اردن و مسأله‌ی فلسطین

از دانشنامه فلسطین


اردن در دهه‌ی 60 و اوایل دهه‌ی 70 به خاطر ارتباطات جغرافیایی و آماری بین مردم این کشور و فلسطینی‌ها فعال ترین روابط را با مقاومت فلسطین دارا بود . از کل روابط ساف با کشورهای عربی در این دوره تقریباً 35 درصد به اردن مربوط می‌شود که از این میزان نیز 85 درصد آن خصمانه بوده است .

برخورد بین ساف و اردن در اواسط سال‌های دهه‌ی 1960 که در واقع جنگ بر سر وفاداری فلسطینی‌های ساکن اردن و مبارزه برای کنترل منطقه غربی رود اردن بود ، صورت گرفت . شاه حسین تا زمانی که ساف اطمینان داد که در فکر کنترل کرانه‌ی غربی رود اردن نیست ، اجازه نداد که حمایت فلسطینی‌های مقیم اردن را جلب کند . ساف همچنین خواستار بسیج فلسطینی‌ها در اردن ، تحت نظارت نسبی آن کشور شد .

البته شاه حسین این درخواست را رد کرد . شاید اختلاف میان ساف و اردن دلیل آشکاری بر تأثیر اوضاع عربی بر سازمان باشد . این اختلاف‌ها به تاکتیک و استراتژی ویژه‌ی هریک از دو طرف محدود نبود ، بلکه هویت خود سازمان را نیز در بر می‌گرفت .

گرچه نخستین کنگره‌ی فلسطین در قدس و در زیر سایه‌ی رژیم اردن برگزار گردید و علی رغم تأکید منشور ملی " ساف " مبنی بر اینکه سازمان خواهان تحمیل حاکمیت خود بر کرانه‌ی باختری نوار غزه و منطقه‌ی " حمه " نیست با این حال اختلاف‌ها گسترش یافت به ویژه در ارتباط با موانع که طبق گفته‌ی سازمان - اردن در راستای فعالیت سازمان برای بسیج نیروهای جوان ملت فلسطین وآموزش و سازماندهی آنها ، ایجاد می‌کرد ، یا در زمینه‌ی انتخابات مجلس ملی فلسطین و شمار کرسی‌هایی که بایستی در اختیار " اردنی ها " قرار می‌گرفت .

اگر به خاطر آوریم که اکثریت گسترده‌ی توده‌های مردم در کرانه‌های خاوری و باختری را فلسطینیان تشکیل می‌دهند ، ابعاد مهم این گونه اقدامها و مواضع اردن بر روند و هویت سازمان مشخص می‌شود . هنگامی که سازمان آزادی بخش فلسطین میخواست مردم فلسطین را نسبت به قدرت و نفوذ سازمان آگاه سازد ، همین تلاش ، اساس درگیری احتمالی با حاکمیت ملک حسین بود . از همان ابتدا ، پیش از آنکه این درگیری‌ها در ماه ژوئن 1969 به مرحله انفجار برسد ، کوششهایی در قاهره به عمل آمد . ملک حسین و احمد شقیری در مرکز اتحادیه‌ی عرب در قاهره به خاطر دستیابی به یک موافقت نامه در مورد درخواست‌های سازمان آزادی بخش فلسطین با یکدیگر دیدار کردند . مسائلی که در این گردهمایی مطرح شد عبارتند از :

  1. برقراری نظام وظیفه‌ی اجباری در اردن که ملک حسین وعده داد آن را مورد بررسی قرار دهد .
  2. تشکیل واحدهایی از ارتش آزادی بخش فلسطین در خاک اردن . بررسی این مسأله را ملک حسین به فرماندهی واحد اعراب واگذار کرد .
  3. تأسیس اردوگاه‌های تابستانی برای آموزش جوانان . ملک حسین با این طرح موافقت کرد مشروط بر آنکه افسران اردنی آنرا به عهده بگیرند .
  4. مسلح ساختن روستاهای مرزی و تقویت جبهه اردن در مقابل اسرائیل .
  5. گشایش دفاتر وابسته به سازمان آزادی بخش فلسطین در کشور اردن و اجازه پخش برنامه از ایستگاه رادیوی اردن ، همه روزه به مدت 2 ساعت .
  6. آزادی تحرک سازمان آزادی بخش فلسطین در تشکیل اجتماعات عمومی و تأسیس جمعیت‌های مردمی .
  7. برخوردار ساختن سازمان آزادی بخش فلسطین از حق دریافت مالیات از فلسطینی ها

اجرای کامل این درخواست‌ها لازمه اش محدود کردن حاکمیت ملک حسین نسبت به فلسطینی‌های ساکن اردن بود در آن زمان این موافقت نامه این گونه تفسیر می‌شد که به احتمال زیاد ، ملک حسین این سند را به عنوان یک عمل تاکتیکی و تنها به منظور وقت گذرانی امضا کرد . این مسأله هنگامی روشن شد که ملک حسین در سخنرانی خود در سال 1966 علناً این موافقت نامه را ملغی اعلام کرد و به درگیری خود با سازمان آزادی بخش فلسطین ، شکل علنی بخشید . ملک حسین این سازمان را رسماً محکوم ساخت ، درخواست هایش را مردود دانست ، روابط خود را با آن قطع نمود دفاتر سازمان را بست و چندین نفر از فلسطینی‌ها را به دلایل سیاسی بازداشت کرد .

