ریگان ، رونالد ( فرایند صلح خاورمیانه در دوره ریاست جمهوری - )

از دانشنامه فلسطین


با شروع انتفاضه فلسطین در تاریخ 16/9/1366 و قیام فراگیر و شامل مردمی در تمامی سرزمینهای اشغالی که از هنگام تسلط رژیم صهیونیستی بر این سرزمینها بی سابقه بود ، آمریکا وارد مرحله دیگری از تحرکاتش در منطقه گردید و مصمم شد تا به تلاشها و اقدامات خود در رابطه با صلح اعراب و اسرائیل به منظور تضعیف و سرکوب انتفاضه و تثبیت حاکمیت رژیم صهیونیستی در خاورمیانه عربی ، باشدت هر چه بیشتر ادامه دهد و با اتخاذ مواضع دوگانه و چند پهلو سران عرب را به برقراری صلح با اسرائیل امیدوار سازد .

واکنش اولیه آمریکا نسبت به انتفاضه فلسطین به خیال این که این قیام نیز مانند حرکتهای قبلی فلسطینیان در سرزمینهای زیر اشغال و سلطه اسرائیل امری زودگذر و روبنایی است به بهانه اینکه وضعیت منطقه باید سفید و از هرگونه خشونت و ناامنی برای مذاکرات طرفهای عربی - اسرائیلی به دور باشد ، قدری محافظه کارانه و محتاطانه بود . دو هفته پس از شروع انتفاضه واکنش آمریکا به بیانیه ای منحصر گردید که وزارت خارجه آمریکا در اواخر ماه آذر 1366 ( دسامبر 1987 ) صادر نمود و از دو طرف خواست آرامش خود را حفظ کنند . رونالد ریگان در ابتدای ماه نوامبر 1988 در بیانیه سالانه و آخر خود در مقابل کنگره اوضاع کرانه غربی رود اردن را کاملا نادیده انگاشت و در 26 همان ماه در سخنان خود در مقابل تجمع مشترک مجلس سنا و نمایندگان به این مسأله هیچ توجهی نکرد ولی ریچارد مورفی در یک چرخش موضع مقطعی از اعمال کشتار و اقدامات سرکوبگرانه ارتش اسرائیل در کرانه غربی و نوار غزه انتقاد نمود و اظهار داشت که " کشورش بارها مخالفت خود را نسبت به استفاده سربازان اسرائیلی از گلوله های جنگی برای مقابله با تظاهرکنندگان و برخوردها در سرزمینهای اشغالی را به اطلاع اسرائیل رسانده است "

موضع رسمی آمریکا نسبت به نمایندگی فلسطینی که برای اولین بار از زمان حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982 اعلام شده بود مجددا توسط یک مسئول وزارت خارجه آمریکا طی اظهاراتی که به درخواست " هاملتون " نماینده حزب دمکرات و رئیس کمیته فرعی امور خاورمیانه کنگره آمریکا در مقابل این کمیته شد اعلام گردید . این اظهارات به این نکته اشاره داشت که : " فلسطینیان نه به عنوان سازمان بلکه به عنوان نمایندگان ساکنان فلسطینی باید در گفت وگوها شرکت کنند و رأی خود را در ترتیبات نهایی اوضاع خود بدهند . ترتبیاتی که گفت وگوهای صلح از آنها ناشی می شود " . با این وجود آمریکا سیاست خود را در مقابل انتفاضه فلسطین و پیشتیانی از اسرائیل که در موضع سه گانه زیر متجلی است ادامه داد .

  1. تعطیل کردن دفتر سازمان آزادی بخش فلسطین در واشنگتن و نیویورک به دنبال فشار صهیونیستها بر آمریکا علی رغم این که این مسأله با میثاق سازمان ملل متحد که به این سازمان و دهها سازمان و هیأت مشابه دیگر اجازه بازگشایی دفتر در آمریکا را می دهد قانونا مخالفت دارد .
  2. در اوج کشتارهای خونین در نوارغزه و کرانه غربی که توسط ارتش سرکوبگر اسرائیل انجام می گرفت ، آمریکا از انعقاد موافقنامه ای با اسرائیل سخن می گفت که طبق آن اسرائیل از همان حقوق و ویژگیهای کشورهای عضو ناتو برخوردار است و دست آن را باز می گذارد تا انواع مختلف سلاح را خریداری کرده و انواع موشکهای خود را نیز مجهز به سیستمهای پیشرفته نماید .
  3. سعی در عقیم گذاردن تلاشهای شورای امنیت در صدور قطعنامه های بین المللی که اقدامات وحشیانه اسرائیل بر ضد ملت فلسطین را محکوم می نماید و پرهیز از طرح قطعنامه ای که در آن از ملت فلسطین در سرزمین های اشغالی نام برده شده بود ، و پیشنهاد جایگزین ساختن ساکنان سرزمینهای اشغالی به جای ملت فلسطین که دارای بار و شأنیت حقوقی می باشد . لذا نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد ازرأی دادن به قطعنامه ای که اعمال خشونت بار اسرائیل را محکوم می کند و از آن می خواهد که نسبت به معاهده ژنو به ویژه نسبت به بند مربوط به حمایت از شهروندان در زمان جنگ متعهد باشد ، خوداری کرد .

آمریکا با وجود اقدامات فوق الذکر ، به منظور کشاندن اعراب به پای میز مذاکره با اسرائیل و نهایتا سرکوب انتفاضه و تثبیت رژیم اسرائیل در منطقه و سرگرم ساختن کشورهای عربی به امور دیگر به ویژه مرج اسلام گرایی در منطقه ، به ناچار موقتا موضع معتدلی نسبت به انتفاضه فلسطین اتخاذ نمود تا بتواند هم سناریوی صلح خود را مجددا به نمایش گذارد و هم با کشاندن کشورهای عربی به طرف خود برای دسترسی به سراب صلح مورد نظرش اعراب را پیرامون نقش خود در روند صلح با اسرائیل و همچنین مخالفت با گسترش انتفاضه در سرزمینهای اشغالی متفق و متحد نماید . ولی موضع گیری که در هفته اول ماه نوامبر 1987 نسبت به انتفاضه فلسطین اتخاذ کرده بود موجب واکنش منفی و سریع اسرائیل و اختلال در روابط آمریکا و اسرائیل ( به شکل صوری ) گردید . زیرا آمریکا برای اولین بار در طول حیات سیاسی خود در رابطه با قضیه فلسطین فقط به قطعنامه شورای امنیت که از اسرائیل می خواهد از سیاست خشونت آمیز پرهیز نماید و نسبت به معاهده ژنو متعهد بماند با امتناع از استفاده حق وتو برای منع صدور قطعنامه مزبور ، رأی مثبت داد ! ! این موضع آمریکا که تحت فشار افکار عمومی جهان و همچنین به منظور جلب نظر اعراب نسبت به طرحهای ابتکاری آتی آن انجام گرفت موجب بروز وخامت اوضاع بین آمریکا و اسرائیل شد به طوری که اسحاق شامیر موضع آمریکا را این طور توصیف کرد که " مواضع آمریکا نسبت به حوادث انتفاضه مبالغه آمیز و منافقانه است و حکومت وی پندها و یا تهدیدات انجام شده از سوی حکومت آمریکا را قبول نخواهد کرد .

