داستان نویسی در فلسطین

از دانشنامه فلسطین


از آنجا که بروز و ظهور داستان نویسی در فلسطن به دلیل مقارنت با ظهور آن در سوریه و لبنان و مصر به تأخیر افتاد ، استعداد و هوشیاری داستان پردازی از هنگام رشد یافتن هنرهای داستانی در کشور پدیدار گشت . این موضوع به زبانی باز می گردد که خواننده فلسطینی به آثار ادیبان در اطراف سرزمینهای عربی ، خواه در کتب جداگانه و یا در روزنامه ها و مجلات متداول روی آورد . از آنجا که فلسطین از دهه اول این قرن رونامه نگاری را شناخت اطلاع بر آثار داستانی در مجلات و روزنامه های عربی از زمان ظهور روزنامه نگاریی که در اواخر قرن گذشته به داستان اهمیت داد انجام پذیرفت .

زندگی فرهنگی در فلسطین به قصد این فرصت را داده که از عوامل متعدد تأثیر بپذیرد و این تأثیرپذیری منجربه گوناگونی منشأهای این داستانها و تداخل مذاهب و روشها و جریانات داستانها شده است ، علاوه بر داستانهای ترجمه شده ای که به صورت مستقل یا مسلسل منتشر می شود فعالیت مبلغین مسیحی اروپا برای روشنفکران ، به آنها مجال آگاهی یافتن از کارهای بزرگ در زمینه کتاب قصه به ویژه در شوروی را می دهد . به عنوان مثال روسیه تزاری در شهر ناصره مرکزی برای آموزگاران به وجود آورده که فرزندان و نسلهای آنجا را در داشتن توشه و ذخیره داستانی رشد دهنده کمک کرده و اثر فعالی در جنبش و نهضت داستانی داشته است . به این موضوع بایستی انتشار فرهنگ انگلوسکسونی در نتیجه قیمومیت بریتانیا پس از جنگ جهانی اول و وجود برخی روشنفکرانی که به بعضی از زبانهای دیگر اروپایی تسلط داشته را نیز اضافه نمود .

ظاهرا توجه و علاقه نویسندگان به داستان ترجمه شده در آغاز آشکارتر و بیشتر از توجه آنها به داستان تألیفی بود و کاوشکر کارهای داستانی بایستی سه گرایش اصلی که گرایشهای فرعی دیگری در بردارند را در نظر داشته باشد .

الف - گرایش متأثر از تمدن و ذوق مردمی :

این مورد شامل کارهای ترجمه شده ( خواه مرتبط با طبیعت کار مترجم باشد و یا به اعمال مترجم که برای تناسب بخشیدن بین کار و گرایش مطلوب انجام می دهد ) نیز می شود . افرادی چون خلیل بیدس ، اسکندر الخوری البتیجالی ، احمد شاکر الکرمی ، جمال الحسینی ، جمیل البحری ، قسطنطین ثیودری ، انور عرفات و غیره . نمایانگر جهت گیری می باشند .

علی رغم تفاوت قدرت هر کدام از این اشخاص در طرح مضمون مورد نظر خویش در چارچوب داستانی موضوعاتی را که به آن پرداخته اند مختلف می باشد . خلیل بیدس در مجموعهداستانیش " صحنه ذهنها " تلاش در پرداختن به موضوعاتی دارد که به مواضع اجتماعی مربوط بوده و امور مختلف زندگی را شامل شده و آنها را در قالبهای متعددی از جمله افسانه ای ، تاریخی علمی ، فلسفی ، اجتماعی ، نمایشی ، تربیتی و دینی بیان می کند داستانهای احمد شاکر الکرمی در " کرمیات " میل به مشخصه دینی ، فلسفی ، جدلی و افسانه ای بودن دارد . جمیل البحری در کارهای داستانی که در " زهره " منتشر ساخته به داستانهای پلیسی رغبت داشته و همکارش نجیب نصار در الکرمل با او در این تمایل شریک می باشد . داستان بی نظیر بیدس بنام " وارث " که در سال 1920 منتشر ساخت به مسأله ای اجتماعی حاوی نشانه های سیاسی از زمانهای پیش می پردازد . این داستان پیرامون جوانی دور می زند که در خانواده ای شیر فروش که در مصر زندگی می کردند به دنیا آمده و با این حال دختر عموی تاجر خود را خواستگاری کرد و آوازه خوانی یهود ابتدا بر قلب جوان و سپس بر اموال او مسلط شده و توطئه هایی می چیند تا به وسیله رباخواران و کاسبهای یهودی تمام اموال او را از او بگیرد و این جوان تنها پس از طی مسیری طولانی صحت خود را باز می یابد . شاید این داستان اشاره به طمع یهودیان و تجسم موضع نویسنده نسبت به آنها داشته باشد .