با اعلام مسئولیت چند انفجار در قدس توسط سازمان ، این اختلاف‌ها بالا گرفت پس از آن رژیم اردن بازداشت‌های گسترده‌ای از مسئولان سازمان را آغاز و دفتر سازمان در قدس را تعطیل کرد . همچنین موضع اردن درباره مسئله انتخابات مجلسی ملی فلسطین - آنگونه که در نظامنامه‌ی سازمان آمده بود و می‌بایستی جایگزین نخستین مجلس ملی " موقت " گردد مهم ترین مانع در اجرای این مسأله بود . مخالفت‌های فلسطینیان مقیم برخی از کشورهای عربی پیرامون طرح پیشنهادی که توسط رهبری سازمان مطرح گشته بود نیز مزید برعلت گشت . این امر ، اندیشه‌ی مربوط به انتخابات را در ابتدای کار خفه ساخت . مجالس ملی اول ، دوم و سوم بدین ترتیب برگزار شد . درحالی که منشور ملی و نظام نامه ، در چهارمین مجلس ملی اصلاح و تعدیل گردید . خود مجلس چهارم نیز به علت نامساعد بودن شرایط ، بر اساس انتخابات شکل نگرفت .

این اختلافات درونی سازمان و تضاد کشرهای عربی - و تأثیر آنها بر سازمان و بر قانونمندی دوگانه آن و نیز گسترش فعالیت‌های مسلحانه ، سازمان را از درون منفجر ساخت . به طوریکه اعضای کمیته‌ی اجرایی خواهان کناره گیری شقیری شدند و به دنبال آن یک دوره انتقالی پیش آمد که سرشار از تماسها و دیدارهای فلسطینیها با یکدیگر به منظور تحقق " وحدت میهنی " و گرد آمدن در چهارچوب سازمان بود . این تحرکات ایجاب می‌کرد تا سازمان وارد مرحله‌ی نوینی گردد ، مرحله‌ای که طی آن ، شخصیت میهنی فلسطینی وهویت پیکارگرانه اش بیش از پیش تبلور یافت و قانون مندی کیان و وجود فلسطینی ، نه از قانون مندی عربی در کنفرانس‌های سران - بلکه از قانون مندی فلسطینی که به واسطه پیکار روزانه در سرزمین ( اشغال شده ) به دست آمده بود ، تحکیم یافت . اهمیت نقش و تأثیر فعالیت‌های نظامی ، به ویژه پس از شکست ارتش‌های عرب در ژوئن 1967 افزایش یافت فعالیت‌های مردمی در میان فلسطینیان به ویژه در اردن - و فعالیتهای سیاسی در عرصه‌های عربی و بین المللی نیز بی تأثیر نبود . این امر وضع نوینی را پدید آوردکه از مجلس ملی چهارم به بعد ، به تدریج جا افتاد .

بعد از شکست سال 1967 ، سازمان‌های مقاومت فلسطین عملیات خود را از پایگاه‌های شان در داخل اردن آغاز کردند و نزدیکی مجدد مصر و اردن بعد از سال 1967 به آنها کمک کرد تا حضور نظامی خود را در اردن مستحکم سازند . بعد از جنگ کرانه در مارس سال 1968 و به دنبال آن ، صعود ناگهانی محبوبیت سازمان‌های مقاومت شاه حسین را وادار به همکاری نزدیک تر با سازمان کرد . البته به خاطر رفتارهای خود سرانه‌ی سازمان‌های مقاومت فلسطینی ، برخوردهایی بین آن‌ها و ارتش اردن نیز روی داد . جرقه‌های شعله‌های جنگ داخلی در سپتامبر 1970 را بر افروخت ( نک : سپتامبر سیاه ) که زمینه‌های آن توسط جبهه‌ی دموکراتیک برای آزادی فلسطین با ربودن هواپیماهای غیر نظامی و انفجار آنها در خاک اردن فراهم شد و تا پایان سال 1971 باشکست ساف از ارتش اردن و بر چیده شدن پایگاه‌های آنها در شمال غرب اردن ، کامل گردید .

پس از جنگ‌های سپتامبر 1970 روابط فلسطین و اردن دوران بحرانی و پر تشنجی را پشت سر گذاشت و به دنبال آن گفت و گو‌ها و کوششهای نا موفقی به منظور دستیابی به همزیستی دائمی به عمل آمد دو طرف اردن و فلسطین پس از جنگ‌های سپتامبر بلافاصله موافقت نامه‌ای را امضا کردند که به نام موافقت نامه‌ی قاهره معروف شد . در این قرار داد حضور و آزادی تحرک نیروی مقاومت در اردن مورد موافقت قرار گرفت و به دولت اردن اختیارداده شد که در مسائل مربوط به امور داخلی نظارت داشته باشد . با این حال تفسیر اردن از متن این موافقت نامه بیش از هرچیز متوجه این مسأله بودکه از بازگشت مقاومت به مناطقی که ارتش اردن در جریان جنگ‌های سپتامبر اشغال کرده بود جلوگیری کند . برخوردهای متعددی در سرتاسر کشور روی داد و موجب گردید که کمیته‌ی میانجیگری عرب به ریاست " باهی ادغم " نخست وزیر سابق تونس دخالت کرده و موافقت نامه‌ی جدیدی ( موافقت نامه یا قرارداد عمان ) به دو طرف تحمیل نمایند . مهم ترین مواد این موافقت نامه عبارت بود از :

  1. جمع آوری اسلحه‌ی نیروهای غیر نظامی ( ملیشیا ) و انبار کردن آن در اماکن خاصی که از مصونیت کامل برخوردار باشد .
  2. جمع آوری اسلحه‌ی نیروهای غیر نظامی اردن در مناطقی که تحت تصرف ارتش بود .
  3. تغییر دادن شکل نظامی گری کلیه‌ی پاسگاه‌های امنیتی و جمع آوری ایستگاه‌های بازرسی پایتخت .

