیری از حضور دمکراتیک و مترقی عربی است که با نیروهای پیشرو و آزادی خواه جهان در صلح و صفا زندگی می کند .

این برنامه همچنین اعلام کرد که این مرحله جزو مرحله آزادی خواهانه ملی و دمکراتیک است ، به این معنا که هر فرد میهن پرست بایستی برای دفاع از میهن و اخراج اشغالگر از سرزمین خویش به پا خیزد . " ویژگی ملی این مبارزه دور نمای اصلی جنبش مردم فلسطین است ، به طور واضحتر یعنی اتحاد همه اقشار مردم از کارگران گرفته تا کشاورزان و روشنفکران انقلابی و خرده بورژواها و بورژواهای ملی گرا برای ایفای مأموریت آزادی ( فلسطین ) در یک ائتلاف مرحله ای ملی است . " جبهه ملی ، شیوه مبارزات خلق عرب فلسطین است که از سازمانهای مختلف ملی - علی رغم اختلاف خط مشی فکری آنها - ائتلاف یافته است که هر یک ، از استقلال سازمانی و ایدئولوژیک برخوردار است . شرط پای بند بودن به آزادی کامل خاک فلسطین و مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم و عربهای مرتجع ، به رهبری اندیشه قشر کارگر و حزب پیشروی آن است که از سازماندهی و ایدئولوژی برتر برخوردار می باشد ، همچنین برخورداری از یک برنامه سیاسی و نحوه روابط میان نیروهای مختلف بایستی به صورت روابط " جبهه ای " بر مبنای مذاکرات دمکراتیک باشد .

انقلاب فلسطین عضوی از جنبش آزادی خواهانه عربی است ، و مسئولیت های گوناگون خود را از رهگذر وضعیت اعراب انجام می دهد ، از این رو سرزمینهای عربی به ویژه سرزمینهای واقع در اطراف فلسطین اشغالی بایستی از دوستداران انقلاب باشند . و این امر جز از طریق برپایی رژیم های سوسیالیستی که در مبارزات انقلاب فلسطین سهیم و تشکیل دهنده عمق استراتژی این انقلاب است ، میسر نمی گردد . برپایی رژیم سوسیالیستی در یک کشور بسنده نیست بلکه بایستی بیش از یک رژیم در اطراف صحنه فلسطین برپا شود .

ژرفایی دگرگونیهای اجتماعی در کشورهای عربی ، برقراری پایگاههای ماتریالیستی سوسیالیسم از رهگذر تکامل یافتن همکاری توده ای در مبارزات سیاسی و مردمی ، استوار شدن آزادیهای دمکراتیک و سیاسی مردمی ضمن دور نمای دشمنی با ارتجاع و منافع امپریالیسم ، گسترده شدن اقتصاد ملی با توجه به نقش بخش عمومی ، اجرای نظارت مردمی در زمینه های تولید ، قطع هرگونه مذاکره با نیروهای امپریالیستی در زمینه سیاسی و اقتصادی و مقابله با یورش فرهنگی آنها... همه این پدیده های مبارزاتی ، همکاری مشترک میان انقلاب فلسطین و این رژیمها به شمار می رود که جزیی از جنبش آزادی خواهانه عربی است . همچنین در چهارمین کنگره عمومی ، اساسنامه که مشخص کننده اصول سازمانی جبهه و روابط داخلی است ، وضع گردید . ماده اول این اساسنامه اصل سانترالیسم دمکراتیک در سازماندهی را به عنوان شرط اساسی برای توانایی جبهه جهت انجام مسئولیتها و به مثابه مانعی در برابر خودسریهای شخصی و تضعیف دمکراسی ، مورد تأکید قرار داد .

