آموزش و پروش
سازمانبندی آموزش در فلسطین ، به قانون آموزش عثمانی باز میگردد . این قانون در سال 1286ق/1869م صادر شد ولی نظام آموزش در قانون 1913 تثبیت شد . هدف از تدوین این قانن ، تقویت نظارت امپراتوری بر مدارس بود . با این همه ، اکثریت مؤسسات متصرفیهی بیتالمقدس ، دور از نظارت امپراتوری ، همچنان در دست میسیونرهای بیگانه بود .
قانون آموزش عثمانی ، مدارس را به دو دستهی عمومی و خصوصی تقسیم کرد . نظام مدارس عمومی دولتی بر پایهی الگوی فرانسوی طرحریزی شد : آموزش - در فرض - رایگان و اجباری بود ، آموزش دینی شالودهی آن را تشکیل میداد و زبان آموزش ترکی بود . در این نظام ، آموزش دختران غالباً نادیده گرفته میشد .
در پی انقلاب عثمانی در سال 1908 اصلاحاتی در این قانون انجام شد که برنامههای درسی و روشهای اداری مرسوم را دربرگرفت . به این ترتیب ، گذشته از آموزش قرآن و زبان ترکی و تاریخ ، اصول بهداشت ، موسیقی ، طبیعیات و ریاضیات در برنامههای درسی گنجانیده شد و زبان آموزشی این مدارس نیز از ترکی به عربی تغییر کرد . این تغییر ، در تبدیل مدارس به کانونهای آگاهی ملی نقش داشت .
دورهی تحصیل مدارس عمومی ( دولتی ) از چهار مرحله تشکیل میشد :
الف - دبستان مقدماتی ( صبیانیه ) : در این مرحله ، آموزش اجباری و رایگان بود و چهار سال بهطول میکشید ( از 7 - 11 سالگی برای پسران و از 6 - 10 سالگی برای دختران ) . هر روستای بزرگ یا هر دو مجموعه از روستاهای کوچک مجاور ، چنین مدرسهای داشت .
ب - دبستان عالی ( رشدیه ) : مدت آموزش در این نوع مدارس چهار سال و رایگان بود . چنین مدارسی در شهرهای نسبتاً کوچک یافت میشد .
ج - دبیرستان مقدماتی ( اعدادیة ) : در این مدارس نیز آموزش رایگان بود و سه سال بهطول میکشید . در فلسطین سه مدرسه از این نوع ، در شهرهای بیتالمقدس ، نابلس و عکا وجود داشت .
د - دبیرستان عالی ( سلطانیه ) : مدت آموزش در آن سه سال بود و در فلسطین تنها یک مدرسه از این نوع در بیتالمقدس یافت میشد . در این مرحله ، تحصیل رایگان نبود ، اما دولت شهریههای دانشآموزان تهیدست را میپرداخت . این مرحله شامل یک بخش شبانهروزی اختیاری بود که دانشآموزان میتوانستند در آن زندگی کنند .
در کانر این مدارس عمومی دولتی ، مدارسی متعلق به میسیونرهای بیگانه یافت میشد که از جنبههای علمی و مختصر توجهی که به زبان عربی نشان میداد ، نسبت به مدارس یاد شده برتر بود . علاوه بر اینها ، برخی از مدارس یهودی نیز وجود داشت که توسط هیأتای بیگانه هدایت میشد ، مانند " الیانس " که کودکان یهودی را به زبان زادبوم آنها آموزش میداد . مدارس ابتدایی آبادیهای یهودینشین وابسته به جمعیت یهودی برای استعمار فلسطین نیز که به آموزش زبان عبری میپرداخت . مدارس اخیر هستهی شبکه مدارس عمومی عبری را که بعدها پدید آمد ، تشکیل میداد .
دامنهی قانون ، آموزش در مدارس خصوصی را نیز شامل میشد ، خواه مدارس خصوصی ملی که سرپرستی آنها به عهدهی یک هیأت یا گروه محلی بود ، خواه مدارس خصوصی بیگانه که زیر نظر بیگانگان اداره میشد . قانون آموزش ، مدارس خصوصی را ملزم میساخت که در زمینهی برنامههای پرورشی و شرایط تربیت آموزگاران ، از برنامههای آموزشی مرسوم در مدارس عمومی دولتی پیروی کنند .
قانون مسئولیت کلی نظارت بر آموزش را در سراسر کشور عثمانی به یک شورای عالی واگذاشته بود ، اما مسئولیت محلی به یک شورای مدنی منطقهای واگذار شده بود . این شورا که از سرشناسان منطقه تشکیل میشد ، نظارت بر برنامههای درسی ، شرایط آموزگاران ، بودجهی مدارس ، برگزاری امتحانات عمومی و دادن گواهینامههای تحصیلی را به عهده داشت .
===الف - نظام آموزش در دوران حکومت نظامی بریتانیا ( 1917 - 1920 ) :
محتویات
=
بر اثر شکست ترکیه در جنگ جهانی اول ، مدارس دولتی به حال خود رها شد و اغلب مدارس خصوصی محلی و خارجی ، به ویژه مدارس متعلق به اتباع کشورای درگیر با بریتانیا همچون آلمان و اتریش ، به حال تعطیل درآمد .
به دنبال اشغال بیتالمقدس ، به ویژه در اواخر سال 1917 ، نیاز به تأمین مجدد خدمات آموزشی افزایش یافت . از این رو مقامات نظامی بریتانیا موافقت کردند که مدارس خصوصی محلی و خارجی ، به استثنای آنهایی که به اتباع کشورهای دشمن تعلق داشتند ، بازگشایی شوند .
