ناصره ( شهر - )

از دانشنامه فلسطین


شهری است عربی و مرکز استانی است که نام آن را برخود دارد . یکی از بزرگترین و زیباترین شهرهای فلسطین است و در دل مسیحیان نواحی مختلف جهان مقام و ارزشی خاص دارد . آنها این شهر را همانند بیت المقدس و عبادتگاه در بیت لحم زیارت می کنند . حضرت مسیح ( ع ) به آن منسوب بود و از این رو ناصری لقب یافت و پیران او گاه به نام مسیحیان و گاهی به نام نصاری شناخته شده اند . همان طور که صفد مرکز الجلیل الأعلی است ناصرة مرکز الجلیل الادنی می باشد .

این شهر از اواخر دوره عثمانی پایگاه استان ناصرة است . از سال 1948 ناصرة در معرض اشغال اسرائیلی واقع شد و در نتیجه آن تعداد کمی از ساکنانش مهاجرت

کردند ولی بیشتر آنان علی رغم خشونت اشغال و اهمال کاری در امور شهر پایداری کردند . برخلاف گذشت بیش از سی سال از اشغال شهر همچنان به حال خود و بدون تحول باقی مانده ، برنامه های آن دچار سیر نزولی گردید و ناتوانی روزافزون در بودجه شهرداری آن ظاهر گردیدز ناصرة عربی تنها در معرض عقب ماندگی و بی توجهی قرار نگرفت بلکه از اختناق و سلطه نیروهای اشغال که شهر " نزاریت علیت " یعنی ناصرة علیا را بر ارتفاعی کوهستانی در نزدیکی آن برای استحکام تسلط بر ساکنان آن بنا نمود نیز در رنج بودند .

الف - موقعیت جغرافیایی :

ناصرة در دل الجلیل پایینی بنا شده و از شمال بر دشت مرج ابن عامر مشرف است . از این رو ناحیه انتقالی میان ناحیه دشت صاف مرج ابن عامر و منطقه کوهستانی الجلیل الاعلی می باشد . از دیرباز موقعیت جغرافیایی آن حائز اهمیت بوده و راههای فرعی آن را به راههای اصلی که میان سوریه و مصر از جهتی و اردن و فلسطین از سوی دیگر ارتباط برقرار می کند می پیوندد . بعضی از کاروانهای بازرگانی در حین عبور از دشت مرج بن عامر راه خود را به سوی آن می گرداند .

فاتحان در نقشه های نظامی خود تسلط بر ناصره را برای گسترش و استحکام سلطه بر دشت مرج ابن عامر که گذرگاه طبیعی ارتش است و برای قرار دادن شهر به عنوان پایگاهی برای سلطه بر مناطق همسایه کوهستانی ، دشتی یا دره ای و کم ارتفاع ، گنجاندند .

موقعیت ناصرة همچنان دارای اهمیت بازرگانی و جهانگردی و نظامی است . موقعیت جغرافیایی آن در ناحیه ای در میانه ی محیطهای متنوع پیرامونش ، آن را مرکز تبادلات بازرگانی محصولات این اجتماعات قرار داده است . قرار داشتن ناصره در سرزمین مقدس نزد مسیحیان ، آن را مرکز توجه جهانگردانی قرار داده که برای زیارت مکانهایی که مسیح پیامبر ( ع ) در آن رفت و آمد می نموده و دیدن آثار باستانی پیرامون شهر و بهره مندی از مناظر

طبیعی زیبا به آن وارد می شوند .

اهمیت موقعیت ناصرة از آنجا چند برابر می گردد که این شهر مرکز راههایی است که از آنها راههای خشکی به شهرها و روستاهای مجاور جدا می شود . راههای شوسه آن را به دشت مرج ابن عامر در مسافت پنج کیلومتری و شهر عفوله در مسافت 13 کیلومتری و به جنبن و نابلس و بیت المقدس و الخلیل در جنوب مربوط می سازد .

راههای شوسه دیگری آن را در شرق و طبریه و در شمال شرقی به صفد و در شمال غربی به شفاعمرو و در مغرب به حیفا و در جنوب غربی به لجون و در جنوب شرقی به بیسان متصل می سازد . به این ترتیب ناصرة به شهرها و روستاهای ارتفاعات کوهستانی فلسطین و دشتهای ساحلی و داخلی و دره اردن و به راههای کشورهای عربی مجاور در لبنان و سوریه و اردن و مصر می پیوندد .

