روستاهای عربی از بین رفته پیش از سال 1948

از دانشنامه فلسطین


بلایای طبیعی که برخی از مناطق جهان در معرض آن قرار می گیرند ، موجب انهدام روستاها و تخلیه آنها از ساکنین را فراهم می سازد . ولی فلسطین دامنگیر یک بلای غیر طبیعی یعنی تجاوز نیروهای صهیونیستی قرار گرفت و این تجاوز منجر به آغاز درگیری عربی - صهیونیستی ، انهدام صدها روستای عربی ، و اخراج ساکنین عرب آن به منظور اسکان یهودیان به جای آنها شد . جنگ 1948 که بسیاری از شهروندان عرب فلسطینی را به تخلیه روستاهایشان وادار نمود و زمینه های انهدام بیشتر این روستاها و احداث شهرکهای یهودی نشین بر روی خرابه های آن را فراهم ساخت در واقع حلقه ای از نبرد عربی - صهیونیستی در فلسطین و توطئه ای است که از اواخر قرن نوزده علیه ملت فلسطین طراحی شده و اجرای بندهای آن تا به امروز ادامه یافته و سند قمیومیت انگلیس بر فلسطین ( نک : قمیومیت بر فلسطین ) اجرای عملی مفاد اعلامیه بالفور بود .

[[ پرونده : | ج 3 ، ص 560 ]]

[[ پرونده : | روستای حوارة ]]

نیروهای قمیومیت به همراه صهیونیستها در امر اخراج ساکنین عرب از روستاهایشان که در بهترین نقطه فلسطین واقع بود شرکت کردند تا بر روی ویرانه های آن شهرکهای یهودی نشین را احداث نمایند .

الف - تقسیم جغرافیایی روستاهای عربی از بین رفته پیش از سال 1948 :

مسأله تقسیم روستاهای عربی از بین رفته در دوره قمیومیت انگلیس ، مناطقی را که در آنها معاملات فروش قطعات وسیعی از زمینهای فلسطین توسط دلالان و اکثر مالکان انجام شده ، دربر گرفت . این زمینهای حاصلخیز به مؤسسات یهودی متخصص در خرید زمینهایی که نخستین بار شهرکهای صهیونیستی در آن احداث گردید ( نک : جمعیت عمران یهودی در فلسطین ) . ( نک : کرین کایمت ) ، ( نک : کرین هایسود ) فروخته شد . تقسیم زمینها همچنین مناطق امتیازی را که صهیونیستها در فلسطین از چنگ مقامات قیمومیت انگلیس خارج ساختند شامل می شد . این مناطق مانند دشت حوله ، جلگه عکا ، دشت برج ابن عامر ، دشت بیان و دره حوادث از زمینهای حاصلخیزی برخوردار می باشند .

ساکنین عرب روستاهای واقع در محدوده زمینهایی که به یهودیان فروخته و یا بخشوده شده است در اثر فشارهای شدیدی از جانب حکومت سرپرستی مجبور به تخلیه روستاهایشان شدند . آنگاه صهیونیستها به انهدام این روستاها مبادرت ورزیده و شهرکهایشان را بر روی خرابه های آن احداث نمودند . بر اساس ارقام منتشره ، اکثر روستاهای عربی که در دوران قمیومیت منهدم شد ، در فلسطین شمالی قرار داشتند . تا اوایل سال 1945 حدود 60 روستای عرب نشین فلسطین تابع شهرستانهایی که در جدول زیر درج گردیده ، منهدم شده است :

[[ پرونده : | نام شهرستان تعداد روستاهای عربی منهدم شده در آن ]]

آنچه در این جدول جلب توجه می کند این است که بسیاری از روستاهای عربی از بین رفته در شهرستانهای حیفا و ناصره در امتداد دشت برج ابن عامر واقع شده است . و اما سایر شهرستانها شامل زمینهای دولتی است که مقامات قمیومیت پس از سرنگونی دولت عثمانی بر آنها تسلط یافته ( نک : زمین ، مالکیت ) و مدتی بعد این زمینها را به شکل امتیازاتی در دشت ساحلی فلسطین ، دشت عکا و دره اردن به صهیونیستها اعطا نمودند . و صهیونیستها بر اساس این امتیازات توانستند ساکنین روستاهای عرب نشین را ، آواره ساخته و روستاهای آنان را منهدم سازند . قابل ذکر است که عواملی در انتقال ، مالکیت زمین به صهیونیستها که با استفاده از فرصت ، ساکنین روستاهای عربی نشین را به تخلیه روستاهایشان مجبور ساختند ، دخالت داشت . این تخلیه نخستین مرحله قبل از مراحل انهدام روستاهای مذکور و احداث شهرکهای صهیونیست نشین بر روی خرابه های آن بود .

