تحولات سیاسی و اجتماعی فلسطین در دوران انتفاضه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه فلسطین
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۲


انقلاب ، اعتراض گسترده مردم علیه ظلم موجود و تلاش برای رفع ستم حاکم و بنای وضعیت جدیدی است سازگار با آرزوهای کسانی که انقلاب را برپا می کنند . ظلم ، یا برپایه حکومت طبقه حاکم ستمگر استوار است و یا نتیجه سیطره نیروی خارجی متجاوز می باشد . در حالت دوم ( سیطره نیروی خارجی ) گروههای فرهنگی و سیاسی ملت مقهور شده ، نقش هدایت و رهبری را در تحریک و برانگیختن مردم بر ضد دشمن دارند و مؤسات و نهادهای آن در محو استعمار می کوشند ، و برای این هدف ، وسایل مناسب را به کار می گیرند مانند فعالیتهای نظامی ، تا از این طریق از نظر روحی آمادگی کافی برای انقلاب ملی ایجاد کنند که مسایل خود را حل نمایند و پرده ترس از دشمن را دریده و احساس قدرتی برای مقابله با استعمار در وجود خود بنیان نهند . در یک لحظه انقلاب به وسیله عواملی که به نظر می رسد برای قیام مردم کافی است ، منفجر می گردد .

انتفاضه فلسطین نیز نه تنها عکس العمل در مقابل قدرت خارجی متجاوز ، بلکه واکنشی بود در مقابل روند سازش و اقدامات سیاسی و دیپلماسی که در سالهای اخیر در صحنه عربی و فلسطینی وجود داشته است . انتفاضه به این مسأله دوگانه می پردازد هم در جبهه داخلی و هم در جبهه خارجی : انتفاضه عناصر مهمی را آشکار می سازد که در یک شکل تکاملی تنظیم می گردد تا آینده روشنی برای ملت فلسطین و آینده دیگری برای دشمن صهیونیستی ترسیم نماید . در طرف فلسطینی آشکار شده که تحولات سیاسی و اجتماعی که در دوران انتفاضه ایجاد شد ، بسیار مهم بوده است که در زیر به این تحولات در زمینه های مختلف اشاره می شود :

1 - زمینه سیاسی :

انتفاضه در داخل فلسطین زمینه مهمی را برای ارایه برنامه ها و تحول اندیشه ها باز کرد . همچنین میزان نفوذ و ظرفیت هر گروه و نیروی سیاسی فعال در سرزمینهای اشغالی را طبق توانائیهای حقیقی شان مشخص کرد و بر برنامه بعضی آنها اثر گذاشت و برنامه بعضی دیگر را متحول ساخت و روابط جدیدی بین گروههای سیاسی بنا نهاد که موجب شد برخی آنها حضور فعال خود را در صحنه فلسطین تثبیت نمایند به ویژه در زمینه عملیات نظامی و یا استفاده از سلاح سرد در تهاجم به نیروهای اسرائیلی . به عنوان نمونه جنبش جهاد اسلامی که پیش از انتفاضه تقریبا از صحنه سیاسی کنار بود و در محاصره دیگر گروهها قرار داشت ، در خلال انتفاضه تبدیل به حرکت سیاسی فعالی گردید و با انجام چندین عملیات نظامی علیه رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی فلسطین از تابش خاصی برخوردار شد .

جنبش حماس نیز که تا پیش از انتفاضه به نام اخوان المسلمین صرفا فعالیتهای فرهنگی داشت ، پس از شروع انتفاضه برنامه هایش تغییر کرد و با تشکیل هسته های عملیاتی برای مقابله با رژیم صهیونیستی وارد مرحله نظامی شد و جایگاه ویژه ای در صحنه فلسطین به دست آورد و با متحول ساختن برنامه های سیاسی خود و ایجاد تشکیلات منسجم و قوی از یک گروه تبلیغاتی و تربیتی به یک جنبش سیاسی فعال دارای تشکیلات و برنامه های سیاسی مشخص تبدیل گردید .

