آژانس ملل متحد برای یاری و اشتغال به کار پناهندگان فلسطینی

از دانشنامه فلسطین


الف ) مقدمه

اسناد سازمان ملل متحد و گزارش‌های مسؤولان بلندپایه آن ، به خصوص دبیرکل‌های سازمان و میانجی‌گران بین‌المللی و قائم‌مقام‌های آژانس سازمان ملل متحد برای کمک و اشتغال پناهندگان فلسطین در خاوز نزدیک ( اونروا ) United Nations Relief And Works Agency For Palestine Refugees In The Near East (UNRWA) در کنار قطعنامه‌های مجمع عمومی سازمان ملل متحد ، اولین منابع بررسی برپایی مشکل پناهندگان عرب ، بیرون راندن و کوچ دادن آنها از فلسطین می‌باشند . تأسیس آژانس سازمان ملل برای کمک و اشتغال آنها این مسأله را تا حد شناخت بی‌طرفی متقن بالا برده و آن را در سطحی بالاتر از درگیری‌های لفظی قرار می‌دهد . اعمال تروریستی که سازمان‌های صهیونیستی از زمان صدور قطعنامه‌ی تقسیم فلسطین در 29/11/1947 تا پایان دوره قیمومیت انگلستان و برپایی رژیم اسرائیل در نیمه ماه به 1948 علیه اعراب فلسطین انجام دادند ، منجر به بیرون راندن و کوچ دادن بیش از 350 هزار شهروند عرب شد . حوادث پس از این دوران این تعداد را به بیش از 940 هزار پناهنده رسانید .

این آمار براساس گزارش دبیرکل سازمان ملل به دور چهارم مجمع عمومی در ژوئن 1949 می‌باشد . به این‌ترتیب مسأله پناهندگان فلسطینی ابعاد انسانی و سیاسی و قانونی پیدا کرد که آن را در رأس مشکلات ناشی از مسأله‌ی اصلی یعنی مسأله فلسطین قرار داد . ( نک : بیرون راندن ) فلسطینی‌ها از سرزمینشان ، 1948 )

ب ) مطرح شدن مشکل پناهندگان در سازمان ملل :

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در بهار سال 1948 دومین دوره‌ی فوق‌العاده خود را برای بررسی مسأله‌ی فلسطین بعد از شروع اولین جنگ اعراب و اسرائیل ( نک : جنگ 1948 ) برگزار کرد ، و در تاریخ 14 مه قطعنامه 186 صادر گردید که به موجب آن کنت فولک برنادوت رئیس صلیب سرخ جهانی به عنوان میانجی‌گر بین‌المللی در فلسطین تعیین شد و وظایف و مأموریتش به او ابلاغ گردید . برخی از این وظایف عبارت بود از تلاش‌های پسندیده‌ی او در نزد مقامات محلی و ملی در فلسطین در جهت دستیابی به مسائل زیر :

  1. انجام خدمات ضروری عمومی برای تضمین سلامت و رفاه ساکنین فلسطین .
  2. در صورت صلاحدید ، به منظور گسترش تضمین رفاه ساکنان فلسطین ، از هیأت‌های ویژه و مناسب سازمان ملل متحد مثل سازمان بهداشت جهانی و صلیب‌سرخ جهانی و دیگر سازمان‌های دولتی و غیردولتی انسان‌دوستانه و غیرسیاسی درخواست کمک و همکاری نماید .

از این قطعنامه روشن می‌شود که سازمان ملل که با قطعنامه‌ی شماره 181 ( دوره 2 ) در تاریخ 29/11/1947 خود دولت اسرائیل را ایجاد کرد ، با قطعنامه 186 به مسئولیت خود در مورد مسأله‌ی پناهندگان عرب اعتراف نمود . ملاحظه می‌شود که تاریخ تصویب این قطعنامه یعنی 14/5/1948 دقیقاً تاریخ اعلام برپایی دولت اسرائیل است . بنابراین تولد این کشور مقارن تحکیم مسأله‌ی پناهندگان عرب و ایجاد موسسات بین‌المللی برای بررسی جوانب انسانی آن در کنار جوانب قانونی و سیاسی‌ای بود که به سازمان‌های دیگر واگذار شده بود .

کنت برنادوت میانجی‌گر بین‌المللی برای انجام مسئولیت خود راهی خاورمیانه شد و در تاریخ 28/5/1948 به قاهره رسید و پس از بررسی مقداتی به منظور پیگیری و بررسی مشکلات موجود در منطقه به کشورهای عربی و اسرائیل رفت .

مشکل پناهندگان از اولین مشکلات حساسی بود که با آن مواجه شد و از همان آغاز کر میانجی‌گری بین‌المللی تا زمان ترورش توسط تروریست‌های صهیونیستی در 16/9/1948 با همکاری مقامات مسؤول به حل این مشکل پرداخت .

برنادوت در تاریخ 10/9/1948 اولین و تنها گزارش خود را به تریگوه‌لی دبیرکل سازمان ملل ارایه داد تا وی نیز تسلیم دوره‌ی عادی سوم مجمع عمومی ( سپتامبر 1949 ) کند . او در این گزارش دیدگاهش را در مورد شکل پناهندگان و اولویتی که می‌بایست به این مشکل داده شود و نیز پیشنهاداتش را برای حل این مشکل تشریح کرد .

تعداد پناهگان در سه‌ماهه‌ی اول سال 1948 نسبتاً کم بود . پس از کشتار دیریاسین ، این رقم به‌شدت افزایش یافت . صهیونیست‌ها با زور و اجبار اعراب طبریه را در 19 آوریل و اعراب شهر حیفا را در 22 آوریل ، اعراب شهر یافا را در 29 همان ماه ، اعراب صفد را در 10 مه ، اعراب رمله‌واللد را در 12 ژوئیه ، اعراب بیرالسبع را در 21 اکتبر و اعراب جلیل غربی را در اکتبر سال 1948 به ترک وطن خود مجبور کردند .

برنادوت در گزارشش می‌نویسد : در نتیجه این درگیری‌ها در فلسطین تقریباً تمامی ساکنان عرب از مناطقی که توسط یهودیان اشغال گردید اخراج شدند . از جمله این ساکنان اخراجی ، ساکنان عرب یافا ، حیفا ، عکا ، رمله و اللد می‌باشند . در حالی که تعداد اعراب ساکن در این مناطق قبل از شروع درگیری بیش از 400 هزار نفر بود ، پس از سیطره‌ی یهودیان بر این مناطق به حدود 50 هزار نفر کاهش یافت .

در اولین برآوردی که برنادوت در 10/9/1948 ارایه داد تعداد پناهندگان 330 هزار نفر بود . پس از ترور وی و جایگزین شدن " رالف پانش " به‌جای او در این تخمین‌ها تجدیدنظر شد و تعداد پناهندگان به 472 هزار نفر رسید . اما رالف‌پانش تصریح کرد که برآورد حکومت‌های عربی بین 470 تا 780 هزار نفر را نشان می‌دهد و هنگامی که آمارگیری دقیقتری صورت گرفت وی دریافت که تعداد پناهندگان بسیار بیشتر از آمار موجود می‌باشد .

در گزارش دبیرکل سازمان ملل به چهارمین دوره مجمع عمومی سازمان ملل در ژوئن 1949 تعداد پناهندگان 940 هزار نفر ذکر شده بود . پس از تشکیل " اونروا " ( UNRWA ) در می‌1950 رئیس شورای اداری اونروا در گزارشی تعداد پناهندگان ثبت‌نام شده را 878 هزار نفر ذکر کرد که به‌صورت زیر پراکنده می‌باشند :

سوریه 83 هزار ، لبنان 107 هزار ، اردن 467 هزار ، نوار غزه 200 هزار و داخل اسرائیل 21 هزار نفر . اما در گزارش نماینده‌ی تام‌الاختیار اونروا که در سال 1953 به دبیرکل ارایه شد تعداد پناهندگان در سال 1953 حدود 960 هزار ذکر شده است . که این تعداد در آمار ثابت در گزارش‌های کارگزاران عمومی اونروا به‌شمار آمد . اما تعداد پناهندگان در تاریخ 30/6/1981 بنابر گزارش سالانه کارگزار اونروا به 896/884/1 پناهنده رسید .

