انتفاضه 1987 ( عوامل مؤثر در پیدایش - )
پیدایش انتفاضه در سابقه و جهاد تاریخی مردم فلسطین ( از ابتدای شروع مبارزات آنها علیه استعمار و صهیونیسم ) ریشه دارد و حلقه ای است از سلسله زنجیره مقاومت علیه صهیونیسم که پس از مدتی فراز و نشیب و سقوط در ورطه اضمحلال و نابودی دوباره نهال آن سر برآورد و به حیات خود روحی تازه بخشید . شکفته شدن این نهال ( انقلاب ) جدید را نمی توان تابع علت واحدی دانست و یا صرفا در چندین علل محدود کرد . بلکه شروع انتفاضه و استمرار آن تابع علل و عوامل متعددی در ابعاد محلی ( فلسطینی ) ، منطقه ای ، جهانی و بین المللی است که در اینجا به مهم ترین آنها اشاره می گردد .
1 - عوامل فلسطینی
عدم دسترسی فلسطینیها به پیروزی در مبارزات خود و یا شکست و به نتیجه نرسیدن مبارزات پیشین گروههای فلسطینی را که بیشتر در اشکال و قالبهای مختلف و متعدد سیاسی چپ و غیر مذهبی شکل گرفته بود می توان یکی از عوامل پیدایش انتفاضه نام برد . این گروهها و سازمانها علی رغم اختلافات صوری و ظاهری که داشتند همگی از یک تاکتیک و روش استفاده می کردند و آن مبارزه با اسرائیل در خارج از فلسطین بود . به تعبیر دیگری مرکز ثقل قرار دادن مبارزات ضد صهیونیستی در خارج از فلسطین اشغالی . این گروهها و سازمانها پایگاههایی در کشورهای همجوار اسرائیل مثل سوریه ، مصر ، لبنان و اردن و حتی دیگر کشورهای عربی مثل عراق ، لیبی و الجزایر داشتند و لذا مجبور بودند سیاستهای خود را با سیاستهای آنها همسو و هماهنگ سازند .
در این حالت مبارزات آنها تابع سیاستهای حاکم بر این کشورها بود . آنها عملاً به مبارزات اساسی با رژیم اشغالگر قدس قادر نبودند ، زیرا مبارزه با اسرائیل احتیاج به زمین دارد و جایی که وجود داشته باشد تا گروههای فلسطینی بتوانند از روی آن به مبارزات مسلحانه خود علیه اسرائیل ادامه دهند وجود نداشت . طبیعتا کشورهای میزبان آنها نیز هر کدام به نوعی در شیوه مبارزه آنها با اسرائیل اعمال نظر می کردند . برخی از آنها به دلیل ماهیت استبدادی خود و نیز وابستگی که به قدرتهای جهانی استعماری داشتند ، و بعضی دیگر به دلیل ترس از انتقام اسرائیل و تعدادی نیز به دلیل نگرانی از تأثیر فعالیتهای سیاسی اجتماعی و نظامی فلسطینیها بر جامعه و مردم خود ، سعی می کردند تا الگو و روش مبارزاتی خود را بر فلسطینیها تحمیل کنند . شماری دیگر از این رژیمهای عربی نیز مثل اردن با توجه به تأثیر فلسطینیان بر بافت سیاسی اجتماعی جامعه آنها ، عملاً در تقابل با فلسطینیها قرار می گرفتند و به قلع و قمع آنها می پرداختند و یا اگر توانی برای سرکوبی آنها نداشتند [مثل لبنان] ، برای اخراج آنها از کشورشان تلاش می کردند . و در صورتی که به دلایلی از درگیری با آنها پرهیز داشتند [مثل سوریه و عراق و لیبی] ، این گروهها را شدیدا زیر کنترل نیروهای امنیتی خود قرار می دادند . به طوری که عملاً اجازه فعالیت مستقل به آنها داده نمی شد . سیاست این کشورها این بود که :
- گروهها به عنوان اهرم قدرتی برای آنها محسوب شوند تا در معادلات سیاسی از آنها استفاده کنند . بنابر این نفس این مشی ، آنها را سیاسی بار آورد تا نیروی مقاومت ضد صهیونیستی .
- به دلیل اهتمام کشورهای ابر قدرت در ایجاد توازن در مسأله فلسطین ، رژیمهای وابسته به هر یک از آنها ، الزاما تابع سیاست این قدرتها بودند و به تبعیت از آنها نیز ، گروهها پیرو سیاستهای آنها . در نتیجه سیاست کنترل گروههای فلسطینی عملاً یک چهار چوب تحمیل شده ای بود که در سیاست گزاری کشورهای میزبان دخالت داشت .
- کشورهای عربی به دلیل وابستگی خود در مسائل تجاری ، اقتصادی ، فناوری به دیگر کشورها ، اصولاً در تهیه مواد اولیه و امکانات اولیه مواد غذایی و... از بازار تجارت خارجی و به واسطه مبادلات بین المللی از ناحیه کشورهای همپیمان و مرتبط با اسرائیل زیر فشار قرار می گرفتند و کشورهای میزبان نیز از این بابت در محدودیت بودند . بنابر این رعایت مصالح خویش توسط این رژیمها ، عامل فشار دیگری بر روی فلسطینیها بود .