ب - طبیعت زمین :

ناصرة برفراز ناحیه ای با ارتفاع متوسط درون الجلیل نزدیک ( پایینی ) برپا شده و حدود 400 متر از سطح دریا و 300 متر از سطح دشت مرج ابن عامر ارتفاع دارد . کوههای مرتفعی که بخشی از کوههای الجلیل پایینی است و به طور کلی از غرب به شرق امتداد یافته و به طور تدریجی به سوی دشت مرج ابن عامر سرازیر می شود ناصرة را احاطه می کند .

رشته کوههای الجلیل پایینی دره های موجود مابین خود را که همان محور کوهها را دارد دربر می گیرد . از این رو گشوده شدن ناصره بر مناطق مجاور در جهت شرقی - - غربی آسان تر از جهت جنوبی - - شمالی است . مهمترین کوههای مجاور ناصرة ، کوه طابور ( طور ) و کوه صرطبه در شرق ناصرة و کوه قفزة و تپه عداشیم و کوه دحی در جنوب شرقی آن و کوه سیخ در شمال شرقی اش و کوه رینة در شمال آن می باشد .

منطقه ناصرة خط تقسیم آبها بین دره اردن در شرق و دریای مدیترانه در غرب محسوب می شود زیرا گذرگاه آبی بیره و نهرهایش از آن به سوی رود اردن ( جریان

می یابد ) و رود المقطع و شعبه هایش به سوی دریای مدیترانه سرازیر می شود . با توجه به وجود پاره ای شکستگی ها که غالبا در جهت شرقی - - غربی امتداد می یابد . دره ها و نواحی پست و پراکنده در منطقه نیز همان جهت را به خود می گیرد .

این دره ها به سبب اثر حرکات در طول شکستگی ها پایین آمده و گسل های طبیعی میان رشته کوهها از جانبی و منابع طبیعی آبهای درون زمینی از جانب دیگر ایجاد شده است . مهمترین چشمه های اطراف ناصرة چشمه غداراء ، چشمه قناة ، چشمه أبوراس ، چشمه قسطل ، چشمه موسی ، غیر از آن از چشمه ها و چاهها می باشد .

ج - آب و هوا :

آب و هوای ناصرة همان آب و هوای دریای مدیترانه است که دارای ویژگی های حرارت ، خشکی در تابستاان و گرما و ریزش باران در زمستان می باشد . متوسط میزان حرارت سالیانه آن 17 ( درجه سانتی گراد ) است و میزان متوسط آن از دی ماه تا اسفند ماه به 11 بالغ نمی گردد . ماه دی از سردترین ماههای سال است زیرا متوسط حرارت در آن به 9 می رسد و ماه مرداد با میزان متوسط گرمای 24 از گرم ترین ماههاست . گاهی ناصره در زمستان در معرض وزش بادهای سرد شمالی قرار می گیرد و این جریانهای سرد به ایجاد یخبندان می انجامد و در خلال فصل زمستان در کوهها برف می بارد .

متوسط رطوبت نسبی بین 40% در ماه اردیبهشت و 73% در ماه دی در تغییر است . میزان متوسط باران سالانه 639 میلی متر است و ریزش آن در مدتی مابین شهریور تا اردیبهشت متمرکز است . دی پربارانترین ماه ( 2/172 میلی متر ) است . با توجه به ارتفاع میزان بارانی که در ناصره می بارد و پایین بودن درجه حرارت در زمستان و در نتیجه پایین بودن کمیت بخار و آبرفت ، موازنه آبی در فصل رشد و نمو با میزان اضافی آب متمایز می شود که اثر آن در بسیاری از چشمه ها و سیلابهای منطقه آشکار می گردد .

د - پیدایش و تحول :

حفاریهای باستان شناسی حکایت از آن دارد که ناصرة در عصر برونزی میانه و در عصر آهن مسکونی بوده است و آرامگاههایی باستانی که در سنگها یا غارها کنده شده در آن یافت شده است . به نظر می رسد که شهر در زمانهای قدیم قبل از میلاد از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است . ذکر آن در عهد قدیم یا در هیچ منبعی از منابع ادبی پیش از انجیل - - که در خود انجیل نام این شهر 28 بار تکرار شده - - وارد نشده است . در قرن دوم بعد از میلاد پس از آنکه امپراطور روم هادریانوس شهر قدس را ویران و یهود را از آن بیرون راند موجودیت یهودی در شهر و در تمام منطقه الجلیل ، فزونی گرفت .