مقامات اشغالگر بریتانیایی مسئولیت آموزش را به عهده گرفتند و در این زمینه جانشین حکومت ترکها شدند . آنان وارث مدارس و دستگاهها و نظام آموزشی موجود بودند و بیشتر آنها را به همان صورت نگاه داشتند . چشمگیرترین تغییراتی که مقامات اشغالگر پدید آوردند عبارت بود از : جایگزینسازی زبان عربی به جای ترکی در مدارس دولتی ، گنجاندن درس زبان انگلیسی در مرحلهی معینی از برنامهی مدارس شهری و دایر ساختن دو دانشسرای تربیت معلم - یکی برای آموزگاران مرد و دیگری برای آموزگاران زن - برای تربیت کادرهایی از آموزگاران زن و مرد به منظور تدریس درسهای مدارس به زبان عربی .
ساز و کار آموزش در دوران حکومت نظامی بریتانیا با یک دستگاه اداری کوچک آغاز شد . این دستگاه مسئولیت بازسازی آموزش ، سازماندهی و بهسازی نهادهای بازمانده از ترکها و سازگار کردن آن را با شرایط تازه به عهده داشت . در واقع مدارس دولتی شهرها ، تعدادی از مدارس روستاها و اغلب مدارس خصوصی ، هستهی این کار را تشکیل میداد . در این زمینه ، بودجهی آموزشی در سال تحصیلی 1919 - 1920 به 53000 لیره رسید .
بارزترین ویژگی دستگاه اداری در این دوره ، تغییرپذیری فراوان آن بود . زیرا در طی این مدت کوتاه ، مسئولیت آموزش در میان سه تن دست به دست شد : نختسن میجر ویلیامز کارشناس امور خدمات کشوری در هندوستان ، سپس میجر تادمن نمایندهی اعزامی وزارت آموزش مصر ، و سرانجا دستیار او لیگ .
===ب - نظام آموزشی در دوران حکومت مدنی قیمومیت بریتانیا ( 1920 - 1947 ) :
=
در مادهی پانزدهم از سند قیمومیت ، آمده بود که : " هیچ فرقهای نباید از حق نگهداری مدارس ویژهای برای آموزش فرزندان خود به زبان خاص خود ، محروم بماند . و تا وقتی که این امر با شرایط عمومی آموزش هماهنگ است ، نباید این حق نادیده گرفته شود . شرایط مذکور ، از سوی دولت مقرر میشود . "
این ماده ، در کنار واقعیت تحمیلی به جا مانده از گذشته ، تأثیر بزرگی در تدوین سیاست آموزشی فلسطین در سال 1920 داشت . هدف مادهی پانزدهم از سند قیمومیت ، در مادهی بیست و دوم مورد تأکید قرار گرفت . براساس مادهی اخیر زبانهای عربی و عبری ، همچون زبان انگلیسی ، دو زبان رسمی به شمار آمد .
هنگامی که حکومت مدنی بریتانیا جای حکومت نظامی را گرفت ، با دو نوع مدرسه روبه رو شد :
- مدارس عمو میدولتی : این مدارس - در فرض - به روی همهی کودکان باز بود ، اما از آنجا که آموزش به زبان عربی انجام میگرفت ، شاگردان این مدارس را تنها کودکان عرب تشکیل میدادند . در مقابل ، شبکهای از مدارس عمومی یهودی نیز گسترش مییافت . این مدارس از مقامات حکومتی کمکهای سالانه میگرفت اما توسط شورای عمومی جامعهی یهودیان فلسطین " وعادل له امی " ( Vaad Leumi ) اداره میشد . به این ترتیب نظام مدارس عمومی به دو بخش تقسیم شد : مدارس عمومی و مدارس عمومی عبری .
- مدارس خصوصی : بخشی از این مدارس را مدارس محلی عربی تشکیل میداد که توسط هیأتها یا افراد تأسیس میشد و اغلب ، ابتدایی ، محدود و ضعیف بود . بخش دیگر مدارس خارجی بود که مدارس مختلط نیز نامیده میشد ، زیرا آمیزهای از عربها و یهودیان را در برمیگرفت ، اگرچه نسبت یهودیها ناچیز بود . سطح آموزشی این مدارس بالا بود و اغلب ، کلاسهای دبیرستانی را شامل میشد .
همهی مدارس یهودی ، خواه مدارس عمومی ، خواه مدارس " مزراحی " یهودیان شرقی یا هنرستانهای اتحادیهی کارگران یهود ، مدارس خصوصی به شمار میآمد ، زیرا نظارت ادارهی معارف بر آنها ناچیز و تقریباً هیچ بود .
===ج - ادارهی معارف فلسطین :===
ادارهی معارف فلسطین ، عملاً ، در پاییز 1920 در بیتالمقدس به وجود آمد و همزمان با آغاز کار حکومت غیرنظامی ، مدیر تازهای ریاست آن را به عهده گرفت .
وظیفهی این اداره عبارت بود از : " نظارت عمومی بر آموزش ، ارایه پیشنهاد به مقامات دولت مرکزی و مناطق اداری ، بازرسی آموزش دولتی ، توزیع کمکها و بورسهای تحصیلی ، گردآوری دادههای آماری و مقایسهی آنها و سرانجام نظارت بر امتحانات و هدایت و ادارهی آنها . اداره همچنین با استفاد از اوراق بهادار دولت ، به اداره و تأمین مالی مدارس نظام عمومی عربی - معروف به مدارس دولتی - میپردازد و استخدام آموزگاران را به عهده دارد و سرانجام ، از طریق بازرسی و اقدامات دیگر بر نظام عمومی مدارس یهودی نظارت میکند و کمکها و بورسهایی را از محل درآمدهای عمومی به آن اختصاص میدهد " .