اختلافهای گروهی و تفرقه که مقاومت فلسطین در درون خود با آن روبه رو بود عامل دیگری برای شروع انتفاضه شد . زیرا هر یک از کشورهای عربی پس از این که در سال 1967 مقاومت فلسطین را خطری بالقوه برای خود احساس کردند به ایجاد و یا تقویت جناحها و افراد وابسته به خود در سازمان آزادی بخش فلسطین اقدام کردند و هر کدام جناحی را در مقاومت فلسطین تشکیل دادند که اولین هدف و مأموریت آن حفظ و تأمین منافع کشور مورد نظر خود در مسأله فلسطین بود . این اختلافات و جناح بندیها در درون مقاومت فلسطینپدیده ای شوم و مسموم برای مبارزات ضد صهیونیستی فلسطینیها به شمار آمد و در بعضی موارد اختلافات آن قدر عمبیق و گسترده شد که کار از انشعاب و تخرب و گروه گرایی بالاتر رفت و حتی به درگیری مسلحانه و ترور و کشتار یکدیگر انجامید .
در بعد مبارزه با اسرائیل نیز فلسطینیها تا پیش از انتفاضه نه تنها نتوانستند پیشرفت و تحولی داشته باشند بلکه نسبت به مبارزات سالهای اولیه پس از اشغال فلسطین ( 1948 ) نیز فاصله بیشتری تا پیروزی و تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی پیدا کردند . آنها طی جنگهایی که اعراب در سالهای 1967 و 1973 با اسرائیل داشتند علی رغم برتری نیرویی نتوانستند به موقعیت چشمگیری دست یابند تا جائی که هر سال که از زمان اشغال فلسطین می گذشت ، مبارزات از شکل و محتوای نظامی خارج و بیشتر جنبه سیاسی و دیپلماسی پیدا می کرد . برخی گروههای فلسطینی در برخورد با اسرائیل دو گام به پس و یک گام به پیش می گذاشتند . ادامه این وضعیت موجب شد تا گروههای فلسطینی در صحنه سیاسی و بین المللی به سازش و مذاکره مستقیم با اسرائیل تن داده و از همه طرحهای سازشکارانه کشورهای غربی و آمریکا و رژیمهای عربی طرفداری کنند برخی آنها حتی برای شرکت در مذاکرات صلح با اسرائیل از این کشور سبقت گرفتند . ولی اسرائیل در مقابل اعراب نه تنها از جنگها به نفع خود استفاده کرد بلکه بخش غربی بیت المقدس - نیز که طبق تصمیم سازمان ملل متحد متعلق به اعراب بود - را به تصرف خود در آورد . به آن هم اکتفا نکرد و حتی بخشهایی از سرزمین سوریه را نیز به اشغال خود در آورد . سپس به سرعت به ایجاد شهرکهای یهودی نشین در سرزمینهای اشغالی پیش و پس از سال 1967 اقدام کرد - و [به پیروی از شعار از نیل تا فرات] - سریعا به منظور بر هم زدن توازن جمعیت یهودیان با فلسطینیان ، کار انتقال یهودیان اروپا و افریقا و روسیه را به اسرائیل شروع کرد .
این حرکتها موجب شد تا فلسطینیان سرزمینهای اشغالی ، احساس سرخوردگی عمیق کنند . این حالت آنها را بر آن داشت تا به جای دل بستن به ارتشهای عربی و نیروهای مسلح سازمان آزادی بخش فلسطین - که برای آنها آزادی قدس سرابی بیش نبود - در فکر چاره دیگری باشند . آنهایی که در داخل بیش از چهل سال ، چشم امیدشان به گروهها و سازمانهای فلسطینی و کمک نظامی دولتهای عربی برای آزادی وطن اشغال شده شان از دست اشغالگران قدس دوخته شده بود روز به روز نقطه امید و اتکاءشان به گروهها کمتر شد و شاهد انحطاط و فروپاشی مبارزات سازمانی ، سیاسی و دیپلماسی اعراب در مقابل تحکیم سلطه اسرائیلیها بر سرنوشت و سرزمینهای خود و احداث مداوم شهرکهای مهاجرنشینیهودی می شدند . لذا به فکر ایجاد یک حرکت وسیع مردمی و غیروابسته علیه اسرائیل افتادند .
همچنین ناامیدی مردم ساکن در مناطق اشغالی از سازمان آزادی بخش فلسطین - به عنوان شاخص ترین نیروی مبارز فلسطینی - موجب جدایی مردم از آن و روی آوری به قیام و انتفاضه علیه رژیم صهیونیستی شد . برخی فلسطینیان اعتقاد داشتند که این قیام به عنوان پاسخی به عقب نشینی مرحله ای " ساف " از مواضع اولیه خود و سیاستهای واپسگرایانه عرفات شکل گرفت . به ویژه از آن زمان که عرفات سیاست ساف را به سیاست رژیمهای مرتجع عرب پیوند زد و از همین راه ، اسیر نقشه های رژیمهایی شد که خود آنها نیز اسیر نقشه های آمریکایی و اروپایی بودند . بنابر این هسته های اولیه قیام در درون هر انسان درد کشیده فلسطینی ، شکل گرفت .