ب - عوامل انتقال مالکیت زمین به صهیونیستها :

  1. اختلال در امر مالکیت در اواخر دوران عثمانی :

در نتیجه اشاعه فساد بین کارمندان دستگاه اداری عثمانی ، افراد ، خانواده ها و هیأتهای صاحب نفوذ توانستند مالکیت مساحتی از زمینهای دولتی و یا زمینهایی را که کشاورزان در مقابل گرفتن مبالغ ، مالی ناچیز ، از آنها مهاجرت کردند ، واگذار نمایند . علاوه بر این برخی از کشاورزان فلسطینی مالکیت زمینهای تحت اختیار خودشان را به خاطر ترس از پرداخت مالیاتهای سنگین ، حملات صحرا نشینان و رهایی از سلطه رباخواران انکار نمودند . و بعد از اینکه دولت قانون " طابو " را در سال 1858 م منتشر کرد ، هر کشاورزی موظف شد زمینهای متعلق به خود را به ثبت برساند و سند مالکیت جدید ( کدشان ) را دریافت نماید . بسیاری از کشاورزان به علت بی اطلاعی از حقوق قانونی خود و یا به سبب تردیدشان در اهداف مقامات از ثبت زمینهایشان خودداری نمودند . و حتی ساده لوحی اهالی سارونه به حدی رسید که آنها مالکیت زمینهای خود را به خاطر فرار از پرداخت عوارض ثبت انکار نمودند . بسیاری از ملاکان هنگام ثبت ، گزارش ساخت زمینها را بسیار کمتر از املاک واقعی خود ارایه می نمودند و این امر اشتباهات فاحشی از نظر مقدار زمینها در اداره های ثبت به وجود آورد .

  1. زمینهای خالصه در فلسطین :

زمینهای خالصه برخی از روستاهای عرب نشین را دربر گرفت و بعد از فروش زمینهای خالصه در معرض نابودی قرار گرفت و گروهی از فئودالها بر امکانات روستاهای عرب نشین در دشت حوله ، دشت مرج ابن عامر و دیگر اماکن مسلط شدند .

با شدت یافتن سیر مهاجرت صهیونیست ( نک : انتقال یهودیان به فلسطین ) ، افزایش تقاضای زمین و بالا رفتن قیمتهای آن ، برخی از خانواده های سرشناس عرب در عقد معاملاتی برای فروش زمینهای خودشان به صهیونیستها شرکت کردند . این خانواده های سرمایه دار بخشی از زمینهای وسیع خودشان

[[ پرونده : | ج 3 ، ص 563 ]]

[[ پرونده : | روستای المطلة ]]

را به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به جمعیتهای یهودی که بر امر خرید زمینها در فلسطین نظارت داشتند ، فروختند .

  1. سیاست مقامات قمیومیت در قبال الحاق صهیونی :

در اوایل دهه بیست تمامی زمینهای تحت اختیار دولت عثمانی به تصرف حکومت قیمومیت انگلیس بر فلسطین در آمد . و هنگامی که هربرت سموئیل به عنوان اولین نماینده عالی رتبه در فلسطین تعیین گردید 175 هزار جریب از حاصلخیزترین زمینهای دولتی در نزدیکی قیساریه و عتلیت واقع در ساحل بین حیفا و یافا را به صهیونیستها اعطا نمود و بار دوم زمینی به مساحت 75 هزار جریب در بحرمیت را برای احداث شرکت پتانس فلسطین اختصاص داد . بخششهای سخاوتمندانه او از زمینهای حاصلخیز ساحلی ادامه یافت و مجموع مساحت زمینهای دولتی را که به صهیونیستها بخشید و یا واگذار نمود به یک میلیون و دویست و پنجاه هزار جریب - یعنی 58 درصد از مجموع مساحت زمینهایی که صهیونیستها در سال 1948 مالک آنها بودند - افزایش داد . به این ترتیب مساحت زمینهائی که به آنان تا تأسیس رژیمشان واگذار شد بین 1 و 2 میلیون جریب نوسان داشت .

قابل ذکر است که حکومت سرپرستی ، قانونی برای زمینهای مشتمل بر بندهای زیر تصویب نمود :

  1. مالکینی که در فلسطین سکونت ندارند حقبهره برداری از زمینهایشان را ندارند . در آنجا زمینهای خالصه وسیعی متعلق به خانواده های لبنانی و سوری مقیم بیروت و دمشق وجود داشت ، این زمینهای خالصه از بهترین نوع

زمینهایی بودند که شامل قانون مذکور شدند .

  1. زمینهای دولتی ( مشاع ) با مساحت نزدیک به 12 میلیون جریب به زمین سلطنتی تحت حوزه دولت سرپرستی تبدیل گردید . هدف از این کار از بین بردن زمینه نفوذ صهیونیست به این زمینها اعلام شد .
  2. دولت سرپرستی حق سلب مالکیت زمین را دارد . و بر اساس این حق ، صهیونیست توانست با همکاری دولت حاکم که از این حق برای اعمال فشار شدید روی اعراب صاحب زمین استفاده نمود ، زمینهای بیشتری را به تصرف خود در آورد .
  3. زمین بایر فاقد بهره برداری ، تابع قوانین و مصالحی است که دولت سرپرستی تعیین می نماید . این بند از قانون به منظور مصادره مساحت بیشماری از زمینها و اعطای آن به صهیونیستها به بهانه اینکه قابل استفاده نیست ، مورد بهره برداری سوء قرار گرفت ( نک : تملک زمین برای مصالح عمومی ) و ( نک : تصرف زمین در زمان فوق العاده ) .