از کارهای داستانی که علائم این گرایش را با خود به دنبال دارد داستان " زندگی پس از مرگ " اسکندر بیتجالی ( 1920 ) می باشد که در مورد اثر جنگ جهانی اول بر هموطنان عرب به طور کلی در سرزمین شام است و به ویژه در فلسطین صحبت کرده و به ظلم و ستم ترکها در مقابل اعراب اشاره می کند . نمونه دیگر داستان " اسارت پس از آزادی " قسطنطین تیودری الصائغ ( 1929 ) می باشد که داستانی اجتماعی بوده و مشخصه عاطفی بر آن غالب است و تقلیدها در امر ازدواج و به ویژه اجبار دوشیزگان به ازدواج با کسی که آنها دوست ندارند را مورد انتقاد قرار می دهد . علاوه بر آن تعدادی از مسائل فکری و اجتماعی و سیاسی نیز از خلال شخصیتهای داستان برمی خیزد . داستان " در مسیر حجاز " جمال حسینی در اهداف آموزشی و اصلاحی خود با داستانهای پیشین مشارکت داشته و دعوت به وحدت ملی و ترک شکاف قومی در برابر صهیونیسم و استعمار کرده و سرانجام ناخوشایند کسانی که زمینهای روستای " سته " را به یهودیان فروختند را به تصویر می کشد . داستان " ثریا " از حسینی بیشتر و مستقیم تر به مسأله فلسطین و توطئه های استعمار و صهیونیسم که در کمین آن نشسته اند و همچنین به ترسیم نمودن همکاری شخصیتهای سرخورده محلی و تحلیل فلسفه پوچ آنها در جایز شمردن معامله و همکاری با دشمن می پردازد . این حکایت توانست زنگ خطر را در مقابل وطن پرستان غیرتمند به صدا درآورد . آنچه در این داستان به چشم می خورد آن است که تمامی این داستانها درترسیم شخصیتها و ساختار داستانی خود عموما از میراث مردمی و داستانهای خیالی غربی الهام می گیرند . در این داستانها مشخصاتی که داستان عربی در ابتدای وجودش در مصر و سرزمین شام به واسطه آنها مشخص می شد مانند دوگانگی نمونه در ترسیم شخصیتها و متعرض تصادفی بودن حوادث وارزش قائل شدن برای شعرو... ظاهرو پدیدارشده است .

ب - گرایش ذاتی :

این مورد شامل گونه های متعدد می شود که از مشابهاتی با گرایش اول ( اثرپذیری از تمدن و ذوق مردمی و حکایتهای خیالی غربی ) شروع شده و با مشابهات با گرایش سوم ( گرایش به دید واقع بینانه ) پایان می یابد .

شاید نزدیکترین کار در این مورد ( گرایش ذاتی ) به گرایش اول ، حکایت " امید " از حسن مجیری شاعر و حکایت " در تخت " از محمد عدنانی ( 1946 ) باشد زیرا هر کدام از این دو حکایت کوشیده اند که از مسائل مورد توجه شخصی مؤلفینشان سخن بگویند و بنابراین به ناچار مسائل مورد توجه یک شخصیت عرب فلسطینی در آنها آشکار شده است . حکایت اول درباره زندگی جوانی کوشا و زحمتکش سخن گفته و موقعیت او را در جامعه که در میان چنگال استعمار و بهره کشی زندگی می کند ترسیم نموده است و پیشامدهای داستان روندی عجین شده با بدبختی دارد . حکایت دوم گوشه ای از خصلت یک قهرمان را ترسیم نموده و به صورت مفصل متعرض بیماری خطرناک او می شود تا آنکه خواننده به همراه شخصیت داستان از دردها و نگرانیها و آرزوها و تصورات او رنج برده و پیشامدهای داستان بدون هیچ سرانجام خوشی پایان پذیرفته است .

چه بسا این دو داستان کوشیده اند تا مسائل مورد توجه هموطن فلسطینی را آشکار سازد که دریافته است که برنامه های استعمار صهیونیسم قصد دارند به هر وسیله وطنش را از او سلب کنند . مشخصه داستان دوم ، جرأت پرداختن به این موضوع با اتکاء به دیدی ملی و هشیار می باشد .

