حماس ( جنبش - )

از دانشنامه فلسطین


الف - زمینه های پیدایش حماس :

به دنبال شرایطی که در طول مدت بیش از 20 سال پس از اشغال کرانه غربی و نوار غزه توسط اسرائیل به وجود آمد انتفاضه مردمی در ماه دسامبر سال 1987 آغاز شد . در طول این 20 سال اسرائیل دست به یک سلسله سیاستها زد که طی آن سیاستها موجودیت ملی و حضور فیزیکی مردم فلسطین در سرزمین خویش را هدف قرار می داد . این سیاستها از وسعت و فراگیری برخوردار بود و به گونه ای که هر یک از فلسطینیان را به گونه ای آزار می داد .

دکتر عبدالعزیز الرنتیسی یکی از رهبران حماس در رابطه با دلایل اوج گیری انتفاضه می گوید : " همانا مردم نسبت به تمامی آنچه که از سوی طرفهای مختلف در صحنه مطرح می شد بی اعتماد شده بودند . شعارهایی که آنها را گرم کرد درد و اندوه آنها را تازه می کرد و ضایع شدن حقوق را تثبیت کرد و حضور سربازان اشغالگری که سنگینی های خود را سالهای طولانی بر سینه آنها قرار داده اند را تثبیت کرد و در نتیجه و در طول این مدت مردم به گونه ای شده بودند که نه به خود و نه به فرزندان و نه به خانواده های خود و نه به دین و ارزشها و اصالت و اخلاق و نه به سرزمین و کاشته هایش بر آن ، بر هیچ کدام از آنها ایمان نداشت ولی مردم کراهت داشتند از اینکه تا ابد در زنجیر و زندانی باشند و به دست حاکمان اشغالگر در حالی که بی هویت هستند باقی بمانند . انتفاضه هدیه ای بود از طرف خداوند سبحان . " نویسنده اسلامی مصری دکتر حلمی محمود القاعود می گوید : " قیام انتفاضه نشان دهنده ناامیدی مردم فلسطین از سازمانهای فلسطینی در خارج آن هم در پی ناامیدیش از کشورهای عربی بود . این مردم می بایست زمام ابتکار عمل را پس از آنکه همه دست از آنها کشیدند در دست گیرند و هویت حقیقی خود را بدون خجالت اعلام نمایند و به تمام دنیا بگویند که ما مردمی مسلمان هستیم و فلسطین مسلمان است . برخی نویسندگان اسلامی دیگر نیز وجود دارند که به انتفاضه و ادامه آن یک جنبه معنوی و روحانی افزوده اند . یکی از نویسندگان اسلامی می نویسد : " خواست خدا بر این شد که سنگ به حرکت درآید تا طبق یک برنامه دقیق معادلات صلح بین المللی را برهم زند استمرار انتفاضه قضا و قدر ربانی است که اراده مردم مسلمان فلسطین آن را منعکس می کند . مردم فلسطین می دانند که توقف انتفاضه حیله ای است که دشمنانخدا در داخل و خارج برای آن طرح ریزی می کنند تا آن را محاصره کرده و حریم آن را بشکنند و سپس آن را از بین ببرند . اما مردم مسلمان فلسطین انتفاضه را با اذن خدا هیچ گاه متوقف نخواهند ساخت . هیچ ترس ، نگرانی و سستی وجود ندارد اما اطاعت خداوند تعالی و علاقه به شهادت در راه او وجود دارد و خداوند بر آنچه که بخواهد قادر است اما اکثر مردم نمی دانند . حرکت انتفاضه که هم سویی عموم مردم با نیروهای اسلامی مانند جهاد اسلامی را در پی داشت ، به انزوای دیگر گروهها بیش از پیش دامن می زد . از جمله این گروهها اخوان المسلمین بودند که مدتهای طولانی از صحنه مبارزات رهایی بخش به دور مانده بودند و تا هنگام قیام انتفاضه یک طرف عملی در مبارزه علیه اشغالگران نبودند . در این زمان بسیاری از عناصر مذهبی به فعالیتهای انتفاضه پیوسته بودند و به صورت نیروی محرکه آن درآمدند . این گونه امور به علاوه مجموعه تحولاتی که طی دهه های هفتاد و هشتاد صورت گرفته بود و موجب بروز اختلافات در صفوف اخوان المسلمین شده بود به بروز جدال و کشمکش در رهبری اخوان المسلمین انجامید . اما اخوان المسلمین از اختلافات و درگیریها در جهت مثبت برای خود استفاده کرد . این اختلافات نه تنها موجب فروپاشی اخوان المسلمین نگردید بلکه موجب تشکیل جناح جدیدی از سوی این تشکیلات به نام حماس " گردید که به معنی اعلام تحرک و اقدام علیه اشغال و اشغالگران از سوی آنان بود .

در توجیه و بیان دلایل این اقدام اخوان المسلمین یا به عبارت دیگر ظهور حماس نظرات مختلفی وجود دارد . سیدهادی خسروشاهی در کتاب " اسرائیل پایگاه امپریالیسم " می گوید : " این اقدام از دو عامل اصلی تشتت می گیرد : اول نمایاندن ماهیت انقلابی حرکت اخوان المسلمین و مشارکت با سایر نیروهای موجود در انتفاضه جهت محو موضع منفی ای که این نیرو بدان متهم می شد . دوم بیم از انزوای سیاسی کامل به دلیل ظهور جهاد اسلامی به عنوان نیروی اسلامی انقلابی رقیب . "

دکتر زیاد ابوعمرو می نویسد : " تأسیس حماس در پی قیام انتفاضه و آغاز مشارکت اخوان المسلمین در یک کار منظم و مستمر بود . جناح متخصص اخوان المسلمین در مبارزه با اشغالگران ، نیازمند به یک نام بود تا آن را از تشکیلات مادر لااقل از جهت نقشی که به آنها موکول شده است مشخص سازد . برای گروه اخوان المسلمین آسان نبود که مشارکت عملی خود در مبارزه علیه اشغالگران از خلال مشارکت در انتفاضه را براساس مواضع ایدئولوژیک خود توجیه نماید زیرا تا آغاز انتفاضه اخوان موضعی بر این مبنا داشت که هنوز وقت مقابله با اشغالگران و اعلام جهاد علیه آنها فرا نرسیده است . چرا که مرحله فعلی هنوز مرحله آماده سازی و تربیت نسل اسلامی است که در آینده ، عملیات تحویل جامعه به یک جامعه اسلامیرا به عنوان مقدمه ای برای اعلام جهاد با اسرائیل برعهده خواهد داشت . با وقوع انتفاضه ، مشارکت اخوان المسلمین در انتفاضه طبیعی ، قابل انتظار و اجتناب ناپذیر بود چرا که هیچ نیروی سیاسی در سرزمینهای اشغالی از مشارکت در این قیام فراگیر کوتاهی نکرد . بدین ترتیب انتفاضه بخشی از جریان دینی را از حالت رکود و مشکل تردید رهانید . حتما مشارکت اخوان المسلمین در انتفاضه و پیدایش حماس از سوی آنان با انگیزه محافظت از خود بوده است تا از این طریق حق خویش در طلب سهم در صورت وصول به یک راه حل سیاسی را تثبیت نمایند . براین اساس می توان فرض کرد که تشکیل حماس برای این بود که چارچوبی برای تحمل مسئولیت تغییر در مواضع باشد . اگر انتفاضه با شکست مواجه شود اخوان المسلمین می تواند از مسئولیت آن فرار کرده آن را به حماس نسبت دهد انتفاضه ادامه پیدا کرد بسیار آسان خواهد که اخوان المسلمین موفقیتهای حماس را به نفع گروه خویش به کار گیرد و این آن چیزی است که عملاً روی داد . هنگامی که اساسنامه حماس اعلام شد در آن آورده شد که جنبش مقاومت اسلامی " حماس " یکی از جناحهای اخوان المسلمین می باشد . این در حالی است که در استراتژی اخوان المسلمین طی مرحله پیشین فراخوان برقراری جامعه اسلامی حتی به ضرر مسأله آزادسازی فلسطین در تقدم قرار داشت اما اساسنامه حماس شاهد دگرگونی مهم در این استراتژی است به ویژه آنجا که به مسأله جهاد علیه اشغال و در ماده 12و13 آن مربوط می شود .

ب - پیدایش حماس :

حماس مختصر شده " حرکة المقاومة الاسلامیه " یعنی جنبش مقاومت اسلامی می باشد که در پی قیام انتفاضه از سوی جماعت اخوان المسلمین تأسیس شد .

حماس جنبش جدیدی نیست مگر در اسم از لحاظ طرز تفکر به جنبش مادر ، اخوان المسلمین ، گرایش دارد که ریشه های آن در صحنه فلسطین از دهها سال حتی قبل از برپایی رژیم غاصب صهیونیستی امتداد دارد .