بدینسان ، ضوابط سازمانبندی امور آموزش ، تعیین حدود اختیارات ادارهی معارف ، تفسیر اصطلاحات گوناگون ، ردهبندی و ثبتنام و شرایط بهداشتی مدارس ، تعیین مدیران ، بازرسی مدارس ، ثبتنام آموزگاران و دادن پروانهی تدریس به آنها ، رسیدگی به تخلفها و کیفرها و بستن مدارس ، ایجاد هیأتهای محلی معارف در مناطق شهرداریها و دیگر احکام پراکنده ، در قانون معارف که به تاریخ 2/1/1933 صادر شد ، مشخص شد .
1 - دستگاه مرکزی اجرایی :
در رأس ادارهی معارف در بیتالمقدس دو بریتانیایی ، این دو ، کارمندانی به عنوان دستیار در اختیار داشتند .
- مدیر : یک مسئول بریتانیایی بود که تمام اختیارات را در دست داشت . او قانونگزار ، وزیر آموزش ، مرجع محلی آموزش و در واقع همه کاره بود . هم کارگردان سیاست آموزشی بود ، هم آموزگاران را به کار میگماشت یا برکنار میکرد ، هم به برنامههای درسی جهت میداد و سرانجام تصمیمگیری نهایی در همهی امور فنی و اختصاصی با او بود .
- جانشین مدیر : او یک بریتانیایی بود که نقش واسطه را در انتقال دستورات و رهنمودهای مدیر به عهده داشت .
- معاون مدیر : انتصاب " جورج انطونیوس " در اوایل 1921 به سمت معاون مدیر ، سرآغاز شرکت عنصر عرب در ادارهی آموزش بود . اما این مشارکت بلندپایهی عربی در سیاست آموزشی و دستگاه اداری با استعفای انطونیوس در اوایل دههی سی خاتمه یافت و یک معاون بریتانیایی جایگزین او شد . به این ترتیب ، مرجع عالی اجرایی در ادارهی معارف ، یکدست بریتانیایی شد : از مدیر گرفته تا جانشین او و معاون مدیر .
این وضع تقریباً تا اواخر دههی سی ادامه یافت . در این هنگام ، انگلیسیها در کوران انقلاب 1936 - 1939 ، برای خشنودی عربها ، مشارکت آنان را در ادارهی معارف ، دیگربار معمول داشتند . از این رو دو شخصیت عرب را به معاونت مدیر منصوب کردند . ای دو ، که یکی معاون امور اداری و دیگری معاون امور علمی فنی بود ، زیر نظر جانشین مدیر فعالیت داشتند .
به دنبال انتصاب دو معاون عرب ، یک معاون یهودی ، یک معاون بریتانیایی در زمینهی آموزش فنی و یک خانم به معاونت آموزش دختران نیز در دههی چهل منصوب شدند . به این ترتیب ، تعداد معاونان به پنج تن رسید که همگی در برابر جانشین مدیر و از طریق او در برابر مدیر ، مسئول بودند . ادارهی مرکزی ، در واپسین سال دوران قیمومیت هفت کارمند بلندپایه در سطح معاون مدیر داشت که چهار تن از آنان بریتانیایی و دو تن عرب بودند و یک تن یهودی بود .
2 - دستگاه بازرسی :
این دستگاه در 1920 هنوز نوپا بود و پرسنل آن از دو بازرس مرکزی و چهار بازرس منطقهای فراتر نمیرفت . سپس تعداد بازرسان مرکز افزایش یافت و اینان وظایف گوناگونی را به عهده گرفتند .
سرپرستی دستگاه بازرسی در طی چند سال نخست از آغاز آن به عهدهی جورج انطونیوس معاون عرب بود . سپس یک معاون انگلیسی ، سرپرستی آن را به دست گرفت و باز در اواخر دههی سی یک سرپرست عرب به روی کار آمد .
دستگاه بازرسی دو گونه بازرس داشت : بازرسان مرکزی و بازرسان منطقهای .
1 ) بازرسان مرکزی :
اینان متخصص و عهدهدار وظایف مشخصی بودند و در ادارهی مرکزی بیتالمقدس کار میکردند . انتصاب دو معاون ( اداری و فنی ) عرب در واپسین سالهای دههی سی ، در تقسیم بازرسی مرکزی نقش داشت . بخش اول یک بازرسی اداری محض بود که از سوی بازرسان متخصص در امور اداری انجام میگرفت ، بخش دوم بازرسی فنی اختصاصی بود که برعهدهی کارشناسان علوم گوناگون قرار داشت . اینان از مدارس بازدید میکردن و به بررسی وضع کار معلمانی میپرداختند که مشمول رشتهی تخصصی آنان میشدند . سپس برای مدیرکل گزارش مینوشتند و گاه در زمینهی برنامهها و کتابهای درسی و امتحانات پیشنهادهایی ارایه میکردند . گاهی نیز برخی از بازرسان مرکزی ، هر دو بازرسی اداری و فنی را به عهده داشتند و وقت کار خود را میان ادارهی مرکزی و بازدید از مدارس مناطق مختلف تقسیم میکردند . شمار بازرسان مرکزی در آخرین سال تحصیلی دوران قیمومیت به 30 تن رسید که از این میان 21 تن عرب ، 6 تن یهودی و 2 تن بریتانیایی بودند .