اما دیری نپائید که آمریکا در مقابل افزایش فشارهای اسرائیل و مواضع شدید مسئولین اسرائیلی نسبت به آن ، موضع تاکتیکی خود را تغییر داد و به همان اصل و ماهیت خویش برگشت و در اول فوریه 1988 به منظور ناکام گذاردن طرح قطعنامه شورای امنیت به منظور محکوم کردن اسرائیل به دلیل نقض حقوق بشر در کرانه غربی و نوارغزه - علی رغم اینکه شورای امنیت در تهیه پیش نویس قطعنامه تلاشهای زیادی نمود تا باوتوی آمریکا مواجه نگردد و تمامی کشورهای دیگر نیز به طور اجماع با آن موافق بودند - آنرا ( قطعنامه ) وتو نمود . این اقدام آمریکا در حالی انجام گرفت که از حق تعیین حقوق 1800 نفر در جزایر فاکلند دفاع و حقوق مخالفین کنترا در آنگولا را مورد تائید قرار می داد ، و اقدام به دهها جنایت دیگر نیز در دنیا می کرد و در تائید سازمان تروریستی منافقین و دیگر گروهکهای محارب دم از نقض حقوق بشر در ایران می زد .

به دنبال این حرکت ، سیاست و دیپلماسی آمریکا نسبت به قضیه فلسطین و صلح اعراب و اسرائیل به سمت مخالفت با انتفاضه فلسطین و حالت اسلامی در منطقه شکل گرفت و دوره تازه ای از تحرکات و اقدامات خود را آغاز کرد که در زیر به طور گذرا به آنها اشاره می شود .

طرح مبارک و شامیر و دیپلماسی آمریکا در تلفیق این طرحها :

حسنی مبارک رئیس جمهور مصر در مصاحبه با معاون سردبیر روزنامه واشنگتن پست آمریکایی که در 22/1/1988 منتشر شد طرحی را برای حل قضیه فلسطین اعلام نمود که اصول آن عبارتست از : توقف کامل اعمال خشونت بار در سرزمینهای اشغالی به مدت 6 ماه ، تا در مقابل آن اسرائیل تعهد نماید که عملیات اسکان یهودیان در سرزمینهای اشغالی را متوقف سازد و به مردم تحت اشغال اسرائیل آزادیهای اساسی داده و به حقوق سیاسی فلسطینیان احترام بگذارد و سلامت و حمایت مردم فلسطین تحت اشغال به وسیله امکانات دولتی مناسب تضمین شود و طرفهای ذیربط متعهد شده در جهت برگزاری کنفرانس بین المللی صلح با هدف رسیدن به راه حل فراگیر فعالیت نمایند و حق تمامی کشورهای منطقه را برای زندگی صلح آمیز و همچنین حق مردم فلسطین در تعیین سرنوشت خود به رسمیت شناخته شود .

اسحاق شامیر نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی نیز طرحی را ارائه داد که به موجب آن شدیدا از طرح خودمختاری در چارچوب قرار کمپ دیوید طرفداری می کرد . وی در جلسه هیأت دولت اسرائیل طرح خود را بیان داشت و توانست به طور مبدئی موافقت ائتلافی حزب لیکود و کارگر را کسب نماید . وی خواهان اجرای خودمختاری فوری در کرانه غربی و نوارغزه ، و بنابر معاهده کمپ دیوید کاهش دوره انتقالی خودمختاری از 5 سال به 4 سال بود تا گفت وگوها درباره آینده کرانه غربی و نوارغزه در دسامبر 1988 شروع گردد . طبق آن شروع و پایان گفت وگوها درباره آینده این منطقه بین اسرائیل و هیأت مشترک اردنی - فلسطینی باید در چارچوب سازمان ملل باشد و در صورت موافقت اردن با این طرح ، فرستاده آمریکا دیدارهایی را از پایتخت های کشورهای عربی منطقه داشته باشد و حکومت آمریکا نیز طرح برگزاری کنفرانس بین المللی برای حل و فصل اوضاع خاورمیانه و طرح اسرائیلی که متضمن خودمختاری ( خودمختاری موردنظر خود ) است را تلفیق نماید .

این طرح توسط " ایلیاکیم روبنشتاین " سکرتر حکومت اسرائیل از طرف شامیر به حکومت آمریکا ارائه شد که در آن جوانب دیگری از طرح وی به چشم می خورد . به ویژه موارد ذیل الذکر :

  1. تمایل حکومت اسرائیل به پشت سر گذاردن ( سرکوب ) انتفاضه و بحث با شخصیتهای مقبول فلسطینی و شخصیتهای سیاسی اردنی ، برای رسیدن به توافقی که شرایط زندگی بهتری برای اهالی کرانه غربی و نوار غزه فراهم نماید .
  2. آمادگی حکومت اسرائیل برای شروع فوری گفت وگوهای مستقیم با گروهی که متشکل از شخصیتهای فلسطینی کرانه غربی و نوار غزه می باشد و ممکن است شخصیتهای اردنی و مصری نیز برای بحث درباره اوضاع این منطقه - با هدف تأمین همزیستی مسالمت آمیز بین اسرائیل و شهروندان عرب ، آن منطقه - در گفت وگوها شرکت نمایند .
  3. صیغه ای که حکومت اسرائیل پینشهاد نمود اساس بحث و گفت وگو با این هیأت اردنی فلسطینی باشد ، همانا صیغه خودمختاری محدود است .

در چارچوب این صیغه ، اهالی نوار غزه و کرانه غربی بدون آنکه که آن منطقه حداقل در خلال دوره انتقالی توسط اسرائیل تخلیه گردد می توانند مسئولیت و صلاحیتهای بیشتر و وسیعتری برای اداره امور خود به عهده گیرند همچنین در چارچوب طرح خودمختاری می توان در کرانه غربی و نوار غزه انتخابات برگزار نمود تا نمایندگان فلسطینی برگزیده شوند و با همکاری مقامات اسرائیلی طرح خودمختاری را به مرحله اجرا درآورند .

  1. آمادگی حکومت اسرائیل برای متحول ساختن طرح خودمختاری و ایجاد تعدیلاتی در آن و یا تغییر نام آن ، با هدف تشویق فلسطینیان و اردنیها برای ورود به مذاکرات در کنار اسرائیل به منظور رسیدن به توافق مرحله ای موقت پیرامون کرانه غربی و نوار غزه .
  2. دعوت حکومت اسرائیل از حکومت آمریکا برای نظارت بر روند مذاکرات و به دست گرفتن ابتکار عمل جهت آماده سازی مقدمات و شروع گفت وگوهایی که مصریها در آن شرکت داشته باشند .

حکومت ریگان با طرح حسنی مبارک مخالفت کرد و فقط موافقت خود را با بند اول آن که خواهان توقف کامل انتفاضه فلسطین و اعمال خشونت بار در سرزمینهای اشغالی بود در دیدار مبارک از آمریکا در هفته آخر ماه ژانویه 1988 اعلام نمود و سپس دست به تحرک دیپلماسی فعالی در خاورمیانه براساس تلفیق و قرینه ساختن طرح مبارک و شامیر زد . از این دیدگاه که هدف اساسی این تحرک رسیدن به تفاهم عربی - اسرائیلی براساس روش صلح آمیز جدیدی است که به زمین گیر کردن و امضا انتفاضه فلسطین منجر شود . در این زمینه حکومت ریگان معتقد بود قبل از رسیدن به توافق مبدئی و کلی طرفهای درگیر درباره این طرح و همچنین جلوگیری از حوادث و تحولات موجود در کرانه غربی و نوار غزه ( انتفاضه ) به ویژه با نزدیک شدن زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و رسیدن به آرامش و صلح موقت با استفاده از فرصت به وجود آمده ، برگزاری کنفرانس بین المللی صلح را حتی به صورت ظاهری و رفرمی فایده بخش نمی بیند . این تلاش آمریکا برای خنثی سازی طرح ابتکاری شوروی که در نامه وزیر خارجه آن ادوارد شوارنادزه به دبیرکل سازمان ملل آمده انجام شد . شوروی در این طرح از وزرای خارجه کشورهای عضو دائم شورای امنیت درخواست نمود تا با توجه به اوضاع آشفته سرزمینهای اشغالی ( انتفاضه ) جلسه ای اضطرای جهت برگزاری کنفرانس بین المللی صلح به منظور پایان دادن به کشمکش اعراب و اسرائیل تحت نظارت سازمان ملل تشکیل دهند .

