هیأت عالی عربی برای فلسطین

از دانشنامه فلسطین


الف - شرایط تشکیل این هیأت :

اختلاف بین احزاب سیاسی فلسطین در سال 1945 شدت یافت و محور اساسی آن مخالفت مواضع رهبری و پیشوایان با طرح انشائی عربی و دفاتر عرب فلسطین بوده است . جامعه کشورهای عربی سعی زیادی جهت حل این اختلافات بین احزاب فلسطینیی با تأسیس " کمیته علیای

عرب فلسطین " در ماه سپتامبر 1945 نمود . ولیکن این اختلافات بعد از مدتی دوبار از سر گرفته شد و کمیته مذکور از هم پاشیده شد .

در تاریخ 14/11/1945 حکومت بریتانیا تصمیم خود را مبنی بر تشکیل یک کمیته انگلیسی - آمریکایی مشترک برای تحقیق درباره قضیه فلسطین و پیشنهاد راه حل آن اعلام نمود . بعضی از رهبران فلسطینی از طرح استقبال و همکاری نمودند در حالی که برخی دیگر از آن پیروی نکردند . هنگامی که این هیأت وارد فلسطین شد با موجی از مواضع رهبران و احزاب سیاسی مخالف و موافق روبه رو شد . ولی این گروه از دست زدن به هر عمل سیاسی در مقابل کمتیه مذکور خودداری کردند .

کمیته تحقیق مشترک نتوانست اعمال خود را انجام بدهد و کشور را برای تهیه گزارشاتی ترک کرد ، تا اینکه اختلافات سیاسی حزبی به صورت شدیدتر از آنچه که قبلا بود ، از سر گرفته شد که منجر به دو بحش و قسمت مهم در فلسطین گردید که عبارتند از : کمیته علیای عربی و جبهه علیای عربی .

کمیته مشترک تحقیق آمریکایی - انگلیسی گزارش خود را در تاریخ 20/4/1946 صادر نمود که به دور از هر گونه منطق و عدالت بر ضد اعراب و در راستای اهداف رئیس جمهور آمریکا " هاری ترومن " و خواسته های یهودی ها بود .

گزارش مذکور شدیدا مورد اعتراض مردم فلسطین و اعراب دیگر کشورها قرار گرفت و تظاهراتی و اعتصاباتی بر علیه آن انجام گرفت . لذا این گزارش کمیته مذکور موجب اختلافات بیشتر بین فلسطینیان و یهودی ها شد . آنهایی که مخالف تأسیس این کمیته بودند ، رهبرانی که با آن همکاری می کردند را به باد انتقاد گرفتند .

مجلس جامعه کشورهای عربی در تاریخ 28/5/1946 به تشکیل یک دوره استثنایی که در بلودان سوریه منعقد شده بود دعوت کرد . سپس انعقاد آن به ژوئن 1946 به منظور بحث و بررسی و اتخاذ موضع رهبران و رؤسای دولتهای عربی موکول گردید . ( نک :

بلودان ، کنفرانس - 1946 ) .

در جلسه ای که در انشاص ( مصر ) در تاریخ 27 و 28/5/1946 منعقد گردید رؤسای دولتهای عربی طی آن به بحث و بررسی قضیه فلسطین و حقوق اعراب پرداختند و مقرر داشتند که تأسیس یک هیأت نمایندگی فلسطین لازم است .

سپس مجلس جامعه کشورهای عربی دوره استثنایی خود را در بلودان در ژوئن 1946 منعقد کرد . در این دوره استثنایی وزرای خارجه اعضای این جامعه و شخصیتهای برجسته آن شرکت نمودند . مجلس مذکور امور قضیه سیاسی و داخلی فلسطین را مورد بررسی قرار داده و دو کمیته را تشکیل داد که یکی از آنها به عنوان " کمیته خارجی " نامیده شد تا مسئول پاسخ جامعه کشورهای عربی به گزارش کمیته مشترک تحقیق آمریکایی - - انگلیسی باشد و دومی به نام " کمیته داخلی " نامیده شد تا درباره راه حل های حل قضیه فلسطین و تقویت آن و اجرای احکام و بیانیه سران کنفرانس در انشاص برای تأسیس هیأت فلسطینی واحد و نماینده ملت فلسطین تحقیق نماید .

