خانقاهها ، رباطها و گوشه ها
پس از فتح بیت المقدس توسط مسلمانان ، تعداد بسیاری ازصحابه و تابعین و زاهدان و عابدان و صالحان برای گوشه نشینی و عبادت در مسجدالاقصی و اطراف آن به فلسطین آمدند . و از آن جمله قبیصة بن زؤیب ، عبدالله بن محیریز ، هانی بن کلثوم ، ام الدرداء هجیمه دختر حیی همسر أبی الدرداء صحابی بودند و با فقرا و مستمندان می نشست ، و به آنان احسان می نمود . این زاهدان زندگی ساده ایی داشتند ، و در جایگاههای مخصوص گوشه نشینی و عبادت برای عبادت و ذکر خداوند اقامت داشتند . در سده دوم هجرت تعداد بسیاری از صوفیان به سرزمین مقدس فلسطین آمدند ، که در رأس آنان ام الخیر رابعة دختر اسماعیل عدویه ( وفات 185 ه - ) ، و بشرحافی ( 150 ، 227 ه - ) ، و ذوالنون مصری ( ت 245 ه - ) ، و ابراهیم بن أدهم ( ت 161 ه - ) ، و سری بن مغلس سقطی ( ت 253 ه - ) بودند .
صوفیان در أصل به طور فردی بودند ، سپس در سده سوم هجری ( نهم میلادی ) دور هم گرد آمده و منظم شدند . اما طریقت صوفیه در سده ششم هجری ( دوازدهم میلادی ) رواج پیدا کرد . فراوانی ظهور فرقه های صوفیه ، به ویژه در " القدس ، الخلیل و نابلس " از همین سده آغاز شد .
مشهورترین فرقه های صوفیه که راه خود را در فلسطین یافت فرقه " رفاعیه " بود ، که آن را أحمد بن علی رفاعی ( 512 - 578 ه - ) تأسیس نمود . فرقه هایی نیز در قدس و " الخلیل " و " نابلس " و دیگر شهرها داشت . و طریقت " وفائیه " که آن را محمد وفای شاذلی ( 702 - 765 ه - ) تأسیس نمود . طریقت وفائیه شعبه ای از طریقت " شاذلیه " بود که ابوالحسن شاذلی ( 593 - 656 ه - /1196 - 1258 م ) آن را تأسیس کرد . و در سده هشتم هجری وارد فلسطین شد ، و در قدس دو فرقه داشتند . و طریقت " قادریه " که عبدالقادر گیلانی ( 470 - 561 ه - ) آن را تأسیس نمود و شاخه های بسیاری در مناطق مختلف فلسطین داشت . و طریقت " احمدیه " منتسب به أحمد یدوی که در شهر " طنطا " به سال 675 ه - وفات یافت . این طریقت در قدس و " غزه " و دیگر شهرها شاخه هایی داشت . و طریقت " قلندریه " که در سده هفتم هجری وارد فلسطین شد ، و در قدس یک شعبه داشت که آن را قلندر یوسف عربی اسپانیایی تأسیس کرد . و طریقت " بسطامیه " که ابویزید بسطامی صوفی ( ت 294 ه - /906 م ) آن را بنیانگذاری کرد ، شعبه هایی نیز در " نابلس " و " الخلیل " و قدس داشت . و طریقت " نقشبندیه " که بنیانگذار آن محمد بهاءالدین نقشبند نجاری ( 717 - 792 ه - /1317 - 1389 م ) ، بوده و یک شعبه در قدس داشت و در سده هشتم به وجود آمد . طریقت " مولویه " که آن را جلال الدین رومی ( 604 - 672 ه - /1207 - 1273 م ) در " قونیه " در سرزمین آناطولی تأسیس نمود و اهمیت سیاسی و اجتماعی زیادی در کشور عثمانی داشت . طریقت مولویه یک شعبه در قدس داشت که دولت از آن پشتیبانی می نمود . طریقت " شاذلیهیشرطیه " که علی نور الدین یشرطی آن را ( 1208 - 1316 ه - /1793 - 1898 م ) تأسیس کرد ، و در قدس و " عکا " و " نابلس " شعبه هایی داشت ، و هنوز هم پیروانی در مناطق مختلف فلسطین به ویژه در " طوباس " و " غزه " و " طلوزه " دارد .