با این وجود مواضع سیاسی و اعتقادی حماس دقیقا بر مواضع اخوان المسلمین منطبق نیست . چرا که از تغییر و تحول در آنها به وجود آمده است . این تغییر و تحول حکم انتقال به یک مرحله جدید را دارد ، مرحله جهاد یا عمل واقعی .

انتفاضه جهش به این مرحله جدید را سرعت بخشید . شیخ ابراهیم القوقا ، از رهبران حماس در این مورد می گوید : " انتفاضه مرحله و مقدمه ای برای مراحل جدیدتر است . این مرحله ، آزاد شدن از کابوس حضور صهیونیستها از این سرزمین در زیر پرچم اسلام می باشد . انتفاضه ابزار بسیج مردم در راه تکوین نسل جهادگر برای مقابله با اسرائیل و نیز شکلی از اشکال جهاد و مقدمه ای برای کار جهاد مسلحانه می باشد . لذابخشی از مرحله جدید به حساب می آید . "

شیخ احمد یاسین رهبر مجتمع اسلامی در نوار غزه که امروز رهبر معنوی حماس به شمار می رود می گوید : " هر جنبشی از مراحلی عبور می کند و انتقال از یک مرحله به مرحله دیگر براساس تصمیم کسانی است که در آن مرحله قرار گرفته اند . حقیقت عملی دلالت بر آن دارد که جنبش اسلامی در مقابله با اشغالگران به مرحله عمل وارد شده است و حجم این عمل و مشارکت بستگی به طبیعت امکانات موجود دارد . اگر سرزمین مسلمانان مورد تجاوز قرار گیرد جهاد بر هر مسلمانی در برابر اشغالگران واجب عینی است و انجام آن منوط به فراهم بودن امکانات می باشد .

در رابطه با زمان رسیدن به این مرحله جدید یا به عبارت بهتر زمان پیدایش حماس کمی اختلاف نظر وجود دارد . برخی اعضاء در رده رهبری یک هفته پس از انتفاضه و بعضی دیگر دو هفته پس از انتفاضه را زمان تشکیل حماس می دانندز عده ای نیز معتقدند حماس دوماه پس از آغاز انتفاضه یعنی در ماه مارس سال 1988 تأسیس و با مشارکت خود در انتفاضه اعلام موجودیت کرد . آنچه که مسلم است این زمان بیشتر از دوماه نبوده است .

صرف نظر از تأخیر کمی که حماس در مشارکت در انتفاضه داشت پس از تشکیل اعلام کرد : " آنچه که امروز در این سرزمین مبارک روی می هد همانا یک سمت گیری جدید برای امت اسلامی و برای نسل مسلمانی است که پرچم اسلامی را حمل می کند . "

حماس برای رسمیت بخشیدن به موجودیت خود اقدام به حدود یک سلسله بیانیه نمود . و در این بیانیه ها اهداف و مواضع سیاسی خود را منعکس کرد . اولین بیانیه به نام حماس در ژانویه سال 1988 صادر شد . بیانیه های حماس یا با آیات قرآنی آغاز می شود و یا حاوی آیات قرآنی بوده و پر است از اشارات دینی و تاریخی اسلامی و بر جوانب مسلکی و اخلاقی و دعوت به انجام شعائر مذهبی تأکید دارد .

حماس بیانیه های خود را به صورت مسلسل شماره گذاری نمی کرد مگر بعد از یک مدت طولانی که شماره گذاری را از بیانیه ای که شماره آن 23 بود آغاز کرد .

در مراحل اولیه انتفاضه و طبیعتا اولین بیانیه های حماس ، یک طرح کامل برای یک دوره زمان معین از بعد فعالیتها و دعوت برای اوج دادن به انتفاضه دیده نمی شد . بیانیه ها بیشتر شامل حمله به اشغالگران و سیاستهای آنها و همچنین حمله به حکام عرب و اشاره به مسئولیت آنها در شکستها و از دست رفتن فلسطین می باشند . بیانیه های حماس اقدامات سیاسی طرح شده را مورد هجوم قرار می دادند . در یکی از بیانیه ها آمده است : " امروز دوباره توطئه آمریکا در جریان است تا انتفاضهاسلامی شما را از خلال پادشاهان و رؤسا و حکام عرب تحت شعارهای قلابی مثل زمین در مقابل صلح و چتر کنفرانس بین المللی خاموش سازد و این چیزی جز سراب و نیرنگ و از بین بردن انتفاضه شما و شعور و درک شما نیست . "

در ماه مارس سال 1988 در جزوه منتشره از سوی حماس ، برای اولین بار به اسم از ملک حسین نام برده شد و به وی حمله کرد و به نقش توطئه گر او اشاره شد . از آنجا که روابط رهبران سنتی اخوان المسلمین با رژیم اردن خالی از برخورد و اصطکاک بوده است مواضعی این گونه که با مواضع اخوان المسلمین کاملا مغایرت دارد بر موجودیت حماس به عنوان پدیده ای جدید و مستقل تأکید می کند .

از طرفی پیدایش حماس با عکس العمل مقامات اشغالگر مواجه شد . زیرا مسئولین اسرائیلی همواره از این مسأله ترس دارند که موج اسلام خواهی به یک مشکل حقیقی که با اسرائیل در سرزمینهای اشغالی مقابله نماید تبدیل شود .

حاکمان اشغالگر تعدادی از رهبران و نیز طرفداران حماس را دستگیر کرده اند . این امر پایه دلیل مواضع قیام گرانه ایشان در برابر اشغال بوده است و یا به دلیل انجام ندادن شروطی که اسرائیل خواستار آن بوده است .

اگرچه هیچ یک از رهبران حماس در اثناء انتفاضه تبعید نشدند . به جز ابراهیم خلیل القوقا دبیرکل جمعیت اسلامی در اردوگاه شاطی در شهر غزه که در آوریل سال 1988 یعنی تنها چند ماه پس از اعلام موجودیت حماس توسط اسرائیلیها تبعید شد . دو رهبر برجسته دیگر حماس یعنی عبدالعزیز الرنتیسی و ابراهیم الیازوری ( . دکتر ابراهیم الیازوری مدیر اجرایی مجتمع اسلامی غزه و از رهبران بارز آن می باشد دکتر عبدالعزیز الرنیتسی نیز از رهبران مجتمع محسوب می شود ) به دلایل اداری و غیرسیاسی دستگیر شده اند . همچنین تعدادی از کادرهای برجسته گروه نیز در کرانه غربی دستگیر شدند .

مسئولین اسرائیلی تعداد زیادی از طرفداران حماس در نوار غزه و کرانه غربی را در مراحل پی درپی دستگیر کردند . تا آنجا که در ماه مه سال 1989 مسئولین اسرائیلی بیش از 250 نفر از فعالان جنبش مقاومت اسلامی ( حماس ) را در کرانه غربی و نوار غزه دستگیر کردند که در میان دستگیرشدگان تمامی سمبلهای بارز حماس دیده می شدند .

ج - دیدگاههای سیاسی و اعتقادی حماس :

جنبش مقاومت اسلامی " حماس " در 18 اوت سال 1988 میلادی مطابق با 1409 هجری قمری ، یعنی 8 ماه پس از شروع انتفاضه ، میثاق این جنبش را در 40 صفحه منتشر کرد و در آن مواضع خود نسبت به امور مختلف ، فلسفه و توجیه وجود خودرا مطرح کرد . صدور این میثاق وسیله مهم و اساسی در رابطه با به حساب آوردن حماس به عنوان یک جنبش موجود می باشد . مطالعه میثاق حماس نشان می دهد این جنبش اصول تفکر خود را از گروه اخوان المسلمین گرفته است . پس منطقی به نظر می رسد اگر حماس را جناح مبارزه گر اخوان المسلمین قلمداد کنند . از این طریق اخوان المسلمین در وضعیتی بهتر قرار می گیرند .

میثاق حماس دارای برنامه ایدئولوژیک و سیاسی هماهنگ و یا تکمیل کننده برنامه دیگر احزاب و جنبشهای سیاسی مانند گروههای عضو ساف نمی باشد بلکه بیانگر نوع مواضع ایدئولوژیک و سیاسی جنبش مقاومت اسلامی در سرزمینهای اشغالی در برخی از امور مطرح شده می باشد .