ساف به تدریج از اصول اولیه خود فاصله گرفت . پس از خروج از لبنان در تلاش برای حفظ موقعیت خویش به عنوان تنها نماینده فلسطین ، اسیر سیاستهای بعضی دولتهای عربی منطقه شد و به تدریج به سازش با رژیم صهیونیستی روی آورد . هر چند که سعی کرد در چارچوب سیاستهای آمریکا و اسرائیل ، حقوقی ظاهری برای مردم فلسطین کسب کند . برخی اقدامات آن عبارت است از : اعلام کهنگی منشور ساف از سوی عرفات ، به رسمیت شناختن قطعنامه 242 و 338 سازمان ملل ، و به تبع آن ، شناسایی موجودیت و حقوق اسرائیل ، انصراف از مشی مسلحانه ، و انجام کارهایی در خارج سرزمینهای اشغالی و فراموش کردن سرنوشت فلسطین این اقدامات موجب شد تا امید ناچیزی که فلسطینیها نسبت به این سازمان داشتند ، به یأس تبدیل شود و سعی کنند با تکیه بر اراده و توان خویش به مبارزه علیه دشمن بپردازند . به این ترتیب با پیوند ساف به قطار صلح و پیگیری راه حلهای مسالمت آمیز و چشم پوشی از مواضع اولیه خود ، و به عبارت بهتر ، با جایگزین شدن شاخ زیتون به جای تفنگ ، نهال انتفاضه جوانه زد و روز به روز بارورتر شد .
کلام ابوایاذ ، که مدتها پیش از این حوادث ، گفته بود به خوبی بیانگر وضعیت ساف پیش از انتفاضه است . وی می گوید : " صریحا بگویم ورود فتح به سازمان آزادی بخش فلسطین در سال 1968 خصلت انقلابی آن را کاهش داد ، جنبش ما گرفتار بوروکراسی شده است . رزمندگی خود را از دست داد و به جای آن احترام و ابهت به دست آورد . ما به معامله و مذاکره با دولتها و رجال قدرت معتاد شدیم . تا روی عقاید و آرزوهای آنها حساب می کنیم . وارد پیچ و خمها و بازیهای سیاسی حاکم بر روابط اعراب شده و خواه ناخواه وارد میدان سیاست در بدترین معنای آن شدیم . از ترس آنکه مبادا از جانب سیاستمداران به تروریسم ، تندروی و ماجراجویی متهم شویم . برای اثبات میانه روی ، نرمش و آشتی پذیری خود در هر قدم شتاب کردیم . غافل از آنکه و رسالت عمده ما اساسا این نیست... این تغییر چهره ما در میان توده های عرب ، شدیدا به ما آسیب زد . با این حال به ازای این همه ، چیزی به دست نیاورده ایم " .
همچنین سیاست تبعیض نژادی فشار رژیم صهیونیستی مبنی بر تحقیر فلسطینیها به عنوان شهروندان درجه دو ، تبعید و اخراج آنها ، ضرب و شتم و تخریب خانه ها و... همگی عواملی بود که فلسطینیها را به واکنش فرا می خواند . سیاستهای اسرائیل در از بین بردن هویت اسلامی ، عربی فلسطین و تثبیت ماهیت صهیونیستی در این سرزمین ، نیز یکی دیگر از عوامل مؤثر در شکل گیری انتفاضه محسوب می شود .
مسأله مهم دیگری که از آن می توان یاد کرد این است که ، مردم فلسطین همواره مسلمان بوده و از فطرت الهی برخوردار هستند . اما در چند دهه گذشته ، فاقد رهبری دینی و سیاسی بودند . در حقیقت شخصیت اسلامی که مردم فلسطین را رهبری کند ، ( پس از شهادت شیخ عزالدین قسام ) ، وجود نداشته است . اما به محض این که جنبشهای اسلامی و رهبری آنها بر اساس اسلام شکل گرفت به روشنی دیده شد که مردم مسلمان فلسطین به اسلام باز گشتند . به ویژه وقتی دیدند سازمانهای فلسطینی - که بر اساس اندیشه قومی ، ملی ، مارکسیستی یا کمونیستی مبارزه می کردند - هیچ گونه دستاوردی برای آنها نداشتند ، دریافتند که انتخاب دیگری جز اسلام ندارند . اسلام می تواند مردم را رهبری کند ، آزادی آنان را تأمین کند و آنان را از فقر و گرسنگی نجات دهد .
2 - عوامل منطقه ای
پس از این که مردم فلسطین تجربه های تلخ رهبران سیاسی خود را پشت سر گذاشتند و هیچ روزنه امیدی در افق آرزوهای آنها هویدا نشد انقلاب اسلامی ایران شکوفا گردید . پس از پیروزی در سال 1357 ه - . ش به رهبری امام خمینی ( ره ) انوار مقدس آن بر منطقه تابید و پس از این که مدتها رکود و رخوت یأس و ناامیدی بر فلسطین سایه افکنده بود آن را نیز فرا گرفت .
انقلاب اسلامی از همان آغاز شعار آزادی قدس و فلسطین از چنگال رژیم اشغالگر قدس و فرزند نامشروع استکبار جهانی - را سر داد . امام خمینی ( ره ) مسلمانان جهان را به بسیج تمام توان و امکانات خود برای رویارویی با صهیونیسم اشغالگر دعوت نمود و شعار نابودی اسرائیل را سر لوحه فعالیتهای اسلامی مسلمین قرار داد . جمهوری اسلامی نیز به پیروی از بنیانگزار انقلاب و رهبر معظم خود ، اولین سفارتخانه فلسطین در جهان را در تهران افتتاح کرد .
وقوع انقلاب اسلامی ایران و گسترش موج اسلام گرایی که از مبدأ انقلاب - کشورهای مسلمان و جهان عرب را فرا گرفت ، بی تردید نقش اساسی و ریشه ای ، در بیداری اسلامی و ظهور جنبشهای مذهبی در منطقه ، به ویژه در داخل سرزمینهای اشغالی داشت .