بازرسی فنی مرکزی به چندین بخش تقسیم میشد :
- بخش آموزش دختران : این بخش را حکومت نظامی بریتانیا در 1918 تأسیس کرد و در آغاز توسط یک بازرس زن انگلیسی که مسئولیت بازرسی و مشاوره را علاوه بر ریاست دانشسرای دخترانه به عهده داشت ؛ سرپرستی میشد . اما در اواخر دههی سی ریاست از بازرسی جدا شد و دو زن انگلیسی ، این دو وظیفه را به عهده گرفتند . در طی دههی چهل نیز یک زن انگلیسی به سمت معاون مدیر منصوب شد که در کنار یک بازرس فنی زن ، مسئولیت آموزش دختران را به عهده داشت .
- بخش آموزی زبان عربی و دین : نیاز مبرم به چنین بخشی زاییده جایگزینی زبان عربی به جای ترکی در آموزش بود . زیرا انگلیسیها به خاطر هدفهای سیاسی خود سعی داشتند به اهالی بیاورانند که دولت بریتانیایی شالودهی دینی و اخلاقی آموزش را نادیده نمیگیرد .
- بخش آموزش کشاورزی : یکی از کارهای تازهی دوران قیمومیت بود . این بخش گسترش یافت و شمار بازرسان آن به سه تن رسید که همگی عرب بودند و بر آموزش کشاورزی نظارت داشتند . گاهی نیز مسئولیت تربیت معلمان روستایی به رئیس آنان واگذار میشد .
- بخش آموزش فنی ( حرفه ای ) : این بخش در پی بخشهای دیگر در سال 1930 تشکیل شد و یک انگلیسی سرپرستی آن را به عهده داشت . آموزش فنی ، از مدارس ویژه ، جداگانهای برخوردار نبود ، بلکه به صورت کاردستی در مدارس عمومی پسران آموخته میشد . در طی دههی چهل ، سمت سرپرستی آموزش فنی به رتبهی معاونت ارتقا یافت . در واپسین سالهای دوران قیمومیت ، تنها یک مدرسهی بازرگانی وجود داشت .
- بخش زبان انگلیسی : زبان انگلیسی ، تنها زبان خارجی مدارس دولتی بود و اهمیت فرهنگی و اجتماعی ویژهای داشت . کار بازرسی زبان انگلیسی و آموزش معلمان عرب به عهدهی چند تن بریتانیایی از کارمندان بلندپایهی ادارهی معارف بود . سمت بازرسی این بخش تماماً در دست بریتانیاییها بود ، اما در چند سال آخر دوران قیمومیت ، یک عرب به سمت بازرس سیار دورهی ابتدایی منصوب شد .
- بخش علوم اجتماعی : مادهی درسی تاریخ ، از اهمیت سیاسی و اجتماعی برخوردار است . از این رو تدریس آن یکی از موارد کشمکش میان اداره معارف و جامعهی عرب بود . بازرسی این ماده ، درسی را بریتانیاییها به عهده داشتند و سپس یک عرب به مقام بازرس مرکزی یا مسئول علوم اجتماعی ارتقا یافت .
- بخش آموزش یهودیان : در سال 1929 نخستین بازرس یهودی در ادارهی معارف مرکزی به کار گماشته شد تا دربارهی مدارس مستقل یهودیان گزارش بنویسد . سپس شمار بازرسان یهودی در اداره افزاش یافت ، تا جایی که در واپسین سالهای قیمومیت به شش تن رسید . در سال 1944 نیز یک یهودی به سمت معاون مدیر منصوب شد .
2 ) بازرسان مناطق :
فلسطین ، در دوران قیمومیت ، به چهار منطقه ، آموزشی تقسیم میشد :
- منطقهی بیتالمقدس : این منطقه شامل بیتالمقدس ، خلیل ، رامالله ، بیتالحم ، و اریحا بود و مرکز آن در بیتالمقدس قرار داشت .
- منطقهی جنوبی : شامل غزه ، یافا ، رمله بئرسبع بود و مرکز آن در یافا قرار داشت .
- منطقهی سامره : از شهرستانهای نابلس ، جنین ، و طولکرم تشکیل میشد و مرکز آن نابلس بود .
- منطقهی جلیل : شامل حیفا ، عکا ، ناصره ، طبریه ، بیسان ، و صفد بود و حیفا مرکز آن بهشمار میرفت .
هر منطقهی آموزشی یک بازرس داشت که از لحاظ نظری و عملی ، غالباً مدیر محلی معارف بهشمار میرفت ، زیرا هر دو وظیفهی مدیریت و بازرسی را به عهده داشت و فعالیت او زیر نظر مدیر ادارهی معارف قرار داشت . او مسئول مستقیم همهی مدارس دولتی منطقه و مسئول کارد کارمندان ، تهیهی کتابها ، نظام آموزشی و امور دانشآموزان بود و با دیگر مقامات دولتی منطقه ارتباط داشت . بازرس منطقه ، محور مرکزی همهی فعالیتهای آموزشی محلی منقطهی خود بو و همهی مسائل مربوط به طرحهای توسعهی مدارس در منطقه ، براساس رهنمودهای او انجام میشد .
بازرس منطقه ، گذشته از وظیفهی اداری ، به بازرسی فنی معلمان میپرداخت و به مدیر کل گزارش میداد . همچنین به بازرسی مدارس خصوصی میرفت که از کشور ]بریتانیا[ بورس دریافت یا درخواست میکردند . او دربارهی آنها گزارش مینوشت .