برای بهتر روشن شدن مطالب فوق و نیز از حیث اهمیت فرازهایی مهم از میثاق حماس در اینجا درج می گردد :

  • جنبش مقاومت اسلامی یک جناح از جناحهای اخوان المسلمین در فلسطین و تشکیلات بین المللی اخوان المسلمین می باشد . و اخوان المسلمین سازمانی جهانی است . بنای اساسی مسلمین محبت و علاقه شان به خداوند می باشد .
  • جنبش مقاومت اسلامی یک جنبش معتبر ، برجسته و متمایز فلسطینی می باشد که ولایت خود را به الله داده و روش زندگی را از اسلام گرفته است و برای بالا بردن پرچم الله بر جای جای فلسطین تلاش می کند . زیرا در پرتو اسلام ، همه اعتقادات مذهبی در اینست و سلامت جان ، مال و حقوق افراد می توانند با هم زندگی کنند .
  • حماس یک جبنش جهانی است و بر این اساس باید به آن نگریسته شود . اهمیت آن درک گردد و نقش آن به رسمیت شناخته شود . هرکس که حق آن را در نظر نگیرد و ازیاوری آن درگذرد و یا چشم خویش را ببندد و در محو کردن نقش آن اجتهاد نماید مانند کسی است که با قدر و سرنوشت مبارزه می کند و چشمان خود را در برابر رؤیت حقایق بسته است چه عمومی باشد چه غیرعمومی ، هنگامی بیدار خواهد شد که وقت گذشته است و دلایل در توجیه موضع او را بیدار خواهند کرد ولی گذشته از آن کسی که قبلاً بوده است .
  • شعار جنبش همان شعاری است که گروه اخوان المسلمین برافراشته اند : هدف آن الله است ، رهبر رسول خدا و قرآن قانون است و جهاد روش آن و مردن در راه خدای عالی ترین آرمان آن می باشد .
  • در مورد استراتژی جنبش مقاومت اسلامی در مورد قضیه فلسطین در میثاق آمده است : " حماس معتقد است که سرزمین فلسطین سرزمین موقوفه اسلامی بر نسلهای مسلمانان تا روز قیامت است و چشم پوشی از تمام و یا قسمتی از آن درست نمی باشد و این امر در دست هیچ کشور عربی و یا تمامی و یا تمامی کشورهای عربی نیست . هیچ پادشاه و یا رئیس کشوری یاتمامی پادشاهان و رؤسای کشورها و هیچ سازمان یا تمامی سازمانهای فلسطینی و یا عربی چنین حقی را ندارند . زیرا که فلسطین سرزمین موقوفه اسلامی برای تمامی نسلهای اسلامی تا روز قیامت است . "
  • در مورد راه حلهای مسالمت آمیز و اقدامات و کنفرانسهای بین المللی میثاق می گوید : " این طرحها و تمامی آنچه که راه حلهای مسالمت آمیز و کنفرانسهای بین المللی برای حل قضیه فلسطین نامیده می شود ، عقیده جنبش مقاومت اسلامی در تعارض می باشند . از دست دادن هر قسمت از فلسطین اسلامی از دست دادن قسمتی از دین می باشد . وطن پرستی جنبش مقاومت اسلامی جزیی از دین آن می باشد . و " نه " به حل قضیه فلسطین مگر از طریق جهاد . اما اقدامات و طرحها و کنفرانسهای بین المللی گذرانیدن وقت و بیهوده تر از بیهوده می باشد و خلق فلسطین ، با عزت تر از آن است که آینده او و حق او و سرنوشت او به هدر داده شود . در ارتباط با قضیه آزادی فلسطین سه دایره وجود دارد : دایره فلسطین و دایره عربی و دایره اسلامی . هر دایره از این سه دایره نقش خاص خود در مبارزه با صهیونیسم را برعهده دارند .
  • جنبش مقاومت اسلامی به دیگر جنبشهای اسلامی بادیده احترام و تقدیر می نگرد و اگر با آنها در امری یا تصور و فکری اختلاف پیدا کند ، اما در اصول و مفاهیم با آنها توافق دارد به این جنبشها با این دیده می نگرد که اگر نیتهای سالم و اخلاص برای خدا را به دست آورند در باب اجتهاد وارد خواهند شد و تا موقعی که اقدامات آنها در حدود دایره اسلامی باشد هر مجتهد یک ثواب خواهد داشت . جنبش مقاومت اسلامی این جنبشها را سرمایه خود دانسته از خداوند هدایت و ارشاد جمیع را خواهان است و مانند گذشته پرچم وحدت را بلند می کند و در جهت تحقق این وحدت براساس کتاب و سنت تلاش می نماید .
  • حماس به جنبشهای ملی احترام می گذارد و شرایط آنها و عوامل مؤثر در آنها و عوامل محیط آنها را درک می کند مادام که اختیار خود را به شرق کمونیست و غرب صلیبی ندهند دست آنها را می فشارد . حماس به تمامی جریانات ملی که در صحنه فلسطین برای آزادی فلسطین فعالیت می کنند اطمینان می دهد که پشتیبان و یاوری برای آنهاست و جز این نخواهد بود چه در قول و چه در عمل چه در حال و چه در آینده ، جمع خواهد کرد و متفرق و متلاشی نخواهد کرد . وحدت ایجاد می کند و تفرقه ایجاد نمی کند ، هر کلمه خوب و تلاش مخلصانه و سعی پسندیده را ارج خواهد گزارد و در را بر روی اختلافات جانبی خواهد بست و به شایعات و گفتار مغرضانه گوش نخواهد داد . البته با درک حق دفاع از وجود . حماس آماده است تا واقعیتهای موجود در صحنه محلی و بین المللیدر مورد قضیه را مورد بررسی قرار دهد . یک بررسی اصولی که میزان انسجام یا اختلاف آن مسائل را با منافع در سایه دیدگاه اسلامی روشن سازد .
  • حماس ساف را از نزدیکترین نزدیکان به جنبش مقاومت اسلامی به حساب می آورد که در آن برادر یا پدر یا دولت و یا آشنا حضور دارند و آیا مسلمان به پدر و یا دولت و یا آشنایش ظلم می کند ؟ وطن ما یکی است ، مصیبت ما یکی ، سرنوشت ما یکی و دشمن ما مشترک است . ساف تفکر غیرمذهبی را برگزیده است و این تفکر با تفکر دینی تناقض دارد و آن هم تناقض کامل . افکار هستند که مواضع و عملکردها و اخذ تصمیمات را می رساند . و لذا با ارج نهادن به ساف بر آنچه که بتواند به دست آورد و نکاستن از نقش آن در درگیری اعراب و اسرائیل ، نمی توانیم ایده اسلامی بودن فلسطین فعلی و فلسطین آینده را تغییر بدهیم تا تفکر جدایی دین از دولت را برگزینیم . اسلامی بودن فلسطین جزیی از دین ماست و هرکسی که از دین خود کوتاه بیاید زیان کرده است . هر روزی که ساف اسلام را به عنوان روش زندگی برگزیند ، سربازان آن و هیزم آتش آن خواهیم شد تا دشمنان را بسوزاند به امید آنکه این امر عملی شود و از خداوند می خواهیم که آن روز نزدیک باشد . موضع جنبش مقاومت اسلامی در مورد ساف موضع فرزند نسبت به پدر و برادر نسبت به برادر و آشنا نسبت به آشنا و دوست است که در صورت دردمندی او دردمند می شود و بار او را در مقابله با دشمنان بر می دارد و برای او آرزوی رشد و هدایت می نماید .
  • از کشورهای عربی هم مرز با اسرائیل خواسته می شود که مرزهای خود را در برابر تمام مجاهدین از فرزندان ملتهای عرب و مسلمان باز نمایند تا نقش خود را به دست آورده تلاشهای خود را به تلاش برادران مسلمانشان در فلسطین ضمیمه سازند . اما از دیگر کشورهای عربی و اسلامی که هم مرز با اسرائیل نیستند خواسته می شود که نسبت به رفت و آمد مجاهدین به آن کشورها تسهیلاتی فراهم آورند و این بسیاربسیار اندک است .
  • حماس معتقد است که راه حلی برای مسأله فلسطین جز با جهاد نیست و جهاد بر هر مسلمانی واجب عینی است . از نظر محتوایی انتشار آگاهیهای اسلامی در میان مردم محلی و نیز عربی و اسلامی باید صورت گیرد . این عملیات هشدار و بیدارسازی توسط علما و مردان تعلیم و تربیت و خبرنگاران و وسائل تبلیغاتی و عموم روشنفکران به خصوص جوانان جنبش اسلامی انجام می گیرد به گونه ای که ارتباط مسأله فلسطین در اذهان نسلهای مسلمان با مسائل دینی و اینکه مسأله دینی است و باید بر این اساس بدان پرداخته شود ، برقرار گردد .