ماده دوم درباره کنگره عمومی جبهه است و آن را به عنوان قوه عالی قضائیه که طراح خط مشی فکری ، سیاسی ، نظامی ، سازمانی ، تبلیغاتی ، مادی و... جبهه - که دستورات آن لازم الاجرا است ، قلمداد می گردد . و از عناصر برگزیده از طریق اجرای انتخابات دمکراتیک در کنگره های مقدماتی و فرعی تشکیل می شود . ( عنصر کنگره عضوی است که به مدت پنج سال یا عنصر رزمنده ای است که به مدت سه سال در سازمان سرزمین اشغالی خدمت کرده است ) . تعداد اعضای کنگره کمتر از 45 عضو و بیش از 51 عضو نیست ، و یک الی دوازده عضو ناظر دارد . برای کنگره عمومی یک کمیسیون مقدماتی ویژه به دعوت دبیرکل و یا به دعوت دو سوم اعضا توسط کمیسیون مرکزی فراهم می شود ، و این کمیسیون زمان و مکان برگزاری کنگره را تعیین می کند ، سرپرستی کنگره های مقدماتی و فرعی را به عهده می گیرد ، دعوتهای شخصی و دستور عمل کنگره را صادر و اعتراضات وارد نسبت به عضویت نامزدان کنگره را دریافت می کند . پس از برگزاری اولین جلسه کنگره ، کار این کمیسیون به پایان می رسد . اما کنگره عمومی هر دو سال یکبار و یا به طور فوق العاده طبق آیین نامه برگزار می شود . عقب انداختن برگزاری کنگره بیش از سه سال جایز نیست . این کنگره در اولین دوره برگزاری ، آیین نامه داخلی خود را وضع می کند .

ماده سوم ، به فرماندهان یعنی همه عناصری که مسئولیت فرماندهی در زمینه های مختلف را به دست می گیرند ، اختصاص دارد و عناصر آن به خاطر توانایی تحمل بار مسئولیت کامل جهت انجام دادن کارها و برنامه های تعیین شده ، نمونه می باشند و نمایانگر وحدت فرماندهی است که کار جبهه را اداره و سیاست آن را اجرا می کنند .

ماده چهارم ، کمیسیون مرکزی را به عنوان قوه هماهنگکننده و ناظر بر اجرای دستورات کنگره عمومی یاد کرده است و می تواند قوانینی که با دستورات کنگره عمومی تضاد نداشته باشد ، وضع نماید . کمسیون دارای آیین نامه داخلی است . این کمسیون در اولین جلسه خود دبیر کل و اعضای دفتر سیاسی جبهه را انتخاب می کند . تعداد اعضای کمیسیون مرکزی نباید کمتر از ثلث و بیشتر از نصف اعضای کنگره عمومی باشد .

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، دیدگاهها و خط مشی سیاسی این جبهه نسبت به دیگر گروههای سوسیالیست و دست چپی فلسطینی گرایش بیشتری به سمت انقلاب اسلامی ایران یافت و احمد جبریل فرمانده آن از انقلاب اسلامی ایران حمایت کرد و به دنبال حمله ارتش عراق به ایران ، مخالفت خود را به هر گونه حرکتی که در مخالفت با انقلاب اسلامی ایران و در جهت تضعیف آن باشد اعلام داشت . وی در دیدارهای متعدد از ایران ، گرایش بیشتری نسبت به جمهوری اسلامی ایران پیدا کرد و اعتقاد داشت که جمهوری اسلامی ایران می تواند به عنوان محور اصلی و سمبل مقاومت و مبارزه ضد صهیونیستی فلسطینیها در مبارزات آنها علیه رژیم صهیونیستی باشد .

جبهه خلق برای آزادی فلسطین - فرماندهی کل ، با شروع انتفاضه فلسطین در سرزمینهای عربی تحت اشغال رژیم صهیونیستی ، بدون درنگ از قیام مردم حمایت کرد و به منظور تشدید آن ، چندین عملیات نظامی علیه صهیونیستها انجام داد و احمد جبریل فرمانده این جبهه اعلام داشت که به حمایت از انقلاب فلسطین علیه رژیم صهیونیستی دست به مبارزه مسلحانه خواهد زد و نیروهای آن در کنار مردم و دیگر نیروهای مبارز فلسطین در سرزمینهای اشغالی فلسطین قرار خواهند گرفت . لذا به منظور جهت دادن و سازماندهی قیام مردم ، با رهبری متحد قیام انتفاضه و دیگر گروههای اسلامی در داخل فلسطین اشغالی همکاری نمود . این جبهه در خصوص انتفاضه فلسطین اعتقاد دارد که انتفاضه ، قیام فراگیر مردمی در سرزمینهای اشغالی و نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت فلسطین است که مبارزات برحق مردم علیه رژیم صهیونیستی را در سطح جهان مطرح کرد و چهره پلید رژیم اشغالگر قدس را نزد جهانیان رسوا نمود .