در کنار این تحولات در فلسطین ، انتفاضه از سوی دیگر باعث عقب نشینی برخی گروههای سیاسی از صحنه مبارزات شد . بسیاری از گروههای چپ و لائیک که صرفا در چند پایتخت عربی حضور سیاسی - تبلیغی داشتند از صحنه سیاسی و مبارزاتی فلسطین غایب شدند و یا حضورشان بسیار کم رنگ شد به طوری که در انتفاضه کمتر سخنی از آنها به میان می آمد .

البته بعضی از نیروهای چپ مجبور شدند تا بعضی از مواضع خود را حفظ نمایند و تنها با شعار و فریاد و گردهمایی با انتفاضه همگام شوند . زیرا تجمع مردم در مساجد و گسترش اسلام در میان آنها موجب کنار رفتن نیروهای چپگرا شد ، هر چند که این گروهها در بیانیه های خود از دین و نقش آن در تحریک مردم و انقلابی کردن آن اجبارا صحبت می کردند .

انتفاضه به نیروهای سیاسی فلسطین ترتیب جدیدی داد . جنبش حماس و جهاد اسلامی و جنبس فتح تا پیش از سازش عرفات با اسرائیل به نیروهای سیاسی اصلی تبدیل شدند . علاوه بر این در دیگر مجامع و جنبشهای ملی فلسطینی در داخل سرزمینهای اشغالی حضور برابری داشتند در حالی که نیروهای چپگرا و ملی به چارچوبهای حزبی خود در نفوذ بین روشنفکران اکتفا کردند . به این ترتیب توده مردم به جنبش فتح به خاطر مبارزه طولانی آن بر ضد رژیم صهیونیستی و شهدای بیشماری که تقدیم انقلاب فلسطین می کرد ، به جنبش حماس ، به خاطر سابقه اخلاقی و دینی و عملکرد آن در جامعه و توجه آن به حفظ اخلاق اسلامی مردم و جلوگیری از محو هویت اسلامی و عربی فلسطین ، و به جنبش جهاد اسلامی فلسطین به خاطر عملیات شجاعانه اش علیه صهیونیستها توجه داشتند و به جوانان آن به دیده شگفت و تحسین می نگریستند .

تحول دیگری که انتفاضه در زمینه سیاسی ، در فلسطین ایجاد کرد ، ترسیم روابط جدید بین نیروهای سیاسی فعال فلسطینی به ویژه بین گروههای اسلامی است به طوری که سؤفاهمات و سوءظنهایی که بین جنبش حماس و جهاد وجود داشت و بعضا روابط بین نیروهای آنها پیش از انتفاضه برای یکدیگر قابل تحمل نبود ، در انتفاضه از میان رفت و اخوت و برادری جایش را گرفت . علاوه بر اینها عملیات نظامی علیه اسرائیل صرفا در گروههای سیاسی محصور نشد و تنها نیروهای آنها نبودند که عملیات نظامی علیه دشمن صهیونیستی انجام می دادند بلکه تعداد زیادی از حملات فلسطینیها علیه نیروهای رژیم صهیونیستی توسط افراد و عناصر مستقل و غیر وابسته به گروههای سیاسی فلسطینی انجام می گرفت لذا تعداد شهدای مردمی که عضو گروه ها و احزاب فلسطینی نبودند ، به مراتب بیشتر از شهدایی است که وابستگی حزبی داشتند . و این امر موجب شد تا نیروهای سیاسی داخل سرزمینهای اشغالی خود را در یک صحنه مبارزاتی بیابند و از دستاوردهای اساسی آن حمایت کنند . این مسأله ضامن حقیقی استمرار انتفاضه در برابر اقدامات سرکوبگرانه اسرائیل و تلاشهای سازشکارانه اعراب و فلسطینیهای وابسته به خط سازش با اسرائیل بود زیرا نیروهای مردمی و خودجوش انتفاضه با همگانی کردن آن اجازه نمی دادند این قیام مردمی و فراگیر از داخل پوسیده گردد . و یا در گردونه اقدامات سازشکارانه اعراب در مقابل رژیم صهیونیستی متوقف شود و یا از اصول اساسی خود عقب نشینی کند .