مطالعه دقیق و با تأنی میثاق حماس ضمن مطرح کردنبرخی سؤالات ، واضح می سازد که برخی قسمتها و نظرات موجود در آن به صورت زیرکانه و قابل تفسیر تدوین شده است . دکتر زیاد ابوعمرو از تحلیل گران مسائل فلسطین می گوید : " شاید انگیزه های این کار سیاسی بوده باشد و این به دلیل شرایطی است که در سایه آن تدوین این میثاق و صدور آن صورت گرفته است . از اهم این شرایط این است که آنها به طور کلی در اشغال به سر می برند . "

گذشته از این رویدادها و تحولات چنان پی درپی و شتابان در راهند که تمام گروههای سیاسی را تحت تأثیر قرار می دهند . بنابراین ممکن است مواضع حماس نیز مانند هر جنبش دیگری دچار تغییر و تحول گردد و این مهم از طریق مصاحبه ها انعکاس پیدا می کند . شیخ احمد یاسین رهبر معنوی حماس بعدها در یک موضع گیری و در پاسخ به سؤالی که به آمادگی مذاکره با اسرائیل مربوط می شد گفت : " بر اسرائیل لازم است که اول حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین و بازگشت آنها به سرزمین خویش را اعلام نماید و آنگاه چه فردا شود فکر فردا کنیم " . در اینجا بخشی از مصاحبه ای که روزنامه التهاب با شیخ احمد یاسینی در تاریخ 30/آوریل سال 1989 انجام داده است برای روشن شدن بهتر مطلب فوق آورده می شود :

سؤال : آیا شما خواهان دولت فلسطینی ای از دریای مدیترانه تا نهر اردن نیستید ؟ جواب : من دولت فلسطینی را می خواهم .

سؤال : مرزهای آن چیست ؟ جواب : فلسطین دارای مرزهای معروفی است و همان مرزهای دولت فلسطین است .

سؤال : پس اسرائیل در کجاست ؟ جواب : اسرائیل در فلسطین است .

سؤال : آیا می توانید نطر خود را در رابطه با مفهوم دولت فلسطین توضیح بدهید ؟

جواب : دولت فلسطین باید در هر وجب از فلسطین که آزادش می کنیم برقرار گردد اما از دیگر حقوقمان هم نمی گذریم . سؤال ، آیا اسرائیل را به رسمیت می شناسید ؟

جواب : اگر اسرائیل را به رسمیت بشناسم مشکل تمام می شود و دیگر برای من حقی در فلسطین باقی نخواهد ماند .

سؤال : اگر اسرائیل از نوار غزه و کرانه غربی عقب نشینی نماید آیا آن را به رسمیت خواهید شناخت ؟

جواب : چو فردا شود فکر فردا کنیم .

سؤال : آیا در آن هنگام می بایست به رسمیت شناخته شود ؟ جواب : این مسأله را به عهده نمایندگان مردم فلسطین بگذارید .

سؤال : آنها چه کسانی هستند ؟ جواب : کسانی که مردم فلسطین آنها را انتخاب خواهند کرد .

بدیهی است که در این پاسخها احتیاط نهفته است اما قصد شیخ احمد یاسین واضح و معلوم است او در تصمیم گیری خودش اعتقاد ندارد که امکان حل مشکلات فلسطین از راهسیاسی وجود داشته باشد اما از نظر تاکتیکی چیزی را مطرح می کند که دشمن آن را نمی پذیرد و هنگامی که دشمن موضعی در رد آن اتخاذ می کند او خود را از مشکل رهانیده است .

شیخ بسام جرار از اندیشمندان بارز حماس در کرانه غربی در مورد نقطه نظرات این جنبش نسبت به ساف می گوید : " جنبش اسلامی این گونه حساب نمی کند که از بین رفتن نفوذ ساف یعنی صعود اسلام یا بالعکس ، بلکه صعود اسلام یعنی اسلامی شدن ساف . " جرار معتقد است که ساف پس از آنکه از راه حلهای مسالمت آمیز مأیوس شود ، آنها متحد خواهد شد . وی می افزاید : " حماس نمی تواند جایگزین ساف در آنچه مربوط به مذاکره با اسرائیل می شود گردد . در مقابل کسانی هم که با اسرائیل مذاکره می کنند نباید به نام مسلمانان صحبت کنند نقش ساف یک نقش عملی سیاسی است که هیچ خطری را برای نقش فکری حماس ندارد . حماس فقط یک جنبش سیاسی نیست بلکه فراگیر بودن آن به فراگیری اسلام است لذا خود را و کار خود را در چارچوب تنگ ملی گرایی مثل ساف محدود نخواهد کرد . اما اهتمام حماس بر کار سیاسی در یک مرحله معین در نتیجه عقب گرد جنبش ملی بوده است . در هنگامی که فعالیت ساف فقط نظامی بود جنبش مقاومت اسلامی با آن مخالفتی نکرد . با این وجود هیچ توجیهی برای نفی اتحاد و هم پیمانی بین حماس و ساف براساس واضح و روشن و تعیین شده که با اصول حماس تعارض نداشته باشد وجود ندارد . "

شرط مورد قبول از طرف حماس برای وارد شدن به یک چارچوب وحدت ملی یا امکان هم پیمانی پذیرش روش اسلامی است . " اسلام گرایان دست خود را به سوی هر گروه ملی خالص که برای آزادی سرزمین و رها ساختن آن از خطرات صهیونیزم و استعمار و اینکه به اسلام اعتقاد نداشته باشد درازی کند به شرط اینکه این گروهها به دشمنی با اسلام و اسلام گرایان مشهور نباشند . به همین دلیل از همکاری ، گروههای الحادی حذر می کنیم چرا که لائیک با اسلام می جنگد و اصول آن را نقض می کند .

حماس از تمام گروههای ملی می خواهد که کار ملی را براساس روش اسلامی آغاز کنند . اسلام به مسلمانان اجازه نمی دهد به نام وحدت ملی دست از اسلام بردارند .

د - عملکرد حماس :

  1. حماس ادعا می کند که آنها مسئول به وجود آوردن انتفاضه بوده اند و این کار را از طریق آماده سازی و تهیه مقدمات آن و یا کار مستقیم انجام داده اند . این اقدامات توسط اشخاصی که در جنبش اخوان المسلمین بوده اند ولی نسبت به عملکرد آن انتقاد داشته اند و بعدها حماس را به وجود آورده اند ، انجام شده است . مظاهر آماده سازی برای انتفاضه در فعالیتهای سیاسی و نیز در مقابله هایی که علیه اشغالگران انجام می دهند تجلی پیدامی کند . نمونه بارز آن مشارکت گروههای دانشجویی اسلامی در تظاهرات وسیع علیه اشغالگران و نقش دانشگاه اسلامی غزه در آن می باشد . همچنین بیانیه هایی که در روز 16 اکتبر سال 1986 توزیع شد و در آن از مردم به یک روز اعتصاب عمومی در اعتراض به توهین و تحمیلی که مسئولین اسرائیلی در نوار غزه انجام می دادند ، دعوت شد . حماس بر اهمیت بیانیه مذکور برای آماده سازی انتفاضه تأکید دارد . و نیز تظاهرات دانشجویی در 4 دسامبر سال 1986 در دانشگاه بیرزیت که به درگیری با نیروهای اشغالگر انجامید و یک دانشجوی عضو گروه اسلامی به نام جواد ابوسلیمه به شهادت رسید . بر این مبنا حماس می گوید انتفاضه در حقیقت بنا به تصمیم آنها آغاز شد . ابراهیم القوقا از رهبران حماس می گوید : " مردم مسلمان با تصمیم جنبش مقاومت اسلامی ( حماس ) که با دقت تمام ساعت صفر در محرابهای مساجد را تعیین نموده بود قیام کرده اند . "
  2. بدون درنظر گرفتن مطالب فوق الذکر و با این دید که حماس با تأخیر اندکی در انتفاضه شرکت کرد ، شایان ذکر است که به محض مشارکت ، فراگیر و فعال عمل کرد . به گونه ای که هرکس که امور و اظهارات سیاسی و تبلیغاتی را پیگیری نماید به راحتی می تواند ادعا کند حماس تا حدی رهبری انتفاضه را برعهده گرفت و کلاً حرکت آن را تسریع کرد . شیخ احمد یاسین رهبر معنوی حماس می گوید : " حماس بود که انتفاضه را به حرکت درآورد و آن را رهبری کرد . "

دلایل این امر یعنی رهبری انتفاضه توسط حماس به ماهیت انتفاضه و اقدامات حماس برمی گردد . انتفاضه از مساجد آغاز شد . شعار واحد و ثابت انتفاضه " الله اکبر " بود . در مساجد قرآن خوانده می شد و سرودهای اسلامی پخش می شد . نقش ویره ای که مساجد در انتفاضه داشتند در تحکیم موقعیت حماس در جامعه نقش به سزایی داشت . در اثناء انتفاضه مسجد فقط به عنوان یک مکان برای عبادت مورد استفاده قرار نمی گرفت بلکه از این مکان برای برقراری جلسات و گردهم آئیها و به عنوان نقطه آغاز تظاهرات و دیگر فعالیتها مورد استفاده واقع می شد . مردم از طریق مساجد و در مساجد هدایت و راهنمایی می شدند . متدینین و غیرمذهبیها به یک اندازه به آن رفت و آمد می کردند و مسجد برای برقراری دیدارهای ملی و طرح ریزی و تدوین استراتژی برای مقابله با سیاست اشغالگران مورد استفاده قرار می گرفت .