جنبش صوفیه به طور ویژه در آغاز حکومت ممالیک در فلسطین از سده هفتم هجری/سیزدهم میلادی آغاز شد و در سده هشتم هجری/چهاردهم میلادی به اوج خود رسید ، که در این سده بیشتر از نیمی از خانقاهها و گوشه ها و رباطها را در فلسطین برپا شد . نکته قابل ذکر این است که حکومت ممالیک از همان سالهای اول حکومت سلطان برقوق ( 784 - 801 ه - /1382 - 1398 م ) صوفیان به ساختن خانقاهها و مدارس نمود . وقفنامه سلطان برقوق که بین سالهای 788 - 797 ه - /1386 - 1395 م نوشته شده روشن می سازد که صوفیها برای شرکت در حلقه های ذکر حقوق دریافت می کردند . طبیعی است که تأسیس خانه های صوفیه به همین علت در سده نهم هجری/پانزدهم میلادی به طور گسترده ادامه داشت . تعداد صوفیان و خانه های ایشان در دو سده دهم و یازدهم هجری افزایش یافت . در این مدت فقط در شهر قدس شعبه های هفتاد طریقت وجود داشت . از سده یازدهم تا سیزدهم هجری نیز مناطق مجاور حرمین شریفین در قدس و الخلیل مملو از مردان طریقتهای صوفیه بود . جهانگرد ترک " اولیاچلبی " می گوید که تعداد مدارس و گوشه ها در قدس در سده یازدهم هجری سیصد و شصت باب بوده است .
بیشتر خانقاهها و رباطها و گوشه ها در دو شهر قدس و الخلیل متمرکز بودند ، و شهر نابلس بعد از این دو شهر در مرتبه دوم قرار دارد . با وجود این که تأسیس گوشه ها و رباطها و خانقاهها در سده های اولیه اسلامی شروع شده بود ، در حال حاضر هیچ اثری از این بناها نمانده است . از موارد استثنایی و کمیاب آنها گوشه " ادهمیه " در قدس است که هنوز هم به ابراهیم بن ادهم صوفی ( ت 161 ه - ) منسوب می باشد . اما بیشتر گوشه های معروف که هنوز آثار بسیاری از آنها مشخص می باشد به دوران ممالیک برمی گردد . اینان علاوه بر تأسیس بنیادهای جدید در تعمیر و نگهداری گوشه ها و بناهایی که قبلاً بوده است سعی فراوان داشتند . بسیاری از گوشه ها جز نام و نام بنیانگزاران چیزی درباره آنها موجود نیست . و بیشتر اطلاعات به دست آمده درباره گوشه ها و خانقاهها و رباطهای قدس می باشد ، باوجود این اینها نیز کم اند . مجیرالدین حنبلی نویسنده کتاب " الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل " در سده نهم هجری ( نک : عبدالرحمن بن محمدبن عبدالرحمن العلیمی ) از کمی اطلاعات به دست آمده درباره گوشه ها و رباطهای " الخلیل " شکوه داشت ( نک : الخلیل ، گوشه ها ، تکایا و رباطهای - ) .
علی رغم اینکه گوشه ها و خانقاهها و رباطها تنها به صوفیان منحصر نبودند ، زیرا که زاهدان و عابدان از صدر اسلام آنها را بنیاد می کردند ، این بنیادها در دوران میانه ارتباط بیشتری با آنهاداشتند ، و علی رغم آمیختگی و شباهت در نامگذاریها ، چون خانقاهها و تکایا و گوشه ها و رباطها بریک بنیاد اطلاق می شد ، در عین حال اختلافی هم میان این بنیادها وجود داشت :
محتویات
الف - خانقاهها :
" خانقاه" یک کلمه فارسی است ، و بر ساختمانی که برای جای دادن صوفیانی که در آن برای عبادت اقامت دارند اطلاق می شود . خانقاهدر دوران عثمانی " تکیه " نامیده شد . این ساختمانها از سده پنجم هجری در جهان اسلامی تأسیس شدند . اولین آنها در حدود سال 400 هجری تأسیس شد . خانقاهبزرگترین خانه صوفیه می باشد . و غالبا یک مقام رسمی در دولت داشت ، چرا که خود دولت مخارج آن را به عهده داشت ، و مشایخ را با فرمان پادشاه تعیین می نمود . صوفیان به طور دائم در خانقاهها ساکن بودند و حقوق معینی می گرفتند . خانقاهنیز بنیادی برای آموزش مذهبی بود . و کسانی که در آن اقامت داشتند ، باید با تعهدات مقرر به عبادت و ذکر و درس بپردازند .