انتفاضه توانست مناطق سه گانه : " کرانه غربی " " نوار غزه " و " سرزمینهای اشغالی سال 1948 " را با هم متحد ساخته ، و آنها را به یک وجود و پیکر واحدی تبدیل نماید که در تاریخ مبارزات مردم فلسطین از سال 1948 ، بی سابقه بود . در سالهایاولیه اشغال این مناطق یعنی 1967 ، 1968 ، 1969 مقاومت مسلحانه فلسطینیها در نوارغزه و در اردوگاهها و روستاها متمرکز بود و در سایر بخشهای سرزمینهای اشغالی مقاومت چندانی مشاهده نمی گردید مگر تعداد محدودی عملیات فردی که در مناطق دورافتاده ، انجام می گرفت . در نیمه اول دهه 1970 حرکت سیاسی مردم در کرانه غربی علیه رژیم صهیونیستی فعال شد در حالی که چنین حرکتی در دو بخش دیگر فلسطین اشغالی انجام نگرفت . اما سال 1980 هنوز پایان نیافته بود که توسط جنبش اسلامی در بخش فلسطین اشغالی سال 1948 عملیات مسلحانه ای برضد نهادهای اقتصادی رژیم صهیونیستی صورت گرفت . و سپس بعد از هفت سال با شروع انتفاضه به طور همزمان انقلاب مردم فلسطین ، تمامی سرزمینهای اشغالی نابلس ، غزه ، ناصره و... را فرا گرفت . چنانکه همزمان با تظاهرات در روستاهای کرانه غربی و شهرها و اردوگاههای آن تظاهرات مشابهی در اردوگاههای نوار غزه و در همان زمان تظاهرات و گردهم آئیهایی در ناصره و دیگر شهرها صورت گرفت . به ویژه پس از کشتار نمازگزاران حرم ابراهیم خلیل ( ع ) این حالت نمود بیشتری به خود گرفت به طوری که حتی سرزمینهای اشغالی 1948 شهدایی تقدیم انتفاضه نمود . این وحدت و فراگیری تنها شامل مردم ساکن در فلسطین نبود بلکه شعاع آن به خارج از فلسطین نیز تابید و فلسطینیهای ساکن در کشورهای دیگر را نیز دربر گرفت .

گروههای فلسطینی در خارج به وسیله کمکهای مادی ، تبلیغاتی و سیاسی خود انتفاضه را تقویت کردند و با صدور بیانیه های مشترک از قیام ملت فلسطین حمایت و طرفداران سازش با اسرائیل را مورد نکوهش قرار دادند و حتی ده گروه از آنها ائتلافی در جهت حمایت از انتفاضه و مقابله با روند سازش با اسرائیل تشکیل دادند و در مورخه 17/10/73 نیز سندی را تحت عنوان " ائتلاف نیروهای فلسطین " منتشر ساختند . به این ترتیب انتفاضه ، طرفداران سازش با رژیم صهیونیستی و کشمکشهای بی ثمر بین گروههای سیاسی که طرح دولت مستقل فلسطینی در سرزمینهای اشغالی فلسطین را قربانی درگیریهای موجود بین خود می کردند و آرمان مقدس مردم فلسطین را زیرپا نهادند ، مورد نکوهش قرارداد و توانست کلیه اقشار جامعه را برای ارایه شعاری واحد متحد و منسجم نماید .

2 - زمینه اجتماعی :

به نظر می رسد که در این بخش توسط کسانی که انتفاضه را از نظر تبلیغاتی پوشش داده اند به اندازه کافی بحث نشده چرا که رویدادهای سیاسی انتفاضه برجنبه اجتماعی و فرهنگی ، اولویت داده شده است ، به طوری که این امر باعث شد تا اخبار انتفاضه بر ذهن راویان و تحلیل گران مسایل انتفاضه ، همچون ابر عبور نماید . به این ترتیب ، مردم جهان از واقعیت های موجود فلسطین و قدرت انتفاضه شناخت کاملی ندارند در حالی که ابعاد مسایل اجتماعی در فلسطین از یکدیگر تفکیک گردید و نردبان مدارج اجتماعی آن از نظر ترتیب درجات و طبقات و گروهها و مراکزشان و همچنین نقشهای اجتماعی تغییر کرد و وضعیت اجتماعی مردم مسلمان فلسطین در زمان انتفاضه با وضعیت قبل آنها تفاوت پیدا کرد به گونه ای که روابط حاکم بین آنها نسبت به روابط قبل از انتفاضه دگرگون گردید . خلاصه کلام اینکه انتفاضه تغییر عمیقی در ساختار اجتماعی فلسطین صورت داد تا جایی که پیش بینی می شد در صورت پیروزی ، انعکاس اجتماعی و سیاسی آن به مصر ، اردن ، سوریه ، عراق و عربستان سعودی برسد و پرونده سازش کاریهای اعراب با رژیم صهیونیستی بسته گردد . به همین دلیل است که غرب به ویژه آمریکا از انتفاضه مردم مسلمان فلسطین ترس و نگرانی دارند . در این مبحث به دلیل اهمیت موضوع تحولات اجتماعی فلسطین در دوران انتفاضه ، به طور اجمال به مهم ترین آنها اشاره می شود :