مقامات حکومت قیمومیت از این حدود فراتر رفته و کشاورزان عرب صاحب زمین را تحت فشار قرار دادند تا آنها را به فروش زمینهایشان مجبور سازند . مقامات شیوه های زیر را به همین منظور در پیش گرفتند :

  • مجبور ساختن کشاورزان عرب به پرداخت مالیاتهای فشرده ناگهانی با آگاهی به اینکه تولید کشاورزی در سطحی نبود که این سنگینی را تحمل نماید .
  • محروم ساختن کشاورزان عرب از راههای اصلی تولید همانند باقی گذاشتن روستاهای عربی بدون جاده های هموار . این امر رابطه روستاها را از شهرها و حتی از یکدیگر قطع نمود و تولیدات کشاورزی به علت ناتوانی کشاورزان از رساندن تولیداتشان به بازارها در معرض تباهی و کسادی قرار گرفت .
  • محروم ساختن روستاهای عربی از آموزش ، و خدمات درمانی به منظور وابسته نمودن کشاورزان عرب که اکثریت ساکنین را تشکیل می دهند .
  • سیاست الحاق صهیونی : صهیونیست از اواخر دوره عثمانی و در طول قمیومیت بریتانیا به تدریج سعی کردند به هر وسیله ممکن زمینهای عرب نشین را به تصرف خود در آورند . و در این زمینه برخی از مؤسسات صهیونی نظیر کرین کایمت ( صندوق ملی یهودی ) و کرین هایسود ( اداری مالی برای تأسیس میهن یهودی ) و پیکا ( جمیعت استعمار یهود در فلسطین ) با خرید مساحت وسیعی از زمینهای عرب نشین دامنه فعالیت خود را در زمینه استعمار کشاورزی و تصاحب زمینها گسترش دادند .

اولین خریدهای مهم صندوق ملی یهود در دوران قمیومیت شامل 7 روستای عرب نشین در مرج ابن عامر بود . معاملات خرید کلانی که صندوق ملی یهود در دشت مرج ابن عامر و دیگر اماکن ا نجام داد به اخراج هزاران نفر از کشاورزان منتهی گردید . مستر جان هوپ سمپسون به هنگام تحقیق پیرامون علل بروز ناآرامیها در سال 1929 متوجه شد که از بین 86980 خانواده عرب ساکن روستا بیش از 25 هزار خانواده ( یعنی 4/29 درصد ) از آنها فاقد زمین می باشند ( نک : سمپسون ، گزارش )

آژانس یهود زمینهای فلسطین را تا تاریخ 15/5/1948 به شرح زیر تصاحب نمود :

%%%محل جدول%%%

ج - مشکلات روستاهای عرب نشین از بین رفته در دوران قمیومیت بریتانیا :

اهالی برخی از روستاهای عرب نشین فلسطین دو دوران قمیومیت انگلیس با مصیبت آوارگی از روستاهایشان مواجه

شدند . این مصیبت در واقع مقدمه ای برای روز مصیبت بزرگ بود و آن زمانی بود که اکثر اعراب فلسطین به دنبال جنگ 1948 از خانه و کاشانه خودشان آواره شدند . و در هر دو مرحله صهیونیستها به انهدام روستاهای عرب نشین و احداث شهرکهایشان بر روی خرابه های این زمینها اقدام کردند .

مهمترین مناطقی که شاهد فروش املاک برخی از خانواده های سرمایه دار غیر فلسطینی به صهیونیستها به منظور اخراج ساکنین عرب آن بود عبارتند از : دشت مرج بن عامر ، دشت حوله ، دشت عکا و بخش شمالی جلگه ساحلی فلسطین .

  1. دشت مرج بن عامر :

زمینهای دشت مرج بن عامر و جلگه بیسان در دورهعثمانی جزو املاک پادشاه عثمانی بود . کشاورزان فلسطینی از آن بهره برداری نموده و در قبال این استفاده مبالغی به سلطان

پرداخت می کردند . سپس سلطان عثمانی به صرافان مقیم بیروت مساحتی در حدود 230 هزار جریب از زمینهای مرج را در مقابل خدماتشان به آنان اعطا نمود .

در سال 1869 دولت عثمانی برخی از تجار و ثروتمندان بیروت را به فروش بسیاری از املاک خودشان در دشت مرج ابن عامر مجبور ساخت . از جمله روستاهای عرب نشینی که در این معامله به فروش رفت می توان از جنجار ، عفوله ، خنیفس ، ام التوت ، تل الشمام ، تل الفر ، تل العدس ، معلول ، سمونه ، کفرتا ، صیدا ، بیت لحم ، ام العمد و طبعون ، قصقص ، شیخ بریک ، مسحه ، سارید ، جباتا و ورقانی نام برد .

در سال 1872 دولت روستاهای دیگر زیر را از سرمایه داران لبنانی خریداری نمود : مجدل ، حارثیه ، یاجور و خریبه .

