کارگران و جنبش کارگری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه فلسطین
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۴


الف - اشاره تاریخی :

تاریخ کارگران و جنبش کارگری در فلسطین به دوره اعلامیه بالفور تا تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948 برمی گردد ، دوره ای که تاریخ مبارزه و درگیری در سه دوره بود :

1 - دوره اول :

دوره درگیری ملی بین اعراب فلسطین که ساکنان اصلی آنجا بودند و بین تهاجمات پی درپی مهاجرت و اسکان صهیونیستها . در این چارچوب کار و کارگران نقش اساسی در نبردها داشتند . جنبش صهیونیسم طرحهای اقتصادی خود را در فلسطین پیاده کرد و " فدراسیون عمومی کارگران یهودی فلسطین " ( هسیتادروت ) برای انجام دو کار مهم تأسیس شد : اول جمع آوری کارگران یهودی در سندیکایی و به خدمت گرفتن آن ها در خدمت بورژوازی صهیونیستی صنعتی به وجود آمده در فلسطین .

در این راه مساوات طبقاتی روشن را دنبال کردند ، نه سیاست دفاع طبقاتی از منافع کارگران یهود آن طور که می گویند ، طبیعت طرحهای هیستادروت این را تأکید می کند ، مثلا تأسیس صندوق بیماری و ناتوانی و شرکتهای مقاطعه کار و شبکه های بانکی و تأمین اجتماعی همه اینها طرحهایی است که خارج از مفهوم سندیکایی جدید قرار می گیرد و در چارچوب سیاسی عمومی جنبش صهیونیستی قرار می گیرد ، یعنی تحقق استعمار فلسطین توسط صهیونیستها .

مقام های قیمومیت بریتانیا همکاری وسیعی در این طرح صهیونیستی نمودند ، به ویژه در چارچوب کارگری آن و در وجود و رشد و استمرار آن کمک کردند ، که نتیجه آن سیاست تبعیض نژادی استعماری بر ضد کارگران فلسطین بود .

این سیاست هیستادروت با پشتیبانی سیاست قیمومیت بریتانیا دو جهت گیری را بیان می نمود :

  1. طرفداری دائم از پرداخت دستمزد بالا به یهودیان غربی به حساب کارگران عرب فلسطین و همچنین حساب کارگران یهودی شرقی . در سال 1944 مثلا متوسط دستمزد یک کارگر عرب سالانه 160 جنیه بود و در مقابل هر فرد یهودی غربی سالانه 300 جنیه دسمتزد می گرفت .
  2. ایزاری " کار یهودی " و " تولید یهودی " به حساب کار و تولید عربی و این سیاستی بود که بن گورین با قطعنامه های ظاهری صادره از کنفرانسهای هسیتادروت آن را به وجود آورد و برای این هدف گروههای نظارت و سرکشی صهیونیستی به وجود آورد ، که بنا به ضرورت مجازاتهایی را بر صاحبان طرحهای صهیونیستی که کارگران عرب را به کار می گرفتند اعمال می کردند . اعراب با وضع و مقررات سندیکایی که شامل کل اعراب فلسطین می شد با آن به مقابله برخاستند و مبارزه وسیعی را در مقابل فعالیت جنبش صهیونیستی و دفاع از کارگران عرب فلسطین آغاز کردند .

2 - دوره دوم :

دوره درگیری در داخل جنبش سندیکایی فلسطین در مورد قدرت جنبش سندیکایی و هویت فکری آن ، تأثیر رهبران سندیکایی از " جمعیت کارگران عربی فلسطین " عنصر فعال و چیره بود . این عنصر سه مرحله را پشت سر گذاشت :

1 ) مرحله تأسیس :

این مرحله به فعالیت کارگری حالت سندیکای اصلاح گر محض داد ، که تمرکز بر بهبود دستمزدها و کاهش ساعات کار و تأمین کمکهای پزشکی و تعاونی کارگران بود ، در چارچوب سیاست تفاهم با صاحبان کار عرب و غیره یا سیاست فشار بر آنها در صورت اقتضای امر ، با متوسل شدن به وسایل معمول مانند این چارچوب و

در رأس آن میانجی گری و اعتصاب .

2 ) مرحله رشد و گسترش کار سندیکایی :

پس از جنگ جهانی دوم ، در این مرحله تلاشهایی برای دادن مضمون فکری به نهضت کارگری بروز کرد که دعوت به سوسیالیسمی می کرد که از طریق سازش با مقامات تحقق نمی یافت بلکه از راه مسالمت آمیز و تدریجی از خلال سندیکاها تحقق می یافت ، چیزی که کارگران را در تناقض مسلم با طبقات ثروتمند و فئودال قرار ندهد . جمعیت کارگران عربی فلسطین تأثیر آشکاری را از افکار سندیکایی در بریتانیا و تجربیات حزب کارگر بریتانیا و سندیکاهای بریتانیا پذیرفت .

