جهاد اسلامی ( جنبش - )
محتویات
مقدمه
جهاد اسلامی یک جنبش اسلامی - فلسطینی است که در داخل فلسطین در منطقهی نوار غزه و کرانهی باختری ظهور کرد . این سازمان که از اخوان المسلمین جوشیده است ، در عین حال که بر
قومیت عربی فلسطینی خود تأکید دارد ، شعار اقدام مسلحانه سر میدهد و به فعالیتهای نظامی میپردازد .
پیدایش این سازمان ، یک پدیدهی نوین در داخل جریان اسلامی به شمار میرود . جریان اسلامیای که از نظر سیاسی فعال است ، معمولاً به دو نیرو تقسیم میشود :
نیروهای قدیمی و نیروهای جدید نیروهای قدیمی به همزیستی با اوضاع موجود تمایل دادند و نیروهای جدید که عموماً از نسل جوانند ، بیشتر متمایل به در اوضاع موجود و دشت عمل و قاطعیت در برخودر با آن هستند . جهاد اسلامی نمایندهی جناح جدید است . اما به دلیلی استراتژی مبارزهی مسلحانه خود ، نقطهی اوج جریان اسلامی به حساب میآید . اینکه چگونه و چرا جریان اسلامی به این نقطه رسید ، مرتبط با اوج گیری جریان اسلامی به طور اعم در جهان عرب و در جهان اسالم ، به دنبال تحولات دهههای هفتاد هشتاد ، میباشد . گذشته از این ، پیدایش جهاد اسلامی ، تعبیری روشن از واقعیت است که ریشه در تاریخ این سرزمین دارد . بارزترین نمونهی آن قیام شیخ عزالدین قسام و مبارزات مسلحانهی وی با اشغالگران و استعمار انگلیس که به شهادت وی منجر شد میباشد . علی رغم اینکه اسلام عنصر اساسی تشکیل دهندهی قیام قسام و جهدا سالامی است ، اما هر دو جنبش بهترین تجلی روابط مستحکم بنی دین و وطن بودند . شکی نیست که شخصیت قسام تأثیری دائمی بر فرهنگ سیاسی فلسطین برجای گذاشت و گمان بسیار میرود که جنبش جهاد اسلامی نیز در فرهنگ سیاسی فلسطین مؤثر باشد .
از آنجا که جهاد اسلامی از حیث ساختار فکری و ایدئولوژیک و نیز استراتژی کار سیاسی خود بر مبارزات ملی فلسطین تأثیرات قابل ملاحظهای برجای گذاشته است ، چگونگی پیدایش و زمینههای آن و نیز مواضع و عملکردها ، روابط آن با دیگر گروهها و کشورها شایستهی تحلیل و بررسی میباشد .
الف - زمینههای پیدایش :
تحولاتی که بعد از سال 1967 درجنبش اسلامی در منطقهی کشورهای عربی صورت گرفت و نیز وقوع انقلاب اسلامی در ایران ، دو عامل مهمی هستند که منجر به انجام یک رشته رویدادها ، در داخل فلسطین شد که نهایتاً به تشکیل جهاد اسلامی انجامید . در اینجا به بررسی این دو عامل و نیز نتایج آن در داخل فلسطین میپردازیم .
- جنگ بین اعراب و اسرائیل در سال 1967 ، که اعراب زیر پرچم ناسیونالیسم میجنگیدند ، به شکست اعراب منتهی شد . این جنگ نه تنها گرایش فکری ناسیونالیسم و تفکر لائیک را که همواره در مقابل جریان اسلامی قرار داشتند ، را به زیر سوال برد بلکه گرایش دینی سنتی به رهبری اخوان المسلمین را نیزمورد بازخواست قرار داد و آنها را از تصور و تقصیر تبرئه نمود . زیرا این گروه که از سال تأسیس شده بود ، نه موفق به کسب قدرت گردید و نع توفیق ارائهی راه حل مناسبی برای جلوگیری از این شکست را پیدا کرد . بنابراین پس از جنگ سال 1967 تمایز فکری ایدئولوژیک در داخل اخوان المسلمین ، در دایرهی محدود و حداقل در سطح افراد آغاز گردید . این جنگ اثرات مهمی در داخل برجای گذاشت که موجب بروز برخی سوالات گردید و جست و جو برای پیدا کردن راه حلها و پاسخها بیش از یک دهه به طول انجامید . در دورهی بین 1970 - 1967 سوالاتی راجع به موضوع فلسطین ، موضع اخوان در مورد اشغال و کیفیت مقابله با آن و مبارزهی مسلحانه مطرح گردید . پاسخ رهبران گروه این بود که اخوان المسلمین در حال حاضر موظف به تربیت و آماده سازی است و زمان وارد شدن در مبارزهی مسلحانه با اشغالگران به دلیل اینکه رهبری مبارزه در دست اسلامیان نیست ، نرسیده است . به زعم کسانی که این سوالات برایشان مطرح میشد فقدان روحیهی انتقادی و تشویق فکری و رشد فرهنگی ، گروه اخوان را با یک بی بند و باری اخلاقی مواجه ساخته بود .
در نوار غزه بعد از سال 1970 تعدادی از دانشجویان طرفدار اخوان المسلمین و دیگر دانشجویان فلسطینی وارد دانشگاهها شدند . حضور این دانشجویان در مصر و در نزدیکی تشکیلات اخوان المسلمین ( تشکیلات مادر ) نقش مهمی در تبلور افکار جدید و در نزد ایشان ایفا کرد . مسأله فلسطینی و عدم وجود پاسخ کافی از جانب گروه اخوان دراین باره مواضعش دراین باره ، عاملی اصلی در انفجار تفکر این جریان و تصمیم آنها به خروج از گروه اخوان بود .
دراین دوران ، سید قطب نقش ویژهای در تحول ساختار فکری مسلمانان ایفا کرد . او که از لحاظ فکری و عقیدتی انسان توانمندی بود ، مسلمانان را با جوانب خطری که با آن رو به رو بودند و نیز کیفیت مقابله با آن متوجه ساخت . کتاب در معالم فی الطریق آمده است تحول و تغییر امکان پذیر نیست مگر از طریق تغییر در حکومت و از بین بردن ائمه کفر و قرار دادن ائمه ایشان به جای ایشان و در این راستا ، تغییر و تحول گام به گام وجود ندارد . همچنان که در یک شخص تغییر و تحول از طریق هدایت صورت میپذیرد در جامعه نیز تغییر و تحول از طریق تغییر حاکمیت انجام میشود و ابزار این تغییر آنچه که میتوان با آن اقدام به این کارکرد ، همانا عبارتست از صفای مؤمن و نسل جدید قرآنی که توانایی ادارهی جامعهی ایمانی علیه جامعهی کفر را داشته باشند . در این کتاب بر وجود تعارض شدید بین دو فکر ، تو تصور ، دو جامعه ، دو نظام و دو حقیقت تأکیده شده است : اسلام و جاهلیت ، ایمان و کفر ، حق و باطل ، خیر و
شر ، حاکمیت خدا و حاکمیت بشر ، خدا و طاغوت . و یک طرف نمیتوان به حیات خود ادامه دهد مگر بر طرف دیگر چیره شود و هیچ راهی برای مصالحه و یا میانجی گری بین این دو وجود ندارد . و این مطلب محور اساسی در تحول تفکرات اخوان المسلمین میباشد . افکار سید قطب یک الگوی حقیقی در جریان اسلام انقلابی به حساب میآید . سید قطب سمبل مخالفت با حاکمیت و مخالف همکاری یا سازش با آن میباشد . مواضع اصولی سید قطب درست در جهت عکس مواضع حسن البنأ که به دلایل تاکتیکی تغییر میکرده ، قرار دارد . به همین دلیل افکار سید قطب ، سنگ بنای ایجاد خیزش اسلامی شد و عامل انشعاب در گروه اخوان المسلمین به جناحهای مختلفی مانند سلیفهای اخوان المسلمین ، مسلمانان ، التکفیر و الهجرة و الجهاد گردید .
" التکفیر و الهجرة " و " الجهاد " هر دو در اواسط دههی هفتاد در مصر به وجود آمد . در سال 1974شخصی به نام " صالح سریه " که در فلسطین به دنیا آمده بود و به حزب التحریر اسلامی گرایش داشت ، در رأس یک مجموع از یاران خویش به آکادمی فنی نظامی حمله کردند و بر آن مسلط شدند . این اقدام که زیر نظر سازمان جهاد در مصر انجام میشد ، با شکست مواجه شد و 11 تن کشته و 27 تن مجروح در پی داشت در ماه ژوئیه سال 1977 گروه " التکفیر و الهجرة " به رهبری شکری مصطفی اقدام به ربودن و قتل شیخ محمد الذهبی وزیر اوقاف اسبق مصر نمود .
در 6 اکتبر سال 1981 بر اساس دستور محمد عبدالسلام فرج از بنیان گذاران گروه " الجهاد " به خالد اسلامبولی ، محمد انور سادات رئیس جمهور مصر ترور شد . در 6 مارس سال 1982 دادگاه نظامی ، محمد عبدالسلام ، خالد اسلامبولی ، حسین عباس و عبدالحمید عبدالطال را محکوم به اعدام کرد . " الجهاد " در مصر جنگ علیه رژیم کافر را واجب دینی میداند که امکان کوتاهی در اقدام به آن وجود ندارد . بنا به اعتقاد آنها ، جهاد تنها وسیله برای ساختن حکومت اسلامی است . کتاب " الفریضه الغائبه " نوشتهی محمد عبدالسلام فرج از بنیان گذارن گروه و مسئول صدور و فرمان قتل انور سادات ، از مهمترین آثار ادبی جهاد به حساب میآید . این کتاب تأثیر مهمی بر روحیهی جوانان گذاشت و اعتماد به نفس را در مقابله با تاریکی و ذلت و ناتوانی در آنان به وجود آورد . در این کتاب آمده است : " علمای دین ، جهاد در راه خدا را فراموش کردند علی رغم اینکه میدانند جهاد تنها راه بازگشت به سالم و تنها راه بلند ساختن مجدد دیوارههای اسلامی باشد . طاغوتهای این زمین جز با قدرت شمشیر از بین نخواهند رفت . "
بنابراین ظهور این گروه اسلامی بنیاد گرا در مصر و تمام اقداماتی که علیه رژیم حاکم آنجا انجام میدادند ، علاوه بر آنکه گرایشهای متفاوت در داخل اخوان المسلمین ناشی از وجود اختلاف بین صفوف آنها ، را نشان یم داد ، منجر به ایجاد لرزه در محافل جنبشهای اسلامی منتهی به رهبری اخوان المسلمین در مصر و کشورهای عربی اطراف گردید . و از مهمترین این محافل ، دانشگاهها بودند . و در همین زمان کساینکه بعدها جهاد اسلامی را برپا کردند در دانشگاههای مصر به تحصیل مشغول بودند بدیهی است این تحولات در افکار این افراد اثرات قابل توجهی بر جای گذاشته است .
- در سال 1978 انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی به پیروزی رسدی و در نتیجه آن یکی از مهمترین و خطرناکترین رژیمهای منطقهای تابع آمریکا و تحت سلطهی استعمار و صهیونیزم سرنگون شد . این پیروزی روحیهی مسلمانان را از قید وحشت از کشورهای بزرگ آزاد ساخت و دلیلی بر امکان پیروزی اسلام بر ظلم و قر و بر پایی دولت اسالامی ارائه داد . این انقلاب تأکیده کرد که اسالم تنها راه حل و جهاد ، مناسبترین اسلوب میباشد . اما خمینی رهبر انقلاب اسلامی خطر جدی اسرائیل به مسلمانان گوشزد کرده ، معتقد است اشغال فلسطین ابتدای نقشهی صهیونیسم در جهت تسلط بر سرزمنینهای مسلمانان از نیل تا فرات میباشد . بنابراین مألهی فلسطین ، مسألهی تمام مسلمانان است و تلاش جهت از بین بردن رژیم صهیونیستی یک وجوب دینی میباشد . ایشان میگویند : " اسرائیل بایداز بین برود " بنابراین انقلاب ایران نمونهای اسلامی ارائه داد که میشد به آن اقتدا کرد . علاوه بر این ، جنبشهای اسلامی فلسطین قوی تر از هر مورد دیگر بود ، هم به دلیل مکان و حساسیت موضوع و هم به دلیل شرایط خاص فشار ناشی از اشغال . در این میان ، برای بنیان گذارن جهاد اسلامی ، این انقلاب منبع الهام در سطوح فکری و عملی بوده است و آنها کوشیده اند انقلاب اسلامی را به روشی فلسطینی در صحنهی این کشور منطبق نمایند .
