اسکان یهودیان در فلسطین ، ( سیاست - )

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۳ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)


اسکان یهودیان در فلسطین و ایجاد شهرکهای یهودی نشین در مناطق اشغالی فلسطین ، جولان و کرانه غربی رود اردن عاملی استراتژیک در معادلات و محاسبات رژیم صهیونیستی است که از آغاز حاکمیت یهود و تأسیس اسرائیل بر این سرزمین ، همواره به موازات سیاست تجاوزکارانه آن مورد هدف بوده و در حفظ امنیت و تقویت صهیونیسم نیز تأثیر بسزایی داشته است .

صهیونیسم ، مذهب یهودیت را از رابطه ای دینی معنوی مانند سایر ادیان ، به یک رابطه ناسیونالیستی نژادپرستانه تبدیل کرد و ادعا نمود که مسأله یهودیت مسأله ایست ناسیونالیستی و در نتیجه برای آن راه حلی ناسیونالیستی مطرح کرد ، که بر اساس برپایی دولتی قومی استوار می باشد . چنین دولتی برپا نمی گردد مگر با اسکان یهودیان در مناطق اشغالی متعلق به اعراب .

این سیاست به دنبال مهاجرت یهودیان اروپا به فلسطین و زمزمه تشکیل دولت یهود در این سرزمین در اواخر قرن 19 میلادی و برگزاری اولین کنگره صهیونیستها در شهر بال سوئیس در سال 1897 و اعلام ایجاد یک دولت و سرزمین برای یهودیان جهان ، توسط صهیونیستها که تجار و ثروتمندان عالم شرق بودند و نیز تقاضای خرید شهر بیت المقدس و یافا از خلیفه عثمانی سلطان عبدالحمید برای اسکان یهودیان در قبال تضمین پرداخت تمام قروض دولت عثمانی ( این مسأله مورد موافقت سلطان قرار نگرفت ) به عنوان یک هدف اساسی و استراتژیک در اذهان یهودیان و دولتهای اروپایی که می خواستند خودشان را از شر یهودیان خلاص کنند ، باقی ماند و عملاً با انتقال یهودیان به این سرزمین ، نطفه تشکیل دولت اسرائیل شکل گرفت . در ابتدای امر ، با توجه به تعداد بسیار کم یهودیان و کثرت جمعیت مسلمانان فلسطین ، طرح اسکان آنان قدری مشکل به نظر می رسید ، لذا قبل از اجرای این سیاست ، صهیونیسم ، برای تغییر بافت جمعیتی سرزمین فلسطین ، سیاست توازن جمعیت را با کمک استعمارگر پیر بریتانیا در برخی از مناطق فلسطین اجرا و شروع به انتقال یهودیان به این سرزمین نمود . ( نک : انتقال یهودیان به فلسطین ) این سیاست که پرده و حجاب را از روی بسیاری از اهداف توسعه طلبانه رژیم اشغالگر فلسطین و استعمارگران اروپایی برداشت ، از زمان تشکیل دولت اسرائیل با هدف تعیین مرزهای جدید برای رژیم صهیونیستی در دستور کار قرار گرفت و در تأیید همین سیاست ، گلدامایر نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی اظهار داشت : " مرزهای مشخصی برای اسرائیل بر روی نقشه وجود ندارد و مرز اسرائیل تا جایی است که یهودیان در آن اقامت دارند . " وی با بیان چنین مواضعی ، آینده اراضی اشغالی فلسطین و سیاست رژیم اسرائیل در قبال اسکان یهودیان و ایجاد شهرکهای یهودی نشین در فلسطین را مشخص کرد ، طوری که به دنبال آن ، طرحهایی برای اسکان یهودیان مهاجر در مستعمره نشین ها و همچنین شهرک سازی در فلسطین به طور متناوب مطرح گردید و به مرحله اجرا گذاشته شد ، و از سال 1967 اسکان یهودیان در سرزمینهای اشغالی در رأس برنامه های مرکزی حکومت اسرائیل قرار گرفت و اهمیت خاصی به آن داده شد . حتی اجرای این سیاست در برنامه های حزبی و انتخاباتی و تصمیمات و اظهارنظرهای رسمی و برنامه ها و بودجه های متعدد ، تجلی یافت . کما اینکه این اهتمام در تمامی کارهای عملی در میدان واقعیت منعکس گردیده است .