به دنبال آغاز فرایند صلح خاورمیانه در مادرید پایتخت اسپانیا و گفت وگوهای اعراب با اسرائیل ، رهبری این جبهه شرط گفت وگو با رژیم صهیونیستی را اجرای اصول ششگانه تصمیم شورای ملی فلسطین در سال 1991 قرار داد . این اصول عبارتند از : حق بازگشت فلسطینیها ، حق تعیین سرنوشت آنها ، حق استقلال فلسطین ، متوقف کردن احداث شهرکهای یهودی نشین و متوقف کردن تبعید فلسطینیها و نیز وحدت فلسطین و کسب حقوق این ملت .

اما وقتی که این اصول از سوی هیأت مذاکره کننده فلسطینی با رژیم صهیونیستی مطرح نشد ، این جبهه مخالفت علنی و صریح خود را با گفت وگوهای سازش و هرگونه صلح با اسرائیل اعلام داشت و در کنار دیگر نیروهای اسلامی و ملی فلسطینی گفت وگوهای مادرید و واشنگتن را رد کرد ودیگر نیروهای مبارز ، شعار " نه به مذاکرات دو جانبه و چند جانبه " اعراب و اسرائیل را سر داد . احمد جبریل هدف از این گفت وگوهای را رسمیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی و الحاق قانونی سرزمینهای عربی به اسرائیل اعلام داشت . این جبهه سپس به منظور هماهنگی در مواضع کلیه نیروهای گروههای ملی و اسلامی فلسطین نسبت به گفت وگوهای صلح فلسطینیها با اسرائیل و نیز حکومت خودگردان فلسطینی عرفات در غزه ، با نه گروه اسلامی و ملی فلسطینی ائتلاف جدیدی تشکیل داد که به نام ائتلاف گروههای دهگانه فلسطینی معروف شد و بیانیه های متعددی از سوی این ائتلاف در رابطه با فرایند سازش با اسرائیل منتشر گردید .

ج - روابط خارجی جبهه :

گروه احمد جبریل مانند سایر گروههای فلسطینی ، بابه موقعیت و میزان مشارکت هر یک از دولتهای عرب و اسلامی در قضیه فلسطین ، ارتباط خود را به نوعی با آنها تنظیم نمود . در این میان با توجه به نوع عمل و اندیشه سیاسی دولتمردان سوریه در قضایای خاورمیانه و برآورد آنها از دیگر گروههای فلسطینی ، احمد جبریل با توجه به سابقه حضور و خدماتش در ارتش سوریه ، به خوبی توانست روابط بسیار مستحکمی با دمشق برقرار کند . از این رهگذر نزدیکترین روابط را در تمامی ابعاد با آنها برقرار نمود و در داخل سوریه از امکانات نسبتا خوبی برخوردار شد .

احمد جبریل موفق شد با استفاده از روابط خوب و دیرینه خود با شخص قذافی رهبر لیبی به نفع تقویت روابط جبهه بهره برداری نماید . رابطه با دولت لیبی در دهه هشتاد بر پایه مطلوبی قرار داشت و از نظر مالی ، لجستیکی و آموزش ، لیبی تمامی مخارج جبهه را تأمین می نمود .

جبریل گذشته از سوریه و لیبی توانست از طریق فلسطینی های مقیم کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه کویت ، تا قبل از جنگ ( دوم خلیج فارس ، عراق - کویت ) روابط خوب و حسنه ای با این کشورها داشته باشد و از این طریق ، بخشی از حمایت مادی و سیاسی را برای گروه خود را کسب نماید .