موضوع جمع آوری اسلحه بامخالفت‌های شدید در درون سازمان مقاومت فلسطین روبه رو گردید ، زیرا اعضای این گروه‌ها داشتن اسلحه را سمبل پیگیری مبارزه و توانایی دفاع از خود می‌دانستند و به نظر می‌رسید که علت اساسی شکست این موافقت نامه در پایان دادن به جنگ ، همین امر بود . بعد از جنگ‌های " اربد " ( اربید ) در 29 مارس 1971 مقاومت فلسطین آنقدر نیرومند بود که می‌توانست رژیم اردن را تاحدی مجبور به کاهش فشار نمایند ولی به جای آن گام غیر منتظره‌ای برداشت و با این رژیم موافقت نامه‌ی جدید را امضا کرد . ماده‌ی اصلی این موافقت نامه عقب نشینی کماندوها و نیروهای شبه نظامی ( ملیشیا ) همراه با سلاح‌های سنگینشان از امان بود و در مقابل رژیم اردن تعهد می‌کرد کلیه‌ی کسانی را که به اتهام داشتن یا استفاده از اسلحه دستگیر شده بودند آزاد نماید .

در 13 آوریل عملاً این عقب نشینی انجام گرفت و دو طرف اردن و فلسطین موافقت کردند که مقامات اردن سلاح‌ها و افراد را تحت نظارت یک دفتر ارتباط که از جانب نمایندگان رژیم اردن و مقاومت فلسطین و کمیته‌ی میانجیگری تأسیس شده بود بازرسی نمایند . این تصمیم نیز منجر به برقراری آرامش نشد و در روز 5 ژوئیه ، مواضع مقاومت درجرش و عجلون و اردوگاه پناهندگان در غزه بمباران شد . این بمباران مقدمه‌ی کلیه‌ی حمله‌های سراسری بود که در روز سیزدهم ژوئیه آغاز گردید و چهار روز ادامه یافت در این حملات نیروهای اردن اردوگاه غزه را اشغال کرده و به پشتیبانی نیروی هوایی عملیات تصفیه و پاکسازی سنگرهای باقی مانده را آغاز کردند این عملیات با پیروزی رژیم اردن پایان یافت و به دنبال آن یک سخنگوی رسمی در امان موافقت نامه‌ی قاهره و امان را ملغی اعلام کرد .

در برابر این شکست ، سازمان آزادی بخش فلسطین ، هیأت‌هایی را به چند پایتخت عربی فرستاد و خواستار بیرون راندن اردن از اتحادیه‌ی عرب و به رسمیت شناختن سازمان آزادی بخش فلسطین به عنوان تنها نماینده‌ی ملت فلسطین و نیز دفاع از فلسطینی‌های کرانه‌ی شرقی رود اردن گردید . در همان حال تلاشهای مشترک عربستان سعودی و مصر به منظور میانجیگری در جریان دیدار ملک فیصل و سادات قاهره آغاز شد .

در اوایل ماه سپتامبر 1971 کمیته‌ی اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین تصویب کرد که هیأتی را به مقر مذاکرات کمیته‌ی میانجیگری ( فیصل - سادات ) در جده بفرستد . این مذاکرات در 15 سپتامبر 1971 آغاز شد و هردو طرف موافقت ابتدایی خود را نسبت به این اعتبار نامه اعلام داشتند ولی اردنی‌ها بعدا موافقت خود را پس گرفته و خواستار بحث درباره‌ی شعاری شدند که مقاومت در زمینه سرنگونی رژیم مطرح ساخته بود . مقاومت با تأکید پاسخ داد که هرگز مقاومت در خارج از محدوده‌ی سازمان آزادی بخش فلسطین در اردن حضور نخواهد یافت . در این مرحله فیصل شخصاً دخالت کرد و اردن این اعتبار نامه را پذیرفت که شامل موارد زیر بود :

  1. سازمان آزادی‌بخش فلسطین نماینده‌ی مقاومت به شمار می‌آید ولی در شرایط کنونی نباید مسأله نمایندگی ملت فلسطین را نیز مطرح کند ( این ماده موجب رضایت شاه حسین گردید زیرا اعتراض اصلی اردن به موافقت نامه امان این بود که حق مقاومت را در نمایندگی ملت فلسطین به رسمیت شناخته بود . )
  2. چریک‌ها در اردوگاه‌های معینی متمرکز بوده و تنها در داخل اردوگاه‌ها به فعالیت‌های تبلیغاتی و اطلاعاتی خود بپردازند .
  3. فعالیت‌های نظامی مقاومت با ارتش اردن هماهنگ گردد .
  4. این موافقت‌نامه تنها برای سازمان‌هایی که به این میانجیگری تن داده اند یعنی صاعقه ، فتح و ارتش آزادی بخش فلسطین الزامی خواهد بود .

