خلیل ( شهر - )

از دانشنامه فلسطین


نامی که کنعانیها 5500 سال قبل بر این شهر اطلاق می کردند " قریه اربع " بود ، سپس به نام " حبرون " یا " حبری " معروف شد . این شهر بر دامنه کوه رمیده بنا شده و خانه ابراهیم ( ع ) بر دامنه کوه الرأس ، مقابل آن قرار گرفته است . هنگامی که حبرون به خانه ابراهیم ( ع ) متصل شد ، برای انتساب به ابراهیم خلیل الرحمن ، نام شهر را " الخلیل " گذاشتند .

الف - وضعیت طبیعی :

الخلیل در میان ارتفاعاتی واقع شده است که مورد فرسایش قرار گرفت و به مرور زمان به مجموعه قله های کوهستانی تبدیل شد . که در بین آنها دره هایی وجود دارد . شهر در یکی از این دره ها بود و دامنه کوهستانی که در ارتفاع 927 متر از سطح دریا قرار گرفته است ( نک : زیر ساختار زمین شناسی ) ، بر

[[ پرونده : | نداءالقدس ، ش 52 ، ص 57 ]]

هر قسمت از دره نامی نهاده اند ابتدای آن را به نام دره کانال و سپس دره بسته و قسمتی دیگر را دره تفاح که از وسط شهر الخلیل می گذرد و بازارهای مرکزی و شهر قدیمی را پشت سر می گذارد . قسمت بعدی را " سابیا " می گویند ، بخش دیگر القاضی و پس از آن وادی الخلیل که بعد از روستای الظاهریه - واقع شده است ، و بالاخره دره غزه که به دریای مدیترانه متصل می شود ، می رسد آب و هوای شهر معتدل است و میانگین درجه حرارت سالانه آن 15 و 16 و متوسط حرارت تابستان 21 است که البته به حدود 38 نیز می رسد ، در زمستان درجه حرارت به میانگین 70 و پائین ترین درجه حرارت به صفر می رسد که باعث ریزش برف و باقی ماندن آن برای مدتی می شود . علی رغم وجود گرمای نسبی تازه ای در تابستان ، بادهای غربی ، هوا را معتدل می نماید و نسبت رطوبت بالا می رود تا جایی که منجر به پیدایش شبنم و مه می گردد .

بارانهای الخلیل بین ماههای اکتبر و مه فرو می ریزد این بارانها پائیزی و زمستانی است که بسیار انبوه می باشد ، و پس از آن باران بهاری شروع می شود . متوسط بارانها به 502 میلیمتر می رسد ، این مقدار در ارتفاعات افزایش و در دره ها کاهش می یابد ( نک : آب و هوا )

بیشتر سنگهای منطقه الخلیل کلسی است ( نک : صخره ها ) که مقدار زیادی کارستیه در آنها پراکنده است مانند غارها و چشمه ها فوکلوزیی که در تعداد زیادی از چشمه ها مانند چشمه ساره و نمره و مشقله و عرب و غیره ظهور یافته است ( نک : چشمه های آب ) چشمه های زیاد دیگری به طور پراکنده در اطراف شهر وجود دارد که مهمترین آنها چشمه های جوشانی است که از دهه 30 آبهای آنها به وسیله لوله برای تأمین آب ، به شهر کشیده شده است ، ساکنان الخلیل آب باران را بر پشت بامهای خانه هایشان با در خزانه هایی در باغستانهای خود ، که به چاهها مشهور است جمع می کنند . در نتیجه وضعیت آب و هوایی و وجود صخره های زیاد در منطقه الخلیل ، خاک گلی رنگ و قیق دریای مدیترانه وجود دارد که ساکنآن آن ، برای جلوگیری از توده شدن آن اقدام به کشیدن دامهایی که به حبایل معروفند می کنند و همراه آن یک پوشش گیاهی خفیفی که از بقایای جنگل مدیترانه ای که از بین رفته باقی مانده است و گیاهان گوناگون آن را فرا گرفته است ( نک : گیاهان طبیعی ) ، همچنین وضعیت الخلیل و منطقه طبیعی آن به آبادی منطقه و روستاها و تشکیل اجتماعات مسکونی دیگر کمک کرد ، در این میان شهر الخلیل با موقعیت و اهمیت و نقش ویژه خود ، متمایز شد و رشد و گسترش پیدا کرد و تا اینکه مرکز کل منطقه گردید .