ظاهرا داستان فلسطینی در روند پیشرفت خود در دهه 30 و 40 از روند حکایات کم نیاورده و توانسته است به دست خلیل بیدس و همکاران و شاگردانش مثل نجاتی صدقی ، محمود سیف الدین ایرانی ، عبدالحمید یاسین ، محمدادیب عامری و... به شکل خوبی پیشرفت نماید . در ابتدای کار ، مشخصه ذاتی بر داستانها غلبه داشته و پس از آن مانند مجموعه " اول هدف " نوشته محمودسیف الدین ایرانی که در سال 1973 در یافا منتشر شد گرایشات رمانتیک گرفته و گرایش ذاتی به صورت آشکار دیگر مجموعه هایش سایه افکنده و نتوانسته ترجمان دید واقعیتش در کار هنری باشد . این گفته در مورد مجموعه " ده قصه " عبدالحمید یاسین که در سال 1959 منتشرشد و پرداختی رمانتیک را نمایان می سازد نیز صادق می باشد . همچنین این گرایش در مجموعه " کفر " از نبیل خوری ( 1952 ) و مجموعه " شعاع نور و قصه های دیگر " از محمدادیب عامری ( 1953 ) و مجموعه " همراه مردم " از محمود سیف الدین ایرانی ( 1955 ) و دو مجموعه " سایه بزرگ " ( 1956 ) و " داستانهای دیگر " ( 1960 ) از سمیره غرام مجموعه " خورشید و عید " از یوسف جاءالحق ( 1960 ) و مجموعه " چه کم ارزش " نوشته محمود سیف الدین ایرانی ( 1962 ) و " هسته پرتقال " از احمد عنانی ( 1962 ) مجموعه " زمین پرتقال غمگین " از غسان کنفانی ( 1962 ) و مجموعه " کی شب پایان می پذیرد " از ایرانی ( 1965 ) ، مجموعه " جهان از ما نیست " از غسان کنفانی ( 1965 ) مجموعه " ساعت و انسان " از سمیره عزام ( 1962 ) نیز ادامه دارد .

از آنجا که این مجموعه های داستانی از روی احساساتی ذاتی و مشتمل برخاسته اثرمصیبت دردناک فلسطین در پرداختن این مجموعه ها به زندگی بیچارگان و زحمتکشان به صورت حاد و شدیدی درآمده است . بنابراین شخصیتهای فلسطینی داستانها غالبا و عموما یک بعدی بوده و بر یک أسوه در آنها اکتفا شده است . مثل آنچه در چند داستان " نان فدایی " از سمیره عزام و در مجموعه " خورشید دمید " یوسف جاءالحق و مجموعه " هسته پرتقال " احمد عنانی آمده است . احمد عنانی در قصه هسته پرتقال و وضعیت خانواده ای فلسطینی را ترسیم کرده که پس از آسودگی و آرامش زندگی ، به محرومیتی شدید و بدبختی دردآوری گرفتار آمده اند - مادربزرگ پس از آنکه پرتقال را بین صدها نفر توزیع و پخش می کند که نوه های خود را می بیند که بر سر یک دانه برگه پرتقال مشاجره می کنند . آهنگ پناهندگی و بدبختی از برخی داستانهای " زمین پرتقال غمگین " و " جهان از ما نیست " نوشته غسان کنفانی و " ساعت و انسان " سمیره عزام به گوش می رسد . و علی رغم اینکه برخی از این مجموعه ها کوشیده اند تا موضوعات واقعی را که مربوط به مسأله اساسی و محوری فلسطین می باشد مطرح نموده و از مشکلات دیگر که قدری از اهتمام روشنفکران را در خود جمع کرده وضعیت کودکان ، زن و زحمتکشان و کمبودهای اجتماعی و... غفلت ننماید باز هم راه پرداخت این داستانها به این مسائل اسیر یک دیدگاه و نگاهی عموما رمانتیک می باشد .

کوشش و تلاش و کار نمایشی را که اسحاق حسینی در سال 1943 بنام " یادداشتهای مرغ " منتشر ساخت می توان به دلیل دید نمونه ای که او بر شخصیتهای حکایتش و روند حوادث و پیشامدهای آن تحمل کرده است در چارچوب گرایش ذاتی به شمار آورد . در حالی که تفکرات ملی نویسندگان را به خود واداشته " یادداشتهای مرغ " با روشی قابل فهم به خطرات فراگیری که میهن را تهدید می کند پرداخته بود و به سویمحبت و ملی گرایی و همکاری و اخلاقی و ایثار دعوت کرده و به روشهای استعمار که بنیان تفرقه و شکاف را پایه گذارده و مسائلی منفی را در پی دارد حمله کرده است .

