تلمود

از دانشنامه فلسطین


بعد از زمان حضرت موسی ، بزرگان مذهبی یهود " حاخام ها " راجع به تورات بحثهایی کردند و نظریاتی داده و یا آن را تفسیر کردند . اولین خاخامی که دست به این کار زد در سال 232 میلادی بود و سپس حاخام دیگری در سال 501 میلادی تفسیری دیگر نوشت و تا سال 1458 میلادی از طرف عده ای دیگر ، تفاسیر و تعبیرهای دیگری عنوان شد که همه آنها به صورت پراکنده نزد افراد بود . در این سال خاخامی به نام یوخاس با چند کتاب که خودش با تفاسیر مخصوص به خود نوشت ، سعی در جمع آوری مطالب پراکنده قبلی کرد و آنچه که خود نوشته و همه آن مطالبی را که قبلاً نوشته شده بود ، در یک کتاب به نام " تلمود " جمع آوری کرد . کلمه تلمود مرکب از دو کلمه " تل " به معنی تعلیم و آموزش است و " مود " به معنی دیانت و روی هم معنی آن " آموزش و تعلیم دیانت " می باشد .

به روایت دیگر ، تملود واژه ایست آرامی مشتق از عبری به معنای آموزش " تعلیم " که از " تلمذه - شاگردی " مشتق شده است . در شریعت یهودیان تملوذ را " سنت " یا تورات شفاهی یهود می شمارند که سخنان یا کردارهای بزرگان و تفاسیر خاخامها را در بر می گیرد . در مقابل شریعت مکتوب ، تلمود شامل مجموعه ای از قوانین و احکام و توصیه های سیاسی و حقوقی و مدنی و دینی یهودیان است همراه با شرح آنها که در ابتدای امر به طور شفاهی میان رهبران دین و پیروان آنها رد و بدل می شد . پس از آن ، بر آن افزوده شد و محدوده آن با افزایش شرحها و اضافه ها وسیعتر گشت و بنابراین تکیه بر کلام شفاهی غیرممکن شد و گروهی از احبار یهودی مسئولیت تدوین آن را به عهده گرفتند و تلمود را به وجود آوردند که یهودیان مؤن همه جا آن را معتبر می دانند .

تملود ، دو نوع است : تملود مقدسی یا اورشلیمی منتسب به بیت المقدس ، و تلمود بابلی منتسب به بابل . تلمود بیت المقدس ( تلمود فلسطینی ) را خاخام هایی از بیت المقدس در اوایل قرن پنجم گرد آوردند که نام " امورایم " یا مفسران به آنها داده می شد ، در حالی که تلمود بابلی را بزرگ احباره شهر سوره نزدیک بغداد که راشی یا رب أشی نامیده می شود آغاز کرد و احبار دیگری در اوایل قرن ششم میلادی آن را تمام کردند . این تلمود شامل سی وشش مبحث به زبان آرامی است و برخی شرحها نیز به زبان عبری نوشته شده است که نزدیک به 2947 صفحه می شود . تلمود بابلی در مقایسه با تلمود مقدسی ، علی رغم کمی تعداد مبحثها ( در تلمود بیت المقدس 39 مبحث است ) بسیار مفصلتر است و تقریبا چهار برابر آن می باشد ، چون متن تلمود فلسطینی ( مقدسی ) کاملاً محفوظ نمانده . این کتاب در میان یهودیان طرفدار بیشتری دارد ، و مرجع معتبری می باشد .

این تلمود از شش بخش و شصت و سه مبحث تشکیل می شود و به پانصد و بیست و چهار فصل تقسیم می گردد . سبک نوشتن آن - گرچه عبری است ولی ظاهری کنعانی دارد . تا حد زیادی از سبک نوشتن در زبان آرامی تأثیر پذیرفته است ، و بسیاری از واژه های آرامی ، لاتین ، فارسی ، یونانی در آن دیده می شود و گاهی تلمود به معنی گمارا به کار می رود .