ج ) مسئولیت جامعه‌ی بین‌الملل در مرد مشکل پناهندگان :

گزارش برنادوت که در تاریخ 10/9/1948 توسط دبیرکل به دوره‌ی سوم مجمع عمومی ارایه شد جامعه بین‌الملل را وادار به پذیرش مسئولیت مسأله پناهندگان عرب نمود .

او در این گزارش نوشته است :

لازم است جامعه‌ی بین‌المللی فوراً اقدامات ضروری جهت کمک به پناهندگان را مشخص کرده و به مرحله‌ی اجرا درآورد . جامعه‌ی بین‌المللی مختار است که هزاران انسان را نجات دهد یا آنها را رها کند تا بمیرند . این کمک‌ها بایستی به طور گسترده ادامه داشته باشد تا از وقوع فاجعه‌ی انسانی جلوگیری گردد . بنابراین جامعه‌ی بین‌الملل باید مسؤلیتن خود را به‌عنوان تلاش کوچکی برای تحقق صلح عهده‌دار شود .

پس از برنادوت ، در گزارشی که رالف‌پانش در 18/10/1948 به دوره‌ی سوم مجمع عمومی فرستاد مسائلی را که برنادوت آورده بود مورد تاکید قرار داد اضافه نمود که : وضعیت پناهندگان عرب سخت است و هر روز سخت‌تر می‌شود . و برای پیشگیری از فاجعه ، این کمک‌ها نه‌تنها باید ادامه باید بلکه لازم است متناسب با تعداد و افزایش پناهندگان باشد .

با استناد به گزارش میانجی‌گر بین‌المللی و در پاسخ به درخواست‌های وی ، مجمع عمومی به اتفاق آراء قطعنامه‌ی شماره‌ی 212 ( دوره سوم تاریخ 19/11/1948 ) خود را تصویب کرد که به جنبه‌ی انسانی مشکل پناهندگان پرداخته و به‌عنوان اولین مؤسسه بین‌المللی ، بنا را بر رعایت این مسأله گذارد .

این قطعنامه در مقدمه‌ی خود بخش‌هایی از دو گزارش میانجی‌گران بین‌المللی ، برنادوت و پانش را در مورد شدت مشکل پناهندگان عرب یاد کرده است و این امری است که مسئولیت سازمان ملل و در نتیجه کل جامعه‌ی بین‌الملل را نسبت به این مشکل تثبیت نمود ، در مقدمه‌ی قطعنامه آمده است : کاهش دادن فشار گرسنگی و بدبختی پناهندگان فلسطین کمتری شرط موفقیت تلاش‌های سازمان ملل برای تحقق صلح در این سرزمین است : اما تصمیم اساسی این قطعنامه در مورد زیر بود :

ارایه‌ی کمک فوری به نیم‌میلیون پناهنده‌ی فلسطینی برای مدت 9 ماه ( از 1/12/1968 تا 31/8/1949 ) و بدین منظور 29 میلیون دلار از بودجه‌ی فوق‌العاده کشورهای عضو جمع‌آوری و به این مسأله اختصاص داده می‌شود که در اسرع وقت به صورت کمک‌های اختیاری جنسی یا نقدی ارایه می‌گردد .

مجمع عمومی سازمان ملل ، دبیرکل این سازمان را مأمور تأسیس صندوقی کرد تا این کمک‌ها به‌عنوان حسابی مستقل طبق سیستم ویژه‌ی کمیته‌ی مشورتی امور اداره و بودجه در سازمان ملل به آن پرداخت شود .

همچنین پس از تشویق آژانس‌های تخصصی سازمان ملل به ارایه‌ی کمک ، دبیرکل را مأمور ایجاد موسسه‌ای اداری و ضروری به‌همین منظور و با کمک همین آژانس‌ها نمود .

وی خواست که : مدیری برای آژانس سازمان ملل برای کمک به پناهندگان فلسطین تعیین کند . همچنین موافقت کرد که دبیرکل کمیته‌ای مشورتی متشکل از 7 عضو انتخاب کند تا اجرای برنامه‌های کمک‌رسانی کنونی را دنبال نمایند .

د ) کاریابی برای پناهندگان و توسعه‌ی اقتصادی :

سازمان ملل در آغاز مطرح شدن مشکل پناهندگان به ایجاد طرح‌هایی جهت اشتغال آنان که از عوامل حل این مشکل می‌باشد اهتمام ورزید .

دور سوم مجمع عمومی به قطعنامه‌ی شماره 194 ( تاریخ 11/12/1948 ) که متضمن اساس تلاش‌های اقتصادی به منظور اشتغال پناهندگان در طرح‌های اقتصادی بود رأی داد ، امری که پس از شکل‌گیری آژانس ، مکمل آن به‌شمار آمد .

در این قطعنامه مجمع عمومی کمیته‌ای شامل سه کشور به نام کمیته‌ی هماهنگی تشکیل داد و کار ایجاد هماهنگی بین دولت‌ها و مقامات مسؤول جهت فراهم ساختن زمینه‌ی رشد اقتصادی منطقه ، تسهیل بازگرداندن پناهندگان و اسکان دوباره‌ی آنها ونیز بازگرداندن موقعیت اقتصادی و اجتماعی آنان را به‌عهده‌ی این کمیته گذاشت تا همه‌ی این اقدامات از طریق کمک سازمان ملل به پناهندگان فلسطین و نیز سازمان‌ها و موءسسات مربوط به سازمان ملل متحد انجام گیرد .

کمیته‌ی هماهنگی هیأتی در زمینه‌ی اقتصادی به ریاست " کلاپ " مدیر " مسئول دره تنسی " که سدهای بزرگی در این منطقه از آمریکا ساخته و معروف به " هیأت کلاپ " بود تشکیل داد و وظیفه‌ی این هیأت را به‌ترتیب زیر تعیین نمود :

بررسی وضعیت اقتصادی خاورمیانه ناشی از جنگ فلسطین ،... ارایه‌ی پیشنهاداتی به کمیته‌ی هماهنگی برای حل اختلالات اقتصادی ناشی از جنگ و بازگرداندن تمامی پناهندگان به زندگی اقتصادی و ایجاد شرایط اقتصادی که منتهی به استقرار صلح گردد .

هنگامی که هیأت کار خود را آغاز کرد اعضای آن انتظار داشتند بتوانند طرح‌های بزرگی را که اجرای‌شان منجر به بازگشت پناهندگان به زندگی اقتصادی منطقه شود ، پیشنهاد دهند . اما موانعی چون عوامل سیاسی و روانی بر سر راه خود یافتند از جمله این عوامل به‌عنوان مثال این بود که هر طرح بزرگی برای استفاده از آب‌های اردن مستلزم همکاری بین اسرائیل و کشورهای عربی بهره‌مند از این آب‌ها می‌باشد .