از آنجا که عناصر حماس همان اعضاء سابق اخوان المسلمین بودند و اخوان المسلمین بر مساجد کرانه غربی و نوار غزه به خوبی مسلط بودند و در آنها نفوذی قوی داشتند بسیاری از فعالیتهایی که در مساجد انجام می شد به نفع حماس مورد بهره برداری قرار می گرفت .

  1. حماس از اول ماه مارس سال 1988 یعنی در همانابتدای تشکیل خود سری نشریه ای با نام حماس منتشر کرد . مساجد و خیابانها از بیانیه های جنبش مقاومت اسلامی ( حماس ) پر شدند . مردم از طریق بیانیه ها و اعلامیه های حماس و نیز در مساجدی که حماس بر آنها نفوذ داشت هدایت و راهنمایی می شدند . دیگر مردم با حماس هم آرا شده بودند .

شاهد مدعای فوق دیوارهای شهرها ، و روستاها و ارودگاههای کرانه غربی و نوار غزه است ! اعضاء و هواداران حماس ضمن حضور در خیابانها و تظاهرات خیابانی اقدام به نوشتن شعارهایی بر روی دیوارها می کردند . مفاهیم این شعارها کاملاً منطبق بر مواضع سیاسی حماس بود . این شعارها عبارتند از :

  • " لالکیان الصهیونی " ، حاکمیت رژیم صهیونیستی هرگز .
  • " ارضنا اسلامیة ، هذه هی الهویة " ، سرزمین ما اسلامی است و این هویت ماست .
  • " الاسلام طریق العودة " ؛ اسلام راه بازگشت .
  • " ایها الیهود ارحلوا اعن بلادنا " ، یهودیان از کشور ما خارج شوید .
  • " الاسلام هو الحل " ، اسلام راه حل است .
  • " المؤتمر الدولی خیانة " ، کنفرانس بین المللی خیانت است .
  • " تسقط اتفاقیه کامب دیفید و الحکم الذاتی " ، مرده باد معاهده کمپ دیوید و خودمختاری .
  • " 48 + الضفة + القطاع=ارض لاتباع " ، 48 + کرانه + غزه=سرزمینی که فروخته نمی شود .
  • " خیبر خیبر یا یهود ، جیش محمد سوف یعود " ، خیبر خیبر ای یهود ، سپاه محمد می آید .
  • " ان ارض فلسطین ارض وقف اسلامی ، حرام ، شرعا ، التفریط فیها أو المساومة علیها " ، سرزمین فلسطین سرزمین موقوفه اسلامی است کوتاهی آن و یا سازش در مورد آن حرام است .
  • " زوال اسرائیل حتمیة قرآنیه " ، از بین رفتن اسرائیل یک حقیقت قرآنی است .
  • " ثوره ثوره عالمحتل ، غیرالمصحف مافیه حل " ، انقلاب انقلاب بر ضد دشمن ، غیر از قرآن هیچ راه حلی نیست .
  • " القرآن هو الممثل الشرعی و الوحید للشعب الفلسطینی " ، قرآن تنها نماینده قانونی مردم فلسطین است .
  1. یک واقعیت عینی دیگر نیز وجود دارد که نشانگر تسلط عملی و فرهنگی حماس بر انتفاضه می باشد و آن مراجعه تعداد بسیاری از شهروندان به رهبران حماس جهت درخواست کمک برای حل مشکلات مختلف آنان می باشد . از ماه ژوئن سال 1988 هر روز دهها نفر از عموم مردم و از گروههای مختلف از متدینین و غیرمذهبی ، فقرا و اغنیاء ، با سوادها و بیسوادها ، تجار و صاحبان منافع حتی برخی از مسیحیان به منزل محقر شیخ احمد یاسین در جورة الشمس در شهر غزهرفت و آمد می کردند . رفت و آمد شهروندان به منزل رهبری حماس برپایه این اعتقاد است که رهبری تصمیم رسیدگی به امور و صدور احکام را دارد به علاوه از قدرت اجرایی نیز برخوردار می باشد . در ضمن رهبری حماس بدون تقاضای دستمزد مادی اقدام به رفع اختلافات می کرد . هنگامی که از شیخ یاسین در این رابطه سؤال شد او پاسخ داد : " ما حد را جاری نمی کنیم بلکه مظلومین را یاری می کنیم . "
  2. اقدام دیگر حماس در کرانه غربی و نوار غزه ، جمع آوری کمکهای مالی برای تعدادی از خانواده های فقیر می باشد . این کمکهای مالی از کمیته های زکات و کمکهای افراد و هیأتها ، مؤسسات و شرکتهای اسلامی در داخل سرزمینهای اشغالی و خارج از آن تأمین می شد . رهبران حماس گرفتن کمک مالی از حکومتهای خارجی را نفی می نمایند و درباره امکان و شرایط همکاری و هماهنگی دیدگاههای خاصی دارند .
  3. از دیگر اقدامات حماس انجام پاره ای دیدارها و ملاقاتها با مسئولین بیگانه و مقامات اشغالگر بود . در این رابطه به موارد زیر می توان اشاره کرد :
  4. دکتر محمد صیام رئیس دانشگاه اسلامی در جلسه ای که بین تعدادی از شخصیتهای فلسطینی و آقای دات کلوفاریوس یکی از معاونین وزیر خارجه وقت آمریکا جورج شولتز در اثناء انتفاضه ، برقرار شد ، شرکت کرد .
  5. دیدار دوجانبه ای بین شیمون پرز وزیر خارجه وقت اسرائیل و دکتر محمود الزهار یکی از رهبران مجتمع اسلامی در نوار غزه در ماه مه سال 1988 صورت گرفت .
  6. در اول ژوئن سال 1988 ملاقاتی بین رهبران حماس و اسحاق رابین وزیر دفاع اسرائیل انجام گرفت . رهبران حماس که در این جلسه شرکت کردند عبارتند از : دکتر محمود الزهار و ابراهیم الیازوری رئیس مجتمع اسلامی ، زهیرالریس و دکتر ریاض الانما . برخی از این افراد ادعا کرده اند که ملاقات با رابین پیچیده بود زیرا دعوت شدگان اطلاع نداشتند که با اسحاق رابین ملاقات خواهند کرد بلکه تصور می کردند برای ملاقات با رئیس اداره شهری در نوار غزه دعوت شده اند . به هر حال در این ملاقات دکتر محمود الزهار در مورد راه حل درگیری با اسرائیل دیدگاهی را مطرح کرد و طرحی را ارائه داد که دارای چند مرحله است : اولاً مرحله مقدماتی :
  • اعلام تصمیم اسرائیل به خروج از اراضی اشغالی و آزادسازی زندانیان و بازگردانیدن حقوق و سپس خروج عملی در طی چند ماه
  • مناطق اشغالی به عنوان امانت در دست یک جهت بیطرف مثل سازمان ملل متحد یا بازار مشترک ، اتحادیه عرب و یا سازمان وحدت آفریقا قرار می گیرد .

ثانیا : در پی مرحله اول مردم فلسطین نمایندگان خود راتعیین خواهند کرد آن هم به طریقی که تمامی جهتها را راضی نماید و بدون آنکه اسرائیل کوچکترین حقی در این امر داشته باشد . مگر آنکه به مردم فلسطین نیز حق در تعیین نمایندگان اسرائیل داده شود .

ثالثا : مرحله راه حل نهایی

  • از طریق مذاکرات بین طرفهای درگیر ، چگونگی روابط با یکدیگر تعیین می شود

اتخاذ مواضعی این گونه که از دستاوردهای انتفاضه می باشد مشابه آن چیزی است که رهبری ساف در اجلاس ملی فلسطین در الجزایر مطرح کرد . احتمال می رود که این موضع گیری حماس نوعی تاکتیک باشد .

