اسلام در فلسطین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه فلسطین
 
جز (۱ نسخه واردشده)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۳


الف - فلسطین پیش از اسلام

همان‌گونه که در تاریخ ثبت شده است ، پیامبر اسلام حضرت محمد ( ص ) در سال چهلم سلطنت انوشیروان پادشاه ساسانی ( 571م ) در مکۀ معظمه متولد گردید . سال تولد پیامبر اکرم ( ص ) ، همزمان بود با محاصره مکه توسط " ابرهه " حاکم حبشی یمن و شکست وی که در داستان سورۀ مبارکۀ فیل آمده است .

در آن زمان خانۀ کعبه مرکز نگهداری بتها بود و بت‌پرستان عرب بتهای خود را در کعبه قرار داده بودند . علاوه بر خانۀ کعبه و اطراف آن ، بت‌پرستان ، بتهای متعدد دیگری داشتند که در مکانهای دیگر در اطراف مکه نگهداری و پرستش می‌کردند . هر قبیله و طایفه و حتی هر خانواده‌ای برای خود بت یا بتهایی داشت ، به‌طوری که تعداد بتهایی که در کعبه و اطراف آن وجود داشت حدود 360 عدد در تاریخ ثبت شده است . اسامی تمام بتهای مورد پرستش اعراب دورۀ جاهلیت در کتاب " الاصنام " هشام‌بن محمد کلبی آمده است که از میان آنها نام چهل‌وپنج بت از همه معروفتر است . هر بت ، برای خود حریم خاص داشت ؛ " عزی " در محلی به نام " نخله‌شامیه " " لات " در طائف ، " منات " در کنار دریا درمیان مکه و مدینه ، " یعوق " در دهکده‌ای به نام خیوان بین مکه و یمن " هبل " در خانۀ کعبه . بت هبل که از عقیق سرخ ساخته شده بود ، هنگامی که توسط قریش پیدا شد ، دست راستش شکسته بود که بعداً آن را از طلا ساختند . " اساف " چسبیده به دیوار کعبه و " نائله " در محل زمزم قرار داشت .

علاوه بربتها که مورد پرستش جاهلان عرب بود ، خانه‌هایی نیز وجود داشت که اعراب جاهلی آن خانه‌ها یا بتها را پرستش می‌کردند ، مثل خانۀ " رضی " که مورد پرستش قبیلۀ بنی‌ربیعه بود و دیگر " قلیس " نام کنیسه‌ای که ابرهه حاکم حبشی یمن در یمن ساخت ( حدود 530م ) و قصد داشت اعراب را وادار به پرستش آن به جای کعبه نماید و " کعبه سنداد " که مورد پرستش قبیله " ایاد " و " کعبه بخوان " که مورد پرستش بنی حارث بود " رنام " نام بتخانۀ قبیلۀ حمیر در صنعا بود و صدها بت دیگر مثل ، شمس ، ازد ، نسر ، ود ، یغوت در شهرهای عربی وجود داشتند .

مقارن با ظهور اسلام ، بیت‌المقدس دو بار ، بین دو قدرت بزرگ آن زمان یعنی ایران و روم شرقی دست به دست گشت . ابتدا خسروپرویز امپراطور ساسانی ، قدس را از دست رومیان بیرون آورد و صلیب عیسی ( ع ) را به پایتخت ایران منتقل نمود - سال 614 میلادی - در این زمان علاوه بر قدس ، شهرهای مصر ، سوریه ، فنیقیه و فلسطین به تصرف ایرانیان درآمد و کلیدهای طلایی اسکندریه پایتخت آن روزگار مصر ، به دربار شاهنشاه ساسانی فرستاده شد . ( سال 618م )

بعد از سال 629 میلادی مجدداً فلسطین و سوریه به دست هراکلی ( هراقلیوس ) امپراطور روم افتاد و صلیب عیسی از پایتخت ایران به بیت‌المقدسی منتقل گردید . در این روزگار بود که تلفات انسانی حاصل از جنگهای طولانی و بی‌نتیجه بین ایران و بیزانس ( روم شرقی ) و هزینه‌های مالی فراوان لشکرکشیهای بیهوده ، هردو دولت مقتدر آن زمان را رو به ضعف برد . جانشینان خسروپرویز یکی پس از دیگری آمدند و رفتند و دوران فلاکت‌باری را پشت سرگذاشتند . هرقل امپراطور بیزانس ، سرمست از پیروزیهای خود ، در " حمص " و فلسطین روزگار می‌گذراند . سالها ، بلکه قرنها قتل و غارت و ویرانی ، سرگذشتی بود که برای کنعانیها و یبوسیها ، ساکنان اصلی فلسطین توسط بنی اسرائیل ، یونانیان ، ایرانیان و رومیها رقم زده شده بود تا اینکه تابش خورشید پرفروغ اسلام مرهمی شد بر قلب مجروح و مصیبت‌زدۀ این دیار و امیدی تازه برای مردمی که سالها یوغ تجاوز و بردگی را تحمل کرده بودند .

