زمین ( انواع - ): تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۰۶
طبقه بندی زمین بر اصول طبیعی که مهمترین آنها خاک و سراشیبی است ، مبتنی می باشد . و بر اساس این اصول زمین به دو گروه اصلی تقسیم می شود که عبارتند از : زمین قابل کشت و زمین غیر قابل کشت . و هر دو گروه در فلسطین شامل چهار مجموعه می باشند . و اگر مجموعه های گروه اول در درجه نخست برای استفاده کشاورزی و در درجه دوم برای استفاده های دیگر مناسب باشد ، مجموعه های گروه دوم فقط برای استفاده های دیگر از قبیل رشد و تقویت جنگلها و چوبهای طبیعی و احداث ساختمانها مناسب خواهد بود .
[[ پرونده : | جغرافیة فلسطین ، ص 41 ]]
مجموع مساحت زمینهای فلسطین بالغ بر 26323023 جریب می باشد که از این مقدار 9205538 جریب از زمینهای گروه اول قابل کشت و حدود 17117485 جریب از زمینها غیر قابل کشت می باشند . این زمینها براساس مطالعاتی که کمیسیون امریکائی بریتانیائی در سال 1946 انجام داد به شکل زیر طبقه بندی شده است :
[[ پرونده : | ج 1 ، ص 171 ]]
محتویات
الف - زمینهای خوب :
به دو مجموعه تقسیم می شوند :
- مجموعه اول :
شامل جلگه ساحلی که دارای زمینهای هموار ، خاک نرم حاصلخیز و منابع آبی کافی است می باشد . زمینهای این گروه کشاورزی به ویژه مرکبات ، سبزیجات و علوفه مناسب است .
- مجموعه دوم : همان زمینهای جلگه عکا ، مرج ابن عامر ، جلگه بیسان ، قسمت شمال دره سفلای اردن ( نک : دره ) و جلگه حوله است . این زمینها به داشتن قشری از خاک عظیم رسوبی مناسب برای کشت انواع محصولات کشاورزی معروف است و در صورت فراهم بودن وسایل آبیاری می توان کشاورزی گسترده ای در این زمینها پیاده کرد .
ب - زمینهای متوسط :
این زمینها نیز به دو مجموعه تقسیم می شوند که عبارتند از : مجموعه سوم و چهارم از مجموعه های گروه زمینهای قابل کشت :
- مجموعه اول :
شامل زمینهای ارتفاعات الجلیل ، نابلس ، بیت المقدس ، و الخلیل است و در طول ارتفاعات کوهستانی ( به استثنای مرج ابن عامر ) از شمال مرزهای لبنان تا جنوب روستای ظاهریه امتداد یافته است . این زمینها از نظر درجه شیب با یکدیگر تفاوت دارند ، برخی از آنها هموار و موج دار و برخی دارای شیب کم و برخی از دامنه ها دارای شیب تند می باشند و در میان آنها تخته سنگهای نوک تیز وجود دارند . خاک زمینهای این گروه عمدتا سست و نرم و در دره های کوهستانی ضخیممی باشد . و این زمینها برای کشت درختان زیتون ، انگور ، میوه جات و حبوبات مناسب است .
- گروه دوم :
زمینهای این گروه در قسمت شمال غربی نقب در منطقه مثلثی شکل که قاعده آنرا منطقه بین رفح و بئرسبع و ضلعهای آنرا جاده فالوجه - بئرسبع و جاده فالوجه - رفح تشکیل می دهد ، متمرکز شده است . شکل زمینهای این گروه با یکدیگر تفاوت دارد . گاهی حوضچه مانند است مانند حوضچه بئرسبع ، گاهی تپه ای شکل است همانند مناطق اطراف حوضچه بئرسبع که از سمت غرب تا رفح امتداد یافته است و گاهی به شکل جلگه ای هموار است همانند قسمت جنوبی جلگه ساحلی فلسطین .
از نظر انواع خاک نیز متفاوت می باشند . به طور مثال در منطقه جنوبی چربی و در مناطق شمالی رسی است . هوا در بخش جنوبی نیمه صحرائی و در غرب و شمال شبیه به هوای مدیترانه ای است . کشاورزی به علت کمبود باران و عدم بارش مرتب به شکل محدود انجام می گیرد و زمینهای کشاورزی عمدتا به باران تکیه می نمایند . برخی از زمینها در سالهای اخیر به زمینهای آبیاری مبدل شده اند و در زمینهای این مجموعه غالبا حبوبات ، به ویژه جو و انواع سبزیجات کاشته می شود .