1 - شهر مسیح :

ناصره ارزش خود را در تاریخ از آن رو به دست آورده که شهر پیامبر حضرت عیسی مسیح ( ع ) و مریم عذراء است . مریم عذراء و یوسف نجار در ناصره سکونت گزیدند و همانجا به سال پنجم قبل از میلاد ، جبرییل مریم عذراء را - - آنچنان که در انجیل آمده - - به تولد عیسی مسیح ( ع ) بشارت داد . حضرت در این شهر سی سال از عمر خود را گذراند و همانجا بود که یهودیان کوشیدند او را از کوه قفزة به زیر افکنند تا از او رهایی یابند .

یهود مسیحیان را از ورود به ناصره در قرنهای دوم و سوم منع کردند . از قرن چهارم پس از نصرانی شدن قسطنطین ( 306 - 337 م ) امپراطور روم ، تاریخ ناصرة شروع به دگرگونی نهاد . در روایتی غیر موثق آمده که مادر قسطنطین ملکه هیلانه در قرن چهارم کنیسه بشاره را در ناصره بنا نمود ولی حفاریهای باستان شناسی اخیر ( 1955 - 1966 ) برآن دلالت دارد که نخستین کنیسه ای که در ناصره بنا گردید آن همان کنیسه بشاره می باشد .

ساختش حدود سال 450 م ، انجام گردید . حال آنکه گردن نهادن قسطنطین به مسیحیت به مسیحیان امکان داد که ناصره را زیارت کنند و به اماکن متبرکه آن به نام

پیامبر مسیح و مادرش ]مریم [عذراء تبرک جویند .

در سال 614 یهودیان ناصرة به ایرانیان که با روسیها می جنگیدند پیوستند .

2 - در دوره امویان و عباسیان :

ناصره در سال سیزدهم هجرت ( 634 م ) به دست شرحبیل بن حسنة فاتح شمال فلسطین به حوزه عرب مسلمانان وارد گشت و در آن هنگام تابع حوزه اردن بود که پایگاهش طبریه بود . در سال 104 ه/722 م . یعنی در زمان خلیفه اموی یزید دوم ، جهانگرد انگلیسی و لیبلد از ناصره دیدار کرد و کنیسه بشاره را ذکر نمود . از گزارشی درباره مراکز دینی - مسیحی که تاریخ آن به سال 193 ه/808 م . ( زمان هارون الرشید ) برمی گردد برمی آید که در ناصره دیری بود که 12 راهب داشت و دیر دیگری نیز در کوه قفزه واقع بود .

برنارد فیلسوف ( حکیم ) درباره فضای آزادی دینی در این شهر در زمان دیدارش از آن یعنی در دوره عباسیان در سال 869 ه . سخن به میان آورده و می گوید : " میان مسیحیان و مسلمانان صلح کامل وجود دارد . اگر مسافر باشم و شتر یا الاغ من که کالای مرا حمل می کند بمیرد همه چیز را در همان جای خود بدون نگهبان رها می کنم و به نزدیکترین شهر می روم و چهارپایی کرایه می کنم و بازمی گردم . آنگاه همه چیز را همان گونه که آن را رها کرده بودم باز می یابم . "

3 - در زمان صلیبیان :

چنین به نظر می رسد که در قرون یازدهم ناصرة دچار ویرانی شدیدی گردید . منابع حاکی از آن است که صلیبی ها به هنگام اشغال شهر به سال 494 ه/1100 م آن را ویران یافتند . تنکرید شهر ناصره را آباد کرد و آن را تزیین نمود و پس از آنکه در رأس نیروهای صلیبی فاتحانه به آن درآمد در آن کنیسه هایی بنا نمود . صلیبیان اسقفی سکیتوبولیس ( بیسان ) را به ناصرة انتقال دادند و این شهر برای اولین در تاریخ خود مرکز اسقفی گردید .

در سال 1140 م . در آن مجمعی برگزار گردید تا اختلاف میان ویکتور پاپ چهارم و اسکندر پاپ سوم را که هر کدام از آن دو مقام پاپ را از آن خود می دانست از بین ببرد .