وظایف اداری بسیار ، بازرسان مناطق را ناگریز میساخت که بخش بزرگی از فعالیتهای خود را به جنبههای اداری اختصاص دهند و کمتر به جنبههای فنی بپردازند . در کنار آنان ، کمک بازرسانی بودند که مسئولیت بازرسی مدارس روستاها را به عهده داشتند .
3 - دستگاه اداری :
ادارهی مرکزی معارف در بیتالمقدس ، مجموعهای از دفترها و بخشها را در برمیگرفت که کارهای اداری و دفتری را انجام میداد . در طی ده سال نخست تأسیس اداره ، ریاست این دستگاه را یک کارمند عرب به عهده داشت . یک کارمند بریتانیایی تا آخرین سال دوران قیمومیت به ریاست آن گمارده شد .
ادارهی مرکزی ، از هفت بخش اداری تشکیل میشد که عبارت بود از : بخش نامنویسی ، بخش حسابداری ، بخش انبارداری ( کتابها ، اثاثیهی مدارس و... ) ، کتابخانه ، بخش ترجمه ، بخش آمار و بخش ماشیننویسی ( به سه زبان رسمی آن دوران ) .
از آنچه گذشت ، پیکرهی کلی ادارهی آموزش در فلسطین در دوران قیمومیت ، روشن میشود . این پیکره علیرغم انجام ظاهری ، سست و دارای کاستیهای بسیار بود . نخستین و برجستهترین اشکال ، زاییدهی وجود و هدف قیمومیت بود . در واقع ، متنهای دوران قیمومیت که در راه خدمت به صهیونیت و هدفهای آن تدوین شده بود باعث نابسمانی مدیریت آموزشی و دوگانگی آموزش در فلسطین در دوران قیمومیت بود . مدیریت " بریتانیایی " معارف جانبدارانه رفتار میکرد . زیرا در همان حال که آموزش عربی را به گونهای مستقیم و قاطع اداره میکرد ، نظام آموزشی عبری تا اندازهی زیادی مستقل بود و نفوذ مدیریت معارف بر آن از چارچوب " شرایط عمومی آموزش " فراتر نمیرفت . از سوی دیگر بودجهی آموزش بسیار اندک بود ، نه نیاز عربها را به آموزش فرزندانشان تأمین میکرد و نه بسیاری از کودکان آنان ، امکان تحصیل میداد . بودجهی آموزش در نخستین سالهای تحصیلی در حکومت مدنی ( 1920 - 1921 ) بیش از 78000 لیرهی استرلینگ نبود و درصد هزینهی آموزش در مقایسه با مجموع هزینههای دیگر ، به ویژه هزینههای امنیت عمومی ، سخت ناچیز بود و حتی میانگین سالانهی آن از سال تحصیلی 1934 - 1935 به بعد - همانگونه که جدول زیر نشان میدهد - رو به کاهش گذاشت :
گذشته از این کاستیهای کلی ، خللی در ساختار خود ادارهی معارف وجود داشت . زیرا مدیر اداره یک بریتانیایی بود که مظهر اوج ریاست خود سالارانه - مرکزگرایانه بود . مقامات قیمومیت سعی داشتند از وخامت این وضع بکاهند . از اینرو در سال 1947 بسیاری از مسئولیتها را به یک سربازرس مرکزی عرب سپردند . اما نتایج این تجربه ، آشکار نشد ، زیرا به زودی اعلام شد که دوران قیمومیت پایان یافته است .
مدیر بریتانیایی یاد شده که سخت به اجرای دستوران پایبند بود . در رأس گروهی از افراد ناهماهنگ یا ناهمکار قرار داشت . علاوه بر آن همواره میان شخصیتهای عرب و بریتانیایی ادارهی مرکزی معارف ، به ویژه در دستگاه بازرسی ، برخورد پیش میآمد . از این گذشته ، دستگاههای اداره علاوه بر کمبود برخی از خدمات فرعی مهم ، فاقد یک کارشناس در زمینهی روانشناسی بودند . کارشناسی که برای ارائهی پیشنهاد در زمینهی برنامههای درسی و ضوابط امتحانات و مسایل دیگر صلاحیت داشته باشد . به همین ترتیب اداره به کارشناسانی در زمینهی آمارگیری نیاز داشت . زیرا افرادی که به نوشتن جدولهای آمار میپرداختند ، در این کار متخصص نبودند و تنها به ثبت اعداد ، بیهیچ تحلیل و نتیجهگیری ، بسنده میکردند . اداره در زمینهی فعالیت علمی نیز کمکار بود و جز مقالاتی که برخی از کارمندان آن برای تهیهی مطالب مجلهی دانشسرای معلمان مینوشتند ، پژوهشی چاپ نکرد .
==د - دورههای تحصیلی :
==
تحصیل در دوران قیمومیت بریتانیا از کلاس کودکستان آغاز میشد که مدت آن یک سال بود . سپس تا دورهی ابتدایی به مدت هفت سال و دورهی دبیرستان به مدت چهار سال ، ادامه مییافت . شمار دانشآموزانی که همهی دورههای تحصیلی را به پایان رساندند بسیار کم بود . پس از تکمیل دورهی دبیرستان برخی از دانش آموزان به آموزشگاههای عالی راه پیدا میکردند . در آن هنگام دو آموزشگاه عالی برای پسران و دو آموزشگاه عالی برای دختران وجود داشت . آموزشگاههای عالی پسران عبارت بود از آموزشگاه عربی و مدرسهی رشیدیه ، و مدارس ع الی دختران عبارت بود از دانشسرای عالی دختران در بیتالمقدس و دانشسرای روستایی دخترانهی رامالله .