اولین تظاهرات از اردوگاهها و محلات مسکونی فقیرنشین و پرجمعیت سرزمینهای اشغالی سال 1967 شروع شد و دانشجویان مسلمان فلسطین اولین افرادی بودند که در روزهای اول انتفاضه وارد مبارزه با رژیم صهیونیستی شدند سپس بقیه مردم به آنها پیوستند . مفهوم این امر آن است که اهالی اردوگاهها که زمینها و املاک شان به اشغال صهیونیستها درآمده و پس از گذشت حدود نیم قرن نگران آینده سیاسی و مبهم خود بودند ، صاحبان اصلی انقلاب هستند .

دانشجویان از جمله گروههای اجتماعی هستند که شور و شوق بیشتری برای ارتباطات با دنیا دارند . و شاید در همین راستا بود که توسط دانشجویان دانشگاه اسلامی غزه و ساکنان اردوگاههای رفح و جبالیا و بلاطه ، اولین جرقه های این انقلاب عظیم شروع شد و سپس تمام خاک فلسطین را فراگرفت . اردوگاه المغازی به دنبال شهادت شیخ مصباح صوری توانست به تنهایی در طول هفته های اولیه ماه اکتبر 1987 با سربازان اشغالگر صهیونیستی درگیری روزانه را ادامه دهد . در حالی که مسئولان اسرائیل پس از شهادت شیخ مصباح سعی در تخریب منزل وی داشتند ، ساکنان اردوگاه به مبارزه برخاستند و به این ترتیب شور و شوق انقلاب را در اردوگاههای مجاور برافروختند . هنگامی که اردوگاهها در مقابله با سربازان مسلح اسرائیل مقاومت و پایداری نمودند محلات فقیرنشین شهرهای فلسطین مانند محله شجاعیه در غزه و محله القصبه در نابلس سریعا به اردوگاهها پیوستند و دانشجویان در این مرحله انتفاضه نقش اساسی تحریک و سازماندهی مردم را به عهده گرفتند . سپس به دنبال گسترش موج انتفاضه ، کشاورزان وبازرگانان با مبارزان مسلمان فلسطین همراه شدند . می توان نقش قابل ملاحظه تجار و ملاکین را در این مرحله مورد توجه قرار داد . ورود آنها به صف انقلاب در ماههای اولیه اثر عظیمی در ثبات انتفاضه داشت ، به طوری که تجار و کسبه بازار هر روزه علاوه بر مبارزه با سربازان اشغالگر اسرائیل ، از معامله با آنها نیز خودداری می کردند . مالکان اراضی و منازل ، اجاره بهای مستأجران و افراد کم درآمد را می بخشیدند و تجار نیز از نظر مالی و خوراک و پوشاک ، اردوگاهها را پشتیبانی می کردند و این پدیده ، حرکت بسیار زیبایی در تاریخ فلسطین بود .