ب - توسعه و عمران :

در منطقه الخلیل آثاری از انسان دوران سنگی قدیم و میانه و جدید یافت شده است ( نک : دوران قدیم ) . اعراب کنعانی در ابتدای دوران تاریخ ، در این منطقه فرود آمدند و آنجا را آباد کردند و روستای اربع ( الخلیل ) را بنا نهادند . حفاریها نشان داده که تاریخ شهر به پیش از سال 3500 ق م بر می گردد . حضرت ابراهیم خلیل در سال 1805 ق . م . به این شهر وارد شد و الخلیل تبدیل به منزل و مدفن آن حضرت و اهل بیتش بعد از او گردید : اسحاق و یعقوب و یوسف . در این منطقه اعراب قدرتمند و بلند قد " عناتی " ساکن شدند . هنگامی که یوشع بدآنجا آمد روستای اربع به حبرون تغییر نام پیدا کرد . پس از آن الخلیل ، پایگاه داودبن سلیمان به مدت هفت سال و نیم گردید . و حدود سال 500 ق . م تبدیل به بهترین شهر ایدومیها گردید ؛ کسانی که از دست نبطیها فرار کردند و به جنوب فلسطین پناه بردند .

[[ پرونده : | ج 2 ص 353 ]]

هیرودس رومی کسی بود که دیوار ضخیم اطراف مقبره ابراهیم ( ع ) را بنا نهاد . و در عهد مسیح ( ع ) دور دیوار مقبره اماکن بنا گشت که طولی نکشید که به نام روستا تبدیل به " بیت ابراهیم " شد .

به نظر می رسد که اهمیت شهر الخلیل به دوره دوم صدر اسلام برمی گردد . تاریخ نشان می دهد که جنگهای زلزله ها ، شهر را برای چندین بار در طول تاریخ نابود کرده است . در دوره اموی مقام ابراهیم ترمیم شد و تبدیل به مسجد گردید ، در دوره عباسی وضعیت الخلیل بهبود یافت . صلیبیها توانستند بر شهر الخلیل چیره شوند . در سال 1168 م . مرکز کلیساها گردید وبه جای حرم ، کلیسایی بنا کردند . هنگامی که صلاح الدین ایوبی شهر را پس گرفت ، دوباره حرم را ساخت و منبر عاجی عسقلان را به آنجا منتقل کرد .

در دوره ممالیک بر بنای حرم و ملحقات آن افزوده شد و اوقافش گسترش یافت . الخلیل رشدونمو عمرانی خود را از سر گرفت ودر آن برکه و حوض و راهی ساختند و آب را به آنجا کشاندند . همچنین مدرسه و بیمارستانی تأسیس کردند و نسبت به ازدیاد مظاهر عظمت اماکن مقدسه اهتمام ورزیدند ، در دوره

[[ پرونده : | ISRAEL ، مشکی ، ص 53 ، بالا ]]

ممالیک الخلیل به یکی از مراکز پستی بین مصر و شکوبک تبدیل گردید و همچنین ایستگاه کبوتران نامه بر بین مصر و کرک شد .

آن طور که مجیرالدین حنبلی در ابتدای قرن دهم هجری ( حدود 1486م ) وصف نموده ، شهر الخلیل دایره ای شکل است و به وسیله مسجد ، از چهار جهت احاطه شده است . و این مسجد به وسیله سنگ بنا شده مانند بیت المقدس سقفهای آن گنبدی شکل است و در ساختمان آن خشت و در سقفش چوب به کار نرفته است . خانه های آن سنگ و با سقفهایی بلند و به تعداد زیادی می باشد به طوری که بین آنها را فقط کوچه های تنگی فاصله انداخته است ، اما دیوارهای خارجی آن مانند دیواری به هم متصل می باشد ، که شهرک را در برگرفته است . مهمترین مناطق آن محله الشیخ علی البکا در شمال ، و محله قیطون در جنوب غربی ، و محله اکراد بین محله شیخ البکا و حرم می باشد این محله ها تا به امروز نیز باقی مانده است . از جمله مناطق آن منطقه حبادنه که امروزه به العقابه معروف است و محله مشرفیه در شرق مسجد است که امروزه دو بخش شده است : مشارقه علیا و مشارقه سفلی نیز محله داریه در غرب مسجد که به بازارهای شهر می چسبد . مجیرالدین حنبلی گوشه های الخلیل ورباطهای آن و نیز مدارس و چشمه های آب و مقابر و بیمارستان و مشهد اربعین و گنبد الزاهد را ذکر کرده و تاکستانهای آن را که مردم در فصل تابستان به سوی آنها می روند توصیف نموده است .