از طرفی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به دلیل مواضع صریح و روشن انقلابی جمهوری اسلامی ایران در قبال قضیه فلسطین و قدس ، جبریل ارتباط بسیار خوبی را با این کشور برقرار ساخت .

این جبهه در طول فعالیت خود با سایر گروههای سیاسیغیرفلسطینی از جمله ، ارتش آزادی بخش خلق ترکیه ، حزب دهقانان و کارگران انقلابی ترکیه ، ارتباط داشته و آنها را در امر آموزش نظامی در سوریه و لبنان حمایت می کند .

د - تشکیلات و سازماندهی :

این گروه از تشکیلات سازمان یافته ، ارگانیک پیچیده ای برخوردار نمی باشد . لیکن تاکنون تداوم و همبستگی آن به اقتدار شخصی احمد جبریل وابسته بوده است .

فرماندهی کل ، بیش از آنکه یک گروه سیاسی باشد ، یک گروه نظامی است و در طول حیات خود سعی کرده است که توانائیهای نظامی خود را بالا ببرد . به همین منظور بسیاری از کادرهای خود را در امر آموزش نظامی هدایت کرده است .

جبهه دارای یک دفتر سیاسی است که از بین اعضای شورای مرکزی انتخاب می شوند . دفتر سیاسی ، خط مشی و برنامه های جبهه را تعیین می کند . پایین تر از دفتر سیاسی ، شورای مرکزی قرار دارد که تقریبا مسئولان واحدهای علنی و غیرعلنی در آن عضو هستند . پس از شورای مرکزی ، مجمع عمومی قرار دارد که افراد باسابقه جبهه می توانند در آن عضو شوند . کار مجمع ، تعیین شورای مرکزی است .

جبهه خلق - فرماندهی کل به طور کلی از نظر نوع کار و فعالیت به دو بخش مخفی ( قطاع الغربی ) و نیمه علنی ( نظامی ) تقسیم شده است .

  1. بخش نظامی :

واحدهای عملیاتی آن در لبنان و واحدهای آموزشی و پشتیبانی عموما در سوریه مستقر می باشند .

واحدهای نظامی دارای سلسله مراتب نظامی لیکن فاقد نظم و دیسیپلین نظامی می باشند . برخی فرماندهان نظامی جبهه معتقدند که به دلیل نداشتن ابزارهای کافی در برخی شرایط نمی توانند نیروها را در وضعیت مطلوب نگه دارند و همین سبب شده است که قوانین نظامی به خوبی اجرا نگردد . بخش نظامی به دلیل وجود عناصر داوطلب از به اجرا درآوردن تمامی مقررات و سخت گیریهای نظامی عاجز است . اما علی رغم این نقیصه که در جبهه وجود دارد ، تدارکات نسبتا خوب و آموزشهای نظامی سطح بالای آن قابل ذکر است ، لیکن با همه این تفاصیل ، در سالهای اخیر از کارهای عملیاتی آن چندان خبری نیست .

  1. واحد سری ( مخفی ) قطاع الغربی :

قطاع الغربی که از دو کلمه قطاع که منظور آن قطاع الغزه ( نوار غزه ) و ضفة الغربی ( کرانه باختری رود اردن ) است تشکیل شده و نشانگر توجه این جبهه و مسئولیتهای این واحد نسبت به اراضی اشغالی فلسطین می باشد که در دو بخش جداگانه یکی در داخل مناطق سرزمینهای اشغالی ( 67 - 48 ) وبخش دیگر در خارج از اراضی اشغالی مشغول فعالیت می باشد .

واحد قطاع غربی دارای تشکیلات مخصوصی است که از بخشهای : اطلاعات و امنیت ، عملیات ، شنود اطلاعات و اخبار تشکیل شده است .

بخش اطلاعات و امنیت ، اقدامات حفاظتی واحد سری را انجام می دهد و کادر قطاع الغربی و افراد غیر فلسطینی جبهه را تحت نظر دارد . بخش عملیات ، افراد متعدد عملیاتی را در یک محیط حفاظت شده و بسته در پادگان 17 ایلول آموزش داده و آنها را برای انجام عملیات و ماموریتهای محوله آماده می سازد .