با تشدید انتفاضه ، مردم شهرهای فلسطینی نابلس و طولکرم و الخلیل و قلقیلیه نیز همراه دیگر شهرها وارد مبارزه با رژیم صهیونیستی شدند و انتفاضه تا قلب آبادیها و روستاهای فلسطین گسترش یافت . شهر قدس نیز که مرکز سه تمدن بزرگ است و شاهد قیام و مبارزات زیادی طی سالهای متمادی بوده و همواره در مقابل صهیونیستها و عملیات حفاری آنها در زیرزمین مسجدالاقصی و عملیات یهودی کردن علائم شهر قدیمی مقاومت کرده ، به انتفاضه پیوست . همزمان شهرهای رام الله و اردوگاههایش به ویژه " الجلزون " و " الامعدی " ، نابلس و روستاها و اردوگاههایش ، نوار غزه و اردوگاههایش ، جنین و روستاهایش ، طولکرم و الخلیل نیز همراه روستاها و اردوگاههایشان وارد مبارزه فراگیر ضد رژیم غاصب قدس شدند و مردم شروع به سازماندهی انقلاب کردند و دست به تشکیل ارتش و کمیته های مردمی زدند که در این راستا مرزهای بین گروههای مردم و طبقات مردمی از بین رفته بود و به انتفاضه صفت تداوم و فراگیری بخشید .

مسأله مهمی که لازم است مورد ملاحظه قرار گیرد این است که علی رغم مشارکت کلیه اقشار جامعه فلسطین در انتفاضه ، رهبری آن در دست جوانان مسلمان و انقلابی باقی ماند . و دیگر نیروهای شرکت کننده در انتفاضه مثل تجار و ملاکین و طبقات متوسط جامعه همچنان در پیکره انتفاضه ذوب شدند و با روشهای مختلف به استمرار آن کمک کردند . البته تعداد اندکی از تجار و ملاکین مانند حنا سنیوده ، الیاس فریج ، فایز ابورحمة نقش میانجی گرانه با فرستادگان آمریکا به سرزمینهای اشغالی را بازی کردند و با آنها به گفت وگو پرداختند و برخی نیز مانند مصطفی النتشه ، سری نسیبه و رشاد الشواء نقش رابط کنسولگری آمریکا و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی را ایفا نموده و در فرایند صلح خاورمیانه و مذاکره با اسرائیل تحت پوشش هیأت مذاکره کننده فلسطینی نیز عامل مؤری بوده اند . این گروه یک جریان اجتماعی را تشکیل می دهند که ریشه اش به ابتدای تشکیل مسأله فلسطین برمی گردد . این جریان همواره منافع مداوم خود را بر منافع اصلی ملت فلسطین ترجیح داده و به لحاظ سیاسی میانه رو بوده و با افکار انقلابی و عملیات نظامی علیه رژیم صهیونیستی نیز مخالفت کرده و خود را برای حاکمیت هر جریان یا گروهی بر فلسطین آماده کرده و علائق سیاسی خود را با تغییر اوضاع سیاسی تغییر داده است . هنگامی که انگلیس بر فلسطین قیمومیت داشت و از قدرت سیاسی برخوردار بود ، این گروه پیرو نماینده آن بودند ، هنگامی که نظام پادشاهی اردن جانشین نظام قیمومیت شد این افراد وابسته به جریانی بودند که مایل به فروش کل فلسطین بود . همچنان که در کنفرانس سال 1949 اریحا اتفاق افتاد . پس از دومین شکست اعراب ، این گروه مروج طرحهای صلح طلبانه و حل اختلافات بودند . اهمیت این گروه در این است که بر بعضی از نهادهای فرهنگی و علمی و مطبوعاتی مؤثر در افکار عمومی مردم فلسطین ، سیطره دارند و از سوی دیگر هر جا که شرایط اقتضا کند ، تغییر موضع می دهند .

مثلاً هنگامی که صحنه فلسطین شاهد تب و تاب شدید انقلاب مردم است و آثار پیروزی آن هویداست ، طرحهای انقلابی ارایه می دهند . اما هنگامی که انقلاب دچار مشکل می گردد یا در محاصره قرار می گیرد ، وارد طرحهای سازشکارانه می شوند و به تعبیر انقلابیون مسلمان فلسطینی ، از پشت به انقلاب مردم خنجر می زنند .