بعد از تحقیق و بررسی دقیق درباره امور و اوضاع فلسطین کمیته داخلی توصیه نمود که جلسه ای متشکل از " هیأت عربی فلسطینی " که مورد اعتماد و تکیه جامعه کشورهای عربی بوده و نماینده فلسطینی باشد به عنوان حکومت فلسطین تأسیس شود ( یعنی سازمان دهی ، آموزش ، تجهیز و تسلیح و آماده سازی برای مبارزه ) . کشورهای عربی یک میلیون لیره به عنوان بودجه سالیانه به آن اختصاص بدهند .

این کمیته داخلی همچنین توصیه نمود که یک " کمیته مرکزی فلسطین برای نجات سرزمینهای آن " تشکیل گردد و در واقع زیر نظر هیأت علیای عربی فلسطین باشد و کشورهای عربی یک میلیون دیگر به طور سالیانه به آن اختصاص بدهند .

این گزارشات و تصمیمات و جلسات پی درپی مجلس جامعه کشورهای عربی و دوره های استثنایی آن و مشارکت اعضای آن در ارائه طرحهای پیشنهادی برای

پشتیبانی از ملت فلسطین و اثری حماسی به جای گذاشت و ترس استعمار و یهودیان را به دنبال داشت . همچنین دولتهای بزرگ مثل آمریکا - - بریتانیا به پایتخت دولتهای عربی به خاطر موارد فوق فشارهای سیاسی و اقتصادی زیانی وارد آوردند .

در نتیجه فشارهای دولتهای قدرتمند و فرستادن سفیران به پایتختهای کشورهای عربی ، تعداد زیادی از نمایندگان دولتهای عربی در این مجلس و دوره استثنایی از مواضع قبلی خود دست برنداشتند و ترس و اضطراب و اغتشاش و چنددستگی عجیبی بر مجلس جامعه کشورهای عربی سایه افکنده بود .

به دنبال آن آراء و نظرات تعدادی از دولتهای عربی عضو با هم تضاد پیدا کرد و بیانیه های نهایی که از این مجلس صادر شده غیر از آن چیزی بوده است که مردم توقع داشتند و به طور مطلق غیر موافق با پدیده های قدرت و تصمیم گیری بود که در جو مجلس جامعه کشورهای عربی ، در روزهای اول از دوره استثنایی حاکم بود .

نتایج فشارها و مداخلات خارجیان و آنچه که منجر به تضاد آراء و نظرات اعضای جامعه و مواضع رسمی آنها به وضوح دیده می شد ، در موضوع پشتیبانی و حمایت و تقویت فلسطینیان نیز ظاهر گردید .

هنگامی که " کمیته داخلی " گزارش خود را مبنی بر سازماندهی فلسطینیان و حمایت کردن از آنها به مجلس جامعه کشورهای عربی ارائه نمود ، ابتدا و فی البدایه همه بر روی آن اجتماع و توافق نظر داشتند . ولی مدتی از آن نگذشته بود که تغییرات اساسی ملموسی در افکار و نظرات پدید آمد .

مجلس در قطعنامه های نهایی خود توصیه کمیته داخلی در ارتباط با اختصاص یک میلیون لیره سالیانه برای هیأت علیای عربی را ملغی نمود و مقرر داشت که دادن کمکهای مالی کشورهای عربی به هیأت مذکور بایستی بر اساس موازین پیش بینی شده در بودجه آنها انجام شود .

بدین ترتیب توصیه کمیته داخلی درباره هیأت نمایندگی حکومت فلسطین برای نجات در سرزمینهای آن

اختصاص مبلغ یک میلیون لیره کشوهاری عربی به طور سالیانه به این کمیته خالی بوده است .

حکومت تحت الحمایگی بریتانیا در تشکیل " رهبری فلسطین " که قابل اعتماد بوده و بتواند همکاری تعاون با حکومت موجود کرده و اذهان مردم را از مقاومت و جهاد و مبارزه دور گرداند تلاش زیادی نمود . فعالیتهای خود را در این ارتباط بعد از انقلاب سال 1936 انجام داد . به دنبال آن سازمانهای ملی فلسطین در سال 1937 منحل گردید و بعضی از اعضای آن متواری شدند .