در دوره عثمانی الخلیل همچون دوره ممالیک رشد پیدا کرد . شهرت کشتزارها و جنگلها و صنایع آن مانند صنعت صابون سازی و شیشه سازی و ریسندگی پنبه و پشم افزایش یافت و به ایستگاه کاروانهای مصر و عقبه مبدل شد . ( نک : راهها ) از اواخر قرن نوزدهم عمران و آبادانی به خارج از دیوارهای الخلیل هم راه پیدا کرد . و در قرن بیستم در جهات مختلف در طول دره و دامنه های تپه ها بدون نقشه شخصی گسترش یافت . در سال 1927 شهرداری در الخلیل تأسیس شد که بر امر نظم شهر نظارت می کرد . علاوه بر اینها ساخت خانه های دورافتاده در وسط باغها به ویژه باغستانهای راه قدس و راه بئرالسبع و بر دامنه کوهها رشد بیشتری یافت . حدود شهر در اواخر دوره قیمومیت از کوه جنوبی به چشمه ساره در شمال امتداد یافت . اما مساحت ساختمانهای گردآوری شده در سال 1945 از 791و2 متر مربع تجاوز نکرد ( یعنی کمتر از 3 کیلومتر ) . شهرداری در کنار برقراری نظم خیابانها و نظافت آنها دست به ایجاد شبکه کوچکی از مجاری در شهر قدیمی زد . در اواخر دهه 3019 اولین شبکه لوله های آب آشامیدنی از چشمه های جوشان کشیده شد .

رشد و توسعه شهر الخلیل بین دو سال 1948 و 1967 افزایش یافت و خدمات و تولید ، در آن گسترش پیدا کرد . انبوه منازل در مرکز شهر افزایش یافت و به سوی اطراف ادامه کشیده شد تا اینکه به قله های کوههای دوازده گانه مشرف بر دره رسید و حتی از آن تجاوز کرد . امتداد شهر از دره قاضی در جنوب و خله بطرخ در شمال گذشت و به این ترتیب چهار برابر شد .

اهل الخلیل بعد از سال 1967 به ساختن خانه هایی در تاکستانها به شدت روی آوردند ؛ و شاید علت آن مربوط به از بین رفتن اطمینانشان به پول اسرائیلی و از بین رفتن ایمانشان به تلاشهای بهره گیری اموال در ساختمان سازی از سوی دیگر ، و نیز اعلام تشبثشان به زمینهایشان و به مبارزه کشیدن تصمیمات اخراج و مصادره از سوی دیگر باشد . و همچنان امتداد آبادانی در راه الخلیل - قدس افزایش یافت تا اینکه به حلمون رسید . مساحت منطقه تجمع عمرانی در الخلیل به حدود 25 کیلومتر مربع رسید .

پس از اشغال اسرائیل منطقه ای برفراز تپه ای بین کوه رس و کوه جوهر برای برپایی شهرک صهیونیستی برگزید و حدود 2500 مترمربع از زمینهای اهالی را مصادره کردند و در مرحله اول حدود 250 ساختمان سه طبقه ای و در کنار آن ساختمان خدمات عمومی برپا کردند . نام این شهرک " قریات اربع " گذاشته شد و به شبکه عام المنفعه اسرائیل متصل گردید . این ناحیه از آن زمان تا به حال به سوی زمینهای عربی گسترش یافته و به یک شهر محکم و خودساخته تبدیل شده است در کنار اینها صهیونیستها اقدام به یهودی کردن حرم حضرت ابراهیم کرده اند ( نک : خلیل ، یهودی کردن ) .

ج - ساکنان :

مساحت الخلیل کوچک بود به طوری که ساکنان آن در ابتدای قرن بیستم از چند هزار نفر تجاوز نمی کرد ( 1000 - 8000 تقریبا ) . امرارمعاش آنها از طریق درآمدهای کم و اندکی بود کهباعث شد عده زیادی از فرزندان این شهر از آن مهاجرت نمایند . کما اینکه جنگها و درگیریها سبب دیگری برای کم شدن تعداد ساکنان شهر بوده است .