ج - زمینهای غیر حاصلخیز :
به چهار مجموعه تقسیم می شوند : ( از مجموعه پنجم تا هشتم ) .
- مجموعه اول :
همان زمینهای پست قسمت جنوبی دره سفلای اردن است ، گاهی شکل خاک بومی و گاهی شکل زمین ناهموار را به خود می گیرد . در خلال فصل زمستان گیاهان چراگاهی می رویند و مساحت کمی از زمینی که در آن منابع آب آبیاری وجود دارد زیر کشت می رود .
- گروه دوم :
زمینهای این گروه در دامنه ها و شیبهای شرقی ارتفاعات نابلس و قدس مشرق بر دره اردن وجود دارند . خاک این زمینها سست و نرم بوده و از بی آبی رنج می برد و به همین خاطر گیاهانی که به آب چندانی احتیاج ندارند در آب می رویند . و کشاورزی در مناطقی که در آن آب وجود دارد ، انجام می گیرد .
- مجموعه سوم :
در بیابان بیت المقدس و الخلیل محصور بین ارتفاعات کوهستانی و بحرالمیت قرار دارند . این گروه از زمینهای ناهمواری که در آن گیاهان کم رشد می رویند ، تشکیل شده است . بخش دیگری از زمینهای این گروه در نقب میانی و جنوبی قرار دارند . در این قسمت ناهمواری نسبی و خاک غیر حاصلخیز امکان رویش هیچ گونه گیاهی به جز علفهای کوتاه را نمی دهد . و کشاورزی در اطراف منابع آب به شکل محدود انجام می گیرد .
- مجموعه چهارم :
تپه های شنی است که به موازات ساحل دریای مدیترانه قرار گرفته است . این مجموعه حداقل بعد از ده سال کشت علف و گیاه قابل بهره برداری است .
د - اهمیت سیاسی انواع زمین :
با نگرشی به نقشه طبقه بندی زمین و نقشه اسکان صهیونیستی در فلسطین می توان به ب ، عد ارتباط محکم بین این اسکان و انواع خوب زمین پی برد . صهیونیستها در سال 1945 تنها حدود 13% از کل مساحت زمینهای قابل کشت در فلسطین را در اختیار داشتند . ولی این نسبت کلی شکل واقعی ارزش زمینهائی را که به تصرف صهیونیستها درآمد ارائه نمی دهد . اکثر این زمینها را زمینهای حاصلخیز جلگه ها که دارای خاکی پربار ، آب کافی و هوائی معتدل می باشند ، تشکیل می دهد .
ارزش زمینهای تحت اختیار صهیونیستها با در نظر گرفتن نوع کشت و حاصلخیزی خاک به 24% مجموع مساحت زمینهای قابل کشت تخمین زده شده است . و این نسبت در مقایسه با زمینهای قابل کشت عربی که تقریبا 60% مجموع املاک عربی را تشکیل می دهد نسبت بالائی خواهد بود .
صهیونیستهای اشغالگر از همان آغاز بهترین زمینهای کشاورزی را تصاحب کرده و بر جلگه های ساحلی و داخلی امثال جلگه ساحلی ، جلگه عکا ، جلگه مرج بن عامر ، جلگه بیسان ، دریاچه طبریه و جلگه حوله مسلط شدند و مناطق حاصلخیز داخل شهرستانها را تصرف نمودند . آنها 45% کل زمینهای کشاورزی شهرستان طبریه ، 49% کل زمینهای کشاورزی شهرستان حیفا ، 8/40% زمینهای شهرستان بیسان ، 37% زمینهای شهرستان ناصره ، 1/35% زمینهای شهرستان یافا ، 25% زمینهای شهرستان صفد ، 8/20% زمینهای شهرستان طولکرم ، 8/16% زمینهای شهرستان رمله و 9/11% زمینهای شهرستان غزه را تصاحب نمودند . ولی شهرستانهای دیگری که در آنها زمین حاصلخیز به مقدار کم وجود دارد ، از چنگال صهیونیستها رها شدند . به همین خاطر آنها نتوانستند در بیت المقدس بیش از 9/3% کل زمینهای کشاورزی و 8/2% مجموع این زمینها در شهرستان بئرسبع ، 6/2 در شهرستان عکا ، 9/0% در شهرستان جنین ، 7/0% در شهرستان الخلیل و 2% در شهرستان رام ا... را به تصرف خودشان درآورند .