در سال 583 ه/م ، یعنی بعد از نبرد حطین ، مظفرالدین کوکوبوری یکی از فرماندهان صلاح الدین به زور بر شهر استیلا یافت و آن را به تملک خود در آورد . صلاح الدین - - چنان که عادت او در بیت المقدس و سایر نواحی بود - - با مردم ناصرة با عطوفت رفتار کرد و کلیساهای آن را مورد تعرض قرار نداد .

به موجب پیمان صلحی که صلاح الدین با ریچارد پادشاه انگلستان منعقد کرد ( سال 587 ه/1192 م ) ناصرة در قلمرو صلاح الدین باقی ماند . اما ملک کامل ایوبی پس از قرار داد صلحی با امپراطور آلمان در سال 627 ه/1229 م . آن را به فردریک دوم تسلیم کرد .

این شهر در حوزه قدرت اروپا باقی ماند تا آنکه خوارزمشاهیان در سال 642 ه/1244 م . آن را باز پس گرفتند . سپس صلیبی ها به فرماندهی لویی نهم آن را در سال 648 ه/1250 م برای مدتی کوتاه اشغال کردند و پادشاه لویی در سال 649 ه/1251 م از آن دیدار نمود .

4 - ویرانی ناصرة :

هنگامی که ظاهر پیبرس در سال 662 ه/1263 م . شهر و دیرها و کلیساهای آن را ویران نمود و بسیاری از ساکنان نصرانی آن را به قتل رسانید شهر دچار ضربه سختی گردید . در سال 670 ه/1271 م شاهزاده انگلیسی ادوارد ( که بعدها پادشاه ادوارد گردید ) در نهمین و آخرین حمله صلیبی برای مدت کوتاهی این شهر را اشغال کرد . ولی این اشغال متقابل ناصرة در سال 691 ه/1291 م ، هنگامی که سلطان خلیل بن قلاوون بقایای صلیبی ها را از عکا بیرون کرد و در ناصرة بر آنان هجوم برد و کلیساهای آن را ویران ساخت پایان پذیرفت . پس از این تاریخ ناصرة بیش از سیصد سال در حالت انحطاط باقی ماند .

پس از بیرون راندن صلیبیان ، مسلمانان در شهر سکونت گزیدند ، ولی راهبان و زائران مسیحی همچنان آن را در قرنهای چهاردهم و پانزدهم دیدار و زیارت می نمودند . ناصرة در این زمان روستایی کوچک از توابع شهرستان صفد بود .

5 - در دوره عثمانی :

در سال 923 ه/1517 م . ناصره در حوزه قدرت عثمانی ها قرار گرفت . جهانگردان اروپایی می گویند که در اواسط قرن شانزدهم میلادی در ناصره راهبی وجود نداشت و تعداد مسیحیان در آن از چند صدتن تجاوز نمی کرد . در سال 1015 ه/1606 م . پیمانی میان سلطان احمد اول عثمانی و هانری چهارم پادشاه فرانسه منعقد گردید که به موجب آن به این پادشاه اختیار داده شد که در شهرها کنسولگری هایی برپا نماید . ]از آن پس [اوضاع راهبان روبه بهبودی نهاد .

در سال 1030 ه/1620 م ، امیرفخرالدین بن قرقماز ، امیر دوم معنی غارالبشاره را به راهبان فرانیسکان واگذاشت . از آن زمان مسیحیان به تعداد روزافزون به شهر وارد می شده اند . ابتدا مسیحیان مارونی و سپس مسیحیان روم ارتودکس به آن در آمدند . در قرن هفدهم شهر به طور مداوم مورد هجوم اعراب قرار گرفت و فرمانروایان گاهی متعرض راهبان می شدند و آنان را برکنار می ساختند ولی آنان همیشه دوباره باز می گشتند .

در سال 1143 ه/1730 م . لاتین ها در ناصره کلیسایی ساختند . از زمان امیرفخرالدین معنی دوم جو تسامح دینی بر منطقه حاکم بود . پس از آن در دوره ظاهرالعمر که به سال 1163 ه/1749 م . بر عکا مستولی شد آن را مرکز حکومتش قرار داد و آزادی دینی را برقرار ساخت و امنیت را گسترش و بازرگانی را توسعه داد . او در آباد ساختن ناصرة تأثیر مهمی داشت . پس از قتل ظاهرالعمر در سال 1190 ه/1776 . احمدپاشا الجزار جانشین او شد که حکومتی با زور و اختناق و ظلم داشت .