اما تلاشهای حکومت بریتانیا هیچ گونه توفیقی در این ارتباط به دست نیاورد و مردم به طور کلی گرد رهبرانی جمع شدند که قابل اعتماد و مورد اطمینان آنها بودند و خط جهاد و مبارزه به همان شکل باقی ماند . "

هنگامی که انگلستان و دوستان آن در تلاش بودند تا یک هیأت جدیدی پیشنهاد نمایند که هم انگلستان و هم آمریکا را راضی نماید خبری پخش شد که حاج محمدامین حسینی از زندان پاریس فرار کرده و به یکی از کشورهای عربی رسیده است .

این خبر تأثیر شدیدی برای تشکیل هیأت جدید فلسطینی داشت و مسئولین عرب که در ارتباط با این موضوع تلاش می کردند ، ترسیده و از تصمیم خود برگشتند . مشورتهای مختلفی بین سران مختلف جامعه کشورهای عربی و جمال حسینی با رهبران بزرگ آن سرزمین انجام گرفت تا آن هیأت جدید تأسیس گردد لیکن به نتیجه نرسید . نمایندگان احزاب فلسطینی و تعدادی از رهبران از هر یک از کمیته عربی علیا و جبهه علیا به بلودان دعوت شدند . بعد از مذاکرات و گفت وگویی که بین آنها و بین نمایندگان جامعه انجام گرفت با تشکیل هیأت فلسطینی تحت عنوان " هیأت عربی علیای فلسطین " مقرر شد و اتفاق نظر در بین اعضای جدید به وجود آمد .

در 11/6/1946 تشکیل هیأت علیای فلسطین عربی از سوی جمال حسینی و احمد حلمی عبدالباقی و حسین فخری الخالد و امیل غوری اعلان گردید . ریاست مرکزی آن با حاج محمد امین حسینی و نیابت ریاست با

جمال حسینی بوده است .

کلیه احزاب و هیأت و گروههای فلسطینی به هیأت عربی علیای فلسطین اعتراف کرده و آن به رسمیت شناخته و آن را به عنوان تنها نماینده ملت فلسطین و سخنگوی آن دانستند . به دنبال آن هر کدام از کمیته علیای عربی و جبهه علیای عربی خودشان را منحل نموده و احزاب و هیأتهای سیاسی موجود فعالیتهای خود را متوقف کردند و مردم گرد این هیأت جدید جمع شدند . با تشکیل هیأت علیای عربی فلسطین اختلافات و درگیری های حزبی سیاسی کاهش یافت و وحدت کلمه مجددا به صفوف فلسطینیان برگشت .

ب - هیأت علیای عربی و فعالیتهای آن :

دبیرکل جامعه کشورهای عربی مبلغ 000/10 لیره مصری از اموال امانتهای عمومی را به این هیأت برای کمک مستقیم به فعالیتهای آن تقدیم نمود و دفتر آن نیز در بیت المقدس تأسیس شد و جمال حسینی و حسین الخالدی و امیل غوری در آن به فعالیت پرداختند . اما احمد حلمی عبدالباقی به خاطر اشتغال در اداره بانک امت عربی نتوانست در آنجا هم به فعالیت بپردازد ولیکن مرتب به صورت هفته ای و روزانه در جلسات هیأت شرکت می کرد .

هیأت در این دفتر اداره های متعدد اصلی را تأسیس نمود و تعدادی از جوانان فرهنگی اهالی فلسطین را به کار گرفت . هیأت در بیت المقدس و فلسطین در مدت زمانی حدود دو ماه ژوئن و ژوئیه 1946 فعالیت نمود و پس از آن فعالیتهای آن از یک طرف به خاطر کمبود مالی و از سوی دیگر به خاطر اینکه اعضای هیأت خودشان و سایر رهبران فلسطین منتظر بودند تا خود حاج محمد امین حسینی ریاست و رهبری و کا رآن را به عهده بگیرد ، محدود شد .