- نتیجهی تحولاتی که در کشورهای عربی اطراف و نیز در جهان اسلام صورت میگرفت ، پیدایش همایشی با اندیشهی حرکت جهادی و یا ظهور اشخاصی بود که به راه مبارزهی مسلحانه دعوت میکردند ، یکی از اولین کساینکه راجع به ضرورت مقابله با اشغالگران در اراضی اشغال شده صحبت به میان آورد و خواستار جهاد علیه آن گردید ، شیخ اسعد بیوض التمیمی بود . شیخ التمیمی امام جماعت مسجد الاقصی خواستار از بین بردن کشور یهود و کشتار یهودیان بود به صورتی که منجر به امحای کامل کشور یهود گردد و این کشور به زباله دان تاریخ سپرده شود .
شیخ تمیم منبع الهام بخش تمامی کسانی است که به تفکر جهاد علیه اسرائیل ایمان دارند . وی در سال 1970 به اردن تبعید شد .
از دیگر افراد میتوان شیخ یعقوب قرش نام برد که با جنبش فتح رابطه داشته است . شیخ قرش فعالیت خود را از سال 1977 آغاز کرد و در اواخر سال 1979 دستگیر و سپس به اردن تبعید شد .
در سال 1979 یعنی سال اوج گیری ، انقلاب اسلامی در ایران ، در داخل فلسطین از گروه اخوان المسلمین جناحی به نام " اسرة الجهاد " به وجود آمد . رهبر بالقوه و پدر معنوی این گروه ، شیخ عبدا... درویش مقیم روستای کفر قاسم میباشد . شیخ درویش در این سال از وزارت آموزش و پرورش اخراج شد . وی قبل از اخراج ، در مدرسههای روستای کفر قاسم تعلیمات دینی تدریس میکرد . او که ریاست هیأت تحریریهی هفته نامهی مذهبی " الصراط " منتشره در سرزمینهای اشغالی را به عهده داشت در سال 1980 بازداشت شد و پس از گذراندن 3 سال زندان ، در 1983 آزاد گردید . شیخ درویش ابتدا خواستار برپایی حکومت اسلامی در فلسطین و نابودی اسرائیل از طریق کار جهادی و اقدام مسلحانه بود اما پس از خروج از زندان ، از افکار و نظرات اسلامی انقلابی خویش دست برداشت و ضمن روی آوردن به مساجد به دعوت و تبلیغ دینی و آموزش به عنوان وسیلهای برای انتشار افکار اسلامی پرداخت و بر اهمیت آگاه سازی مذهبی و فراگیری دانش به عنوان ابزاری برای گسترش دعوت اسلامی و اجرای شریعت اسلامی تأکید ورزید که این به معنای عقب نشینی وی از اندیشههای جهادی برای برقراری حکومت اسلامی تلقی میشود . به این ترتیب ، او به اندیشهی سنتی اخوان المسلمین و استراتژی شناخته شدهی آنان درمورد کار سیاسی به ویژه در زمینهی تبلیغ نزدیک شد . شیخ درویش افکار سعید حوا راجع به انقلاب اسلامی را به عنوان افکاری نامتناسب برای اوضاع مسلمانان در فلسطین ، به باد انتقاد گرفت ، حتی خواستار همزیستی بین کشور اسرائیل و کشور فسطین در همجواری با یکدیگر گردید .
به هر حال ، دستگیری و اخراج ، حداقل مجازات کسانی بود که اقدام به تأسیس تشکیلات جهادی علیه اشغالگران کرده بودند بنابراین کمی زمان حضورشان دراراضی اشغالی مانع از به نتیجه رسدین این حرکت جدید در صفوف جنبش اسلامی میگردید . در مورد اسرة الجهاد ، شاید پیدایش " الجهاد " درنوار غزه و کرانهی باختری داشته باشد اما هیچ دلیلی مؤکد بر این که این رابطه مستقیم بوده است وجود ندارد . با این وصف بیشترین گمان بر این است که شیخ درویش در آغاز حرکتی نمونه برای کسانیکه بعداً به تأسیس جنبش جهاد اسلامی درنوار غزه و کارنهی غربی اقدام کردند ارائه داد .
ب - پیدایش و تشکیلات جهاد اسلامی :
مباحث طولانی که از اوسط دههی هفتاد در صحنهی سیاسی فلسطین در مورد نقش اسلام گرایان در قبال قضیهی فلسطین آغاز شده ، به تأسیس جنبش جهاد اسلامی انجامید . سال 1980 ، سال تأسیس رسمی جهاد اسلامی در فلسطین به حساب میآید و شهید دکتر فتحی الشقاقی و شیخ عبدالعزیز عوده بنیان گذار این جنبش جوان میباشند . حضور اساسی جنبش جهاد اسلامی در نوار غزه متمرکز است و در کرانهی عربی ابتدا ناچیز بود اما اکنون در حال افزایش است . جهاد اسلامی یک جنبش زیرزمینی است و فعالیتهای خود را پس پردهای از ابهام نهان میکند . با این حال با توجه به رویدادها میتوان از میزان این حضور آگاهی پیدا کرد . به عنوان مثال از مهمترین دلایل حضور جهاد اسلامی در کرانهی عربی ، تظاهراتی است که در صحن مسجدالاقصی در اعتراض به حوادث مکه و کشته شدن تعدادی از حجاج ایرانی ، در سال 1987 انجام شد . مورد دیگر در این زمینه ، گزارشهای رسانههای اسرائیل است . منابع امنیتی اسرائیل هر از چندگاه اعلام میکنند که برخی هستههای مخفی تابع جهاد اسلامی را کشف کرده اند . به هر حال ، به دلیلی مخفی بودنت تشکیلات مشکل میتوان تعداد حقیقی اعضا و یا هستههای جهاد اسلامی و یا میزان پراکندگی آنها در نوار غزه و یا کرانه غربی را معین ساخت . علاوه بر این ، جهاد اسلامی دارای تشکیلات بینالمللی نیست . یک تشکیلات متمرکز در تمام کشورهای اسلامی ندارد و این امر علی رغم نزدیک بودن ایدئولوژی و وجود برخی انواع هماهنگی و همکاری بین تشکلهای مختلف جهاد اسلامی است . از بعد داخلی ، ارکان اساسی تشکیلات جهاد عبارتند از :
1 - رهبری :
رهبری سازمان جهاد اسلامی شورایی است و اسامی تمامی اعضای این شورا رسماً اعلام نشده است . در بین شخصیتهای شناخته شده ، فتحی الشقاقی و شیخ عوده دو رهبر برجستهی این جنبش بودند که شیخ عوده رهبر معنوی و فتحی شقاقی مسئول و دبیرکل تشکیلات جهاد اسلامی معرفی شدند . پس از شهادت دکتر فتحی شقاقی ، دکتر رمضان عبدالله دبیرکل جنبش گردید .
شیخ عبدالعزیز عوده : خانوادهی او در سال 1948 از منطقهی وادی الحا در استان بیرالسبع فلسطین به نوار غزه مهاجرت کرد و در اردوگاه آورادگان جبالیا اقامت گزید . عوده لیسانس در علوم عربی و اسلامی و فوق لیسانس در احکام اسلامی را از دانشگاه الازهر مصر گرفت . درسال 1981 به نوار غزه بازگشت و به عنوان استاد در دانشگاه اسلامی غزه به تدریس مشغول شد . در ضمن امامت جماعت مسجدی را نیز به عهده
داشت . در سال 1984 به اتهام تحریک دستگیر و به 11 زندان محکوم شد . سرانجام در ماه نوامبر سال 1987 مسئولان اسرائیلی دستور تبعید او از وطنش را صادر نمودند . عوده شخصیتی خوش اخلاق و جذاب بوده و قدرت خاصی در سخنرانی و خطابه دارد و از شخصیتهای دینی قابل احترام و رهبر معنوی جنبش میباشد .
دکتر فتحی الشقاقی : خانواده اش اهل دهکده زرنوقه در استان الرمعه در فلسطین در سال 1948به نوار غزه مهاجرت کرده و در اروگاه آوارگان رفح اقامت گزیدند . وی در رفح به دنیا آمد . خانوادهی شقاقی یک خانوار فقیر و پدر خانواده ، یک کارگر است . فتحی شقاقی در دانشگاه بیرزیت کرانهی غربی به تحصیل پرداخت ، در رشتهی ریاضیات فارغ التحصیل و به تدریس مشغول شد . در اثنای کار دیپلم گرفت و به دانشکدهی طب در دانشگاه الزقاریق مصر وارد شد . پس از پایان تحصیلات به عنوان طبیب در بیمارستان مطلغ قدس مشغول به کار گردید و مدتی بعد باز هم به عنوان طبیب به نوار غزه منتقل شد . فتحی شقاقی قبل از 1967دارای گرایش ناصریستی بوده و شکست سال 1967 منجر به ایجاد تحول در او گردید . هنگامی که گروه اخوان المسلمین پس از این سال تشکیلات خود را بازسازی کردند او نیز به آنها پیوست اما طولی نکشید که از اواخر سال 1974 و اوایل سال 1975 با گروه اخوان المسلمین اختلاف پیدا کرد . در سال 1979کتاب " خمینی ، راه حل اسلامی و بدیل " را که نقطهی نظرات سیاسی و ایدئولوژیکی خود را در آن بیان نموده منتشر ساخت . وی در اثنای تحصیلات دانشگاهی در مصر ، دوبار در سال 1979 دستگیر شد . پس از بازگشت به غزه ، در سال 1983 به مدت 11 زندانی رژیم اشغالگر بود . در سال 1986 مجدداً دستگیر و به اتهام تحریک علیه اسرائیل و حمل اسلحه به نوار عزه و گرایش به جنبش جهاد اسلامی به چهار سال زندان اجباری و 5 سال زندان تعلیقی محکوم گردید او که مدتها در زندان رمله در بازداشت به سر میبرد و در آستانه پایان مدت محکومیت او ، مسئولان اسرائیلی در تاریخ 1 اوت سال 1988 او را مستقیماً از زندان به خارج از فلسطین اشغالی تبعید کردند . شقاقی یکی از مهمترین متفکران جنبش جهاد اسلامی و از نظریه پردازان این تشکیلات به حساب میآمد . وی دومین شخصیت برجستهی جهاد اسلامی بود . ( ن . ر : شقاقی ، فتحی ) .
از دیگر رهبران شناخته شده جهاد " دکتر خالد دیاب " پزشک اهل رفح را میتوان نام برد . او در مصر زندگی میکرد تحصیلات پزشکی را در دانشگاه الزقاریق مصر به پایان رساند . وی قبل از بازگشت به سرزمین اشغالی فعالیت سیاسی داشته است . مجلهی " البیان " به سردبیری وی در لندن منتشر میشود و به نشر اعتقادات جهاد اسلامی میپردازد . رهبران جهاد اسلامی از نسل اسلام گرایان جدیدند و بعضی از ایشان قبل از آنکه به بنیادگرایی روی آورند با صاحبان افکار غیرمذهبی آشنا بوده اند . از جمله ایشان رمضان شلح ، سلیمان عوده ، ابراهیم ابومعمر ، نافذ عزام و برخیدیگر بوده اند . تعداد کمی از رهبران نیز از فعالان سابق در جنبشهای اسلامی بوده اند ، همچنین تعدادی از دانشجویان که به دلیل فعالیتهای مخفی از دانشگاههای مصر اخراج شده بودند ، در میان آنها حضور دارند . بعضی از رهبران جهاد از صفوف اخوان المسلمین خارج شده اند و بعضی از آنها از تشکیلات سیای و فدایی سابق میباشند که در داخل زندانهای اسرائیل جذب جهاد شدند . این افراد که خود در داخل زندان با جهاد آشنا شدند ، رهبران جدید این جنبش گردیدند و اعضای جدیدی را از میان زندانیان برای جنبش عضوگیری کردند . به همین دلیل مسئولان اسرائیلی به جای آنکه رهبران جهاد را در زندان باقی بگذارند ، پس از آنکه شاهد آثار وجودی این رهبران در زندان شدند اقدام به تبعید ایشان نمودند .
رهبری گروههای کاری یا به عبارت دیگر هستههای کوچک و بزرگ جهاد اسلامی که عملیات این جنبش را انجام میدهند در انحصار افراد خاصی نیست به عنوان نمونه ، برخی افراد جهاد به طور محدود از میان کارگران برخاسته اند . مانند " فرید ابومخ " کارگر ساکن تل آویو با تحصیلات دورهی ابتدایی که بعد از مدتی فرمانده یکی از هستههای جهاد در یکی از روستاهای المثلث شد .