ب - فلسطین در آستانۀ ظهور اسلام

پس از آنکه قرآن کریم پیام رسالت و جهان شمول اسلام را اعلام نمود و مأموریت تبلیغ را بر دوش مسلمانان نهاد ، اولین منطقۀ مجاور جزیرةالعرب که پیامبر قصد انتشار اسلام را در آن داشت ، سرزمین بزرگ شام بود . مسلمانان نیز با قلبهای آکنده از ایمان و عشق ، نسبت به رساندن پیام وحی به گوش مردم اطراف جزیرةالعرب و سایر بلاد ، حماسه‌ای بزرگ آفریدند .

فلسطین نیز به عنوان جزیی از منطقۀ شام بزرگ که در آن زمان زیر سلطۀ امپراطوری بیزانس قرار داشت ، همواره مورد توجه و عنایت پیامبر ( ص ) و مسلمین بود زیرا این منطقه به لحاظ نظامی ، اقتصادی و ارتباطی ، موقعیت ویژه‌ای داشت و پایگاه مناسبی برای ورود اسلام به دیگر نقاط اسیا ، اروپا و آفریقا به شمار می‌رفت . پیامبر اکرم ( ص ) ابتدا نامه‌هایی به حاکمان فلسطین و کشورهای مجاور آن از جمله بلاد شام فرستاد و آنها را به دین مبین اسلام دعوت نمود ولی آنان نسبت به پذیرش این دعوت سرپیچی کردند .

در مدت سیزده سال پس از بعثت که پیامبر اکرم از مکه به مدینه مهاجرت فرمود ، مسجدالاقصی در قدس قبلۀ مسلمانان به شمار می‌رفت . عاقبت ، قبلۀ مسلمانان از مسجد‌الاقصی به کعبه و مسجدالحرام آن شب حضرت محمد ( ص ) در مسجد بنی سلمه واقع در مدینه نماز می‌خواندند که به فرمان خداوند قبله به سوی مکه تعیین شد . آن مسجد را از آن پس ذوقبلتین گفتند ، یعنی صاحب دو قبله که یکی رو به سوی مسجدالاقصی و دیگری به سوی مسجدالحرام دارد .

منطقۀ فلسطین ، به دلیل وجود بنای حرم شریف حضرت ابراهیم ( ع ) و مسجدالاقصی و صخرۀ مقدس یعنی همان جایی که حضرت ابراهیم خلیل‌الله پسرش اسماعیل ، یا به قول تورات ، اسحاق را برای قربانی به آنجا برد و همچنین معراج پیامبر اکرم ( ص ) از روی این صخره ، مکان مقدسی برای مسلمانان به شمار می‌رفت لذا با توجه به اهمیت بیت‌المقدس از ابعاد مختلف و جایگاه مقدس آن برای اسلام ، مسلمانان بر آن شدند تا این سرزمین را از اشغال امپراطوری روم شرقی خارج کنند . اولین اقدام نظامی مشلمانان در سال هشتم هجری صورت گرفت . این نبرد که به جنگ موته مشهور گشت - به فرماندهی زیدبن‌حارثه و با تعداد 3000 جنگجو علیه لشکر روم به فرماندهی هراکلیوس با 10000 سرباز جنگی آغاز شد و با شهادت زیدبن‌حارثه ، جعفرابن‌ابی‌طالب و عبدالله‌ابن‌رواحه خاتمه یافت و خالدبن‌ولید سپاه اسلام را به مدینه بازگرداند .

در سال نهم هجری دومین لشکرکشی مسلمین به فرماندهی شخص پیامبر ( ص ) به سوی تبوک صورت گرفت و لشکریان اسلام پس از بیست روز توقف در تبوک به مدینه بازگشتند . نتیجۀ این لشکرکشی اثبات عظمت اسلام و ایجاد ترس و وحشت برای قیصرهای روم بود .