مفتی به طور رسمی ریاست هیأت عربی علیای فلسطین را به عهده گرفت و قصد بازگشت به بیت المقدس جهت فعالیت خود را نمود . ولیکن حکومت بریتانیا در ماه دسامبر 1937 مانع از ورود وی به فلسطین شده و این حکم ( ممنوعیت ورود ) در ماه اوت 1946 مجددا تجدید

شد و مفتی مجبور شد که رهبری آن را در قاهره به عهده بگیرد و از آنجا به رهبری آن بپردازد .

هیأت عربی مذکور سلسله جلساتی در قاهره به ریاست مفتی برای بحث و گفت وگو درباره اقدامات و تدابیر لازم جهت انجام وظایف محوله تشکیل داد . مشاهده کرد که از بعضی از برجستگان عرب و رهبران فلسطینی می توان استفاده نمود . به دنبال آن عده ای از جمله اسحاق درویش و شیخ حسن ابوالسعود و رفیق تمیمی و محمد عزه دروزه و معین الماضی و به عضویت آن در آمدند . بدین ترتیب هیأت با یک رئیس و نه عضو به فعالیت خود ادامه داد .

هیأت دفتر اصلی خود را بازگشت مفتی به بیت المقدس در قاهره تأسیس نمود و در آن رئیس و اعضای آن اسحاق درویش و محمدعزه دروزه و معین الماضی و شیخ حسن ابوالسعود به فعالیت پرداختند . همچنین مقرر شد دفتر آن در بیت المقدس که به ریاست جمال حسینی بود گسترش یافته و در آن ، حسینی و حسین الخالدی و احمدحلمی عبدالباقی و رفیق تمیمی و امیل غوری به فعالیت بپردازد .

مفتی به طور شخصی مبلغی پول از بعضی منابع عربی به دست آورد که تحت تصرف هیأت درآمد و به دنبال آن توانست بعضی از اداره ها و کمیته ها را در هر یک از دفترهای خود در بیت المقدس و قاهره گسترش داده و برای اداره آن و وظایف و مسئولیت محوله تعدادی از جوانان برجسته و ماهر را استخدام نماید . هر کدام از این شعبه ها برحسب احتیاجات محلی پراکنده شده و از دفتر اصلی در قاهره دستور می گرفت . این اداره ها و کمیته ها به شرح زیر می باشند :

  1. اداره امور زمینها
  2. اداره امور سیاسی
  3. اداره امور اقتصادی
  4. اداره امور تبلیغ و انتشارات
  5. اداره امور مالی
  6. اداره امور کمک و اسکان .

علاوه بر این اداره ها و کمیته ها در دو دفتر فوق در دفتر بیت المقدس نیز اداره زیر تأسیس شدند :

  1. اداره امور تنظیم جوانان
  2. اداره امور داخلی
  3. اداره امور اصلاح و وحدت صف ملی .

این هیأت علاوه بر این دو دفتر بیت المقدس دفاتری نیز در هر کدام از شهرهای دمشق و بیروت و بغداد و لندن و پاریس و نیویورک ایجاد کرد و مقرر داشت که بعدا دفاتری در پایتخت کشورهای دیگر برحسب امکانات موجود تأسیس خواهد نمود .

هیأت و پیمانی برای فعالیتهای میهنی و ملی خود به وجود آورد که متضمن اصول و مبانی و اهداف آن هیأت بود که سعی در اجرای آنها می نمود . این میثاق به عنوان یک میثاق ملی فلسطینی موضوع سال 1919 و 1922 قلمداد شده و مورد تفسیر و تفصیل قرار گرفت .

مهمترین اعمالی که بر عهده این هیأت قرار گرفته بود ، آماده ساختن ملت برای جهاد و مبارزه برای نجات سرزمین بود . به خاطر شرایط و اوضاع و احوال آن زمان فلسطین مقرر شد که ریاست این هیأت مستقیما این اعمال را به عهده بگیرد .