این تجار در فاصله سالهای 1921 و 1925 متجاوز از 200 هزار جریب از زمینهای خود در دشت مرج ابن عامر را به صهیونیستها فروختند . این زمینهای فروخته شده شامل 22 روستای عرب نشین بود که در آنها 1746 نفر سکونت داشتند . به دنبال فروش زمینها ، متجاوز از 8700 تن عرب مجبور به ترک این زمینها و دوری از وطن شدند . این عده قبل از مهاجرت از خانه و کاشانه خود به مقامات قمیومیت متوسل شده و از آنها در خواست حمایت نمودند . ولی ارتش و پلیس بر آنان مسلط شدند . و هنگامی که اهالی حاضر به ترک زمینهای خود نشدند ، نیروهای پلیس بر روی آنان آتش گشوده و توانست آنها را اخراج کرده و زمینهای خالی از سکنه را به صهیونیستها تحویل دهد . بدین ترتیب صهیونیستها بعد از تسلط بر روستاهای عرب نشین و انهدام آثار و نشانه های این روستاها ، 56 شهرک یهودی نشین را برروی خرابه های آن احداث نمود که از معروفترین این شهرکها می توان به کفار باروخ ، نهلال ، کفار دافید ، تراسلفانیا ، بلوغوریا ، مرحفیا و عین حارود اشاره کرد .

دشت مرج ابن عامر قبل از وقوع جنگ منبع درآمد و روزی هزاران نفر از ساکنین عرب مقیم مناطق کوهستانی مجاور بود . این ساکنین پس از فصل درو به منظور چرانیدن دامهای خود به طرف مرج سرازیر می شدند . ولی بعد از واگذاری این منطقه به صهیونیستها منبع درآمد آنان قطع شد . علاوه بر این ، روستاهای مرج منبع خیر و برکت برای شهرهای مجاور عربی نظیر ناصره ، جنین ، بیسان بودند ، این شهرها با از بین رفتن روستاهای عربی بهترین منبع درآمد خود را از دست دادند .

  1. جلگه حوله :

مساحت این منطقه حدود 165 هزار جریب برآورد می شود . دولت عثمانی امتیاز عمران و آباد سازی 55 هزار جریب از زمینهای باتلاقهای حوله را به یک خانواده لبنانی اعطا نمود . و هنگامی که این خانواده از اجرای طرح عاجز ماند آن را به صهیونیستها فروخت و آنها بعد از تأسیس رژیمشان یعنی در فاصله دهه پنجاه ( نک : حوله ، خشک کردن دریاچه - ) طرح و امتیاز مذکور را پیاده نمودند . در نتیجه واگذاری امتیاز به صهیونیستها خانواده های عربی از روستاهای خود واقع در محدوده امتیاز آواره شدند . از روستاهای عرب نشینی که در نتیجه این اقدام حیات و آبادانی خود را از دست داده و با خاک یکسان شدند می توان از روستاهای خان ا لدویر ، مداحل ، منیشه ، دفنه ، حقاب و مطله نام برد .

از طرفی دیگر سرمایه داران لبنانی حدود 65 هزار جریب از زمینهای دشت را به صهیونیستها فروختند و در ایام قمیومیت از زمینهای دشت چیزی به جز 45 هزار جریب برای صاحبان عرب آن باقی نماند که آن هم توسط صهیونیستها در جنگ 1948 مصادره گردید .

  1. دشت عکا :

دو خانواده لبنانی مساحت زیادی از زمینهای دشت ساحلی را در اختیار داشتند . این مقدار وسیع از زمینهای آنها که از شمال به عکا و ا زجنوب به حیفا امتداد یافته بود ، به صهیونیستها فروخته شد . زمینهای متعلق به یکی از این دو خانواده شامل تعدادی روستای عرب نشین نظیر نهاریا ، نشراح ، حانوتا ، دارالبیضاء و هربج بود . و به محض اینکه فروشندگان بهای این زمینها را از جمعیتهای یهودی زمین دریافت کردند ، ساکنین این روستاهای عرب نشین از زمینهایشان اخراج شدند .

  1. بخش شمالی دشت ساحلی فلسطین :

این بخش شمالی از دشت ساحلی شامل باتلاقها و مساحت کمی از تپه های شنی بود . در حالی که بیشتر مساحت آن را زمینهای حاصلخیز قابل کشت تشکیل می داد . برخی از سرمایه داران موفق شدند بخشی از این زمینها را تصاحب کنند . یک خانواده فئودال لبنانی به مالکیت دره حوارث که آن را سلطان عثمانی به عنوان هدیه در قبال خدمات این خانواده به وی اعطا نمود ، نایل شد . علاوه بر این یک خانواده سرمایه دار لبنانی دیگر مساحتی نزدیک به 4 هزار جریب از دره قپانی را تصاحب نمود .