پایگاه طبقاتی افراد در انتفاضه به میزان مشارکتشان در مبارزات ضد صهیونیستی تغییر یافت و هرم اجتماعی را از نو بنا کرد . چنانکه براساس آن ، مستضعفان در رأس هرم اجتماعی قرار گرفتند و مرفهان و ثروتمندان که نیروی محرکه ای نداشتند به ته هرم منتقل گردیدند و شهردارها و برخی از بزرگان و اعیان فلسطینی و نیز جوانان اردوگاهها ، حرکت فراگیر مردمی را در مبارزات روزانه علیه اسرائیل ، هدایت کردند . در این زمینه لازم به توضیح است که وضعیت اقتصادی تنها عامل اصیل و مستقیم در تشکیل گروههای اجتماعی در فلسطین نیست ، شاید عامل اساسی باشد ، اما عاملی مجرد از اوضاع سیاسی موجود نیست بلکه زائیده آنست . بنابراین در انتفاضه ، مردم مسلمان فلسطین به ارزشهای انسانی و سیاسی گروهها و دسته های مختلف توجه کردند نه اوضاع اقتصادی آنها ، زیرا هر گروه اجتماعی که بر ضد رژیم صهیونیستی به مبارزه برمی خاست ، در صف مردم قرار می گرفت صرف نظر از هر وضع اقتصادی که داشت و بر عکس هر گروه اجتماعی که نسبت به رژیم صهیونیستی ابراز تمایل می کرد ، هرچند که دارای وضع اقتصادی خوبی بود ، از نظر آنها در صف دشمنان قرار می گرفت . این طرز تفکر و بینش موجب ضمانت استمرار انتفاضه و تشدید آن در راه تحقق تمامی اهداف و آرمانهای ملت مسلمان فلسطین شد به همین دلیل رهبری قیام ( انتفاضه ) به دست جوانان انقلابی اردوگاهها و محلات محروم و روستاهای مبارز قرار گرفت . علاوه بر این ، تحول دیگری کهانتفاضه در افکار طبقات مختلف اجتماعی به وجود آورد ، ساده زیستی و دوری از تجملات و مصرف گرایی بود به طوری که ارزشهای مصرفی و مدگرایی در جامعه فلسطین جای خود را به ساده زیستی داد و موجب شد تا به کارخانه های صهیونیستی که برای فروش تولیدات خود ، تجمل گرایی را در فلسطین تبلیغ می کردند خسارتهای زیادی وارد شود که در نتیجه آن بسیاری از فروشگاهها بسته شد و در مقابل ، خودکفایی در تولیدات کشاورزی فلسطینیها شکل جدی به خود گرفت و باعث وفور محصولات و تولیدات آنها و کاهش قیمتها گردید .

اما تحولاتی که انتفاضه در کودکان و نوجوانان فلسطینی ایجاد کرد عبارت بود از اینکه اطفال به جای بازی در کوچه ها و خیابانها به تقلید از نوجوانان ، در حین بازی به هدفهای فرضی و دشمن خود سنگ پرتاب می کنند و صحنه های نبرد قهرمانانه مبارزان فلسطینی با اشغالگران صهیونیست را به نمایش می گذارند .

نوجوانان نیز همچون قهرمانان به مبارزه با صهیونیستها پرداخته و آنها را با سنگ هدف قرار می دهند . علاقه آنها به قهرمانی نیز موجب تشدید اقدامات شان علیه یهودیان شده بود ، بزرگترها هم با تأثیرپذیری از این گونه حرکتها وارد صحنه مبارزه با نیروهای رژیم صهیونیستی شدند و به سوی کارزار رهسپار گردیدند در حالی که از طبیعت درگیری و ابعاد مبارزه به خوبی آگاهی داشتند .