3 ) مرحله ای که تماما با مرحله دوم در ارتباط بود :

در این مرحله عمل سیاسی از خلال حزب منظمی به اسم کارگران و جنبش کارگری شروع شد اما زمان ، اجازه اجرای کار این حزب را ندارد . همچنین جهت گیری نسبت به فعالیت کار سندیکایی مقرر شد و صدای درخواستهای سیاسی کارگران که در ارتباط با سرنوشت وطنشان بود ، بیش از جهت گیری که سعی می کرد این حزب رهبری عمومی نبرد موجود وطنی باشد بلند شد ( قطعنامه های کنفرانس سوم جمعیت - 1946 ) .

در مقابل این جهت گیری حاکم عمومی ، نیروهای ملی پیشرو سندیکایی فلسطینی نیز وجود داشت ، که گاهی اوقات در داخل جمعیت کارگران عربی فلسطین کار می کرد و گاهی نیز خارج از آن کار می کرد و همیشه ضرورت خروج از چارچوب سندیکایی در کار فلسطین را مطرح می کرد و سعی داشت درگیری موجود در فلسطین را یک درگیری طبقاتی جلوه دهد . همچنین ضرورت کار مشترک سندیکایی عربی - - یهودی واحد را مطرح می کرد . سندیکاهای این نیروها ( که سندیکاهای کمونیستی معدود بود ) تنها سندیکاهایی بود که کارگران عربی و یهودی را در داخل خود جای داده بود .

در نهایت راه در رهبری آن انشعاب ایجاد شد و در سال 1945 سندیکای عربی فلسطین از آن جدا شد تا این تمایل که خود را در صحنه بین المللی نماینده کارگران فلسطینی جلوه دهد . امابعدا فهمید که اشتباه می کند و انتقاد برای خودش به همین دلیل ثبت کرد .

3 - دوره سوم :

دوره درگیری جنبش سندیکایی عربی در فلسطین و احزاب ملی سنتی است . این درگیری امری طبیعی ناشی از رقابت قوی برای سیطره بر مردم بود ، اما بعدا این درگیری به اختلاف بین جنبش سندیکایی و احزاب بر سر مسأله تأیید یا اختلاف موضع گیری های سیاسی معین مانند طرحهای حمایت و خرید و فروش زمین تبدیل شد ، پس هنگامی که جنبش کارگری فعالیت خود را در سه جنبه : بین المللی که در حضور در کنفرانسهای کارگری متجلی می شد و کشاورزی ، از طریق برگزاری کنفرانس برای کشاورزان توتون و سیاسی ، توجه به تشکیل حزب سیاسی مخصوص که فعالیت و خواسته های کارگران را در بربگیرد ، آغاز کرد به نقطه خطرناکی رسید .

این فعالیتها نشانگر این بود که نهضت کارگری تمایل دارد و می تواند مرکز حذب توده های مردمی گردد . این چیزی بود که رهبران احزاب آن را نمی پذیرفتند و سعی می کردند از فعالیت کارگران به نفع خود استفاده نمایند از این رو به روش ترور برای حل این اختلافات روی آوردند ( مانند ترور میشیل متدی و ساحی طه ) . اگر حوادث جنگ 1947 فلسطین و حوادث 15 مه 1948 که پایان این درگیری ( بین احزاب و جنبش کارگری ) بود و جود نداشت ، امکان داشت این درگیری گسترش و پیشرفت بیشتری نماید .

جنبش کارگری فلسطین جنبش فعالی از هنگام شروع کارش بود و از نیروی کارگری عربی اطراف خود و کارگران مصری تأثیر می پذیرفت و در نیروهای کارگری اطراف خود نیز تأثیر گذاشت ( اردن ، لبنان و سوریه ) . مبارزه کارگری آشکاری و مبارزه ملی و سیاسی بر ضد حکومت قیمومیت بریتانیا و نهضت صهیونیستی و مؤسات سندیکایی استعماری شروع گردید .

روشهای مبارزه این نهضت تنوع پیدا کرد و توانست از حالت مبارزه سندیکایی به مشارکت در تنظیم عملیات اعتصاب ( اعتصاب 1936 ) و همچنین به عملیات مسلحانه

در سال 1947 ، در طرحهای فکری و اشکال سازمانی که بر سطح پیشرفت آگاهی اجتماعی و طبقاتی در آن دوره بنیان شد ، با احساس ملی زنده ولی بدون جهت گیری رادیکالی تبدیل شود .

ب - سندیکاهای کارگری :

1 - جمعیت کارگران عربی فلسطین :

در سال 1920 نهضت خیریه ای بین کارگران راه آهن شهر حیفا شروع شد و گروهی از آنها شروع به جمع آوری کمکهای مادی کارگران برای کمک به بیماران کارگر و خانواده هایی که سرپرستشان از دنیا رفته بود ، نمودند . در سال 1924 این گروه باشگاه خیریه ای به نام " باشگاه خیریه کارگران راه آهن " به وجود آورد .

در 21/3/1925 از حکومت برای ثبت رسمی باشگاه درخواست نمود . این فکر تبدیل به فکر تأسیس جمعیت عمومی کارگران در راه آهن و خارج آن شد . درتاریخ 9/5/1925 درخواست ثبت جمعیت به نام " جمعیت کارگران عربی فلسطین " را تقدیم کرد و در تاریخ 8/8/1925 حکومت به درخواست کنندگان اعلام نمود که جمعیتشان... به شکلی رسمی ثبت شده بود .