مفتی شخصا این اعمال را به عهده گرفت و بیشتر تلاش و کوشش خود را به آن اختصاص داد . یک سری کمیته های سری به منظور آماده سازی و پشتیبانی و پشتیبانی و کمیته دیگری برای جمع آوری اسلحه و انتقال آن به داخل و جمع آوری داوطلبان خارج و ایجاد مرکزی برای نگهداری اسلحه و مهمات نمود .

هنگامی که به حد قابل توجهی از پیشرفت و امکانات نظامی و جنگی رسیدند تأسیس یک نیرو وارتش جهاد مقدس را اعلام نمودند . رهبری و فرماندهی آن به عبدالقادر حسینی واگذار شد . در کنار آن گروه تخریب به فرماندهی فوزی قطبت تشکیل شد . وی فعالیتها و کارهای بزرگی از خود بروز و نشان داد . همچنین این ارتش و نیروی جهاد مقدس از تعداد زیادی از نبردها مشهور که از بارزترین آنها نبرد قسطل بود و در آن فرمانده آن

عبدالقادر حسینی به شهادت رسید ، شرکت نمود .

هیأت مذکور علاوه برموارد فوق یک سری کمیته های قومی و ملی در تمام شهرهای فلسطین و کمیته های محلی در مراکز روستایی به منظور نظارت بر اعمال ملی و کمک به مجاهدین و کارهای جهادی و تأسیس نمود . این کمیته های قومی ( ملی ) و فرعی مستقیما با ریاست هیأت مذکور در ارتباط بوده است .

در این سرزمین تعدادی از سازمانهای جوانان که مهمترین آنها " فتوه " و فرقه نجاده و گروههای پیشاهنگی و ورزشی بوده وجود داشت و هیأت مذکور و کلیه این سازمانها و گروهها را در یک سازمان واحدی به نام " سازمان جوانان " که دارای نقش قابل توجه و مانوسی در مقاومت و جهاد داشت جمع کرد .

هیأت همچنین تعدادی نماینده به سرزمینهای عربی و سازمان ملل متحد و دولتهای اروپایی و آمریکایی و آفریقایی و آمریکایی فرستاد که بعضی از آنها برای دفاع از قضیه فلسطین و برخی به منظور تبلیغ برای فلسطین و بعضی برای سازماندهی مهاجرت اعراب مخصوصا در دو آمریکای لاتین و شمالی و بوده است .

از سوی دیگر در دفتر هیأت در قاهره دستگاهی به ریاست مفتی جهت تماس با رهبران اسلامی جهان و شخصیتهای رهبران دینی در آن جهت تقویت مسلیمن برای پیروزی فلسطین و جهت تشکیل کمیته هایی در سرزمینهای اسلامی برای جمع آوری تبرعات ، اعانات و کمکهای مردمی برای جنبش ملی ، تشکیل شد .

ج - پشتیبانی هیأت علیای عربی :

نیاز هیأت علیای عربی فلسطین به پول برای انجام اعمال و وظایف محوله بسیار شدید بوده است . مخصوصا در زمینه آمادگی نیروها و جهاد نیاز مبرمی به پول داشت . لذا نمایندگانی به دولتهای عربی جهت مطالبه کمک های مادی از آنها به این سرزمینها فرستاده شد . البته این عمل از طریق مقررات تصویبی مجلس جامعه کشورهای عربی در بلودان سوریه در تاریخ ژوئن 1946 ، انجام می گرفت .

ولیکن جوابهای کشورهای عربی به این درخواست بسیار ضعیف بود و به جز مبالغ اندک و قلیلی به دست نیامد . جدول زیر مبالغی را که هیأت از طریق کشورهای عربی بین سالهای 1946 - 1948 به دست آورده است نشان می دهد :

مبلغ/لیره مصری

منبع

000,10

000,46

000,104

000,20

000,15

500,4

دبیرکلی جامعه کشورهای عربیمنابع عالی عربی که تقدیم شخص مفتی شده و آن را به هیأت حواله داده استسوریهمصرلبنانیمن

در سایه تردید دولتهای عربی در رساندن بودجه ، هیأت عالی عربی تلاش خود را در تأمین آن توسط مبارزان ملت فلسطین به کار برد . این کار را به دور از اعتبارات حزبی یا محلی یا شخصی انجام داد و یک مؤسسه مالی را تشکیل داد که مستقل بود و نام بیت المال عربی را داشت و هدف آن جمع آوری کمکها و تبرعات از مردم فلسطین بود . افراد مجلس بیت المال شامل افراد بارز مورد اعتماد در فعالیتهای تجاری و اقتصادی بودند که اداره آن به دکتر عزت طنوس واگذار شد .