شنود ( استراق سمع ) اطلاعات و اخبار داخل اراضی اشغالی فلسطین مربوط به انتفاضه را شنود کرده و در دسترس مسئولان مربوطه قرار می دهد .

  1. واحد قضایی :

جبهه یک واحد قضایی برای رسیدگی و مجازات تخلفات درون گروهی جبهه دارد که برای اجرای مجازاتهای احتمالی ، یک زندان در قسمت پادگان ریحان ایجاد کرده است .

  1. واحدهای اداری - خدماتی :

جبهه دارای یک واحد اداری خدماتی است که از چندین بخش مختلف تشکیل شده است از جمله می توان به بخشهای : 1 ) سازماندهی و هماهنگی 2 ) ارتباطات خارجی 3 ) تبلیغات 4 ) خدمات اشاره نمود .

  1. بخش سازماندهی ، مسئولیت سازماندهی و هماهنگی عناصر جبهه را دنبال می کند .
  2. بخش ارتباطات خارجی ، مسئولیت برقراری و ایجاد ارتباط با گروهها و کشورهای دوست را به عهده دارد . این وظیفه را دفتری به نام دفتر ارتباطات خارجی به عهده دارد .
  3. تبلیغات :

در این بخش با راه اندازی رادیو قدس ( اذاعة القدس ) ، روزانه بین چهار تا پنج ساعت برنامه برای مناطق اشغالی فلسطین پخش می شود . این بخش همچنین مجله ای به نام " الی الامام " به طور همیشگی در دمشق منتشر می کند که نظرات جبهه را نسبت به مسائل داخلی ، منطقه ای و بین المللی بیان می کند .

  1. خدمات :

در بخش خدمات ، جبهه خلق دارای یک مجتمع خدماتی ( پزشکی ) به نام الخالصه است که در اردوگاه یرموک خدمات خود را به طور رایگان برای افراد جبهه و سایر اقشار با حداقل هزینه ارایه می دهد .

  1. بخشهای دانشجویی - زنان - اصناف :

جبهه برای هماهنگی و ایجاد پایگاه مردمی ، فعالیتهایخود را در میان سایر اقشار و صفوف اجتماعی گسترش داده است . از جمله می توان به تشکیلات دانشجویی اشاره نمود که با برقراری ارتباط با دانشجویان خارج از اراضی اشغالی که در کشورهای مختلف از جمله شوروی سابق ، اروپای شرقی ، اروپای غربی و نیز کشورهای عربی مشغول به تحصیل بودند ، دامنه فعالیت خود را گسترش داد . در بخش تشکیلات مربوط به زنان نیز اقداماتی را انجام داده است .

ه - - منابع مالی ، نظامی ، آموزشی :

جبهه خلق - فرماندهی کل ، مانند سایر گروههای فلسطینی از موضع دولتهای عربی در قبال قضیه فلسطین در راستای پشتیبانی همه جانبه گروه خود در مقاطع مختلف استفاده کرده است . اگر چه در راه کسب امکانات مالی و تجهیزات نظامی و آموزشی گروه ، احمد جبریل مجبور شد در قبال برخی دولتهای دوست چرخشهایی از خود نشان دهد لیکن دریافت این کمکها از طریق دولتهای عربی به دلیل تحولات سیاسی خاورمیانه و روند گفت وگوهای سازش ، به لحاظ شکل و محتوی کمکها تأثیر بسیار پذیرفته است .

از جمله کشورهای عربی که در ردیف عمده ترین تامین کنندگان منابع مالی ، نظامی و آموزشی جبهه قرار دارد ، دولت لیبی است . که به دلیل ارتباط شخص احمد جبریل با شخص قذافی ، جبهه توانست تا قبل از تحریم اخیر دولت لیبی و حوادث لبنان کمکهای قابل ملاحظه ای در ابعاد مختلف دریافت کند . این ارتباط تا دهه هشتاد به نحو مطلوبی جریان داشت و از نظر مالی ، لجستیکی و آموزشی ، افراد کادر جبهه در سطح بالایی بودند . لیبی تمامی مخارج مالی جبهه را تأمین می کرد و حتی بهای خریدهای آنها از بلوک شرق سابق را نیز پرداخت می کرد .