قانون جمعیت تأکید دارد که مرکزش شهر حیفا است و می تواند شعبه هایی در فلسطین ایجاد نماید و هدف از ایجاد این جمعیت عبارت است از :

  1. ایجاد مرکز اصلی که تمام شاخه های جمعیت در فلسطین را به هم ربط بدهد .
  2. تنظیم نهضت کارگری... و دفاع از منافع کارگران .
  3. سعی در ایجاد طرح مخصوص برای حمایت کارگر در مقابل صاحبان سرمایه و منافع و صاحبان کار با تعیین کردن ساعات کار و تعیین دستمزدها... به شرط اینکه همه کارهایش در محدود ، قانون و نظام باشد و به امور دینی و سیاسی نپردازد .

قانون به تمامی کارگران که این قانون را بپذیرند اجازه عضویت می دهد به شرط اینکه یهودی نباشد . تشکیلات اداری عمومی جمعیت دارای سه سطح است :

  1. کنفرانس سندیکا : که بالاترین مرجع قانونگذاری و تنظیمی است .
  2. مجلس اعلی : متشکل از نمایندگان سندیکاها و شعبه های جمعیت است و این مجلس برگزاری کنفرانس را به عهده دارد .
  3. دفتر اداره : جریان امور و اجرای تصمیمات را به طور روزمره به عهده دارد .

از بارزترین شخصیتهای جمعیت ، مؤس آن و پدر معنوی آن عبدالحمید حیمور که دمشقی الاصل می باشد و سامی طه که بعدا رئیس اطلاعات جمعیت و محرک اساسی فعالیتهای جمعیت بود ، سعید القواص ، عید سلیم ، الیاس الذوقی ، رضوان الحلو و مصطفی ابوزید را می توان نام برد .

اعضای جمعیت در سال 1935 به 11004 نفر رسید . در سال 1945 به 000/50 نفر رسید بنا به گزارش هیأت جمعیت در کنفرانس بین المللی سندیکاها که در تاریخ 6/2/1945 در لندن منعقد گردید ، بنا به سخنرانی عبدابودبه شرف نایب رئیس دومین کنفرانس جمعیت در 29/8/1946 حدود 89 هزار کارگر عضو جمعیت بودند . بنا به گفته حسین صالح الخضش در خاطراتش از کنفرانس سوم جمعیت منعقده در اوت 1947 در کنفرانس سوم 120 هزار کارگر که حدود 80 هزار کارگر منظم 120 نماینده به این کنفرانس فرستادند .

این جمعیت شعبه هایی را در گوشه و کنار فلسطین افتتاح کرد . در ابتدا ده شعبه داشت پس 42 شعبه شد که نمایندگان این شعبات در کنگره دوم جمعیت حضور یافتند . این جمعیت سه کنگره برپا نمود ، کنگره اول در حیفا از 11 - 12/1/1930 ، با حضور 61 نماینده که از سوی 3020 کارگر در نه شعبه انتخاب شده بودند این نه شعبه عبارتند از : حیفا ، یافا ، بیت المقدس ، نابلس ، اللد ، عکا ، شفاعمرو ، ناصره و لفتة . در این کنگره بحث در مورد ایجاد پایه هایی برای شروط استخدام کارگرانی که در سرتاسر فلسطین مورد نیاز است جریان داشت .

کارگران در این کنگره 30 بیانیه عمومی و 30 بیانیه مخصوص کارگران راه آهن را صادر کرد که در بعضی از این بیانیه ها شروط استخدام کارگران آمده بود و بعضی دیگر از جهات مختلف مسائل شغلی و سیاسی را مورد بررسی می داد . از مهمترین این قطعنامه ها : عبارتند از :

  1. محکوم کردن مهاجرت یهودیان به فلسطین .
  2. صدور روزنامه ای به نام " کارگر عربی " . که اولین شماره آن در 4/5/1930 صادر شد ولی در چاپخانه از بین رفت و تصمیم گرفته شد این تفکر کنار گذاشته شود ، به خاطر اینکه جمعیت می ترسید حکومت با آن ( روزنامه ) به مقابله برخیزد ، زیرا شایعاتی مبنی بر ارتباط روزنامه با مسکو منتشر شده بود و این در زمانی بود که حکومت قیمومیت بریتانیا با فعالیتهای کمونیستی مبارزه می کرد .
  3. تأسیس صندوق های پس انداز برای کارگران : این صندوقها با ودیعه های خود کارگران شش سال به کار خود ادامه دادند و در سال 1936 با شروع اعتصاب عمومی در فلسطین که 6 ماه به طول انجامید به خاطر نیاز کارگران به اعانه هایی که در صندوقها به ودیعه سپرده بودند کار این صندوقها متوقف گردید .

این کنگره متعرض مخالف و حرکت آشوبگرانه منظم نهضت کارگران صهیونیستی ( هیستادروت ) گردید که دو کنگره از حضور نمایندگان نهضت صهیونیستی و اتباع آن در کنگره را ممنوع کرد .