قرن هیجدهم به ویژه با مخاصمات میان دو طایفه

روم و لاتین همراه بود . در اواخر این قرن جهانگرد فرانسوی فولتی درباره ناصرة چنین گفت : " یک سوم اهالی آن مسلمان و دوسوم آنها مسیحی هستند . پدران فرنسیسکان در آنجا صاحب اقامتگاهها و معبدهایی می باشند و معمولا در شهر هستند . "

در اوایل 1214 ه/1799 م ناپلئون ناصره را اشغال کرد و از شهر دیدار کرد و سپس طولی نکشید که با شکستش در پشت دیوارهای عکا از آن شهر عقب نشینی نمود .

در سال 1242 ه/1826 م . سلطان محمود عثمانی به راهبان فرانسیسکان اجازه داد تعدادی از مقام ها را نوسازی کنند و ناصره و بعضی روستاها را به تیول آنها داد با این شرط که مالیات آن را به دولت بپردازند .

جهانگرد بورکهارت که به سال 1227 ه/1812 م . از ناصره دیدن نموده درباره آن سخن گفته ، وی می گوید : " مسیحیان ناصرة از آزادی فراوان برخوردارند . راهبان به تنهایی و برحسب متملکات خود در مسافتی دور از دیر چندین ساعت را برای صید می گذرانند بدون آنکه هیچ گونه اهانتی از مسلمانان ببینند . "

ناصره و تمامی شهرها در دوره حکومت ابراهیم پاشا پسر محمدعلی پاشا مصری 1841 - 1831 م . شاهد دوره ای از تسامح بود و زمان حکومت او سرآغاز عصر تازه ای از مدیریت نوین بود .

حکومت مصری در قرن نوزدهم دولت عثمانی دوره سازمان دهی را آغاز کرد و به صورتی کلی در صدد بهبود بخشیدن به اوضاع مردم برآمد . از اوایل این قرن ، تعدادی روزافزون از میسیونرهای بیگانه و مبلغان مسیحی به ناصره آمدند و در آن بناهای گوناگونی از جمله کلیساها ، دیر و مراکز آموزشی برای تمام طوایف ایجاد کردند .

ناصره همانند سایر شهرهای کوهستانی فلسطین از زلزله سال 1837 که 424 خانه را ویران کرد و به 373 خانه دیگر را خسارت وارد آورده و 126 تن را کشت دچار خسارت و زیان گردید .

پیش از جنگ جهانی اول ناصرة برفراز چهار تپه بنا

شده بود که مجموعه آن تشکیل دایره ای می داد . ساختمانها تمام این تپه ها را نمی پوشاند بلکه گاه در مجاورت هم و گاه دور از هم و در میان آن تپه ها مخفی بودند . نمای اغلب ساختمانهای آن با آجر سرخ پوشانده شده بود و درختان میوه به خصوص درختان زیتون آن را احاطه می کرد . تعداد ساختمانهای آن از 1500 باب در آن زمان تجاوز نمی کرد و توسعه عمرانی و آبادانی آن به سرعت به سوی شرق و غرب گسترش می یافت .

تعداد اهالی ناصره در سال 1852 به حدود 3000 تن و در 1881 به حدود 5939 تن تخمین زده می شد . در سال 1904 این رقم به 6458 تن افزایش یافت و در 1912 به 7988 نفر و در خلال جنگ جهانی اول به 8584 تن رسید . ساکنان آن به کارهای کشاورزی و صنعتی و بازرگانی اشتغال داشتند .

در جنگ جهانی اول ناصره مقر فرماندهی ارتش آلمانی - عثمانی بود .

6 - در دوران قیمومیت انگلیس :

در اوایل دوره قیمومیت انگلیس تعداد اهالی ناصره اندکی از آن میزان که در آغاز جنگ جهانی اول بود کاهش یافت . در سال 1922 تعداد آنان به 7424 نفر تخمین زده می شد . علت این کاهش وقایع جنگ ، بیماری ها و قحطی ها بود که تعداد ساکنان را پایین آورد . علاوه بر آن عامل مهاجرت از ناصره به خارج فلسطین هم موثر بود . در سرشماری سال 1931 تعداد ساکنان ناصره به 756/8 تن رسید که در 834/1 خانه در درون شهر ساکن بودند علاوه بر آن 138 تن در 28 خانه در حومه ناصره به سر می بردند .