( نک : اردن ، بهره‌برداری از آب‌های رود - و سرچشمه‌های آن ) . و از آنجا که هیچ زمینه‌ی آماده‌ای برای همکاری وجود نداشت هیأت هشدار داد که " منطقه هنوز برای اجرای راه‌حل‌های اقتصادی آمادگی ندارد و طرح‌ها آماده نمی‌باشد ، و ملت‌ها و دو لت‌ها شایستگی ایجاد طرح‌های گسترده برای استفاه از رودها و رشد مناطق مختلف را دارا نیستند . " به دلیل این حقایق موجود هیأت طرح‌هایی مقدماتی مانند ساختن راهها و احداث سدهای کوچک را پیشنهاد نمود امری که فرصت‌های کار را برای بعضی از پناهندگان فراهم آورد و شرایط مناسب را برای طرح‌های بزرگتر آماده می‌کند . این کمیته ایجاد یک آژانس ویژه با بودجه 49 میلیون دلاری را توصیه کرد تا برنامه‌ای را به‌مدت یکسال و نیم برای کمک و برای اشتغال همزمان پناهندگان اجراء کند . اما شرایطی که کمی به آنها اشاره نموده به توقف کار این آژانس منجر گردید .

ه - ) ایجاد آژانس :

مجمع عمومی در 8/12/1949 قطعنامه شماره 302 ( دور - 4 ) را تصویب نمود که به‌موجب آن یک آژانس کمک‌رسانی ایجاد گردید . این قطعنامه نمایانگر تثبیت در گرایش سیاسی با هدف آمیختن کمک و تلاش برای بازگرداندن پناهندگان به زندگی اقتصادی کشورهای عربی میزبغان بود .

بند 7 قطعنامه بر این موضوع تاکید دارد که : آژانس سازمان ملل متحد برای کمک و کاریابی برای پناهندگان فلسطین در خاور نزدیک تأسیس گردیده است تا : الف ) با همکاری حکومت‌های محلی به کمک مستقیم انجام برنامه‌های کاریابی برای پناهندگان مطابق توصیه‌های هیأت اقتصادی ، بپردازد .

ب ) مشورت با دولت‌های علاقه‌مند خاور نزدیک در اتخاذ تدابیری به‌عنوان مقدمه‌ی برای مواقعی که کمک‌های بین‌الملل برای اشتغال و پروژه‌های عمرانی در دسترس نباشد .

مجمع عمومی کمیته‌ای مشورتی از نمایندگان فرانسه ، ترکیه ، انگلیس و ایالات‌متحده آمریکا تشکیل داد و به آنها اختیار پیوستن بیش از سه‌عضو اضافی از حکومت‌های کمک‌کننده برای مشورت و همکاری با مدیر اونروا در اجرای برنامه‌ها را داد . بر این اساس لازم است که مدیر و اعضای کمیته برای انتخاب و ترسیم و اجرای طرح‌ها با هر یک از حکومت‌های مربوط خاور نزدیک مشورت نمایند و مدیر اونروا در مقابل مجمع عمومی مسؤول اجرای برنامه‌ی سالانه‌ی و ارایه‌ی گزارش آن می‌باشد . مجمع عمومی از دبیرکل خواست تا جهت پیگیری و ادامه‌ی تلاش‌ها برای سهمیه‌بندی مقدار کمک‌ها در مراحل مختلف و در پرتو نتایج و سفارشاتی که کمیته‌ی اقتصادی به آن رسیده و آژانس‌های کاری مشورت نماید .

سازمان ملل آژانس‌های تخصصی خود ، به ویژه صندوق سرپرستی کودکان ( یونیسف ) و سازمان پرورش و علوم و فرهنگ سازمان ملل متحد ( یونسکو ) و سازمان بهداشت جهانی و سازمان کشاورزی و خواروبار جهانی و سایر آژانس‌های تخصصی ، و هیأت‌ها و گروههای مخصوص را دعوت کرد تا در مورد بهترین راههای همکاری با آژانس ، با مدیر آن به مشورت بپردازند .

این آژانس همچنین با شورای کمک‌های فنی سازمان ملل همکاری ویژه‌ای کرد . مجمع عمومی در سال 1950 بحث مسأله فلسطین را ادامه داد و دو قطعنامه صادر کر ، یکی قطعنامه‌ی شماره 393 ( در تاریخ 2/12/1950 ) که در آن ضرورت شرکت پناهندگان در حیات اقتصادی شرق نزدیک از طریق بازگرداندن آنها به فلسطین یا اسکان آنها در سرزمین‌های عربی که به آنجا پناه برده‌اند مور تأکید واقع شد . این راه‌حل برای تحقق شرایط صحیح و استقرار آن در منطقه ضروری تشخیص داده شد ، و اجازه‌ی پرداخت و اختصاص 30 میلیون دلار در طرح‌های اقتصادی جهت اسکان پناهندگان را به آژانس داد و کمیته‌ای را برای گفت‌وگو با حکومت‌های مربوط در منطقه جهت تحقق این اهداف تعیین کرد و اعضای آن را از هفت کشور انتخاب کرد که عبارتند از : ایالات متحده آمریکا ، انگلیس ، هند ، اروگوئه ، فرانسه ، کانادا و مصر ، ملاحظه می‌شود که پنج کشور از کشورهای مذکور ، غربی هستند .

اما قطعنامه دوم ، قطعنامه‌ی شماره 394 بود ( د - 5 تاریخ 14/2/1950 ) که تصمیم به تشکیل دفتری وابسته به کمیته‌ی هماهنگی گرفت که وظیفه‌اش ارزشیابی املاک عربی در فلسطین و پرداخت غرامت به صاحبان آن بود .

و ) پیشرفت و تحول کار آژانس :

آژانس به‌عنوان یک مؤسسه‌ی مستقل اداری تأسیس شد و کار خود را در اول مه 1950 با جمع‌آوری کمک‌های کشورها و سازمان‌ها و افراد شروع کرد . در گزارش مدیر این آژانس که در دوره‌ی پنجم به مجمع عمومی ارایه شد آمده که :

در مه 1950 تعداد افرادی که اسامی آنها در لیست‌های کمک درج شده بیش از 960000 پناهنده می‌باشد . آژانس پس از تلاش‌هایی که مبذول داشت نتوانست این تعداد را به کمتر از 860000 نفر برساند . اختیار لازم و پشتوانه‌ی مالی برای ارایه‌ی کمک و اجرای طرح‌های کاری فقط برای هشت‌ماه داده شده برای اینکه امید محافل بین‌المللی در حل مشکلات موجود بین اسرائیل و کشورهایی عربی و برقراری صلح بین آنها خیلی زیاد بوده است . علی‌رغم حل نشدن مشکلات یاد شده ، مجمع عمومی فعالیت اونروا را فقط برای یکسال از تاریخ 2/12/1950 تمدید نمود . در تابستان 1951 مدیر اونروا تاکید کرد که وی قادر به حل مشکلات روزافزون وغیرقابل کنترل پناهندگان نیست و برای حل این مشکلات زمان و بودجه‌ی بیشتری از آنچه در ابتدا برآورد شده بود لازم است . وی توصیه نمو که مجمع عمومی ادامه‌ی فعالیت اونروا را برای سه سال تمدید کند و با برنامه‌ای که مستلزم 50 میلیون دلار کمک و 200 میلیون دلار برای طرح‌های توسعه می‌باشد موافقت نماید تا اینکه این طرح‌ها در حق پناهندگان در بازگشت و دریافت غرامت کوتاهی نکنند . علی‌رغم هشدار هیأت امور اقتصادی مبنی بر اینکه به‌علت نتایج و مشکلات سیاسی و روانی موجود بین اعراب و اسرائیل نمی‌تواند طرح‌های اقتصادی بزرگ را وضع و اجراء کند ، مجمع عمومی قطعنامه‌ی شماره 513 ( د - 6 تاریخ 26/1/1952 ) را تصویب کرد و در آن برنامه‌ای را به تصویب رساند که مدیر اونروا ارایه کرده بود و در آن علاوه بر جمع‌آوری تبرعات و کمک‌های اقتصادی حکومت‌های محلی مبلغ 50 میلیون دلار هزینه کمک و 200 میلیون دلار بوئدجه برای اسکان اعراب درخواست کرده بود ، تا اینکه طرح طی سه سال از تاریخ 1/7/1952 اجرا گردید . در کنار کار آژانس در زمینه‌های کمک‌رسانی و اشتغال و طرح‌های اقتصادی ، مجمع عمومی پیگیری تلاش‌های سیاسی را توصیه کرد و در همان روز قطعنامه‌ی شماره 512 ( د - 6 ) را به‌تصویب رساند که در آن آمده است : مسئولیت اصلی رسیدن به راه‌حل اختلافات موجود بر سر مسأله‌ی فلسطین به عهده‌ی کشورهای درگیر می‌باشد .