تلمود Talmud را به دو قسمت تقسیم کرده اند :

  1. مشنا :

مشنا Mesnaکه متن شریعت شفاهی و به زبان عبری است و آن مجموعه قوانین سیاسی ، دینی ، حقوقی یهودیان است . مشنا نیز به شش بخش تقسیم می شود و آن : بذرها است که شامل اصول عبادات و در پی آن مقررات کشاورزی است ، و فصول است که درباره جشنهای یهودیان می باشد ، و فساد است که در آن قوانین زناشویی و طلاق و نذرها و وصایا آمده است ، و مجازاتها است که شامل مسایل کلی قانون گذاری مدنی و جزایی و اداره حکومت می باشد ، و مسایل مقدسه است که بحثی است درباره قربانیها و مسایل مربوط به معبد بیت المقدس ، و طهارت است که بحث درباره پاکیزگی و نجاست است . در این مبحثها تنها اصول کلی یاد شده اند و درباره آنها مناظره یا مذاکره ای نیامده است و تنها بر فصل 5 و 36 آن گمارا نوشته شده . تألیف مشنای کنونی عملاً کار یهودایاول ( 135 - 220م ) بوده است .

  1. گمارا :

گمارا Gemara به زبان آرامی ، که نوعی تفسیر و ذیل بر مشنا به شمار می رود . و آن مجموعه ای است از شرحها و حاشیه ها که اصول مشنا را بیشتر می شکافد و برای مطابقت آن حالاتی فرضی یا واقعی که پیش از آن مردان دین درباره آن بحثی نکرده باشند ، ارایه می نماید . در مطرح کردن حالتهای فرضی یا واقعی یاد شده ضرب المثلها یا حکایاتی نیز به کار برده می شود .

گرچه منظور اصلی گمارا توضیح متن مشنا بوده است ولی مقدار فراوانی اطلاعات در موضوعات مختلف دارد . قسمتهای حقوقی گمارا را " هلاخا " و قسمت ادبی آن را " هگادا " می نامند .

روشن است که تلمود درایجاد مسأله تعصب قومی در میان یهودیان نقش مهمی داشته است ، به ویژه آنان که خواندن آن را بر تورات ترجیح می دهند و به آن بیشتر باور دارند . تلمود مردم را به یهودی و غیر یهودی تقسیم می کند . در حالی که آزار رساندن به یهودی را تحریم می کند ، دزدی اموال غیریهودیان و تصرف و اشغال املاک آنان و دست درازی به ناموس آنها و بردن حیوانات آنها را حق یهودیان و راه تقرب به خدا می داند .

در تلمود قدیمی از حضرت مسیح ( ع ) و مسیحیت بدگویی شده بود . از جمله آن که او یهودی مرتد کافری بود و تعلیمات او کفر صریح است و مسیحیان نیز مانند او کافرند ، و مادر او به طور نامشروع از سربازی به نام بندارا آبستن شد . احبار یهودی که در 1631م در لهستان جلسه گرفتند به اهمیت این مسأله پی بردند و آن کلمات و عبارتهایی را که به حضرت مسیح و مسیحیت بد می گفت ، حذف کردند و جای آن را خالی گذاشتند و متفق شدند که همان مطالب را به طور شفاهی تنها به شاگردان مدرسه های دینی تلقین کنند . شدت علاقه یهودیان افراطی به تلمود ، آنها را واداشته تا بگویند مطالعه تورات فضیلتی است که ثوابی ندارد ، اما مطالعه مشنا مستوجب ثواب خواهد بود ولی بزرگترین فضیلتها از مطالعه گمارا به دست می آید .