نظر به اینکه سرمایه داران از شرایط اقتصادی خوبی برخوردار نبودند یکی از آنها در سال 1922 سهم خود از زمینهای دره حوارث با مساحت 5350 جریب را به رهن یک شخص فرانسوی در آورد و او نیز این رهن را به عده ای از صهیونیستها فروخت . در آن هنگام صهیونیستها به سرمایه دار دیگری روی آورند و او نیز سهم خود در دره حوارث را به آنها فروخت ، سپس صهیونیستها ادعا کردند که فروش شاملمناطقی است که به قبیله عربی حوارث اختصاص دارد . دادگاهها این مسأله را که سالها ذهن افکار عمومی را به خود مشغول نمود مورد رسیدگی قرار دادند و سرانجام قضیه به نفع صهیونیستها تمام شد .

به این ترتیب جمعیت صهیونی کایمت در تاریخ 27/5/1929 زمینهای دره حوارث با مساحت 23 هزار جریب را به مبلغ 41 هزار لیره فلسطینی خریداری نمود .

پلیس بریتانیا دستور صادره در مورد تخلیه زمین را به خاطر عدم وجود مکان دیگری برای مهاجرت کشاورزان عربی که در دره اقامت داشتند ، به اجرا در نیاورد . با وجود این صهیونیستها مقامات حکومت قیمومیت را در مورد تخلیه زمین تحت فشار قرار دادند تا اینکه در سال 1933 اقدام تبعید ساکنین عرب صورت گرفت و بیش از 15 هزار نفر عرب ساکن این جلگه به همراه 3 هزار رأس دام به زور اخراج شدند . سربازان از گشودن آتش به روی عربهایی که دور از منزل و سرزمین برای آنان رنج آور بود ابایی نداشتند ، در نتیجه قبیله حوارث موجودیت خود را از دست داده و در آوارگی بسر بردند .

به همین صورت خانواده های سرمایه دار سوری و لبنانی املاک خود را در دشت ساحلی بین حیفا و یافا فروختند . برخی از خانواده های فئودال دیگر نیز مساحتی از زمینهای واقع در محدوده طولکرم و یافا را در معرض فروش گذاشتند . از میان روستاهای فروخته شده می توان به شونه ، شفیه ، زمارین ، حواره ، دره حوارث ، دره قپانی ، مراح و شلالیف اشاره کرد .

در اینجا لازم است مواضع ارزشمند اعراب فلسطین را که با معاملات مرموز فروش زمینها و قراردادهای منعقده بین فئودالها و صهیونیستها به مخالفت برخاستند ، به ثبت برسانیم .

به طور مثال برخی از کشاورزان مرفه زمینهایی را خریداری می کردند که به اطلاعشان می رسید صاحبان آن یعنی کشاورزان فقیر و یا فئودالها قصد فروش آنها را به جمعیتهای صهیونیستی دارند . همچنین شورای عالی اسلامی از ترس اینکه مبادا زمینهایی در چنگ صهیونیستها قرار گیرد ، برای خرید آنها وارد عمل شد . و با وجود مسئولیت سنگینی که بر عهده داشتند برخی از اماکن روستاهایی چون روستای دیر عمرو و زیتا را خریداری و در قبال آن 54 هزار لیره استرلینگ پرداخت نمود . علاوه بر این زمینهای مشاعی را در روستاهای طیبه ، عقیل و طیره خریداری کرد . صندوق امت نیز به نوبه خود زمینهایی را از کسانی که زیر بار قرض بودند ، خریداری نمود ، در مسایل بسیاری مداخله کرد و زمینهای بطیحه و عرقل را از خطر فروش نجات داد و از حقوق کشاورزان حمایت نمود .

روستاهایی که مشخصات آنان در ذیل درج می شود ، در ایام حکومت بریتانیا بر فلسطین موجودیتشان ساقط شد :

  1. ام التوت :

در جنوب حیفا غرب کوهستان کرمل و در ارتفاع 40 متری از سطح دریا واقع شده بود . در دوران عثمانی با تلاش کشاورزان به صورت منطقه آبادی در آمده بود ولی موجودیت آن در دوران سیطره بریتانیا ساقط شد و هیچ گونه نشانی از آن باقی نماند .

  1. تل الشمام :

حدود 23 کیلومتر از جنوب شرقی شهر حیفا فاصله داشت . ایستگاه خط آهن بین حیفا و درعا بود و از روستاهای مرج بن عامر به شمار می رفت ، نهر مقطع به فاصله 125 کیلومتر جنوبی غربی آن جریان می یافت و در شرق آن چاه آبی وجود داشت . دولت عثمانی در سال 1896 زمینهای روستا را به برخی بازرگانان بیروت فروخت و آنها نیز بعدها به صهیونیستها فروختند . تعداد ساکنین عرب این روستا در سال 1922 بالغ بر 72 نفر بود ، تا اینکه صهیونیستها در سال 1927 شهرک یهودی نشین موشاف " کفار یهوشوع " را به جای آن احداث نمودند . در نتیجه تعداد آن در سال 1970 به 655 نفر بالغ گردید .