بعضی از نظامیان پیشین ارتش آزادی بخش فلسطین نیز در رهبری جهاد اسلامی حضوردارند . از برجستهترین افراد سرگرد جبر عمار ، افسر سابق نیروهای آزادی بخش خلق تابع ارتش آزادی بخش فلسطینی میباشد . این نیروها همان نیروهایی هستند که در مقابله با اشغالگران در پی جنگ سال 1967 به طور مستقیم درگیر شدند . وی در اوایل دههی هفتاد دستگیر و به حبس ابد محکوم شد و در معاملهای که در مورد تبادل اسرا در سال 1983 انجام شد ، از زندان آزاد گردید و به مصر منتقل شد . وی در داخل زندانهای اسرائیل به فعالیتهای سیاسی و مهبی دست زد و خود نیز در داخل زندان جذب جهاد شد . در ضمن در نوار غزه فعالیت گسترده داشته است . او که پس از آزادی از زندان به مصر منتقل شد ، فعالیتهای خود رادر آنجا آغاز کرد . تبلیغات او بر محور جهاد اسلامی متمرکز بود بنابراین طولی نکشید که به دلیل فعالیتهای ضد رژیم ، از آن کشور اخراج شد . او از اولین بنیان گذاران جهاد اسلامی در داخل زندانهای اسرائیل شمرده میشود .
در این چارچوب ، نام دیگری از درون نیروهای آزادی بخش فلسطین ظاهر شد و آن احمد مهنا میباشد . وی رهبری یکی از جناحهای سازمان جهاد در نواز غزه را به عهده
داشت او دو بار و آخرین بار در سال 1986 به اتهام وابستگی به این سازمان بازداشت شد . ( ن . ر : مهنا ، احمد )
این افراد مختصری در باب هریک از آنان بیان شد ، از عمدهترین عناصری هستند که جریان اسلامی را در سرزمین اشغالی رهبری میکنند .
2 - ساختار تشکیلاتی :
جهاد اسلامی از نظر به کارگیری ضربتی و گستردگی جغرافیایی ، به ساختار ویژهی چریکی شباهت دارد . جهاد اسلامی شکل هرم سنتی را با شیوههای هستههای کوچک چهار یا پنج نفره جایگزین ساخته است . هریک از این هستهها توسط یک نفر رهبری میشود . در انتخاب او افراد خاصی دخالت ندارند و فقط شایستگی و لیاقت ملاک میباشد . اعضای جهاد اسلامی در این هستهها متمرکز میشوند . افراد قبل از پیوستن به این هستهها و در واقع قبل از عضو شدن ، همدیگر را نمیشناسند و برای عضویت ، مدتی را تحت مراقب و آزمایش به سر میبرند . درصورت موفقیت در آزمایش به عضویت جهاد در میآیند . با این حال هرکی از هستهها به صورت مستقل کار میکنند و این امر ضمن بالا بردن ضریب ایمنی و احتیاط ، تحرک و جابه جایی افراد را آسان تر میکند . درمورد چگونگی تأمین مخارج این هستهها و منابع تسلیحاتی آن ، اطلاعات دقیقی در دست نیست .
3 - اعضا :
کسانی که میخواهند به عضویت جهاد اسلامی در آیند ، باید از نظر روحی و جسمی توان همراهی با گروهی که بر اساس آگاهی و پیگیری و بررسی امور و همچنین کار و از خود گذشتگی به وجود آمده است ، داشته باشند . اغلب اعضای جهاد عناصر جوانی هستند که بیشترین استعداد را برای این همراهی دارا میباشند . آنها به صورت جدی و ایدئولوژیک تربیت میشوند . تحرکات اعضا و فعالیت هایشان از تشکل خوب ، انضباط شدید و اختفای مطلق برخوردار است . به خصوص در مورد آنچه که به فعالیتهای نظامی جنبش مربوط میشود . جنبش ، فعالتهای اعتقادی و سیاسی خود را به صورت کاملاً محافظه کارانه انجام میدهد . به اعضای جهاد به عنوان کسانیکه متدین و بنیادگرای باشند اشاره میشود . آنها در انجام کارهایی که پیشاپیش در خطراتش وقوف دارند ، تصور نمیورزند . گفته میشود خالد الجعیدی عضو جهاد که در کشتن دو اسرائیلی شرکت داشته ، در اثنای محکمه گفته است : " ما اعضای جهاد اسلامی اهتمام ما بیشتر برای مرگ است تا برای زندگی . ما سرزمین خود را آزاد خواهیم ساخت یا با شجاعت خواهیم مرد . " به همین دلیل معمولاً اعضای جهاد با شدیدترین پیگردها مواجه هستند .
اعضای جهاد اغلب از طبقات اجتماعی فقیر مانند کارگران و کشاورزان میباشند و در مناطق محروم و اردوگاههای آوارگان به سر میبرند .
ج - دیدگاههای اعتقادی و سیاسی جنبش جهاد اسلامی :
1 - تفکر و ایدئولوژی :
جهاد اسلامی در تلاش برای پاسخ به خواست اسلامی فلسطین شکل گرفت . شیخ عبدالعزیز عوده رهبر معنوی جهاد میگوید : " مشکل مسلمانان امروز در هجوم غرب متجلی است . امروز در پیش روی مسلمانان ، اهدافی قرار دارد . بالاترین هدف نهایی ، رضای خدا میباشد و هدف نهایی در دنیای ظاهر ، در به وجود آمدن خیزش اسلامی در جهان نمود پیدا میکند . اما اهدافی هم هست مادون هدف نهایی در دنیای ظاهر : هدف دوره که به پشت سر گذاشتن مشکل مبارزه طلبی جدید غرب میل میکند و هدف نزدیک که به برپایی دولت اسلامی و حکومت سیاسی اسلامی است . تمامی این امور مرتبط به یکدیگر است : برپایی حکومت و پشت سرگذاشتن مشکلات و ایجاد خیزش اسلام همگی در زیر چتر رضای خدا قرا میگیرد و همانا اسلام تنها راه حل محتوم است . "
این مواضع ایدئولوژیک در اقدامات و تحرکات جنبش جهاد اسلامی انعکاس دارد . آنها در یکی از مناسبتها که با آگاهی اسرائیل درمنطقه شجاعیه در غزه برگزار شد ، به یک پرچم اسرائیل دست یافته بر آن نوشتند " الله اکبر ، الموت لاسرائیل ، از بین رفتن اسرائیل یک حقیقت قرآنی است . " و در وسط پرچم اسرائیل به شکل یک تیر کاشته شده در ستاره داود و نوشته شده بود " جهاد اسلامی " . جهاد اسلامی معتقد است مشکل فلسطین یک مشکل اسلامی است نه مشکل ملی و یا ناسیونالیستی که فقط مربوط به اعراب باشد بلکه مشکل تمام امت اسلامی است . بنابراین جهاد اسلامی گروههای ملی فلسطین و ناسیونالیستها عرب را رد میکند و معتقد است این نیروها شعرهای مبارزه و مقاومت را مطرح میکنند . و بر نبرد مسلحانه هم تیکه دارند اما از آنجا که فاقد ایدئولوژی اسلامی هستند ، مبارزه شان مقدس نیست . آنها شعارهایی میدهند اما شعور حاکم بر کارشان مردود است ، زیرا اسلام را ایدئولوژی حرکت و مقابله قرار نداده اند . جهاد اسلامی جنبش ناسیونالیسم عربی را فرزند مشروع هجوم غرب علیه وطن اسلامی میداند همان گونه که جنبش صهونیستی را یک جزء اصیل و ناب از این هجوم به حساب میآورد . در باور جهاد اسلامی ، به دلیل نقش رهبران غیر اسلامی که به دنبال دست گیری فرصت طلبانهی رهبری جنبش مردمی بوده اند و در دورهی آن عده از رهبران که در طول دوران پس از شکست دولت اسلامی در آغاز این قرن قدرت را درست داشته اند ، فلسطین به وضعیت کنونی دچارشده است . از دیدگاه جهاد اسلامی شکست رهبریهای
غیر اسلامی در سالهای 1948و 1967 به دلیل ناتوانی این رهبران از ادامه درگیر و فهم صحیح اوضاع ، تکرار گردید . این شکستهای امروزه در اقدامات کسانیکه با گرایشهای مختلف ادعای رهبری فلسطینیها را داند و در آنچه که به عنوان طلیعهای برای حل قضیهی فلسطین مطرح میشود انعاس دارد . یکی از نشریاتی که دیدگاههای جهاد اسلامی را منعکس میکند آنچه راکه در سال 1967 روی داد به صورت زیر خلاصه میکند : " در طرف یهودی انسانی ایستاده است که دارای گرایش ایدئولوژیکی و دیرینهی تاریخی است و جنگ او برای سرزمین است ( سرزمین فلسطین ) چیزی که جزیی از آن گرایش میباشد همچنین انسان یهودی در اسرائیل جزء جدانشدنی از تمدن مادی جدید و بلکه جوهر اساسی آن است که ابزار و روش و ارزشها و وسایل و کمکها عامل آن را در اختیار دارد . اما در طرف دیگر انسانی ایستاده است که نظامها ، او را از گرایش عقیدتی و تاریخی اش جدا ساخته اند . او از یازده قرن تاریخ و تمدن جدا کرده و ابهامات و نگرانی فکری و گرایشهای غرب گرایانهی متناقض با عمری کمتر از پنج سال را به او داده اند . درسرزمین اسلامی انانی ایستاده است که تلاش کرده اند تا بر چهرهی او نقاب تمدن غربی بزنند ، اما نتوانستند تمامی بخشهای این نقاب را تنظیم نمایند به گونهای که آثار اصلی را بپوشانند و امت اسلامی با ابزار تمدن غربی و روشهای آن و وسایل آن به درگیری نپرداخت و در عین حال با میراثها و روشها حقیقی اصیل خود نیز به صحنه نیامند . به طور مختصر ، انسان عقیدتی ، به یک دیدگاه که عمرش به بیش از هزار سال میرسد گرایش داشت و با آن سرزمینی را تقدیس میکرد که برای آن میجنگید و ابزار و کمک تمدن مادی جدید را در اختیار داشت . برای مقابله با انسان غیر عقیدتی که به یک کودک گرایش داشت و ارزش سرزمین را که برای آن میجنگید نمیدانست و یک عقل متمدن را دارا نبود پس پیروزی از آن خواهد بود و شکست نصیب چه کسی خواهد شد . "
" توفیق الطبیب " نویسندهی اسلامی که کتابهای پس از شکست را در سال 1969 به رشتهی تحریر درآورده است ، این نوشتههای رهبران جهاد اسلامی که دیدگاههای آنرا نشان میدهد از مهمترین اوراق اسلامی میداند که پس از شکست سال 1967 نوسشته شده است . خود او معتقد است که : " خفت سال 1948 شکستی بود برای تفکر لیبرال غربی در حالی که شکست سال 1967 شکست تفکر سوسیالیستی انقلابی عربی بود . خفت عربی در اساس یک خفت و خواری فکری بود که هیچ کس در کشورهای ما دربارهی آن سخن نمیگوید . در حالی که در اصل ، مصیبت یک تفکر بود . به تعبیر دقیقتر ، تفکر عربی نوین ، مصیبت افکار ما بوده است که قبل از مصیبت سرزمین ما و مقدمه و سببی برای آن بوده است . "
بر اساس نظرات متفکران جهاد اسلامی ، حضور صهیونیست در فلسطین ، تبلور تجاوز جدید غرب و دلیل برپای آن میباشد . عکس العمل طبیعی در برابر تجاور ، در دفاع جناح اسلامی نفهته است که امروز هرچقدر در شدت انتقاد از او قساوت کنیم ، همانا از بعد تاریخی منجر به مأموریت باز گرداندن توازن روحی برای جامعهی اسلامی و فرهنگ برای مسلمانان به طور یکسان میشود . بنابراین راه حل اسلامی همانا راه حل نهایی بوده و میتواند خلاء درگیریهایی فکری و سیاسی را موجود پرنماید .
