حبش ، جرج

از دانشنامه فلسطین


فرمانده فلسطینی و رهبر " جنبش ملی گرایان عرب " و دبیرکل " جبهه خلق برای آزادی فلسطین " در سال 1926 در یک خانواده متوسط ارتدوکس در شهر لد به دنیا آمد . در یافا و قدس به تحصیل پرداخت ، در سال 1944 وارد دانشکده پزشکی دانشگاه آمریکایی بیروت گردید و در سال 1951 فارغ التحصیل شد . در طول جنگ 1948 ، همراه با جمعیت انبوهی از اعراب که وی به عنوان پزشکیار آنها را همراهی می کرد ، فلسطین را ترک کرد . از همان روزها طرح مبارزه مسلحانه به فکرش خطور کرد و تصمیم گرفت از انگلستان و زمامداران عرب که ملت را به شکست کشاندند ، " انتقام " بگیرد . از این رو جرج حبش هیچ گونه اهتمامی به جنبشهای سیاسی موجود در جهان عرب نداشت و اینگونه سازمانها را به خاطر نداشتن ایمان به قهر و خشونت مسلحانه ، " نرم ناخن " می دانست . او جنبش " مصر جوان " را به خاطر شیوه هایش نزدیک به خط فکری خود می دانست . جرج حبش با گروهی از جوانان " گردانهای رهایی بخش عرب " را تشکیل داد و نقشه ربودن نوری سعید نخست وزیر وقت عراق ، ملک عبدالله پادشاه اردن ، کلوپ پاشا فرمانده اردن و ادیب شیشکلی رهبر سوریه را طرح ریزی کرد . این گروه ، یک جاسوس برجسته انگلستان را در بیروت به قتل رسانید و مقداری مواد منفجره در باشگاه انگلستان کارگذاری کرد . جرج حبش به زودی بی فایده بودن اینگونه خشونت را دریافت و متوجه گردید که پیش از انتقال به مرحله قهر مسلحانه ، تأسیس یک جنبش سیاسی مخفی به منظور آگاه ساختن و سازمان دادن توده ها لازم است از این رو از " گردانهای رهایی بخش عرب " کناره گرفت و با کمک برخی از دوستان جوانش ، گروه جدیدی را پایه گذاری کرد . همه این حوادث در اوائل دهه 50 اتفاق افتاد یعنی هنگامی که جرج حبش هنوز در رشته پزشکی دانشگاه امریکایی بیروت تحصیل می کرد . هم دوره های او می گویند که او از نظر درسی از همهبهتر و محبوبیتش از همه بیشتر بود و به خاطر همین محبوبیت بود که توانست ریاست جمعیت " العروة الوثقی " را به عهده بگیرد . این جمعیت از گروهی دانشجویان پیشرو انقلابی تشکیل شد که علیه ؤ وضع موجود اعراب که به شکست در فلسطین انجامیده بود ، قیام کرده بودند . جرج حبش توانست از بین همین جمعیت ، هسته سازمان مخفی جدیدی را به وجود آورد که در ابتدا سازمان " جوانان عرب " نامیده می شد . این سازمان یک گاهنامه به نام " انتقام " منتشر می کرد که بزودی از محبوبیت زیادی در اردوگاههای آوارگان در سوریه ، لبنان و اردن برخوردار شد ، و به این ترتیب دکتر جرج حبش ، دکتر ودیع حداد ، احمد یمانی ( ابوماهر ) و عبدالکریم حمد ( ابوعدنان ) در اردوگاهها به عنوان چهره های آشنا شناخته شدند . در سال 1955 ، جرج حبش ریاست اولین کنگره سازمان جوانان عرب را به عهده گرفت و این سازمان را به یک حزب سیاسی تبدیل کرد . دوستان او با برنامه ها و طرحهایش موافقت کردند و از او خواستند که به منظور تأسیس شعبه های جدید این سازمان که از سوی کنگره " جنبش ناسیونالیستهای عرب " نامیده شده بود از لبنان به سوریه و اردن مسافرت نماید . حبش به اردن رفت و هفته نامه " الرأی " را در آنجا منتشر کرد . این هفته نامه خشم کلوپ پاشا را برانگیخت که دستور داد آن را تعطیل کنند .