مانند : مصادره زمینهای عربی اشغالی ، و احداث شهرکهای یهودی نشین و توسعه و حمایت آنها .

از دوران حکومت لیوی اشکول تا سقوط حکومت رابین ، مناطق اصلی برای اسکان یهودیان تحت نام اعتبارات امنیتی استراتژیک و سیاست توسعه طلبانه مشخص گردید . رهبران اسرائیل در آن موقع چنین نظر داشتند که آینده رژیم صهیونیستی به اسکان یهودیان مرتبط می باشد . مشخصات عمومی این برنامه از این قرار بود :

  1. پافشاری بر اشغال سرزمینهای عربی .
  2. تأکید بر آزادی اسکان ، به منظور تحقق به مرزهای اصطلاح امن و قابل دفاع .
  3. جدایی بین آزادی اسکان و امکان رسیدن به سازشهای جداگانه و انفرادی با کشورهای عرب ، مانند کمپ دیوید .
  4. ضمیمه کردن شهر قدس ، یگانه کردن دو قسمت آن و اعلام آن به عنوان پایتخت رژیم اسرائیل .
  5. تأکید و پافشاری بر اینکه تسلط بر زمین به معنای تسلط بر سیاست است .

بر این اساس بود که رژیم صهیونیستی پلکان اولویتهای کاری خود را ویژه اسکان ساخت و تمرکز اسکان یهودیان در دره رود اردن ، بیت لحم ، الخلیل ، بلندیهای جولان ، خط ممتد از اطراف رفح در جنوب فلسطین تا شرم الشیخ ، به اضافه شهر قدس ، صورت پذیرفت لذا بلافاصله پس از جنگ 1967 ، رژیم اسرائیل شروع به ادغام نواحی اشغالی در اسرائیل کرد . بیت المقدس شرقی بلادرنگ به اسرائیل مضم شد و حدود این شهر ( بنابه برنامه ای که " توسعه اورشلیم " نام داشت ) به نواحی عربی کرانه باختری رود اردن گسترش یافت . در این بخشها ، شهرکهای یهودی نشین متعددی ساخته شد و عربها را از محله های شهر قدیم بیرون کردند . در مناطق اشغالی ، نخست قرارگاههای شبه نظامی بنا شد و سپس شهرکهای دایمی و حکومت نظامی سختی در سرزمینهای اشغالی برقرار شد که از آن زمان تا کنون پایدار مانده است .

اسکان یهودیها در مناطق اشغالی اعراب ، بلافاصله پس از جنگ آغاز شد . این جریان ، به ویژه در سالهای بعد ، گاهی بدون اجازه دولت ادامه پیدا کرد . پنج هفته پس از جنگ ، قرارگاهی در بلندیهای جولان ، و کمی بعد از آن ، قرارگاه دیگری در کفار تزیون در کرانه غربی بنا شد . امنون کاپه لیوک یادآور می شود که تا دسامبر 1969 ، دولت گلدامایر ، به عنوان یکی از " هدفهای اصلی " خود ، این سیاست را جا انداخته بود که " بنای قرارگاههای نظامی و مراکز مسکونی روستایی و شهری در سرزمین مادری شتاب گیرد " ( عین عبارت رسمی ) . موشه دایان ، وزیر دفاع وقت که در این بخش از برنامه های دولت نقش محوری را بر عهده داشت ، چنین می گفت : " قرارگاههایی که در نواحی اشغالی بنا شده برای همیشه باقی خواهند بود و مرزهای آینده کشور حالتی خواهند داشت که این قرارگاهها را همچون بخشی از اسرائیل در بر گیرند . " بدین سان ، " مرزهای آینده " باید از بلندیهای جولان تا شرم الشیخ ، یا جنوبی ترین بخش صحرای سینا ، و از غزه و سینای شمالی تا رود اردن را شامل باشد . در زمان دولت کارگر ، در تمام این مناطق شهرکهای تازه بنا شد ( شرم الشیخ را اسرائیلی ها " اوفیرا " می نامند ، و یک بار در یک سخنرانی که بعدها بسیار مشهور شد ، دایان گفت : " شرم الشیخ بدون صلح را بر صلح بدون شرم الشیخ ترجیح می دهد " ) .