آنگاه دو دستور کار دیگر نیز صادر شد یکی را عربستان سعودی پس از مشورت‌های " وصفی التل " با ملک فیصل پیشنهاد نمود که بیشتر موارد دستور کار اردن و مصر را شامل میشد دیگری با یاسر عرفات در 15 اکتبر 1971 تحت عنوان " یادداشت توضیحی اعتبار نامه‌ی سعودی و مصر " در ریاض ارایه داد . در این اعتبار نامه ، مقاومت ، اصلاحاتی را که عربستان سعودی پیشنهاد کرده بود پذیرفت ولی خود نیز دو اصلاحیه به آن اضافه کرد . اول آنکه فعالیت‌های مقاومت فلسطین در چند " منطقه " محصور شود نه در " اردوگاه ها " بعداً نیز می‌تواند از طرف سازمان‌هایی که اساساً میانجیگری را نپذیرفته اند مورد قبول قرار گیرد .

مهم ترین پیشرفت قابل ملاحظه در این طرح ، موافقت نامه‌ی یاسر عرفات با انجام اصلاحاتی در موافقت نامه امان و پذیرفتن اعتبارنامه‌ی مشترک مصر و عربستان سعودی به عنوان اساس و شالوده‌ی مذاکرات بعدی بود با آنکه این دستور کار ، در مسأله‌ی نمایندگی به ملت فلسطین امتیازاتی را داده بود . در 19 اکتبر 1971 در عمان اعلام شدکه رهبر مقاومت نیز در مورد 4 ماده از مواد اعتبارنامه مصر اردن موافقت کرده و موضوعی دیگر را به بحث گذاشته است .

دور دوم مذاکرات که در روز 8 نوامبر 1971 در جده آغاز شده و با شکست رو به رو گردید .

در روز آخر اکتبر 1971 ، فتح اعلام کرد که یک گروه چریکی به همین نام به رهبری " محمد عبدالهادی " رسماً تأسیس شده و در 25 نوامبر 1971 ، ملک حسین تشکیل " اتحادیه ملی اردن " را به عنوان تنها سازمان سیاسی کشور اعلام نمود .

مقاومت به شکل‌های مختلف از جمله منفجر ساختن لوله‌های نفت " تایپ لایز " متعلق به آمریکائیان که نفت عربستان سعودی را به سواحل لبنان می‌رساند بمب گذاری در " هتل اردن " در امان و ترور " وصفی التل " نخست وزیر اردن در " هتل شرایتون " قاهره ، واکنش نشان داد .

در ماه مارس 1972 ، ملک حسین طرح خود را برای تأسیس " کشور سلطنتی متحده‌ی عربی " که شامل اردن و قسمتی از سرزمنی فلسطین می‌گردید اعلام داشت . طبق این طرح ، امان ، پایتخت این کشور و همچنین پایتخت منطقه‌ای کرانه‌ی غربی اردن بود . بخش فلسطینی این کشور کرانه‌ی غربی و " کلیه‌ی بخش‌های دیگر " آزاد شده از فلسطین که مایل به پیوستن به آن بوند شامل می‌گردید . پایتخت این بخش ، شهر " قدس " بود .

طرح شامل مواد اساسی زیر بود .

  1. کشور اردن هاشمی تبدیل به " کشور متحد عربی " می‌گردد و به همین نام نامگذاری خواهد شد .
  2. کشور متحد عربی از دو منطقه تشکیل می‌شود .

الف - فلسطین ، که شامل کرانه غربی و سرزمین‌های دیگری از فلسطین است که ساکنین آن مایل به پیوستن به این کشور می‌باشند .

ب - اردن ، که کرانه‌ی شرقی را در بر می‌گیرد .

  1. امان ، پایتخت مرکزی کشور متحد عربی بوده و در عین حال پایتخت اردنی نیز به حساب می‌آید .
  2. قدس ، پایتخت منطقه‌ی فلسطین خواهد بود .
  3. پادشاه ، رئیس کشور به حساب می‌آید و قدرت اجرایی مرکزی را همراه با شورای مرکزی وزیران به عهده خواهد دشت . اما قدرت قانون گزاری مرکزی در دست پادشاه و مجلس می‌باشد . این مجلس به نام " شورای ملی " نامگذاری می‌شود . اعضای این مجلس از راه انتخابات محرمانه مستقیم و به طور مساوی از هر دو منطقه انتخاب می‌شوند .
  4. قدرت قضایی مرکزی وابسته به " دیوان عالی مرکزی " کشور خواهد بود .
  5. کشور متحد عربی ، از " نیروهای مسلح " واحد برخوردار بوده و فرماندهی کل آن با پادشاه است .
  6. مسئولیت‌های قدرت اجرایی مرکزی منحصر به امور مربوط به کشور می‌باشد ، مانند دارا بودن یک شخصیت بین المللی به طوری که تمامیت ارضی ، آرامش و پیشرفت آن را تضمین کند .
  7. در هر منطقه قدرت اجرایی را یک فرماندار کل از همان منطقه و شورای وزیران متشکل از افردا همان منطقه به عهده می‌گیرند .
  8. در هر منطقه قوه‌ی قانون گذاری را مجلسی به نام " مجلس ملت " به عهده می‌گیرد . اعضای این مجلس از راه انتخابات محرمانه‌ی مستقیم انتخاب می‌شوند . این مجلس ، فرماندار کل منطقه را انتخاب می‌کند .
  9. قوه‌ی قضائیه منطقه در دست دادگاههای همان منطقه است و هیچ کس حق دخالت در آن را ندارد .
  10. قوه‌ی اجرائیه در هر منطقه ، کلیه‌ی امور منطقه را به عهده می‌گیرد به جز مواردی که قانون اساسی آن را به قوه‌ی اجرائیه مرکزی واگذار کرده است .