  1. تل الفر : به " کفر الفر " نیز شهرت داشت روستای عرب نشینی بود که در شمال غربی شهر بیسان و در ضلع شمال غربی دشت بیسان و جنوب نهر جالود با شیبی در حدود 75 پائین تر از سطح دریا قرار داشت . در اوایل دهه سی قرن حاضر حدود 100 نفر از ساکنین عرب در آن سکونت داشتند ، تا اینکه صهیونیستها با شیوه های مختلف زمینهایشان را مصادره نمودند و به دنبال آن مقامات قمیومیت بریتانیا آنها را وادار به مهاجرت کردند . در نتیجه صهیونیستها ، زمینها و منازلشان را تصرف کرده و بعد از انهدام این منازل شهرک یهودی نشین تل یوسف را در شمال روستای منهدم شده احداث کردند .
  2. جباتا :

روستایی است عرب نشین که در جنوب غربی شهر ناصره واقع شده بود . تاریخ پیدایش آن به دوران رومیها باز می گردد . این روستا بر روی تپه ای با ارتفاع 120 متر از سطح دریا و در ضلع شمالی مرج بن عامر ساخته شد . نهر مقطع به فاصله 4 کیلومتری از جنوب آن عبور می کند . همچنین از آن خط آهن بین حیفا و درعا و خط لوله های نفتی عراق عبور می نماید . در سال 1922 تعداد ساکنین جباتا ، 318 نفر عرب بود . که به تدریج زمینهایشان به تصرف صهیونیستها در آمد و در حوزه قدرت آنان قرار گرفت . صهیونیستها در سال 1926 کیبوتس " جفت " را در شمال غربی روستای عرب نشین احداث کردند . و بقیه ساکنین عرب تن به مهاجرت دادند تا ا ینکه روستا از بین رفت . تعداد ساکنین کیبوتس از 30 نفر سال 1931 به 630 نفر سال 1970 افزایش یافت .

  1. جیدا :

در جنوب شرقی شهر حیفا و در ضلع شمال غربی مرج بن عامر با ارتفاع 100 متر واقع شده بود . در آن دو حلقه چاه و مخزن آب برای استفاده اهالی روستا که تعدادشان در سال 1922 به 327 نفر بالغ گردید ، وجود داشت . دولت عثمانی در سال 1869 زمینهای جیدا را به تجاری از بیروت فروخت و آنها نیز بعدها به صهیونیستها فروختند . این منطقه در سال 1945 با همیاری مقامات بریتانیایی از ساکنین عرب آن تخلیه گردید . صهیونیستها از سال 1925 بر روی زمینهای جیدا شهرک یهودی نشین " رامات یشای " را احداث نموده و آثار و نشانه های روستای عرب نشین را از بین بردند .

  1. حارثیه :

در جنوب شرقی حیفا واقع شده بود . خط آهن درعا - حیفا به فاصله یک کیلومتری از غرب آن عبور می کرد . این روستا بر روی تپه ای با ا رتفاع 75 متر از سطح دریا و در یک موقعیت استراتژیکی بین دشت عکا و مرج بن عامر واقع شده بود . دولت عثمانی زمینهای حارثیه را در سال 1872 به چند تاجر بیروتی فروخت و آنها نیز متقابلاً آن را به صهیونیستها فروختند . صهیونیستها در سال 1939 در مکان روستا ، کیبوتس " شعارها عملدقیم " را که تعداد ساکنین آن در سال 1970 به 580 نفر رسید ، احداث نمودند .

  1. حانوتا :

از روستاهای الجلیل تابع شهرستان عکا بود . در فاصله یک کیلومتر از مرزهای لبنان و 5 کیلومتری رأس ناقوره قرار داشت و در ارتفاع 340 متری از سطح دریا واقع شده بود . مساحت زمینهای آن بالغ بر 39 جریب بود . در سال 1938 ، تعداد ساکنین آن 62 نفر بود . زمینهای روستا و خود روستا بعد از تأسیس کیبوتس " حنیتاه " در نزدیکی روستای عرب نشین در سال 1938 به آن ضمیمه گردید . مساحت زمینهای آن به ضرر زمینهای حانوتا توسعه یافت تا اینکه کیبوتس جای روستای عرب نشین را اشغال نمود و از موجودیت ساقط گردید . بعداز مهاجرت ساکنین عرب روستا ، مهاجرین یهودی از مراکز و شرق اروپا جایگزین آنها گردیدند .

  1. حواره :

از روستاهای طولکرم است که در جنوب غربی طولکرم و در زمینهای جلگه ای با ارتفاع حدود 30 متر از سطح دریا واقع شده بود . اکثر ساکنین آن به کشاورزی اشتغال داشتند . صهیونیستها پس از اخراج ساکنین حواره آن را منهدم ساخته و برروی خرابه های آن شهرک " سده همد " را احداث نمودند .

  1. خان الدویر :

در شمال شرقی صفد و در دورترین نقطه شمال شرقی فلسطین و در کنار مرزیهای سوریه واقع شده بود . این روستا بر روی رودخانه عسل یکی از انشعابات رود بانیاس و با ارتفاع 200 متری از سطح دریا در کنار تپه قاضی ایجاد شد و موقعیت مهم خود را از دیرباز کسب نمود . به عنوان ایستگاهی در جاده کاروانهای تجاری بین جنوب سوریه و لبنان و فلسطین ساخته شده بود . و در اطراف آن شهر کنعانی " لاش " به وجود آمد .