آمریکا تلاشهای خود را نسبت به توافق پیرامون تدابیر موقت - و به تعبیر شولتز نادیده انگاشتن بحث مسائل اجرایی مثل کنفرانس بین المللی و تمرکز بر بحثهایی که می توان برای درمان وضعیت کرانه غربی و نوار غزه به سرعت انجام داد و فعال نمودن عملیات صلح و قانع ساختن اعراب و اسرائیل به اینکه گفت وگوها ممکن است منجر به زندگی بهتر ساکنان سرزمینهای اشغالی و تضمین سلامت و رفاه اسرائیل گردد - شدت بخشید و با تفهیم این نکته که عملیات صلح و راه حل پیشنهادی باید باتوجه به مواضع دو جریان حاکم در اسرائیل انجام گیرد و به عبارتی با خط لیکود و کارگر تصادم نداشته باشد به تحرک سیاسی و دیپلماسی فعالی - به منظور جلو راندن دیدگاه اسرائیل - نسبت به صلح و قانع ساختن اعراب نسبت به مذاکره با اسرائیل دست زد . این دیپلماسی و تحرک سیاسی در خاورمیانه از خلال دیدارها و اقدامات زیر صورت گرفت .

دیدار فیلیپ حبیب از اردن : در اوایل ماه فوریه 1988 با شعله ور شدن آتش انتفاضه در فلسطین ، رئیس جمهور آمریکا ، فرستاده خود فیلیپ حبیب را - پس از گذشت 5 سال از زمان نظارت وی بر خروج نیروهای فلسطینی از بیروت در تابستان سال 1982 ، - برای دیدار از اردن ، راهی این کشور نمود . وی در سفر خود پیشنهاد کرد : اردن و فلسطینیانی ساکن سرزمینهای اشغالی درباره خودمختاری برای دوره کوتاهی که از چند ماه تجاوز نکند و در خلال آن انتخابات داخلی صورت گیرد تحت نظارت آمریکا در گفت وگوهای صلح با اسرائیل شرکت کنند و رهبران جدید فلسطینی به جای سازمان آزادی بخش فلسطین در مورد آینده سرزمینهای اشغالی در نوار غزه و کرانه غربی در گفت وگوهای صلح شرکت نمایند . ملک حسین در خلال دیدارش با فیلیپ حبیب عدم مشارکت خود در کنفرانس بین المللی صلح به دلیل این که این کنفرانس باید از اختیارات جدی و بیشتری برخوردار باشد و شرکت شوروری ، سوریه و سازمان آزادی بخش فلسطین نیز در آن ملحوظ گردد را اعلام نمود .

الف - دیدار ریچارد مورفی از منطقه :

در چارچوب تلاشهای آمریکا برای سرکوبی و خاموش کردن آتش انتفاضه در دستیابی به یک صلح عربی - اسرائیلی ، ریچارد مورفی در تاریخ 5/2/1988 از سوریه به عنوان اولین ایستگاه سفرخاورمیانه ای خود دیدار کرد لیکن در قانع ساختن مسئولین سوریه در مورد پیشنهاد آمریکا ، شولتز از بیت المقدس سریعا عازم اردن شد و به دیدار ولیعهد اردن رفت . ولیعهد اردن در ملاقات شولتز تأکید کرد که کنفرانس بین المللی صلح باید با مشارکت تمامی طرفهای درگیر - بر این اساس که قضیه فلسطین جوهر درگیری در منطقه است و بنا به استناد دو قطعنامه 242 و 338 شورای امنیت و با مشارکت اعضای پنجگانه دائمی شورای امنیت تحت اشراف سازمان ملل در چارچوبی سالم برای تحقق صلح دائم و عادلانه - تشکیل گردد و در آن عقب نشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی و حقوق مشروع فلسطینیان تضمین شود .

پس از این موضع حذف ولیعهد اردن ، کلوفوریوس معاون ریچارد مورفی در عمان باقی ماند تا ضمن گفت وگو با مسئولین اردن از مواضع این کشور نسبت به بعضی مسائل مطروحه اطلاع پیدا کند . شولتز از عمان به سوریه رفت و پس از گفت وگوهای زیاد ، سخنگوی کاخ ریاست جمهوری سوریه اعلام کرد که دمشق معتقد است افکاری که شولتز به همراه خود آورده است منجر به حل عادلانه و فراگیر قضیه ( اختلافات اعراب و اسرائیل ) نمی گردد . همچنین منابع سوری تأکید کردند که کنفرانس بین المللی صلح با مشارکت طرفهای ذیربط از جمله سازمان آزادی بخش فلسطین و اعضای دائمی شورای امنیت زمینه ای برای حل و فصل اختلافات اعراب و اسرائیل است نه راه حلهای جزیی که طرف آمریکایی مطرح می کند .

شولتز از دمشق به عمان برگشت و ضمن دیدار کوتاهی از اردن ، گفت وگوهایی با مسئولین این کشور انجام داد که طی آن اردن مواضع خود را درباره راه حلها بیان داشت . شولتز از عمان به فلسطین اشغالی رفت و طرحهای خود را به طور مفصل به شامیر ارائه کرد . این طرحها شامل برگزاری اجلاس وزرای خارجه اعضای پنجگانه شورای امنیت در محل این شورا و ایجاد دفاتر کار منطقه ای و گفت وگوهای مستقیم آنها در مورد مشروح راه حلهای مرحله ای می شد . ولی شامیر آن را رد کرد و تأکید نمود که حکومت اسرائیل تسلیم فشارهای بین المللی نخواهد شد .

قاهره نیز جزء برنامه های سفر شولتز بود و قرار بود که در آنجا شولتز با یک هیأت فلسطینی مقیم مصر دیدار نماید اما این مأموریت انجام نگرفت و شولتز مرحله اول مأموریت خود در منطقه خارومیانته را با دیدار ملک حسین در لندن به پایان رساند و آنچه را که در عمان شنیده بود مجددا ملک حسین تکرار نمود . شولتز نتایج این مرحله را با این گفته خلاصه کرد که : " هیچ جناحی در منطقه با پیشنهاد او موافقت نکرد " ولی تأکید نمود که " همگی انتظار دارند که ما کارمان را ادامه دهیم و این چیزی است که برای عملیات صلح انجام خواهیم داد . "

ب - مسافرت دوم شولتز به خارومیانه :