بررسی کلی تلمود نشان می دهد که مغلطه گوئیهای بسیاری در آن هست . همچنین ترویج خودپرستی قومی و تأکید برآنکه یهودیان " ملت برگزیده خدا هستند " و در مقام ، با خداوند عالم که دنیا و مافیها را به آنها داده است برابر هستند ، از آن برمی آید . به زعم تلمود ، خداوند در شب کاری ندارد جز آنکه به همراه ملائکه تلمود را بخواند . نیز آنکه خداوند وقتی درباره خرابی معبد بیت المقدس چشم پوشی کرد بعدا خود را ملامت کرد و اظهار پشیمانی نمود . به زعم تلمود روح یهودیها قسمتی از روح خداوند است و هرگاه که یهودی بمیرد ، روح او جسم دیگری را اشغال می کند . هر یهودی که یهودی دیگر را به طور عمدی یا به خطا بکشد ، روح او وارد جسم حیوان یا گیاهی می شود و به جهنم می رود تا پس از آن به جسد حیوانی دیگر درآید و بعد به بدن یک بت پرست وارد می شود و پس از گذشتن از این مراحل ظاهر می شود و آنگاه به جسد یک یهودی دیگر باز می گردد . از نظر تلمود ورود به بهشت به یهودیان منحصر است . سوای آنها از مسلمانان که تنها دست و پایشان را می شویند و مسیحیان که ختنه نمی کنند به جهنم خواهند رفت . به طور خلاصه تلمود میراث نژادی و دینی یهودیان است .

چند عامل باعث شد که یهودیان به تلمود پایبند شوند . یکی از آنها حمله هایی است که در طول تاریخ از طرف غیر یهودیها به آن وارد شده است . یکی دیگر از آنها احکامی است که پاپها در سالهای 1320 ، 1415 ، 1503 در مورد سوزاندن تلمود صادر کردند . یکی از رهبران یهود گفته است : " از آن زمان که تلمود پا به عرصه وجود گذاشت - و شاید قبل از آنکه به صورت ملموس درآید - با آن چون یک موجود انسانی رفتار شده است . بارها تحریم و زندانی شده و صدها باز نیز سوزانده شده است . پادشاهان و امپراطوران و پاپها و مخالفان آنها در تحریم آن و صدور فرامین و اعلامیه ها درباره مصادره تمامی این کتاب و طعمه آتش کردن آن با هم رقابت کرده اند . یهودیان کوششهای بسیاری در نگاهداری تلمود به خرج داده اند ، زیرا این کتاب با بحث و جدلهای دقیق خود ، نیازها و گرایشهای فکری و احساساتی و تخیلی آنها را برطرف می سازد و عامل وحدت آفرینی بی نظیری برای یهودیان که در سراسر دنیا پراکنده شده اند می باشد . تعلیمات تلمود امروزه الگوی فراگیر و مسلط شیوه های مادی و معنوی زندگی یهودیان شده است . در دائره المعارف یهودی درباره مقام و موقعیت تلمود چنین گفته شده است : " در آن زمان که فعالیت فکری یهودیان رو به کاهش گذاشت یعنی تنزلی که در قرن 16 آغاز شد ، بیشتر آنان به تلمود به عنوان بالاترین و عالیترین مرجع می نگریستند . تا آنجا که تورات مقام دوم را به دست آورد . دانش سراهای یهودی بدون توجه به سایر کتابها آن چنان خود را به تدریس تملود مشغول کردند که لغت " درس " تنها معنای مطالعه و تدریس تلمود را می رساند " ارزش این کتاب به خاطر مفاهیم و مضامین و گفتار باب طبع مردم ، در نزد یهودیان هزاران مرتبه از تورات که توسط حضرت موسی به آنان سپرده شده ، بیشتر است . در زیر چند قطعه از تلمود را که به روایت از کتاب " خطر الیهودیه العالمیه " می باشد نقل می گردد . این مطالب از طرف نویسندگان بزرگی مانند دکتر روهلبخ مورد تأیید و تصدیق قرار گرفته است :