2 - خط مشی سیاسی :
جهاد اسلامی قضیهی فلسطین و آزادی آن را قضیهی محوری و مهمترین مسألهی خود میداند . شیخ عبدالعزیز عوده میگوید : " مسألهی اساسی همان مسألهی فلسطین است و بر این اساس ، اسلام باید در خدمت مسألهی فلسطین باشد . " در بیانیههای جهاد اسلامی ضمن تأکید گفتههای شیخ عبدالعزیز عوده آمده است : " مسألهی فلسطین ، مسألهی مرکزی جنبش اسلامی نه تنها درداخل فلسطین بلکه برای تمام گرایشها اسلامی منطقه و خارج از فلسطین میباشد . " شیخ عوده میگوید : " من یک مسلمان فلسطینی هستم و فلسطین را مهمترین وطن در جهان اسلام میدانم و امیدوارم دولت اسلامی در آن برپا گردد . ما در آرزوی آن هستیم . " اعضای جهاد اسلامی معتقدند که درد و رنج در فلسطین درد و رنجی در قلب است . و مناسب تر این است که حل مشکل فلسطین از خلال یک جنگ آزادی بخش مردمی اسلامی که منجر به نابودی اسرائیل و برپایی دولت اسلامی در فلسطین گردد صورت گیرد . گروههای ملی فلسطین وناسیونالیستهای عرب نیز فلسطین را قضیه محوری دانسته و بر نبرد مسلحانه تکیه دارند اما جهاد اسلامی این گونه گروهها را به دلیل نداشتن ایدئولوژی اسلامی رد میکند . ایدئولوژی جهاد صراحتاً اسلام گرایانه است و به برپایی دولت اسلامی و از بین بردن اسرائیل و جنگ با صهیونیستها به عنوان جهاد و یک فریضهی دینی نگریسته میشود . اسلام گرایی در جهاد اسلامی بر فلسفهی جهاد بنا شده است . یعنی همان فلسفهی برجسته نقش اسلام در مساجد را آنگونه که در اعمال سنتی اسلامی معمول است محدود نمیکند . جهاد اسلامی برای بهتر روشن شدن این مطلب به نوشتجات نویسندگان اندیشمند اسلامی استناد میکند مانند انچه که اندیشمند اسلامی فتحی یکن مطرح میکند : " درگیریای که دایره برخورد آن بین اسلام و جاهلین است دیگر در سطح یک بحث علمی صرف و یا در حد مناقشهی فکری هدف دار نیست . بلکه خونینترین و شدیدترین درگیری با تمامی معانی نهفته در این دو کلمه میباشد . " همین اندیشمند اسلامی میافزاید : " جنبش اسلامی
قبل از آنکه آموزشگاه فکری برای نشر فرهنگ و مفاهیم اسلامی بین مردم باشد ، پادگانی برای آموزش مجاهدین و قهرمانان میباشد . نیازمند به درک عمق حکمت هستیم دقیقاً همان گونه که به جرأت ، فداکاری و جسارت نیاز داریم . طغیان سرچشمهی از دست دادن سلامت است و زیاده روی در آن و اتخاذ آن یک سیاست عادی و معموی میباشد . در هر حال هر شرایط و هر سطح نتایج آن چیزی جز کشتن روح فداکاری در افراد و تبدیل جنبش اسلامی به یک مدرسهی فکری و یا جهت فکری معین نیست . " لیکن میگوید : " برای آنکه جنبش اسلامی در سطح مسئولیت باشد لازم است که در دیدگاههای اساسی تجدید نظر نماید . در تشکیلات داخلی و در روشهای تربیتی و خط و سیر خود و ابزار کار و روشهای رویارویی ، باید تجدید نظر به عمل آورد . "
روشهای مورد استفاده جریان اسلامی در طول سالهای گذشته دستخوش هیچ تحول و دگرگونی نشده بود تا بتواند در جریان قضیهی اسلامی بر حوادث و شرایط محیط باشد . اگر جنبش اسلامی نیازمند پیشبرد روشها و اسلوبهای خویش است پس به ملاحظهی ارزشهای برنامه ریزی شده و تأثیر آن در بلوغ قضیهی اسلامی و اهداف و خط قرمزهای جنبش اسلامی هم نیاز دارد . وضع حاکم بر جنبش اسلامی تاکنون و ضرباتی که بر آن وارد آمده به طور خاص از اشتباه در روشهای عمل و اهمال در برنامه ریزی ناشی میشود .
بنابراین جهاد اسلامی کوشید که اشتباهات گذشته را تکرار نکند لذا تصمیم گرفت به حل مشکلات از طریق کار اصلاحی تدریجی بپردازد . در دیدگاه جهاد اسلامی ، نشر آرام افکار و عمل به اسلام سنتی در ابعاد زندگی روزانه رد میشود . جایگزین آن ، انقلاب از سوی یک گروه پیشرو اسلامی است که قادر به ایجاد نظام اسلامی برای انجام یک جنگ فراگیر علیه اسرائیل باشد . جهاد اسلامی خود را نمایندهی گروه جدا شده انقلابی در مقابله با گروه آرام ، رفورم گرا و اصلاح طلب اسلامی میداند . بنابراین در رأس مبارزه با اخوان المسلمین قرار میگیرد . و از مواضع و سیاستهای محافظه کارانه اخوان انتقاد میکند جهاد اسلامی میپرسد : " چگونه است که جنبشهای ملی غیردینی مبارزه مسلحانه را پیش گرفته و به آن عمل میکند در حالی که جنبش اسلامی که جهاد مبارزهی مسلحانه یکی از اساسیترین پایههای اعتقادی آن میباشد ، مبارزهی مسلحانه را در پیش نمیگیرد ؟
پاسخ این است که جریان اسلامی سنتی به ضرورت تحول اسلامی درفلسطین و اتمام کار ظهور اسلام گرایی در منطقه که منجر به ایجاد حکومتی اسلامی در سرزمینی به عنوان پایگاه آزادسازی فلسطین شود ، معتقد میباشد . به مفهوم دیگر ، برای اجرای شریعت اسلامی در جامعه ، قبل از ایجاد حکومت اسلامی در فلسطین و از آنجا که هنوز در مرحله تربیت نسل جهادگر میباشد ، زمان قیام و مبارزه فرا نرسیده است . جهاد اسلامی به عنوان نمایندهی جریان انقلابی اسلامی ، درست در نقطهی مقابل این موضع قرار دارد . جهاد اسلامی معتقد است برای اجرای شریعت اسلامی ابتدا باید حکومت غاصب را از بین برد . تا اسرائیل وجود دارد پیروی دعوت اسلامی محقق نخواهد شد و هیچ سرزمینی نمیتواند پایگاه حمله به اسرائیل باشد زیرا اسرائیل و موجودیت آنان بر نوع حکومتهای اطراف و سیاستهای آن اثر میگذارد و اولویت دادن به نابودی حکومت اسرائیل یعنی رویارویی با اشغالگران و پیکار برای بیرون راندن آنها این هدف محقق نخواهد شد مگر با جهاد و نبرد مسلحانه . جهاد اسلامی ضمن رد به رسمیت شناختن اسرائیل به هر شکلی از اشکال ممکن با تمامی راه حلهای سیاسی مطرح شده مخالف مینماید روشهای سنتی در دعوت را رد میکند و در جهت تبدیل همهی آنها به اسلوب نظامی مستقیم در جهت تحقق اهداف خود تلاش نماید .
بنابراین خلاصهی اهداف جهاد اسلامی ، ابتدا رویارویی با اشغالگر و پیکار برای بیرون راندن آن سپس برپایی دولت فلسطین و به دنبال آن تطبیق دین با زندگی اجتماعی یعنی ایجاد نظام اسلامی در سرزمین آزاد شده است که منجر به اجرای شریعت اسلامی میگردد . جهاد اسلام به نبرد مسلحانه به عنوان یک استراتژی برای کار سیاسی خود ایمان دارد . جهاد اسلامی روش مبارزهی مسلحانه را روشی قاطع برای مبارزه با رژیم صهیونیستی و مبدایی برای برپایی دولت اسلامی و راهی برای تحقق آرمان اسلامی میداند . بدین وسیله ، اعتقادات اسلامی را با مبارزات ملی پیوند میدهد و به طور علمی و نه در حرف ، بعد مبارزاتی اسلام را عینینت میبخشد . شیخ عبدالعزیز عوده رهبر جهاد اسلامی میگوید : " خداوند میفرماید هنگامی که به مسلمانان هجوم برده میشود و یا سرزمینهایشان اشغال میگردد ، مقاومت با همهی وسایل ممکن و موجود برایشان واجب است و خداوند جهاد را به خاطر دفاع مسلمانان از حقوق وطنشان بر آنها واجب کرده و قرآن این مطلب را تذکر میدهد . "
در واقع جهاد اسلامی روش مبارزهی مسلحانهی خود را با این جهاد در اسلامی منطبق کرده است . چون هرکسی که در جهاد در راه خدا جان دهد شهید محسوب میشود نتیجه آن شده که عملیات شهادت طلبانه یک روش اساسی از روشهای کار جهاد اسلامی شده است . این عملیات به دلیل آثار آن از اهمیت خاصی برخودار است . در بیانیههای جهاد آمده است : " شاید صفتی از صفات خدای تعالی باشده که هر مجاهدی از مجاهد و یا مجاهدان دیگر سبقت بگیرد تا اینکه بتواند و یا بتوانند بر پایگاه و یا پایگاههای دشمن صهیونیستی هجوم برند . یا اینکه
به مراکز تجمع نیرویها نظامیش در حالی که با خود مواد منفجرهای که هر آنچه درحول و حوش خود دارد از بین میبرد حمله کرده و با این عملیات شهادت طلبانه خسارت بر آن وارد سازد . روحیهی دشمن و عزم آن را در برابر این سطح از روحیهی اسلامی شهادت طلبانه که قابل مقاومت نیست نابود سازند . در حالی که هیبت مسلمانان ، بعد از یک دوران طولانی ضعف و سبکی ، و سبکسری آنها در حال ازدیاد است ، همانا خونهای جدید که در جهاد در راه ریخته میگردد ، بیشتر میشود . "
3 - مواضع سیاسی نسبت به :
- کشورهای عربی : جهاد اسلامی همزیستی و مماشات با رژیمهایی را که روابط مستحکمی به استعمار غرب دارند مثل عربستان سعودی مصر و اردن ، مورد انتقاد قرار داده و آن را رد میکند . جهاد اسلامی مماشات با رژیمهای عربی را رد کرده و به مبارزهی فراگیر اعتقاد دارد . در باور جهاد ، رژیمهای عربی و اسرائیل دو روی سکه هستند که ثمرهی تسلط غرب بر جهان عرب میباشند و تمامی برنامههای سیاسی فعلی ، تجلی یک مبارزهی حاشیهای و مقابلهای جانبی با این تسلط است و اسلامی تنها مخالف حقیقی است . حکام امروز مسلماننان خائن به اسلام هستند و بر سر سفرهی استعمار چه استعمار کمونیستی و چه صهیونیستی پرورش یافته اند . جهد اسلامی حکومتهای عربی را به مثابهی کمربند امنیتی حقیقی برای اسرائیل به شمار آورده است . این حکومتها نیز در برابر نظریهی جهاد موضع دشمنانه میگیرند چرا که جهاد ، این حکومتها و شعارها و افکار آنها را برملا میسازد و مزدور بودن آنها و تبعیت و ارتباطشانبا دشمنان اسلام اعم از یهود و استعمارگران واستعمار گران را فاش خواهد ساخت . شیخ عبدالعزیز عوده رهبر روحانی جهاد اسلامی در اشارهای آشکار میگوید : " ما معتقدیم که حکومتهای عربی و حکامن آنها عقب افتادگی و شکست را در جهان عرب مستحکم میسازند . ما ترک مخاصمه و همدلی با آنها راقبول نمیکنیم . "
- انقلاب اسلامی ایران : جهاد اسلامی آن را آغاز یک تحول فراگیر میداند به دنبال جنگ ایران و عراق ، جهاد اسلامی به سرسختی به دفاع از انقلاب ایران پرداخت . شیخ عبدالعزیز عوده در این باره یم گوید : " انقلاب ایران یک تلاش جدی و مهم برای تحقق بیداری اسلامی است و ایران میکوشد که امت اسلامی را متحد ساخته و مذاهب شیعه و سنی را به یکدیگر نزدیک سازد . تصمیم امام خمینین در استمرار جنگ علیه عراق یک تصمیم حکیمانه است . ما معتقدیم که جنگ ایران و عراق مانند یک جنگ سنتی منجر به نتایج غیرعادی خواهد شد و چهرهی منطقه را به طور کامل تغییر خواهد داد . و بر این اساس ما معتقدیم که استمرار جنگ به نفع قضیهی فلسطین خواهد بود . انقلاب فلسطین ، مهمترین و مؤثرترین جنبش آزادی بخش ملی درمنطقه میباشد و بر این انقلاب است که پیمانهایش را با انقال ایران که متحد حقیقی این انقلاب میباشد قوی ومستحکم سازد . "
این موضع به این عقیدهی جنبش جهاد اسلامی اشاره داد که " ایران اسلامی دولتی است که نسبت به قضیهی فلسطین بیشترین تعهد را دارد و پیروزی آن بر عراق ، یک واقعیت جدید در منطقه در مسیر برقراری دولت اسلامی ایجاد خواهد کرد که در مقابله با اسرائیل یک دستاورد بزرگ است . "
- اخوان المسلمین : علی رغم آنکه جهاد اسلامی در خطوط کلی ایدئولوژی اسلامی با اخوان المسلمین توافق دارد اما دربارهی برخورد با امروز اسلامی مختلف به خصوص مسائل سیاسی و اجتماعی با یکدیگر اختلاف دارند . از نظر جهاد اسلامی ، اخوان المسلمین دید زنده و همه جانبه نسبت به تاریخ ندارد وقایع تاریخی را مانند یک رشته رویداد پراکنده که چارچوب و قانونی بر آن حاکم نیست قلمداد میکند . شهید فتحی شقاقی یکی از بنیان گذاران رهبر جنبش جهاد اسلامی میگوید : اگر غیبت جنبش اسلامی دردههی پنجاه و شصت قابل درک و دارای توجیه باشد اما الان این غیبت تعجب برانگیر برای اشغال جایگاه حقیقی جنبش اسلامی در رهبری این مرحله و سمت دادن به حوادث و تسلط بر امور تعیین کننده ، قابل توجیه نیست . " شقاقی مسئولیت رویارو شدن جوانان اسلامی با یأس و حرمان را متوجه اخوان المسلمین مینماید چرا که روش در پیش گرفته شده از سوی آنان در اکثر اوقات کندی و بی عملی در تصمیم گیری و حسابگری و نیز دوری از واقعیات دور و نزدیک اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فکری را همراه خود داشته که خواه ناخواه کنشهای نامساعدی را متوجه اینان میسازد . شقاقی میپرسد آیا جنبش سنتی میتواند قالب و پوستهی روشگرایی فکری و سیاسی را بدرد و در حرکت خود به تاریخ ملحق شود و ملتها را در امور روزانه و تمامی مشکلات کوچک و بزرگ یکپارچه سازد . جنبش جهاد اسلامی بر اختلاف خود با اخوان بر سرتفسیر از اسلام تأکید میکند . شیخ عبدالعزیز عوده میگوید : " تفسیر ما از اسلام خالی از ابهام است . این تفسیر متکی بر فهم ما از ابعاد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در زندگی ملتهاست . اخوان المسلمین به کارگیری کلماتی نظیر ملت ، وطن ، فلسطین و مشابهی آنها را یک کار شیطانی میداند ما نیز اسلام را میفهمیم . اسلام از سرگذشت ملتها و نیازمندیهای آنان صحبت میکند .