شولتز پس از آنکه حکومت آمریکا به وی دستورات و پیشنهادات جدیدی برای انتقال به رهبرای عرب منطقه داد ، مسافرت دوم خود را در تاریخ 3/3/1988 از فلسطین اشغالی آغاز کرد . در این مسافرت شولتز طرح رسمی مکتوبی به شامیر عرضه داشت که طبق آن ، کنفرانس بین المللی صلح در اواسط ماه آوریل برگزار ، و به منظور دستیابی به توافقی موقت جهت اعطأ خودمختاری به فلسطینیانی کرانه غربی و نوار غزه گفت وگوهای مستقیم عربی - اسرائیلی در اول ماه مه شروع می شد و در انتهای گفت وگوها ، در اول ماه اکتبر در مناطق اشغالی انتخابات صورت می گرفت و به دنبال آن ، توافقنامه ها در فوریه 1989 در خلال دوره زمانی به مدت 3 سال اجرا می گردید . و در جدول زمانی آن می بایست ابتدای انجام گفت وگوها برای ایجاد حل و فصل دائمی نزاع اعراب و اسرائیل صرف نظر از میزان پیشرفتی که ممکن است در این گفت وگوها به ویژه به راه حل موقت حاصل شود در دسامبر 1988 در کمیته های دوگانه جغرافیایی که متشکل از اسرائیل و هیأت اردنی - فلسطینی ، اسرائیل و سوریه ، و اسرائیل و لبنان است شروع گردد . انتخاب کسانی که در این کمیته های پیشنهادی شرکت می نمایند با توافق مشترک صورت می گیرد . چیزی که به اسرائیل در عدم پذیرش شرکت اعضای طرفدار سازمان آزادی بخش فلسطین و یا هر جریان دیگر حق می دهد و کمیته های پیشنهادی هر یک از دیگری مستقل می باشد و گفت وگوها باید براساس و پایه هایی استوار باشد که امکان تحمیل راه حلی از خارج را ندهد .

شولتز طرح خود را به حکومت اسرائیل ارائه کرد تا پس از بررسی در نیمه مارس سال 1988 به طور قطعی به آن جواب دهد . سپس از اسرائیل راهی سوریه شد ولی مجددا سوریه بر اهمیت برگزاری کنفرانس بین المللی و عقب نشینی اسرائیل از تمامی سرزمینهای اشغالی و همچنین تضمین حقوق قانونی ملت فلسطین تأکید نمود ، و در قاهره مبارک گفت وگوهای خود با شولتز و طرح وی را تشویق آمیز خواند اما نماینده وزارت خارجه مصر تأکید نمود که " دیدار شولتز از منطقه چیز جدیدی ندارد که منجر به تغییر وضعیت منطقه گردد " . در عمان شولتز افکار خود را با مسئولین اردن در میان گذاشت و با ملک حسین گفت وگوهایی انجام داد . وی در هواپیمایی که از لندن عازم بیت المقدس بود تأکید نمود که از پیوستن اعرابفلسطین به عملیات گفت وگوهای صلح در ضمن هیأت مشترک با حکومت اردن حمایت می کند و آمریکا همچنان از گفت وگو با سازمان آزادی بخش فلسطین امتناع می ورزد . همچنین برای تشویق هیأت مشترک اردن - فلسطینی اظهار داشت که این هیأت مفهوم خوبی است چرا که فلسطینیان در کرانه شرقی و غربی رود اردن از یک خانواه هستند و روابط فرهنگی و قانونی زیادی بین آنها وجود دارد "

شولتز پس از مسافرت دوم خود که 9 روز به طول انجامید از رهبران منطقه خواست قبل از دیدار شامیر از واشنگتن در 14 مارس 1988 به طرح او رسما جواب دهند . در مرحله بعدی تحرکات آمریکا ریچارد مورفی به مسکو سفر کرد تا شوروی را نسبت به نتایج سفر شولتز آگاه سازد و موضع شوروی را جویا شود . شولتز در سخنان خود در برابر کمیته امور خارجی اظهار داشت که پیشنهاد صلح آمریکا شامل برگزاری کنفرانس بین المللی صلح با نظارت سازمان و مشارکت اعضای دائمی شورای امنیت می باشد و تمامی ترتیبات براساس دو قطعنامه شماره 242 و 338 شورای امنیت انجام می گیرد . اما تأکید نمود که این کنفرانس راه حلها یا اعتراض بر توافقنامه های صورت گرفته را تقویت نمی کند .

شامیر قبل از سفر خود به واشنگتن طرح صلح آمریکا و برگزاری کنفرانس بین المللی صلح را قاطعانه رد کرد و روزنامه اسرائیلی هارتس از قول وی نوشت که هدف این طرح فقط جلب نظر اعراب است و از این که به اسرائیل رسیده با تنها کلمه ای که موافقم امضای شولتز است . وی اضافه کرد هیچ چیزی در طرح شولتز نیست که متضمن وحدت سرزمینهای اسرائیل و امنیت آنها باشد .

ج - دیدار شامیر از واشنگتن :

در دیداری که شامیر از تاریخ 13/3/1988 به مدت یک هفته از واشنگتن داشت اعلام نمود که وی بر ضد افکار صلح آمریکایی مبازره خواهد کرد و تلاش کرد با اعلام این مطلب که اختلافات با واشنگتن و رهبران یهودی آمریکا ، سؤفاهم بین دوستان بیش نیست و رفع این سؤفاهمات چندان مشکل نمی باشد از شدت اظهاراتش بکاهد . وی اعلام داشت علی رغم اختلافاتی که در مورد تعدادی از موضوعات از جمله برگزاری کنفرانس بین المللی صلح و تخلیه مناطق کرانه غربی و نوار غزه وجود دارد روابط مستحکم و همکاری استراتژیک بین اسرائیل و ایالات متحده آمریکا همچنان ادامه خواهد داشت . شامیر در پاسخ به نامه اعضای مجلس سنای آمریکا اعلام داشت که وی قطعنامه شماره 242 شورای امنیت که خواهان مبادله صلح در مقابل زمین است را قبول دارد ولی اصرار نمود که متون این قطعنامه از توافقنامه های کمپ دیوید 1978 استفاده شده و شامل کرانه غربی و نوار غزه نمی شود چرا که این سرزمینها مشمول صیغه خودمختاری می گردند که در معاهدات کمپ دیوید وارد شده است .

به دنبال اظهارات شامیر ، گفت وگوهای وی با حکومت آمریکا علی الظاهر به بن بست رسید و ریگان وزیر خارجه خود شولتز را مأمور نمود تا شامیر را قانع سازد پیشنهادات آمریکا را بپذیرد . با این وجود ریگان تأکید نمود که روابط دوستانه و استوار طرفین به دنبال نتایج این گفت وگوها خدشه دار نخواهد شد و ایالات متحده آمریکا از تلاشهای خود دست نخواهد کشید و همچنین قبول نخواهد کرد تلاشهای آن از ناحیه دیگر تجزیه شود . وی قول داد موضوع انتقال یهودیان شوروی به فلسطین را در خلال کنفرانس سران آینده با گورباچف در پایان مه 1988 مطرح نماید . از سوی دیگر شامیر نظر خود را مبنی بر گفت وگوهای مستقیم با کشورهای عربی در چهارچوب پیمان کمپ دیوید تکرار نمود و مفهوم دیگری برای کنفرانس مطرح کرد که عبارت بود از برگزاری یک مراسم بین المللی در مسکو که در خلال آن گفت وگوهای مستقیم به ریاست آمریکا و شوروی آغاز گردد . وی طی سخنان خود در مقابل مجلس امور بین الملل در لوس آنجلس بر عدم پذیرش ایده عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی اعراب تأکید کرد و توضیح داد که " مرزهای قبل از 1967 اسرائیل مرزهای انتحاری است " و اشاره کرد " عابرینی که در خیابانهای قدس و تل آویو قدم می زدند در تیررس افرادی بودند که در کوه یهودا و سامره وجود داشتند و سلسله جبال یهودا و سامره بر مجتمع های مسکونی اسرائیل و مناطق اصلی صنعتی و خطوط راه آهن و راههای اصلی و فرودگاه بین المللی اسرائیل مسلط است و این مسائل به طور اجماع علت مخالفت اسرائیل با عقب نشینی به خطوط آتش بس قبل از سال 1967 می باشد " . در این گفت وگوها و اظهارات روشن شد که اسرائیل عناصر اصلی طرح صلح آمریکا را نمی پذیرد و حکومت آمریکا تحت فشار اسرائیل برای رسیدن به یک راه حل مورد قبول همه طرفهای عربی درگیر در بحران خاورمیانه شکست خورد .