در تاریخ 29/8/1946 جمعیت دومین کنگرهخود را در حیفا منعقد نمود . این کنگره شاهد تحول و پیشرفت فکری و سیاسی در جمعیت و اهداف آن بود . این کتگره را سامی طه رئیس اطلاعات افتتاح کرد و عبدالحمید حیمور آن را ریاست می کرد . نمایندگان 42 شعبه و سندیکا که حدود 50 عضو و 53 عضو ناظر را شامل می شد در این کنگره حضور داشتند . سامی طه سخنرانی ایراد نمود و اصول و مبادی جمعیت را این طور خلاصه کرد :

  1. راه درست رسیدن به اهداف سوسیالیزم این است که این جمعیت یک نهضت سندیکایی تلقی شود .
  2. راه رسیدن به اهداف سوسیالیزم راه تحول و پیشرفت تلقی شود نه انقلاب .
  3. سوسیالیزم ما در ضمن این تعریف بگنجد که : " نهضتی اصلاح گرایانه است برای تحقق عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت طبیعی کشور و تولیدات آن " .
  4. هرکس که با فکر یا دست خود کار موفقیت آمیزی برای امت و کشورش انجام دهد هموطن تلقی می شود .
  5. نهضت سیاسی بخش از جنبش سندیکایی مادر و وسیله ای برای رسیدن به اهداف تلقی شود .

این اصول با پنج اصل دیگر دارای رنگ سیاسی مستقیمی بود که این اصول همراه با شرح در جزوه ای منتشر شد . مهمترین اصل سیاسی که تصویب شد ، این بود که به مجلس اعلی جمعیت قدرت ایجاد شعبه سیاسی برای جمعیت را داد .

اندیشه تأسیس حزب سیاسی کارگران از سوی کارگران جمعیت از اوایل 1936 طرح شده بود و برای این هدف کنگره های زیادی در یافا و بیت المقدس و نابلس برپا شد و با کنگره حیفا در 10/4/1936 پایان یافت . در این کنگره اساس و پایه حزب ریخته شد . اما حوادث بعد از این کنگره از انقلاب عزالدین قسام ( نک : انقلاب 1935 ) تا انقلاب بزرگ 1939 - 1936 و جنگ جهانی دوم ، منجر به لغو طرح ایجاد حزب گردید زیرا شرایط برای این امر مناسب نبود .

جمعیت در اثنای این دوره مقری برای خود در شهر حیفا ایجاد کرد که در 1/6/1935 ساختمان این مقر به اتمام رسید . این جمعیت برای ایجاد روستای نمونه کارگری با حکومت بریتانیا گفت وگو نمود . این طرح به خاطر بده و بستانهای طولانی بین جمعیت و حکومت و به علت شروع اعتصاب 1936 ناکام ماند .

اما کنگره سوم در ماه اوت سال 1947 برگزار شد که حدود 120 سندیکایی که نمایندگی حدود 12% هزار کارگر را به عهده داشتند حضور یافتند . در انتخاب این نمایندگان 80 هزار کارگر از حدود 65 شعبه شرکت کردند .

این کنگره در یک جو سیاسی ناآرام چه در سطح فلسطین و چه در سطح بین المللی برگزار شد . مهمترین موضع گیری ها مطرح شده در این کنگره عبارتند از :

  1. طرحهای مختلفی برای نجات سرزمینهای فلسطین و قیام کشاورزان فلسطینی : کنگره سه طرح را برای نجات سرزمین فلسطین از اسکان یهودیان صهیونیست مورد بحث قرار داد :

اول : طرح موسی العلمی که به جامعه کشورهای عربی برای بالابردن سطح کشاورزان فلسطینی ارائه شد و این

طرحی بود که در آن زمان حکومت نوری سعید در عراق آن را تأیید می کرد ولی هیأت عالی عرب به رهبری محمدامین الحسینی آن را رد می کرد .

دوم : طرح جامعه کشورهای عربی برای افتتاح صندوقی که کشورهای عربی در آن سهیم می شدند که مبالغ جمع آوری شده صرف خرید زمینهای فلسطینی می شد تا این زمینها به صهیونیستها فروخته نشود .

طرح سوم : طرح صندوق امت که هیأت عالی عرب آن را طرح کرد و تأکید داشت که خرید و فروش باید فقط تحت نظارت هیأت عالی عرب باشد .

کنگره هر سه طرح را پذیرفت . چیزی که سبب شد هیأت عالی عرب این تصمیم را سرپیچی از اطاعت خود و تمرد بر سیاستهای خود بداند و این مجوزی بود برای شروع نبردی شدید بین این هیأت و بین جمعیت کارگران .

  1. تعیین موضع نهضت کارگران درباره مسأله فلسطین و مناقشات جاری در آن زمان در هیأت سازمان ملل درباره قطعنامه تقسیم فلسطین . این کنگره در این مورد موضع خود را این طور بیان کرد :

اولا : طرح تقسیم فلسطین را رد کرد .

ثانیا : ایجاد دولت دموکراتیک فلسطین .