در بعد آموزش ، لیبی افراد جبهه را در دانشکده های نظامی خود پذیرفته و زیر نظر کارشناسان روسی و اروپای شرقی در رسته های مختلف پیاده ، زرهی ، توپخانه ، موشکی ، مخابرات دریایی و هوایی ، آموزشهای بسیار سطح بالایی را در ردیف آموزش ارتش کلاسیک به آنها ارایه کرده است . در سال 1975 قذافی رهبر لیبی برای حمایت از خط مشی جبهه رد ( جبهه الرقص ) 13 میلیون دلار به این جبهه کمک کرد . کمکهای لیبی به این گروه ، به خصوص پس از یاری رساندن این گروه به لیبی در جنگ با مصر ، تا مدتها ادامه داشت .

این جبهه ، علاوه بر لیبی ، از برخی فلسطینیهای ساکن شیخ نشینهای حوزه خلیج فارس ، تا قبل از جنگ دوم خلیج فارس ( عراق - کویت ) کمک مالی دریافت می کرد . جبهه علاوه بر بر لیبی و کمکهای کشورهای حوزه خلیج فارس ، تا حدود بسیار کمی در ابعاد مالی ، اسکان یافتن در مراکز نظامی وبرخی آموزشهای نظامی ، از کمکهای سوریه بهره مند می باشد . لیکن برخی اطلاعات حاکی است که این جبهه مراکز تولیدی و تجاری خود را در کشورهای عربی و اروپایی دایر نموده است که در حال حاضر عمده ترین منبع درآمد جبهه محسوب می گردد .

و - مراکز و دفاتر جبهه :

دفاتر پایگاه و مراکز اصلی جبهه خلق - فرماندهی کل عمدتا در سوریه است که اکثر آنها در حومه و شمال دمشق و اردوگاه یرموک قرار دارند .

مراکز اصلی آموزشی جبهه خلق در سوریه ، در شمال دمشق حد فاصل تل المنین و حلبون در پادگانی به نام 17 ایلول و نیز پادگان آموزشی - لجستیکی ریحان در حومه شرقی دمشق مستقر می باشند .

جبهه در بیروت دفاتری در اردوگاههای برج البراجنه و صبرا دارد و در اردوگاههای اطراف صیدا ، عین الحلوه و رشیدیه نیز مراکزی را دارا می باشد . پایگاههای اصلی نظامی جبهه در لبنان ، در کنار جاده ساحلی بیروت - صیدا واقع در منطقه ناعمه و دامور و در دره بقاع ، حوالی اشتوره ، غزه ، در منطقه ای به نام لوسی قرار دارد . پایگاههای دریایی جبهه در اطراف شهر طرابلس لبنان در اردوگاه البداوی ، نهرالبارد و باس در جنوب لبنان می باشد . لیکن پس از حلمه اسرائیل به مراکز احمد جبریل در لبنان به سال 1978 پایگاههای جبهه شکل مخفی تری به خود گرفت .

جبهه خلق - فرماندهی ، کل در اردن مراکزی غیررسمی دارد که در سال 1975 تحت پوشش دفاتر تجاری در اربد و امان ایجاد نمود تا عملیات ساحل غربی رود اردن را سازمان دهد . این گروه در اروپای شرقی و اروپای غربی خصوصا آلمان دفاتری غیررسمی دارد که برای جذب و شناسایی عناصر مورد نظر و کسب اطلاعات از اوضاع اراضی اشغالی توسط مسافران و دانشجویان به فعالیت مشغول می باشد .