[[ پرونده : | کنوزالقدس ، ص 191 ]]
[[ پرونده : | در خانقاه فخریه که توسط دولت اشغالگر کتیبه عبری روی آن نصب شده است ]]
اولین خانقاهی که در قدس تأسیس شد - اگرچه خانقاههای صوفیه به معنای دقیق آن نبودند ، زیرا کوچک بودند - خانقاههای فرقه " کرامیه " پیروان محمد بن کرام ( ت 255 ه - ) بود . مقدسی جغرافی شناس ، به این خانقاهها در گفتار خود درکتاب " احسن التقاسیم " اشاره می نمود : " خانقاهعبادتگاه کرامیان در " ایلیاء " و بیت المقدس بود ، مردمانی از کرامیه دارای خانقاهو مجالس می باشند " . آدم متز A . Metz به آنچه ابوالفداء در حوادث سال 255 ه - /868 م ذکر نموده و با تأکید می گوید : " محمد الکرام " در قدس وفات یافت ، و خود او اولین خانقاهکرامیها را در قدس تأسیس نمود .
ولی اولین خانقاهی که در فلسطین تقریبا به خوبی شناخته شده است و هنوز هنم تا به حال وجود دارد خانقاه" صلاحیه " است ، که صلاح الدین ایوبی آن را در قدس سال 583 ه - /1187 م تأسیس نمود . وقفنامه آن سال 585 ه - /1189 م نوشته شده . در سال 588 ه - 1192 م صلاح الدین بسیاری از املاک از آن جمله حمام و فر و مغازه ها و برکه ها و زمینهای کشاورزی را که در منطقه ای خارج محدوده قدس بود وقف آن نمود . مقام شیخیت خانقاهاز جمله مناصب بلندپایه شهر قدس بود ، و شیخ آن به وسیله فرمان کتبی سلطان تعیین می شد .
از دیگر خانقاههایی که صلاح الدین احداث نمود ، خانقاهی است در روستای " حطین " . تأسیس آن پس از پیروزی سال 582 ه - 1187 م بود ، و بر روی گور یکی از اولیا بنا شد . صلاح الدین یک شخص مغربی را به عنوان شیخ آن تعیین نمود . از جمله کسانی که سرپرستی این خانقاهرا در سده هشتم هجری/چهاردهم میلادی برعهده گرفتند " شیخ الربوه دمشقی " بود ( نک : محمد بن ابی طالب الأصاری ) . در سده یازدهم هجری/هفدهم میلادی بیش از صد درویش در این خانقاهاقامت داشتند .
بیشتر خانقاههای معروف فلسطین در شهر قدس می باشد . و اغلب آنها خانقاهو در عین حال مدرسه بوده است . مهمترین خانقاههای قدس بدین شرح می باشد :
- خانقاه دواداریه :
نزدیک دروازه " العتم " واقع شده . و امیر علاءالدین سنجر آن را برای سی نفر از صوفیان عرب و عجم سال 695 ه - /1295 م وقف نمود . در عین حال مدرسه هم بود .
- خانقاه کریمیه :
نزدیک دروازه " حطه " است و صاحب کریم الدین بن عبدالکریم بن المعلم هبه الله سال 718 ه - /1318 م آن را وقف نمود . ابن بطوطه درسال 726 ه - /1325 م از آن بازدید نموده و آن را خانقاهبه حساب آورده است ( مدرسه هم بود ) .
- خانقاه تنکزیه :
نزدیک دروازه " السلسله " است و امیر تنکز ناصری در سال 729 ه - /1328 م آن را تأسیس نمود . این خانقاه مدرسه و جایگاه حدیث و خوابگاه یتیمان نیز بوده است .
- خانقاه فخریه :
در جنوب غربی دروازه حرم واقع شده . قاضی فخرالدین ابوعبدالله محمد بن فضل الله سرپرست سپاهیان اسلامی که درسال 732 ه - /1331 م در گذشته است آن را وقف نمود . مدرسه و خانقاهبوده ، صهیونیستها در سال 1969م آن را ویران نمودند .
- خانقاه أسعردیه :
در شمال رواق شمالی حرم قرار گرفته ، و خواجه مجدالدین أسعردی در سال 771 ه - /1368 م آن را وقف کرد . مدرسه و خانقاهنیز بود .
- خانقاه منجکیه :
نزدیک دروازه " الناظر " است و امیر منجک نماینده شام سال 762/1360م آن را وقف نمود . خانقاهو مدرسه نیز بود .
- خانقاه مولویه :
در کوی سعدیه واقع است ، و دولت عثمانی برای پیروان طریقت مولویه آن را سال 995 ه - /1586 م احداث نمود ، و به تکیه و گوشه مولویه نیز معروف بود .