ادارهی معارف همچنین بر آموزشگاههای حرفهای مختلفی نظات میکرد ، مانند مدرسهی کشاورزی خضوری که دانشآموزان پس از خاتمهی کلاس دوم دبیرستان به آن راه پیدا میکردند و هنرستان حیفا که دانشآموزان پس از دورهی ابتدایی به آن راه مییافتند . علاوه بر اینها ادارهی معارف در اواخر دوران قیمومیت بر آموزشگاه حقوق بیتالمقدس نظارت داشت . مدت تحصیل در این آموزشگاه پنج سال بود و دانشآموزان پس از پایان دورهی دبیرستان به آن راه مییافتند .
بخش اعظم دانشآموزان عرب مدارس دولتی ، از دانشآموزان دوره ابتدایی بودند . در سال تحصیلی 1945 - 1946 شمار دانشآموزان عرب مدارس دولتی به 82775 تن رسید که از این میان 80901 تن یعنی 8/97 % از کل دانشآموزان ، در مدارس ابتدایی تحصیل میکردند . و این بدان علت بود که در فلسطین در دوران قیمومیت بریتانیا ، تنها سه دبیرستان کامل برای دانشآموزان وجود داشت : آموزشگاه عربی و مدرسهی رشیدیه در بیتالمقدس ، و مدرسهی عامریه در یافا . مدرسهی اخیر در واقع در سال 1946 به یک دبیرستان کامل تبدیل شد . گذشته از این سه دبیرستان ، سیزده دبیرستان دولتی غیرکامل وجود داشت که تنها به سطح کلاس دوم دبیرستان میرسید و ده تای آنها پسرانه بود .
برای دختران امکان تکمیل دورهی دبیرستان تقریاً وجود نداشت ، زیرا در فلسطین فقط سه مدرسه ، دخترانه تا سطح کلاس دوم دبیرستان در بیتالمقدس و یافا و نابلس یافت میشد .
1 - مدارس ابتدایی دولتی :
مدت تحصیل در مدارس ابتدایی هفت سال بود که به دو مرحلهی پنج ساله و دو ساله تقسیم میشد . ادارهی معارف ، به دروغ ادعا میکرد که با دایر ساختن تعداد بیشتری از مدارس ابتدایی سطح پایین ، میکوشد بیسوادی را از میان بردارد . اما بودجهای که به این کار اختصاص یافته بود ، تحقق آن را ناممکن میساخت ، زیرا برای همهی کودکانی که به سن تحصیل ابتدایی میرسیدند کلاسهای کافی وجود نداشت و در سال 1946 نسبت شاگردانی که توانستند به کلاس اول ابتدایی راه یابند 60% کودکان واجد شرایط بود .
افزون بر آن ، امکان تحصیل در دو سال آخر دورهی ابتدایی اندک بود و تعداد مدارس ابتدایی روستایی فلسطین در سال 1946 به حدود 374 مدرسه میرسید که از این میان تنها 114 مدرسه شامل دو کلاس آخر دورهی ابتدایی بود .
هدف برنامههای آموزشی مدارس ابتدایی از بین بردن بیسوادی از طریق فراگیری قواعد زبان عربی و حساب و بهداشت و تاریخ و جغرافیا و آموزش عملی و تربیت بدنی و زبان انگلیسی بود .
برنامهی درسی زبان عربی به ترتیب شامل مکالمه و خواندن و نوشتن و سپس مطالعهی صرف و نحو و انشا و شعر بود . گذشته از کتابهای درسی الزامی ، کتابهایی نیز به عنوان کمک درسی به ویژه در زمینهی مطالعه ، برای پرورش توانایی فهم و درک سریع دانشآموزان ، در نظر گرفته شده بود . اما زبان انگلیسی از سال چهارم آغاز میشد و برنامهی درسی آن شامل مکالمه ، سپس خواندن و سرانجام دستور زبان بود ، ولی خواندن و نوشتن بیشتر مورد تأکید قرار میگرفت . از این رو مهارت فارغالتحصیلان مدارس دولتی در خواندن و نوشتن زبان ، بسیار بیش از توانایی آنها در زمینهی سخن گفتن بود .
درس حساب به تدریج از آموزش شفاهی تا نوشتن و از ساده به پیچیده ، و از اصول اساسی چهارگانه ( جمع و تفریق و ضرب و تقسیم ) تا مطالعهی کسرها و درصدها پیش میرفت . برنامهی درسی دو سال آخر ابتدایی ، اصول جبر و هندسه و مثلثات را در برمیگرفت .
درس علوم از کلاس دوم آغاز میشد و هدف آن جلب توجه دانشآموزان به محیط زیست و موجودات طبیعی آن و پرورش نیروی مشاهده و تفکر دانشآموزان بود . لازمهی این برنامهی درسی آگاهی از محیطزیست محلی و جانوران و گیاهان و معادن و صنایع آن بود . دو سال آخر نیز به درس اصول بهداشت محیط و بدن انسان اختصاص داشت .
دو مادهی درسی تاریخ و جغرافیا یکپارچه بود و برنامهی آن به تاریخ و جغرافیای فلسطین به طور خاص ، و تاریخ و جغرافیای کشورهای عربی به طور اعم میپرداخت . مادهی درسی تعلیمات دینی اسلام اجباری بود و برنامهی درسی آن مطالعهی زندگی پیامبر ( ص ) و اصول دینی را در برمیگرفت ، ولی دانشآموزان مسیحی اجازه داشتند که اصول دینی مسیحی را مطالعه کنند . تعداد ساعتهای درس هر مادهی درسی در هفته ، در جدول شمارهی یک آمده است .