از نظر تلمود که مورد پرستش یهود است روز 12 ساعت است و خداوند برنامه کار خود را نسبت به 12 ساعت اینطور تنظیم کرده است : در 3 ساعت اول خدا مشغول مطالعه ادیان مختلف است و آنها را بعدا از نظر مزیت با یکدیگر مقایسه می کند . یک چهارم دیگر 12 ساعت ، یعنی 3 ساعت دوم را به صدور احکام و فرامین برای دنیا می پردازد ، دستور عزل یا نصب پادشاهی و یا شخصیتی را صادر می کند یا به خطاهای آنها رسیدگی می کند . سه ساعت دیگر خود را مشغول رزق و روزی مردم و تأمین پوشاک آنان می کند و یک چهارم آخر را چون در اثر کارهای فراوانی که انجام داده و بی نهایت خسته است ، به دریا رفته و با شاه ماهیان که نامش " حوت " است به بازی می پردازد و یا بر پشتش سوار شده و در زیر دریا به گردش مشغول می گردد .

در جای دیگر تلمود آمده است : خداوند هوس کرد که دستور دهد هیکل سلیمان را خراب کنند . پس از چندی از کرده خویش پشیمان شد و ضمن اینکه به خطای خود اعتراف کرد به گریه و شیون پرداخت و افسوس می خورد که چرا چنین کردم چرا می بایست دستور دهم که خانه ام را خراب کنند . حالا فرزندانم ( البته منظور از فرزندان خدا همان یهود است که خود را فرزند خدا خطاب می کنند ) با خراب شدن خانه من آواره می شوند و ثروت آنها به غنیمت گرفته می شود آنگاه از بابت کاری که کرده به خودش لعنت می فرستد .

این مطالب زمانی از طرف حاخام به رشته تحریر درآمده که " بخت النصر " پادشاه بابل در سال 562 قبل از میلاد با استیلای بر یهود برای گرفتن انتقام دستور اخراج یهودیان ، تاراج اموال و خراب کردن هیکل سلیمان را صادر کرد . باز در جای دیگر تملود آمده است : خدا بسیار ناراحت و از آوارگی یهود پریشان است چرا که او آنها را چنین آواره ساخته است . از فرط ناراحتی شبانه روز گریه و زاری می کند و به صورت خود سیلی می زند و دستهایش را گاز می گیرد و زمانی که گریه او شدت پیدا می کند ، اشک او به دریاها می ریزد و در نتیجه گردابهایی بس عظیم ایجاد می کند که گاهی باعث غرق کشتیها می شود و زمین لرزه هایی پدید می آید که حاکی از فروافتادن قطرات اشک خدا است که زمین را چنین می لرزاند . در جای دیگر آمده است :

" شیاطین فرزند آدم هستند . نه از حوا ، بلکه از زن دیگرش به نام " لیلیث " که این زن بدخو و بدسرشت فقط توانست 150 سال با آدم هم بستر باشد که در این مدت چقدر شیطان زائیده و به وجود آورده است . " حوا " هم جز شیطان فرزند دیگری نداشت یعنی نتوانست فرزند دیگری بیاورد . خود حوا هم همسر یکی از شیاطین بود " .

" انسان یعنی نسل بشر قادر است با شیطان مبارزه کند و او را از پای درآورد ، ولی نه با رفتار و اعمال انسانی ، بلکه شیطان زمانی به دست بشر از پای درمی آید که خمیر نان مطلوب بوده و نان خوبی از آن پدید آید به ویژه نان شب عید " .

" یهود و روح یهود در نزد خدا عزیزتر است . چون یهود فرزندان خدا هستند . ارواح انسانهای دیگر شیطانی و آلوده است مگر ارواح یهود که عزیز و پاک می باشد . همان طور که نطفه یهود پاک و نطفه غیریهود ناپاک و چون نطفه سگ نجس و کثیف است " .

" بهشت از آن یهود و جهنم متعلق به ادیان غیریهود است که مسلمانان و مسیحیان در بدترین جای آن قرار می گیرند . جهنم بویی زننده و خاکی مرطوب دارد که ساکنان آن دایم از درد رماتیسم جهنمی رنج خواهند برد " .