ثالثا : یهودیان عربی که قبل از سال 1918 ساکن در فلسطین بودند و فرزندان آنها جزو شهروندان فلسطینهستند که دارای حقوق و تکالیفی نیز می باشند .

چهارم : کسانی که بدون تمایل مردم فلسطین وارد این سرزمین شده اند باید از فلسطین اخراج گردند .

بند سوم این قطعنامه اشاره داشت به حملات مطبوعاتی متمرکز روزنامه های تأیید شده از سوی هیأت عالی عرب . این بند بر شدت اختلاف بین دو گروه افزود . علی رغم اینکه این بند از اقرار جمال الحسینی نایب رئیس هیأت عالی عرب در مقابل کمیته تحقق انگلیسی - آمریکایی گرفته شده بود .

این حوادث منجر به ترور سامی طه گردید ، سپس حوادث جنگ بین فلسطینیان و صهیونیستها در سالهای 1947 و 1948 رخ داد و در این مدت کار سندیکایی فلج شد .

جمعیت کارگران عرب فلسطین شروع به فعالیت سندیکایی وسیع برای دفاع از حقوق کارگران نمود این فعالیت در یک سلسله اعتصابات در سالهای 1927 ، 1933 ، 1935 متجلی گردید . و جمعیت توانست مجموعه ای از کارهای سندیکایی برای کارگران را تحقق بخشد که مهترین آنها عبارت است از :

  1. افزایش دستمزدها
  2. تنظیم مرخصی استعلاجی و مراسم دینی و مرخصی اعیاد که بعضی از این مرخصی ها با مزد کامل و بعضی ها با نصف دسمتزد بود .
  3. هشت ساعت کار در روز در تمام شرکتهای بزرگ و 9 ساعت کار در بنادر تابعه حکومت .

از اقدامات دیگر جمعیت اینکه مستشار حقوقی جمعیت وکیل دادگستری حنا عصفور در انتخابات شهرداری حیفا در سال 1934 پیروز شد و اولین نماینده کارگران عرب در هیأتهای رسمی موجود در فلسطین بود . همچنین جمعیت فعالیت بزرگی در راه اندازی اعتصاب 1936 انجام داد و کمیته هایی به وجود آورد که مسئولیت سازماندهی توده های مردم و ارائه کمکها و پاسخ به تبلیغات مخالف را به عهده داشتند ، سامی طه نماینده جمعیت در " کمیته عالی ملی عرب " در بیت المقدس بود و بعضی دیگر از اعضای جمعیت نمایندگان این جمعیت در کمیته های ملی عربی فرعی در سایر شهرها بودند .

اما برا اثر شروع اعتصاب 1936 و امتداد آن تا 1939 جنبش سندیکایی در مرحله ضعف عمومی به سر می برد . هنگامی که دفاتر جمعیت کارگران عربی فلسطین تجدید حیات یافتند و سندیکاهای جدیدی تشکیل شدند و به مجموعه سندیکاهای قدیم پیوستند .

از جمله سندیکاهای زیر : سندیکای کارگران پادگانهای بریتانیا ، سندیکای کارگران پست و تلگراف و تلفن ، سندیکای کارگران ادارات کارهای عمومی ، سندیکای کارگران شرکت بازرگانی ، " سبنی " بریتانیا ، سندیکای کارگران شرکت پالایش نفت ، در این مرحله جمعیت یک سری اعتصابات فراگیر را ترتیب داد از جمله :

  1. اعتصاب به خاطر تساوی دستمزد بین کارگران عرب و یهود . این یک سری اعتصابات کارگری در طول سالهای 1943 - 1942 بود که در رسیدن به اهدافش پیروز شد .
  2. اعتصاب عمومی کارگری که نهضت کارگری فلسطین در 10/4/1946 اعلام کرد و تا 20/4/1946 ادامه یافت . این اعتصاب به دنبال نپذیرفتن جمعیت کاگران عربی فلسطین به عنوان نماینده کارگران از سوی رئیس اداره پست و تلگراف و تلفن بریتانیا در یافا بود . به دنبال این اعتصاب وسایل ارتباطی همچنین ادارات دولتی و مؤسسات رسمی ، نیز تعطیل شدند .
  3. اعتصاب کارگران شرکت صهیونیستی " سولیل بونید " ، این اعتصاب با تهیه و به دست گرفتن سلاح توسط عناصر مسلح جهت دفاع از خود قابل تشخیص است .

جمعیت توانست مانع از ترتیب دادن اعتصاب کارگران پادگانهای بریتانیا در 10/4/1943 از سوی هیستادروت گردد ، حتی هیستادروت نتوانست ادعایش مبنی بر اینکه نماینده قانونی طبقه کارگر در فلسطین است را به اثبات برساند .

همچنین جمعیت در صحنه بین المللی نیز پیروزی به دست آورد و برای اولین بار در کنگره بین المللی سندیکاها در لندن که در دوره 6 - 22/2/1945 منعقد شد شرکت نماید . رئیس هیأت جمعیت در کنگره سامی طه بود و حناعصفور به عنوان مستشار حقوقی وی را همراهی می کرد . این هیأت تلاش خود را برای تکذیب اندیشه کشور ملی یهود در فلسطین و دلایل نماینده هسیتادروت که سعی می کرد به نام کارگران عرب و یهود فلسطین صحبت نماید و سیاستهای مهاجرت و اسکان را تأیید نماید ، به کار بست . نیروهای غربی با هم پیمانی شان با اتحاد شوروی درشرایط جنگ جهانی دوم بر این کنگره سیطره داشتند .