پیامبر اکرم پیش از رحلت خود ، لشکری را به فرماندهی اسامة بن‌زید برای حمله به بلقاء و داروم ( از توابع شام ) مجهز نمود ولی قبل از حرکت این سپاه ، رحلت فرمود ، - به‌طوری که سپاه اسامه پس از 40 روز عملیات سرکوب و مطیع کردن چندین قبیله شامی به مدینه بازگشت .

پس از رحلت نبی اکرم و به قدرت رسیدن ابوبکر ، وی راه آغاز شده توسط پیامبر اکرم ( ص ) را ادامه داد و با انتخاب عمروبنعاص به فرماندهی لشکر اسلام از او خواست که فلسطین را فتح کند و آن را از زیر سلطۀ رومیان آزاد سازد . وی در توصیه‌ای به عمروبن عاص ضرورت حفظ جان مسلمانان ، نحوۀ برخورد با غیر نظامیان و وفای به عهد را گوشزد کرد . عمروبنعاص توانست در اجنادین ، منطقه‌ای بین رمله و بیت‌جبرین بر لشکر بیزانس پیروز شود و آنان را به عقب‌نشینی تا بیت‌المقدس وادار کند . همچنین عده‌ای دیگر از مسلمانان به رهبری یزیدبن‌ابی‌سفیان در حوالی وادی عرب در راه فلسطین در سال 13ه - ( 634م ) با رومیان به رهبری سرجیوس که مقرشان در قیساریه در جنوب حیفا بود ، برخورد کردند و پس از شکست دادن آنان و کشتار شمار زیادی از رومیان ، آنها را به عقب‌نشینی تا منطقه غزه مجبور کردند . شرایط به وجود آمده باعث گردید که مسلمانان به پیروزی قاطعی در یرموک دست یابند و در آستانۀ فتح دروازه‌های شام قرار گیرند .

سپاهیان اسلام در کمال سادگی و بدون تجمل ، اما با قدرتی فراوان ، شهرها را یکی پس از دیگری فتح کردند . " هراکلیوس " امپراطور روم شرقی در آن هنگام در بیت‌المقدس به سر می‌برد و میل داشت با مسلمانان مصالحه کند ، زیرا که خود در بیزانس و قسطنطنیه گرفتاریهای فراوان داشت . اما سربازان او ، وی را به جنگ تشویق می‌کردند . خالدبن‌ولید که سرداری سپاهیان ابوبکر را به عهده داشت ، لشکریان را متحد کرده بود اما در این هنگام یعنی جمادی‌الاخری سال 13 هجری پیک مدینه مخفیانه رسید و خبرداد که ابوبکر فوت کرده و عمر جانشین او شده است همچنین حکم خلع خالد‌بن‌ولید را از سوی عمر که از خالد ناخشنود بود و حکم نصب ابوعبیده جراح به فرماندهی سپاه را به همراه آورد ولی ابوعبیده آن را به منظور ممانعت از دلسردی خالد پنهان کرد .

به هر صورت جنگهای خونین مسلمانان و رومیان با پیروزی مسلمانان ، سقوط دمشق از چنگ رومیان و فتح آن توسط مسلمانان و بازگشت هرقل به بیزانس پایان یافت . هرقل از این شکست اظهار تأسف کرد و بیان داشت " دمشق سرزمین خوبی بود اما اینک برای دشمن خوب است . " پس از فتح دمشق ، سایر شهرهای سوریه نیز به دست مسلمانان افتاد و ابوعبیده پس از تصرف حمص و بعلبک ، روانۀ شهر بیت‌المقدس گردید .