  1. در اثنای انتفاضه ، حماس چندین بار روزهایی را به عنوان روزهای اعتصاب عمومی اعلام کرد . بعضی از این روزها از سوی رهبری متحد ملی نیز اعلام می شد اما بعضی دیگر که با مناسبتها و یا حوادث دینی مصادف بود فقط از سوی حماس اعلام اعتصاب عمومی می شد . این اقدام حماس به خصوص در نوار غزه با استقبال وسیع مردم مواجه شد . دلایل آن هم در نفوذ حماس از یک سو و آمادگی مردم برای پاسخگویی و همراهی با هر طرفی که مخالفت خود را علیه اشغالگران اعلام و آمادگی خویش را برای مقابله اعلام نماید ، از سوی دیگر نهفته بود . نمونه بارز آن اعتصابی بود که حماس در 14 اوت سال 1988 در غزه اعلام کرد و تمامی نیروهای ملی نیز در آن شرکت کردند . این اعتصاب اهمیت خاصی به همراه داشت و از پیروزی قابل ملاحظه ای به نفع حماس برخوردار بود . در هر حال جو در نوار غزه به طور خودجوش آماده وقوع رویارویی و التزام به اعتصابات عمومی بود .
  2. زمانی که انتفاضه توانست افکار عمومی را متوجه خود کند مقامات اشغالگر در تلاش برای متوقف کردن یا منحرف نمودن انتفاضه دست به اقداماتی زدند . حماس با هشیاری سیاسی مردم را متوجه این اقدامات کرد . قضیه از این قرار بود که در ماه آوریل سال 1989 اسحاق شامیر نخست وزیر وقت اسرائیل طی طرحی خواستار اجرای انتخابات در سرزمینهای اشغالی شد . حماس در مسأله اجرای انتخابات آزاد موضعی مخالف طرح شامیر اتخاذ کرد و آن را تلاش اسرائیل برای تحریک انتفاضه و مانوری برای جلب افکار عمومی جهان دانست . در بیانیه حماس در این مورد آمده است : " انتفاضه به پیش می رود تا غاصب را از سرزمین فلسطین اخراج کند و سرزمین انبیاء از لوث وجود اشغالگر آزاد شود . این صدای جانداران است ، " نه " به گرد آمدن بر گرده پلیدیهایی که خواستار مدفون ساختن " سنگ " و عزم در سراب وعده های بی اعتبار حامیان اسرائیل اعم از کشورهای شرقی و غربی هستند . این گونه عنوان می شود که مردم ما به اندازه کافی بذرپاشیده اند و الان وقت برداشت محصول است . ( اشاره به ساف که طرح شامیر را پذیرفت ) این صدا همانا تغییر مسیر انتفاضه و از بین بردن میثاق ملی فلسطین است که بر آزادی کامل فلسطین تأکید دارد . " در بیانیه دیگری که در 17 آوریل همین سال از سوی حماس منتشر شد آمده است : " دشمن ما از هیچ چیز نخواهد گذشت مگر در برابر زور و ما از فرزندان ملتمان می خواهیم که در برابر آنچه که دشمن حیله گر مطرح می کند کاملا بیدار باشند و شعار ما این خواهد بود " . " نه به طرحهای رابین و شامیر و نه به انتخابات ، مگر بعد از اخراج اشغالگران . "

شیخ احمد یاسین می گوید : " حماس مسئول آغاز انتفاضه می باشد و مشارکت خود را در آن متوقف نخواهد شاخت ولو اینکه برخی دیگر جریانات : این مشارکت را متوقف سازند حماس می تواند به تنهایی انتفاضه را ادامه دهد . "

طرفداران حماس اضافه می کنند که انتفاضه براساس امکانات خود ادامه خواهد یافت و شاید حتی در جهت خاصی اوج پیدا کند و در این رابطه استفاده از سلاح گرم را مستثنی نمی کنند .

ه - روابط حماس و ساف :

جریانهای ملی گرا و میهنی ، طرفها و هواداران آنها مانند گروههای ملی ، جبهه خلق ، جبهه دموکراتیک ، جنبش فتح و... در سازمان آزادی بخش فلسطین که به اختصار ساف نامیده می شود تشکل یافته اند . بین گروههای مختلف عضو ساف هماهنگی وجود دارد هدف ساف در ابتدا برپایی دولت دموکراتیک غیرمذهبی در فلسطین از راه مبارزه مسلحانه بود اما بعدها این تز ، به تز برپایی حاکمیت ملی بر هر تکه خاک وطن که اشغال اسرائیل در آن به پایان برسد از طریق راه حلهای سیاسی ، دیپلماتیک و مسالمت آمیز تبدیل شد .

حماس قضیه فلسطین را یک قضیه اسلامی و نه ملی یا قومی می داند و معتقد است باید از راه جهاد و مبارزه ، اسرائیل را از بین برد و حکومت اسلامی را در کشور اسلامی فلسطین برقرار کرد .

بدیهی است خطمشی نیروهای مذهبی با نیروهای سیاسی دیگری که به شعائر مذهبی متکی نیستند متفاوت است . اما انگیزه مبارزه با اشغال و اشغالگری ، هماهنگی میان همه نیروها را می طلبد . در غیر این صورت هر یک از آنها تأثیرگذاری خود را از دست خواهد داد . با این وجود ، روابط حماس و ساف از آغاز انتفاضه تاکنون روند یکسانی نداشته و متفاوت بوده است .

با شروع انتفاضه و تأسیس حماس از سوی اخوان المسلمین ، گروههای عضو ساف رهبری ملی متحد " القیادة الوطنیه الموحده " را تأسیس کردند .

ابتدا ، هر دو گروه هدف مشترکی داشتند که عبارت بود از تلاش جهت پایان بخشیدن به اشغال اسرائیل در نوار غزه وکرانه غربی رود اردن . برای نیل به این مقصود اقدامات یکسانی مانند اعتصاب و تظاهرات از طرف هر دو طرف انجام می شد و برای این امور هماهنگیهای لازم صورت می گرفت . از آنجا که مساجد نقش ویژه ای در انتفاضه ایفا می کردند حتی نیروهای مذهبی و ملی به یک اندازه به آن رفت و آمد می کردند و مسجد برای برقراری دیدارهای ملی و طرح ریزی و تدوین استراتژی برای مقابله با سیاست اشغالگران مورد استفاده قرار می گرفت . حماس به مفاد بیانیه های رهبری ملی متحد در مورد اعتصابات و فعالیتهای لازم ، ملزم و پایبند بود . همان گونه که طرفداران ساف به بیانیه های حماس پایبند بودند .

پس از مدتی چند بار حماس در روزهایی که رهبری ملی متحد آنها را به عنوان روزهای اعتصاب عمومی اعلام نکره بود ، اعلام اعتصاب عمومی کرد این روزها اغلب با مناسبتها و حوادث دینی مصادف بود . اعلام اعتصاب عمومی از سوی حماس به خصوص در نوار غزه با استقبال وسیع مردم مواجه شد . در نتیجه مواضع تک روانه حماس و تلاش آن در جهت تأکید سلطه خویش و تعیین روزهای خاصی برای اعتصاب با انتقادات علنی از طرف رهبری ملی متحد روبه رو شد . در بیانیه شماره 25 رهبری ملی متحد برای انتفاضه که در تاریخ 6/9/1988 صادر شد آمده است : " آنچه که در روزهای اخیر صحنه ملی با آن روبه روست یعنی تلاشهای جنبش حماس که یک جناح اخوان المسلمین است ، برای تحمیل سیطره خود به صحنه ملی و موفق کردن اعتصاب کامل روز یکشنبه 21/8/1988 که مردم ما با احساس صادقانه خویش آن را گامی متناقض با برنامه های ملی که رهبری ملی متحد تعیین کرده بود می دیدند . رهبری ملی متحد تمامی اراده مردم را در جهت مقابله با دشمن سوق می دهد . رهبری ملی متحد تأکید می کند که هرگونه ضربه زدن به وحدت صفوف به معنای تقدیم ضربتی مهم به دشمن برای ضربه زدن به انتفاضه می باشد . همانا دست خود را دراز کردیم و باز هم آن را به سوی هر نیرویی که بخواهد در یک کار ملی سهیم باشد دراز می کنیم و جنبش حماس را از مساعی خود برای وحدت موضع در مبارزه مستثنی می کنیم . تلاش برای تحمیل مواضع با تکیه بر قدرت مردم و در پی آن تلاشهایی که برای مقابله و برخورد با آن انجام شد به مصلحت دشمن و طرحهای آن در ضربه زدن به انتفاضه به حساب می آید . در این چارچوب ما ، تجاوز ، حمله به وسیله آتش زدن و شکستن و تخریب بعضی از مراکز تجاری و مایملک شهروندان به دلیل عدم پاسخگویی به درخواست حماس را محکوم می کنیم و در همان حال از حماس درخواست می کنیم که وحدت صفوف را تحکیم کرده ، اجتماع را بهم نزند و تلاش نماید تا در موضع کلی ملی از خلال ایجاد راههای هماهنگی با طرفهای رهبری ملی متحد و نیروهایعملی آن سهیم شود . و از ائمه جماعت مساجد که از روی دلسوزی برای انتفاضه و امتداد آن ، از دعوت در جهت یک پارچه کردن صفوف چارچوب اجتماع ملی دست برنمی دارند تجلیل می کنیم . "

شایان توجه است حماس در تاریخ 14 اوت سال 1988 در غزه اعلام اعتصاب کرد . تمامی نیروهای ملی در این اعتصاب شرکت کردند که این اعتصاب را با اهمیت خاصی همراه ساخت . پیروزی این اعتصاب و دیگر فعالیتهایی که انجام شد به طرز قابل ملاحظه ای از سوی حماس مورد بهره برداری قرار گرفت . با این وجود بازهم حماس در 21 اوت اعلام اعتصاب کرد که منجر به صدور بیانیه فوق شد .