د - دیدار دوم فیلیپ حبیب از خاورمیانه :

حکومت آمریکا برای اطلاع از مواضع کشورهای عربی در کشمکش و بحران خاورمیانه مجددا فیلیپ حبیب فرستاده خود رابه خاورمیانه فرستاد . ایستگاه اول وی قاهر بود . فیلیپ حبیب پس از پایان گفت وگوهایش با مسئولین مصر و حسنی مبارک اظهارداشت که هدف پیشنهادات آمریکا تحرک سریع برای دسترسی به صلح است چرا که عامل زمان خیلی مؤر می باشد و ما با تمام تلاش و جدیت خود برای آن مقدار توجهی که مشکل صلح در خاورمیانه می طلبد در این راه گام برمی داریم .

حکومت آمریکا بر نقش مصر به عنوان کانالی برای گفت وگوهای غیرمستقیم با سازمان آزادی بخش فلسطین و همچنین هماهنگ ساختن مواضع مصر و اردن اهمیت زیادی قائل است . یاسر عرفات نیز شروط سازمان آزادی بخش فلسطین را نسبت به موضع گفت وگوهای آمریکا با فلسطینیان قبل از موافقت این سازمان با این گفت وگوها به اطلاع حسنی مبارک رساند . از جمله این شروط می توان ، حق سازمان در تعیین اعضای هیأت فلسطینی مذاکره کننده ، اعتراف آمریکا به حق ملت فلسطین در تعیین سرنوشت خود ، برپایی دولت آینده فلسطین و معتبر شناختن خواسته های فلسطینیان در گفت وگو با آمریکا به عنوان پیش نویس اولیه مذاکرات که در کنفرانس بین المللی برای قضیه فلسطین طرح خواهد شد ، نام برد .

فیلیپ حبیب در عمان برای جلب نظر اردن نسبت به پیشنهادات شولتز شکست خورد و فقط به آگاه ساختن مسئولین اردن از نتایج گفت وگوهای شامیر در واشنگتن اکتفا نمود و همین کار را نیز در دیدارش از عربستان انجام داد و در پایان سفرش به خارومیانه همین کار را نیز در مراکش کرد . در این سفر فیلیپ حبیب به خاطر مواضع سوریه نسبت به وی و نقش و تلاشهای آن در آماده سازی مسافرت نکرد . اما می توان گفت که برای سفر حبیب به منطقه چهار هدف اصلی تعیین شده بود که عبارتند از :

  1. آگاه ساختن رهبران مصر و اردن به این مسأله که هرچند شامیر اشکالات عمده ای به طرح صلح آمریکا گرفت و خواهان تعدیل آن شد و مخالفت خود را با آن به اطلاع آمریکا رسانید اما به طور رسمی طرح صلح آمریکا را رد نکرده است .

ملاحظه می شود که آمریکا ، گمان وجود اختلاف با اسرائیل را برای دیگران مطرح می سازد و در همین حال اصرار دارد که پیشنهاداتش برای صلح کلی غیرقابل تجزیه است و این پیشنهادات با عنایت و توجه تمام طرح شده تا خواسته های رقابت آمیز طرفهای مختلف را پاسخ گوید . مشاور رئیس جمهور آمریکا در این خصوص اظهار داشت که " این طرح فروشگاهی برای فروش غذاهای بسته بندی شده نیست که بتوان آن را برگزید و انتخاب کرد "

  1. ابلاغ به مصر ، اردن و سایر کشورهای عربی به اینکه امید دارد که کنفرانس سران عرب که در تاریخ 22 تا 24 ژوئیه 1988 در الجزیره منعقد می شد ، بیانیه رسمی و روشنی در جهت رد طرح صلح آمریکا صادر ننماید ، و موضع تحرکات اردن را به سمت عملیات صلح پیشنهای سوق دهد به ویژه با تأکید بر اینکه این کشور بدون سوریه و سازمان آزادی بخش و اعراب تصمیمی درباره این طرح نخواهد گرفت . همچنین شرکت در هرگونه مذاکره صلحی را در صورتی که فلسطینیان و اعراب آن را رد نمایند قبول نخواهد کرد .
  2. حکومت ریگان آماده ارائه طرح صلح دیگری به جای طرح صلح کنونی نیست و در صورتی که اطراف ذیربط در کشمکش خاورمیانه این طرح را نپذیرند حکومت آمریکا آنها را به حال خود رها می کند . تا خودشان به حل مشکلاتشان بپردازند .
  3. تأکید مستقیم و غیرمستقیم بر کشورهای عربی ذی نقش در تحولات و اوضاع کرانه غربی و نوار غزه به اینکه ایالات متحده مصمم است نقش فعالی در طول مراحل مذاکرات اعراب و اسرائیل ایفا کند و در صورتی که این مذاکرات براساس طرح صلح کنونی آمریکا شروع نشود اندیشه و پیشنهادات مختلفی درباره مسائل گوناگون ارائه نماید .

طرح صلح آمریکایی پس از آنکه از همان اساس و جوهره " صلح لیکود " گرفته شد سعی در طرح منطق " فرصتهای از دست رفته " از سوی طرف عربی در عدم پذیرش طرح صلح آمریکایی می نمود و اشاره به اینکه این طرح در حدود معادلات توازن درگیری موجود ، طبق نظر آمریکا است و آنچه واشنگتن ارائه داده و بهترین و بلکه صحیح ترین طرح می باشد . همانند نقشی که در معاهدات کمپ دیوید بازی کرد و در نتیجه عدم پذیرش طرح ابتکاری و نقش آمریکا توسط اعراب ، در تحلیل نهایی به معنی رسیدن به بن بست است و آمریکا در عمل قادر به متوقف ساختن تلاشهای قانونی بین المللی در رسیدن به راه حل این درگیری است . البته در این مرحله آمریکا اعتقاد نداشت که انتفاضه فلسطین در معادله توازن خاورمیانه خللی ایجاد کرده باشد و حتی این مطلب را نیز در خلال دیدار شامیر از واشنگتن به اطلاع وی رساند اما زمانی نگذشت که از این نظر برگشت و اولیتهای کاری خود را سرکوب انتفاضه قرار داد چرا که به نظر آن این اقدام در درجه نخست به فرایند صلح کمک می کرد .

ه - دیدار شولتز با دو عضو مجلس ملی فلسطین :

در تلاش برای بحث پیرامون طرح صلح آمریکا ، شولتز وزیر خارجه وقت آمریکا با دو عضو مجلس ملی فلسطین دکتر ادوارد سعید و دکتر ابراهیم ابوالغد دیدار کرد . در این دیدار این دو نفر مواضع ثابت فلسطینیان نسبت به راه حل صلح آمیز را به اطلاع وی رساندند . اما سخنگوی وزارت خارجه تأکید کرد که این دیدار به معنی این نیست که ایالات متحده آمریکا سیاست خود مبنی بر عدم تماس مستقیم با سازمان آزادی بخش فلسطین را تغییر داده باشد .