آژانس یهود در سال 1930 حدود 58 شهرک کشاورزی را در اختیار داشتند . مساحت زمینهای این شهرکها 144224 جریب بود . از این مقدار حدود 130190 جریب قابل کشت و 122003 جریب دیگر زیر کشت رفته بود ( گزارش سرجانهوپ سمپسون )
این امر نشان می دهد که مساحت زمینهای قابل کشت در آن سال 27و 90% مجموع مساحت زمینهای مستعمراتی صهیونیستها بود و نسبت زمینهای زیر کشت بالغ بر 59 ، 84% این مجموع بود . مساحت کل زمینهائی که در سال 1949 تحت سیطره صهیونیستها قرار داشت حدود 1588356 جریب بود که از این مقدار 1176645 جریب قابل کشت بود به عبارت دیگر نسبت زمینهای قابل کشت حدود 43 کل آنچه را که صهیونیستها ، در آن سال در اختیار داشتند تشکیل می داد .
براساس طرحهای تجزیه ای که کمیسیونهای مختلف پیشنهاد نمودند صهیونیستها مالک بهترین نوع زمین و اعراب صاحب غیر حاصلخیزترین زمینها شدند . ( دولت یهودی ) به موجب طرح تجزیه ای که در تاریخ 29/11/1947 مورد موافقت مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرارگرفت شامل دره شمالی دره سفلای اردن بین طبریه و بیسان ، جلگه مرج بن عامر ، جلگه بیسان ، اکثر جلگه ساحلی ، و شهرستان بئرسبع مشتمل بر نقب بود . و اکثر این مناطق را بهترین نوع زمینها تشکیل می داد ( نک : تقسیم فلسطین ) .
و اما دولت پیشنهادی عربی منطقه جلیل غربی ، زمینهای کوهستانی شهرستانهای نابلس ، رام ا... ، بیت المقدس ، الخلیل ( به استثنای شهر بیت المقدس ) و جلگه ساحلی جنوبی از اسدود تا مرزهای مصر را شامل می گردید و اکثر زمینهای این دولت از نوع متوسط و یا بایر بود .
چنانچه بالاترین رقم ساکنینی که ممکن است در زمینهای عربی پیشنهادی براساس انواع این زمینها و مساحت لازم برای هر خانواده تخمین زده می شد ( براساس ادعای کمیسیون تقسیم ) تعداد اهالی در حدود 343270 نفر بود . اما تعداد واقعی ساکنین که در این زمینهای زندگی می کردند بالغ بر 876900 نفر بود . و این بدان معنی است که سرزمینهای عربی مطابق طرح تقسیم تنها برای 43% ساکنین عربی سال 1947 کافی بود . و براساس آخرین آماری که گرفته شد سرزمینهای استان الجلیل برای 46% ساکنین عرب کشاورز آن ، سرزمینهای استان حیفا برای 27% آنها ، سرزمینهای استان نابلس برای 39% ، استان بیت المقدس 32% استان لد ، 70% و استان غزه 66% کافی بود . و زمینهائی که یهودیها در این استانها در اختیار داشتند برای تمامی ساکنین روستائی صهیونیستی ( 100% ) کفایت می نمود .
صهیونیستهائی که سیاست شهرک سازی را در پیش گرفتند
[[ پرونده : | جغرافیة فلسطین ، ص 33 ]]
در صدد خرید زمینهای کشاورزی برآمدند . آنها با وجود اینکه تا سال 1948 تنها 596% مساحت کل فلسطین در اختیار داشتند ، اما در حقیقت آنروز 20% مجموع مساحت زمینهای کشاورزی یعنی 7% بیشتر از آنچه در سال 1945 دارا بودند ، در اختیار داشتند . در این میان بخش کشاورزی نقش موثری در دستیابی صهیونیستها بر این زمینهای ایفا نمود و نسبت زمینهای کشاورزی که فئودالهای غایب ( ساکنین خارج از فلسطین ) به صهیونیستها فروختند نسبت بالائی بود و در فاصله سالهای 1920 و 1936 به میزان 5 و 55% از مجموع زمینهای کشاورزی خریداری شده توسط صهیونیستها بالغ گردید . و نسبت زمینهائی که ملاکین غایب به صهیونیستها واگذار نمودند حدود 33% و نسبت زمینهائی که کشاورزان در همان مدت واگذار نمودند حدود 5/11% مجموع زمینهای فلسطینی خریداری شده توسط صهیونیستها بود . با آگاهی از اینکه 4/13% از زمینهائی که صهیونیستها در اختیار داشتند از سوی دولت قیمومیت به آنها تفویض شده بود . با کمک نیروهای مسلح 2746 خانواده عربی از 22 روستا در جلگه مرج ابن عامر ، 15500 ساکن عربی از دره حوارث و 15000 عرب از جلگه حوله و هزاران نفر از زمینهای ساخنه ، دره بیسان ، طبعون ، زبیدات و منسی اخراج گردیدند .