در همان وقت مجمع عموم از کمیته‌ی حل‌اختلاف می‌خواهد " که تلاش‌های خود را در جهت اجرای قطعنامه‌های مجمع عمومی ویژه‌ی فلسطین ادامه دهد . " بنابراین باید این کمیته آماده کمک به گروهها برای رسیدن به توافق بر سر مسائل محوله بادش . به این ترتیب روشن می‌شود که تلاش‌های سیاسی جهت پایان بخشیدن به مسأله‌ی فلسطین بخش جدایی‌ناپذیر کارهای کمک‌رسانی و اشتغال می‌باشد .

هر سال مشکل پناهندگان ابعاد بیشتری به خود می‌گرفت و در سال 1953 مجمع عمومی در در هشتم خود به‌موجب قطعنامه 720 ( الف ) و ( ب ) ( دوره هشتم - تاریخ 27/11/1953 ) علاوه بر حمایت از امر کمک‌رسانی ، سرپرستی اونروا را تا 30/6/1955 تمدید کرد و در تاریخ 4/12/1954 به‌موجب قعطنامه 818 ( دور نهم ) با تمدید مجدد کار آژانس به‌مدت پنج‌سال تا 30/6/1960 موافقت نمود . این موافقت به‌همراه ملاحظه‌ای بود که در هر قطعنامه‌ی مختص به مسأله پناهندگان تکرار می‌گردید و آن ملاحظه عبارت بود از اینکه تمدید فعالیت اونروا با حقوق پناهندگان در بازگشت یا دریافت غراتم طبق بند 11 قطعنامه 914 ( دور سوم ) تناقض نداشته باشد .

مجمع عمومی همچنین پرداخت هزینه 200 میلیون دلار برای طرح‌های اقتصادی با هدف ایجاد زندگی جدید برای پناهندگان را تصویب نمود و سرپرستی را به صورت دوره‌ای در پایان هر دوره تمدید کرد .

از سال 1953 مشکلات اقتصادی که آژانس با آنها مواجه بود بیشتر شد . کشورهای عربی که پناهندگان به سوی آنها کوچ کردند به ویژه مصر و اردن و لبنان کشورهای عقب‌مانده‌یی هستند که اقتصادشان مبتنی بر کشاورزی است و از مشکل فشار جمعیت رنج می‌برند ، مسأله‌ای که به این کشورها اجازه نمی‌دهد تا مسئولیت صدها هزار پناهنده را بپذیرند . وجوه ویژه‌ی طرح‌های اقتصادی که به آژانس می‌رسید نسبت به آنچه که می‌بایست براساس قطعنامه‌های مجمع عمومی به آن پرداخت گردد اندک بود . کشورها تا ژوئیه 1953 از مبلغ دویست‌میلیون دلار مقرری تنها مبلغ 150/743/18 دلار جهت طرح‌های اقتصادی پرداخت کردند . و این مبلغ اندک در طرح‌های کوچک هزینه شد . در سال 1956 آژانس فقط 37 میلیون دلار از اصل 200 میلیون را دریافت کرد که 5/18 میلیون از این مبلغ هزینه شد . بقیه به‌عنوان سرمایه‌ی کار نگهداری گردید .

اصرار پناهندگان بر بازگشت به سرزمین‌هایشان جدی بود . گزارش آژانس هر سال یادآور می‌شد که تمایل پناهندگان به بازگشت به وطن خود فلسطین افزایش یافته و کم‌شدنی نیست . به خصوص که مجمع عمومی هر ساله بر حق بازگشت یا پرداخت غرامت به پناهندگان تأکید می‌کردو

علی‌رغم اینکه بیشتر پناهندگان آرزو داشتند که خودشان امور خود را اداره کنند و این امر بیانگر اهتمام روزافزون آنان به آموزش فنی و طرح‌های فردی است که به آنها توانایی اداره‌ی زندگانی با کرامتی را بدهد ، اما اکثریت قریب به‌اتفاق آنها طرح‌های اشتغالی را که آژانس وضع می‌کرد برخلاف حقوق خون ، بازگشت یا گرفتن غرامت ، به‌حساب آوردند . گزارش‌های سالانه‌ی کارگزار عمومی آژانس این احساس پناهندگان را منعکس می‌کند .

آنچه در مقدمه‌ی گزارش کارگزاران عمومی اونروا در سال 1965 آمده از این قبیل است :

از دید پناهندگان ، امت به طور کامل از بین رفته و مردم به صورت ظالمانه‌ای از حق طبیعی وطن خود محروم شده‌اند .

ز ) تعداد پناهندگان :

تعداد پناهندگان ثبت‌نامه شده در آژانس از 960021 نفر در سال 1950 به 896/884/1 نفر در ژوئیه 1981 افزایش یافت . بنا به گزارش کارگزار عمومی آژانس که به دوره‌ی 36 مجمع عمومی سازمان ملل تقدیم داشت ، پناهندگان در مناطق عملیات آژانس پراکنده بودند .

در این گزارش وضعیت پناهندگان به صورت زیر آمده است :











ارقامی که در این جدول آمده شامل اشخاصی که در جنگ ژوئن 1967 ( نک : جنگ 1967 ) آواره شدند نمی‌شود بجز آنهایی که قبل از این تاریخ ثبت‌نامه کرده بودند .

قطعنامه‌های مجمع عمومی در سال 1967 تلاش‌های " انروا " برای فراهم ساختن کمک انسانی فوق‌العاده به این گروهها را تأیید کرد ، و قطعنامه‌های بعدی ادامه‌ی ارایه کمک فوق‌العاده به آنها را مورد تأیید قرار داد . گرچه این ارقام و آمار ، مطابق جمعیت ملت فلسطین نیست ولی طبق متن گزارش کارگزار عمومی آژانس به دوره 34 مجمع عمومی سازمان ملل ( 1979 ) احتمال دارد فلسطینیان ثبت‌نام شده به عنوان پناهندگان در آژانس ، نشانگر تقریباً نصف تعداد پناهندگان باشد .

تمامی پناهندگان ثبت نام شده در اردوگاهها اقامت ندارند . آژانس حتی نسبت به این اقلیت ، مسئول اداره اردوگاهها نیست . آژانس فقط برای پناهندگان مستحقی که ثبت نام کرده‌اند خدماتی فراهم می‌آورد . چه در اردوگاهها باشند یا نه .

آژانس به طور مستقیم و بدون دخالت حکومت‌ها به این امور می‌پردازد . اما در مورد اموری که دارای منافع مشترکی است و در فعالیت آژانس تأثیر دارد با حکومت‌ها همکاری می‌کند . در حالی که حکومت‌های میزبان به طور جداگانه به پناهندگان کمک می‌کنند .