2 - دبیرستانهای دولتی :
مدت آموزش دبیرستانی در مدارس دولتی تا چهار سال پس از پایان دورهی ابتدایی ادامه مییافت . در دوران قیمومیت ، پنج دبیرستان - سه دبیرستان پسرانه و دو دبیرستان دخترانه - وجود داشت و آموزش دبیرستانی در فلسطین محدود بود ، زیرا تعداد مدارس اندک بود و گزینش تعداد کسانی که میتوانستند پس از پایان دورهی ابتدایی به تحصیل ادامه دهند کار دشواری بود .
از این رو پس از کلام دوم دبیرستان ، گزینش دیگری انجام میگرفت ، چرا که از هر کلاس تنها به دو یا سه دانشآموز امکان داده میشد تا به سال سوم کالج عربی یا مدرسهی رشیدیه یا دانشسرای دختران راه یابند . این آموزشگاهها دارای بخشهای شبانهروزی بود و به این ترتیب میتوانست دانشآموزانی از گوشه و کنار فلسطین بپذیرد .
برنامههای درسی دبیرستانها ، دانشآموزان را برای گذراندن آزمون نهایی دبیرستان آماده میکرد . مدت هر ساعت درسی 45 دقیقه بود و حداکثر ساعات تدریس هفتگی به 39 ساعت میرسید . برنامهی درسی به دو بخش ادبی و علمی تقسیم میشد . چگونگی توزیع ساعت دروس در جدول شمارهی دو آمده است . برنامهی درسی دبیرستانها دانشآموزان پسر و دختر را برای گذراندن آزمون نهایی دبیرستان آماده میکرد . از این رو برنامهها براساس نیازهای گواهینامهی پایان تحصیلات دبیرستانی ، تنظیم شده بود . این روند ، بر پایهی نیازهای گواهینامهی یاد شده ، به بخشهای زیر تقسیم شده بود :
- زبانهای اصلی : زبان انگلیسی آ یا زبان عربی آ یا زبان عبری آ ( حرف " آ " بیانگر این است که زبانی که دانشآموز میخواهد به تحصیل آن بپردازد زبان ملی اوست . "
- ریاضیات عمومی
- تاریخ عمومی
- زبانهای کمکی : زبان عربی ب یا زبان انگلیسی ب یا زبان عبری ب ( حرف " ب " به این معناست که این زبان ، زبان ملی دانشآموز نیست ) یا زبان ارمنی یا فرانسوی یا آلمانی یا ایتالیایی یا لاتینی یا یونانی .
- طبیعیات عمومی و طبیعیات اختصاصی : این مجموعه شیمی ، گیاهشناسی ، جانورشناسی ، جغرافی ، خانهداری و آموزش عملی ( برای دختران ) و تاریخ کمک درسی را فرا میگرفت .
- دین اسلام ، مسیحیت و یهودیت . دانشآموزی که میخواست به گواهینامهی دبیرستان دست یابد میبایست در یک موضوع از این بخشهای پنجگانه ، و موضوع ششم اختیاری از بخشهای چهارم و پنجم ، قبول شود .
3 - آموزش حرفهای و کشاورزی :
آموزش حرفهای در فلسطین تنها به یک مدرسه ، یعنی هنرستان حیفا منحصر بود . این مدرسه در سال 1936 به همهی وسایل و ساختمانهای لازم مجهز شد . اما انقلاب همان سال باعث شد که ارتش بریتانیا ساختمان مدرسه را اشغال کند و این وضع تا سال 1945 ، یعنی زمان یکه مدرسه به ساختمانهای ویژهی خود انتقال یافت ، ادامه یافت کرد .
%%%محل جدول%%%
%%%محل جدول%%%
هنرآموزان میبایست در ازای تحصیل و مسکن و خوراک ، هر ساله ، شهریهای نمادین به مبلغ 12 لیره ، فلسطینی بپردازند . برنامهی درسی هنرستان ، گذشته از نظریههای صنعت و بازرگانی و رسم فنی و اصول بازرگانی و آهنگری و تعمیر ماشینهای صنعتی و رسیدگی به اتومبیل ، زبان عربی و انگلیسی را نیز در برمیگرفت . تحصیل ، سه سال به درازا میکشید و دانشاموزان میبایست پیش از ورود به هنرستان ، دورهی ابتدایی را به پایان برسانند .
در هفته 45 ساعت درس داده میشد که از این میان این 18 ساعت در سال اول و 27 ساعت در سال دوم و 33 ساعت در سال سوم به موضوعات عملی صنعتی اختصاص داشت . بقیهی ساعات به موضوعات علمی اختصاص یافته بود .
در برآورد ادارهی معارف فلسطین آمده است که یک سوم فارغالتحصیلان هنرستان ، در پالایشگاه نفت حیفا ، یک سوم دیگر در ادارات امور عمومی شهرهای مختلف و یک سوم آخر در سمتهای ادارهی معارف یا در هیأتهای ویژه به کار مشغول شدند .
آموزش کشاورزی تنها به مدرسهی کشاورزی خضوری در طولکرم محدود میشد که زیر نظر ادارهی کشاورزی فلسطین بود اما در سال 1944 سرپرستی آن به ادارهی معارف واگذار شد . بر سر مدرسهی کشاورزی نیز همان رفت که بر هنرستان صنعتی حیفا رفته بود ، چرا که ارتش بریتانیا در سراسر سالهای انقلاب و جنگ جهانی دوم ساختمانهای آن را اشغال کرد .