خاخامها به آمدن مسیح اعتقاد ندارند و می گویند هر وقت این نشانیها در زمین پیدا شد ، آن وقت مسیح ظهور کرده و دوره بدبختی و انحطاط و سقوط یهود فرا می رسد . آن نشانیها چنین اند : " از زمین به جای گندم ، جو ، برنج ، و غلات دیگر ، خمیر نان می روید که بلافاصله مردم می توانند آن را به تنور بچسبانند تا نان شود " . ( این از غذای مردم ) .

" و نیز از زمین به جای پنبه ، پارچه های پشمی و ابریشمی می روید که فقط کافی است پارچه ها را بریده و خیاط آنها را بدوزد . " ( این هم از پوشاک مردم ) .

" نشانی دیگر تعداد غلامان و کنیزان هر یهود را مشخص می کند . در آن موقع هر یهودی مالک بالغ بر هشت هزارودویست برده و غلام و کنیز است " .

" باید اراضی دیگران را به هر عنوانی که شده بگیرند تا قادر باشند بر دنیا حکومت کنند و اگر ملتی بر یهود پیروز شود ، بر یهود است که خاک بر سر مالیده و خون گریه کنند که چرا دچار این ننگ شده اند " . از نشانیهای دیگر اینک " اگر دیدید دندانهای مسلمانان و دشمنان یهود 24 ذرع ( یعنی تقریبا 2000 برابر اندازه کنونی ) شد که مانند شاخهای گاو و یا خرطوم فیل بر بالا و پائین دهان آنها قرار گرفته باشد ، جنگ جهانی عظیمی برپا شده و دو سوم نسل بشر نابود می گردد . در آن زمان است که دنیا مال یهود می شود ( یعنی یک سوم تمام مردم دنیا ، چون دو سوم جمعیت دنیا از بین رفته و یک سوم دیگر که یهود است باقی می ماند ) و سپس 70 سال یهود دست به اسلحه نخواهد برد " .

در جاهای دیگر نیز اشاره شده است که :

" هر یهودی به قدری ثروتمند خواهد شد که اگر بخواهد جواهرات خود را در صندوقها گذاشته و کلیدهای آنها را حمل کند 350 شتر برای حمل کلید صندوقها لازم دارد " .

" ملت یهود از خداوند است و ملت غیر یهود حیوان ، خدا مخصوصا این دو نوع را برای سواری در اختیار ما گذاشت ، نوع اول چهار پایان مانند اسب ، الاغ ، شتر و غیره و نوع دوم حیوانات ناطق دو پا ، پس آنها در هر جای دنیا باشند ، باید ما هم باشیم تا از آنها سواری بگیریم " .

" پس ما دختران زیبای خود را به بزرگترین حیوانات نوع دوم که احمق تر و نفهم تر از حیوانات نوع اول می باشند داده ، تا صاحب اموال و دارایی آنها شویم و بدین وسیله بر دنیا تسلط داشته باشیم " .

" کلیساهای مسیحی همه در حکم گورستان است ، و باید کلیساها را بر سرشان خراب کرد " .

" بر هر فرد یهود لازم است روزی 3 مرتبه مسیحیان را لعنت بفرستند و نابودی نسل آنان را از خدا که دوست یهود است بخواهند " .

" اگر ملاحظه شود که یک یهودی در خطر است ، اگر شده 100 بار سوگند دروغ خورده و تا 50 مرتبه شهادت دروغ بدهید ، سعی کنید او را از خطر برهانید " .

" عمل لواط با زن خود یا هر زن دیگری مجاز است . چون شما گوشت می خرید و به هرگونه که دلتان خواست می توانید از آن استفاده کنید " .

" یک یهودی این اجازه را دارد که در حضور همسر خود با دیگری هم بستر شود و جماع کند . در این کار کراهتی نیست " .

" اگر می توانید حتی یک مسیحی را در عمر خود بکشید ، از این کار دریغ نکنید ، زیرا ثوابش زیاد است و اگر هم در کشته شدن او کمک کنید نصف ثواب از آن شما خواهد بود " .

" یهودیانی که از دین خود برگردند ، غیریهود شناخته می شوند و چون مسلمانان و مسیحیان باید آنان را کشت ، مگر در صورتی که آن یهودیان برای فریب دادن مردم به صورت ظاهر از دین خارج شده باشد . این گونه یهودیان نزد خدا عزیزترند " .