علاوه بر " استدلالهای امنیتی " معمول ، غالبا چنین گفته می شد که نپذیرفتن حق یهودیها برای استقرار در این نواحی ، گذشته از اینکه نادرست است ، حتی نژادپرستانه هم می باشد ( مگر کرانه باختری ، کانون " سرزمین تاریخی اسرائیل " نیست ؟ ) . چنین استدلالی ، البته درباره دیگران به کار نمی رفت . برای مثال ، عربهای نواحی اشغالی ، و مشخصا آنهایی که در آوریل 1948 از حیفا بیرون رانده شده بودند ، نمی توانستند در اسرائیل سکنی گزینند . دایان توضیح می داد که عربها نمی توانند در اسرائیل زمین بخرند ، " زیرا چنین کاری به تداوم حضور یهودیان بر اراضی کشور لطمه خواهد زد " ( در هرحال خرید زمین عملاً برای عربها غیرممکن بود ، زیرا به دلیل تعبیه های قانونی و مقرراتی که وجود داشت ، مالکیت اراضی ، کم وبیش به یهودیان محدود می شد ) . در واقع ، هدف از ایجاد شهرکهای یهودی در ناحیه پرجمعیت غزه همین بود که " تداوم مالکیت اعراب بر اراضی آنجا شکسته شود " تا از " خودمختاری نهایی " ساکنان آن باریکه ، پیشگیری شود . به گفته روزنامه هاآرتز ، سیاست همانندی نیز در کرانه باختری در پیش گرفته شد . در پشت برنامه " یهودی سازی ناحیه جلیل " از جانب حزب کارگر نیز استدلال مشابهی وجود داشت . در محافل این حزب چنین احساس می شد که ایجاد شهرکهای یهودی در کرانه باختری ضرورت دارد تا تمرکز جمعیت شهروندان عرب را در آن ناحیه بتوان از میان برد . به نظر دایان ، اسرائیل باید در مناطق اشغالی " حاکمیتی دائمی " برقرار می کرد .

ابا ابان وزیرخارجه وقت رژیم صهیونیستی ، به این نکته توجه داشت که بنا به مقررات بین المللی ، قرارگاهها و شهرکها را فقط به بهانه امنیت نظامی می توان برپا کرد . اما هم او و هم دیگران با آنکه تشخیص می دادند اسرائیل برخلاف این مقررات عمل می کند ، به حمایت خود از سیاست دولت ادامه دادند . ابان ، این نظریه را که " معیار اصلی برای ایجاد قرارگاه در یهودیه و سامره [کرانه باختری] فقط ضرورتهای ناشی از دستیابی به امنیت مرزهاست " مردود شمرد و اضافه کرد که به نظر او ، همان طور که در دسامبر 1969 در برنامه دولت تصریح شده است ، در اینجا فقط ملاحظات مربوط به " سرزمین مادری " اهمیت دارد . دایان ، همچنین اظهار داشت که " از نقطه نظر امنیت کشور ، ایجاد این قرارگاهها اهمیت چندانی ندارد " اما چنین کاری ، از لحاظ به کرسی نشاندن " اصل کار انجام شده... و اثبات این امر که هیچ زمینی که از نظر سکونت یا کشاورزی مناسب باشد رها نخواهد شد " ، اهمیت فراوان دارد . دبلیو . هاریس ، در بررسی گسترده خود پیرامون سیاست اسکان و شهرک سازی اسرائیل بعد از سال 1967 نشان می دهد که " برنامه ایگال آلون " ، یعنی برنامه ای که مبنای اصلی سیاست فوق بود ، در واقع از همان آغاز می خواست که حدود 40 درصد از کرانه باختری و باریکه غزه به اسرائیل پیوسته شود ، و از 1977 ( یعنی 10 سال پس از طرح نخستین این برنامه در ژوئیه 1967 ) ، پیشروی بیشتری در کرانه باختری صورت گیرد ، شهرکهای بزرگی در بلندیهای جولان ( که در واقع تا آن زمان قرارگاه های زیادی در آنجا برقرار شده بود ) ایجاد شود ، و تصرف دماغه سینا از مدیترانه تا شرم الشیخ نیز تحقق پذیرد . در این باره مطالب زیادی در منابع عبری و نیز در برخی از پژوهشهای کم وبیش محرمانه آمریکا و رژیم صهیونیستی درج شده است . البته مشکلات چندی نیز وجود داشت . به گفته الیشاعفرت یکی از برنامه ریزان وزارت کشور اسرائیل و از اساتید دانشگاه تل آویو که پژوهشی را در این رابطه در چارچوب " طرح پژوهشی صلح " دانشگاه تل آویو انجام داده است ، مشکل اصلی به هنگام پیاده کردن برنامه اسکان یهودیها در یهودیه و سامره بروز کرد . در این منطقه ، عربهایی سکونت داشتند " که به هیچ صورت حاضر نبودند به میل خود از کوچکترین نقطه ای بیرون بروند " و " تحت تأثیر افندیهای غایب که مایل به فروش اراضی خود قرار نداشتند " همچنان که در خود اسرائیل نیز به هنگام اسکان یهودیها همین وضع حکمفرما بود .