پس از آن ناصره شاهد تحولی ملموس در تعداد ساکنان و آبادانی اش بود . تعداد ساکنان که همگی عرب بودند در سال 1945 به 200/14 تن رسید و در پایان دوره قیمومیت تعداد آنان 000/17 تن بود . افزایش تعداد ساکنان در افزایش تعداد خانه ها ، بناها و مراکز خدمات عمومی هم اثر گذاشت . این امر در رشد عمرانی

شهر و گسترش و توسعه آن برفراز ناحیه ای که مساحت آن 5000 جریب بود آشکار گردید . این گسترش در طول راههای فرعی که از ناصره به شهرها و روستاهای همسایه می رفت شکل محورها را به خود گرفت . این کار تنها تعداد خانه ها محدود نماند بلکه دگرگونی به نوع و سبک ساختمان آنها نیز سرایت کرد و ناصرة با خانه های اشرافی که حاوی تجهیزات جدید بود و با خانه های تمیز و باغهای پربار خود با نمای سفید جلوه گر شد .

شهرداری ناصره از سال 1875 هنگامی که اولین جلسه شهری در آن شهر تشکیل شد در سازمان دهی و نظم بخشیدن به شهر و اشراف و نظارت بر اداره آن و امور آن همکاری نمود . در سال 1922 مجموع واردات شهرداری به 308/4 جنیه رسید و هزینه ای معادل آن داشت . در سال 1944 واردات آن حدود 000/18 جنیه و هزینه هایش حدود 000/17 جنیه بود . تنها در سال 1935 شهرداری اجازه 150 ساختمان را به بهای 17000 جنیه صادر نمود .

7 - تحت اشغال اسرائیل :

علی رغم ظلم و شدت اشغالگری اسرائیل ، شهرداری ناصرة پس از سال 1948 همچنان امور شهر را اداره می کرد . اسرائیل شهر صهیونیستی ناصره علیا یا " نزاریت علیت " را از آن رو بنا کرد تا همانند گازانبری با ساختمانهای جدید بنا شده بر کوهها و تپه های مشرف بر شهر از دو جهت شرق و شمال واقع شود . در این شهر مجموعه هایی از اسکان داده شدگان یهودی زندگی می کنند که محله های شرقی به آنها اختصاص یافته است . منطقه شمالی برای سکونت خانواده های متأهل ارتش صهیونیستی در نظر گرفته شده است .

در اواخر سال 1978 مجموع ساکنان عرب ناصره نزدیک به 000/45 نفر بود و مجموع ساکنان صهیونیست یهودی ناصره علیا به 16000 تن می رسید . ولی بودجه اولی ]ناصره [17 میلیون لیره اسرائیلی بود در حالی که بودجه دومی ]ناصره علیا] به 30 میلیون لیره

اسرائیلی می رسید ، یعنی بودجه شهرداری ناصره علیا که تعداد ساکنانش تقریبا یک سوم تعداد ساکنان ناصره عربی است دوبرابر بودجه شهرداری ناصره عربی است و اگر کمکهای ناشناخته را که دولت به نام صندوق برنامه های توسعه به آن می دهد اضافه کنیم بیش از دوبرابر است . به این ترتیب سهم ویژه هر فرد صهیونیست از خدمات شهرداری در ناصره علیا به 000/5 لیره در سال در مقابل 1500 لیره برای هر شخص عرب در ناصره می رسید .

ه - ترکیب شغلی ناصرة :

از قدیم شغل های موجود در ناصره به علت مقام والای دینی و موقعیت مهم جغرافیایی اش متنوع بوده است . ساکنان و اهالی را برای اقامت و اسکان به سوی خود جلب کرد و این افراد به شغل های متنوعی که با موفقیت های شهرشان مناسب بود پرداختند .

1 - شغل دینی :

ناصره اهمیت دینی خاصی همانند سایر شهرهای مقدس فلسطین مانند بیت المقدس و بیت لحم و الخلیل دارد . در آن 24 کلیسا و دیر و تعدادی موزه های دینی وجود دارد . همچنین بعضی مساجد و آرامگاههای شهیدان و صالحان مسلمان را دربر دارد . مهمترین آثار تاریخی - دینی شهر کلیسای بشاره است و در محلی قرار دارد که در آن حضرت مریم به زادن مسیح بشارت داده شد .