گرایش رژیمهای عرب به سوی صلح با اسرائیل و مشکلات گروههای مختلف مقاومت فلسطین و ضعف آنها برای دستیابی به اهداف خود ، از جمله علل مهم برانگیزنده فلسطینیها و به دست گرفتن ابتکار عمل ، در داخل سرزمینهای اشغالی یا آغاز انتفاضه بوده است . قیام ملت فلسطین با توجه به ویژگی اسلامی و انگیزه های جوانان مسلمان ، از مساجد سرچشمه گرفت در اثر وجود رهبری روحانی در مساجد و تا حدودی تمرکز این رهبری ، ادامه یافت .
وقوع انقلاب اسلامی ایران در پیدایش تحول فکری در مردم منطقه و رهبران قیام فلسطینیان ، نقش تعیین کننده ای داشت . نشان داد که چگونه با تکیه بر ایمان و اراده ، می توان با دست خالی به مصاف دشمن رفت و به پیروزی رسید . نسل جوان فلسطین هم از مبارزات ظاهری سازمانها و گروههای فلسطینی و تفکرات غیر مذهبی جریانهای مختلف مقاومت فلسطین - در قالبهای سوسیالیسم ، مارکسیسم و ملی گرایی - و نیز به نتیجه نرسیدن مبارزات آنها و به غلاف رفتن تدریجی شمشیر بسیاری از رهبران سیاسی خود ، مأیوس و ناامید شد . آنها روح انقلابی حاکم بر ایران را لمس کردند با مطرح شدن ایدئولوژی اسلام توسط انقلاب ایران در برخورد با مسائل جهان اسلام به ویژه فلسطین ، تصور جدیدی در اذهان آنها ایجاد شد که در آن نشانه های انقلاب و سرکشی و طغیان علیه ظلم و اشغالگری آشکار شد .
در این زمینه ، رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای ( مدظله ) تحلیل دقیقی از ارتباط بین پیروزی انقلاب اسلامی و مقاومت اسلامی لبنان و شروع انتفاضه فلسطین بیان کرده اند . بدین مضمون که " پیروزی انقلاب اسلامی در ایران زمینه را برای جنبشهای اسلامی در تمام سرزمینهای اسلامی آماده کرد . لبنان اولین جایی بود که بر اساس هدف الهی حرکت کرد . جوانان مسلمان لبنانی که در محاصره شدید از طرف دشمنان قرار داشتند اولین ضربات گیج کننده را به اسرائیل و همپیمانان آن وارد کردند . ضربه دوم دارای ابعاد عمیق تری بود و در عمق سرزمینهای اشغالی فلسطین خطر را متوجه رژیم صهیونیستی کرد . "
شهید فتحی شقاقی دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین نیز در این رابطه می گوید : " هیچ چیزی به اندازه انقلاب امام خمینی نتوانست ملت فلسطین را به هیجان آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دلهایشان زنده کند . با پیروزیانقلاب اسلامی ، ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسرائیل نیز قابل شکست هستند ، ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلام می توانیم معجزه بسازیم . از این رو ملت مجاهدمان در فلسطین ، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را به دیده تقدیر می نگرند و امام خمینی را از رهبران جاوید تاریخ اسلام می دانند . "
وی همچنین می افزاید :
طی سالهای پایانی دهه 70 و سالهای آغازین دهه 80 ، سقوط شاه به عنوان مهم ترین حامی اسرائیل در منطقه و تشکیل جمهوری اسلامی ایران ، توازن قوا را در منطقه - به طور محسوسی - به نفع مسلمانان تغییر داد . البته تعدادی از دولتهای وابسته به غرب ، از ترس رشد انقلاب اسلامی ایران ، تحت تأثیر تبلیغات غرب آماده شدند تا با فدا کردن ملت فلسطین ، موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند . در چنین اوضاعی ، ملت فلسطین با ناامیدی از طرحهای ذلت بار خارجی ، و تحمیل اراده خود بر رژیم صهیونیستی و سران فلسطینی و دیگر رژیمهای عربی ، [با بازگشت به اسلام] مبارزه را آغاز کرد .
تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر انتفاضه فلسطین به حدی آشکار بود که دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی ایران ، بارها به این امر اعتراف کردند . نیکسون از رؤسای جمهور پیشین آمریکا اعتقاد داشت که " بنیادگرایی ایرانی بر همه جهان تأثیر عظیم خواهد گذاشت . "
نویسندگان دیگری ، مضمون حرف نیکسون را به گونه ای دیگر اظهار کرده اند . " زیاد ابو عمرو " در کتاب خود که درباره جنبش اسلامی در کرانه غربی و نوار غزه نوشته است ، می گوید : " تردیدی نیست که افزایش نفوذ گرایشهای دینی در خارج از سرزمینهای اشغالی ، مانند ایران ، مصر ، لبنان و... اثر آشکاری بر مردم کرانه غربی و نوار غزه داشته است . "
علاوه بر مطالب فوق ، بسیاری از رهبران فلسطینی بر این باورند که " اثر انقلاب اسلامی ایران بر اندیشه و رفتار فلسطینیها به روشنی آفتاب است " .
این تأثیر بر اقشار مختلف مردم فلسطین ، به ویژه مردم غزه ایجاد شد . پس از مدتی اردوگاههای فلسطینی در شهرهای غزه ، الخلیل ، طولکرم ، و بیت اللحم - که زیر فشار سر نیزه اسرائیلیها قرار داشت - شاهد شکوفایی تفکر جدیدی شد که بر تمام اندیشه های سیاسی و سازشکارانه چپ و راست خط بطلان می کشید . با احیای این اندیشه در فلسطین ، مبارزات سیاسی سازمانی و تشکیلاتی خارج از مناطق اشغالی رو به افول نهاد و یکباره اردوگاهها و شهرهای اشغالی کرانه غربی و غزه به صورت آتشفشانهایی درآمدند که هدف آنها : نابودی کامل رژیم صهیونیستی و آزادی تمام سرزمین فلسطین از زیر یوغ رژیم متجاوز اسرائیل بود .