رژیم صهیونیستی به منظور تعبیر خواسته های خود در جهت یهودی کردن مناطق اشغالی و در جهت سیاست نژادپرستانه و فاشیستی اسکان یهودیان در برابر شهروندان مسلمان و همچنین در جهت گرایشهای تجاوزکارانه خود روشهای گوناگونی به کار گرفته است تا جائی که سیاست اعمال فشار بر شهروندان فلسطینی در مناطق اشغالی و سیاست سخت کردن زندگی روزانه مردم و تجاوزات جنایتکارانه و سیاست تعیین مالیاتهای سنگین ( در حالی که قیمتها به شکل جنون آمیزی بالا بود ) بر فلسطینیان تحمیل شد . تجاوزات جنایتکارانه گروههای صهیونیستی حمایت شده از طرف حاکمیت اسرائیل به ویژه حزب لیکود به مرحله کشتارهای دسته جمعی به وسیله سلاح و مسمومیت رسید چنان که در شهر جنین و مناطق مجاور آن اتفاق افتاد . هدف این تحریکات و اعمال جنایتکارانه مجبور ساختن فلسطینیان به ترک سرزمین خود و خروج از آن به منظور امرارمعاش بود . علاوه بر اینها مسأله اسکان یهودیان ، در چهارچوب مبارزات انتخاباتی جناحهای سیاسی صهیونیستی نیز اهمیت ویژه ای به خود می گرفت .

در راستای سیاست اسکان یهودیان در فلسطین ، رژیم صهیونیستی پس از سلب مالکیتهای اولیه از اعراب در سال 1969 ، در ژانویه 1972 ، به فرماندهی اریل شارون ، " دهها هزار نفر از کشاورزان و چادرنشینان را متواری کرد ، خانه ها و چادرهای آنها را با بولدوزر یا دینامیت از میان برد ، محصولاتشان را نابود ساخت ، و چاههای آب آنها را پر گرداند " ، تا راه را برای ایجاد شش کیبوتص ( نک : کیبوتص ) ، نه دهکده ، و شهرک " یمیت " هموار کند . پس از آن ، بولدوزرهای اسرائیلی باغهای میوه ( یا آنچه را که در اصطلاح فنی " عامل شکوفایی صحرا " می خوانند ) را زیر و رو کردند ، تا مالکان به فروش زمینهای خود وادار شوند . مسجدها و مدرسه ها ویران شد ، و تنها مدرسه ای که از این بلا در امان ماند به یک کیبوتص جدید واگذار گردید .

در پیروی از سیاست اسکان یهودیان ، " عزر وایزمن " وزیر مسکن وقت رژیم صهیونیستی در سال 1979 اعلام نمود : " شکل دموگرافی و جغرافیایی جمعیتی فلسطینیان به زودی از بین خواهد رفت " . زیرا با اجرای سیاست اسکان یهودیان در سرزمینهای اشغالی ، از این پس مرحله ایجاد جمعیت اکثریت یهود در مقابل اعراب با برتری کامل پایان می یابد و با حضور حدود 3 میلیون یهودی ، امکان اجرای مراحل بعدی استراتژی شهرک سازی فراهم است و زمان آن می رسد که گامهای بعدی برای تثبیت قدرت و تحکیم حاکمیت و تضمین امنیت اسرائیل برداشته شود .