ج - گرایش واقعی :

این گرایش بین دید رمانتیک و دید واقعی می باشد و از آنجا که جدا نمودن قطعی بین تصورات هنری گوناگون امری غیرممکن می باشد می توان از خلال غلبه یک تصور بر تصور دیگر به آنها اشاره نمود .

داستان در زمینه هنری یک تحول حقیقی را محقق ساخته و طی آن مشخصات تجربه های اول از آن منتفی شده و دردها و تعمق نویسندگان در شخصیتهای داستانهایشان پنهان گردید و عناصر مختلف هنری در خدمت سازندگی هنری قرار گرفت . همچنین نویسندگان به تدریج توانستند که بر زمینه دید هنری سیطره یافته و تصورات خود را تعریف و معین نمایند و تجربیات شخصی خود را در کارهای هنری پیشرفته حفظ کرده و بدانها دست یازند . از این موارد می توان به نمونه کم کردن جای پاهای حماسه رمانتیک که در کارهای دهه 40 و 50 آشکار بود اشاره کرد . بذرهای واقعیت در هر کدام از مجموعه های " از وحی واقع " از امین فارس ملحس ( 1952 ) و " خواهران غمگین " از نجاتی صدقی ( 1953 ) و " کمونیست میلیونر " از نجاتی صدقی ( 1963 ) بروز کرده است و شاید حکایت " شش روز " حلیم برکات سوری الاصل تعبیری آشکار از ثر فکر وجودی بر مؤلف آن باشد زیرا از خلال پرداختن حکایت به یک موضوع واقعی مربوط به چارچوب فرهنگی نبرد بین اعراب و دشمنانشان یک نوع فردیت به طور آشکار بروز کرده است . این حکایت از روش و صورت رمزی و نمایشی و از تعدادی وسائل امتحان و آزمایش استفاده برده است . حکایت " ماهیگیران در خیابانی باریک " از جبرا ابراهیم جبرا که در سال 1960 به زبان انگلیسی نشر یافت کمتر از وسائل امتحان و آزمایش سود برده و در طرح مشکلات اساسی تمام هوطنان عرب به ویژه هموطنان فلسطینی روشن تر می باشد . و در نهایت به طرح مشکل پیوند تنگاتنگ بین مسأله فلسطین و مشکلات فرهنگی در وطن عربی می رسد . حکایت اول جبرا بنام " فریاد در شب دراز " که در تابستان 1942 نوشته شده و در سال 1955 منتشر شد به شکل تفاوتهای اجتماعی و اقتصادی و روحی بین زحمتکشان ( که به زور نان خود را به دست آورد ) و فئودالها پرداخته است . غسان کنفانی حکایت اولش " مردانی در خورشید " را در سال 1963 نوشته و پیمانی هنری و مهم در برملا نمودن مبارزه طلبیهای مختلفی که خلق فلسطین با آنها رودر روست به شمار می رود . این حکایت توانسته است سوالهای سیاسی مهمی درچارچوب هنری مناسب برانگیزد و توانسته خوانندگانش را بر آن دارد که همراه ابی خیزران رانندهو یا همراه فرمانده شکست خورده فریاد برآورند که : چرا در ساخت دیوارهای سد دقت به خرج ندادید ؟ کلمه های غسان همچنان معادله اساسی در نمایندگی یک کار هنری از مسأله ای خاص در چارچوب عمومی انسانی آن را با خود حمل می کند . یک سال پس از اعلام انقلاب فلسطین ( 1966 ) داستان دوم او " چه برای شما می ماند " آمده و پیمان هنری دیگری گشت که موضع جدیدی در مسأله که نمایانگر قطعی بودن رویارویی بود را به ثبت می رساند . شاید مهمترین چیزی که در این حکایت وجود دارد مناسب و موافقت بین دید عمیق به مسأله و چارچوب هنری آن است . پیروزی حامد بر سرباز صهیونیست در رویارویی که به حامد تحمیل شده بود لحظه درخشش کمیاب و نادری می باشد . در حالی که سه فلسطینی در یک آبگیر می میرند در اینجا مرگ در حال تشنگی به این سرباز صهیونیست تحمیل شده و این مقابله قطعه هنری و زیباست . غسان مجموعه داستانی خود به نام " از مردان و تفنگها " را در سال 1965 و با الهام از نظریه مبارزه جویی و نبرد مسلحانه نوشته و داستان " بازگشت به حیفا " او در سال 1968 ضرورت رویارویی بین فلسطینیان و اسرائیل جهت رسیدن به حق در چارچوب ارتباط و علاقه به وجود آمده بین فلسطینیان - خواه آنان که از سال 1948 تحت سلطه حکومت اسرائیل بوده اند و یا آنان که در سرزمینهای عربی همجوار زندگی می کردند - را بیان می کند . داستانهای غسان کنفانی آمده است تا به مسأله در چارچوب واقعی آن و زاویه های متعددی که هر کدام از آنها در تحلیل مسأله یک تحلیل واقعی با استناد به دید هنری تکامل یافته نموده اند بپردازد . نمونه این مطلب ترسیم علاقه بین زمین و مردم در حکایت " بازگشت به حیفا " می باشد . قهرمان فلسطینی را رو در روی کسی قرار داده که خانه اش را اشغال کرده است و مسائل روانی و تربیت عربی و یهودی را تحلیل می کند . آنگاه که شکست به حکایت نویسان الهام کرد که از شکست بنویسند حکایت " کابوس " امین شنار در نتیجه شکست مهلک سال 1967 پدید آمد و به این شکست در چارچوب حل صلح آمیز پرداخته است . نویسنده در این حکایت از روش خطابی و گفت وگوی مستقیم با خواننده دوری جسته است و زبان رمز و کنایه را به خدمت گرفته تا آنچه را که می خواهد بگوید .