" تجاوز به اموال به ویژه به ناموس غیریهود که خیلی به آن اهمیت می دهند ، مانعی ندارد ، بلکه از واجبات به شمار می رود " .

" اگر یهود در خواب ببیند که با مادرش همبستر شده ، شانس به او روی آورده و به زودی آن شخص عالم و دانشمند خواهد شد . و نیز اگر در خواب ببیند که دارد با خواهر خود عشقبازی می کند ، بازهم سعادت نصیبش شده و دارای عقل و شعور فراوان خواهد شد " .

" تجاوز به ناموس غیریهود ، همانند حیوانات است چون در بین حیوانات زناشویی وجود ندارد . در واقع شما با یک حیوان هم بستر شده اید و این کراهتی ندارد " .

" هر یهودی این اجازه را دارد که با افراد غیریهود اعم از زن و یا مرد حتی به زور هم که شده عمل زنا یا لواط انجام دهد " .

" اگر یک فرد غیریهود به غیر ملیت و دین خود کمک کند گناه غیرقابل بخشایشی را مرتکب شده و سزاوار کشتن است . یا اگر یک فرد غیریهود را در حال غرق شدن دیدی ، در نجات وی مکوش چه بسا این شخص از افراد هفت ملتی باشد که در کنعان قرار بود به دست یهودیان کشته شوند " .

" اگر در بین افراد غیریهود یک فرد شایسته هم یافتید او را نیز بکشید " .

" هر گاه یک غیریهود را بکشیم ، مانند این است که گوسفندی را در راه خدا قربانی کرده ایم . هر چه تعداد قربانی بیشتر باشد ثواب بیشتر است " .

" حیات و جان و مال افراد باید در دست یهود باشد ، چه رسد به زنان آنها . هر گاه خواستید به یک غیریهود پولی قرض دهید ، آن قدر برمقدار بهره و نزولش بیفزائید که سرانجام تمام دارایی او به تصرف درآید " .

[[ پرونده : | ج 1 ، ص 572 ]]

" برشما یهودیان جایز است که وقتی از مرز کشوری می گذرید ، متصدیان گمرک را فریب داده و آنچه را که می خواهید انجام دهید . حتی اگر با قسم دروغ باشد . همان طور که حاخام " سموئیل " این کار را کرد . یعنی او یک کاسه طلا را از یک غیریهودی به قیمت سه درهم که بسیار ناچیز بود خرید . پس از خریدن کاسه ، از سه درهمی که به او داده بود ، دو درهمش را دزدید و در گمرک هم آن کاسه را با سوگند و دروغ غیرطلا اعلام داشت و با حیله چنین وانمود کرد که کاسه رویش آب طلا دارد ولی جنس خودش از غیرطلا ساخته شده است " .

" هیچ وقت به غیریهودی چیزی قرض یا امانت ندهید ، چون ما مأموریم که به آنها زیان برسانیم ، نه آنها را در مصیبت یاری کنیم ، و اگر هم قرض می دهیم ، پول باشد با ربح فراوان ، چون خداوند شما را برای گرفتن نزول و ربا از غیر یهود امر و تشویق کرده است " .

" هرگاه در دادگاه یک غیریهود از شخص یهودی شکایت داشته باشد ، شما باید حق را به یهود بدهید ، حتی اگر حکم شما غیرعادلانه باشد ، چون در اینجا آبروی یهود مطرح است نه عدالت " .

" یهودیان مانند زنان شوهردار هستند که در خانه استراحت کرده و شوهرانشان حمالی کرده و مفت به آنها غذا می رسانند . ما هم به استراحت پرداخته و غیریهود را وامیداریم تا مخارج ما را تأمین کنند " .

" دزدی از شخص یهودی حرام است ، اما دزدی از یک غیریهود بلامانع است ، چون اموال غیریهود مانند ریگهای کف دریا است ، هر کس زودتر به سراغ آن برود می تواند از ماسه های بستر آن استفاده کند . پس حرمتی در این کار نیست " .