در سپتامبر 1973 ، حزب کارگر " پروتکلهای جلیل " را تصویب کرد که اجازه می داد شهرکهای یهودی نشین شهری و روستایی و بازرگانی و صنعتی تازه در مناطق اشغالی ، و از جمله در جولان ، کرانه باختری ، غزه و شمال شرقی سینا ، ایجاد شود . شهرک یمیت ( که ساکنان بومی آنجا با خشونت به صحرا رانده شدند و خانه هایشان ویران گشت ) در همین بخش سینا بنا گردید . در این خصوص عزرا ریولیس در ارگان حزب ماپام ( شاخه دست چپی ائتلافی کارگر که از جنبش کیبوتص تغذیه می شد ) گزارش داد که شهرک یمیت قرار است همچون تل آویو که در روزهای نخستین اسکان یهودیان بر روی شنهای صحرا بنا شد ، شهری صحرایی و صهیونیستی باشد . حتی " اعتدالیون " حزب کارگر ( آلون و ابان ) نیز با این تصمیم مخالفت نکردند ، البته آریه الیوا یکی از چهره های سرشناس اسرائیلی ، به اتفاق شولامیت آلونی ، در رأی گیری شرکت نکرد و به مخالفت با سند مزبور برخاست . ش . شاپیرا ، وزیر دادگستری ، اعلام کرد : " این سند مبین امید ما می باشد که با گذشت زمان قادر شویم راه حلی همیشگی برای حفظ سرزمینهای الحاقی پیدا کنیم و آنها را با کشور اسرائیل یکی سازیم . "

یک ماه بعد ، در حمله ای غافلگیرانه ، سربازان مصری از کانال سوئز گذشتند و جنگ 1973 آغاز شد . سادات گفته بود : حضور اسرائیل در یمیت ، دست کم برای مصر ، به معنای جنگ است . "

اهمیت موضوع اسکان یهودیان در سیاست رژیم صهیونیستی از مضمون و محتوای طرحها و نقشه های اسکان در خلال سالهای 1967 تا 1977 آشکار می گردد به طوری که هزاران هکتار زمین مصادره گردید و 76 مجتمع مسکونی یهودی نشین در آنها برپا گردید که به شکل زیر منقسم است :

25 مجتمع در بلندیهای جولان ، 21 مجتمع در دره رود اردن ، 7 مجتمع در مناطق بیت لحم و الخلیل ، 17 آبادی در نوار غزه و رفح ، 3 آبادی در شرم الشیخ ، سه مجتمع در مناطق مختلف دیگر . که تعداد مهاجران یهودی در این مناطق به بیش از 7 هزار نفر صهیونیست رسید .

رژیم صهیونیستی بیش از 800 میلیون دلار در آنها هزینه کرد ، و این رقم غیر از هزینه تعداد زیادی از شهرکهای غیررسمی بوده که جنبش گوش آمونیم صهیونیستی در نقاط مختلف ساحل غربی تأسیس کرد .

" متتیاهو دروبلس " رئیس بخش اسکان در آژانس یهود ( که طرحی جهت اسکان پیشنهاد کرد ) معتقد بود پدیده اسکان منتشره در قلب مناطق عربی و اطراف آن ، هر گونه عطف توجه عربی به مسأله استقلال را متوقف می کند . به نظر وی : روش صحیح و مؤثر ، امحای هرگونه شکل گیری اندیشه ساکنان غیریهودی نسبت به اهداف صهیونیسم می باشد و قبول اینکه تا ابدالدهر در سرزمین اسرائیل خواهد بود .

مقامات اسرائیل از سال 1938 هماهنگ با برنامه صهیونیستی که به دقت بررسی شده و اساسا جهت استیلا بر سرزمینهای اشغال شده عربی و ضمیمه ساختن آنها پس از تخلیه ساکنان عرب و احداث آبادیهای یهودی نشین انجام می گرفت ، از شرایط محلی و عربی و بین المللی به ویژه ، درگیریهای فزاینده میان کشورهای عربی ، جنگ ایران و عراق ، بحران لبنان و جنبش انشعابی درون فتح ، جهت تحکیم سلطه خود بر مناطق اشغال شده ، استفاده کردند .