بعد از پایان جنگ جمعیت برای دومین بار در کنگره بین المللی سندیکاها که در ماه سپتامبر 1945 در پاریس برگزار شده بود شرکت کرد نماینده جمعیت در این کنگره سامی طه و حناعصفور بودند . این کنگره با حضور هیأتهایی کمونیستی از اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی و ظهور نقش ملی و سیطره این هیأتها بر کنگره قابل تمایز است . به دنبال آن جنبش کارگران جهانی به دو قسمت کمونیستی و سرمایه داری تقسیم شد .

بعد از پایان کنگره سوم جمعیت و ترور سامی طه ، بحث برسر تعیین جانشینی برای وی درگرفت و یعقوب الحسینی از نزدیکان امین الحسینی کاندیدای این منصب شد . اما رهبری جمعیت با آن مخالفت کرد و بر انتخاب دکتر عمرخلیل توافق شد ( از اهالی بیسان است که ، از دانشگاهی آمریکایی در سال 1937 فارغ التحصیل گشت و به عنوان بازرس بهداشتی در قسمت مهندسی کار می کرد و دوست سامی طه بود ) اما دکترخلیل نتوانست در هیچ کدام از جلسات جمعیت کارگری شرکت نماید .

به دنبال تقسیم فلسطین بعد از حوادث سال 1948 نهضت سندیکایی شکست خورد و هیچ یک از شعبات جمعیت کارگران عرب فلسطینی بجز مجلس سندیکاهای نابلس باقی نماند که از بارزترین اعضایش حسنی صالح الخفش بود که با دوستانش تلاش نمود که پرچم جنبش سندیکایی را حفظ نماید .

وی از تمامی سندیکایی های فلسطین در هرکجا که هستند دعوت کرد که در مقر مجلس سندیکاها در نابلس برای برگزاری کنگره که به منزله شورای عالی جمعیت کارگران عرب فلسطین می باشد ، حضور به هم رسانند . بیست سندیکا به اضافه دو سندیکای نابلس این دعوت را پذیرفتند و تصمیمات زیر را اتخاذ نمودند :

  1. شهر نابلس را به جای شهر حیفا به عنوان مرکز اصلی و موقت جنبش کارگری اعلام کردند .
  2. انتخاب حسین صالح الخفش به عنوان وکیل دبیرکل .
  3. سعی در سازماندهی کارگران در شهرهای کرانه غربی و کرانه شرقی اردن .

به دنبال این کنگره جمعیت شعبه هایی در رام الله و بیت لحم و عمان افتتاح کرد . دکترالخلیل در اجتماع مجلس اعلی در اریحا حضور پیدا کرد ولی به علت وضع مزاجی و به دنبال آن مرگ زودرس نتوانست وظایف خود را انجام دهد . در سال 1952 حکومت اردن دستور بسته شدن همه شعبات جمعیت کارگران عرب فلسطین و مصادره اموال و املاکش را صادر کرد و به دین ترتیب بارزترین تجربه کارگری فلسطین به پایان رسید .

2 - جمعیت کارگران عرب ( 1937 - 1934 ) :

مؤسسه سندیکایی کارگری عربی فلسطین است . کارگران بندر و تجارت و ساختمان در شهر یافا این مؤسه

را تأمین کردند . در اول سپتامبر 1934 و فعالیت سندیکایی و سیاسی خود را تا اواخر سال 1937 ادامه دادند .

آغاز تأسیس این مؤسسه برمی گردد به میشیل متری ، مهندس فلسطینی که در سال 1934 از برزیل برگشت شروع به دعوت برای ایجاد مؤسسه سندیکایی کارگران عرب فلسطین نمود . این مؤسسه که از دوبرابر جمعیت کارگران عرب فلسطین تجاوز می کرد و در مقابل فعالیت صهیونیستها و مؤسساتشان در فلسطین قرار گرفت . میشیل متری در برپایی مؤسه سندیکایی که در بیت المقدس و حیفا و یافا خواسته شده بود موفق شد .

این جمعیت را در ابتدا فخری النشاشیبی ریاست می کرد امادیری نگذشت که بین النشاشیبی و میشیل متری اختلاف پیش آمد و خود متری رهبری جمعیت را به عهده گرفت و جورج منصور دبیرکل جمعیت از 17/8/1935 تا اوایل سال 1937 گردید .

هنگامی که فعالیت مؤسسات صهیونیستی شدت گرفت و اخراج کارگران عرب فلسطین از کارهای مختلف بالا گرفت ، کمونیستهای جمعیت کارگران عرب پیشنهاد تشکیل " پاسداران عرب " در مواجهه با " پاسداران یهود " را داد .