ز - وضعیت نظامی جبهه :

اولین هسته شاخه نظامی این جبهه در نیمه سال 1964 تشکیل شد . ولی به خاطر جوان بودن افراد و نیازشان به آموزشهای نظامی ، تا سال 1965 ، هنگام آغاز فعالیت نظامی گروه ، آموزشها ادامه یافت . این گروه متشکل از سه گروه از رزمندگان فلسطینی کار خود را آغاز نمود :

  1. گروه شهید عبدالقادر حسینی : مرکز این گروه ، کرانه باختری و محور عملیات آن در مرزهای هم جوار کرانه باختری قرار داشت .
  2. گروه شهید عزالدین القسام : مرکز گروه در سوریه و محور عملیات آن دشت الحوله و طبریه و روستاهای الجلیل علیا بود .
  3. گروه شهید عبدالطیف شرور : مرکز گروه در سوریه و محور عملیاتی آن در منطقه مرزی همجوار جنوب لبنان و شمال فلسطین قرار داشت .

این سه گروه اقداماتی را علیه رژیم صهیونیستی سازمان دادند که می توان به چند عملیات زیر اشاره نمود :

  • انفجار قطار قدس - بتیر در اواسط سال 1966
  • حمله به شهرکهای یهودی نشین ( ایشوم ) در الجلیل علیا که بر اثر این عملیات ، جبهه اولین شهید خود به نام خالدالامین رادر راه مبارزه ضدصهیونیستی تقدیم نمود .
  • انفجار اتوبوس مسافربری قبل از 5 ژوئن 1967 که تعدادی از کارشناسان نظامی اسرائیل را در جاده الجاعونه ( روشبینا ) حمل می کرد .
  • انفجار سینما رویال در حیفا .

عملیات نظامی این جبهه پس از اعلام در جبهه خلق برای آزادی فلسطین ، با عنوان جبهه خلق انجام می گرفت ولی پس از انشعاب احمد جبریل و تشکیل جبهه خلق - فرماندهی کل عملیات نظامی آن به نام جبهه خلق - فرماندهی کل انجام گرفت اغلب عملیات نظامی این گروه ، عملیات نظامی غیر کلاسیک است و بیشتر گرایش به عملیات پنهان و چریکی دارد .

مهم ترین عملیات نظامی چریکی جبهه خلق - فرماندهی کل :

  • ژوئیه 1968 ربایش یک فروند هواپیمای ال ، آل که از روم عازم تل آویو بود . چریکهای این جبهه خواستار آزادی 1000 تن از فلسطینیان دربند زندانهای صهیونیست شدند . این هواپیما ربایی عاقبت با آزادی مسافران هواپیما و وساطت الجزائر خاتمه یافت . در قبال آزادی گروگانها ، اسرائیل 16 فلسطینی دربند را که در سالهای قبل از جنگ 1967 محکوم به زندان شده بودند آزاد کرد .
  • اوت 1969 ربایش یک فروند هواپیمای تی - دبلیو - ای T . W . A . ) ) بین راه آتن به تل آویو . هواپیمای ربوده شده اجبارا در فرودگاه دمشق به زمین نشست . پس از آزاد شدن تمامی مسافران ، هواپیما به وسیله یک بمب ساعتی منفجر گردید .
  • دو تن از چریکهای جبهه به دلیل فروش هواپیمای فانتوم توسط آمریکابه رژیم صهیونیستی 113 تن را گروگان گرفتند که قضیه با دخالت سوریه خاتمه یافت
  • در سال 1974 سه تن از کماندوهای جبهه به روستای کریات شمونه ( شهرک یهودی نشین ) در شمال فلسطین اشغالی با سلاح - نارنجک و مواد منفجره حمله کردند که پس از تیراندازی های پراکنده ، به یک آپارتمان حمله برده 18 تن را کشتند و 16 تن مجروح کردند . جبهه دربیانیه ای که در بیروت و دمشق منتشر ساخت خواستار آزادی 100 مبارز فلسطینی از زندانهای اسرائیل در مقابل آزادی گروگانهای کریات شمونهگردید . این حادثه پس از چهار ساعت تیراندازی با کشته شدن مبارزان جبهه خاتمه یافت .
  • در سال 1975 با همکاری جبهه نضال مردمی ( جبهه مبارزه مردمی ) یک سرهنگ آمریکایی را در بیروت ربودند . ربایندگان که خود را سازمان فعالیتهای سوسیالیستهای انقلابی معرفی می نمودند ، تهدید کردند چنانچه غذا و امکانات به مناطق فقیرنشین بیروت نرسد ، گروگانهای آمریکایی را خواهند کشت .