شکی نیست که این دیدار تلاش مجددی بود برای اینکه فلسطینیانی داخل اراضی اشغالی را به شرکت در گفت وگوهای صلح در ضمن هیأت اردنی - فلسطینی که مورد رضایت اسرائیل است مجبور نماید . این اقدام به خاطر توافق همه بر ضرورت شرکت فلسطینیان در عملیات صلح و اینکه نمایندهآنها مورداعتماد ملت فلسطین باشد صورت می گرفت . اما نکته قابل توجه اینکه آنچه را که آمریکا و اسرائیل در نظر داشتند هیأت مشترک اردنی - فلسطینی نبود بلکه تأکید آنها بر هیأت فلسطینی - اردنی بود زیرا صفت مشترک یعنی برابری بین طرفین هیأت و این چیزی است که موردنظر اسرائیل نیست و هیأت اردنی - فلسطینی یعنی هیأتی که اردنی است و بعضی اعضای آن فلسطینی می باشند .

و - دیدار شولتز با کمیته هفتگانه عرب :

کمیته هفتگانه عرب با قطعنامه وزرای خارجه اعراب در اجلاسیه 21 فوریه 8819 تاسیس شد که متشکل از دبیرکل جامعه کشورهای عربی و وزرای خارجه الجزایر ، سوریه ، عربستان سعودی ، و دکتر " کلوفیس مقصود " سفیر جامعه عربی در آمریکا بود . این کمیته در چارچوب تحرکات سیاسی اعراب برای آگاه ساختن مسئولین کشورهای عضو دائمی شورای امنیت نسبت به حوادث انتفاضه فلسطین و اوج گیری آن ، و اقدامات وحشیانه اسرائیلیها در سرزمینهای اشغالی ، از انگلیس ، فرانسه ، شوروی و چین دیدار کرد و فاروق قدومی رئیس دایره سیاسی سازمان آزادی بخش فلسطین نیز از طرف این سازمان در دیدارها شرکت داشت . این کمیته همچنین با شولتز ملاقات کرد . جو حاکم از ملاقات و گفت وگو با وی حاکی از نارضایتی کشورهای عربی از طرح صلح آمریکا به ویژه درباره موضوع کنفرانس بین المللی صلح خاورمیانه و تفسیر قطعنامه 242 شورای امنیت و موضوع نمایندگی فلسطینیان در مذاکرات صلح بود .

به دنبال این دیدارها مسئولین آمریکا موضع خود را نسبت به کنفرانس بین المللی صلح به صورت زیر تغییر دادند .

  1. کنفرانس بین المللی نباید تنها کنفرانس صوری و ظاهری و وظیفه آن منحصرا اعطاء اشاره به شروع مذاکرات مستقیم اعراب و اسرائیل باشد .
  2. کنفرانس بین المللی باید با حضور نمایندگان اعضای دائمی شورای امنیت و طرفهای درگیر در مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل گشایش یابد و پس از افتتاح جلسه آن ، کنفرانس تبدیل به مرجعی می شود که گزارشهای طرفهای شرکت کننده در مذاکرات درباره روند مذاکرات را دریافت می دارد .
  3. این بدان معنی است که کنفرانس بین المللی همیشه برگزار خواهد شد و این کنفرانس در سطحی خواهد بود که بعدا در طی گفت وگوهای اعراب و اسرائیل مشخص می گردد .
  4. کنفرانس بین المللی گفت وگوهای صلح را دنبال می کند و از دور بر آن نظارت دارد اما صلاحیت تحمیل راه حلهای خود به طرفهای ذیربط و یا مخالفت با توافقها یا راه حلهایی که مذاکرات اعراب و اسرائیل به آن منتهی می گردد را ندارند .
  5. کنفرانس در ارائه تضمین های لازم نسبت به هرگونه توافق حاصل شده ذی نقش می باشد . با اینکه مفهوم و دیدگاه آمریکا نسبت به نقش کنفرانس بین المللی تغییر یافت اما همچنان این دیدگاه به طور ملموس با تصور اعراب نسبت به کنفرانس اختلاف دارد . زیرا " کشورهای عربی معتقدند که کنفرانس بین المللی باید نقش فعال تری ایفاد نموده و طرفهای درگیر را برای رسیدن به توافق کمک نماید و در صورتی که روند مذاکرات با مشکلی مواجه نشود در رابطه با آن نقش داور و حکم داشته باشد "

در تحرک بعدی آمریکا ، ریچارد مورفی معاون وزیر خارجه آمریکا از سوریه دیدار کرد و گفت وگوهایی با وزیر خارجه سوریه پیرامون طرح جدید آمریکا برای خاورمیانه که قبلاً سوریه آن را رد کرده بود و همچنین دستور کار گفت وگوهای شولتز در سفر سوم به خاورمیانه ، انجام داد .

ز - سفر سوم شولتز به خاورمیانه :

بنابر تأکید سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ، سفر سوم شولتز بیشتر به منظور آگاهی از نقطه نظرات و مواضع طرفهای مربوطه نسبت به افکار صلح آمریکایی انجام گرفت . شولتز سفر خود را با دیدار از اسرائیل ( 3/3/1988 ) و گفت وگوهای زیاد با مسئولین حکومت اسرائیل شروع کرد و در خلال این دیدار تأکید نمود که آمریکا با برپایی دولت فلسطینی مخالف است و اسرائیل را مجبور به عقب نشینی از مرزهای قبل از جنگ ژوئیه 1967 نمی کند . هرچند که اختلافات حول پیشنهاد برگزاری کنفرانس بین المللی توسط آمریکا دور می زد ولی شولتز ترس اسرائیلیها را نسبت به این مسأله که ممکن است کنفرانس بین المللی راه حلی را بر اسرائیل تحمیل نماید رفع نمود ، و نظر خود را مبنی بر اینکه مذاکرات مستقیم بین طرفهای ذیربط ، برگزاری کنفرانس بین المللی را به دنبال خواهد داشت تکرار کرد .

مذاکرات شولتز در پایتخت اردن بدون نتیجه قطعی پایان یافت . ملک حسین در دیدارش با شولتز تأکید داشت که بنابر سیاستهای ثابت اردن ، کنفرانس بین المللی با حضور کلیه طرفهای درگیر تنها راه برای ارائه صلح عادلانه می باشد که به دنبال آن به صورت انفرادی در هر گونه راه حلی نباید وارد شد و یا هرگونه مذاکراه مستقیمی خارج از کنفرانس بین المللی نباید صورت گیرد . همچنین اردن همانند تمامی اعراب معتقد است که سازمان آزادی بخش فلسطین تنها نماینده قانونی ملت فلسطین است و تعیین نمایندگی توسط ملت فلسطین به روشی که مناسب می داند از امور اساسی است و ضرورت حضور اعضای دائم شورای امنیت در کنفرانس صلح ، و تأکید بر عقب نشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی و تضمین حقوق قانونی ملت فلسطین ، اینها همگی از سیاستهای ثابت اردن تلقی می شود .