ح ) خدمات آژانس :

آژانس علاوه بر خدمات اردوگاهها ، سه نوع فعالیت دیگر ارایه می‌کند که عبارت است از آموزش ، امور بهداشت و کمک‌رسانی . آژانس دارای سیستم آموزشی خاص خود و دستگاههایی برای خرید سهمیه‌های کمک‌رسانی و توزیع آنها و نیز درمانگاهها و مراکز بهداشت ویژه می‌باشد . از طریق این بخش‌ها ، خدماتی را که معمولاً به عهده‌ی وزارت آموزش و بهداشت و امور اجتماعی است ، به پناهندگان ارایه می‌کند . فعالیت خود را به صورت سازمان یافته و پیوسته انجام داده و دارای وظیفه شبه حکومتی است .

برای اینکه این آژانس وظایف خود را انجام دهد به صورت آژانس‌های کمک‌رسانی خارجی تابع حکومت‌ها ، سازمان یافته ، بجز توزیع کمک مستقیمی که توسط دفترهای منطقه‌ای آن به استفاده‌کنندگان می‌رساند . . مقر ریاست " انروا " که حدود 365 کارمند دارد شبیه دفتر مرکزی کمک‌رسانی است که عملیات نظارت و برنامه‌ریزی و تهیه بودجه را انجام می‌دهد . و دفاتر منطقه‌ای پنجگانه که حدود 16200 کارمند در کشورهای میزبان و کرانه غربی و نوار غزه اشغالی را دربر می‌گیرد . آژانس سه دفتر کودچک ارتباطی نیز در نیویورک و ژنو و قاهره دارد . کارگزار عمومی " انروا " گزارش سالانه خود را که شامل موارد ذیل بود به مجمع عمومی ارسال داشت . برنامه آژانس و خدمات آن و امور قانونی ، و مشکلات آژانس با حکومت‌های میزبان ، و بودجه‌ی سالانه مورد بحث و طرح بودجه سال بعد ، و چندین جدول شامل آمار و ارقام مربوط به فصل‌های مختلف گزارش .

بندهای بودجه آژانس تا پایان سال 1959 به صورت زیر توزیع شده بود :








اما بند معیشت به تدریج از سال 1959 کاهش یافت . و در حالی که بند آموزش و پرورش به دنبال اجرای برنامه‌ای مبنی بر کاهش تعداد پناهندگان استفاده‌کننده از خدمات آژانسع رو به افزایش گذاشت .

معروف است که هر پناهنده‌ای که آموزش و اشتغال آن از طریق آژانس صورت می‌گیرد نام او و خانواده‌اش از فهرست پناهندگان استفاده‌کننده از خدمات آژانس حذف می‌شود . علی‌رغم آنکه بودجه آژانس رو به افزایش است ، مبلغی که در مورد بند معیشت هزینه می‌شود همچنان رو به کاهش است .

در حالی که نسبت توزیع بودجه سال 1972 به صورت زیر بود :




این بودجه در سال 1988 به صورت زیر درآمد :




1 - خدمات آموزش و پرورش :

این بزرگترین فعالیتی است که آژانس انجام می‌دهد .

انجام این خدمات به عهده 11200 کارمند است که بیشتر آنها آموزگار هستند . نسبت کمک‌های خدماتی آموزش و پرورش به بودجه سال 1981 به حدود 54 درصد رسید . هزینه‌ی این خدمات در سال 1977 حدود 4/65 میلیون دلار و در سال 1978 حدود 8/76 میلیون دلار و در سال 1979 حدود 3/92 میلیون دلار بود . فرض بر این بود که خدمات تربیتی آژانس ، تمامی مراحل آموزش ، از مرحله‌ی قبل از دبستان و دانشگاه را دربرگیرد . اما آژانس علی‌رغم اهمیت بسیاری که آموزش پیش‌دبستانی برای کودکان اردوگاهها دارد به این نوع آموزش اهتمامی نداشته است . همچنین نسبت به آموزش دوره متوسطه تلاش چندانی نکرد . حتی خود را به طور کامل نسبت به آن بدون مسئولیت می‌داند . همین مسأله باعث شد تا بسیاری از فرزندان پناهندگان در مراحل مختلف ، به مدارس دولتی در کشورهای میزبان پیوسته و بر مشکلات این کشورها بیفزایند . آمارهایی که کارگزار عمومی در گزارش خود آورده دلالت بر این دارد که تعداد کودکان و نوجوانانی که در مراحل ابتدایی و راهنمایی و متوسطه از نعمت آموزش برخوردار می‌شوند 196,411 دانش‌آموز دختر و پسر است ( سال تحصیلی 81 - 1980 ) که از بین آنها 972,96 تن خارج از مدارس آژانس می‌باشند . حدود 5/23 درصد فرزندان پناهنگان تحصیلات خود را در خارج از مدارس آژانس ادامه می‌دهند . البته این رقم شامل حال کوئدکان پناهنده‌ای که به دنبال سوادآموزی نیستند نمی‌شود .

اما مراکز آموزشی حرفه‌ای پس از دوره دبیرستان ( متوسطه ) و مراکز تربیت معلم و بورس دانشگاهی که آژانس ادامه می‌دهد قابل مقایسه با تعداد دانش‌آموزان دوره‌ی متوسطه نیست . در سال تحصیلی 81 - 1980 تعداد آموزش‌دیدگان در مراکز آموزش حرفه‌ای و تربیت معلم 4961 دانشجوی دختر و پسر ، تعداد بورس دانشگاهی در همان سال 365 بورس بود . هر دو رقم معادل کمتر از 5 درصد کل دانش‌آموزان دوره‌ی دبیرستان می‌باشد . علی‌رغم همه‌ی اینها ، مدیریت اداره آژانس از سال 1979 همواره به بهانه‌ی ادامه مشکل ناتوانی در بودجه ، تهدید به کاهش خدمات آموزشی خود می‌کند ، با آگاهی از اینکه آژانس در طول سال‌های گذشته اولویت اصلی را به خدمات آموزشی با هدف کاهش تعداد پناهندگانی که از خدمات دیگر استفاده می‌کنند داده است . از گزارش کارگزار عمومی آژانس در سال 82 - 1981 چنین برمی‌آید که احتمال کنار کشیدن آژانس از خدمات آموزشی اردن و سوریه همچنان پا برجاست . این مسأله به دلیل کافی نبودن میزان بودجه همچنان ادامه دارد .

در صورت اتخاذ چنین تصمیمی علاوه بر مشکلات سیاسی و بیکاری بیش از پنج هزار معلم مدرسه ، مشکلات مالی و آموزشی و تربیتی سنگینی را برای سوریه و اردن به بار خواهد آورد .

2 - خدمات بهداشتی :

16 درصد بودجه سال 1981 به این نوع خدمات اختصاص یافت . این خدمات را اداره‌ی بهداشتی مشترک بین " انروا " سازمان بهداشت جهانی انجام می‌دهد . حدود 3000 کارمند با هزینه‌ی سالانه حدود 5/22 میلیون دلار از سال 1978 و 7/26 میلیون دلار در سال 1979 مشغول انجام خدمات یاد شه بودند . این خدمات شامل موارد زیر می‌شود :

  1. انجام خدمات پزشکی برای نزدیک به 000,500,1 پناهنده در درمانگاهها و مراکز بهداشتی آژانس که بیش از 99 باب می‌باشد و نیز در بیمارستان‌های دولتی و خصوصی .
  2. فراهم آوردن تغذیه‌ی اضافی برای حدود 123000 کودک و زن حامله و شیرده پناهنده .

این خدمات کافی نیست . برای هر ده‌هزار پناهنده فلسطینی یک تیم پزشکی مرکب از یک پزشک و پرستار متخصص و تعدادی پرستار آموزش دیده و مشاور دارویی و منشی وجود دارد . از گزاش کارگزار عمومی آژانس در فاصله 1/7/1980 تا 8/6/1981 روشن می‌شود که تعداد واحدهای بهداشتی تا بعد " انروا " به 100 واحد و 20 درمانگاه در کل مناطق عملیات می‌رسد . تعداد تخت‌های موجود در بیمارستان‌های مخصوص بیماران " انروا " به 299 تخت یعنی برای هر 8231 تن یک تخت می‌باشد .