براساس این طرح ، یک هویت فلسطینی به وجود می‌آمد که ملت فلسطین را در بر می‌گرفت ولی حق جنبش مقاومت را در نمایندگی ملت فلسطین نفی می‌کرد .

واکنش مقاومت فلسطین در برابر این طرح ، درخواست تشکیل کنگره‌ی ملی فلسطین بود که در 6 آوریل 1972 درقاهره تشکیل شد و در روز 11 همین ماه نیز نهمین شورای ملی فلسطین برگزار گردید در این شورا دو مسأله مورد تصویب قرار گرفت ، یکی برنامه‌ی سیاسی برای به اثر ساختن طرح‌های موجود و دیگری برنامه تشکیلاتی بر اساس نیاز مقاومت فلسطین به یکپارچگی و تحقق بخشیدن به وحدت ملی کامل . به دنبال این شورا ، کمیته‌ای تشکیل شد تا در مورد اقداماتی که به منظور رسیدن به این هدف انجام می‌شد نظارت داشته باشد . اظهارات ملک حسین مبنی بر تأسیس " کشور سلطنتی متحد عربی " موجب گردید تا آخرین رشته‌های باقی مانده در روابط رژیم اردن و مقاومت فلسطین قطع گردد . مقاومت به تدریج در ارتش ملک حسین نیز راه یافت و دفتر فتح در بیروت اعلام داشت گروهی به نام " سازمان انقلابی درون نیروهای مسلح اردن " اعلامیه‌هایی منتشر ساخته و از ارتش خواسته است که در واژگون ساختن رژیم پادشاهی تلاش کند .

در نیمۀ ماه نوامبر 1972 شایعاتی انتشار یافت مبنی بر آنکه کودتایی توسط عناصر نظامی ملی در اردن روی داده است ولی تا اواخر ماه نوامبر اطلاعات دقیقی در این مورد به دست نیامد . تا آنکه یک سلسله گزارش‌های مطبوعاتی انتشار یافت که نشان می‌داد یک سازمان مخفی ، کمی پس از اعلام طرح " کشور سلطنتی متحد عربی " در اردن تأسیس یافته که هدف آن واژگون ساختن رژیم پادشاهی و اعلام جمهوریت و برقراری حکمت " اتحاد ملی " بوده و دو کشور شرقی عرب نیز پشتیبانی خود را از آنها اعلام کرده اند .

این تلاش براندازی در نتیجه تماسهای ( دکتر سعید دجانی وزیر سابق و مدیر بانک اردن ) و برخی از منابع عرب ، در زمینه‌ی تلاش‌های مقدماتی کودتا ، در بیروت کشف شد و به دنبال آن موج وسیعی از بازداشت‌ها آغاز گردید و بیش از 300 نفر اعم از نظامی و غیر نظامی دستگیر شدند .

در روز 26 نوامبر 1972 ، ملک حسین در یک اطلاعیه‌ی مطبوعاتی رسماً اعلام کرد که کودتا با شکست رو به رو گردیده و سازمان مخفی ، ابعاد چندانی نداشته و سرهنگ هنداوی که در تماس با ابوایاد یک از رهبران فتح بود ، تنها افسری بود که در توطئه شرکت داشته است . در این اعلامیه گفته شد که مقاومت فلسطین و لیبی این توطئه را تدارک دیدند . در روز 3 فوریه‌ی 1973 ، ملک حسین در یک مصاحبه تلویزیونی تأکید کرد که هرگز اجازه نخواهد داد که مقاومت به اردن باز گردد و یا طرح " کشور سلطنتی متحد عربی " لغو شود . او اضافه کرد تا زمانیکه دولت‌های عربی ذینفع کلیه‌ی کمک‌هایی را که به دنبال جنگ‌های سپتامبر قطع کرده اند نپردازند ، هرگز اجازه نخواهد داد نیروهای دیگری وارد اردن شوند .

در 10 فوریه‌ی 1973 دستگاه امنیتی اردن یک گروه 17 نفری از چریک‌ها را که به طور قاچاق وارد کشور شده بودند بازداشت کرد وآنها را متهم ساخت که به منظور انفجار ساختمان‌های دولتی در امان برنامه ریزی کرده اند . مقاومت ضمن رد این اتهام ، طی یادداشتی به سفرای عرب در بیروت اعلام کرد که ، هدف این گروه نفوذ در مناطق اشغالی بوده است .

9 روز پس از این حادثه ، تلویزیون اردن ، مصاحبه‌ی انجام شده با ابوداود صریحاً اعتراف کرد که مأموریت او اشغال ساختمان نخست وزیری اردن و ربودن وزرا بر طبق برنامه بوده است که جنبش فتح به رهبری ابوایاد آن را برنامه ریزی کرده بود . ولی فتح ، این مسأله را انکار کرد و گفت : صدایی که همراه تصویر تلویزیونی پخش شد صدای ابوداود نیست . در 25 فوریه ، پس از آغاز محاکمه ابوداود بار دیگر بر صفحه‌ی تلویزیون ظاهر گردید و مقاومت را تحریک کرد که عملیات خود را در درون اراضی اشغال شده انجام دهد و فتح را متهم ساخته که در درگیری‌های ماه سپتامبر 1970 از عوامل محرک بوده است . در چهارم مارس 1973 در امان اعلام شده که همه‌ی افراد این گروه به اعدام محکوم شده و این حکم مورد موافقت دولت اردن و خود ملک حسین قرار گرتفه است .