برخی تحلیل گران سیاسی منطقه نیز تصریح کرده اند که بروز روحیه اسلامی در مبارزان فلسطینی و تحول درونی آنها ، بیش از هر چیز ثمره رهبریهای امام خمینی ( ره ) برای اسلامی کردن قیام فلسطین بوده است . ملت فلسطین نیز این واقعیت را درک کرد که قدس تنها از راه مبارزات اسلامی آزاد می شود . نقش امام خمینی در نهضت فلسطین دو اثر مهم به همراه داشت : اول هدایت قیام به سمت انگیزه های اسلامی و دیگری حمایت مسلمانان انقلابی جهان از این نهضت بود . تا آنجا که مردم فلسطین سرودی برای امام خمینی ساخته بودند و در تظاهرات خود می خواندند .
بورکت یا امام ، بورکت یا امام
بورکت یا امامنا ، بورکت یا امام
بورکت یا خمینی یا لوحة الجهاد فی اثر الحسین .
مردم فلسطین خود را فرزندان امام خمینی می دانستند و نام فرزندان خود را خمینی می نهادند . خانه و زندگیشان را از آن امام می دانستند . بر پلاکاردها در محله ها نوشته بودند : این خانه امام خمینی است . برای تبرک و تیمن نام امام را مطرح می کردند .
مردم مسلمان فلسطین با الگو گرفتن از انقلاب اسلامی ایران - انقلابی که در آن مردم با وحدت کلمه و اتکای به خدا با دستان خالی و دلی پر امید ، انقلاب خود را به ثمر رساندند - در راهی گام گذاشتند که مردم مسلمان ایران گذارده بودند . ناامیدی آنها از دولتهای عرب مسلمان منطقه [برای اقدام مستقیم] نیز در شکل گیری انتفاضه مؤثر بود : به گفته ابوایاذ " تمام انقلابهایی که در فلسطین شکل گرفته اند ، در پایتخت های عربی دفن شده اند . دولتهای عرب نسبت به فلسطینیها علاقه ای بسیار افلاطونی ابراز داشتند . وعده و وعید فراوان ، اما کمک واقعی و عملی ، هیچ . "
شکست اعراب در طول جنگهای اعراب و اسرائیل از یک سو و تحولات سیاسی از سال 1982 تا کنفرانس سران عرب در امان در نوامبر 1987 ، فلسطینیها را به سوی ناامیدی بیشتری سوق داد . به تعبیر شیخ " سید برکه " یکی از رهبران جهاد اسلامی فلسطین ، " وقتی که در کنفرانس امان ، برای نخستین بار اولویت از مسأله فلسطین گرفته شد و به مسائل دیگر داد ، شد " فلسطینی چون کسی را ندید که بتواند روی آن حساب کند ، به خود آمد و با تکیه بر مهم ترین سلاح تاریخ یعنی " اراده و ایمان " مبارزه خود را شروع کرد . " در هر صورت کنفرانس امان در سال 1987 با فراموش کردن رژیم صهیونیستی و مطرح کردن انقلاب اسلامی ایران ، به عنوان دشمن اعراب ، نقش بارزی در یأس مردم فلسطین از دولتهای عربی و بازگشت به خویشتن آنها داشت .
در کنار انقلاب اسلامی ایران ، مقاومت اسلامی لبنان نیزنقش چشمگیری در انتفاضه فلسطین داشت . بحث درباره انتفاضه به طور ناخودآگاه ذهن انسان را متوجه عوامل و مسائل دیگری در بعد منطقه ای آن می کند که بدون شک یک محور آن لبنان و دقیقا مقاومت اسلامی است . مقاومت اسلامی لبنان پس از اشغال جنوب این کشور در سال 1982 توسط اسرائیل ، از خلال مقاومت مسلحانه مردمی خود در جنوب لبنان در برابر نیروهای اشغالگر اسرائیل ، نمونه پویا و زنده ای از یک حرکت جهادی و انقلابی را به نمایش گذاشت . اسرائیل در 6 ژوئن 1982 با ارتش 2 هزار نفری خود - که به 100 دستگاه تانک و وسایل نقلیه موتوری مجهز بودند و به وسیله نیروهای دریایی و هوایی پشتیبانی می شدند - به لبنان که در اختلافات خاورمیانه بی طرف بود ، حمله کرد . مهم ترین هدف اسرائیل از این حمله ، ایجاد یک منطقه 25 مایلی عاری از فعالیت چریکهای فلسطینی در مرزهای شمالی اش بود .
حمله اسرائیل به جنوب لبنان ، موجب شکل گیری و بروز یک مقاومت مسلحانه مردمی در مقابل ارتش این رژیم شد . و سازمانهای اسلامی مردمی از متن مردم جوشید و آتش عملیات آنها ، دامن همپیمایان غربی اسرائیل به ویژه آمریکا - اولین دولت امضا کننده قرارداد کمپ دیوید - را فرا گرفت . این سازمانها دست به عملیات شهادت طلبانه زدند که طی آن مقر تفنگداران آمریکا و چتربازان فرانسه منهدم و با خاک یکسان شد . مبارزان لبنانی عضو مقاومت اسلامی نیز با تمسک به عملیات نامنظم چریکی ، برای ارتش اسرائیل مشکلات زیادی ایجاد کردند . طی یک عملیات استشهادی یکی از مبارزان ، مقر اصلی فرماندهان نظامی اسرائیل در جنوب لبنان کاملاً ویران شد و شمار بسیاری از فرماندهان نظامی اسرائیل به هلاکت رسیدند .