نقطه نظرات اخوان المسلمین و جهاد اسلامی در مورد مسائل بسیاری تفاوت دارد اما اختلاف اساسی بین دو گروه بر قضیهی فلسطینی ، پیرامون موضع نسبت به رژیمهای عربی و موضع نسبت به انقلاب اسلامی در ایران دور میزند .
جهاد اسلامی نسبت به این موضع اخوان المسلمین که خالی
از بررسی و تحلیل است انتقاد مینماید آنجا که میگویند :
" برپایی حکومت اسلامی در منطقه ، مشکل را به طور کلی پایان میبخشد و در گیری طولانی را خاتمه داده و فلسطین را در طول چند ساعت به صاحبان آن باز میگرداند . " جهاد اسلامی میگوید اگر از اخوان المسلمین راجع به حکومت اسلامی که خواستار آن هستند سوال شود ، جز یک کلام از ایشان شنیده نخواهد شد : " فکر کردن در این باره و طراحی بر آن درشأن ما نیست ، بر ماست که تلاش کنیم و فقط تلاش کنیم . "
فتحی شقاقی مشکل اخوان المسلمین در موضع گیری نسبت به قضیهی فلسطین را ناشی از دست برداشتن از مبارزهی مسلحانه میداند : " آیا عقب کشیدن رهبران اسلامی فلسطینی از صحنهی مبارزهی فلسطین و اعلان برائت آنها از بت پرستی ملی گرایی خود از عوامل حفار جدایی بین جوانان جنبش اسلامی و بسیاری از فرزندان ملت ما نبود ؟ و شاید آنها بیشتر از همه راجع به توطئههای یهودیت و برنامههای آن سخن گفته و احیانا مبالغه نیز کرده اند . با اینهمه جنبش اسلامی علی رغم اقدام نسبت به تمامی تفسیرات ذکر شده از مسألهی مقابله با رژیم یهودی در فلسطین فاصله گرفته است . از نظر جهاد اسلامی ، حتی در صفوف جنبش اسلامی ، گروههای و نیروهای بزرگی وجود دارند که همان سیاست عرفات را درپیش گرفته اند : اقدام به بازیهای بین المللی ، موازنه های ، هم پیمانیها ، لیبرال بودن و روش و ارتباطات ، نیروی مالی ، تبلیغات ، قدرت طلبی و نفوذ به عنوان یک جایگزین برای جهاد مستمر ، اتکا به خدا و نیروهای ملتهای فهمیده مسلمان است . در رابطه با موضع گیری نسبت به رژیمهای عربی ، جهاد اسلامی این حکومتها را پاسداران حقیقی امنیت رژیم صهیونیستی میداند و معتقد است که آنها ابزار حقیقی هستند که یهود و استعمار برای سرکوب جنبشهای مجاهد مورد استفاده قرار داده و میدهد . در حالی که اخوان المسلمین با رژیمهایی مثل عربستان سعود ، مصر و اردن همزیستی داشته و حتی از کمکهای مالی آنها برخوردار است . یکی از رهبران جهاد اشاره میکند که همزیستی اخوان المسلمین با این رژیمها منعکس کنندهی بریدگی اخوان از روش تاریخی و آمادگی آنها برای کنار آمدن با وضعیت موجود میباشد . طرفداران جهاد اسلامی در دانشگاه الامی نوار غزه معتقدند که مدیریت دانشگاهی که اخوان المسلمین بر آن تسلط دارد ، به اردن کمک میکند که تا برای خود مراکز نفوذی در نوار غزه ایجاد نماید . این افراد به وجود محور آمریکایی اسرائیلی سعودی اشاره میکنند که بر منطقه مسلط است . طرفداران جهاد اسلامی در بیانیهای گروه اخوان المسلمین در نوار غزه را متهم میکنند که تلاش دارند تا نوار غزه را به رژیم اردن ارتباط دهند و این به عنوان برگی در دست پادشاه اردن باشد تا بتواند واردکی صلح کثیف آمریکایی بشود همچنین مدیریت دانشگاه اسلامی در نوار غزه را متهم میسازد که آمده است تا جریان اسلامی آگاه و اهل درک و ملتزم و تمامی مسلمانان شریف فلسطینی مخالف طرحهای آمریکایی را تصفیه نماید . اخوان نیز به نوبهی خود جهاد اسلامی را متهم میسازد که یک جنبش شیعی است و با کمونیستها متحد شده است . طرفداران جهاد در برابر این گونه اتهامات میایستند . آنها میگویند : " در حالی که همگی شما میدانید که در تمامی فلسطین از دریای مدیترانه تا اردن حتی یک شیعه پیدا نمیشود ، کسانی پیدا شده اند که به دروغ میگویند جهاد اسلامی یک جنبش شیعی است . خدا میداند و آنها نیز میدانند که دروغ میگویند و ما موضع خویش را نسبت به تمام نیروها از خلال روش گرایی اسلامی تعیین میکینم . اما در مورد آنچه که به موضع گیری دربارهی انقلاب اسلامی ایران مربوط میشود ، طرفداران جهاد آن را آغاز یک تحول فراگیر میدانند در حالی که اخوان در این نظر با جهاد همراه نیستند مواضع اخوان نسبت به انقلاب ایران مثبت بود اما پس از چندی یعنی به دنبال جنگ عراق و ایران متحول شد ، و در کنار عراق قرار گرفتند . جهاد اسلامی معتقد است برخی ار رژیمهای مخالف انقلاب نمیتوانستند در ابتدا و به طور علنی رو در روی آن بایستند و لذا سکوت در پیش گرفتند و یا تظاهر به تأیید آن کردند تا اینکه جنگ آغاز شد و حملات فتنه انگیر و تحریک علیه انقلا آزاد شد . در این رابطه به رژیم حکومتی در اردن اشاره میکنند که به سازمان اخوان المسلمین در اردن فشار وارد کرد تا به اخوان ساکن سرزمینهای اشغالی دستور دهند که موضع خود را نسبت به انقلاب ایران تغییر بدهند .
جهاد اسلامی معتقد است اخوان المسلمین به اختلاف بین شیعه و سنی به عنوان یک پوشش برای اتخاذ موضعی مخالف انقلاب اسلامی ایران دامن زدند . طرفدارن جهاد اسلامی اشاره میکنند که اخوال السلمین در کرانهی غربی و نوار غزه هنگامی موضعی خصمانه نسبت به انقلاب اسلامی اتخاذ کردند که رهبران اخوان المسلمین در خارج موضعی این چنین نگرفته بودند . در این رابطه میتوان به مواضع عصام عطار از رهبران تاریخی گروه اخوان المسلمین ، و فتحی یک اندیشمند مشهور اسلامی ، موضع تشکیلات بینالمللی اخوان المسلمین در موضع الازهر در مصر ، موضع جهاعت اسلامی در پاکستان و موضع ابوالاعلی مردودی علامهی برجستهی اسلامی اشاره کرد که همگی نسبت به انقلاب ایران دوستانه بود و نه خصمانه . بنابراین چنین پیداست که اخوان المسلمین متشتت است و در حال تجزیه و انشعاب به سر میبرد بدون آنکه کمترین حد توافق بین آنها وجود داشته باشد . این تجزیه و انشعاب نتیجهی دردناک مواضع عاجرانه و واپسگرایانه است . شیخ عبدالعزیز عوده اشاره میکند که حملهی گروه اخوان المسلمین به جنبش
جهاد اسلامی از سال 1918 آغاز شد ، چیزی که تلاشهای جهاد اسلامی برای در پیش گرفتن کار مسلحانه در زمانی زودتر را به تعویق انداخت عوده موضع منفی اخوان المسلمین نسبت به جهاد را اینگونه تفسیر میکند که اخوان نگران آنند که جهاد بدیل و جایگزین آنها شود . مواضع سیاسی جهاد اسلامی نسبت به اخوان امسلمین توأم با انتقاد ، مقابله ، رد و عدم پذیرش است .
- سازمان آزادی بخش فلسطین ( ساف ) : جهاد اسلامی سمت گیری غیردینی این گروهها مختلف عضو ساف به خصوص گروههایی که دارای عقاید مارکسیستی میباشند را نمیپذیرد و با آنها مخالفت میکند . در میان این گروهها از وجود نوعی رابطه بین فتح و جهاد اسلامی صحبت میشود که چنین چیزی وجود خارجی ندارد . موضع جهاد اسلامی حتی نسبت به فتح در بسیاری از موارد منعکس کنندهی مظاهر اختلاف و تشنج در ابعاد نظامی و سیاسی و ایدئولوژیک میباشد و این بعد از آن بود که فتح به آمیخته از اسلام ، ملی گرایی ، لیبرالیسم واخیراً چپگرایی ، تبدیل گردید ، و پس از آنکه رهبران آن از جوهر اسلامی خویش دور شدند و سیاست مانور و سازش را برای محافظت از خود و دستاوردی شان انتخاب کردند . با این وصف شیخ عبدالعزیز عوده میگوید : " اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک ، ساف استفاده از خشونت علیه نیروهای ملی را توجیه نمیکند ، ما به دیدگاه اساسی تر این و تمامی نیروهای ملی احترام میگذاریم چرا که به گفت و گو به عنوان تنها راه برای رسیدن به تفاهم مشترک ، ایمان داریم . اختلاف اساسی ما فقط با اشغالگران اسرائیل است . " در مورد موضع جهاد اسلامی نسبت به گروههای تشکیل دهندهی ساف و به طور کلی جنبش ملی ، یکی از رهبران جهاد اسلامی مینویسد : " گروههایی به دلیل رهبری مردم فلسطین ، به مردم و قضیهی فلسطین و امت ما ضرر رساندیدند . این فرصت فقط به دلیل غیاب مسلمین به آنها است داد . ما مسلمانان ، این تشکیلات وهیأتها و احزاب را رد نکرده و از آنها اکراه نداریم و با آنها به این دلیل مخالف هستیم که حامل اسلام نیستند و به قرآن حکم نمیکنند . ما از آنها میخواهیم که افکار و عقاید ضد اسلام را هرچه که باشد کنار نهند و به اسلام و قرآن درگفتار و در عمل پایبند شوند . اما متأسفانه این تشکیلات از آغاز به وجود آمدن تا به امروز ، اسلام رابه طور کامل رد کرده و میکند . اصول و میثاق و قوانینی وضع کرده اندکه هیچ رابطهای با اسلام ندارد . و ما و مردم مسلمان ما به این دلیل رهبری این تشکیلات راقبول نخواهند کرد . ( نک - : جهاد و ساف )
د - عملکرد و اقدامات جهاد اسلامی :
جنبش جهاد اسلامی از آغاز پیدایش در فلسطین از سه مرحله عبور کرده است . در هر مرحله اقداماتی صورت گرفته که مجموع این اقدامات ، عملکرد جهان اسلامی را نشان میدهد . شماره گذاری این مراحل فقط نشان دهندهی تقدم و تأخر اموراست و به معنی پایان یک مرحله و عدم تکرار آن نمیباشد . به دیگر بیان قرار گرفتن درمرحلهی سوم به معنی پایان اقدامات مرحلهی دوم یا اول نیست بلکه معنی آن این است که اقدامات مرحلهی سوم بعد از مرحلهی اول و دوم صورت گرفته و ممکن است در این دوران اقدامات مرحلهی اول نیز مجدداً تکرار شود . "
1 - مرحلهی اول :
مرحلهی آماده سازی و بسیج از طریق کار سیاسی و مردمی و تبلیغ در مساجد و دانشگاهها و اتحادیهها و جزوات و اعلامیهها و نشریههای مخفی است .