امیل حبیبی در حکایتش بنام " ششگانگی روزهای ششگانه " که در سال 1967 منتشر ساخت کوشید تا به اوضاع فلسطین در زمانها مختلف و اوضاع و احوال گوناگون بپردازد . مؤلف این حکایت به صورت 6 قطعه و یا داستان کوتاه دارای عناوین جداگانه نوشته و چیزی که این 6 داستان را به هم مرتبط می سازد جو روز پنجم ژوئن می باشد این داستانها آثار این روز در اعراب سرزمین اشغالی را ترسیم کرده و نمونه ای اصیلو پخته از ادبیات انسانی و هنری مقاومت گردیده است . حکایت " ام سعد " غسان کنفانی واقعیت جدیدی را که فرد فلسطینی به رویارویی مستقیم خود با دشمنش کشانده و رسانده است آشکار می نماید . فرد فلسطینی که بین پناهنده بودن و رزمنده بودن تفاوت قائل بوده و نبرد را انتخاب کرده است زیرا که کار یک پیشمرگ آن چنان که داستان می گوید تنها راه آزادی و رهایی می باشد . غسان این مفهوم را در شخصیت ام سعد نمونه زنی که نماینده نوع خاصی از زنان و در همان حال نماینده جنس زن می باشد ترسیم نموده است . این زن به صورت یک رزمنده در قلب یکی از اردوگاههای لبنان زندگی می کند و حوادث بر او اثر گذارده و او نیز در ساخت این حوادث شرکت می کند .

غسان کمی قبل از ترورش برنامه و نقشه ای برای سه حکایت خود بنامهای " عاشق ، کوروکر ، گلابی ماه آوریل " ریخته بود . او در داستان اول به شخصیت یک فرد فلسطینی سرکش و انقلابی بر ضد نیروهای اشغال انگلیسی و سلطه گران صهیونیست در قبل از سال 1948 می پردازد و در داستان دوم تمامی جوانب مثبت و منفی شخصیت یک پناهنده پس از سال 1948 را ترسیم می کند . غسان در حکایت سوم خود فراتر رفته و شخصیت یک فلسطینی را که متصف به مبارزه جویی و مقاومت پس از جنگ 1976 است را پدیدار می سازد . این سه داستان دگرگونی مسأله فلسطین در جریان حوادث واقعی که در شخصیت فلسطینی متأثر از حوادث مثبت و منفی اثر می گذارد را بیان می کند . غسان می کوشد تا در این داستانها مقاومت اصیل و ریشه داری را که در درون هر شخصیت فلسطینی نهفته است ترسیم نماید . این مقاومت به دلیل شرایط زور حاکم تا ظهوری جدید و قوی و مبارز طلبی دیگر نهفته باقی می ماند .

جبرا ابراهیم جبرا در سال 1970 در داستان خود به نام " کشتی " به مسأله فلسطین در یک چارچوب فراگیر می پردازد . در این حکایت ، ودیع عساف قهرمان ماجرا نشانه های شخصیت واقعی یک انسان تکامل یافته را داشته و جو طبقه بورژوا و هم و غم آنها و فهم و ادراک و علم آنها و ویرانگریهای آنان را ترسیم نموده و او در حالی که گذشته را یادآور شده و چشم به صورت آینده دارد خصوصیت بورژوازی فلسطینی را به دلیل فرهنگ و ثروت و تمدن و نکات روشن آن مقدم داشته است .