عملیات مقاومت اسلامی در لبنان موجب خروج نیروهای آمریکایی و چند ملیتی از لبنان شد . از سوی دیگر ادامه عملیات مقاومت اسلامی در جنوب این کشور موجب شد ، نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی ، در سال 1364 از بیروت به صیدا و از صیدا به نوار ساحلی عقب نشینی کنند .
حرکتهای جهادی مقاومت اسلامی لبنان در تمام جهان اسلام انعکاس یافت و آثار آن به خوبی در فلسطین اشغالی آشکار شد . در دلهای مأیوس و طوفان زده جوانان مسلمان فلسطینی ، روزنه و نور امیدی به وجود آورد به صورتی که از نزدیک اخبار مقاومت اسلامی و عملیات رزمندگان آن علیه نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان را دنبال می کردند .
مقاومت اسلامی توانست راههای مبارزه با اسرائیل و حامیان آن را متحول گرداند و افسانه شکست ناپذیری اسرائیل و حامیان این طرز تفکر را به بایگانی تاریخ بسپارد . جوانانفلسطینی که شاهد عملیات متهورانه و استشهادی نیروهای مقاومت اسلامی بودند وضع خود را در مناطق اشغالی فلسطین با وضعیت مسلمانان جنوب لبنان مقایسه کردند و دریافتند ، روحیه ای که در جنبش انقلابی لبنان و مقاومت اسلامی دمیده شده ، می تواند در انقلاب فلسطین نیز کارساز و مؤثر باشد . پیروزی بر دشمن در یک منطقه و جبهه به معنای امکان پیروزی بر آن در جای دیگر است . در این رابطه تحلیل گران استراتژیست صهیونیستی ، میزان ضرر و خسارتهایی را که مقاومت اسلامی لبنان به توان رژیم صهیونیستی وارد کرده مورد بررسی قرار دادند و اعتراف کردند که مقاومت اسلامی لبنان موجب شد تا ترس از اسرائیل در وجود فلسطینیها از بین برود و جوانان و کودکان فلسطینی بتوانند نیروهای اسرائیل را در مکانی که این رژیم آن را زیر حاکمیت و قلمرو خود می داند مورد تهدید قرار دهند . در این مورد تحلیل گر و کارشناس نظامی اسرائیلی بنام " یهو شفاط هرکابی " گفته است : " ضرر جنگ لبنان فقط در خسارات محدود نمی شود بلکه در عقب گرد وضع استراتژی اسرائیل نیز تأثیر گذاشته است " . " مارگ گیون " روزنامه نگار اسرائیلی نیز ضمن اشاره به عملیات مقاومت اسلامی لبنان و تشدید انتفاضه در فلسطین می گوید : " به زودی روزی می آید که در کرانه غربی زمین لرزه روی دهد و این منطقه شاهد [وضعیت ]عقب نشینی ما باشد همانند آنچه که در لبنان اتفاق افتاد . "
مقاومت اسلامی لبنان بنابر اعتراف دوست و دشمن توانست روحیه جهادی و مبارزات ضد صهیونیستی را در داخل فلسطین اشغالی از نو برانگیزد و اعتقاد به خداوند و اعتماد به نفس و انگیزه های مقاومت و انقلاب را در دل تمامی اقشار فلسطینی در مقابل اسرائیل زنده کند . خطبه های شهید شیخ راغب حرب و شهید سید عباس موسوی در دل جوانان مسلمان فلسطینی انگیزه نیرو ایجاد کرد . شکل و روش مبارزه در جنوب از سنگ و بمب و کمین گرفته تا موارد دیگر به داخل اردوگاهها و شهرهای فلسطینی سرایت نمود . تخم و بذر انقلاب در فلسطین پاشیده شد و ملت فلسطین به این باور رسید که می تواند ماشین جنگی اسرائیل را درهم کوفته و آن را شکست دهد . این باور هنگامی در مردم به اوج خود رسید که مقاومت اسلامی لبنان یکی از کوبنده و شکننده ترین ضربات خود را طی یک عملیات شهادت طلبانه توسط شهید شیخ حر عاملی در اکتبر سال 1988 بر پیکر اسرائیل وارد کرد . شهید حر عاملی در سالگرد میلاد پیامبر اسلام حضرت محمد ( ص ) - که زیر پرچم و رسالت او مسلمانان متحد شده بودند - طی یک عملیات استشهادی علیه کاروان حامل نظامیان اسرائیلی در جنوب لبنان ، بدن تکه تکه شده خود را در راه خدا به انتفاضه و ملت فلسطین تقدیم کرد . وی در وصیت خود گفته بود . " درسالگرد و یادواره میلاد پیامبر بزرگ اسلام ( ص ) این عملیات به انتفاضه ملت فلسطین اهدا شده است . به تمام مجاهدینی که عزت و کرامت را برای ملت مسلمان فلسطین و تمام مستضعفان جهان به ارمغان آورده اند ، تبریک می گویم . ای جوانان انتفاضه ، سنگی که به وسیله آن با دشمن صهیونیستی نبرد می کنید قوی ترین سلاح در این سرزمین است . نباید آمریکا و اسرائیل شما را از مرگ بترسانند . مقاومت اسلامی شما را زنده کرد و به شما کمک می کند و درد شما درد آن و پیروزی شما پیروزی آن است " .