بدیهی است بخش مهمی از کار سیاسی و تبلیغی از طریق جزوات ، اعلامیه ها ، نشریهها مخفی یا به عبار ت بهتر مطبوعات صورت میگیرد . جهاد اسلامی مطبوعات محلی منظمی در نوار غزه و کرانهی غربی ندارد . بعضی اوقات یا به بهانهی بعضی مناسبتهای مهم به صدور بیانیه و یا اعلامیه جهت بیان دیدگاههای خود نسبت به قضیهای معنی اقدام میکند . مطبوعات منظم که تا حد زیادی دیدگاههای جهاد اسلامی را بیان میکنند ، درخارج از سرزمینهای اشغالی چاپ شده و به داخل سرزمینها اشغالی وارد و به طور مخفیانه مجدداً چاپ و تکثیر میشود . اهم آنها عبارتند از :
- مجلهی " البیان " به سردبیری دکتر خالد دیاب از رهبران و فعالان غیر نظامی جهاد اسلامی که در اندن منتشر میشود .
- " الطلیعة الاسلامیه " یک مجلهی ماهانه است و در لندن به چاپ میرسد . این مجله در سال 1982 آغاز به انتشار کرد و خطی نزدیک به انقلاب اسلامی را در پیش دارد . جهاد اسلامی خود چند سال این ماهنامه را در لندن منتشر میکرد و در اراضی اشغالی مجاهدانی چون دکتر فتحی شقاقی آن را تکثیر میکردند . بعد از آن نیز این مجله تا حد زیادی نظرات جهاد اسلامی را منعکس میکرد .
- نشریهی دو هفتگی " الاسلام و فلسطین " از نشریات جهاد اسلامی محسوب میشود و در قبرس به چاپ میرسید .
- مجلهی " المختار الاسلامی " که یک مجله ماهانه است ، در قاهره به چاپ میرسد و دیدگاههای جریان اسلامی تندرو در مصر را بیان میدارد . این مجله از سال 1979 آغاز به انتشار نمود و سردبیرآن حسین احمد عاشور میباشد .
- هفته نامهی " المجاهد " که ارگان رسمی خبری جهاد اسلامی میباشد و از سال 1984 در بیروت منتشر شده است .
کار تبلیغی و بسیج مردمی ، علاوه بر گسترش نفوذ جهاد اسلامی ، موجب تحکیم ساختار تشکیلاتی آن میشود به این ترتیب که طرفداران گروه ، درمساجد و دانشگاهها و دیگر
نهادهای اجتماعی متشکل میشوند و از این طریق به عضویت جهاد در میآیند . هم اینک اعضای جهاد بر چهار مسجد در نوار غزه تسلط دارند . یکی از این چهار مسجد ، " مسجد عزالدین قسام " است که مقر شیخ عبدالعزیز عوده رهبر روحانی جهاد اسلامی قبل از تبعید او توسط نظامیان اسرائیلی بوده است . دو مسجد دیگر درشهر غزه و مسجد چهارم در رفح میباشد .
جهاد اسلامی دارای یک باشگاه ورزشی نیز میباشد که علاوه بر اعضا ، طرفداران جوان جنبش نیز به آنجا رفت و آمد میکنند و در میان دانشجویان دانشگاه اسلامی نیز صدها تن از طرفداران جهاد اسلامی وجود دارند به اضافهی تعدادی دیگر درمیان دانشجویان سایر دانشگاههای اراضی اشغالی که در حال تزایدند .
تعدای از اعضای گروه اخوان المسلمین نیز نسبت به جهاد اسلامی همدلی دارند بدون آنکه آن را به صورت علنی اعلام دارند .
در همین مرحله مسئولان اسرائیلی تعداد زیادی از فرزندان جنبش جهاد اسلامی را دستگیر کردند . در این مورد دکتر فتحی شقاقی رهبر جهاد اسلامی میگوید : " هنگامی که برای اولین بار شخصاً در برابر قاضی اسرائیلی قرار گرفتم فهرستی از اتهامات مرا پیش روی من گذاشتند که اولین آنها این بود که تو متهم هستی که اقدام به تأسیس یک سازمان دینی نمودهای که دعوت خمینی برای نابودی اسرائیل و سیطرهی اسلام بر جهان را تأیید میکند . " جهاد اسلامی از این مقدمه نهایت حسن استفاده را نمود . به این صورت که اعضای جهاد در زندان تعدادی از زندانیان را برای پیوستن به جنبش خود جذب کردند . وجود تعدادی از رهبران جهاد اسلامی در داخل زندانها این امر را تسهیل میکرد . زیرا که خود به عضوگیری و انتخاب اعضای جدید از میان زندانیان اقدامی میکردند . به طور کلی زندانهای اسرائیل نقش مهمی را در جذب طرفداران جهاد اسلامی ایفا کرده است !
2 - مرحلهی دوم :
مرحلهی آغاز مبارزه و جهاد مسلحانه است . در این دوران جهاد اسلامی در زمینههای نظامی به فعالیت پرداخته و استراتژی کار سیاسی خود را به منصه ظهور رسانیده است . در زمانی که نیروهای لائیک از مبارزهی مسلحانه دست برداشته و به بازیهای سیاسی کشیده شده بودند ، جهاد اسلامی راه جهاد را گشود و بدین ترتیب در ایجاد اعتماد به نفس در مردم فلسطین تأثیر زیادی گذارد . نیروهای لائیک در این رهگذر بی آنکه ره آوردی داشته باشند خود را خوار و ذلیل ساختند اما جهاد با روحیهی قوی وارد این میدان شده ، تا جایی که عملیات شهادت طلبانه ، یک روش اساسی در عملکرد جهاد اسلامی شد .
در این مرحله ، جهاد اسلامی به یک سلسله عملیات دست زد که برخی بسیار موفقیت آمیز بوده و برخی دیگر چندان موفق نبوده است . علاوه بر این ، در یک رشته از این عملیات ، پارهای از بخشهای اسرائیل را مورد هدف قرار میداد . این شیوه شبیه استراتژی جنگ چریکی است که به هدفهای نظامی محدود نبوده و میدان مشخصی برای نبرد قائل نیست بلکه بر متعدد بودن محورهای عملیات استوار است به طوری که به تمام بخشهای دولتی گسترش مییابد . این روش به منظور تحلیل بردن قوای دشمن و واداشتن وی به نبرد دراز مدت و پراکنده ساختن قوای دفاعی آن میباشد . همچنین ساختار جهاد اسلامی از نظر به کارگیری گروههای ضربتی و گستردگی جغرافیایی وسیع به ساختار ویژهی جنگ چریکی شباهت دارد . اقدامات جهاد اسلامی در نبرد مسلحانه برای مقابله با اشغال ، حتی با دیگر گروهها که شیوهی نبرد مسلحانه را در پیش گرفته اند تفاوت دارد . به عنوان نمونه مواردی که جهاد اسلامی مسئولیت هرگونه عملیات نظامی را انجام یافته اش را به عهده میگیرد ، بسیار نادر است به خاطر اینکه مستمسکی به دست اشغالگران در جهت پیگرد اعضای خود ندهد . با این حال جهاد اسلامی آثار انگشتانش را بر عملیاتی که اقدام به آنها مینماید . و معمولاً با جدیت و موفقیت همراه است به جای میگذارد و جهاد اسلامی از نام " سرایا الجهاد " که به هستههای نظامی تابع آن درنوار غزه و کرانهی باختری رود اردن اشاره دارد استفاده مینماید .
برخی از عملیات جهاد اسلامی عبارتند از :
- عملیات قتل سه اسرائیلی با استفاده از چاقو و تلاش در جهت قتل یکی از کسانی که با اشغالگران همکاری مینموده و پرتاب بمب که توسط علی عبدالرحمن فضل القبق و خالد مطاوع الجعیدی انجام شد . این دو تن دستگیر ، محاکمه و زندانی شدند . یک دادگاه نظامی در 12 مارس سال 1987 که اسرائیلیها نتوانستند آنها را دستگیر کنند . این کار عکس العملهای مثبتی در میان ساکنان به همراه داشت . پس از آن تعدادی عملیات موفق علیه اسرائیل صورت گرفت .
- کشتن یک اسرائیلی به نام جلیل جروسی در منطقهی الشجاعیه در تاریخ 25 ماه مه سال 1987 که با موفقیت رو به رو شد .
- عملیات قتل کاپیتان رون تال فرمانده پلیس نظامی در نوار غزه در تاریخ 12 اوت سال 1987 که با موفقیت رو به رو شد .
- تیر اندازی به یک اتومبیل اسرائیلی و اصابت گلوله به 2 نفر سرنشینان آن در تاریخ 16 اوت سال 1987 که با موفقیت رو به رو شد .
- برنامه ریزی برای انفجار اتومبیل بمب گذاری شده در داخل اسرائیل در ماه سپتامبر سال 1987 که توسط اعضای هستهای از جهاد صورت گرفت . این اعضا از مناطق نابلس ، طولکرم ، قلقیلیه و بیت لحم بودند . این اتومبیل در برابر " مبانی الامه " ( ساختمان ملت ) در بیتالمقدس غربی قرار گرفت .
- لو رفتن هستهی جهاد در منطقهی الشجاعیه در قلب غزه در تاریخ 6 اکتبر سال 1987 که هجوم نیروهای اسرائیل به آنجا به وقوع درگیری و رویارویی بین چهار تن از اعضای جهاد اسلامی با نیروهای امنیتی اسرائیل منجر شد . طی این درگیری یک افسر امنیتی اسرائیلی به هلاکت رسید علاوه بر این چهار نفر اعضای جهاد نیز به شهادت رسیدند . این درگیری تأثیر مهمی دربر انگیختن مردم نهاد به گونهای که پس از آن تظاهرات کوبنده در نوار غزه آغاز شد و به طور منقطع تا آغاز انتفاضه ادامه پیداکرد .
- در اثنای یک گردهم آیی در نزدیکی دیوار ندبه ، اعضای جهاد اسلامی سه بمب دستی به سمت سربازان لشگر اسرائیلی پرتاب کردند . در اثر آن 70 تن از نظامیان مجروح و پدر یکی از نظامیان کشته شد . سه جوانی که اقدام به این عملیات کردند عبارت بودند از طارق الملیس و عبدالناصر الملیس هردو از بیتالمقدس و ابراهیم حسن علیان . این عملیات به نام " عملیات باب المغاربه " در تاریخ 15 اکتبر سال 1986 انجام شد و از مشهورترین عملیاتی است که جهاد اسلامی درکرانهی باختی و نوار غزه اقدام به آن کرده است . گروه جهاد اسلامی در امان مسئولیت این عملیات را به نام جبههی اسلامی برای آزادی فلسطین بر عهده گرفت .
- کشته شدن یک اسرائیلی در تاریخ 2 دسامبر 1987 در شهر غزه که در واقع دو روز قبل از انتفاضه توسط اعضای جهاد صورت گرفت . سالهای 1986 و 1987 سالهای اسلام مجاهد در فلسطین بود . در این سالها خون پاک و طاهر اعضای جهاد اسلامی زمینه را برای انتفاضه آماده کرد . این مجموعه عملیات و حوادث که در منفجر ساختن اوضاع نقش کمک کننده را داشت ، قبل از آغاز انتفاضه حدود 50 تا 60 عضو جهاد اسلامی در زندانهای اسرائیل به سر میبردند که در پی اقدام به عملیات نظامی یا تلاش در جهت اقدام به عملیات نظامی علیه اشغالگران زندانی گردیده بودند .