الخلیل در قرن بیستم دوره جدیدی آغاز کرد به ویژه بعد از جنگ جهانی اول ، سطح بهداشت عمومی بهبود یافت و نسبت مرگ ومیر کاهش پیدا کرد و راههای بهره برداری از درآمد اقتصادی و سطح زندگی افراد افزایش یافت . همه اینها علتی برای افزایش بی رویه ساکنان الخلیل شد . در سال 1922 جمعیت آن به حدود 16677 نفر رسید و در سال 1945 به 24560 نفر افزایش یافت و نسبت افزایش جمعیت 48 درصد در طی 23 سال بوده است . اگر استمرار مهاجرت از الخلیل به ویژ مهاجرت به مصر نبود و فرزندان الخلیل مجتمع مهاجرنشین ( کلنی ) بزرگی را که جمعیت آن به هزاران نفر می رسید در آنجا تشکیل نمی دادند نسبت جمعیت بیشتر بود .

همان ، پایین

الخلیل به دنبال فاجعه سال 1948 و به علت ورود تعداد زیادی از پناهندگان به آن و به خاطر توسعه یافتن دستگاه اداری و دستگاه خدمات در آن ، امری که زمینه لازم برای کارهای جدیدی که فرزندان روستا و اردوگاهها را به سوی خود جذب می کرد ، شاهد انقلاب دموکراتیکی بود . نتیجه اینها افزایش تعداد ساکنان شهر الخلیل در اواخر سال 1961 به 37868 نفر یعنی به میزان 54 درصد در طی 17 سال بود . این مسأله باوجود مهاجرت عده زیادی از دانش پژوهان و هنرمندان به صورتی وسیع به عمان و کشور عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس و شمال افریقا و آمریکا بود .

علی رغم اشغال در سال 1967 اسرائیل ( نک : جنگ 1967 ) و مجبور شدن تعداد زیادی از ساکنان الخلیل به ترک شهر برای کار در کشورهای عربی دیگر یا به سبب اخراج و در تنگنا قرار گرفتن و مصادره اموال ، جمعیت الخلیل بنا به آمارگیری سال 1967 توسط مقامات اشغالگر به 38309 نفر افزایش یافت و در سال 1980 حدود 50000 نفر تخمین زده شد .

د - ترکیب کاری ( شغلی ) :

  1. کار کشاورزی :

از قدیم الایام مشهور بوده که الخلیل با زمینهای کشاورزی از هر جهت احاطه شده است و مورخین از شهرت این شهر از نظر تولید انگور و زیتون و با دام و زردآلو و زیتون خبر داده اند . آمارهای سال 1961 نشان داد که نسبت شاغلین در بخش کشاورزی در استان الخلیل بیش از 45 درصد نسبت به نیروی کارگر بود . حدود 57 درصد از مالکیتها مساحتی کمتر از 10 جریب بود ، تا سال 1948 هر خانواده تقریبا یک باغ یا تاکستان انگور داشت که روزهای گرم تابستان در آنجا زندگی می کردند و معاششان را از تهیه خشکبار و تولیدات زمینش مانند حبوبات و غلات دیگر می گذراند و بقیه سال را نیاز چندانی نداشت . به همین سبب الخلیل شهر خیر و برکتی است و در طول تاریخش خشکسالی به خود ندیده است با اینکه فرزندان الخلیل سرمایه های زیادی به این شهر می فرستادند و با باز شدن بازارهای غنی عربی در سعودی و خلیج فارس ، فعالیت کشاورزی تجاری توسعه یافت و مساحت تاکستانها از 30 هزار مترمربع در سال 1956 به 75 هزار متر مربع در سال 1967 رسید .

  1. کارهای دستی و صنعتی :

[[ پرونده : | ج 2 ، ص 355 ]]

شهرت الخلیل به کارهای دستی از قدیم الایام معروف است نامهای بعضی از محله ها مانند بازار حصیربافان و بازار غزل ( ریسندگی ) و محله شیشه گران بر این مطلب دلالت دارد . در قرن دوازدهم میلادی/ششم هجری تنها شهر در شهرهای شام بود که صنعت شیشه گری در آن رواج داشت ، الخلیل از نظر صنعت صابون سازی و دباغی پوست و ساختن کیسه های بزرگ و از پوست موی حیوانات و پالتوهای ساخته شده از پوست خز و چینی جات و کفش و ریسندگی و ساخت و شکل دادن جواهرات و بعضی صنایع معدنی و چوبی در کنار صنعت میوه و خشک کردن آن مشهور است . در نیمه دوم قرن بیستم صنایع جدیدی چون صنعت ریسندگی و ذوب فلزات و صنایع ترازو و آسیاب و لباس سازی و دباغی پوست و کفش و صنایع صابون و بسته بندی سبزیجات و میوه جات به وجود آمد ، و صنایع نشر و برش سنگها و سنگهای مدمر و صنایع لوازم خانگی و سفالی و کالاهای تزئینی از مس و چوب و صدف به منظور گسترش جهانگردی رواج پیدا کرد . از صنایع جدید الخلیل ، کارخانه سیمان و کارخانه دیگری برای پاک کردن برنج است .