حکایت " در جستجوی ولید مسعود " از جبرا ابراهیم جبرا در سال 1978 یک دگرگونی و تحول حقیقی در تمامی هنر حکایت نویسی فلسطین به ویژه هنر خود جبرا به وجود آورد . این حکایت در پرداخت موضوعات خود و جهت روشن نمودن جهان حکایت ، به تعدادی از شخصیتهای فلسطینی متوسل شده است و همچنین به تناقضات اوضاع عمومی واختصاصی فلسطین پرداخته و انتخاب آخر قهرمان را مخفی و پنهان شدن می داند و شاید این مخفی شدن به ضرورت تبدیل مناقشات منفی فلسفی به تلاش عملی برای مبارزه مسلحانه در جهتی که شایسته است اشاره باشد . تعدادی از نویسندگانی که نوشتن را در دهه 60 آغاز کردند توانستند به داستان در چارچوبی با غلبه دید رمانیتک بپردازند . این نوع پرداخت در نوشته های نواف ابوالهیجا ، توفیق فیاض ، یحیی نحلف ، صبحی شحروری ، محمدالخطیب ، فایز محمود ، محمود شقیر ، خلیل السواحری ، نمر سرحان ، رشادابوشاور ، ولید رباح و... دیده می شود . طولی نکشید که در کارهای برخی نویسندگان گرایش به تخطی از این مرحله به واقع بینی متکاملتری پدیدار شد ، حکایت " زشت رویان " از توفیق فیاض ( 1964 ) پرداختی است به یک رابطه عاشقانه بین دو نوجوان که منتهی به جدایی شده و داستان رانده شده از نواف ابوالهیجأ ( 1966 ) تصویری از زندگی یک جوان پناهنده فلسطینی است که به مقتضای شغل مکانیکی خود با خانمی از طبقه ای مرفه ارتباطی شدید و تنگاتنگ پیدا می کند . رشاد ابوشاور نیز دو داستان " گریه بر سینه معشوق " ( 1974 ) توانسته به مسائل واقعی پرداخته و اشتباهات مقاومت و نکات منفی آن را در پس از سال 1970 مورد انتقاد قرار داده و کوشیده است تا معایب برخی فرماندهان مقاومت را ترسیم نماید . حکایت دیگر رشأابوشاور به نام " عاشقان " ( 1977 ) به صورت یک تحول حقیقی درآمد زیرا ابوشاور در این داستان کوشیده است تا به عنوان یک فرد آگاه به مسأله و بدون هیچ تعصب و انفعالی وارد مسأله شود . رویدادهای این حکایت در اردوگاههای پناهندگان در منطقه اریحا و برخی شهرها و روستاهای کرانه غربی و در فاصله زمانی چند ماه قبل از شکست ژوئن 1967 تا پس از درگیری و بعد از آنکه اسرائیل بر تمامی فلسطین سیطره یافته دور می زند و قهرمان حکایت معلمی از پناهندگان سرزمینهای اشغالی در سال 1948 می باشد که علی رغم تحمل شرایط محیط بر فلسطین کاری فداکارانه به او نسبت داده شده و آنگاه که کرانه غربی اشغال شد چهره چریکی و فدائی خالص او به عنوان فرزندی از مردم با تمامی مشکلات و رنجها و دردها و مهارت و هوشیاریش پدیدار شد . او در جامعه بدبختی رشد کرده و بزرگ شد و در این حکایت به صورت رودررو به عنوان انسانی که مسأله ای را به دوش کشیده و از حقایق آن رنج می برد ظاهر شده است .