جهاد اسلامی در عملیات نظامی خود از سلاح سرد ( چاقو و خنجر ) و سلاح گرم استفاده میکند . شایع است که سلاح گرم را از جنبش فتح به دست میآورد و یا اینکه به طور قاچاق از طریق اردن یا از طریق دریا و یا شبه جزیره سینا تهیه میکند و یا اینکه از بازار سیاه عالم سفلی در اسرائیل خریداری میکند . عالم سفلی در اسرائیل به طبقهای از یهودیان اطلاق میشود که نسبت به دولت یهودی چندان پای بند نیستند و به امور خلاف نظیر مواد مخدر و دزدی و غیره اشتهار دارند . این افراد سلاح را در برابر پول و مواد مخدر در اختیار مشتری قرار میدهند . به دست آوردن سلاح که از عالم سفلی با خطرات شدید امنیتی همراه است . شایع است که لو رفتن هستهی جهاد در منطقهی الشجاعیه در 6 اکتبر سال 1987 رابطهای با مسألهی تهیهی سلاح از طریق عالم سفلی در اسرائیل داشته باشد .
3 - مرحلهی سوم :
به دنبال شرایط موضوعی در طول مدت بیش از 20 سال پس از اشغال کرانهی غربی و نوار غزه توسط اسرائیل انتفاضهی مردمی در ماه دسامبر سال 1987 آغاز شد . حالت نابسامان مستمری که جنبش مقاومت ملی با آن رو به رو بود و عدم اهتمام رو به ازدیاد رژیمهای عربی نسبت به قضیهی فلسطین به اضافه سرسختانه بودن مواضع اسرائیل در مقابله با تمامی امتیازهای عربی و فلسطین ، درنتیجهی همهی اینها ، فلسطینیهای داخل سرزمنیهای اشغالی صورت خود اتکایی بیشتری برای ایستادگی در برابر اشغالگران احساس کردند . جهاد اسلامی نیز که یک جنبش فلسطینی و در داخل سرزمینهای اشغالی بود در این جریان قرار گرفت . جنبش جهاد اسلامی که با عملیات 6 اکتبر سال 1987 در منطقهی الشجاعیه شهر غزه و نیز دیگر عملیات در برافروختن آتش انتفاضه نقش مهمی را ایفا کرده بود ، در سومین مرحله از آغاز پیدایش خود در مسیر انتفاضه قرار گرفت و وارد این حرکت مردمی شد . اعضای جهاد اسلامی از اولین کسانی بودند که در انتفاضه شرکت جستند و از روز اول و به طور روزمره در همراهی رویدادهای انتفاضه حاضر بودند . هفتهها گذشت تا سایر نیروهای اسلامی و ملی صفوف خود را برای شرکت در انتفاضه منظم کردند . همین نشان دهندهی آمادگی قبلی جهاد برای ورود در انتفاضه و در نتیجه ، پذیرفتن آن به عنوان عامل مؤثر ایجادی میباشد . علاوه بر ایجاد ، دلایل کافی وجود دارد که جهاد اسلامی در تضمین استمرار انتفاضه به خصوص در اوایل آن بی نهایت مؤثر بودند . در بسیاری از مناطق غزه اعضای جهاد اسامی در تظاهرات و راهپیماییهای شبانه شرکت کردند . اما نقش راهبرانهی جهاد اسلامی ، به دلیل ضربات پی در پی که مسئولان اسرائیلی بر آنها وارد کردند ، با همان حجم ادامه نیافت . این ضربات مانع شد که جهاد بتواند نفوذ بیشتر و محسوس تری بین مردم پیدا کند . علاوه بر این جهاد اسلامی در نشریههای معدودی که توزیع میکرد و همچنین نوشتههای دیواری ، از اتخاذ هرگونه موضع مخالف با طرحهای رهبری ملی متحد برای انتفاضه که جهاد اسلامی طرف مستقیم در آن نبود ، خودداری کرد . بعضی معتقدند که درگیری با اشغالگران برخی از انواع هماهنگی بین جهاد و رهبری ملی متحد لااقل در سطح محلی وجود دارد . البته
امر مربوط به اوائل جریان انتفاضه میباشد . بعد از آنکه مدتی از انتفاضه گذشت و به دلیل حوادثی که به وقوع پیوست جهاد اسلامی کاملاً رو در روی رهبری ملی متحد قرار گرفت .
مشارکت فعال جهاد در انتفاضه عاملی بود که جایگاه خود را به طور اخص درمقابل گروه اخوان المسلمین مستحکم سازد . یکی از رهبران جهاد میگوید : " جهاد تنها سازمانی است که میتواند متدینین سنتی مسلمان را وارد انتفاضه کند . تا کنون اسرائیلیها هرآنچه را که در توان داشتند انجام دادند تابین جناحهای مختلف تفرقه بیاندازند اما موفق نشدند . "
در زمانی که انتفاضه به خوبی در میان مردم جاری شده بود ، نوزدهمین دورهی کنفرانس ملی فلسطین در الجزایر از 12 تا 15 نوامبر سال 1988 برگزار و طی آن قطعنامه 242 سازمان ملل به رسمیت شناخته شد . در 13 دسامبر 1988 در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ژنو یاسر عرفات سخنرانی کرد و دو روز بعد در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که شرایط آمریکا برای آغاز مذاکرات را پذیرفته و آماده است مذاکرات را آغاز نماید .
در اثنای برگزاری نوزدهمین دروهی مجلس ملی فلسطین ، تعارض مواضع جهاد اسلامی و ساف واضح شد . در این زمان جهاد اسلامی بیانیهای صادر کرد و در آن طرحهای سیای مطرح شده در مجلس را مورد اعتراض قرار داد پس از اتخاذ تصمیمات ، جهاد اسلامی بیانیهای دیگر صادر کرد و قبول قطعنامه 242 را محکوم نمود . در این بیانیه آمده است : " قبول این قطعنامه یعنی صرف نظر از قسمت مهم از فلسطین ، پس از چندین سال فریفتن و نیرنگ زدن به مردم است . قبول این قطعنامهی آیندهی درگیری را از درگیری با دشمن به دگیری در خود صحنهی فلسطین منتقل میسازد . و این دولت اگر ایجاد شود ، نه فقط از بقیهی فلسطین هم چشم پوشی خواهد کرد بلکه دولتی برای تمام مردم فلسطین به خصوص بخشی از آن که پراکنده شده و یا در داخل مرزهای سال 1948 باشند ، نخواهد بود . همچنین این دولت قادر به پایداری نخواهد بود مگر با پیروی از کشورهای کوچک و بزرگ و در میان پلی خواهد بود برای توسعهی طرح صهیونیستها درکل منطقه . " بیانیه میافزاید : " قطعنامه 242 درغیاب گروههایی از رزمندگان و بخش مهمی از مردم فلسطین که همان بخش اسلام سیاسی است ، انجام میپذیرد ، این بخش از مردم که دائماً در صحنهی مبارزات فلسطینی حاضر بوده اند . "
جهاد اسلامی نسبت به تحول انتفاضه از ابزار آزادی بخش به ابزار حل و فصل آنچنانی قضیهی فلسطین هشدار داد و آن را با قضایای پس از جنگ اکتبر سال 1973 یعنی آنگاه که انورسادات رئیس جمهور مصر از نتایج مثبت جنگ در جهت حل و فصل قضیه و نه آزادسازی سرزمین ، استفاده کرد مقایسه نمود . در یکی از جزوات جهاد اسلامی آمده است : " هنگامی که انتفاضه در فلسطین اشغالی به وجود آمد ، اسلام گرایان از درک امکانات قدرت و خیزشی که - در صورت تحول آن به قضیه اساسی نیروهای اسلامی - در ورای آن پنهان بود عاجز ماندند و انتفاضه و مردم آن و نیروهای اسلامی آن را در برابر بادهای موازنه تنها گذاشتند تا اینکه نیروهای محلی و بینالمللی توانستند آن را به یک پل برای امتیاز دادنهای بزرگ تبدیل سازد . "
جهاد اسلامی معتقد است آنچه که رهبری سازمان آزادی بخش انجام میدهد ، به مثابهی یک خودکشی سیاسی و شبیه شیوهی دیپلماسی گام به گام است که با سوء استفاده از انتفاضه آغاز و با کنار نهادن عناصر قوت و وحدت و یکپارچگی آن و به کارگیری باقی ماندگان آن برای امضای توافق نامهای که در بهترین حالت از موضوع خودمختاری مطرح در کمپ دیوید تجاوز نخواهد کرد پایان خواهد یافت . ( ن . ر : جهاد اسلامی و ساف ، روابط )
در تاریخ 20 مارس 1989 بیانیهای از طرف جهاد اسلامی منتشر شد : " جهاد اسلامی از هر نوع معامله بر روی حقمان در تمامی وطن و یا آمادگی برای چشم پوشی بر یک وجب از سرزمین مقدسمان به خدا پنای میبرد . ما از هر ندایی یا دعوتی که خواستار به اصطلاح انتخابات و یا کنفرانس بینالمللی گردد و یا بر روشی که صاحبان حق را به بدترین لعنت یعنی کوتاه آمدن از حق خودشان بکشاند ، به خداپناه میبریم . " سپس سوال میکند : " آیا میتوان نقش نمایندگی را که رهبری سازمان آزادی بخش در طول دو دههی اخیر بازی کرده است از بین برد یا آن را منزوی ساخت ؟ "
در ماه آوریل سال 1989 اسحاق شامیرنخست وزیر وقت اسرائیل طی طرحی خواستار برگزاری انتخابات در سرزمینهای اشغالی شد که طبق معمول با پذیرش آن از سوی رهبری سازمان آزادی بخش موجه شد و جهاد اسلامی مخالفت خود را اعلام کرد . جهاد اسلامی ، خود عاملی بود در ایجاد انتفاضه و در تمام اوقات فعالانه در آن شرکت جست و زمانی که بازیهای سیاسی ، انتفاضه را در دام خود کشانند جهاد اسلامی در برابر ترفندهای سیاسی ایستاد و با صدور بیانیهها و چاپ نشریات متعدد مردم را به ادامهی جریان انتفاضه دعوت کرد . در تمام سالهای فشار سیاسی و تبلیغاتی ، جهاد به عملیات خود برای زنده نگه داشتن انتفاضه ادامه داد . به عنوان مثال در اولین سالگرد عملیات الشجاعیه در اکتبرسال 1988 طرفداران جهاد بیانیهای را در دامنهی محدود توزیع و تقاضای اعتصاب کردند . این دعوت با استقبال وسیعی از سوی مردم مواجه شد . اعضای جهاد همان روز به پرتاب بمبهای دستی به سوی کشتی نظامی اسرائیل در منطقهی شیخ رضوان غزه اقدام کردند که به مجروح شدن چند اسرائیلی منجر شد .
علی رغم اقدامات سرکوبگرانه و شدید مانند کشتار ، زندانی کردن و تبعید از طرف مسئولان رژیم صهیونیستی نسبت به جهاد اسلامی و برعکس برخی توقعات ، وجود فیزیکی جنبش جهاد متلاشی نشده است . حوادث ثابت نمود که جهاد اسلامی گیاهی است که اگر از جای برکنده شود ، گیاهی بزرگتر و قویتر به جای آن میروید .
در این دوران جهاد اسلامی چند عملیات علیه نیروهای اشغالگر انجام داد و برخلاف رویهی قبلی که مسئولیت عملیات نظامی را ندرتاً به عهده میگرفت ، همه آنها را به عهده گرفت . این تغییر رویه پس از آغاز انتفاضه و در پی ضربات پی در پی که از طرف مسئولان اسرائیلی بر جنبش وارد میشد صورت گرفت برای تأیید وجود و استمرار آن بود .
- در تاریخ سوم ماه مه سال 1989 شخصی به نام نضال زلوم با چاقو به تعدادی از اسرائیلان در خیابان یافا دربیت المقدس غربی حمله کرد . در این حمله 2 تن کشته و سه دیگر مجروح شدند . گفته میشود این شخص به جهاد اسلامی گرایش داشته است .
- حمله با بمب دستی به گشت اسرائیلی در شهر خان یونس در نوار غزه در تاریخ 4 اوت سال 1989 که منجربه مجروح شدن 4 سرباز اسرائیلی گردید .
- حمله با بمب آتش زا به اتومبیل شهرداری تابع حکومت اسرائیل در شهر رام ا... در تاریخ 14 اوت سال 1989 که به زخمی شدن 4 تن ازمأمور مالیاتی اسرائیل منجر شد .