دولت لبنان عاقبت 20 تن مواد غذایی در محل تعیین شده تحویل داد و سرهنگ آمریکایی پس از سه هفته آزاد گردید .

  • رزمندگان جبهه 3 تن از نیروهای صهیونیستی به اسارت گرفتند و توانستند آنها را با 1150 تن فلسطینی زندانی معاوضه کنند .
  • سال 1987 طی یک عملیات محیرالعقول شبانه با هواپیمای کایت ( عملیات قبیه ) یک رزمنده این جبهه توانست به عمق اراضی اسرائیلی نفوذ کرده و به یک پادگان نظامی حمله کند ، طی این عملیات ، این رزمنده فلسطینی توانست 6 تن از سربازان اسرائیلی را به هلاکت برساند . ( نک - : قبیه ، عملیات )

رزمندگان جبهه خلق - به دلیل تخصص در جنگ چریکی و خلبانی ، طی جنگ لیبی با مصر ، کمکهای قابل توجهی را به لیبی ارایه دادند .

خصوصیات رهبری جبهه و در رأس آن احمد جبریل به عنوان یک افسر نظامی ، گویای این حقیقت است که اولویت اول این جبهه ، کار نظامی است . تفاوت عمده جبهه خلق با سایر گروههای فلسطینی این است که جبهه کمتر خود را درگیر مسائل ایدئولوژیک و سیاسی کرده است و به عنوان یک سازمان چریکی عملگرا نسبت به سایر گروههای فلسطینی مطرح بوده است . به همین دلیل به لحاظ آموزش و توان نظامی تا قبل از حوادث سالهای اخیر لبنان و تشکیل جنبش حزب الله ازسطح نسبتا بالایی برخوردار می باشد . جبهه خلق در مراکز آموزش خود دوره های سه ماهه و شش ماهه و یک ساله جنگهای چریکی را برگزار می کند . این دوره ها شامل بدنسازی ، آموزش انواع سلاح های سبک ، عملیات ویژه رزم شبانه ، کار با قطب نما ، آموزش دریایی ، هوایی ، شناسایی و آموزش انواع مین ، آموزش تخریب و خنثی سازی ، توپخانه ، تهیه انواع بمب های انفجاری صوتی ، می باشد .

جبهه خلق در بخش ساخت و تولید ابزار نظامی برای کاستن از وابستگی تسلیحاتی ، در برخی زمینه های ساخت وسایل نظامی اقداماتی انجام داده است . از جمله می توان به تولید یک نوع مین های کنترل از راه دور ، تجهیز و تقویت برخی موشکها و برخی مهمات مورد نیاز که در کارگاههای لبنان دایر بوده اشاره کرد . پس از تجاوز سال 1982 رژیمصهیونیستی به لبنان ، همه این کارگاهها به پادگان ریحان در سوریه منتقل شد .

مآخذ :

  1. علیزاده ، همایون : فرهنگ سیاسی لبنان ، جبهه خلق - فرماندهی کل ، نشر سفیر ، 1368 .
  2. جابر ، فوأد و دیگران : تاریخ انقلاب فلسطین ، حمید احمدی ، انتشارات الهام ، 1361 .
  3. ریس ، ریاض نجیب : راه دشوار مقاومت فلسطین ، حمید فرزانه ، انتشارات اسلامی ، 1357 .
  4. اسناد لانه جاسوسی ، دخالتهای آمریکا در کشورهای اسلامی ، شماره 43 - 44 ، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام .
  5. شالیند ، جرالد : نهضتهای مقاومت فلسطین ، مهدی خسروی ، مرکز نشر سپهر ، 1357 .
  6. الموسوعة الفلسطینیة ، الجبهة الشعبیة لتحریر فلسطین - القیادة العامة ، جلد دوم ، 1984 .