جمعیت در سپتامبر 1934 بیانیه ای منتشر کرد ، در حالی که تازه در حال تأسیس بود . از کارگران عرب فلسطینی دعوت کرد تا پاسداران عرب برای مقاومت در مقابل " تجاوزات پاسداران یهود بر کارگران عرب و تهدیدات وعده ها و مظلومیتهایی که برادران کارگر عرب ما در تمام نقاط فلسطین با آنها مواجه می شوند از بیگانگان سرزمینهای دیگر که نان ( لقمه ) کارگر عربی ما را غصب نموده اند . "

مؤسه ، سولیل بونیه صهیونیستی ملزم شد که مدرسه ای به حساب حکومت قیمومیت بریتانیا در مقابل بیمارستان شهری در شهر یافا ایجاد نماید . به دنبال آن پاسداران عرب به کارگران یهودی هجوم بوده و آنها را از مدرسه اخراج نمودند و یک سرباز بریتانیایی را کشتند و اجازه ساخت مدرسه توسط سولیل بونیه لغو شد .

در اوایل سال 1936 جمعیت یادداشتی را در 12 بند در مورد بیکاری و مهاجرت صهیونیستها به نماینده سامی انگلیس ارائه داد . جمعیت در یادداشت خود از اعتماد حکومت قیمومیت در فلسطین به آمارهای هیستادروت مبنی بر تعیین قدرت فلسطین بر بازگشت تعداد بیشتری از مهاجرین و میزان حجم بیکاری بین کارگران یهودی انتقاد نمود .

یادداشت جمعیت نشان داد که برآورد هیستادروت از حجم بیکاری بین کارگران یهود کمتر از حجم حقیقی آن است و اینکه حجم بیکاری بین کارگران عرب فلسطین اشتباه برآورد شده است . این یادداشت از روشهای حمایت حکومت قیمومیت از هیستادروت پرده برداشت به خصوص در زمینه اعطای امتیازاتی و در زمینه به کار گرفتن کارگران یهود به حساب کارگران عرب . این یادداشت بیان داشت که : قدرت انتقاد اجازه ورود به یک مهاجر را نمی دهد . به علت بیکاری وسیعی که تعداد کارگران بیکار در حدود 6000 کارگر یهودی و 23000 کارگر عربی است .

جمعیت کارگران عرب در ایجاد یازده سندیکای کارگری موفق شد و توانست فعالیت خود را به نواحی یافا و حیفا و بعضی از شهرهای فلسطین برساند . تعداد کارگران منسوب به این جمعیت به حدود 4700 کارگر فلسطین رسید . جمعیت توانست اعتصابات 6 ماهه معروف در شهر یافا ( از آوریل 1936 تا اکتبر 1936 ) را ترتیب دهد .

دو تن توانستند میشیل متری را در پایان سال 1936 در محله رشید شهر یافا به قتل برسانند . تلاش برای گماردن شیخ سلیمان تاجی فاروقی به عنوان رئیس جمعیت کارگران عرب ، جانشین متری ، ناکام ماند . جمعیت هیأت اداری جدیدی را انتخاب کرد که عبارت بود از : ندیم طه ، محمودسعسع ، بشارة السفری و سعیدقبلان . محمود سعسع به عنوان رئیس جمعیت انتخاب شد . این جمعیت پس از مرگ میشیل متری پژمرده شد تا اینکه در اواخر سال 1937 سرانجام از فعالیت باز ایستاد .

3 - فدراسیون سندیکاهای کارگران عرب :

این فدراسیون در سال 1942 در شهر حیفا تأسیس شد و در رأس آن پولس فرح و تعدادی از کمونیستها قرار داشتند . اما طولی نکشید که به جمعیت کارگران عرب فلسطین پیوست .

4 - کنگره کارگران عرب ( 1945 ) :

موج کمونیستی در جمعیت کارگران عرب فلسطین و شعبات آن داشت یک پایگاه کارگری بزرگی به دست می آورد و نفوذ خود را مستحکم می کرد بعضی از رؤای شعبات جمعیت از کمونیستها بودند مانند شعبه بیت المقدس و یافا و عزه و ناصره و حیفا . اختلاف شدید بین آنها و بین رهبران سنتی سندیکاها در جمعیت و در رأس آنها سامی طه دبیر جمعیت شروع شد و تقاضای انتخابات نمایندگی دموکراتیک در جمعیت را نمودند . در خارج از جمعیت کارگران عرب فلسطین تلاش کمونیستها با کار سازماندهی بین کارگران عرب افزایش یافت ، البته بعد از اینکه فعالیتشان منحصر به افراد روشنفکر و دانشجو شد . در پاییز 1942 گروهی کمونیستی از " جمعیت اشعه امید " اجازه ایجاد " فدراسیون سندیکاها و جمعیتهای کار عربی " را گرفت . این فدراسیون توانست تعدادی از سندیکاها را به خود جلب نماید چه در صنعت نفت و چه در بندرگاه حیفا و اردوگاههای ارتش .

از سال 1934 موجهای مخالف در داخل جمعیت کارگران عرب فلسطین آشکار شد : موجی که نماینده سازمان سندیکایی تاریخ طبقه کارگر بود و موج کمونیستی در نهضت کارگری ( بر اعراب کمونیستی که از حزب کمونیست فلسطین انشعاب یافته بودند به نام گروه آزادی بخش ملی از سپتامبر 1943 اطلاق می شد . ) .