انتفاضه همچنین مواضع مردان و زنان و به طورکلی پدران و بزرگان خانواده ها را نسبت به فرزندان شان که انتفاضه را به وجود آوردند ، دگرگون کرد . آنها پیش از شروع انتفاضه ، تظاهرات کودکان و نوجوانان را اقداماتی کودکانه تلقی می کردند ، زیرا شکستهای پی درپی اعراب از یهودیان ، اراده فلسطینیها را سست و آنها را دلسرد کرده بود اما هنگامی که انتفاضه شروع شد ، موضع آنها تغییر یافت و با روی گشاده از قیام جوانان مبارز استقبال کردند و خود نیز در انتفاضه حضور فعال پیدا کردند و ترجیح می دادند به جای فرزندان ، خودشان وارد صحنه مبارزه با رژیم صهیونیستی شوند ، لذا بعضا سعی می کردند فرزندانشان را از رویارویی مستقیم با رژیم صهیونیستی منع کنند . ولی وقتی که انتفاضه تداوم یافت و احساس جمعی مردم نسبت به آن شدت گرفت ، پدران و بزرگان خانواده ها در مقابل مشارکت فرزندانشان در انتفاضه سکوت اختیار می کردند و پس از مدتی با گسترش انتفاضه ، همین افراد ، فرزندان را برای شرکت در نبرد و جهاد مقدس علیه رژیم اشغالگر قدس تحریک و تشویق می کردند تا جایی که در نهایت امر مردم از هر قشر و گروه ، مرد و زن ، پیر و جوان وارد صحنه مبارزه با دشمن صهیونیستی شدند و به نبرد مستمر با آن پرداختند و قیام کامل علیه سلطه اسرائیل در فلسطین اشغالی ، جایگاه حقیقی خود را یافت به گونه ای که پس از کشتار مسلمانان در حرم حضرت ابراهیم خلیل ( ع ) توسط صهیونیستها و اوج گرفتن انتفاضه ، ایهود باراک رئیس ستاد ارتش اسرائیل ، طی سخنانی رسما اعتراف کرد که از مقابله با عملیات و قیام فراگیر فلسطینیها ناتوان است و نظامیان صهیونیست قادر نیستند از عملیات انتقام جویانه آنها جلوگیری کنند .

سرزمینهای اشغالی فلسطین در طول انتفاضه شاهد اشکال و صورتهای زیبایی از همبستگی اجتماعی بود که در آن اردوگاهها و محله های مسکونی یا روستاها یک واحد اجتماعی را تشکیل می داد که مردم آنها در مشکلات و شرایط سخت با هم همکاری داشتند و مواد غذایی خود را بین یکدیگر تقسیم می کردند . و هنگامی که روستایی در محاصره قرار می گرفت ، روستاهای مجاور به کمک آن می شتافتند و میوه باغها و محصولات کشاورزی خود را برای ساکنانش می فرستادند . همچنین اغنیا نقش مهمی در انتفاضه بازی می کردند . آنها در هنگام محاصره اردوگاهها و روستاها و محلات فقیرنشین ، کمکهای فراوانی را روانه این مناطق می کردند .

چیز زیبایی که در انتفاضه قابل ملاحظه است ، این است که فلسطینیان منطقه اشغالی سال 1948 به کمک برادران خود در کرانه غربی و نوار غزه شتافتند . حتی بسیاری از جوانان منطقه المثلث در حالی که سعی داشتند با بردن آذوقه ، محاصره غذایی مناطق طولکرم و قلقیلیه را بشکنند ، به شهادت رسیدند یا مجروح شدند . پس از رفع محاصره اردوگاهها نیز دهها کامیون حامل مواد غذایی مورد نیاز فلسطینیهای ساکن این اردوگاهها از المثلث یا از شهر " رهط " در نقب به این مناطق ارسال می کردند به ویژه برای اهالی اردوگاه نصیرات که هر چند گاهی تحت محاصره صهیونیستها قرار می گرفتند .

از دیگر تحولاتی که انتفاضه در جامعه فلسطین به وجود آورد ، تدریس خصوصی دانش آموزان مدارسی بود که در اثر انتفاضه و سیاست سرکوبگری اسرائیل ، تعطیل و دانش آموزان آن از تحصیل محروم شده بودند . آموزگاران و دبیران متعهد فلسطینی بدون دریافت دستمزد و پاداش با مراجعه به منازل دانش آموزان به آموزش آنها می پرداختند .

طی انتفاضه مبلغ مهریه ها کاهش یافت و حد نهایی مهریه چیزی حدود 61 مهریه های پیش از انتفاضه شد و تمامی اشکال اسراف و تبذیر و نیز تجملات مباح و غیرمباح معمول در ازدواجها به واسطه انتفاضه ملغی گردید و در نتیجه نسبت ازدواجها 10 درصد افزایش یافت و تعداد زاد و ولد نیز روزبه روز زیاد گردید و تناسب جمعیت مسلمانان نسبت به پیش از انتفاضه از درصد بیشتری برخوردار شد .