سپاه ابوعبیده جراح ، در محلی به نام " اجنادین " نزدیک بیت‌المقدس بقیۀ لشکریان روم را سرکوب کرد ولی شهر قدس به شکست تن نداد و مقاومت کرد . از آنجا که شهرهای مختلف از جمله بیسان ، طبریه ، بیت‌جبرین ، نابلس ، لد ، غزه ، رفح ، عقلان ، یافا و عمواس به تصرف سپاهیان اسلام در آمده بود ، مقاومت بیت‌المقدس نمی‌توانست کارساز باشد لذا ابوعبیده جراح شهر بیت‌المقدس را به مدت 4 ماه به محاصرۀ خود در آورد و عاقبت کمبود غذا ، شیوع بیماری و مشکلات دیگر ، مردم شهر را وادار به مصالحه کرد و مشروط براینکه خلیفۀ مسلمین با حضور خود در قدس ، کار مصالحه و شرایط صلح را به انجام برساند . ابوعبیده جراح به خلیفه پیغام فرستاد و قضایا را شرح داد . اما خلیفه با اینکه یارانش به این سفر راضی نبودند ، همراه با دو نفر از همراهان خود سوار بر شتر خویش راهی سفر شد . مشهور است که هنگام رسیدن خلیفه به پشت دیوارهای اورشلیم ، ابوعبیده سردار سپاه به پیشواز آمد و از خلیفه خواست که لباس خود را عوض کند و به جای شتر ، بر اسب بنشیند و با مرکبی درخور شأن خلیفه وارد شهر شود . ابتدا لباسی سفید و بلند و برتن او کردند و براسبی زیبا سوارش گرداندند تا با این مرکب به شهر برود اما او هنوز چند قدم نرفته بود که از اسب پیاده شد ، جامۀ نو از تن برون آورد و جامۀ پشمین و خشن خود را پوشید ، برهمان شتر خسته سوار شد و روانۀ شهر گردید . مردم شهر که در انتظار موکبی شاهانه بودند ، برخلاف انتظار ، خلیفه را در هیأتی ساده و درویشانه ملاقات نمودند و از آن همه سادگی در شگفت شدند .

ج - ظهور اسلام در فلسطین

پس از فتح فلسطین توسط لشکریان اسلام و ورود خلیفۀ مسلمین به شهر بیت‌المقدس ، مردم شهر در سال 15 هجری برای مصالحه با عمربن‌الخطاب حاضر شدند . او با همۀ ساکنان شهر رفتاری ملایم و آزادمنشانه نمود ، به اسقف نصاری به نام " سوفروینوس " بسیار محبت کرد و همراه او به گردش در معابد پرداخت . در همان موقع صلحنامه و قراردادی با نصاری منعقد شد مشروط براینکه نصاری با پرداخت جزیه در امان بوده و در اجرای مناسک دینی آزاد باشند . عمر ، معابد و کلیساهای آنها را در اختیارشان گذاشت و یهودیان را از ورود به بیت‌المقدس و اختلاط با سایر ساکنان منع کرد .

طبق مفاد این قرارداد که در سال 15 ه‌ . ق منعقد شد و به امضای عمربن‌الخطاب ( خلیفه ) خالد‌بن‌ولید ، عمروبن‌العاص ، عبدالرحمن‌بن‌عوف و معاویة بن‌ابی سفیان رسید ، بیت‌المقدس رسماً به تسلط مسلمانان در آمد و نام این شهر از " ایلیا " به بیت‌المقدس تغییر یافت . پس از امضای قرارداد ، خلیفه به مدینه بازگشت و این شهر توسط مسلمانان اداره شد .

بیت‌المقدس به خاطر ارتباط آن با داستان معراج پیامبر که از صخرۀ مقدس آغاز گردید برای مسلمانان اهمیت پیدا کرده است .

مسلمانان معتقدند که پیامبر در شب معراج ، براق18 را در کنار این دیوار متوقف ساخت و خود به معراج رفت . این دیوار در قسمت غربی حرم قرار گرفته و در کنار آن مسجد کوچکی برای ادای نماز نافله بنا شده است .

محمد جریر طبری در کتاب خود می‌گوید آیۀ اسراء برای مکانی نازل شد که اینک بین دیوارهای حرم شریف در قدس محاط است و خداوند آنجا را برای پرستش بندگانش اختصاص داد . آن زمان در آن محل بنایی موسوم به مسجد‌الاقصی و مسجد صخره یا سایر بناهای موجود در صحن مسجد‌الاقصی وجود نداشت لذا در آیۀ اسراء از مسجد نام برده شده است ، زیرا که مکان پرستش و عبادت بوده است . لذا خلیفۀ دوم زمانی که در سال پانزدهم هجری به قدس آمد و آنجا را فتح نمود ، از کعب‌الاخبار پرسید مسجد کجاست ؟ کعب گفت ، آن را در پشت صخره بناکن . عمر گفت ای کعب ، آن را با یهود مشابه و برابر کردی ، نه ، آن را بالای مسجد قرار می‌دهیم . امروز آن مکان به مسجد عمر معروف است طبق روایت ، خلیفه به وسیلۀ دامن قبای خود خاکها را از صخره برمی‌داشت و به آنجا انتقال می‌داد . مسلمانان نیز در این کار او شرکت داشتند و ساکنین اردن هم در حمل بقیۀ آن کمک کردند . لیکن رومیها ، صخره را زباله‌دان و محل کثافت قرار دادند ، زیرا آنجا قبله یهود بود . بنابراین مسجد عمر همان مسجدی است که نزدیک صخره قرار گرفته و مسجدالاقصی در پانصدمتری آن واقع است .