در سال 1944 این انشقاق بر سر مسأله نمایندگی نهضت کارگری در کنگره مقدماتی برای ایجاد فدراسیون جهانی کارگری در لندن ( فوریه 1945 ) شدت بیشتری یافت و یک بار دیگر اختلاف بر سر موضوع تعیین هیأت به کنگره سندیکاها در پاریس ( سپتامبر 1945 ) در گرفت و این اختلاف به سبب جدایی کمونیستها از جمعیت بر سر نمایندگی فلسطین در کنگره بود .

رؤای کمونیستی بعضی از شعبات جمعیت کارگرانعربی فلسطین دعوت به برگزاری اجتماع ( نشست ) جمعیت در یافا در 19/8/1945 نمودند که نمایندگان شعبات یافا و بیت المقدس و غزه و ناصره و عکا به اضافه هفت شعبه کوچک دیگر در آن حاضر شدند . اینها عقب نشینی خود از جمعیت و پیوستنشان به فدراسیون سندیکاها و جمعیتهای کار عربی را اعلام داشتند و نام " کنفرانس کارگران عرب " را برخود نگذاشتند و کمیته اجرایی از 6 نفر انتخاب کردند که عبارتند از : فؤدنصار ، خلیل شنیر ، مخلص عمرو ، پولس فرح ، سلیم القاسم و حسن ابوعیشه را انتخاب کردند .

مقررات این کنفرانس برخواستهای سیاسی و سندیکایی متمرکز بود که مهمترین آنها تأکید بر مقاومت در برابر استعمار و صهیونیسم و در خواست پایان قیمومیت و تأکید دموکراتیک بودن نهضت سندیکایی و ارتباط با نهضت کارگری جهانی می باشد . این کنفرانس خواستار قانونگذاری کارگری و دستمزدهای مقطوع و تأمین اجتماعی برای پیرها و بیماران و الغای تبادلات در کار ویژه و اختصاص بخشی برای به کار گماشتن ( کارگران ) زیر نظر حکومت شد .

کمونیست های گروه آزادی بخش ملی احساس کردند که انشقاق جنبش کارگری هرچند که بررسی های دقیق ورود آن را به جمعیت کارگران عرب فلسطین با سهیم کردن کمونیستها در سطح سندیکاهای کارگری جایز نمی داند ولی کار اشتباهی بوده است . این گروه از انشقاق انقتاد کرد و رهبران منسوب به کنفرانس کارگران عرب را طرد نمود .

تناقض در مورد مسأله ملی در صفوف کمونیستها ظاهر شد و بعضی از اعضای کنفرانس کارگران عرب در جلو کمیته بین المللی تحقیق در سال 1947 آشکارا خروج خود را از اجتماع نهضت ملی اعلام داشتند و این کنفرانس در مقابل قطعنامه تقسیم فلسطین 1947 موضع گیری مثبت نمود و در این راه با یکی از جناحهای گروه آزادی بخش ملی همراه شد . در سال 1948 احمدحلمی حاکم نظامی بیت المقدس دستور انحلال کنفرانس و گروه آزادی بخش ملی را به خاطر اینکه دو سازمان غیر قانونی هستند اعلام کرده .

مآخذ :

  1. حسینی ، محمدیونس : التطور الاجتماعی و الاقتصادی

'''''

#فی فلسطینا العربیة : یافا 1946 .

  1. مذکرات حسنی صالح الخفش ، حدول تاریخ الحرکة العمالیه الفلسطینیه : بیروت 1973 .
  2. خلیل ، موسی : " الحزب الشیوعی الفلسطینی ، 48 - 1919 ، " شؤن فلسطینیة " ، شماره 39 ، نوامبر 1974 .
  3. حورانی ، هانی : ملاحظات حول أوضاع الطبقه العاملة فی فلسطین ایام الانتداب ، شؤن فلسطینیة ، شماره 5 ، نوامبر 1971 .
  4. یاسین ، عبدالقادر : تاریخ الطبقة العاملة الفلسطینیة 48 - 1981 ، بیروت 1980 .
  5. کمیته فرهنگی کارگران ، راهنمای مسئولین جمعیت کارگران عرب فلسطین درباره تشکیلات اداری جمعیت ، حیفا 1947 .
  6. کمیته فرهنگی کارگران ، اصول سوسیالیستی ما آن طور که کنفرانس جمعیت کارگران عرب فلسطین بیان کرده که در حیفا ، منعقد شد در 29 و 30/8/1946
  7. کمیته فرهنگی کارگران ، گزارش هیأت جمعیت کارگران عرب فلسطین به کنفرانس بین المللی سندیکاها در لندن 6/2/1945 .
  8. گزارش کنفرانس جمعیت کارگران عرب فلسطین به سالن ، جمعیت در حیفا در 29 و 30/8/1946 .
  9. نشریه فرهنگی صادره از جمعیت کارگران عرب فلسطین ، نابلس ( بعد از 1948 ) .