3 ) خدمات معیشتی ،

که برای این خدمات 23 درصد بودجه سال 1981 در نظر گرفته شد که توسط 420 کارمند با هزینه‌ی اجمالی سالانه 8/28 میلیون دلار در سال 1978 و 7/43 میلیون دلار سال 1979 به مرحله‌ی انجام رسید .

آژانس در این زمینه موارد ذیل را تأمین می‌کرد .

  1. سهمیه‌های ماهانه : از کالاهای اساسی مانند : آرد ، برنج ، شکر ، روغن برای حدود 831000 پناهنده .
  2. کمک برای تعمیر سرپناه .
  3. کمک در حالت تنگناهای شدی و به طور حالت‌های فوق‌العاده .
  4. برنامه‌هایی برای فعالیت کودکانی که به سن تحصیل نرسیده‌اند و برنامه‌هایی دیگر برای جوانان و زنان و آموزش فنی و حرفه‌ای افراد بالغ .

معیشت از جمله خدمات اساسی است که آژانس به شکل سهمیه‌های ماهانه خوراک ، محتوی معادل 2500 کالری حرارت در روز برای هر شخص ارایه می‌دهد . اما این سهمیه‌ها هر ساله کاهش می‌یابد و آنچه که به طور ماهانه در سال 1980 توزیع شد به کمتر از 30 درصد از حداقل کالری حرارت مطلوب رسید . در این سال سهمیه ماهانه برای هر شخص ، 5 کیلوگرم آراد و 300 گرم برنج و 150 گرم روغن و 300 گرم شکر بوده است/

4 - خدمات اردوگاهها :

منطقه تحت پوشش اژانس شامل 61 اردوگاه است ( 51 اردوگاه پیش از سال 1967 برپا شد ) که بنا به آمارهای سال 1981 حدود 304,709 پناهنده را پوشش می‌دهند . این اردوگاهها به صورت زیر پراکنده هستند :

10 اردوگاه در اردن ، 20 اردوگاه در کرانه غربی ، 8 اردوگاه در نوار غزه و 10 اردوگاه در سوریه و 13 اردوگاه در لبنان .

ساکنان این اردوگاهها 18/35 درصد از تعداد اجمالی پناهندگان را بنا به آمار سال 1981 تشکیل می‌دهد . این اردوگاهها بر روی زمین‌های دولتی یا زمین‌های خصوصی که حکومت‌های میزبان اهدا کرده‌اند ساخته شده است . ( به غیر از یک یا دو مورد ) و حکومت‌ها حفظ قانون و نظم در این اردوگاهها را در چارچوب مسئولیت‌های معمول خود برابر ساکنان درون مرزها به عهده دارند .

در داخل اردوگاهها سه نوع ساختمان وجود دارد : تأسیساتی که آژانس آنها را ساخته یا اجاره کرده است . مانند : مدارس ، درمانگاهها ، انبار ، و کلبه‌هایی که آژانس ساخته و در اختیار پناهندگان می‌باشد و در آن سکونت دارند .

بهبودی و گسترش این کلبه‌ها با موافقت اداره اردوگاه و مقام مسئول دولتی صورت می‌گیرد و دیگری ساختمان‌های است که پناهندگان و دیگران آنها را احداث کرده‌اند و در آنها ساکن شده و یا آنها را برای اهداف دیگر به کار می‌گیرند .

آژانس ، خدمات برق یا آب‌رسانی را ارایه نمی‌دهد . به همین دلیل ساکنان اردوگاهها مجبور هستند قیمت اب و برق را به شرکتی که این خدمات را ارایه می‌کند بپردازند . آسفالت خیابان‌های داخلی اردوگاهها نیز با خود یاری ساکنان صورت می‌گیرد . مراکز و کانون‌های اجتماعی جوانان که فعالیت‌های مختلف فرهنگی ، ورزشی و اجتماعی در اردوگاهها انجام می‌دهند از کمک‌های مالی سالانه آژانس برخوردار بودند . اما این کمک در اواخر سال 1981 متوقف شد و این مراکز مجبور شدند با اعانه‌های اعضا یا افراد خارج از مرکز به فعایت و کار خود ادامه دهند .

ط ) بودجه آژانس :

حدود 95 درصد از درآمدهای آژانس را کمک‌های مالی حکومت‌ها تشکیل می‌دهد . و 5 درصد بقیه را سازمان ملل و برخی آژانس‌های مخصوص تابع سازمان و سازمان‌های غیردولتی تأمین می‌کنند . مجموع مخارج آژانس در سال 1979 به حدود 346,166 میلیون دلار برآورد شد . مخارج آن در سال 1980 نیز به حدود 258,185 میلیون دلار رسید . در حالی که برآورد و میانگین بودجه سال 1978 ، 139800 میلیون دلار بود . به دنبال ادامه‌ی تورم مالی و بالا رفتن بی‌رویه قیمت ارز ، میزان مخارج نیز به مقدار زیاید بین سال‌های 1973 تا 1975 افزایش یافت . و در سال 1976 به دلیل تعادل قیمت‌های ارز ، افزاش چندان مهمی در مخارج رخ نداد .

افزایش طبیعی هزینه‌های مربوط به کارمندان و هزینه‌های دیگر از طریق محدود کردن فعالیت برنامه‌های آژانس در لبنان و کاهش قیمت آرد و مواد غذایی دیگر در آن سال جبران شد . اما در سال 1977 این هزینه‌ها افزایش یافت که در ال به تورم مالی و تحرکات غیرقابل پیش‌بینی در قیمت ارز در مقابل دلار آمریکا برمی‌گردد . جدول زیر تغییرات بودجه آژانس و افزایش ارقام را بین سال‌های 1973 تا 1981 نشان می‌دهند .










در نتیجه این افزایش هزینه‌ها و از آنجا که درآمدهای بودجه آژانس مخارج تخمینی یا فعلی را برآورده نمی‌سازد آژانس با کسر بودجه مالی کار می‌کند . این کسر بودجه در سال 1978 به 845,13 و در سال 1979 به 317,28 و در سال 1980 به 813,65 و در سال 1981 به 849,44 و در سال 1982 نیز به 258,80 میلیون دلار رسید . برای برطرف شدن این کسری ، بودجه آژانس هر ساله عملاً انواع خدمات ارایه شده به پناهندگان را کاهش می‌دهد . در حالی که حکومت‌های میزبان به نوبه خود از طریق خدمات مستقیمی که به پناهندگان ارایه می‌دهند بعضاً مبالغ اضافی نیز برای آنها صرف کرده‌اند . به عنوان مثال این خدمات در سال‌های متوایل از 1/7/1979 تا 30/6/1980 به میزان زیر رسید :




ی ) گروههای پناهنده :

آژانس برای پاسخگویی به نیازهای پناهندگان فلسطینی که در اثر اقدامات صهیونیست‌ها به‌ویژه در سال‌های 48 - 1947 از وطن خود فلسطین رانده شدند تشکیل شد .

آژانس این افراد آواره را به عنوان فرزندان و نوادگان اشخاصی می‌دانست که بیش از دو سال پیش از درگیری اعراب - اسرائیل در سال 1948 ، فلسطین ، محل اقامت عادی آنها بود و سرزمین و درآمد معیشتی خود را به دنبال آن درگیری از دست دادند . از مجموع پناهندگان فقط 8/24 درصد در اردوگاهها مقیم بوده و بقیه در بین ساکنان اصلی پراکنده می‌باشند . تمامی پناهندگان از انواع خدمات که آژانس ارایه می‌کند برخوردار نمی‌باشند . تعداد زیادی از آنها از هیچ‌گونه کمکی برخوردار نمی‌باشند . تعداد زیادی از پناهندگان هستند که در شمار پناهندگان ثبت‌نام کرده در آژانس نبوده و به علت نداشتن پشتوانه کافی برای تأمین مخارج آنها از خدمات آژانس استفاده نمی‌کنند .