" اگر سلام به غیریهود فقط برای مسخره کردن وی باشدمانعی ندارد " .

" اگر بگوئیم در مدفوع انسان نسبتی وجود دارد دروغ است همان طور که هیچ نسبت و قرابتی بین غیر یهود نیست " .

" خانه های غیریهود همانند اصطبل است و از بوی آن باید دوری جست " .

" اجانب مانند نسل سگ هستند که نه عید دارند و نه عزا و آنچه را که می گویند تظاهر است " .

" احترام سگ بیش از یک مسلمان یا یک مسیحی است . به سگ می توان نان ، گوشت ، غذا و آب داد ولی اگر جلوی افراد غیریهود نان و آبی هم وجود دارد باید آنها را برداشت " .

" همان طور که انسانها بر حیوانات برتری دارند ، یهود هم بر سایر ادیان برتری دارند " .

" اجانب را خدا فقط برای کمک به یهود به صورت انسان آفریده که رفاه و آسایش یهود ر تأمین کنند " .

" اگر قوم یهود روزی نبود خیر و برکت از زمین رخت برمی بست . پس خیر و برکت این دنیا به خاطر وجود یهود است . چنان که اگر برف و باران و آفتاب نبود ، سبزه و گیاه و گل هم نبود " .

" یهود اینقدر نزد خدا عزیر و محترم است که اگر کسی یک یهودی را کتک بزند مانند اینست که خدا را کتک زده است و کیفر او مرگ است و فوری باید او را کشت " .

" کلیساهای مسیحیان که روزهای یکشنبه سگها در آن به صدا درمی آیند مانند لانه سگهای ولگرد است که باید آنها را ویران کرد و سگهایش را به وسیله سم کشت " .

" یسوع ناصری ( که همان حضرت عیسی می باشد ) که ادعای رسالت کرد و مسیحیان فریب او را خوردند و به او ایمان آوردند ، همراه مادرش مریم که با مردی به نام " باندار " هم بستر شده و در نتیجه از او حامله شده بود ، در جهنم بسر می برد " .

" پاپها ، کاردینالها و کشیشان مسیحی را باید روزی 10 بار لعنت فرستاد . هر لعنت مساوی قربانی 100 غیر یهودی مسلمان و مسیحی ثواب دارد " .

" اگر با یک مسیحی پیمانی داشتید ، شما ملزم به انجام آن تعهد نیستید چون کشتن آنها بر شما واجب است " .

" خداوند هرگز از انجام کارهای احمقانه و عصبانی شدن یا دروغ گفتن بی نصیب نیست " .

مآخذ :

  1. حمیدی ، سیدجعفر : تاریخ اورشلیم ( بیت المقدس ) . انتشارت امیرکبیر ، تهران 1364ه - . ش .
  2. وزیری کرمانی ، محمد حسن : اسرائیل فاشیسم جدید ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب .
  3. التل عبداله : خطرالیهودیة العالمیة علی الاسلام و المسیحیة ، قاهره 1969 .
  4. رزوق اسعد : التلمود و الصهیونیة ، بیروت ، 1970 .
  5. روهلنج ، اوگست : الکتر الموصود فی قواعد التلمود ، (مترجم) قاهره 1899 .
  6. نصرا... ، محمد غزه : الیهودی علی حسب التلمود ، بیروت 1970 .
  7. شمیس ، عبدالمنعم : التلمود کتاب اسرائیل المقدس ، قاهره 1968 .
  8. Adler, M : The world of the Talmud, New york 1963.
  9. Baeck, L : The Essence of judaism, london 1963.
  10. Daiches, S : The Study of the Talmudin Spain, London 1924.
  11. Goldinj : The Living Talmud, New York 1957.
  12. Gollanez, H : Pedagics of the Talmud, London 1924.
  13. Rohiny, A : Lejuif Talmudiste, Bruxelles 1936.