فتح بیت‌المقدس به لحاظ اهمیت مذهبی آن ، تأثیر بسیار عمیقی درمیان مسلمانان گذاشت و اثرات معنوی این پیروزیها باعث گردید که مسلمانان با اصرار خواستار ادامۀ نبرد و تصرف سرزمینهای بیشتر شوند . هرچند خونهای زیادی ریخته شد و مسلمانان شهدای فراوانی در این راه دادند ولی توانستند به سلطه و نفوذ امپراطوری روم برای همیشه پایان دهند و ساکنین آن دیار را از استبداد مذهبی و اقتصادی و سیاسی رهایی بخشند . به دنبال این پیروزیها بود که اسلام در فلسطین رواج یافت و اعراب بیشتری در آن مستقر گردیدند . اعراب از دیرباز فلسطین را می‌شناختند ، خصوصاً آنهایی که از قرن سوم میلادی تا ظهور اسلام ، در آنجا اقامت داشتند و بدین جهت است که قبایل لخمه و جذام ، در جنوب فلسطین اسکان یافتند . پس از آنکه طبریه و لد به عنوان مراکز اصلی استقرار نظامیان انتخاب گردید ، قلعه‌هایی در شهرهای ساحلی قیساریه و عقلان احداث شد و در زمان دو خلیفۀ وقت ( عمر و عثمان ) زمینهای زیادی در کنار قلعه‌ها به سربازان داده شد و تلاش زیادی برای مسکونی کردن این مناطق به عمل آمد .

منابع تاریخی اشاره دارد که در ابتدای حکومت امویان ، قبایل بزرگی مانند کنانه ، قیس ، عامله ، بلقیس ، کنده ، کلب ، و همچنین لخم و جذام که پس از فتح این مناطق توسط اسلام ، مسلمانان شدند به اضافه شاخه‌ها و عشایر دیگر در اطراف دشتها و کوهها و صحراها و دره‌های فلسطین ساکن بودند . عاملی که به این اسکان سرعت می‌بخشید همانا انتخاب بعضی از شهرها و روستاها به عنوان پایگاههایی برای خلفا و امرا بود و همچنین ساختن شهر رمله و سایر بناهای اسلامی در قلب فلسطین که به این منطقه چهرۀ عربی ، اسلامی بیشتری می‌بخشید .

شهرهای بیت‌المقدس ، الخلیل ، بیرالسبع ، غزه ، نابلس ، رمله ، یافا ، حیفا و عکا ، مراکز اساسی فعالیت شهرنشینان بود و مساجد این شهرها پایگاه نشر و تبلیغ اسلام گردید . عمربن‌الخطاب خلیفۀ وقت ، معاذبن‌جبل که از افراد آگاه به حلال و حرام بود ، همچنین عباده‌بن‌صامت و عبدالرحمن‌بن‌غنم شیخ اهل فلسطین را به فلسطین فرستاد و تا مردم را به امور دینی آگاه سازند .

مهاجرت قبایل به فلسطین در صدر اسلام براساس نیازمندیهای جهادی صورت می‌گرفت و خلفا تا آنجایی که ممکن بود ، سواحل را مملو از حضور رزمندگان کرده و زمینهای خالی دوردست و یا مناطق استراتژیکی مفتوحه در نبردها و همچنین سرزمینهایی را که ساکنانش ترک دیار می‌کردند ، برای اسکان قبایل مهاجر اختصاص می‌دادند .

عثمان‌بن‌عفان خلیفۀ سوم سیاست اعزام اعراب به مناطق دوردست را انتخاب کرد و به آنها اجازه داد در احیای زمینهای بدون صاحب تلاش کنند ولی زمینهای دارای سکنه ، جهت کار کشاورزی ، آن به خود آنان واگذار می‌گردید .