کلیسا در نزدیکی کناره کوه مشرف بر مرج ابن عامر قرار دارد و یهودیان می خواستند پیامبر مسیح را از فراز آن به زیر افکنند . همچنین کلیسا قدیس یوسف که در مکان خانه یوسف نجار و دکان وی برپا شده و کلیسا بلاطة یا مائده مسیح و کلیسا سیده رحمة و کلیسا مجمع و چشمه [عین ]العذارء در همانجاست .

اهمیت دینی ناصره نظر جهان مسیحیت را به خود جلب نموده و همه ساله هزاران زائر مسیحی و جهانگرد برای دیدن اماکن مقدسه و تاریخی به آن رو می آورند و این امر باعث حیات و جنبش و فزونی فعالیت در آن

گردیده است .

2 - شغل کشاورزی :

مساحت زمینهای کشاورزی تابع ناصره به 266/10 جریب می رسد که 150 جریب آن ویژه راهها و دره هاست . صهیونیستها مالک هیچ بخش از اراضی نبودند ولی پس از اشغال بر مساحتی از زمینهای مرتفع کوهستانی آن دست یافتند و بر آن شهری صهیونیستی بنا کردند تا مقدمات یهودی سازی ناصره را فراهم سازند .

بسیاری از اراضی زراعی اطراف ناصره برفراز دامنه های کوهها و تپه ها و شیب های آنها و در دل درهها و دشتها قرار دارد .

زمین کشاورزیی که بخشی از دشت مرج ابن عامر را دربر می گیرد حاصل خیزترین زمینهای ناصره است . زمینهای پیرامون ناصره برای کشت درختان میوه مانند انگور قرار می گیرد . مساحت زیادی از آن در دامنه های کوهستانی پرشیب با جنگلهای انبوه پوشیده شده است . صهیونیستها جنگل بالفور در جنوب غرب ناصره را کاشته اند تا یاد بالفور صاحب پیمان شوم [بالفور] را زنده نگهدارند . درختان جنگلی در دوسوی راه عفوله - ناصره امتداد می یابد و به این راه منظره ای دل انگیز و زیبا می بخشد .

در زمینهای ناصره محصولات خاص مزارع مانند گندم ، جو ، عدس ، باقلا و لوبیا و جز آن همچنین انواع مختلف و مشهور سبزیجات نیز کاشته می شود . کشاورزی بر آب باران و آبهای زیرزمینی چشمه ها و چاهها برای آبیاری مساحت هایی از زمینهای وسیع و نیز زمینهای موجود در دل دره ها تکیه دارد . علی رغم اهمیت کشاورزی شهر ناصره ، این شهر به خاطر استفاده از سبزیجات و میوه ها بر نواحی روستایی همسایه متکی است . مهمترین روستاهای کشاورزی مجارو ناصره عبارتند از : کفرکنا ، رینة ، دبوریه ، یافا الجلیل و إکسال .

3 - شغل بازرگانی :

ناصره از آغاز قرن بیستم شهری شکوفا و مملو از فعالیتهای بازرگانی بود و روستاییان به آن رو می آورده و آنچه می خواسته اند آسان می یافته اند . اما وضع بازرگانی بلافاصله پس از جنگ جهانی اول ، هنگامی که مجموعه ای از مستعمرات و شهرکهای صهیونیستی جای بعضی از روستاهای عربی تا بعد از ناصره در دشت مرج ابن عامر را گرفت ، راکد گردید . زیرا اهالی آن شهرکهای دیگر در بازرگانی بر ناصره تکیه نداشتند . علی رغم آن جریان ، ناصره برای اهالی بقیه روستاهای عربی بازاری باقی ماند که محصولات کشاورزی و دامی خود را در آن عرضه می کردند و لوازم و نیازهای خانگی را از آنجا خریداری می نمودند .

جهانگردی در رأس عواملی است که حرکت بازرگانی را در ناصره شایع و رایج نمود . این شهر مرکزی توریستی و با رونق است که همه ساله تعداد زیادی از جهانگردان و زائران مسیحی را پذیرا می شود . آنان انواع گوناگونی از هدایای یادگاری می خرند و آن را به شهرهای خود می برند . موقعیت جغرافیایی ناصره و وجود شبکه راههای بسیاری که آن را در جهات مختلف به فلسطین و کشورهای عربی می پیوندد عامل مهمی در ترویج حرکت بازرگانی است . منطقه ناصره برای دو بندر حیفا و عکا پشتیبانی جغرافیایی و غنی محسوب می شود .