زید رفاعی نخست وزیر اردن نیز سفرای عرب مقیم عمان را از نتایج گفت وگوها با شولتز آگاه ساخت و اصول اساسی را که ملک حسین برای وزیر خارجه آمریکا تأکید کرده بود به صورت طرح کتبی گفت وگوها به این سفرا ارائه کرد . این منشور نقاط اساسی را که اردن به عنوان اساس حل بحران منطقه می نگریست شامل عقب نشینی نیروهای اشغالگر اسرائیل از سرزمینهای اشغالی عربی و برقراری صلح دائم و عادلانه و عدم اجازه اشغال سرزمینهای دیگران بازور و حل قضیه فلسطین از تمامی زمینه ها از جمله حق ملت فلسطین در تعیین سرنوشت خود را مطرح نمود . این منشور همچنین شامل حل و فصل اختلافات اعراب و اسرائیل به طور فراگیر از طریق کنفرانس بین المللی فعال بود به طوری که این کنفرانس یک تجمع صوری و مراسم افتتاحی با هدف شروع گفت وگوها نگردد بلکه منعکس کننده نظرات اصلی و اساسی اعضای دائمی شورای امنیت برای کمک به طرفهای درگیر جهت رسیدن به صلح عادلانه و دائمی باشد . این سند تأکید دارد که اصول قطعنامه 242 شورای امنیت باید بر تمامی سرزمینهای اشغالی منطبق گردد و این اصول قابل بحث در کمیته های دو جانبه کنفرانس صلح نیست و اردن آماده حضور در این کنفرانس با بقیه طرفهای ذیربط می باشد . اردن در این منشور تأکید داشت که این کشور در صورت توافق طرفهای مربوطه علی رغم اینکه آمادگی حضور در کنفرانس را با ترکیب هیأت اردنی - فلسطینی دارد اما نماینده ملت فلسطین در کنفرانس نیست و به نیابت از سازمان آزادیبخش فلسطین نیز درباره حل و فصل قضیه فلسطین گفت وگو نخواهد کرد .

در دمشق شولتز با مسئولین سوری گفت وگوهایی انجام داد که به بن بست رسید . روزنامه البعث ارگان حزب حاکم سوریه ، آمریکا را این طور توصیف کرد که " این کشور دوست فریبکار اعراب است و تلاشهای آمریکا به سوی صلح عادلانه و فراگیر در منطقه نیست بلکه به سوی نابودی انتفاضه ملی سرزمینهای اشغالی و ایجاد شکاف در صفوف اعراب و تحمیل ذلت بر آنها است . "

شاید بارزترین جلسه شولتز در دیدارش از عمان و دمشق دیداری بود که با سردبیران روزنامه های اردنی در عمان داشت و اظهاراتش درباره اینکه : " ایالات متحده در گذشته به اسرائیل کمک نموده و درآینده نیز به کمکهای خود ادامه خواهد داد . این کشور پایدار می ماند و وجود آن در منطقه حیاتی و مهم و بسیار ساختاری است " و تأکید کرد که " حکومت آمریکا در خصوص کمک به اسرائیل تعهد دارد و قصد ندارد به آن فشار وارد نماید تا از مواضع خود دست بردارد " و اینکه " اسرائیل دولتی است که به وسیله کشورهای دشمن احاطه شده و این کشور باید از طریق جنگهای پی درپی از خود دفاع نماید . بنابراین ما به اسرائیل نخواهیم گفت این و یا آن کار را بکن یا اینکه پشتیبانی خود را از تو متوقف می سازیم . و در تلاشهایت برای حفظ امنیت و سلامت خود چکار کن . این هرگز اتفاق نخواهد افتاد " .

شولتز از دمشق به اسرائیل برگشت تا گفت وگوهای بیشتری با شامیر و پرز انجام دهد . یک مسئول آمریکایی تأکید کرد که شولتز موضع شامیر را نسبت به پیشنهاد آمریکا درباره خودمختاری موقت فلسطینیان همزمان با شروع مذاکرات مربوط به حل نهایی درگیری تا حدودی کمتر منفی یافت . شولتز نتایج سفر خود را با این گفته خلاصه نمود که : " در حالی که از مواد اساسی طرح آمریکا به طور مطلق رد نشده اما به آن نیز پاسخ منفی داده نشده است . همچنین گفت " می توانید میزان پیشرفت را فقط با اینچ اندازه بگیرید نه با پا ، یا یارد ، یا مایل " .

علی رغم اینکه طرفهای مربوطه امیدوار بودند که امکانات تحرک آمریکا پابرجا بماند ، در ازاء عدم تحقق نتایج ملموس و مثبت سفر شولتز ، دیپلماسی آمریکا به سمت فشار بیشتر بر اردن حرکت نمود . در این زمینه " وات کلوفوریوس " فرستاده آمریکا به منطقه به منظور روشن ساختن موضع این کشور نسبت به افکار اردن و اسرائیل از 17 تا19 آوریل 1988 در پایتخت اردن گفت وگوهایی انجام داد . این مذاکرات قبل از دیدار شولتز از مسکو بود . فرستاده آمریکا از یاداشت شیمون پرز به شولتز تفسیرهایی کرده بود که روشن می ساخت که اسرائیل ممکن است از تمامی مناطق پرجمعیت عربی عقب نشینی کند ولی آن طور که اعراب از قطعنامه شماره 242 برداشت دارند نمی تواند از تمامی سرزمینهای اشغالی عقب نشینی کند . در این مذاکرات اردن مواضع خود را نسبت به حل اختلافات خاورمیانه به اطلاع فرستاده آمریکا رساند .

مسأله صلح اعراب و اسرائیل در مذاکرات شولتز با همتای روسی خود ادوارد شواردنادزه در 21 آوریل 1988 در مسکو مطرح شد و مذاکرات به این نتیجه رسید که واشنگتن حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین را به رسمیت بشناسد و در مقابل شوروی متعهد شد سعی کند سازمان آزادی بخش فلسطین را قانع سازد موضع گیری ملایم تری نسبت به مشارکت فلسطینیان در کنفرانس بین المللی صلح خاورمیانه اتخاذ نماید به ویژه که دیدار وزرای خارجه آمریکا و شوروی در 24 مارس همان سال در واشنگتن اختلافات عمیقی بین این دو کشور نسبت به برداشت و تفسیر از کنفرانس صلح را آشکار نمود .

در گفت وگوهای مورفی و بولیاکف دو طرف سعی کردند شکاف بین دو نظریه را نسبت به عملیات صلح محدود نمایند . مذاکرات شولتز و شواردنادزه در مورد خاورمیانه به نتایج مثبتی دست نیافت . این مسأله از اظهارات شولتز در کنفرانس مطبوعاتی که در مسکو پایتخت شوروی انجام داد مشخصمی شود به طوری که گفت : " مواضع شوروی و آمریکا نسبت به حل اختلافات خاورمیانه همچنان از یکدیگر دور است و طرف شوروی همچنان کنفرانس بین المللی را به عنوان راهی جهت حل اختلافات اعراب و اسرائیل تلقی می کند در حالی که آمریکا گفت وگوهای مستقیم و دوجانبه را برای تحقق این هدف ترجیح می دهد "