با توجه به شرایط مناسبی که در نتیجه رویدادهای بین المللی و عربی و محلی فراهم آمد ، رژیم غاصب اسرائیل در دهه هشتاد تا اوایل دهه 90 در راستای سیاست اسکان یهودیان شیوه ها و روشهای گوناگونی را در پیش گرفت که عبارتند از :

  1. فعالیت به منظور افزایش عملیات اسکان و افزایش شمار مهاجران در درون سرزمینهای اشغال شده به گونه ای که شمار مهاجران به یکصدوپنجاه هزار نفر غیرنظامی و پنجاه هزار نفر نظامی رسید . پس از آنکه مسئولان اسرائیل کار احداث پنجاه مستعمره یهودی نشین را آغاز کردند شمار مهاجران به یکصدوپنجاه هزار نفر رسید . آنها همواره ، مهاجران یهود را در اجرای سیاستهای یهودی کردن و مصادره زمینها و بیرون راندن ساکنان عرب ، تشویق می کردند .

مهاجران متعصبی که نیازهای مالی و تسلیحاتی خود را از مؤسه نظامی صهیونیستی دریافت می داشتند ، ساکنان عرب شهرها و روستاها و اردوگاهها را در معرض اعمال تروریستی خویش قرار می دادند تا با ایجاد رعب و وحشت ، آنان را به ترک سرزمین خویش مجبور سازند . اقدامات تروریستی مهاجران ، شهرداران فلسطینی ، دانش آموزان ، دانشجویان ، آموزگاران و اماکن مقدس را در بر می گرفت . این اعمال ، دارائیهای عربها نظیر باغستانها ، کشتزارها ، اتومبیلها و تجارتخانه ها را نیز شامل می شد .

  1. اعمال فشار هرچه بیشتر بر دانش آموزان و دانشجویان در مناطق اشغال شده به اعتبار اینکه جوانان فلسطینی ، خود پیشگامان مبارزه جوی فلسطین بوده و خواهان حقوق مشروع خویش هستند . لذا تدابیر و اقدامهای صهیونیستی علیه دانش آموزان و دانشجویان و آموزگاران و استاد دانشگاهها بیشتر گردید .

این اقدامات در برگیرنده موارد زیر بود :

الف - سیستم آموزشی : مقامات اشغالگر ، سیستم آموزشی فلسطینیان را لغو کرد و سیستم جدید همساز با سیاست یهودی کردن فلسطین را بر ساکنان بومی آن تحمیل کرد . نامهای عربی شهرها و روستاها و مکانهای فلسطینی را به نام های عبری تبدیل و از ورود شماری از کتابها ، روزنامه ها و مجلات و نیز نقشه ها و اطلسها که بیانگر مرزهای پیش از ژوئن 1967 بود ، جلوگیری کردند . اشغالگران کتابهایی را اجازه انتشار دادند که از هر گونه مضامین ملی تهی بود ، آنها واژه فلسطین را به " اسرائیل " تبدیل کردند .

ب - آموزگاران : در دبستانها و دبیرستانها آموزگاران را در معرض فشارهای گوناگون قرار داده و آنان را ستمگرانه از کار برکنار و زندانی می کردند . اشغالگران ، استخدام هر آموزگار جدید فاقد موافقت سازمان امنیت اسرائیل را ممنوع کردند .

ج - فعالیتهای فرهنگی : مقامات رژیم اشغالگر سانسور شدیدی بر گردهماییهای فکری ، ادبی و سیاسی فلسطینیان اعمال می کردند و گردانندگان و دعوت شدگان را به بازجویی می کشاندند . سیاست سرکوب و ارعاب ، گروههای نمایش ، باشگاههای ورزشی و دیگر مؤسه های مردمی را نیز در برگرفته بود .

د - رژیم صهیونیستی با مؤسات آموزشی به مبارزه برخاست و جهت ممانعت از انجام وظایف آنها ، کارشکنی می کرد . همچنین ، عوارض گمرکی زیادی بر ابزارهای آموزشی و نوشت افزار تحمیل کرد ، و چندین بار ، دانشگاهها را تعطیل کرد . اشغالگران ، دانشجویان و استادان را بازداشت و برخی را تبعید کردند . و دانشگاه بیرزیت و دانشگاه النجاح نابلس را بستند .

  1. اجرای آنچه که مسئولان رژیم صهیونیستی ، طرح اسکان دوباره آوارگان فلسطینی نامیدند . این طرح به معنای منتقل کردن آوارگان فلسطینی - که پس از اشغال زمینهایشان در سال 1948 توسط اسرائیل آواره شدند - از اردوگاههایی که در آنها سکونت داشتند به مکانهای جدیدی در منطقه الاغوار و نیز احداث مجتمع های یهودی نشین جدید به جای اردوگاههای قبلی بود .