صهیونیستها در تابستان سال 1920 نخستین قطعه زمین جلگه مرج بن عامر را خریداری نمودند . و این بزرگترین قطعه زمینی است که تا آن موقع خریداری نمودند . مساحت آن به 80000 جریب بالغ گردید . و در آن چند روستای عربی وجود داشت و مختص خانواده لبنانی سرسق بود .
ه - اهمیت اقتصادی انواع زمین :
شناخت انواع زمین می تواند در تشخیص قابلیت آن برای بهره برداری موثر واقع شود . استعمار صهیونیست از نقشه تقسیم
[[ پرونده : | جغرافیة فلسطین ، ص 73 ]]
انواع زمین در جهت انتخاب مناطق اسکان یهودیها و توجه آنها ( صهیونیستها ) برای بهره برداری از این زمینها برای هدفهای کشاورزی و یا صنعتی و احداث ساختمانها و موسسات دیگر کمک گرفتند .
به علت تمرکز اکثر شهرکهای صهیونیستی درزمینهای ممتاز بهره برداری از این زمینها به آسانترین وجه و با هزینه هائی کمتر انجام می گرفت . صهیونیستها به انواع مختلف کشاورزی که سود سرشاری برای آنها دنبال داشت روآوردند . گاهی حاصلخیزین ترین زمینها را به طور بیشرمانه از کشاورزان عرب مصادره نمودند ، و آنها را از زمینهایشان اخراج و دست آنان را از این زمینها کوتاه ساختند . به گونه ای که بیش از 31 ساکنین روستاهای عربی فاقد زمین شدند . و اما بقیه در روستاهای کوهستانی دارای زمینهائی از نوع متوسط و تقریبا بایر بودند .
وضعیت اقتصادی این کشاورزان در دوران قیمومیت بریتانیا به علت پرداخت مالیاتهای کمرشکن اجباری و بهره های بانکی به وخامت گرائیده بود . به همین خاطر بی آنکه کمکی دریافت کنند و یا قدرت پیشرفت و ترقی داشته باشند هموراه در فقر و تهیدستی به سر می بردند . و این امر در وضعیت تولیدی محصولات زراعی نیز تاثیر گذاشت . در نتیجه قدرت تولیدی یک جریب از زمین زراعی صهیونیستها به مراتب بالاتر از تولید زمینهای زراعی عربی بود ، چرا که زمین صهیونیستها از نوع مرغوب بود و کشاورزی آن گسترده و مختلط و به طریق آبیاری انجام می گرفت و زمین اعراب دوم نیز وسیع ولی کشاورزی آن به طریق غیر مختلط و دیمی صورت می گرفت .
با این همه یک کشاورز عرب در نتیجه تلاش و مقاومت خود موفق شد میزان تولید زراعی اش را بالا برده و با تولیدات صهیونیستها به رقابت برخیزد که البته این امر موهون نیروی وابستگی کشاورز عرب به زمین و تجربه و شناخت واقعی خود از خواص زمین بود در حالی که صهیونیستها به حکم ماهیت خودشان چندان علاقه ای به امر کشاورزی - و آن هم در زمینی که می دانستند به آنها تعلق ندارد ، نداشتند .
مآخذ :
- عامری ، عنان : التطور الزراعی و الصناعی الفلسطینی 1900 - 1970 ، بیروت 1974 .
- معهد البحوث و الدراسات العربیة : الاستعمار الاستیطانی الصهیونی فی فلسطین ، ج 1 ، قاهره 1975 .
- المکتب العربی بالقدس : مشکلة فلسطین ، النشرة الثانیة المعروضة علی لجنة التحقیق البریطانة الامریکیة للمنظر فیها خلال شهر آذار 1946 ، بیت المقدس 1946 .
- The Anglo - American Committce of Inqiry : A tentative land Classification Map, survey of Palestine 1946.
- Hadawi, s. : Village statistics 1945, New York 1957.
- Hadawi, s. : Aclassification of land and Area ownership in palestine, Beirut 1970.