همچنین در زمینۀ علوم و فنون اسلامی از جمله مدیریت ، جنگ ، فقه ، حدیث و قضاوت ، علما و نوابغ زیادی در فلسطین ظهور کردند که به همراه اندیشمندان دیگر کشورهای اسلامی توانستند در برقراری روابط فرهنگی و علمی میان ملل اسلامی و ایجاد تمدن عربی - اسلامی فعالیت چشمگیری داشته باشند . این توجه و اهتمام به امور و احکام اسلامی ، در زندگی اجتماعی مردم فلسطین اعم از شهری و روستایی متجلی شد که نمود آن را در برپایی مراسم دینی و اعیاد اسلامی چون فطر ، قربان و روز میلاد پیامبر و بعثت نبوی ، می‌توان به وضوح مشاهده کرد و مشارکت چشمگیر عموم مسلمانان در برگزاری این مراسم ، برعظمت و شکوه آن می‌افزاید .

پس از خلفای راشدین ، حکومت این مناطق به دست امویان افتاد و در زمان عبدالملک‌بن‌مروان خلیفۀ اموی ( 26 - 86ه - ه . ق ) دو مسجد معروف بناگردید . لذا اطلاق نام مسجد‌الاقصی به مسجدی که امروزه به این نام مشهور است ، اصطلاح جدید و تازه‌ای است و کلیۀ مورخان هنگامی که از مسجدالاقصی نام می‌برند مقصودشان تمام و یا قسمتی از آن است که حصارها و برجها و باروها برمبنای آن استوار می‌باشد ، و بابهایی در آن قرار دارد که به هنگام اسراء و معراج ، معروف و مشهور بوده است .

امویان با مرکزیت بخشیدن به شهر شام و تصرف تمام فلسطین و تبدیل خلافت به نوعی حکومت سلطنتی ، کلیه شامات را زیرنظر خود گرفتند و یا ورود قبایل و طوایف اطراف به قدس ، این شهر رونق و اعتبار خاصی یافت و ساکنان غیر عرب نیز به تدریج درمیان اعراب استحاله شدند ، به صورتی که ساکنان اصلی فلسطین را عمدتاً مسلمانان عرب تشکیل می‌دادند . ادارۀ قدس توسط مسلمانان در زمان خلفای عباسی نیز ادامه یافت . با اینکه پایتخت عباسیان شهر بغداد بود ، اما از آنجا به تمام مناطق تحت سیطرۀ خود در جهان اسلام نظارت داشتند . عباسیان ضمن اینکه به آبادانی و عمران شهرها علاقه داشتند و در ترویج علوم و ادبیات و هنر همت گماشتند اما به نام خلفای مسلمین فجایع زیادی نیز مرتکب شدند که در اینجا مجال بحث آن نیست .

خلفای عباسی به سهم خود در تعظیم و تکریم قدس و نگاهداری اماکن متبرکه کوششها نمودند و هنگامی که براثر زلزله قسمتی از بنای صخرۀ مقدس ویران شد ، ابوجعفر منصور دومین خلیفۀ عباسی معروف به دوانیقی فرمان داد طلای پوشش درهای قدس را کندند ، از آن مسکوک ساختند و هزینۀ عمران ابنیه نمودند و منصور و پسرش دیگر خلیفۀ عباسی ( پدر هارون‌الرشید ) به زیارت قدس رفتند .

در سال 264 هجری برابر با 877 میلادی حکومت " طولونیه " توسط احمد‌بن‌طولون ، که اصلاً ایرانی بود ، در مصر تشکیل شد . او شام را فتح کرد و پس از آن بر فلسطین مسلط شد .

پس از آنکه عبیدالله المهدی پسر حنین‌بن‌احمد‌بن‌عبدالله‌بن‌اسماعیل‌بن‌امام جعفر صادق چهارمین پیشوای فرقۀ اسماعیلیه پس از محمدبن‌اسماعیل در سال 297 خلافت فاطمی اسماعیلیه را تأسیس کرد ؛ ابتدا قلمروی حکومت آنها در شمال آفریقا ، در مراکش بود و به تدریج نفوذ شام به مصر کشیده شد . قدرت خلفای فاطمی به جایی رسید که با حکومت خلفای عباسی بغداد نیز درافتادند و گسترش قلمروی خود را تا آسیای صغیر ، عراق ، فلسطین و مصر ادامه دادند . این حکومت قدرتمند که مدت 270 سال برمصر و نواحی اطراف آن نفوذ و گسترش داشت با حمله به بغداد چیزی نمانده بود که حکومت عباسی را سرنگون سازد . بدین ترتیب که المستنصربالله هشتمین خلیفه فاطمی ( 427 - 487 ) یکی از سربازان معروف خود به نام ارسلان بساسیری را که اصلاً ایرانی و از اهالی فسا از شهرهای نزدیک شیراز بود ، در سال 450 هجری مأمور حمله به بغداد نمود . در آن زمان القائم‌بالله خلیفۀ عباسی ( 422 - 467 ) بر عراق حکومت داشت . بساسیری نیروی خلیفۀ عباسی را سرکوب و القائم‌بالله را از بغداد بیرون راند ، اما پس از یک سال با حمایت امرای سلجوقی از خلیفۀ عباسی ، دوباره بغداد از تصرف بساسیری بیرون آمد و القائم‌بالله مجدداً خلیفه شد .