آژانس در سال 1967 برآورد کرد که بیش از 000,300 پناهنده فلسطینی نیاز شدیدی به کمک‌های آن دارند . اما به دلایل مختلف امکان پیوستن آنها به افراد زیر پوشش کمک‌رسانی آژانس وجود نداشت . از جمله این گروههای نیازمند ، موارد زیر را می‌توان نام برد :

1 - پناهندگان اقتصادی :

فلسطینی‌هایی هستند که املاک و منابع معیشت خود و یا هر دو را به دنبال جنگ 1948 و توافقنامه‌های آتش‌بس 1949 و پیامدهای ظالمانه خطوط آتش‌بس از دست داده و کشتزارها و زمین‌هایشان در اسرائیل واقع شده و تنها خانه‌هایشان در کرنه‌ی غربی یا نوار غزه می‌باشد . حدود 000,82 پناهنده از ساکنان روستاهای هم مرز با اردن و 000,100 تن از غزه و 000,14 تن از قدس و 000,7 تن از قبایل " عزازمه " که اسرائیل آنها را با زور بیرون راند از این جمله می‌باشند . به اضافه کسانی که پس از اشغال روستاها و کشتزارهایشان از مناطق خالی بین اسرائیل و سوریه اخراج شد و طرد و آوارگی آنان پس از تاریخ 1/7/1952 که آخرین مهلت ثبت نام پناهندگان در فهرست آژانس بود به وقوع پیوسته است .

2 - نسل دوم پناهندگان :

کسانی هستند که پس از سال 1948 متولد شده‌اند . اسامی این دسته بر طبق مقررات " انروا " در فهرست‌های کمک‌رسانی درج نشد . بلکه در فهرست‌های ذخیره قرار داده می‌شود تا درج آنها بعد از فوت یکی از افراد خانواده وابسته در فهرست کمک‌رسانی امکان‌پذیر شود .

3 - آوارگان یا پناهندگان جدید :

این پناهندگان قربانیان جنگ پنجم ژوئین 1967 هستند .

بنا به گزارش کارگزاری عمومی آژانس به دور بیست و دوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد ( سپتامبر - دسامبر 1967 ) تعداد این آوارگان یا پناهندگان جدید به 000,243 تن از اردن ، سوریه و سینا رسید . علاوه بر آن 000,10 تن از پناهندگان سابق بودند که اسامی آنها قبلاً در فهرست آژانس ثبت شده و به هنگام پیشروی ارتش اسرائیل دوباره از اردوگاههای خود فرار کردند و برای بار دوم و یا حتی سوم آواره شدند .

هرچه تجاوز و پیشروی ارتش اسرائیل به سوی اردوگاهها افزایش می‌یافت و تأسیسات آنجا نظیر مدارس و درمانگاه و بیمارستان و منازل و دفاتر آژانس را نابود می‌کرد ، تعداد پناهندگان نیز افزایش پیدا می‌کرد . گزارش سالانه کارگزار عمومی اژانس از سال 1967 به بخش " امور قانونی " متضمن توصیف دقیقی از نابودی اردوگاههای پناهندگان به ویژه ساختمان‌های آژانس می‌باشد . هنگامی که اسرائیل در مارس 1978 هجوم خود را به جنوب لبنان آغاز کرد و کارگزار عمومی در گزارش سال 78 - 1977 می‌گوید : " آشفتگی اساسی طی همین دوره آوارگی پناهندگان فلسطین به دنبال عملیات نظامی ماه مارس 1978 در لبنان است . در مدتی که نیروهای اسرائیلی به سوی رودخانه‌های لیطانی پیشروی می‌کردند حدود 000,67 تن از پناهندگان فلسطینی ثبت‌نام شده در لبنان - که تعدادشان در آن سال 000,206 تن بود - آواره شدند . آژانس در طی چند هفته به فراهم کردن کمک‌های اضطراری از جمله غذا و لباس و پتو و تهیه تعدادی سر پناه برای افرادی که خسارت و زیان بیشتری دیده بودند - تعداد آنها به حدود 000,45 تن می‌رسید - اقدام کرد . خسارت‌هایی به میزان تخمینی 000,310 دلار به اردوگاههای سه گانه پناهندگان موجود در جنوب رود لیطانی به نام‌های رشیدیه ، البص و برج الشمالی وارد آمد . پناهندگانی که همچنان در منطقه‌ی " دامور " به انتظار اردوگاه جدیدی در " بیساریه " نشسته بودند برای بار دوم فرار کردند . بیشتر پناهندگان فلسطینی که آواره شدند در اطراف صیدا تجمع کردند . فقط چند هزار تن ( بیشترشان از دامور ) به بیروت رفتند . حتی بسیاری از آوارگان لبنانی به بیروت فرار کردند و کوچ‌های مشترک به بیروت منجر به افزایش وضعیت نابسامان و غیرقابل تحمل این شهر شد . "

موضوع به همین جا خاتمه نیافت بلکه تعطیلی مدارس پناهندگان و آواره شدن آنها و ساکنان اصلی جنوب لبنان از آنجا و نابودی اردوگاههای فلسطینی و بیمارستان‌های مخصوص آنها ، بر نابودی روستاها و مجبور کردن اهالی آنها برای فرار به صور و صیدا و سپس یروت یا شمال افزوده شد . این امر به علت تداوم تجاوزات اسرائیل در جنوب لبنان ، پایان نپذیرفت . به دنبال حمله‌ی گسترده اسرائیل در ژوئن 1982 به جنوب لبنان ، وضعیت پناهندگان در گروههای مختلف خطرناک‌تر و وخیم‌تر گردید . ( نک : لبنان ، تجاوز گسترده اسرائیل به لبنان - 1982 )

ک ) ‌اداره آژانس و مقر آن .

آژانس از ابتدای تأسیس ، بیروت را به عنوان مقر اصلی خود انتخاب کرد . در این شهر دفتر کارگزار عمومی و رؤسای اداره‌هیا سه گانه که آژانس را تشکیل می‌دهند قرار دارد . که این اداره‌ها عبارتند از : اداره آموزش ، بهداشت ، خدمات کمک‌رسانی ، مالی ، امور قانونی و کارگزینی ، و مدیریت مدیران فرعی که نمایندگان کارگزار عمومی می‌باشند در مناطق پوشش عملیاتی آژانس وجود دارند . این افراد پایتخت محل مأموریت را به عنوان مقر انتخاب می‌کنند . این وضعیت تا سال 1977 ادامه یافت ولی در این سال به دلیل وضعیت امنیتی و دشواری که در بیروت به وجود آمد آژانس تصمیم گرفت مقر و اداره‌های اصلی را به وین انتقال دهد اما بخش‌های اداره‌های آموزش و خدمات کمک‌رسانی و بهداشت عمان را مقر خود قرار دادند . دوری مقر اصلی از مناطق عملیات آژانس ، مشکلات اساسی در کار آژانس به دنبال داشت . علاوه بر آن بودجه آژانس متحمل هزینه‌هایی می‌شد که ناشی از مسافرت‌ها و رفت و آمدها و حق مأموریت‌هایی بود که کارمندان مرکز اصلی آژانس تقاضا می‌کردند . این موضوع مجمع عمومی را مجبور کرد که چندین بار از کارگزار عمومی بخواهد تا مقر اصلی آژانس را در اسرع وقت به منطقه عملیاتی خود منتقل کند .