واکنش جهان عرب نسبت به این حکم ، بسیار شدید بود وپادشاهان ، رؤسای جمهور و رهبران سیاسی کشورهای عربی همگی خواستار تخفیف این حکم شدند .

سرانجام ملک حسین به امیر کویت پاسخ داد در صورتی که مقاومت تعهد کند به " توطئه هایش بر ضد رژیم اردن " پایان دهد و ضمانت‌هایی نیز از جانب کشورهای عربی داده شود ، آماده است که به این درخواست‌ها پاسخ مساعد دهد ولی مقاومت این پیش نهاد را نوعی " باج خواهی سیاسی " خواند و اظهار داشته که مسأله ، مسأله‌ی اصول است که از دیر زمان در موضع ما نسبت به رژیم اردن مشخص شده است " . به هر حال ، حکم اعدام این گروه تخفیف یافت ولی روابط مقاومت فلسطین با اردن همچنان در نهایت تیرگی باقی ماند . تا اینکه به دنبال آشتی اردن با سوریه و برقراری روابط مجدد و مبادله‌ی سفیر در 4 اکتبر 1973 ملک حسین چند تن را از چریک‌های زندانی ، از جمله " ابوداود " و " صالح رأفت " یکی از رهبران جبهه‌ی دموکراتیک خلق را از زندان آزاد کرد و تلاش کرد تا در زمینه‌ی شرکت فلسطینی‌ها در مذاکرات صلح ژنو با مقاومت فلسطین به توافق دست یابد ، ولی این اقدامات به جایی نرسید . در کنفرانس سران عرب که پس از جنگ 1973 در الجزایر تشکیل شد ، کلیه‌ی کشورهای عربی اعتراف کردند که سازمان آزادی بخش فلسطین تنها نماینده‌ی ملت فلسطین است .

در ماه فوریه‌ی 1973 ، ملک حسین ادعا کرد که فتح برنامه‌ای را به منظور ترور او و واژگون کردن رژیم هاشمی طرح ریزی کرده است .

رهبران کشور‌های عربی در اکتبر 1974 قطعنامه‌ای را از طرف کنفرانس سران عرب در رباط صادر کردند که مورد موافقت ملک حسین قرار گرفت . متن این قطع نامه شامل مواد زیر بود :

  1. تأکید بر حقوق ملت فلسطین مبنی بر بازگشت به میهن خود و تعین سرنوشت خویش .
  2. تأکید بر حقوق ملت فلسطین در برقراری یک حکومت ملی در هر قسمت از سرزمین فلسطین که آزاد شود ، تحت رهبری سازمان آزادی بخش فلسطین به عنوان تنها نماینده‌ی قانونی فلسطینیان . پس از برقرای این حکومت ، کشورهای عربی در همه‌ی زمینه‌ها و در تمامی سطوح از آن پشتیبانی خواهند کرد .
  3. پشتیبانی از سازمان آزادی بخش فلسطین در انجام مسئولیت هایش در سطح کشورهای عربی و در صحنه بین المللی در چهارچوب تعهدات اعراب .
  4. از کشورهای اردن هاشمی ، جمهوری عربی سوریه ، جمهوری عربی مصر و سازمان آزادی بخش فلسطین دعوت می‌شود که به منظور تنظیم روابط فی مابین و پیاده کردن آن در چهار چوب تصویب نامه‌های گذشته ، فرمولی را طرح ریزی نمایند .
  5. کلیه‌ی کشورهای عربی تعهد می‌کنندکه از وحدت ملی فلسطین پشتیبانی کرده و در امور داخلی فلسطینیها دخالت نکنند .

بدین ترتیب ملک حسین به خواسته‌های فلسطینی‌ها پاسخ مثبت داد و از خواسته‌ی خود در مورد کرانه‌ی غربی منصرف گردید .

در آوریل 1978 مجمع ملی مشورتی مشترک ساف و اردن تأسیس شد و مخالفت مشترک ساف و اردن درباره‌ی موافقت نامه کمپ دیوید موجب تسریع در از بین رفتن دشمنی آنها گردید در سپتامبر 1978 عرفات از اردن دیدن کرد برای هماهنگی روابط آنی آنها " منشور کار " امضا شد . همچنین هر دو کمیته‌ای به نام کمیته‌ی " هماهنگی مشترک برای پایداری " به عنوان مکانیزمی برای عملیات مشترک در دفاع از فلسطینیان کرانه‌ی غربی و نوار غزه تشکیل دادند . برای ساف ، ثمرات نزدیکی مجدد با اردن در سالهای 80 - 1978 ملال انگیز و بد ساف مایل بود که مذاکرات سیاسی ، به بازگشتنش به پایگاه‌های نظامی سابق در اردن منجر شود ولی اردن ، مذاکرات را به مسائل اقتصادی مربوط به کمک به فلسطینیان ساکن در سرزمین‌های اشغالی محدود کرد .