تعداد ساکنین روستای عرب نشین در سال 1938 حدود 155 نفر بود که در 29 باب منزل ساخته شده از خشت و آجر زندگی می کردند . خاک حاصلخیز خان دویر برای کشت گندم ، مناسب بود .

در سال 1939 یهودیان مهاجر از اروپا پس از اخراج ساکنین عرب از منازلشان کیبوتسی در اطراف این روستای عرب نشین احداث نموده و آن را " دان " نامگذاری کردند . تعداد ساکنین کیبوتس در سال 1960 حدود 500 نفر بالغ گردید .

  1. زمارین :

روستای دیگر عربی از روستاهای تابع شهرستان حیفا بود که به فاصله 35 کیلومتری جنوب حیفا و بر روی تپه ای با ارتفاع 170 متر از سطح دریا واقع شده بود . فئودالها ، زمارین را به صهیونیستها فروخته و آنها در سال 1882 شهرکی را به جای آن احداث کردند که سابقا نام عربی داشت و سپس بنام " زخرون یعقوب " شهرت یافت . از قدیمی ترین شهرکهای صهیونی در فلسطین به شمار می رود . تعداد ساکنین زمارین عرب نشین حدود 250 نفر بود که اکثر آنها در محل سکونت خودشان باقی ماندند . تعداد آنها حدود 23 درصد کل مجموع ساکنینی که در سال 1922 به 1302 نفر بالغ گردید ، تخمین زده شده است . ولی این تعداد در مقایسه با ساکنین یهودی در سال 1938 به 22 درصد کل ساکنین کاهش یافته و 1600 نفر تخمین زده شده است . در آغاز سال 1945 ساکنین زمارین بر اثر فشار صهیونیستها روستاهای خود را تخلیه کردند . تعداد ساکنین یهودی در سال 1970 حدود 4480 نفر برآورد گردید .

  1. سمونیه :

از روستاهای شهرستان ناصره است که 13 کیلومتر از غرب این شهرستان فاصله دارد . و در ضلع شمالی دشت مرج ابن عامر و در کوهپایه جلیل سفلی با ارتفاع 125 متر از سطح دریا واقع شده است . دولت عثمانی در سال 1869 زمینهای آن را به برخی از تجار بیروت فروخت . آنها نیز متقابلاً آن را به

[[ پرونده : | ج 3 ، ص 563 ]]

[[ پرونده : | بعضی از روستاهای از بین رفته قبل از سال 1948 ]]

صهیونیستها فروختند که آنها نیز در سال 1948 شهرک یهودی نشین " معبره شیمرون " را در غرب روستای عربی نشین احداث کردند . معبره در سال 1951 به کیبوتس تغییر یافت .

  1. شفیه :

شفیه روستایی عربی نشین بود که در سال 1922 ، حدود 81 تن عرب در آن سکونت داشته و در بخش غرب کوه کرمل به کشاورزی و دامداری اشتغال داشتند . روستا بر روی یک بلندی با ارتفاع 105 متر از سطح دریا و در فاصله 35 کیلومتری جنوب شهر حیفا واقع شده است . سرمایه داران زمینهای آن را به صهیونیستها فروختند و آنها نیز بین سالهای 1890 و 1891 شهرک یهودی نشین موشاف " مئیرشفیا " را در شمال آن روستا احداث نمودند . از بین 120 نفر که مجموع ساکنین را تشکیل می دادند ، 40 تن عرب در شفیه و مئیرشفیا اقامت نمودند . و در سال 1945 هیچ عربی در آن باقی نماند .

  1. شونه :

از روستاهای تابع شهرستان حیفا است که در فاصله 39 کیلومتری جنوب شهر حیفا و در ضلع شرقی کوه کرمل واقع گردید . در سال 1922 حدود 66 نفر سکنه عرب در شونه زندگی می کردند . ولی در سال 1931 به ساکنین زمارین نزدیک روستای خودشان ملحق شدند و سرنوشتشان با سرنوشت اهالی آن روستا گره خورد . صهیونیستها در سال 1919 شهرک یهودی نشین شونه را در جنوب روستای عرب نشین احداث کرده و آن را بعدها " بنیامینا " نامگذاری کردند . این شهرک با مهاجرت روزافزون جمعی از صهیونیستها از آلمان ، روسیه و قفقاز وسعت یافت و تعداد ساکنین آن در سال 1961 به 2950 نفر بالغ گردید .

  1. فوله :

فوله در دوران جنگهای صلیبی یکی از دژهای فلسطین به شمار می رفت . در استان ناصره جنوب شهر ناصره 15 کیلومتری مرج ابن عامر با ارتفاعی حدود 85 متر از سطح دریا واقع شده بود . دولت عثمانی زمینهای فوله را به تعدادی از تجار بیروت فروخت و آنها نیز در سال 1910 این زمینها را به صهیونیستها فروختند . سال بعد کیبوتس " مرحافیا " احداث گردید به تدریج وسعت یافت تا اینکه روستای عرب نشین به طور کامل از بین رفت .