پیام حر عاملی به فلسطین رسید و عملیات شجاعانه مردم و مقاومت آنها در برابر اشغالگران را شدت بخشید . مردم نابلس به خیابانها ریختند و به نام حر عاملی شعار می دادند و تأکید می کردند که هدیه او دریافت شده است . کرانه غربی و غزه یاد شهید را گرامی داشتند و در تمام سرزمینهای اشغالی نام مقاومت اسلامی بلند شد و بیانیه آن دست به دست می گشت . در آن آمده بود که :
" شهید در وصیت خود اصرار کرده که عملیات او برای انتفاضه اسلامی در فلسطین و برای نزدیکی به خدا باشد و امید دارد که ملت فلسطین انتفاضه را ادامه داده و تلاشهای آمریکا ، اسرائیل و رهبران شکست خورده مرتجع عربی منطقه را مورد بی اعتنایی قرار دهد . راه حل سیاسی با اشغالگران قدس سراب است . "
شیخ " اسعد بیوض تمیمی " یکی از رهبران مسلمان فلسطین نیز طی ارسال تلگرافی در خصوص شهادت شیخ حر عاملی اعلام کرد که : " عملیات شهادت طلبانه حر عاملی انتفاضه را تقویت کرد و مسلمانان احساس کردند که از جریانهای سیاسی قوی ترند و اسلام تنها مرجعی است که می توان پایه های دشمن را به لرزه در آورد " .
شیخ عبدالعزیز عوده یکی از رهبران جنبش جهاد اسلامی فلسطین - که توسط صهیونیستها از فلسطین اخراج شد - نیز اثر مقاومت اسلامی لبنان در داخل سرزمینهای اشغالی فلسطین را بدین گونه بیان کرد : " مقاومت اسلامی لبنان جرأت مبارزه و انتخاب راه انقلاب و رویارویی با اسرائیل را به ملت فلسطین داده است . "
این حادثه نمونه زنده و گویایی از عمق رابطه تأثیر و مقاومت اسلامی در داخل فلسطین اشغالی به ویژه کرانه غربی و نوار غزه بود که فورا ثمره و نتیجه خود را در فلسطین داد . تا جائی که مردم مسلمان فلسطین اخبار مقاومت اسلامی را دنبال کرده و بسیاری از انقلابیون و مبارزان فلسطینی در داخل سرزمینهای اشغالی از تاکتیکهای نظامی مقاومت اسلامی استفاده کردند .
بدین صورت ملت مسلمان فلسطین با بهره گیری از انقلاب اسلامی ایران و مقاومت اسلامی لبنان مصمم شد تا با اعتقاد بهاسلام و برخورداری از روحیه انقلابی ، مرحله جدیدی را برای مبارزات رهایی بخش خود ترسیم کند . آنها درک کردند که افق و دامنه انقلاب اسلامی به یک محدوده جغرافیایی منحصر نیست و شعاع آن فراتر و گسترش یافته و به زودی تمام دنیای اسلام را در برمی گیرد . انقلابی که عظمت اسلام را برمی گرداند و امت اسلامی را از مرحله ذلت و خواری و خضوع در مقابل استکبار جهانی و عوامل آن ، به مرحله عصیان و ظلم ستیزی و سرپیچی از استکبار و عوامل آن در منطقه و نهایتا به اهداف مقدس خود می رساند .
3 - عوامل جهانی و بین المللی
ملت فلسطین از همان زمانی که کشورشان - پس از توافق کشورهای استعمارگر با یکدیگر - زیر قیمومیت و سلطه انگلیس قرار گرفت اولین آثار تجاوز را بر سرزمین خود احساس کرد . این احساس با تشکیل دولت اسرائیل در فلسطین ، جنبه عملی به خود گرفت . از آن زمان در زیر سلطه رژیم صهیونیستی به زندگی خود ادامه داد و هر روز که از زمان اشغال سرزمینشان می گذشت بر درد و رنج آنها افزوده می شد . رژیم صهیونیستی نیز با خشونت و تجاوز و دیپلماسی پنهان و آشکار خود در صحنه جهانی و منطقه ای - که وسیله تجاوز آن به فلسطین و اشغال سرزمینهای عربی بود - برای تحکیم مواضع و حاکمیت خود در فلسطین تلاش کرد . از آنها برای به دست آوردن موقعیت بهتر و به رسمیت شناخته شدن در صحنه جهانی و بین المللی استفاده کرد . این رژیم حتی سازمان ملل را علی رغم قطعنامه هایی که علیه آن صادر می کرد در موضع انفعال قرار می داد . تا جائی که بسیاری از کشورهای جهان که در ابتدا از حقوق مردم فلسطین حمایت می کردند در موضع گیریهای خود دچار تزلزل و دوگانگی شدند و به مرور زمان با رژیم صهیونیستی در زمینه های سیاسی و اقتصادی رابطه برقرار کردند . در بین کشورهای عربی ، سادات رئیس جمهور مصر قرارداد کمپ دیوید را با اسرائیل امضا کرد این قرارداد موجب شد علاوه بر خارج بزرگ ترین و پرجمعیت ترین کشور عربی از خط درگیری اعراب و اسرائیل ، بر پیکر فلسطین ضربه شکننده ای وارد شود و تمام آرمانها و آرزوهای مردم آن - که چشم امید به ارتش آن دوخته بودند - نقش بر آب شود اسرائیل را نیز از انزوای در صحنه جهانی و بین المللی و نیز از دایره تحریمهای سازمان ملل علیه این کشور خارج کند .