پس از این اختلاف تلاشهایی برای اصلاح رفع اختلافات بین حماس و رهبری ملی متحد برای کنترل مشکلات و آثار منفی که امکان داشت بر آن مرتب گردد انجام شد . اما حماس توانست حق خود را در دعوت از مردم برای اعتصاباتی که خود اعلام می کند تثبیت نماید . همچنان که این کار را عملاً بدون هماهنگی با رهبری ملی متحد ادامه داد . بدین ترتیب جنبش اسلامی یک طرف اساسی شد که امکان به حساب نیاوردن آن وجود ندارد .

این امر وسیعی است آشکار بر اینکه انتفاضه عاملی شد تا جریان اسلامی و جریان ملی بر سر سیطره بر مردم فلسطین و رهبری آن در سرزمینهای اشغالی به منازعه پرداختند .

در فقدان سیستم اداره کننده انتخاب شده ای که حل اختلاف به او واگذار شود و یا فقدان این سیستم ها به دلیل عدم حقانیت آنها تعداد بسیار زیادی از شهروندان جهت درخواست کمک برای حل مشکلات مختلف به رهبری حماس ، شیخ یاسین ، مراجعه می کردند . تعدد گروههای ملی مخفی بودن آنها و عدم بهره مندی آنها از قدرت روحانی به اکثریت شهروندان این امکان را نمی داد که به راحتی برای درخواست کمک جهت حل مشکلات خویش به آنها مراجعه نمایند . این پدیده به همان اندازه که با قدرت اشغالگران در رقابت است ، به همان مقدار نیز با قدرت جریان ملی متجلی در ساف و نقش هیأتها و مؤسسات ملی و همچنین سلطه افراد چه نفوذ و سالمندان سنتی در رقابت است .

حماس دیدگاه خاصی درباره امکان و شرایط همکاری و هماهنگی با رهبران ملی متحد دارد . درباره حماس پای بندی به روش اسلامی اساس هرگونه هماهنگی جدی و یا هم پیمانی با آن را می سازد . رهبر حماس شیح احمد یاسین در رابطه با میزان همکاری موجود بین حماس و رهبری ملی متحد می گوید : " همکاری محدود و در امور معین بین ما دارد . روابط بین دو طرف در حالتی از فراز و نشیب قرار دارد که هر از چندگاه تغییر می کند . " برخی منابع حماس در کرانه غربی می گویند کههماهنگی با رهبری ملی متحد عملاً وجود ندارد .

یکی از اهداف انتفاضه به حرکت درآوردن قضیه فلسطین در مراکز سیاسی و اوج گیری آن در سطح کنفرانسها و اجتماعات بین المللی ، هدف آزادسازی بود . در اثناء انتفاضه رهبری ملی متحد خواستار تشکیل کنفرانس بین المللی صلح و برپایی دولت مستقل فلسطین برای انتفاضه شد . در میثاق فلسطین از انجام مذاکره با اسرائیلها جهت برقراری صلح با اسرائیل سخن به میان آمد . حماس این خواسته ها را رد کرد . خواستار آزادی کامل فلسطین در برابر هدف مرحله ای دولت مستقل و غیرمذهبی در بخشی از فلسطین و نیز برقراری حکومت اسلامی در برابر حکومت غیرمذهبی ، شد . شیخ احمد یاسین رهبر حماس سخن یادآوری این نکته که ساف نماینده بالفعل مردم فلسطین است ، برخی ملاحظات نسبت به خطمشی سیاسی آن که دعوت به برپایی دولت غیرمذهبی در هر قطعه از فلسطین می کند . را بیان داشت و گفت : " باید اسلام دین و قانون اساسی و خطمشی حکومت باشد . " راجع به شرایط حماس برای همکاری با رهبری ملی متحد و ورود به ساف شیخ یاسین می گوید : " باید زمینه اساسی مشترکی که براساس ارزشها و اصول اسلامی و عدم سرپیچی از آنها در دوران مقاومت ، استوار است وجود داشته باشد ، همچنین باید توافق قبلی در مورد اسلامی بودن سیستم حکومت پس از آزادی نیز وجود داشته باشد . ما به میثاق ملی فلسطین اعتراض داریم چرا که اگر اقرار به دولت غیرمذهبی نمائیم از اسلام خارج شده ایم . سازمانهای فلسطینی براساس اهداف سیاسی و ملی ایجاد شده اند در حالی که حماس دارای هدفهای سیاسی و ملی است اما در چارچوب یک طرح اسلامی . در عین حال ما با ساف اختلاف نمی کنیم . ما دارای فکری هستیم و ساف نیز فکری دارد . تنها حاکم همانا مردم هستند . آنچه را که مردم تعیین نمایند نزد ما مقبول است . " او اظهار کرد که حماس خود را به عنوان جایگزین و بدیل ساف مطرح نمی نماید .

این رویدادها در آستانه انعقاد نوزدهمین دوره اجلاس مجلس ملی فلسطین صورت می گرفت . برخی منابع در این رابطه اظهار می کنند که یاسر عرفات رهبر ساف در این زمان از مرشد عام جنبش اخوان المسلمین در مصر درخواست کرد که از تصمیماتی که رهبری ساف در پی اتخاذ آنها بوده است پشتیبانی نماید و نزد رهبران حماس برای تنگ تر کردن دامنه اختلافات و اجتناب از ورود به هر نوع درگیری بین دو طرف رفته و دخالت نماید . زیرا روابط بین حماس و ساف در این دوران به وخامت گرائیده بود .

به هرحال ، رهبری ملی متحد در تاریخ اکتبر سال 1988 بیانیه شماره 28 خود با نام بیانیه استقلال را منتشر کرد و در طی آن از ساکنان کرانه غربی و نوار غزه خواست که به برپاییمراسم و جشنواره ها به مناسبت انعقاد اجلاس ملی و بیانیه استقلال بپردازند .

حماس به همین مناسبت در تاریخ 10 نوامبر سال 1988 طی پیامی به صراحت آنچه را که مجلس ملی در دوره استثنایی انتفاضه و قیام مردمی در پی قبول آن است مورد هجوم قرار داد و گفت : " ما به شما تأکید می کنیم که طرحی که حکومت موقت یا سند استقلال و یا حکومت در تبعید نام گذاری می شود و آنچه که این طرح در جهت حل به همراه دارد ، چیزی جز ضربه زدن به دستاوردهای انتفاضه و وارد ساختن خنجر از پشت به فرزندان انتفاضه نیست و عامل جلوگیری برای فرزندانمان در از سرگیری راه مبارزه و شهادت طلبی می باشد . " و در مقابله با آنچه که رهبری ملی متحد در بیانیه شماره 28 خود از مردم خواستار گردیده بود ، حماس از مردم خواست تا ایام برگزاری مجلس ملی را ایام مقابله و رویارویی بیشتر و رد صلح با قاتلان قرار دهند . در همین پیام نیز گفت : "... تا تمامی نداهای سازش طلبانه را ساقط کنیم و خوارشدگان را از بازی با قضیه و امیدداران را از امید بستن به انتخابات دشمن بازداریم . " سرانجام در تاریخ 12 تا 15 نوامبر سال 1988 نوزدهمین دوره کنفرانس ملی فلسطین در الجزایر برگزار شد و در طی آن ساف به عنوان نماینده قانونی مردم فلسطین قطعنامه تقسیم سال 1947 که براساس آن فلسطین به دو دولت تقسیم می شد را پذیرفت . ضمن پذیرش قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل متحد که با تضمین حقوق ملی و شروع مردم فلسطین و قائل شدن حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین ، خواستار حل مسأله فلسطین شده بود ، برقراری دولت فلسطین را اعلام کرد پس از برگزاری اجلاس ملی در پذیرش قطعنامه ها از سوی ساف ، رهبری حماس در بیانیه هایی مواضع خود نسبت به تحولات مذکور را بیان کرد . حماس به این قطعنامه ها اعتراض کرد و اعلام برپایی دولت فلسطین را امری زودرس اعلام کرد .