[[ پرونده : | کنوزالقدس ، ص 149 ]]
ب - رباطها :
رباط در اصل خانه مجاهدین است ، ولی صوفیان این کلمه را بعدا به معنایی خانقاهبه کار بردند ، بر اساس اینکه مشغول جهاد نفس می باشند . اولین رباطهای نظامی تأسیس شده در سوریه و فلسطین در سده دوم هجری بود . ولی اهمیت آن پس از سده سوم هنگامی که موقعیت مسلمانان تثبیت شد کاهش یافت . ولی " مقدسی " یادآور شده است که بسیاری از رباطها که با برج و بارو دژبانی می شدند هنوز هم در کناره های فلسطینی در سده چهارم وجود دارد . این رباطها در شهرهای " غزه " ، " میماس " ، " عسقلان " ، " ماهوز " ، " أسدود " ، " یبنة " ، " یافا " و أرسوف " بود . پس از آن با شروع جنگهای صلیبی رباطها اهمیت خود را باز یافتند ، بسیاری از آنها در سده هفتم هجری و پس از آن به عنوان برج مراقبت احداث شد . ( نک : دژها و برجها ) .
ولی همه رباطها این چنین نبوده ند . رباطهای قدس والخلیل پس از خروج صلیبیها در خدمت هدفهای نظامی نبود ، بلکه هدف اساسی اصلی آنها ایجاد جایگاهی برای اقامت حاجیان و زائران بود . نوشتجاتی که هنوز هم در برخی از این رباطها باقی مانده است به این هدف اشاره می نماید . در این رباطها به زائران تعلیمات مذهبی داده می شد ، و از نظر روحی آنان تقویت می شدند تا هنگامی که بسیج جهاد داده می شد به صورت سربازان جنگجو در آیند . در دوران عثمانی بسیاری از رباطها ، پناهگاهی برای فقرا اعم از زن و مرد در آمد ، که در آنهابه آنان غذا داده می شد ، و کمکهای گوناگون به مصرف می رسید . رباطها علاوه بر کارهای اجتماعی و سیاسی کانون تعلیم صوفیگری نیز بود . در برخی از آنها کتابخانه هایی وجود داشت . در حالی که صوفیان در خانقاهها به طور دائمی و یا موقت اقامت می ورزیدند ، زائران رباطها مدت نسبتا کوتاهی در آنها
[[ پرونده : | نمای داخلی رباط منصوری ]]
اقامت می کردند ، ولی تشخیص خانقاهها از رباطها در بسیاری از اوقات آسان نبود . ابن جبیره می گوید : دو کلمه خانقاهها و رباطها هنگامی که او از سوریه در سده ششم هجری/دوازدهم هجری بازدید می نمود بدون تفریق و تشخیص به کار برده می شد . مشهورترین رباطهای معروف فلسطین رباطهای قدس و الخلیل می باشد ، آنها تماما به دوران ممالیک متعلق هستند . حاجیان به طور رایگان در آنها سکونت می کردند ، زیرا این رباطها از درآمد اوقاف بسیاری که برای آنها وقف شده بود استفاده می کردند :
- رباطهای الخلیل :
مجیرالدین حنبلی چهار رباط از آنها را ذکر نمود : رباط جماعیلی ، رباط مکی ، و رباط طواشی ( که این سه رباط از دیر زمانی بر جای نماند ) ، و رباط منصوری ، یا رباط خلیل الرحمن که " ملک المنصورة قلاوون " آن را وقف و در 679 ه/1280متعمیر و بازسازی نمود ، اگرچه قبل از آن نیز برپا بود . و در جهت قلعه قرار داشت ، و دارای ده اطاق بود ، و به صورت کاروانسرا برای مسافرین استفاده می شد . برای تعلیم و وعظ و ارشاد نیز از آن استفاده می شد . در دهه هفتم این سده ویران گردید . ( نک : خلیل ، گوشه ها ، تکیه ها و رباطهای - ) .
- رباطهای قدس :
آنچه از رباطهای قدس شناخته شده هفت رباط است :
[[ پرونده : | ستونها و دیوارهای داخلی گوشه لؤلؤیة ]]
- رباط بصیر : نزدیک دروازه " ناظر " و از قدیمی ترین رباطهای قدس می باشد . امیر علاءالدین ابوغدی ناظر حرمین شریفین در دوران " ظاهر بیبرس " و " قلاوون " در سال 666 ه/1267 م آن را بنا کرد . این بنا هنوز هم پا برجاست و قابل سکونت می باشد .
- رباط منصوری : نزدیک دروازه " ناظر " مقابل رباط بصیر است که قلاوون صالحی سال 681 ه/1282 م آن را بنا و وقف نمود ، و اوقافی در " غزه " و " نابلس " و " صفد " و دیگر جاها وقف آن کرد ، و هنوز هم برپا و قابل سکونت است .