آیندهی جهاد اسلامی به حسن تدبیر و عمل خودش بستگی دارد . هیچ شکی نیست که جهاد اسلامی به عنوان یک نظریهی نیکو و چارچوب مناسب برای آماده سازی بسیاری از جوانان فلسطینی باقی خواهد ماند و در این زمینه با جریان اسلامی سنتی و نیروهای ملی رقابت خواهد کرد . و اگر آنها مواضع خود نسبت به قضیهی فلسطین را متحول نسازند ، زمینه برای جهاد اسلامی مساعدتر میشود .
ه - - منابع الهام بخش در تفکر و خط مشی جهاد اسلامی :
سه شخصیت اسلامی وجود دارند که در میان رهبران اعضا و طرفداران جهاد اسلامی از احترام خاص برخوردارند و شایستهی اقتدار میباشند : حسن البناء ، سید قطب و شیخ عزالدین قسام . اضافه بر اینها انقلاب اسلامی در ایران و رهبر آن امام خمینی ، از اهمیت خاصی نزد جنبش جهاد اسلامی برخوردار است . بعضی معتقدند جنبش جهاد اسلامی تفکر ایدئولوژیک و سیاسی خود را به طور کلی از تهران میگیرد .
1 - حسن البناء :
جنبش جهاد اسلامی حسن البناء را رهبری اسلامی میداند که جریان پرتو و پویای اسلامی را به وجود آورد . این جریان بین دو گرایش اسلامی سلفی و اصلاحگر با موفقیت همراه شد .
شیوهی تلاش برای احیای مجدد دعوت اسلامی از نظر حسن البناء در سه بعد صورت میگرفت . این سه بعد عبارتند از :
خیزش ، تشکیلات ، و تربیت .
شخصیت حسن البناء و نقشهای متعددی که وی در الهام بخشی به طرفداران گروه اخوان المسلمین و جنبش جهاد اسلامی ایفا نمود یکسان است . او بنیان گذار گروه بود ، ساختار تشکیلاتی را به وجود آورد ، محتوای دعوت و اهداف و ابزار آن را تعیین کرد و بر خط مشی و اجزاء و هر عملی که دعوت میطلبد ، اشراف کلی داشت .
2 - سید قطب :
او کسی است که با افکار و آرای خود عامل تحول در جریان اسلامی عصر خود به نمایندگان اخوان المسلمین شد . جهاد اسلامی خود را از پیشروان اسلامی میداند که سید قطب راجع به آن صحبت میکند و خیزش اسلامی بدون آن متحقق نخواهد شد . سیدقطب گرایش جدیدی را در داخل گروه اخوان المسلمین رهبری کرد . جهاد اسلامی امروز خود را در جایگاهی میبیند که همان نقش را ایفا نماید . نوشتجات سیدقطب راهنمایی برای افکار و اعمال جنبش جهاد اسلامی میباشد . کتاب " معالم فی الطریق " سید قطب یک تحلیل انقلابی است که به صراحت به راهی متمایز از گذشته دعوت میکند ، راهی نو . او ( در کتاب خود ) میگوید : " ما امروزه در جاهلیت به سر میبریم مانند جاهلیتی که اسلام هم عصر با آن بود شاید هم تاریکتر از آن جاهلیت . هر آنچه که در گرداگرد ماست ، جاهلیت است : تصورات مردم و عقاید ایشان ، عادات و سنتهای آنها ، اساس فرهنگ مردم ، هنر و ادبیات ، شریعت و قوانین و حتی بسیار از آن چیزهایی که فرهنگ اسلامی به حساب میآوریم ، منابع اسلامی فلسفهی اسلامی و تفکرات اسلامی نیز از ساختهای این جاهلیت هستند . " حسن حنفی نویسنده معروف مصری اشراه میکند که کتاب " معالم فی الطریق " سید قطب نمایانگر محور اساسی در تحول تفکرات جناح اسلام گرای سنتی به نماندگی گروه اخوان المسلمین میباشد . علاوه بر این ، افکار و نوشتجات سید قطب عامل تحول در تفکرات مسلمانان و در نهایت ایجاد جناحهایی با تفکر جهادی گردید و تکامل این افکار به تشکیل جنبش جهاد اسلامی منتهی میشود .
3 - شیخ عزالدین القسام :
نماد اول در فلسفهی جهادی برای جنبش جهاد اسلامی ، شیخ عزالدین القسام میباشد . اینکه جهاد اسلامی دراین مرحله برای قضیهی جهاد در راه فلسطین اولیت قائل است ، قسام ، منبع الهام بخش و رهبر اول جنبش به حساب میآید جهاد اسلامی به قسام به عنوان اولین رهبر قیام مسلحانهی فلسطین در تاریخ معاصر و پدر حقیقی انقلاب مسلحانه فلسطین مینگرد .
همچنین به عنوان یک روحانی انقلابی نیز به وی اشاره میشود . او سمبلی مقدس است که جهاد اسلامی لقب " مولانا الشیخ عزالدین القسام " را به او اطلاق مینماید .
قسام متولد سوریه ، تحصیل کردهی الازهر مصر و پرورش یافتهی مکتب شیخ محمد عبده که نشانههای خود را در فلسفهی قسام به جای گذاشته است ، میباشد . رسالت قسام ، جهاد علیه انگلیس و نوکران صهیونیست آن بود و از ابتدا خواستار ایستادگی در برابر استعمار انگلیس و جایگزینی یهودیان در فلسطین گردید .
قسام سمبل ایمان و شعور انقلابی و مبلغ راه جهادفی سبیل ا... وجهاد در راه وطن که نوعی جهاد فی سبیل ا... است ، میباشد . شعار او ، کتاب خدا در یک دست و تفنگ در دست دیگر بود . قسام با ایمان به اینکه راه آزادی و استقلال ، خون و انقلابی میطلبد ، پرچم مبارزهی مسلحانهی نظامی و منظم را به جای اشکال مبارزهی منفی بلند کرد و روشهای تشکیلاتی محکم را پیشه خود قرار داد .
جهاد اسلامی نیز به تبعیت از او ، روشهای تشکیلاتی محکم و قوانین انضباطی شدیدی برای اعضای خود وضع کرده است . بیشتر طرفداران قسام را کارگران و کشاورزان و اقشار فقیر و محروم تشکیل میدادند ، در مورد جهاد نیز این مطلب وجود دارد . اما جهاد اسلامی معتقد است که تفکرات و اعمال قسام بعد طبقاتی نداشته است . در یکی از نوشتههای جهاد اسلامی آمده است : " باید از اذهان خود دور کنیم که انگیزهی اصلی در پس تحرکات طرفداران قسام ، جبر اقتصادی است . همهی طرفداران قسام از قشر محروم نبودند . کسی که خود را مسلح میساخت از نظر اقتصادی باید توانمند میبود و قسام خود وضع اقتصادی خوب و باثباتی داشت . همانا ایمان در قلبهای آنان بود و نیز شعور و احساس خطر تهدید و درگیری مهمترین عامل و انگیزهی افرادی بود که پیرو قسام بودند . "
وجوه تشابه زیادی بین قیام و قسام و جنبش جهاد اسلامی وجود دارد .
قسام ، رهبران سنتی عصر خویش را با اقدامات جهادی در حرج قرار داد ، جهاد اسلامی نیز همان چیز را برای اخوان المسلمین درکرانهی غربی و نوار غزه به وجود آورد .
- قسام و دوستانش در دهه 1930 اساس گفت و گو با انگلیس را رد کردند و با این موضع گیری ، در مقابل ملی گراها ، مخالفان و احزاب سنتی قرار گرفتند ، طرفداران جهاد اسلامی نیز امروز اساس گفت وگو با حاکمان اشغالگر را رد کرده اند در حالی که برخی طرفهای ملی و مذهبی به این گونه مذاکرات یا دیدارها اقدام میکنند .
- قسام ایمان داشت که اعراب مسلمان در کشورهای مجاور بعد استراتژیک برای مردم فلسطین و انقلاب آن دارند ولی بر مردم فلسطین فرض است که در درجهی اول به خود اتکا نماید چرا که کشورهای عربی مجاور ، در زیر سلطهی استعمار به سر میبرند . جهاد اسلامی نیز معتقد است که ضرورت ایجاب میکند جهاد برای فلسطین بدون انتظار انجام پذیرد حتی بدون انتظار پیروزی و موفقیت تبلیغ جهاد اسلامی .
- علی رغم اینکه اسلام عنصر اساسی تشکیل دهندهی قیام قسام و جنبش جهاد اسلامی است ، اما هر دو جنبش ، مهمترین تجلی روابط مستحکم دین و وطن میباشند .
- قسام ، انگلیس و صهیونیسم در فلسطین را یک میدانست جهاد اسلامی نیز معتقد است آمریکا و اسرائیل دو روی یک سکه هستند .
- قسام میدانست در پیش گرفتن راه جهاد ، به شهادت او منتهی خواهد شد و این همان روحیه است در جوانانی که امروز به صفوف جهاد اسلامی میپیوندند . این روحیه آن چنان در اعضای جهاد اسلامی قوی تر است که عملیات شهادت طلبانه ، نوعی شیوه عملکرد برای جهاد اسلامی محسوب میشود .
4 - انقلاب اسلامی ایران :
در مورد تأثیر انقلاب اسلامی در ایران و رهبری آن امام خمینی چنان که قبلاً نیز گفته شد این انقلاب منبع الهام در سطوح فکری و عملی بوده است . از ابتدا بنیان گذاران جهاد تلاش میکردند از انقلاب اسلامی در ایران درس بگیرند و آن را با صحنهی فلسطین تطبیق دهند . اندیشمندان جهاد اسلامی معتقدند که خطر اسرائیل فقط در اشغال یک قسمت از سرزمین اسلامی یعنی فلسطین و قرار کردن اهالی آن و رواج فساد یهودی در آنجا ، نهفته نیست . بلکه این کار قسمت مرکزی یک طرح برای پاره پاره کردن امت اسلامی و غرب زده کردن آن و خاضغ نمودن و بنده ساختن آن و از بین بردن اراده و قرار دادند یوغ بندگی بر گردن آن میباشد . هدف ، تبدیل به یک قدرت نظامی میباشد که تا حکومتهای تجزیه شده را بلرزاند و آنها را مجبور به تبعیت کند و رهبری این جریان به عهدهی آمریکاست و تا اجرای کامل توطئههای غرب و شرق در مقابله با اسلام و مسلمین ادامه دارد . لذا اسرائیل باید از بین برود چرا که به دنیا آمد تا از بین برود . این موضع جهاد اسلامی با موضع امام خمینی راجع به اسرائیل دقیقاً تطابق دارد . امام خمینی از بین بردن جرثومهی فساد اسرائیل را بر تمام کشورهای اسلامی واجب میداند . دکتر فتحی شقاقی در کتاب خویش با نام " امام خمینی ، راه حل اسلای و جایگزین " فتوای امام خمینی راجع به وجوب دینی در تلاش جهت از بین بردن رژیم صهیونیستی را نقل کرده اند .
انقلاب ایران ، در میان کشورهای اسلامی ، به لبنان خاص دارد و حزب الله لبنان که طرفدار ایران است در آنجا دست به
کارهای قهرمانانهای زده است . جهاد اسلامی نیز معتقد است کسانی که اسرائیل را از جنوب لبنان خارج ساختند ، مسلمانان بوده اند و مقابله با رژیم صهیونیستی تا نابودی کامل آن امکان ندارد مگر از طریق عقیدهی اسلامی و جنگ آزادی بخش مردمی . تنها اسلام به عنوان یک دین و به عنوان یک تاریخ و تمدن و نظام قادر است به مقابله با مشکل بپردازد ، آن را درک نماید و درگیری را رهبری نموده آن را پایان بخشد زیرا که طرف حقیقی و مورد هدف شعور و فهم است و احساس آن میباشد . این باور دینی و دین باوری اساس و پایهی انقلاب اسلامی در ایران و جنبش جهاد اسلامی میباشد .
مآخذ :
- خسروشاهی ، سید هادی : اسرائیل پایگاه امپریالیسم ، و حرکتهای اسلامی در فلسطین ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ اول 1370 .
- ابوعمرو ، زیاد : جنبشهای اسلامی در فلسطین ، هادی صبا ، نشر سفیر ، تابستان 1371 .
- مصطفی ، هاله : الجهاد اسلامی فی الأراضی المحثله ، فصلنامه قضایا فکریه ، شماره 6 ، نیسان/آوریل 1988 .
- " الجهاد الاسلامی " تنظیم فلسطینی یجمع بین الدین و القومیه ، القبس ، 11/12/1988 .
- ساره ، فایز : الحرکة الاسلامیه فی فلسطین : وحدة الایودیو لوجیا و انقسامات السیاسیة ، المستقل العربی ، 1989 .
- ساره ، فایز : الظاهرة الاسلامیة فی فلسطین ، مرکز الدراسات الفلسطینیة ، دمشق 1988 .