در سال 1956 حبش خود را کاندیدای انتخابات نمایندگی در اردن نمود ولی پیروز نشد . در سال 1957 سازمان ، به ایجاد یک سلسله انفجار در اردن متهم شد و بر اثر آن مجبور شد به طور سری به کار خود ادامه دهد . از سال 1958 وی مجبور شد در دمشق اقامت کند و انتشار " الرأی " را از سر گیرد . در حالی که وی در دمشق به سر می برد ، محاکم اردن او را به 33 سال زندان محکوم کردند .

جرج حبش تا سال 1961 ، در دمشق به سر برد ، از این تاریخ فعالیت " سازمان " را پیگیری نمود . وی خود را به ناصر عزم نزدیک نمود و در سال 1962 در جنوب جزیرة العرب در خلال فعالیتهای " سازمان " نقش مهمی را ایفا نمود . در سال 1964 با همکاری ودیع حداد " رهبری محلی فلسطین " را تشکیل داد شامل عناصر فلسطینی " سازمان " که به نوبه خود هسته اصلی ایجاد " جبهه خلق برای آزادی فلسطین " بعد از شکست ژوئن سال 1967 بود . بر اثر این شکست ، جنبش " النهج الناصری " ( راه ناصر ) محکوم شد . در داخل آن جنبش ، سه جبهه به وجود آمد و باعث شکست جنبش شد . جرج حبش به میدان آمد و " جبهه خلق برای آزادی فلسطین " را رهبری نمود ، این جبهه محصول سه سازمان بود : قهرمانان بازگشت ، جوانان انتقام و جبهه آزادی فلسطین که احمد جبریل آن را رهبری می کرد . وی در سال 1968 ، نظام ملک حسین را به شدت مورد هجوم قرار داد ، به همین دلیل مدت 7 ماه دردمشق در بازداشت به سر برد . دوست وی دکتر ودیع حداد ، طی یک عملیات ، موفق به ربودن وی و تهیه موجبات فرار او از زندان گردید . وی بعد از آن با جمال عبدالناصر در قاهره دیدار نمود و تا مطرح شدن طرح راجرز ، روابط خوبی با وی داشت . در سال 1968 ، جبهه ، اولین عملیات نظامی خود را آغاز نمود .

در سال 1969 ، نایف حواتمه و هوادارانش از جبهه منشعب شدند . عکس العمل جرج حبش در مقابل این مسأله ، انعطاف فکری بیشتر به سوی مارکسیزم بود که تعلیم آن در جبهه آغاز شده بود . درگیری او با نظام ملک حسین در اردن ، پس از ربوده شدن تعدادی هواپیما و به دست جبهه خلق ، و نابودی آن در یکی از فرودگاههای اردن ، تشدید شد . در خلال مقابله نظامی با اردن در سال 1970 جبهه ، با ورود به هتل انترکنتینانتال که پذیرای تعدادی از بیگانگان غرب بود ، عملیاتی را انجام داد . پس از آن ، حبش از شوروی و سپس از کره جنوبی دیدار کرد .

در ماه مارس 1972 ، حبش پس از سومین کنفرانس ملی جبهه خلق ، تمسک خود به جنگ آزادی بخش خلق و رد دولت فلسطین را اعلان نمود و همچنین بر ضرورت ایجاد حزب مارکسیست - لنینیستی تأکید و توقف عملیات هواپیماربایی را اعلام کرد . او اظهار داشت که هواپیماربایی ، عملیات خارجی محسوب نمی شود .

در سال 1972 حبش دچار یک حمله شدید قلبی گردید و مدت یکسال به خاطر تحت معالجه بودن در شوروی و گذراندن دوران نقاهت در بلغارستان از صحنه کنار رفت . در مارس 1973 بار دیگر ظاهر گردید و خواستار وحدت و هماهنگی در نهضت فلسطین گردید که مدت زیادی دوام نیافت . پس از جنگ اکتبر ، مذاکره جهت دستیابی به یک راه حل در خاورمیانه را مردود اعلام نمود و برای جلوگیری از نفوذ امریکا ، در جهان عرب که از طریق سیاست های پیچیده صورت می گیرد ، خواستار ادامه جنگ مردمی گردید .