گزارش کمیته‌ی اجرایی ساف به پانزدهمین اجلاس شورای ملی فلسطین در سال 1981 در ارزیابی مذاکرات ساف و اردن بیشتر بدبینانه بود .

نزدیکی مجدد ساف با اردن بعد از ترک بیروت در سال 1982 شتاب جدیدی گرفت . ساف با شاه حسین مذاکرات وسیعی را آغاز کرد که این مذاکرات فراز و نشیب‌های گوناگونی را طی کرد و دلیل اساسی آن نیز از اختلاف در اهداف هردو طرف ناشی می‌شد . اردن نیز تعلق و اعتقادی به آرمان فلسطین نداشت و تنها انگیزه اش از پیوستن به ساف ، پیمودن راه صلح در کنار فلسطینیها بود ، به گونه‌ای که مورد سرزنش دیگر اعراب و نیز مردم فسطین که می‌توانست حتی در درون کشور اردن برای او خطر ساز باشد ، قرار نگیرد . ازین رو تلاش می‌کرد به تدریج ساف را به سمت مذاکره مستقیم با اسرائیل و پذیرش شروط صهیونیست‌ها و آمریکا هدایت نماید .

در حالی که ساف سعی داشت با نزدیک شدن به اردن هم از خطر تلاش‌های یک جانبه‌ی این کشور در آغاز مذاکرات مستقیم با اسرائیل مصون بماند و هم اینکه با متحد ساختن اردن ، تحرک و طرح آمریکا را در پیمودن راه صلح بدون توجه به ساف و تنها با اتکاء به کلید طرح خویش یعنی اردن ، خنثی کند . حاصل این مذاکرات و همکاری توافق اردن و فلسطین بود که در " 11 فوریه‌ی 1985 " بین شاه حسین و یاسر عرفات امضا گردید . ( نک : توافق نامه‌ی 11 فوریه امان 1985 ) .

این توافق نامه بر اساس معامله‌ی صلح در ازای سرزمین با اسرائیل تنظیم شده بود و مسئولیت مذاکرات صلح با اسرائیل و نیز آمریکا ، در یک چهارچوب مشترک هیئت اردنی - فلسطینی قرار داشت .

این توافق نامه به دو طریق تفسیر می‌شد :

1 - برداشت فلسطینی :

طرف فلسطینی می‌گفت : به موجب این توافق در مورد تحرک مشترک سیاسی اردنی - فلسطینی در آینده و بعد از تشکیل دولت فلسطینی ، ملت فلسطین می‌تواند با کنفدرال مطرح شده در توافق با اردن موافقت کند ، یا آن را نپذیرد .

2 - برداشت اردنی :

اردنی‌ها توافق را بین دو جنبه به شرح زیر تقسیم کردند .

الف - همکاری بین اردن و ساف در زمینه‌های سیاسی و نظامی و امور زندگی ملت فلسطین .

ب - هماهنگی بین ساف و اردن پیرامون اصول برخورد با رژیم صهونیستی .

این اختلاف در برداشت از توافق نامه‌ی 11 فوریه‌ی امان ، موجب بروز اختلافاتی بین اردن و ساف گردید . اردن اولویت را به یافتن راه حلی برای درگیری با اسرائیل می‌داد ، در حالی که ساف به الویت همکاری بین خود و اردن در زمینه‌های نظامی و سیاسی اعتقاد داشت .

به دنبال انعقاد این توافق نامه و شکست مذاکرات انگلیس و هیئت مشترک اردنی - فلسطینی ، شاه حسین که به عنوان مهره‌ی اصلی در روند سازش توافق قرار داشت و از سوی دیگر برای نزدیکی به سوریه می‌بایست بهای گزاف ترک کردن عرفات را بپردازد به عرفات اولتیماتوم داد که هرچه سریع تر مواضع صریح خود را در قبال مسائلی که تا کنون به انحاء مختلف باعث اخلال در روند سازش گردیده اعلام دارد . همچنین عرفات را تهدید کرد چنان چه هرچه سریع تر خواسته‌های آمریکا را برآورده نسازد ، وی پس از توافق نامه‌ی 11 فوریه صرف نظر خواهد کرد . شاه حسین تأکید نمود که دیگر وقتی برای تلف کردن وجود ندارد .

وی از عرفات خواست تا با خاتمه دادن به مبارزه‌ی مسلحانه علیه صهیونیست‌ها و نیز پذیرفتن قطعنامه‌ی 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل ، ( قطعنامه‌ی 242 مسئله‌ی فلسطین را در حد یک توافق نامه مربوط به آوارگان فلسطینی و نه یک توافق مربوط به حقوق مشروع یک ملت ، تنزل می‌داد " نک : قطع نامه‌ی 242 " ) و حق موجودیت اسرائیل ، سریعاً موضعی روشن و قاطع اتخاذ نماید چرا که اردن معتقد بود که ادامه‌ی همکاری و هماهنگی بین این کشور و ساف بدون پذیرش این قطعنامه‌ها از سوی ساف ، خطرات جدی برای اردن به حساب می‌آید .

اما ساف این دو قطعنامه را نپذیرفت و این امر باعث تیرگی روابط اردن و ساف گردید . در تاریخ 19/2/1986 ( بهمن 1364 ) شاه حسین طی یک سخنرانی ، توافق نامه‌ی 11 فوریه را ملغی اعلام کرد .

عکس العمل ساف در مقابل این امر در دو حوزه‌ی مختلف متناقض بود .