خلفای فاطمی چهارده نفر بودند و جمعاً به مدت 270 سال حکومت کردند . در زمان آخرین خلفای فاطمی جنگهای صلیبی درگرفت و با ظهور صلاح‌الدین‌ایوبی ، چهاردهمین خلیفه فاطمی ، العاضه‌بالله ضعیف‌النفس ، در سال " 567 " از صلاح‌الدین شکست خورد و سلسلۀ فاطمی مصر منقرض گردید . صلاح‌الدین پس از تسلط برمصر کوشید تا آثار و پیروان اسماعیلیان را از میان بردارد . در زمان صلاح‌الدین‌ایوبی دیوارهای اورشلیم در فلسطین که در اطراف شهر قرار گرفته بود به خوبی مرمت شد و برجها و باروهایی در آن تعبیه گردید .

گفتنی است که تمامی خلفا و حاکمانی که پس از ورود اسلام به فلسطین براین مناطق تسلط یافتند ، براساس روح کلی حاکم براسلام یعنی سیاستی مبتنی بر تسامح و گذشت بود و این در واقع نشأت گرفته از بینش اسلام نسبت به برقراری روابط انسانی توأم با محبت ، عدالت و مساوات درمیان افراد بشر است .

تشرف اقوام غیر عرب به اسلام باعث گردید که مسلمانان فلسطینی حالت چند ملیتی پیدا کنند ولی در طول مدت 114 قرن گذشته به صورت ملتی واحد و با یک زبان مشترک در آن سرزمین زندگی کردند . سیاست مسلمانان در فلسطین نیز قائم بر حفظ امنیت مالی و جانی مردم بوده است و عهدنامه‌های صلح حاکمان اسلامی از خلیفۀ دوم تا صلاح‌الدین‌ایوبی گویای این ادعاست . نامۀ عمر به اهالی بیت‌المقدس در رابطه با امان‌نامه ، فقط به آنان مربوط نمی‌شده است ، بلکه شامل رومیان و هریک از افراد ساکن در آن مناطق نیز بوده است . در بخشی از آن نامه آمده است : " هرکس بخواهد اقامت کند درامان است و هرکس بخواهد برود مختار است "

وقتی که صلاح‌الدین ایوبی در سال 583ه - ( 1187م ) بیت‌المقدس را از صلیبیها پس گرفت ، همان سیاست را در پیش گرفت . هرکس در زیر سایۀ دولت اسلامی در فلسطین زندگی می‌کرد ، مادامی که نسبت به شرایط صلح و پرداختن جزیه وفادار بود ، در آزادی و صفای کامل به سر می‌برد . مسلمانان در دریافت جزیه جانب عدالت را گرفتند و ضمن معاف کردن زنان و کودکان ، فقط از مردانی که قدرت پرداخت آن را داشتند و از رومیان به مقدار کمتر ، دریافت می‌کردند . همچنین جزیه ، در زمان و شرایط مناسب جمع‌اوری می‌شد . اهل ذمه ضمن برخورداری از امنیت جانی و مالی ، در برگزاری مراسم اعتقادی در کلیساهایشان کاملاً آزاد بودند . در بخشی از نامه عمر آمده است : " کلیساهای آنان را ساکن نشوید ، آنها را منهدم نکنید و هیچ‌چیز از آن کاسته نشود . به اموال آنها دست نزنید و به آنان نسبت به دینشان ضرر نرسانید "

هرکس اسلام را می‌پذیرفت و به جمع مسلمانان می‌پیوست ، مشکلی نداشت و آنانی که حاضر به پذیرش اسلام نمی‌شدند ، می‌بایست تعهدات خویش را نسبت به مسلمانان رعایت می‌کردند .