4 - شغل صنعتی :

ناصره در گذشته به صنعت بافندگی شهرت داشت . انواع بسیاری از بافندگی از قبیل فرش و جوراب در آن بود . در شهر ، داس و گاوآهن ساخته می شود . نجاری و ادوات چوبی از قدیم ترین صنایعی است که در ناصرة شناخته شده بود .

از صنایع ناصره همچنین دباغی پوست و جدا کردن آن و دوختن پوستین و صنعت سفالگری و هدایای یادگاری از نوع سجاده و مس و چوب کنده کاری شده

است . زنان ناصرة به ساختن گلدوزی حریر شهرت دارند . در ناصره کارگاههای روغنگیری زیتون و کنجد برای استخراج [گرفتن ]روغن زیتون و کنجد و طحینه وجود دارد و کارخانه های صابون سازی و فرش و شیرینی سازی و جز آن موجود است .

5 - شغل اداری :

از زمان اشغال صهیونیستی ناصره مرکز استان ناصرة شد . در دوره عثمانی ، استانی تابع تصرفات عکا بود . سپس در عهد قیمومیت انگلیس مرکز استان جلیل گردید که خود مرکب از پنج استان : ناصرة ، عکا ، بیسان ، صفد و طبریة بود .

در سال 1904 استان ناصره مشتمل بر 25 روستا بود و در سال 1910 به 38 روستا و مزرعه افزایش یافت . در اواخر حکومت انگلیس ها استان ناصره 23 روستا و یک عشیره را دربر می گرفت . در سال 1945 مساحت استان ناصره به حدود 497 کیلومتر مربع رسید که هشت کیلومتر آن به راهها ، گذرگاههای آبی و راههای آهن اختصاص داشت . در همان سال تعداد ساکنان آن به 46100 تن و میزان تراکم جمعیت به 4/92 نفر در کیلومتر مربع رسید . شهر ناصره شامل ادارات ، مراکز حکومتی و تأسیسات عمومی و خصوصی است که به اهالی استان خدمات ارائه می دهد .

6 - کار آموزشی :

در آغاز دوره قیمومیت انگلیس ناصره شامل چندین مدرسه بود که دوتا متعلق به حکومت و یک مدرسه متعلق به کاتولیک و چندین مدرسه متعلق به بیگانگان بود . در آن دانشسرای روسی قرار داشت که یکی از مهمترین مدارس فنی بود . در سال تحصیلی 1942/1943 ناصره سه مدرسه دولتی ، دوتا برای پسران و یکی برای دختران ، داشت . در سال 1948 یکی از دو مدرسه پسرانه به دبیرستان تبدیل شد ولی دو مدرسه دخترانه و پسرانه دیگر شامل دوره کامل ابتدایی بود .

در سال 1943 تعداد مدارس غیر دولتی به 11 مدرسه رسید . در همان سال مجموع دانش آموزان مدارس ناصره به 1735 دانش آموز پسر و 1224 دانش آموز دختر رسید . این آمار حاکی از آن است که حیات علمی ناصرة شکوفا بود و اثر آن در سطح فرهنگی عالی مردم آن آشکار گردید و ناصره در فارغ التحصیل نمودن نسلی مشهور از متعلمان و فرهنگیان و روشنفکران و ادبا نقش مهمی داشت .

7 - کار بهداشتی :

اهل ناصرة خدمات بهداشتی خوبی دریافت می دارند . دو بیمارستان در آن موجود است : اولی انگلیسی است که در سال 1944 حدود 72 تخت داشت و تعداد بیماران تحت معالجه در آن در همان سال 1731 بیمار بود . دوم فرانسوی که 88 تخت داشت و در همان سال 1278 بیمار در آن معالجه شدند .

مآخذ :

  1. صایغ ، انیس : بلدانیة فلسطین المحتله - بیروت 1968 .
  2. دباغ ، مصطفی مراد : بلادنا فلسطین ، جلد 7 ، ق 2 ، بیروت 1974 .
  3. أ . س . مرمرجی : بلدانیة فلسطین العربیة ، بیروت 1948 .
  4. منصور ، أسعد : تاریخ الناصرة ، القاهرة ، 1923 .
  5. الحموی ، یاقوت : معجم البلدان ، بیروت ، 1957 .
  6. نقشة فلسطین ، مقیاس 000,1001 ، تابلو الناصرة .
  7. Encyclopedia Britannica.