جرج حبش در اختفای کامل به سر برد و تنها چند تن از هوادارانش به فعالیتهای او آگاهی داشتند . پس از آنکه ودیع حداد رفیق حبش ، از سوی اسرائیلیها مورد سؤصد قرار گرفت او مخفی کاری خود را چندین برابر شدت بخشید . در تابستان سال 1973 ، اسرائیلیها یک هواپیمای لبنانی را به فرود در فرودگاه " لد " وادار ساختند به خیال آن که جرج حبش جزو سرنشینان آن است ولی او در آخرین لحظات برنامه سفر خود را تغییر داده بود . جبهه خلق برای آزادی فلسطین عقیده دارد که رژیم اردن درصدد از بین بردن جرج حبش می باشد و در این راستا هرکس بتواند اطلاعاتی از او به اردن بدهد جایزه دریافت خواهد داشت . جبهه خلق ادعا می کند که پس از بیرونآمدن حبش از اردن ، دستگاه امنیتی اردن چندین بار نقشه ترور او را طرح کرده است .

در جنگ داخلی لبنان ( 1976 - 1975 ) حبش به نفع مقاومت فلسطین و جنبش ملی لبنان شرکت جست . وی بر این عقیده بود که مقاومت و حرکت ملی هر دو در حالت تدافعی بوده اند ، حال آنکه می بایست حالت هجومی به خود بگیرند . او در سال های 1980 - 1977 در کنفرانسهای دول " جبهه پایداری " در لیبی شرکت جست .

به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، جرج حبش به همراه دیگر رهبران فلسطینی از آن استقبال نمود و مواضع مثبتی در قبال آن در پیش گرفت . وی در جریان اشغال جنوب لبنان توسط نیروهای رژیم صهیونیستی در سال 1982 مواضع تندی در مقابل آن گرفت و پایگاه خود را در دمشق قرار داد . در جریان حوادث لبنان ، حبش درگیریهای داخلی فلسطینیها بین جناح عرفات و ابوموسی را محکوم کرد . پس از آن نیز به دنبال درگیری جنبش امل لبنان با فلسطینها در اردوگاههای فلسطینی جنوب لبنان و بیروت ، جانب فلسطینیها را گرفت و حمله به اردوگاههای فلسطینی را شدیدا محکوم کرد .

با شروع زمزمه های سازش اعراب با اسرائیل و احتمال پیوستن یاسرعرفات رهبر ساف به جرگه سازشکاران عرب ، حبش به همراه برخی رهبران فلسطینی در سوریه ، در سال 1985 جبهه نجات ملی فلسطین را به وجود آورد و مخالفت خود را با سلطه کامل عرفات بر ساف و نیز سازش اعراب با اسرائیل اعلام داشت . پس از گفت وگوی سازش مستقیم عرفات با رژیم صهیونیستی و امضای توافقنامه غزه - اریحا و تشکیل حکومت خودگردان فلسطینی توسط عرفات ، مجددا وی به همراه نه تن دیگر از رهبران گروههای ملی و اسلامی فلسطین با این توافقنامه مخالفت کردند و ائتلاف گروههای ده گانه فلسطینی را تشکیل دادند . در اوایل سال 1997 حبش و حواتمه طی صدور اعلامیه مشترک خروج خود از جبهه نجات ملی فلسطین را به دلیل اینکه این جبهه آلت دست سوریه است ، اعلام داشتند .

مآخذ :

  1. علیزاده ، همایون : فرهنگ سیاسی لبنان ، نشر سفیر 1368 .
  2. ریس ، ریاض نجیب : راه دشوار مقاومت فلسطین ، ترجمه حمید فرزانه ، انتشارات اسلامی 1357 .
  3. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام : اسناد لانه جاسوسی شماره 43 - فلسطین 2 .