بیت المال ، سازمانهای مالی را برای همیاری ملی تشکیل داد تا هر فرد فلسطینی بتواند کمک خود را براساس مرکز مالی خود و وظیفه و تواناییش در همیاری ، علاوه بر افزایش مالیات ویژه بر بلیط های سینما و تفریحگاهها وسایل ارتباط دریایی و زمینی و مشابه آن ، ارائه دهد .

بیت المال توانست در مدت پانزده ماه مبلغ

700/156 لیره را از مردم فلسطین جمع آوری کرده در اختیار صندوق هیأت عالی عربی قرار دهد .

کمیته های ملی و محلی در همین زمان اقدام به جمع آوری کمکهای محلی نموده و آن را در راه فعالیتهای کمیته ها و مرزبانان ملی و کمک به مجاهدین مصرف کردند . مجموع این اموال مقدار زیادی شد ولی مبلغ آن معلوم نگردید زیرا وارد صندوق بیت المال و صندوق هیأت عالی عربی نشد و به دلیل حوادث خونین ، کمیته ها این پولها را به مصرف آسیب دیدگان از جنگ رساندند .

هیأت عالی عربی ، نمایندگان و هیأتهایی را به آمریکای شمالی و آمریکای لاتین و آفریقا برای تماس با فلسطینیان ساکن در آن کشورها و اعراب برای تشویق آنها به کمک به جنبش ملی و فعالیتهای جهادی ، فرستاد . اعراب کمیته های محلی را برای جمع آوری کمکهای مالی فلسطینیان دور از وطن ایجاد کرده و اموال جمع آوری شده را به هیأت عالی عربی فرستاد . مجموع مقادیری که تا پایان آوریل 1948 واصل شد در حدود 198 هزار لیره بود .

هیأت عالی عربی نمایندگانی را به کشورهای عربی و اسلامی برای درخواست کمک به مسأله فلسطین فرستاد و اعراب و مسلمانان را به کمک به جنبش ملی فلسطین و فعالیتهای جهادی تشویق کرد .

در تعدادی از این کشورها کمیته های مخصوصی تشکیل شد تا کمکها را جمع آوری کرده و آن را به هیأت عالی عربی بفرستد . مجموع این کمکها تا آوریل 1948 به 205 هزار لیره رسید . پس از این تاریخ ، ارسال کمکهای مالی متوقف شد .

همچنین اموالی از مهاجرین عرب ، پس از اینکه جامعه کشورهای عربی و دولتهای دیگر عربی دخالت کرده و تحویل تبرعات را به صندوق جامعه کشورهای عربی ( کمیته فلسطین ) به عهده گرفتند ، متوقف شد .

مبالغ زیر برحسب بیانیه های مالی و بودجه ای صندوق هیأت عالی عربی تا آخر آوریل 1948 به صندوق رسیده است :

مبلغ/لیره مصرف

منبع

500,199

700,156

000,198

000,205

کشورهای عربی و دبیرکلی جامعه کشورهای عربی و منابع عالی عربی . بیت المال عربی آوارگان عرب و فلسطینیان ( که در خارج از کشور زندگی می کنند ) کشورهای اسلامی و عربی

د - تجهیز و تسلیح :

بارزترین کاری که هیأت عربی صورت داد و از بیشترین و سری ترین و مشکل ترین کارهای آن به شمار می رفت ، تجهیز و تسلیح بود . زیرا حکومت بریتانیا در فلسطین حاکم بود و نیروهای استعماری بر منطقه و مواضع بعضی از دولتهای عربی تسلط داشتند .