  1. بازرگانی :

تجارت از کارهای اصلی شهر است ، و در واقع الخلیل به عنوان بازاری برای دادوستد در بازار کشاورزان و بادیه نشینان اطراف آن به شمار می رود . حتی بعد از اینکه نصف سرزمینهای خود را در سال 1948 از دست داد و به جز منفذ شمالی چیزی برایش نماند . با افزایش سطح زندگی و پیشرفت وسایلحمل ونقل ، قدرت این مرکز تجاری افزایش یافت و بازارهای مرکزی توسعه پیدا کرد و شامل بیشتر مساحت شهر قدیمی شد و بازارهای مخصوص جدیدی برپا شد .

  1. خدمات اداری :

در دورانهای قدیم ، به جز اندکی کارهای اداری که قسمتی از آن را کارمندانی غیر از فرزندان الخلیل بدان مشغول بودند چیز دیگری نداشت . در دوره قیمومیت ، به کندی در این زمینه پیشرفت حاصل شد . مثلا تعداد دانش آموزان الخلیل در سال 1942/1943 از 12666 نفر بیشتر نبود . تعلیم این تعداد ، به دستگاه اداری وسیع و عده زیادی مدرس نیاز داشت هم چنین کارهای اداری مختلف دیگر مانند قضاوت کردن و امور مالی و امور داخلی و امنیت و پست و تلگراف و تلفن و بهداشت ، رشد پیدا کرد .

ه - موقعیت شهر :

شهرستان الخلیل در روزگار عثمانی ناحیه ای از دو ناحیه استان قدس بود ( نک : تقسیمات کشوری ) در اواخر این دوره ، 62 روستا و مزرعه و دو ناحیه به آن اضافه شد . در دوره قیمومیت بریتانیا الخلیل مرکز و قائم مقامی تابع استان قدس بود ، و 35

روستای بزرگ و 109 روستای کوچک که " حزبا " نامیده می شد و دو قبیله " جاهلین " و " کعابند " به آن ضمیمه شد . مساحت مرکز الخلیل 2076 کیلومتر مربع و عدد ساکنانش 53571 نفر در سال 1922 بود که به 89650 نفر در سال 1945 افزایش یافت و تراکم جمعیت در کمتر از ربع قرن از 25 نفر در هر کیلومتر مربع به 43 نفر در هر کیلومتر مربع افزایش یافت .

الخلیل با موقعیت کنونی اش مرکز شهرستان و مرکز تجاری و خدمات و ادارات حکومتی دارای شعبات بانکی و بیمارستانها و مدارس بود .

[[ پرونده : | ارض الذکریات ، ص 182 ]]

[[ پرونده : | نقاشی شهر الخلیل که در اواخر قرن نوزدهم توسط تیلور ترسیم شده است ]]

شهرستان الخلیل در سال 1948 نزدیک به نیمی از مساحتش را از دست داد و حدود 1082 کیلومتر مربع رسید که 19 روستا و خرابه که بعدا بزرگ شدند را دربر گرفت . تعداد

ساکنان شهرستان به علت مهاجرت ساکنان مناطق اشغالی به آنجا به 151571 نفر در سال 1967 افزایش یافت و تراکم جمعیت به 140 نفر در هر کیلومتر مربع رسید . این افزایش علی رغم رشد اقتصادی منجر به کم شدن درآمدها شد . و بیشتر فرزندان استان مجبور به مهاجرت شدند .

مآخذ :

  1. ابن حوقل : صورة الارض ، لیدن 1938 .
  2. ابوالفداء : تقویم البلدان ، پاریس 1840 .
  3. اصطخری : المسالک و الممالک ، قاهره 1961 .
  4. حنبلی : الأنس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل ، قاهره 1283ه - .
  5. مقدسی : احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، لیدن 1877 .
  6. دباغ ، مصطفی مراد : بلادنا فلسطین ، ج5 ، ق2 ، بیروت 1972 .
  7. دائرة المعارف الاسلامیة ، جلد هشتم .
  8. مملکت اردن هاشمی : اداره آمار عمومی .
  9. نقشه فلسطین : مقیاس 000,501 تابلو الخلیل .
  10. Huterroth, Wolf and Dieter : Historical Geography of Palestine Trans-Jordan, Southern Syria in the Late 16 the Cent, 1977.