توفیق فیاض توانست ابزار هنری خود را تحول بخشیده و حکایت مستند خود تحت عنوان " گروه 778 " را در سال 1974 منتشر نماید این حکایت ، داستان واقعی گروهی چریک را بیان می دارد که در داخل سرزمین اشغالی عمل می کرده و نویسنده با رعایت امانت و صداقت اعمال این گروه را ثبتکرده است . این حکایت آن چنان که قهرمانان این گروه در زندانهای فلسطین اشغالی به مؤلف گفته اند ثبت اولین و بزرگترین و خطرناکترین گروه چریکی سرزمین اشغالی می باشد و مردان این گروه از ملوانانی هستند که اشغال فلسطین آنها را به درد و رقت آورده و آنها از یأس رو به میگساری آورده اند . این افراد نشانگر اعراب سرزمینهای اشغالی در سال 1948 یعنی کسانی است که بالاخره از اینکه دستی عرب آنها را نجات بخشد مأیوس شده و احساس کردند که آنها بدون آنکه کسی یادی از آنها بکند ضایع شده اند به همین دلیل پس از پدید آمدن مقاومت فلسطین در سال 1965 دست خود را به طرف آن دراز کرده جرأت انجام چند عملیات را یافته تا آنکه مزدوران جاسوسی اسرائیل در نتیجه نزاع بین سازمانهای فلسطینی بر سر ادعای پیروزیها و قهرمانانشان توانستند آن را کشف کند . توفیق فیاض در کارهای دیگرش مثل دو مجموعه داستانی اش به نامهای " خیابان زرد " و " بهلول " و در حکایت دیگرش بنام " معشوقه من ، میلیشیا " نیز به مسأله فلسطین به طور واقعی می پردازد هنر قصه پردازی نواف ابوالهیجا در دهه 70 شکوفاتر و آن چنان که از مجموعه های داستانیش بنام " گذرگاههایی تنگ به غمهای فلسطینی " ( 1971 ) و " ضربه به سر " ( 1974 ) و " اگر تو امشب تنها بودی " ( 1978 ) آشکار است به اتخاذ اشکال تجربی میل پیدا کرده و در ترسیم شخصیتهای داستانش به ارتباط تنگاتنگ عاطفی و موثر آنها با زمین مایل می باشد .

امیل حبیبی در حکایتش به نام " وقایع در مخفی شدن سعیدابی النحس... " ( 1974 ) توانسته به مسأله فلسطین با اسلوبی واقعی نمایشی بپردازد . شخصیت فلسطینی در اینجا در پرتوی واقعیتش و به دور از خود بزرگ بینی و بزرگی طلبی که او را صورت انسانی و واقعی دور می کند زندگی می کند این حکایت همچنان که از عنوانش پیداست بین خودش و بدبینی ، بین سازش با حکومت و چه بسا ظاهرا دوستی با او و دوستی درونی و باطنی وطن جمع کرده است . این حکایت تصویری از یک انسانی است که اوضاع زمانه او را ناچار ساخته تا با نظام مسلط بر زمینش معامله برخورد داشته باشد و این رفتار و برخورد در برخی اوقات بایستی حکیمانه و با نرمی و گاهی اوقات نیز به همراه دوستی اجباری باشد . به همین ترتیب این داستان توانسته است که پرداختی سیاسی را تحت فرمان صورتی عمیق و انسانی درآورد . و شاید همین مطلب راز گردآمدن بیش از حد منتقدین و بررسی کنندگان بر سر این حکایت باشد که گاهی آنها را برانگیخته تا در نقدهای خود بر این حکایت جود و سخاوت به خرج داده و صفات نادر و مشخصه ای را بر این حکومت پوشانده است . به طور کلی می توان گفت که این حرکت تحول حکایت عربی را به طورکیفی افزایش داد .

هنوز نیز داستان پردازان و قصه نویسان فلسطینی چه آنان که سابقه نثر کارهایشان را دادند و چه جوانانی که برای اولین بار آثارشان را منتشر می سازند به انتشار آثارشان ادامه می دهند . تعدادی از آثار داستانی و حکایتی نویسندگانی که در دهه های 50 و 60 سابقه انتشار یافتند منتشر شده است از آنجمله : نبیل خوری حکایتهای خود تحت عناوین چراغ کبود ( 1959 ) رقاص روی شیشه ( 1958 ) و محله نصاری ( 1969 ) را منتشر نموده و نجوی قعوار نیز مجموعه های داستانی خود تحت عناوین " دیدار " 1973 و جاده های چراغها و پیمانی از بیت المقدس ( 1978 ) و " بهار ازآن کیست " ( 1963 ) و سلوی البنانیز مجموعه داستانی خود تحت عنوان " روی دیگر " ( 1974 ) و دو حکایت خود به نامهای " عروسی پشت رود " ( 1972 ) " آمده از فاصله ها " را منتشر نموده اند . سحر خلیفه نیز نوشته های " ما هنوز کنیزهای شما هستیم " ( 1974 ) و " بردبار " ( 1976 ) را به انتشار درآورده است . از رشادابوشاور نیز علاوه بر مجموعه های داستانی گفته شده اش ، مجموعه های " یادبود روزهای گذشته " ( 1970 ) و " خانه سبز سقف آجر " ( 10974 ) و " درختان بر روی دفترها نمی رویند " ( 1975 ) و " مهر البراری " ، ( 1917 ) منتشر شده است .