تعداد کارمندان آژانس در 30/6/1981 به 173,17 تن می‌رسید که 120 تن کارمند بین‌الملل و بقیه کارمندان محلی بودند . و نسبت کارکنان زن 33 درصد بود . از گزارش کارگزار آژانس در سال 81 - 1980 چنین برمی‌آید که 64 درصد از مخارج بودجه سال 1981 آژانس صرف پرداخت حقوق و مزایای کارمندان شد . این میزان در سال 1982 به 65 درصد بودجه رسید .

شکی نیست که درصد زیادی از این مخارج را کارمندان بیگانه اعم از مدیران و کارشناسان و غیره مصرف می‌کند . بودجه آژانس در سال 1982 به 6/265 میلیون دلار رسید که متضمن 258,80 یملیون دلار کسری بودجه بود که انتظار می‌رفت با اعانات پیش‌بینی نشده جبران شود . این مسأله به هر حال بدان معنا است که کسری بودجه تا حدی ادامه می‌یابد که کارگزار عمومی اقدام به اجرای تهدیدات خوئد مبنی بر توقف خدمات آموزشی این آژانس در اردن و سوریه کند ( این خدمات آموزشی 57 درصد بودجه سال 1982 را مصرف می‌کرد ) .

کارگزار عمومی با تقاضای صدور رأی مشورتی از مستشار قانونی سازمان ملل - با این مصون که کاهش خدمات از اختیارات کارگزار عمومی است - زمینه را برای چنین تصمیمی فراهم کرد . این تقاضای صدور رأی پاسخ به اعتراضات کشورهای میزبان در مورد تصمیم آژانس مبنی بر لغو خدمات آموزشی که در اردن و سوریه ارایه می‌کند به شمار می‌رفت .

ل ) آژانس و فلسطینیها :

از مدت‌ها پیش آژانس با توطئه کاهش تدریجی خدمات خود زمینه‌ی انحلال را فراهم می‌کرد . به نظر می‌رسد که در نظر گردانندگان سیاست آژانس ، زمان برای رهایی از بزرگ‌ترین محور خدمات که به فرزندان پناهندگان فلسطینی ارایه می‌شد یعنی بخش آموزش فرا رسیده است . مشهور است که این محور در اجرای نقشه‌ای که آژانس برای آموزش پناهندگان و محرومیت آنها از خدمات دیگر وضع کرده ، همچنان به حساب محورهای دیگر گسترش می‌یافت . و هر کس که آموزش و یا تعلیم آن در مرحله‌ی دانشگاهی با هزینه آژانس به پایان می‌رسید و یا در محدوده آژانس مشغول به کار می‌شد خود و خانواده‌اش از خدمات محروم می‌شوند . با این روش آژانس توانست به تدریج تعداد افرادی را که از خدمات آن برخوردار بودند کاهش دهد . در حالی که تعداد پناهندگان ثبت نام شده در آژانس در سال 1981 به 896,884,1 تن رسید . اما فقط 949,616 تن یعنی 7/32 درصد کل پناهندگان ثبت‌نام شده از سهمیه‌های معیشتی و خدمات دیگر استفاده می‌کردند . البته باید توجه داشت تعداد پناهندگان به مراتب از رقم مورد اتکا در دفاتر ثبت آژانس کمک‌رسانی بیشتر است .

این تنها راهی نبود که آژانس سعی داشت از طریق آن ، قضیه پناهندگان را خاتمه دهد . آژانس پس از آنکه برنامه‌هایش برای اسکان پناهندگان در مصر و سوریه و اردن موفق نشد ، به روش‌های دیگری پناه برد . و توانست با این روش‌ها تعداد استفاده‌کنندگان از خدمات آژانس را به 7/32 درصد کاهش دهد . از جمله این روش‌ها طرح‌های آموزشی پناهندگان و تجدید ثبت‌نامه و ترغیب خانواده‌ها بر مهاجرت به کشورهای بیگانه مانند ایالات متحده آمریکا ، کانادا ، استرالیا و سایر کشورها ، می‌باشد . اما تلاش‌هایی که آژانس در طول این مدت برای تحقیق این اهداف خود مبذول داشت - چه در زمینه بومی کردن پناهندگان فلسطینی برای ادغام آنها در سایر ملل و جلوگیری از بازگشت آنان به سرزمین خود و چه در زمینه آسیب‌های وارد آمده به پناهندگان از این طریق که آنها را تبدیل به عده‌ای انگل در جامعه کند - با شکست روبه‌رو شد . در قابل این شکست که به‌ویژه پس از شروع فعالیت جنبش‌های انقلابی فلسطین تحقق یافت و بخش عمده‌ی اعضای آن را فرزندان اردوگاهها تشکیل می‌دادند ، مسئولان آژانس در جهت تصفیه کار آژانس و توقف کامل فعالیت آن به نقشه کاهش دادن تدریجی فعالیت‌های خدماتی خود روی آوردند .

از اینجا اوین نشانه‌های کسری بودجه سالانه ساختگی آژانس که به ویژه ناشی از کاهش کمک‌های دولت‌های غربی ، سرمایه‌گذاران اصلی آژانس بود ظاهر شد تا کشورهای غربی به ویژه کشورهای نفتی را وادار کنند تا سهم بیشتری از بودجه آژانس را به عهده گیرند . هدف آنان از چنین کاری ، عربی کردن مسأله پناهندگان و تحمل پیامدهای آن به اعراب به جای جامعه جهانی - که آن را به وجود آورده و در استمرار آن سهمی داشتند بود . - کشورهای عربی میزبان ، ابعاد این نقشه را دریافته و از مجمع عمومی سازمان ملل خواستند تا به جای اتکا به کمک‌ها و اعانات داوطلبانه بودجه آژانس را بخشی از بودجه سازمان ملل متحد قرار دهد .

درخواست کشورهای عربی ، میزبان ، برای استمرار ارایه خدمات آژانس ناشی از تلاش این کشورها برای فرار از هزینه‌هایی نبود که به دنبال کاهش فعالیت آژانس و عدم ارایه خدمات ، بر آنها مترتب می‌شد . بلکه علت این درخواست ، توجه به معانی سیاسی بود که پایان کار آژانس در منطقه در برداشت . آژانس در طول سال‌های گذشته به عنوان نشانه‌ی ادامه‌ی مسأله پناهندگان و اعتراف جامعه بین‌المللی به مسئولیت خود ، در قبال این مشکل سیاسی و انسانی تلقی می‌دش . و از وظایف سازمان ملل متحد است که به عنوان عامل ایجاد مشکل پناهندگان ، راه‌حلی را که از سال 1948 به تصویب رسانده اجرا کند . و آن عبارت است از بازگرداندن فلسطینی‌ها به سرزمین و دیار اصلی خود یعنی فلسطین .

مآخذ :

  1. طمعة ، جورج : قطعنامه‌های سازمان ملل در مورد فلسطین و درگیری اعراب و اسرائیل 74 - 1947 ، بیروت 1975 .
  2. گزارش برنادوت : سند شماره 648/A سازمان ملل متحد .
  3. گزارش رالف پانش : سند شماره 689/A سازمان ملل متحد .
  4. بگین ، مناخم : انقلاب ، داستان ایرگون ، نیویورک 1951 .
  5. گزارش‌های دبیرکل سازمان ملل متحد به مجمع عمومی ( گزارش سالانه ) .
  6. گزارش‌های کمیته حل اختلاف به مجمع عمومی ( گزارش سالانه ) .
  7. گزارش‌های کارگزار آژانس کمک‌رسانی به مجمع عمومی ( گزارش سالانه ) .
  8. کتان ، هنری : فلسطین فی ضورء الحق و العدل ، بیروت 1970 .
  9. گزارش دبیرخانه جامعه‌ی کشورهای عربی از مسأله‌ی پناهندگان فلسطین ، قاهره 1973 .