هیأت عالی عربی ( از راه کمیته های مخصوص و سری ) توانست مقدار زیادی سلاح و مهمات آن روز را خریداری کرده و پس از اجرای کارهای حفاظتی آن را وارد کشور کند . بیشتر سلاحهای خریداری شده مگر پس از تعمیر ، غیرقابل استفاده بودند . مقداری که مابین نوامبر 1946 و مه 1948 وارد کشور شد به قرار زیر است :

369,5

808

309

213

000,000,6

000,000,1

000,150

تفنگمسلسل های گوناگونکلتخمپاره انداز و ضدزرهیگلوله تفنگگلوله مسلسلنارنجک دستی و گلوله های توپ اینها به اضافه مقدار زیادی مین و کیسه های باروت و لباسهای نظامی و ظروف غذا و تجهیزات نظامی باسیم و

بدون سیم و باطری بوده است . هیأت همچنین شش دستگاه زره پوش و 56 دستگاه کامیون بزرگ و جیپ و غیره از ابزار و آلات جنگی و وسایل فردی جنگی را خریداری و به میدانهای جنگ فرستاد .

هیأت همچنین دو مرکز برای حفاظت و نگهداری انواع مهمات و مرکزی برای اسلحه تأمین نمود .

همچنین یک کارگاه فنی در مرسی و کارخانه ای برای تولید مهمات جنگی در دمشق و شش مرکز برای حفاظت در هر کدام از شهرهای صیدا ، بیروت ، دمشق ، سلوم ، حمام ، عریش و دو مرکز و یک کارگاه فنی در داخل فلسطین تأسیس کرد .

ه - نقش هیأت علیای عربی در سازمان ملل و آینده آن :

از آنجایی که حکومت بریتانیا عدم پیگیری حل موضوع قضیه فلسین را از سازمان ملل در تاریخ آوریل 1947 مقرر داشت ، هیأت مذکور ضرورت پیگیری آن قضیه و دفاع از آن را در مقابل سازمان بین المللی را مشاهده کرد . به دنبال آن نمایندگانی در سطح عالی متخصص و باتجربه تشکیل داد . سپس تلاشهای غیرموفق آمریکا برای از هم پاشیدن اعضاء نمایندگی و مانع شدن از ورود آنها به مقر سازمان ملل در نیویورک ، این نمایندگان به " لیک ساکس " رسیدند و خواهان دیدار رسمی از مجمع عمومی شدند .

مجمع عمومی در تاریخ 5/5/1947 برای استماع نقطه نظرات کمیته به اعضای هیأت آن اجازه ملاقات داد . نمایندگان آمریکا و هم پیمانان آن تلاش زیادی برای عدم قبول دعوت نمایندگان هیأت به عمل آوردند ولیکن موفق نگردیدند . سپس نظرات و مساعی خود را بر این متمرکز کردند که نمایندگان هیأت با کمیته سیاسی منحصرا ملاقات نماینده نه با مجمع عمومی .

نمایندگان و هیأت از این حکم امتناع ورزیدند و بعد از مناقشات شدید ، سرانجام مجمع عمومی آنها را می پذیرد و این جلسه در تاریخ 7 مه برگزار گردید و در

9/5/1947 نماینده هیأت " هنری کتان " در برابر کمیته سیاسی بیانیه سیاسی و حقوقی مهمی را در رد اعترافات صهیونیستها که نماینده آژانس یهود " دیوید بن گوریون " به کمیته قبلاً تسلیم داده بود ، ایراد نمود .

در جلسه ای که کمیته سیاسی در روز 12/5/1947 برای بحث و تبادل نظر منعقد نموده بود . امیل غوری با نماینده صهیونیستها موسی شرتوک درگیر شد و رئیس این کمیته به طور صریح و واضح طرف صهیونیستها را گرفت ، چیزی که باعث شد اعضای نمایندگی فلسطین به او انتقاد شدیدی نمایند .

علی رغم قوت و برتری بی دلیل هیأت نمایندگی فلسطین و ظاهر بودن آن بر دلایل صهیونیستها ، ولیکن جو غالب در سازمان ملل متحد به نفع صهیونیستها بود و مجمع عمومی در تاریخ 15/5/1947 کمیته ویژه ای برای تحقیق فلسطین تشکیل داد و این کمیته ای بود که بیشتر اعضای آن بعدا طرح تقسیم فلسطین را پیشنهاد کردند .