از هارون هاشم رشید نیز حکایتش تحت عنوان " سالهای عذاب " و از ولید رباج مجموعه های داستانیش به نام " صدای ضرب تنها بر روی چادر خیمه " و " نقشهایی بر روی دیوارهای سلول زندان " ( 1974 ) و " شیطان اردوگاه " ( 1977 ) منتشر گردید و حکایت " نجران زیرصفر " ( 1977 ) و در مجموعه داستانی " کسی که سفر نکرد " ( 1975 ) و " مهره " نیز از یحیی برجای ماند .

از محمود شقیر نیز دو مجموعه داستانی به نامهای " نان دیگران " ( 1975 ) و " فرزند فلسطینی " و از خلیل سواحری نوشته " قهوخانه باشوره " ( 1975 ) و از امتثال جویدی داستان " درخت صبور " ( 1972 ) منتشر شده است .

سهمی را که تعدادی از قصه نویسان و حکایت پردازانی که در دهه 60 و 70 پدید آمدند مثل نمرسرحان ، یوسف ضمرة ، ابراهیم العیسی ، زکی العیلة ، احمد عودة ، صالح ابواصبع ، افنان القاسم ، توفیق المبیض ، عبدالله الدنان ، مفید نحلة ، ولیدابوبکر و... در این داستانها دارند بایستی به داستانهای فوق الذکر اضافه نمود .

نویسندگان در دهه 70 تأثیرپذیری از گذشتگان خود که راه را به سوی ادبیات داستانی جهانی را برای آنها هموار نمودند به پرداختن به مسائل واقعی تمایل پیدا کرده و این امر باعث شده که آنها تحت تأثیر تجارت جدیدی که از دهه 50 در قاره اروپا پدید آمد قرار بگیرند .

شاید شخصی پیگیری کننده ای که موضوعات اساسی را دنبال کرده و به داستان فلسطینی پرداخته ملاحظه نماید که این داستانها با زنجیره های قوی به مسأله فلسطین متصل و مربوط می باشند و به همین دلیل برای نویسنده فلسطینی سخت و شاید غیرممکن است که در بیشتر احوال بر هم و غمهای درونی خود تسلط کاملی داشته باشد که این مانع رسوب و نفوذ این آلام درونی به موضوع نوشته اش باشد اما این حالات درونی او در صورتی پخته و بنا بر حساب کار هنری بروز نکرده بلکه به صورت یک لطافت و نرمش حقیقی که او را با نبض و ضربان حیاتی و خونی جوشان و روحی که در خلال موضوع به آرزوی جادوانی نمودن آن مطلب سرایت نماید به دنبال خود می کشد پدید می آید .

هر شخصی که در گسترده داستان فلسطینی تأملی داشته باشد این مساحت را به صورت آشکاری وسیع می بیند . در دوره اخیر تعدادی از نویسندگان جوان در تمامی اماکنی که فلسطینیان وجود دارند به داستان نویسی روی آورده و حتی قلم برخی افراد که اهتمامی به قصه نویسی نداشته اند به داخل شدن در این میدان کشیده شده است از آن جمله آثاری است که تعدادی از شاعران مانند هارون و علی هاشم رشید ( دو برادر ) ، امین شنار ، معین بسیسو ، عزالدین المناصره و... به وجود آورده اند .

مآخذ :

  1. اسد ، ناصرالدین : خلیل بیدس رائد القصة العربیة الحدیثة فی فلسطین ، قاهره 1963 .
  2. أشتر ، عبدالکریم : دراسات فی أدب النکبة ، دمشق 1975 .
  3. سعافین ، ابراهیم : الروایة فی فلسطین فی عهد الانتداب ، عمان 1980 .
  4. ابوالشباب ، واصف : صورة الفلسطین فی القصة الفلسطینیة المعاصره ، بیروت 1979 .
  5. ابواصبع ، صالح : فلسطین فی الروایة العربیة ، بیروت 1975 .
  6. یاغی ، عبدالرحمن : حیاة الأدب الفلسطینی الحدیث حتی النکبة ، بیروت 1968 .
  7. یاغی ، هاشم : القصة القصیرة فی فلسطین الاردن ، قاهره 1966 .
  8. ابومطر ، احمد : الروایة فی الأدب الفلسطینی ، بغداد 1980 .
  9. عودات ، یعقوب : من أعلام الفکر و الأدب فی فلسطین ، عمان 1976 .