پس از توافقنامه کمپ دیوید ، جهان شاهد بازگشت قوی رژیم صهیونیستی به افریقا بود . این رژیم با اعزام کارشناسان علمی و فنی و ارسال کمکهای نظامی و اقتصادی به این منطقه ، توانست با بعضی کشورهای روابط دیپلماتیک برقرار کند و ازتحریمهای اقتصادی اعراب رهایی یابد . این روابط به این رژیم کمک کرد تا بتواند بخش عظیمی از یهودیان ( فالاشه ) اتیوپی را به اسرائیل منتقل کند و آنها را در شهرکهای یهودی نشین اسکان دهد . از سویی دیگر سیاستی را که " گورباچف " - آخرین رئیس جمهور شوروی - از زمان به دست گیری قدرت در این کشور در سال 1985 با عناوین " پروستریکا " و " گلاسنوست " دنبال کرد ، روند انتقال عظیم یهودیان شوروی به اسرائیل را سرعت بخشید . سقوط کمونیسم در اروپای شرقی و فروپاشی اردوگاه شرق نیز که به ظاهر از حامیان حقوق فلسطینیها به شمار می رفتند به بر هم خوردن توازن و قوا به نفع غرب - که از حامیان اصلی اسرائیل بودند - کمک کرد . کشورهای کمونیستی و سوسیالیستی نیز که از زیر سلطه شوروی رها شده بودند برای جهت رهایی از مشکلات داخلی و معضلات اقتصادی خود - که از نظام کمونیستی به آنها ارث رسیده بود - به سوی برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل روی آوردند . لهستان و مجارستان و چک و اسلواکی در ابتدا و سپس بلغارستان پس از 23 سال قطع روابط با اسرائیل ، مجددا روابط سیاسی خود را با این کشور از سرگرفتند .
فروپاشی بلوک شرق و روابط کشورهای آن با اسرائیل به قدری در صحنه داخلی و مبارزاتی فلسطین تأثیر منفی گذاشت که نماینده سازمان آزادی بخش فلسطین در فرانسه ( ابراهیم الصوص ) در مصاحبه با مجله هفتگی " باساج " در آوریل 1990 از آن پرده برداشت و گفت " تجدید روابط دیپلماتیک بین کشورهای اروپای شرقی و اسرائیل ممکن است به صلح کمک کند " .
حوادث و رویدادهای یاد شده و چند مسأله مشابه دیگر در صحنه جهانی و بین المللی نه تنها فلسطینیها را به باز پس گیری سرزمینشان از دست اسرائیل امیدوار نکرد بلکه به تقویت رژیم صهیونیستی کمک کرد و رؤیای چندین ساله آنها [و چشم امیدشان به کشورهای عربی مدافع حقوق فلسطین] را نیز نقش بر آب کرد . آنها حتی نتوانستند به کوچک ترین خواسته خود که طرح تقسیم فلسطین توسط سازمان ملل بود دست یابند . مردم دریافتند که به جز اتکال به نیروی لایزال الهی و استفاده از مسلسلهای متکی بر ایمان هیچ کس به جز خودشان نمی تواند دفتر سرنوشت فلسطین را ورق بزند .
در کنار عوامل یاد شده دو حادثه نسبتا بزرگ نیز در داخل سرزمینهای اشغالی فلسطین ، در شروع انتفاضه تأثیر داشت . اولین حادثه عملیات مبادله اسرا معروف به عملیات الجلیل بود که طی آن یکی از گروههای فلسطینی ( جبهه خلق برای آزادی فلسطین فرماندهی کل ) توانست 605 تن از مبارزان و زندانیان موجود در زندانهای رژیم صهیونیستی را که به اعدام محکومشده بودند در مبادله با اسرائیلیها آزاد کند . آزادی این زندانیان و ماندن آنها در کرانه غربی و نوار غزه موجب تقویت انگیزه مبارزه همه جانبه مردم فلسطین علیه دشمن صهیونیستی و یکی از عوامل شروع انتفاضه در فلسطین شد . مسئولان رژیم صهیونیستی نیز بارها اعلام کرده بودند یکی از علل اساسی شروع انتفاضه ، آزادی زندانیان فلسطینی و سکونت آنها در اردوگاههای فلسطینی است .
حادثه دوم چند روز پیش از شروع انتفاضه اتفاق افتاد . این حادثه بدین صورت بود که چند تن از مجاهدان فلسطینی با استفاده از کایت ( هواپیمای کلایدر ) یک عملیات بی نظیر علیه اسرائیل انجام دادند . آنها در یکی از پادگانهای ارتش اسرائیل در شمال فلسطین بنام پادگان " الابطال " فرود آمدند و با نیروهای اسرائیلی درگیر شدند و شماری از آنها را به هلاکت رساندند . دو نفر از مبارزان نیز ( یک نفر فلسطینی و یک نفر تونسی ) جان خود را از دست دادند . این عملیات توانست احساسات ملت فلسطین را در همه جا برانگیزد و آنها را به مبارزه جدی و فراگیر بر ضد رژیم اشغالگر قدس مصمم سازد .
مآخذ :
- شقاقی ، فتحی ابراهیم : انتفاضه و طرح اسلامی معاصر ، انتشارات بین المللی الهدی ، 1371 .
- صفاتاج ، مجید : انتفاضه ، روزنامه کیهان ، شماره های 14661 الی 14664 .
- انصار الثورة الاسلامیة فی فلسطین : الانتفاضه ، ج 2 ، بیروت ، 1990 .
- حمدان ، ریتا : الانتفاضة الفلسطینیة فی الاراضی المحتلة ، فصلنامه الفکر الاستراتیجی العربی ، ژوئیه 1988 .