کار فروشگاههای کالاهای تجملی و مصرفی و غیرضرروی کساد گردید و بعضی از کارخانه های تولید اینکالاها به ویژه کارخانه تولید وسایل تزئینی و تجملی تعطیل شد و درعوض فعالیت کشاورزان برای کشت سبزی و حبوبات جهت رفع نیازهای غذایی مردم افزایش یافت و با عدم استقبال از خرید کالاهای تجملی و مصرفی و غیرضرروی در حقیقت تمایلات و ارزشهای مصرف گرایی از بین مردم رخت بربست .

اختلافات خانوادگی ، عشیره ای ، و نیز جرائم بین فلسطینیها به شدت کاهش یافت و انتفاضه ، محور اصلی برای حل اختلافات و مشکلات مردم قرار گرفت به طوری که برای حل هر مشکل اجتماعی بین مردم ، کافی بود بگویند که در انتفاضه شرکت دارند .

در دوران انتفاضه در کنار تحولات سیاسی و اجتماعی مردم ، مسأله تعهد و التزام به دین و احکام اسلامی در جامعه رواج بیشتری یافت . به عنوان نمونه پیش از انتفاضه زنان در جامعه به هر صورتی که تمایل داشتند زندگی کنند - حتی به گونه ای غیراخلاقی که موجب فساد جامعه گردد - آزاد بودند و هیچ گونه قید و بندی برای جلوگیری از بی بندوباری آنان در اجتماع و برخی اماکن عمومی مثل سواحل دریا وجود نداشت و به دلیل حاکمیت صهیونیستها بر نوار غزه ، پاکسازی این منطقه توسط مسلمانان غیرممکن به نظر می رسید ولی در دوران انتفاضه در سواحل غزه هیچ زنی با لباس شنا و یا به صورت بی بندبار پیدا نشد و عملاً این منطقه از وجود افراد بی بندوبار پاکسازی شد و این ناشی از گرایش مردم به اسلام بود .

در حقیقت گرایش به اسلام که از مساجد منبعث شد و در عمق وجود مسلمانان و قلبهای تمام فلسطینیان جای گرفت گرایش و جهت دهی تمامی تحولات سیاسی و اجتماعی فلسطینیان در دوران انتفاضه را تشکیل داد و این گرایش بود که همبستگی اجتماعی مردم مسلمان را تفسیر و روحیه شهادت طلبی آنها را توجیه می کرد . در این راستا نقش علما بسیار برجسته بود . ( نک - : علما و روحانیون در انتفاضه ، نقش - )

بدین ترتیب انتفاضه راه صحیح را به مردم فلسطین نشان داد و توجه آنها را به سوی اسلام جلب کرد ، روحیه شهادت طلبی ، ظلم ستیزی و کینه توزی نسبت به دشمن را در جامعه زنده کرد ، معنویات مردم فلسطین را فزونی بخشید و با مفسده های اجتماعی مانند مستی و اعتیاد و شادیهای کاذب و بی مبالاتی جنسی که تا پیش از آن در بین مردم رواج داشت ، مبارزه کرد و روح تعاون و همیاری را در میان مردم به وجود آورد و به جوانان آموخت که چگونه با دشمن اشغالگر مبارزه کنند و آهسته آهسته در رویارویی با دشمن به نقطه اوج و تکامل برسند . لذا نه تنها دستگاههای امنیتی اسرائیل در دوران انتفاضه نتوانستند با مردم مقابله کنند بلکه روحیه عناصر وابسته به آنها و سربازان اسرائیلی از بین رفت و مردم با سر دادن آیات کلام الله مجید " واعدوالهم ماستطعتم من قوه و من الرباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم " سعی کردند با امکانات کم و تکیه بر خداوند پیروزیهای بزرگی به دست آورند .

مآخذ :

  1. صفاتاج ، مجید : انتفاضه ، روزنامه کیهان ، بخش هشتم و نهم ، 13و 15/10/1371 .
  2. عوض ، صالح : الانتفاضة ، مؤسة الزیتونة للعلام و النشر ، 1989 .
  3. حمدان ، ریتا : الانتفاضة الفلسطینیة فی الاراضی المحتلة ، مجله الفکر الاستراتیجی العربی ، تموز 1988 .
  4. انصار الثورة الاسلامیه فی فلسطین ، الانتفاضة ، جلد دوم ، بیروت 1990 .

[[ پرونده : | - گفت وگو با برخی فلسطینیان تبعیدی شرکت کننده در انتفاضه . ]]