در پاسخ به این موضع حماس ، رهبری ملی متحد بیانیه شماره 29 خود را در تاریخ 20 نوامبر سال 1988 صادر کرد و در آن از حماس درخواست کرد تا از مخالفت با آنچه که ساف اقدام به آن می نماید خودداری کند . در این بیانیه آمده است : " رهبری ملی متحد از برخی طرفهای بنیادگرا می خواهد مصالح عالیه ملی که همان مصالح مردم است را بر دیدگاهها و مصالح گروهی خود برتری دهند و از اظهار مواضع منفی خودداری نمایند که این اظهارات چه بخواهند و چه نخواهند جز به دشمن خدمت نمی کند . " پس از آن ، رهبری حماس در گفت وگویی با مجله لواءالاسلام ( شماره 9 صفحه 17 ) که در تاریخ 11 دسامبر سال 1988 منتشر شد ، در آستانه انجام مذاکرات در آمریکا ، در مورد آنچه که به مذاکره مربوطمی شود خواستار جلوگیری از انجام این مذاکرات و توقف گفت وگو با دشمن آمریکایی شد . در باور ایشان آمریکا دشمنی است که تلاش می کند از هر موقعیت به نفع صهیونیستها بهره گیرد تا آنها از قهر اراده مردم در داخل درامان باشند و از سوی دیگر مردم مسلمان عرب نیز مرعوب شده و از صحنه دور شوند . در پی تصمیمات نوزدهمین اجلاس مجلس ملی ، یاسر عرفات رهبر ساف در برابر مجمع عمومی سازمان ملل متحد در 13 دسامبر سال 1988 سخنرانی کرد و دو روز بعد از این سخنرانی ، در یک کنفرانس مطبوعاتی در ژنو شرکت کرد و در آن شرایط آمریکا برای آغاز مذاکرات را از خلال توضیح برخی نقاط که در سخنرانی آورده بود ، پذیرفت . دولت ایالات متحده نیز تصمیم گرفت . این مذاکرات را آغاز نماید .

پس از آن ، شیخ احمد یاسین در مصاحبه ای با مجله الاسلام و الفلسطین ( شماره 10 صفحه 1 ) منتشره در 30 دسامبر سال 1988 بیان کرد : " ما هنوز هیچ بخشی از وطن خود را آزاد نکرده ایم . و در هر قسمت از وطن مان که آن را آزاد کنیم دولت تشکیل خواهیم داد ، هنوز در زیر اشغال هستیم پس در کجا دولت تشکیل بدهیم در کجا ؟... باید که زمینی داشته باشیم تا در آن با آزادی بایستیم و دولت خودمان را تشکیل بدهیم . آن هم بدون هیچ شرط از پیش تعیین شده ای و بدون اعطای هیچ گونه امتیازی . "

در ماه آوریل سال 1989 اسحاق شامیر نخست وزیر اسرائیل طرحی را مطرح کرد خواستار اجرای انتخابات در سرزمینهای اشغالی شد حماس در قبال این قضیه موضعی مخالف اتخاذ کرد و آن را تلاش اسرائیل برای تحریک انتفاضه و جلب افکار عمومی جهان دانست . اما ساف این طرح را پذیرفت و در انتخابات شرکت کرد . بنابراین حماس در 5 آوریل سال 1989 بیانیه شماره 39 خود را صادر کرد . در این بیانیه آمده است : " حماس درخواست خود از ساف مبنی بر دست برداشتن از اتکا به آمریکا و یا تلاش برای انجام مذاکرات با اسرائیل و توقف در دادن امتیازات را اعلام می دارد . و از آنها می خواهد صادقانه از خود بپرسند که به کجا می روند ؟ هیچ روزی نیست که در آن خبر از گامهای سازش را نشنویم که در آن جزئی از حقوق ما را می بخشند... . و دشمن ما از بین نمی رود پس تا کجا دادن این امتیازات ادامه خواهد یافت ؟ و چه چیزی را در پی آن به دست خواهیم آورد ؟ مانسبت به قرار گرفتن در کنار آمریکا و قبول سیاستهای آن مبنی بر دادن امتیازهای تدریجی یک طرفه هشدار می دهیم . "

حماس ضمن تأکید بر اهمیت استمرار انتفاضه تا رسیدن به اهداف آن ، در این راه حرکت می کند ، اما ساف ضمن استفاده سیاسی در جهت منابع خود از دستاوردهای انتفاضه دیگر ادامه آن را لازم نمی داند . حماس می گوید هدف انتفاضه آزادیتمامی سرزمین فلسطین از دست طاغوتیان استعماری می باشد و بازگردانیدن قضیه در چارچوب اسلامی ، آزاد و مستقل بهترین راه برای این مقصود است . پس از این وقایع و موضع گیریها حماس در مورد اهمیت انتفاضه می گوید : " انتفاضه به وجود آمده است تا سیستمها و سازمانهای فرصت طلب را افشا نماید . آنهایی که راه حل تسلیم طلبانه را استراتژی و امتیاز دادن را تاکتیک قرار داده اند . کسانی که در ابتدا خواستند از طریق انتفاضه برخی از چهره های مبارز در داخل فلسطین را مطرح نمایند تا امیدهایی برای راه حل یهودی - عربی که براساس خودمختاری استوار است به وجود آورند . آن گونه که شامیر دوستانش تمایل دارند . و راه را بر روی کنفرانس بین المللی باز نمایند . مردم مسلمان فلسطین می دانند که این افراد به عادت همیشگی بر روی برج انتفاضه سوار می شوند و تلاش خواهند کرد آن را در جهت منافع خویش بکشانند چه از نظر تبلیغاتی و چه از نظر سیاسی . "

بیانیه های حماس و اظهارات رهبران آن در این رابطه انگشتهای اتهام را به سوی یک طرف ناپیدا دراز می کنند اما همگان می دانند که به رهبری ساف اشاره می کند .

در این شرایط ساف و حماس کاملا در دو طرف مقابل هم قرار گرفتند . از طرف برخی احتمال به وجود آمدن درگیری مستقیم بین آنها در خلال انتفاضه و در صورت ورود ساف به سازشهای سیاسی مطرح شد . با اینکه احتمال درگیری مستقیم کاملا مردود نیست اما تجربه تاریخی اشاره به عکس این مطلب دارد . در سال 1950 هنگامی که رژیم اردن اقدام به انضمام کرانه غربی نمود اخوان المسلمین با این رژیم همزیستی کردند . همچنین اخوان المسلمین در مصر نیز با رژیم حاکم موجود در آن کشور مسالمت کردند . از آنجا که حماس در سرزمینهای اشغالی عمدتا رهنمودهای خود را از اخوان المسلمین مصر و اردن دریافت می دارند ، موضع آنها نسبت به دولت مستقل فلسطینی که ساف آن را رهبری می کند ترجیحا موضعی مشابه خواهند بود .

علاوه بر این ، رهبران حماس اظهار می دارند مخالفت آنها با ساف بعد دموکراتیک خواهد داشت . شیخ احمد یاسین می گوید : در ابراز رسیدن به حق اختلاف داریم اما این مخالفت ما جنبه دموکراتیک دارد . ما کشتار یکدیگر را به دلیل اختلاف مردود می دانیم . دکتر صفر رئیس دانشگاه اسلامی و از رهبران حماس اظهار می دارد که حماس هیچ راه حل سیاسی را که ساف تقبل نماید و با دیدگاههای اسلامی مطابقت نداشته باشد قبول نخواهد کرد اما اسلامگرایان به شرایط بازی سیاسی مقید خواهند بود و با روش متمدن مخالفت خواهند کرد . "

مآخذ :

  1. خسروشاهی ، سیدهادی : اسرائیل پایگاه امپریالیسم و حرکتهای'''''#اسلامی در فلسطین ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ اول 1370 .
  2. زیاد ، ابوعمرو : جنبشهای اسلامی در فلسطین ، هادی صبا ، نشر سفیر ، چاپ اول ، تابستان 1371 .
  3. یاسین ، عبدالقادر : حماس : حرکة المقاومة الاسلامیة فی فلسطین ، سینا للنشر ، چاپ اول 1990 .
  4. ساره ، فایز : الحرکة الاسلامیه فی فلسطین : وحدة الایدیولوجیا و انقسامات السیاسة ، المستقبل العربی ، 1989 .
  5. سارة ، فایز الظاهر الاسلامیه فی فلسطین ، مرکز الدراسات الفلسطینة ، دمشق 1988 .
  6. مصطفی ، هاله : التیار الاسلامی فی الارض المحتلة ، المستقبل العربی ، شماره 113 ، تموزی یولیو 1988 .