تحصیل در مدرسهی کشاورزی خضوری برای دانشآموزان عربی امکانپذیر بود که سال دوم دبیرستان را به پایان میرساندند . مدت تحصیل در این مدرسه دو سال بود ، اما اصلاحاتی که در سال 1945 در برنامهی درسی به عمل آمد سالهای تحصیل را به سه سال افزایش داد و سال سوم به کارآموزی در زمینهی اصول آموزش برنامهی کشاورزی در مدارس دولتی روستایی ، اختصاص یافت .
برنامهی درسی کلاس اول کشاورزی شامل مطالعهی گیاهان ، جانوران ، شیمی ، پرورش دام و پرندگان و اصول کشاورزی بود . در سال دوم فنون کشاورزی ، خاک و بارورسازی آن و روشهای گوناگون آبیاری آموزش داده میشد . سال سوم به کارآموزی معلمان کشاورزی برای فراگیری اصول پروش و روانشناسی و وسایل آموزش کشاورزی و برنامههای آن در مدارس ابتدایی ، اختصاص داشت .
- مدارس خصوصی : مدارس خصوصی ( غیردولتی ) فلسطین به دو بخش تقسیم میشد : مدارس خارجی و مدارس ملی . مدارس خارجی را مؤسسات دینی مسیحی تأسیس میکردند ، اما مدارس ملی از سوی هیأتهای عرب فلسطینی سرپرستی میشد . هر دو نوع مدرسهی ملی و خارجی ، به طور کلی ، از برنامهی درسی اداره معارف فلسطین و بخشهای آن ، پیروی میکرد . اغلب مدارس داخلی ملی ، دانشآموزان را برای آزمون نهایی دبیرستان آماده میساخت . اما مدارس خارجی ، دانشآموزان را هم برای آزمون نهایی دبیرستان و هم آزمون ورودی دانشگاه لندن ( London matriculation ) آماده میکرد .
دو مدرسهی دخترانه و پسرانهی فرندز ( Friends ) و دوستان هر دو در شهر رامالله بود . به عنوان مهمترین مدرسههای خارجی به شمار میرفت . این دو مدرسه علیرغم استقلال خود ، از سوی یک هیأت سرپرستی میشد و برنامهی درسی آن همان برنامهی عمومی اموزش در فلسطین بود ، اما زبان تدریس در آن در دورهی دبیرستان ، زبان انگلیسی بود و فارغالتحصیلان دختر و پسر اغلب تحصیلات عالی خود را در دانشگاههای آمریکایی ، به ویژه دانشگاه آمریکایی بیروت به پایان میرساندند .
یکی دیگر از مدارس خارجی ، مدرسهی پسرانهی " تراسنکتا " در بیتالمقدس بود که زیر نظر هیأت آمریکایی برادران " فرانسیسکن " قرار داشت . این مدرسه شامل یک کلاس کودکستان ، هفت کلاس دبستان و چهار کلاس دبیرستان بود . آموزش در مرحله ابتدایی به زبان عربی انجام میشد ، اما در مرحلهی دبیرستان به زبان انگلیسی درس داده میشد . برنامهی آموزشی مدرسه همان برنامهی دولتی بود ، هر چند مدرسهی تراسنکتا ، گذشته از این دو زبان ، به دانشآموزان امکان میداد مه به دو زبان فرانسوی و عبری را نیز تحصیل کنند . دانش آموزان پس از فارغالتحصیل شدن ، یا در آزمون نهایی دبیرستان فلسطین یا در آزمون ورودی دانشگاه لندن شرکت میکردند .
از میان مدارس ملی داخلی ، مدرسهی ملی نجاح در نابلس و مدرسهی ملی " روضةالمعارف " در بیتالمقدس ، زبانزد بودند . هر دو مدرسه از برنامهی درسی ادارهی معارف پیروی میکردند و فارغالتحصیلان پس از پایان دورههای ابتدایی و دبیرستانی ، در آزمون نهایی دبیرستان فلسطین شرکت میکردند . هر دو آموزشگاه ، توجه ویژهای به تدریس زبان و تاریخ عرب و دین اسلام نشان میدادند . همچنین از میان مدارس بیتالمقدس ، دو مدرسهی " النهضة " و " الامة " به دلیل سطح علمی و گرایشات میهنی ، شهرت داشتند .
مآخذ :
- کیالی ، عبدالوهاب : تاریخ نوین فلسطین ، انتشارات امبیرکبیر ، 1363 .
- سالنامهی فرهنگی عرب . ج2 . 1949 .
- عودات ، یعقوب : من اعلام الفکر و الادب فی فلسطین ، عمان 1976 .
- کاتول ، جبرائیل : التعلیم فی فلسطین ، الابحاث 1950 :
- یوسف ، عبدالقادر : مستقبل التربیة فی العالم العربی فی ضوء التجربة الفلسطینیة ، قاهره 1962 :
- Abcarius, M. E. Palestine Through the Fog of Propaganda, London, 1946.
- Antonius, G., The Arab Awakening, new york, 1965.
- Beck, V. ( Editor ) , Perspectives on World Education, Milwaki, 1970.
- Farrel, W. J., Education in Palestine : General Survery 1939-1945, Jerusalem, 1945.
- Government of Palestine, A survery of Palestine, Jerusalem, 1946.
- Mathews, R. and Akrawi, M,m Education in the Arab Countries of the Near East, washington, 1949.
- Palestine, Department of Education, Annual Reports.
- The Political History of Palestine Under the British Administration, Jerusalem, 1947.
- Tibawi, A. L., Arab Education in Mandatory Palestine, london, 1951.