هیأت علیای عربی اعمال این کمیته را به خاطر آگاهی آن به اینکه هدف از آن واضح و روشن بود ، نکوهش و سرزنش نمود و هنگامی که گزارش خود را به کمیته سیاسی تابع مجمع عمومی سازمان ملل متحد عرضه کرد ، نماینده هیأت علیای عربی به عنوان یک نماینده عرب فلسطین اقدام نمود . ولی دلایل و استدلال های آن نتوانست بر توطئه مذکور غالب گردد و لذا مجمع عمومی در 29/11/1947 حکمی مبنی بر تقسیم فلسطین صادر نمود و نمایندگان فلسطین به ریاست جمال حسینی در نیویورک هنوز از فلسطین دفاع می کردند و مظلومیت ملت خود را در برابر کمیته های سازمان ملل متحد و مجلس شورای امنیت بیان می نمود تا اینکه جنایت در 15/5/1948 به وقوع پیوست .

بعد از این تاریخ هیأت علیای عربی دفاتری در تعدادی از پایتختهای جهان و همچنین در مقر سازمان ملل متحد تأسیس کردند . همچنین هیأت نمایندگی مذکور در مناقشه گزارش آژانس امداد و کمک رسانی سازمان ملل در طول دو سال شرکت نمود .

افزون بر آن دفتری در نیویورک علی رغم وجود نماینده و هیأت سازمان آزادی بخش فلسطین که با ویژگی ناظر در سازمان ملل شرکت می کند ، دارد . همچنین هنوز دفتری در عمان دارد که در سال 1966 تأسیس شده است .

این در ارتباط با مجامع و زمینه بین المللی بود و اما در زمینه عربی و داخلی در اواخر دسامبر سال 1948 کنفرانس بزرگ ملی فلسطین را در شهر غزه برگزار کرد که نام " مجلس ملی فلسطین " بر آن گذاشته شد و به عنوان پارلمان فلسطین شناخته شد . این مجلس استقلال فلسطین را اعلام کرد .

این استقلال به صورت کامل و با مرزهای معروف شناخته شده و از شناسایی موجودیت یهودی و صهیونیستی جدید امتناع کرد و آنها را به رسمیت نشناخت و مجلس اعتماد و اطمینان خود را نسبت به حکومت فلسطین که قبل از برگزاری آن تشکیل نشده بود ، اعلام نمود و به عنوان " حکومت تمامی فلسطین " شناخته شد که حکومتی است که هیأت علیای عربی فلسطین آن را معتبر دانسته و قانون اساسی آن را موجه دانست . همچنین جامعه کشورهای عربی آن را به عنوان نماینده تمامی فلسطین در آن جامعه معتبر دانست .

بدین ترتیب فعالیتهای هیأت علیای عربی فلسطین ادامه یافت تا اینکه رئیس آن ، حاج محمدامین حسینی در تاریخ 4/7/1974 فوت نمود و از اعضای ساق آن جز تعداد اندکی که از چهار نفر بیشتر نبودند ، باقی نماند . بعد از گذشت چهل روز از مرگ محمدامین حسینی ، تعداد اندکی از دوستان وی که باقی مانده بودند دعوت به اجتماعی کردند که در آن مقرر شد کارها را ادامه دهند . لذا برای تحقق اهداف خود اعضای جدیدی را قبول کردند و ریاست هیأت به صلاح الدین حسینی محول گردید . ولیکن اختلافات بین اعضای قدیم و جدید باعث متوقف ماندن فعالیتهای هیأت شد .

در خلال حوادث خونین لبنان ، خانه حاج محمدامین حسینی و دفاتر هیأت در منصوریه به آتش کشیده شد و کلیه اسناد و مدارک آن سوخت و دفتر عمان اقدام به

تشکیل مجمع عمومی برای هیأت علیای عربی نمود که مقر آن در اردن می باشد .

مأخذ :

  1. الموسوعة الفلسطینة : الهیئة العربیه العلیالفلسطین ، جلد چهارم ، 1984 .