تعداد یهودیان ساکن مرحافیا در سال 1922 به 125 نفر بالغ گردید و در سال 1965 به 810 نفر افزایش یافت ، در این روستا ساکنین موشاف " مرحافیا " که در سال 1922 تأسیس گردید سکونت داشتند . انقلابیون عرب بارها کیبوتس مرحافیا را تخریب نمودند تا اینکه در سال 1929 بازسازی گردید .

  1. المراح :

روستایی است عرب نشین که در فاصله 44 کیلومتری جنوب شهر حیفا و در ارتفاع 65 متری از سطح دریا قرار گرفته است . صهیونیستها زمینهای آن را از برخی سرمایه داران تصاحب نموده و در سال 1093 شهرک یهودی نشین " جفعت عدا " را در شمال آن احداث کردند . در سال 1931 تعداد ساکنین آن ، 210 تن بود که 57 تن از این عده را عربها تشکیل می داد . در سال 1938 این تعداد به 230 تن بالغ گردید که 74 تن از آنها را اعراب شامل می شد . قبل از فرا رسیدن سال 1945 مراح از ساکنین عرب آن خالی شد . تعداد ساکنین یهودی این شهرک در سال 1970 به 1290 نفر افزایش یافت .

  1. المطله :

روستایی است عرب نشین از روستاهای استان صفد . در ضلع شمال غربی دریاچه حوله در مرزهای لبنان و بر روی یک بلندی با ارتفاع 510 متر از سطح دریا قرار گرفته است . سرزمینهای آن به برخی از فئودالهای لبنانی تعلق داشت . سپس به صهیونیستها فروخته شد و آنها نیز در سال 1896 بعد از تخلیه ساکنین عرب این روستا شهرک یهودی نشین موشاف " متله " را احداث نمودند .

تعداد یهودیان در سال 1912 حدود 310 تن بود و از این حدود تجاوز نکرد . تعداد آنها در سال 1970 حدود 345 تن برآورد گردید . مطله در معرض چند عملیات نظامی توسط نیروهای جنبش مقاومت عرب قرار گرفت . ( نک : مطله ، عملیات - )

  1. هربج :

در جنوب شرق حیفا و بر روی تپه کوچکی با ارتفاع 27 متر از سطح دریا واقع شده است . احتمالاً این روستا از قدیم الایام مکانی کنعانی نشین بوده است . دولت عثمانی در سال 1872 زمینهای آن را به تجار لبنانی فروخت و آنها نیز این زمینها را در سال 1922 به یهودیان فروختند . روستای یاد شده 117 تن عرب را دربرداشت . در سال 1924 یهودیان موشاف " کفار حسیدیم " را در یک کیلومتری شرق هربج احداث و ساکنین عرب را آواره ساختند . یهودیان همچنین در سال 1950 شهرک روستایی " کفار حسیدیم " را در نزدیکی موشاف سابق ایجاد کردند . و در سال 1959 در مجاورت این دو شهرک گذرگاهی به همین نام احداث نمودند . تعداد سکنه موشاف در سال 1970 به 400 نفر از کل 700 سکنه این سه منطقه بالغ گردید .

  1. دره قپانی :

از روستاهای استان طولکرم است که در شمال غربی طولکرم و در یک زمین جلگه ای با ارتفاع 27 متر از سطح دریا واقع شده است . مساحت زمینهای آن به 9812 جریب بالغ گردید ولی در سال 1945 تنها 427 جریب برای 320 تن عرب باقی ماند . یهودیان زمینهای روستا را از یک خانواده سرمایه دار لبنانی خریداری کرده و در سال 1933 موشاف " کفار حاییم " و کیبوتس " مشمار هشارون " را در نزدیک آن احداث کردند . تعداد ساکنین موشاف و کیبوتس در سال 1970 حدود 730 نفر بالغ گردید که بیشتر آنها را یهودیان مهاجر از روسیه و لهستان تشکیل می دادند .

مآخذ :

  1. ابولغد ، ابراهیم : تهوید فلسطین ، ( مترجم ) ، بیروت 1972 .
  2. صایغ ، انیس : بلدانیة فلسطین المحتلة ، بیروت 1968 .
  3. بحیری ، صلاح الدین : ارض فلسطین و الاردن ، طبیعتها و حیاتها و استعمالاتها ، قاهره 1974 .
  4. علی ، فلاح خالد : فلسطین و الانتدب البریطانی 1939 - 1948 ، بیروت 1980 .
  5. سلیمان ، محمد : ارضنا ، بیروت 1977 .
  6. دباغ ، مصطفی مراد : بلادنا فلسطین ، ج 1 ، ق 1 ، بیروت 1973 و ج 6 ، ق 2 ، بیروت 1974 .
  7. هیکل ، یوسف : القضیة الفلسطینیة ، تحلیل و نقد ، یافا 1937 .