هنگامی که مسلمانان در فلسطین مستقر شدند ، ضمن سفر به نقاط دیگر نسبت به تبلیغ دین خود و اجرای دستورات الهی و عمل به سنت پیامبر تلاش کردند و روابط دوستانه بین مسلمانان و پیروان سایر ادیان به ویژه پس از فتوحات ، صمیمانه‌تر گردید ، عادات و اخلاق و رسوم رومی به تدریج تغییر یافت و شکل عربی به خود گرفت و عقاید و اخلاق اسلامی بر تفکرات و اعتقادات افراد زیادی اثرگذاشت و آنان با اراده و اختیار اسلام را پذیرفته و برای فراگیری زبان عربی سعی فراوانی نمودند . فتوحات اسلامی ، برادری دیرینه بین اعراب جزیرةالعرب و عرب فلسطینی را زنده کرد و وحدت زبان و ملیت ، آنها را به سمت پذیرش اسلام سوق داد .

شکی نیست که خیات فکری و زندگی مبتنی برعقیده که از قرن دوم هجری در جهان اسلام پدیدار گشت ، افراد زیادی را برای پذیرش اسلام جذب نمود و برهمین اساس بود که فلسطین کشوری عربی و اسلامی گردید .

قبل از اشغال فلسطین توسط اسرائیل ، اغلب ساکنان آن را مسلمانان اهل تسنن از پیروان مذاهب چهارگانه تشکیل می‌دادند که از میان آنها 70 درصد شافعی 20 درصد حنفی ، 9 درصد حنبلی ، 1 درصد مالکی بودند که پیروان هر مذهبی براساس احکام قضاة خود به انجام امور می‌پرداختند . در روستاهای جنوب فلسطین که به روستاهای هفت‌گانه یا قری سبعه معروف بود ، با شماری شیعه نیز زندگی می‌کردند .

مآخذ :

  1. ابن اثیر : الکامل ، تاریخ بزرگ اسلام ، وقایع بعد از اسلام ، عباس خلیلی ، مؤسسه مطبوعاتی علمی ، جلد اول .
  2. ابن بطوطه : سفرنامه‌ابن‌بطوطه ، محمد علی موحد ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب .
  3. حمیدی ، سید جعفر : تاریخ اورشلیم ( بیت‌المقدس ) ، انتشارات امیرکبیر ، چاپ اول ، 1364 .
  4. لوبون ، گوستاو : تمدن اسلام و عرب ، سید هاشم حسینی ، کتابفروشی اسلامیه .
  5. دورانت ، ویل : تاریخ تمدن ، عصر ایمان ، ابوالقاسم پاینده ، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی ، جلد چهارم ، 1371 .
  6. هاشمی رفسنجانی ، اکبر : اسلام و قدس عزیز ، انتشارات آزادی ، قم .
  7. خسروشاهی ، سید هادی : اسرائیل پایگاه امپریالیسم ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، تهران 1370 .
  8. زیدان ، جرجی : تاریخ تمدن اسلام ، علی جواهرکلام ، امیرکبیر ، تهران 1333 .
  9. اسعدی ، مرتضی : بیت‌المقدس ، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی ، تهران 1367 .
  10. ناصری طاهری ، عبدالله : بیت‌المقدس شهر پیامبران ، سروش ، تهران 1367 .
  11. عنان ، محمد عبدالله : صحنه‌های تکان‌دهنده در تاریخ اسلام ، علی دوانی .
  12. ابن جوزی ، عبدالرحمن : فضائل القدس ، تحقیق جبرائیل سلیمان جبور ، دارالافاق جدیدة ، بیروت ، چاپ دوم ، 1980 .
  13. احمد محمود ، معین : بیت‌المقدس مدینه کل الادیان ، دارالصادق ، بیروت ، چاپ اول .
  14. العلیمی ، مجیرالدین ، الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل ، مکتبه الحیدریه ، نجف 1368 .
  15. تمیمی ، اسعد : زوال اسرائیل حتمیة قرآنیه ، انصارالثورة الاسلامیه فی فلسطین ، 1988 .
  16. بلاذری : فتوح‌البلدان ، قاهره 1956 .
  17. الموسوعة الفلسطینیة ، جلد اول ، 1984 .