  1. در حوزه‌ی اول که مربوط به روند صلح و روابط خویش با اردن بود ، تلاش نمود که به روش‌های مختلف به احیای آن بپردازد و مصری‌ها و بسیاری از میانجیگرها تلاش‌های ناموفقی در این خصوص انجام دادند . به همین دلیل رهبری ساف از پاسخگویی به اتهامات شدید اللحن ملک حسین به ساف ، خودداری ورزید
  2. در حوزه‌ی دوم مربوط به مسائل داخلی سازمان ، رهبری سازمان تلاش کرد از این مسأله به نفع خود بهره برداری کند و به بهانه‌ی قطع روابط اردن و ساف ، به احیای وحدت داخلی ساف یاری رساند .

با افزایش تشنج میان ساف و اردن ، دولت اردن در تیر ماه 1365 علاوه بر بستن 25 دفتر جنبش فتح در خاک اردن ، خلیل الوزیر ( ابوجهاد ) معاون عرفات را از این کشور اخراج کرد . اما در پی تحرکات الجزایر و شوروی سابق در جهت متحد ساختن گروه‌های فلسطینی برای مقابله با اسرائیل ؛ اجلاس سه جانبه‌ی جنبش فتح و حزب کمونیست و جبهه‌ی دموکراتیک برای آزادی فلسطین ، در پراگ و صدور بیانیه‌ی مشترک از طرف آنها که طی آن بر لغو توافق 11 فوریه‌ی امان تأکید شده بود و بلاخره دیدار خلیل الوزیر با جرج حبش در تاریخ 28/8/1365 در پراگ و مسکو و الجزایر و توافق طرفین در زمینه‌ی همکاری نظامی علیه اهدافی در اراضی اشغالی فلسطین و قایل شدن شروطی از سوی جرج حبش قبل از تحقق آشتی که شامل لغو توافق 11 فوریه‌ی امان و قطع رابطه با مصر و رد هرگونه راه حل‌های سازش کارانه ساف بود ، اردن برای رقابت با این تلاش‌های شوروی و برای کشاندن مجدد ساف به سوی مذاکره‌ی آمریکا با اسرائیل ، به فعالیت‌های جدید دست زد .

ملک حسین در خلال دیدار خود از قاهره در 22 نوامبر 1986 ، اعلام کرد در صورتی که عرفات حاضر باشد در چهارچوب توافق 11 فوریه‌ی 1985 پیش رود ، آماده است مجدداً با عرفات ملاقات نماید در حاشیه‌ی پنجمین کنفرانس سران عرب که در تاریخ 6/11/1365 در کویت برگزار شد عرفات و شاه حسین برای اولین بار پس از قطع روابط با یکدیگر بحث و گفتگو کردند .

یاسر عرفات در تاریخ 11/11/1365 طی مصاحبه‌ای با روزنامه‌ی الاتحاد چاپ ابوظبی گفت : " جدایی یک ساله با شاه حسین خاتمه یافت و طرفین در مورد باز کردن صفحه‌ی جدیدی در روابط فی مابین به توافق رسیدند . " در تاریخ 25/11/1365 خلیل الوزیر شش ماه پس از اردن ، به این کشور بازگشت و در تاریخ 26/11/1365 کمیته‌ی مشترک اردنی - فلسطینی برای کمک به ساکنین فلسطینی سرزمین‌های اشغالی ، جلسات خود را در امان آغاز کرد ، خلیل الوزیر ، ریاست هیئت فلسطینی و از طرف اردن مروان دودین وزیر امور سرزمین‌های اشغالی ، ریاست هیئت اردنی را به عهده داشت .

فاروق قدومی رئیس دفتر سیاسی ساف طی مصاحبه‌ای در تاریخ 1/12/1365 ملاقات شاه حسین و عرفات را در حاشیه‌ی کنفرانس اسلامی در کویت که با انگیزه‌ی ازمیان بردن عوامل تنش میان ساف و اردن صورت گرفت ، بی نتیجه توصیف کرد .

در 30 آوریل 1987 هجدهمین اجلاس شورای ملی فلسطین که در الجزایر برگزار شد ، توافق امان را لغو کرد . این امر مجدداً باعث تیرگی روابط ساف و اردن گشت . به دنبال بحران در روابط ساف و اردن عرفات به منظور درخواست میانجیگری برخی از رهبران منطقه ، از جمله عراق ، کویت ، عربستان و امارات متحده‌ی عربی و در جهت رفع اختلافات ساف و اردن و مصر که بر اثر تصمیمات اجلاس شورای ملی فلسطین تیره گشته بود ، از کشورهای مزبور دیدار کرد .

یاسر عرفات رهبر ساف در حاشیه‌ی اجلاس سران عرب در امان در تاریخ 17 آبان 1366 پس از یک سال قطع رابطه با اردن با شاه حسین ملاقات کرد وی این ملاقات را یکی از موفقیت‌های اجلاس خواند و گفت : به زودی برای از سرگیری گفت و گوهای اردنی فلسطینی به امان بازخواهد گشت .

مآخذ :

  1. رایس ، ریاض نجیب : راه دشوار مقاومت فلسطین ، ترجمه حمید فرزانه ، انتشارات اسلامی ، شهریور 1357 .
  2. گزارشهای خبری خبرگزاری وفا .
  3. روزنامه‌های عربی السفیر و النهار .