" مردخای بنفورات " وزیر مشاور حکومت " شامیر " اظهار داشته بود که شامیر در خلال مسافرت به واشینگتن ، برنامه انتقال آوارگان فلسطینی از اردوگاههایشان در کرانه غربی و اسکان دوباره آنها در مناطق جدید را با " ریگان " رئیس جمهور آمریکا در میان گذاشته بود .

این طرح " بنفورات " با آن برنامه صهیونیستی که هدفش پایان دادن به مسأله آوارگان فلسطینی بود - به اعتبار آنکه گواه زنده جنایت اشغال فلسطین هستند - هماهنگ بود . کابینه رژیم صهیونیستی در تاریخ 26/7/1983 این برنامه را به طور رسمی به تصویب رساند .

در خصوص اسکان یهودیان آنچه جالب توجه است اشاره هایی است که مقامات اسرائیل نسبت به نقش سازمان ملل و آمریکا در سرمایه گذاری و پشتیبانی از طرحهای اسکان آوارگان فلسطینی ابراز می داشتند .

" مردخای بنفورات " وزیر مشاور صهیونیست به نقش " آژانس بین المللی کمک و همیاری " در اجرای طرحش اشاره کرده و گفت : " ما می کوشیم این طرح را با همکاری و هماهنگی کامل با " آژانس بین المللی کمک و اشتغال به کار آوارگان فلسطین " " انروا " اجرا کنیم . در صورت بازگشت این آژانس به انجام وظایف اساسی که به آن واگذار شده ما با تمامی کارکنان این آژانس همکاری خواهیم کرد . "

اما سرتیپ " بنیامین بن الیعازر " فرماندار نظامی صهیونیست مناطق اشغال شده در یک گفت و گوی مطبوعاتی با اشاره به نقش آمریکا در پشتیبانی و سرمایه گذاری در عملیات اسکان آوارگان فلسطینی گفت : هیأتی از وزارت خارجه آمریکا از اسرائیل بازدید کرده و پیشنهاد کرده است تا طرحهای توسعه در کرانه غربی به منظور " تشویق عناصر سیاسی میانه رو انجام گیرد . " ین الیعازر " گفت که رژیم اسرائیل طرحی به ارزش 5/1 میلیارد دلار به منظور اسکان دوباره 270 هزار پناهنده فلسطینی در کرانه غربی و نوار غزه را پیشنهاد کرد . اما آمریکاییان تنها کمکی به ارزش 15 میلیون دلار عرضه کردند .

به نقل از روزنامه " نیویورک تریبون " ژنرال " شلوموایلیا " مدیر اداره کشوری اسرائیل در کرانه غربی ، عملیات انتقال پناهندگان فلسطینی از اردوگاهها به مناطق مسکونی جدید را کاهشی در مسائل و گرفتاریهای فزاینده رژیم اسرائیل می دانست و در همان حال وی خواهان کاهش نفوذ آژانسهای بیگانه نظیر آژانس همیاری و اشتغال پناهندگان فلسطینی وابسته به سازمان ملل متحد بود که نقش فعالی در ارایه خدمات در زمینه های اجتماعی ، بهداشتی به پناهندگان فلسطینی داشتند و مانعی سیاسی در برابر رژیم اسرائیل بودند . زیرا وجود اردوگاههای فلسطینی در این مناطق دلیل آشکاری بر وجود مسأله فلسطین بود .

مآخذ :

  1. ربابعه ، غازی اسماعیل : استراتژی اسرائیل ، محمدرضا فاطمی ، نشر سفیر ، 1386 .
  2. صفاتاج ، مجید : انتقال و اسکان یهودیان در فلسطین ، روزنامه ابرار ، 27 اردیبهشت 1271 ، قسمت دوم .
  3. گزارشهای خبری وفا ، خبرگزاری وفا ، دهه 80 .
  4. الموسوعة الفلسطینیة ، جلد اول : 1984 .
  5. جامسکی نوم : مثلث سرنوشت ، هرمز همایون پور ، چاپ اول ، نشر آگه ، پاییز 1369 .
  6. فهوچی ، حبیب ، استراتیجیة الاستیطان الصهیونی فی فلسطین ، بیروت 1978 .