- رباط کرد : نزدیک دروازه " حدید " است و المقرالسیفی کرد حاکم سرزمین مصر سال 693 ه/1293 م آن را بنا نمود . و در حال حاضر قابل سکونت شده است ، و بر اثر حفاریهای صهیونیستها سال 1971 م قسمتی از آن فرو ریخت .
- رباط ماردینی : نزدیک دروازه " حطه " است و وقفآن به دو زن از آزاد شدگان " الملک الصالح " صاحب ماردین نسبت داده شده است . و تاریخ آن 763 ه/1361 م می باشد .
- رباط زمنی : نزدیک دروازه " المطهره " است . خواجه شمس الدین محمد بن الزمن سال 881 ه/1476 م آن را وقف نمود ، در حال حاضر آباد است .
- رباط بایرام : در کوی " الواو " در دوران عثمانی بنا شد . بانی آن " بایرام چاویش " سال 947 ه/1540 م می باشد .
آرامگاه واقف در این رباط است . و اکنون مدرسه " الرصاصیه " در آن دایر می باشد .
- رباط حموی : نزدیک دروازه " القطانین " است . مؤسس و تاریخ تأسیس آن معلوم نیست . این رباط از دو رباط تشکیل می شد که یکی مخصوص مردان و دیگری برای بیوه ها بود .
ج - گوشه ها :
صدها گوشه در شهرها و روستاهای مختلف در سراسر فلسطین وجود داشت . بیشتر این گوشه ها تشکیلات فردی بود و در اغلب اوقات با صوفیان ارتباطی نداشت . و غالبا جایگاه یا خانه مردی از پرهیزکاران بود که در آن شاگردان را دور خود جمع می کرد و در آن نمازخانه بود . بدین علت گوشه ها کوچکتر و بیشتر از خانقاهها و رباطها بودند . ولی آمیختگی نامگذاری به گوشه ها نیز سرایت کرد . دوران گوشه ها قدیمتر از رباطها و
خانقاهها می باشد . گوشه نشینی در یک اطاق کوچک یا منار مسجد برای زاهدان و عابدان از صدر اسلام یک امر معمولی بود . این گوشه نشینی خانه از دوران صحابه گوشه نشینی یا زاویه خوانده می شد .
آنچه بر اهمیت تعلیم در گوشه ها دلالت دارد این است که بسیاری از مدارس در شهرهای فلسطین گوشه خوانده می شد و برعکس . پس گوشه های امینیه و نصیریه و ختنیه در قدس ، و خاصکیه در شهر " رمله " به طور مثال مدرسه خوانده می شدند . ( نک : قدس : آثار باستانی و تاریخی - ) .
در برخی از گوشه ها کتابخانه وجود داشت ، از آن جمله گوشه نصریه در قدس ( سده پنجم هجری/یازدهم میلادی ) ، گوشه نوبانی در دهکده کشت زارهای نوبانی در فرمانداری شهر " رام الله " ( سده دوازدهم هجری/هیجدهم میلادی ) می باشد .
در جدول زیر نام تعدادی از گوشه ها در مناطق مختلف فلسطین همراه با اطلاعات مختصری از آنها ذکر شده است :
1 - گوشه های قدس
%%%محل جدول%%%
2 - گوشه های الخلیل
%%%محل جدول%%%
3 - گوشه های نابلس
%%%محل جدول%%%
4 - گوشه های غزه
%%%محل جدول%%%
5 - گوشه های شهر صفد
%%%محل جدول%%%
6 - گوشه های دو شهر عکا - حیفا
%%%محل جدول%%%
مآخذ :
- حنبلی ، مجیرالدین : الانس الجلیل به تاریخ القدس و الخلیل . چاپ نجف اشرف - 1968م . #دباغ ، مصطفی مراد : بلادنا فلسطین ، بیروت 1965م - 1974م .
- عابری ، محمود : الآثار الاسلامیه فی فلسطین و الأردن ، عمان 1973م .
- عابدی ، محمود : صفد فی التاریخ . عمان 1977م .
- عارف ، عارف : تاریخ غزه . قدس 1943م .
- عسلی ، کامل : العلم فی بیت المقدس . عمان 1981م .
- کرد علی ، محمد : خطط الشام . دمشق 1928م .
- Stephan. St. H. : Evliya Tashelebis Trashelebis in Palestine. The Quarterly of the palestine Dept. of Antiquities in Palestine, Vo1. IX, 1939.