در راستای تلاش حکومت آمریکا برای رسیدن به حل اختلافات در خاورمیانه ، شولتز اظهار داشت که سفرهایش را به منطقه تا 25 آوریل ادامه خواهد داد . اما تحولاتی در منطقه صورت کرفت که مانع از انجام این دیدار گردید ، به ویژه ترور خلیل وزیر ( ابوجهاد ) در پایتخت تونس توسط سازمان جاسوسی اسرائیل " موساد " و آشکار شدن نقش آمریکا ( از طریق سازمان جاسوسی سیا ) در تسهیل ترور ابوجهاد توسط اسرائیل در 16 آوریل 1988 . ترور ابوجهاد نتایج معکوس برای آمریکا داشت به ویژه در سطح بین المللی و عربی و محکوم کردن تروریسم اسرائیلی - آمریکایی توسط کشورهای مختلف جهان ، و این چیزی است که نشان می داد آمریکا در دور کردن سازمان آزادی بخش فلسطین از مشارکت در عملیات حل اختلاف به این بهانه که این سازمان یک سازمان تروریستی است صداقت ندارد . از سوی دیگر ترور ابوجهاد نقش مهمی در مصالحه بین سوریه و فلسطینیان داشت . سوریه از این طریق تمایل داشت طرح شولتز و تلاشهای مسالمت آمیز وی با به تعبیر خود تلاشهای خفت بار را بی نتیجه گذارد . شکی نیست آرامشی که این مصالحه ایجاد نمود باعث نزدیک شدن مواضع ثابت فلسطینی - سوری نسبت به طرحهای صادره خاورمیانه گردید .

ح - سفر چهارم شولتز به خاورمیانه :

چهارمین سفر شولتز در دوره 3 تا 7 ژوئن 1988 انجام شد . در این سفر ، شولتز از قاهره سه مرتبه ( اول ، وسط و پایان سفر ) و عمان و تل آویو و دمشق دیدار کرد . و ملت فلسطین با اعتصاب عمومی در کرانه غربی و نوار غزه که به مدت 3 روز از ابتدای این سفر به طول انجامید به سفر شولتز اعتراض کرد . شولتز در هنگام ورودش به قاهره گفت : " ما به بقای نیروی دافعه و تلاش برای راه حلهای صلح فراگیر نیاز داریم " . همچنین گفت که " اگر یکی از طرحهای وی قبل از خروج ریگان از کاخ سفید در ژانویه آینده موردتائید قرار نگیرد ، امیدوار است حکومت آینده آمریکا اقدام و پیشرفت ملموسی در زمینه صلح داشته باشد ، و زمان از تعریف حقوق و تعهدات سیاسی و حدود و حاکمیت تخطی خواهد کرد و هرگونه برآوردی از حقایق جهانی جدید ممکن است در حل درگیری اعراب و اسرائیل کمک نماید و مرزها در مقابل موشکهای بالستیک و تمایلات هر دولتی که دارای قدرت در کناره گیری خود از جهان است ، قابل نفوذ و غیرکافی می باشد . مسأله واضع است . امروز مرزها در تأمین امنیت بین همسایگان کم اهمیت است . و این یک وهمی است که باید از آن رهایی یافت و این آرزو یا شانس نیست " .

شولتز در پایان دیدارش از عمان قبل از حرکت به قاهره بار دیگر گفت که اردن از کمک به طرح آن به علت عدم اطمینان کامل از موضع اسرائیل درباره تخلیه سرزمینهای اشغالی خوداری نمود و اظهار داشت " انتفاضه فلسطین به نتیجه ای منجر نخواهد شد . و تنها راه رسیدن به نتیجه مذاکره است " وی همچنین مخالفت خود را با برپایی دوست مستقل فلسطینی اعلام داشت . شولتز در هنگام ورود به تل آویو در مورخه 5/6/1988 گفت که " استمرار اشغال کرانه غربی و نوار غزه و عدم پذیرش حقوق فلسطینیان منجر به بن بست راه حل صلح می گردد . انتشار موشکهای دوربرد و سلاحهای شیمیایی هشدار می دهد که درگیریهای آینده شدیدتر و کشنده تر خواهد بود . پس سعی کنیم که در آینده ، جنگی روی ندهد که تعداد زیادی کشته و مجروح دربرداشته باشد و کنترل آن نیز مشکل گردد .

این موضع شولتز به خاطر اعاده حقوق فلسطینیان و یا به رسمیت شناختن ملت تحت ستم فلسطین نبود بلکه بیشتر از این جهت مجبور به اعتراف به پذیرش حقوق محدود فلسطینیان شد که انتفاضه فلسطینیان هر روز گسترده تر و حامیان و طرفداران آن نیز در جهان اسلام بیشتر می گردید و در صورتی که فقط یک کشور عربی به طور جدی از حقوق فلسطینیان حمایت و در تقابل با سلطه گریهای اسرائیل قرار گیرد نه تنها در مسیر عملیات صلح موردنظر آمریکا خللی وارد می کند بلکه ممکن است کل جهان عرب را به سمت تشدید بحران خاورمیانه و درگیری عربی - اسرائیلی سوق دهد .

شولتز در هنگام ورودش به دمشق در مورخه 6/6/1988 اظهار داشت که " طرح جدیدی با خود به همراه ندارد اما سعی می کند بر امکانات فراهم شده تأکید کند و اینکه عقب نشینی اسرائیل به مرزهای قبل از سال 1967 امری غیرعملی است اما وی معتقد است که می توان از طریق مذاکره به ترتیبات موقتی رسید که به موجب آن نیروهای اسرائیلی در مناطق معین و مشخص استقرار یابند .

خلاصه آنچه گذشت بیانگر این حقیقت است که در اواخر دهه 80 ، طرحها و تلاشهای منطقه ای و جهانی برای تشکیل کنفرانس بین المللی صلح اعراب و اسرائیل به شدت افزایش یافت تا جائی که جامعه اروپا و جنبش عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامی و دیگر کشورها به استثنای آمریکا و اسرائیل بر ضرورت تشکیل کنفرانس بین المللی با مشارکت کلیه اطراف ذیربط در قضیه فلسطین و با حضور اعضای دائم شورایامنیت تأکید نمودند در حالی که آمریکا نسبت به تشکیل کنفرانس فوق الذکر مخالف و بر چارچوب مذاکرات مستقیم بین اعراب و اسرائیل بدون حضور سازمان آزادی بخش فلسطین تأکید می ورزد . نیز روشن شد که موضع آمریکا در این دور از تحرکات آن چیزی جز تلاش برای تضیعف و سرکوب انتفاضه و باز کردن میدان و دادن فرصت و زمان کافی به اسرائیل برای افزایش حملات سرکوبگرانه خود علیه انتفاضه ملت فلسطین نیست . چیز جدیدی که افکار و اندیشه های آمریکایی همراه خود داشت در حقیقت جز کاهش دوره خودمختاری انتقالی ( بنابر قرارداد کمپ دیود ) از پنج سال به سه سال و از سویی دیگر تحمیل صیغه کنفرانس بین المللی به عنوان مراسم افتتاحی ظاهری و صوری برای مذاکره مستقیم اعراب و اسرائیل چیز دیگری نبود . در همان وقت آمریکا از توجه به قضایا و جوانب اصلی و جوهری در اختلافات پرهیز کرد و سعی در پیشبرد نظریه اسرائیل نسبت به صلح با اشکال و رنگهای جدید نمود و همواره بر طرفهای عربی فشار می آورد که اگر طرح صلح پیشنهادی آن را قبول نکند ، فرصتها برای دسترسی به یک صلح فراگیر و جامع از دست خواهد رفت .

مآخذ :

  1. صفاتاج ، مجید : سراب صلح - دیپلماسی آمریکا و فرایند صلح خاورمیانه در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان ، روزنامه اطلاعات ، ضمیمه ، 26 - 12/3/1372 .