شقیری ، احمد
سیاستمدار عرب فلسطینی و اولین رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین است . در سال 1907 در شهر تبنین در جنوب لبنان به دنیا آمد . پدر وی شیخ اسعد شقیری نام داشت که به سبب مخالفت با حکومت سلطان عبدالحمید عثمانی دستگیر و تبعید شده بود . در طولکرم تحت مراقبت مادرش پرورش یافت . بعد از وفات وی در سال 1916 به عکا رفت و در محیطی دینی - - ملی تربیت یافت ، در سال 1924 تحصیلات دبیرستان خویش را در مدرسه امیریه شهر عکا به پایان رساند و سپس عازم قدس شد .
در آنجا در یکی از مدارس گروههای تبشیری به تحصیل زبان انگلیسی پرداخت ( 1926 - 1924 ) . در سال 1926 وارد دانشگاه آمریکایی بیروت شد و از آنجا ارتباط وی با مجامع " جنبش ملی گرایان عرب " آغاز گشت . و در فعالیتهای انجمن عروه الوثقی شرکت نمود . به علت شرکت در رهبری تظاهرات عظیمی که دانشجویان عرب دانشگاه آمریکایی بیروت به مناسبت سالگرد روز ششم ماه می برپا کرده بودند ، نمایندگی حکومت فرانسه وی را در سال 1927 تبعید کرد .
پس از بازگشت به فلسطین در جراید ملی به نگارش بر ضد قیمومیت انگلستان و مهاجرت صهیونیستها پرداخت و در جمعیتهای ملی گرای عربی شرکت نمود . حکومت انگلستان که از کنترل وی عاجز بود او را مجبور نمود که از دهکده زیب در نزدیکی یافا خارج نشود . بعد از اتمام مدت توقیف ، به قدس بازگشت تا به تحصیل در رشته حقوق بپردازد .
شبها درس می خواند و روزها در روزنامه " مرآه الشرق " کار می کرد . پس از پایان تحصیل در مدرسه حقوق ، در دفتر وکالت " عونی عبدالهادی " یکی از مؤسسین حزب " استقلال " فلسطین به کار مشغول شد . در خلال این مدت با تعدادی از سران بزرگ انقلاب سوریه که به فلسطین آمده بودند ، از جمله : شکری القوتلی ، ریاض الصلح ، تبیه العظمه و عادل ارسلان آشنا شد .
در انقلاب بزرگ فلسطین ( 1939 - 1936 ) شرکت جست و از بازداشت شدگان و انقلابیون عرب فلسطین در برابر دادگاه انگلیس دفاع کرد . همین طور در کنفرانس بلودان در سپتامبر 1937 شرکت نمود و همین امر باعث توقیف مجدد او از جانب حکومت انگلیس شد . وی سپس به دمشق پناه برد و از آنجا به بیروت رفت و به نویسندگی در روزنامه های " النهار " ، " بیروت " و " الیوم " مشغول شد .
بعد از آغاز جنگ جهانی دوم به قاهره رفت و تا هنگام فوت پدرش در سال 1940 در آنجا ماند ، از آن پس به فلسطین بازگشت و دوباره به کار وکالت پرداخت و دفتر خود را به دفاع از مخالفین تحت تعقیب و مسأله زمین اختصاص داد و برای نجات قسمتی از زمینهای اعراب و جلوگیری از نفوذ صهیونیستها به آنها ، فعالیت می کرد . هنگامی که به ریاست موسی عالمی تصمیم به تأسیس دفاتر وکالت در تعدادی از پایتختهای کشورهای خارجی گرفته شد ، شقیری به عنوان اولین مدیر دفتر تبلیغات عربی در واشنگتن تعیین شد . در سال 1946 به قدس بازگشت تا فعالیت خویش را در دادخواهی از مسأله فلسطین ادامه دهد .
بعد از وقوع جنگ مصیبت بار فلسطین در سال 1948 ، او مجبور شد به لبنان مهاجرت کرده و با خانواده اش در بیروت سکونت کند .
بعد از جنگ 1948 فلسطین ، به عنوان معاون عبدالرحمن عزام دبیرکل اتحادیه انتخاب شد . در همین سال نماینده اتحادیه در مذاکرات " رودز " بود . همچنین در بسیاری از کنفرانسهای جهانی از جانب سوریه شرکت می کرد . در فوریه 1951 به عنوان معاون دبیرکل اتحادیهعرب انتخاب شد . حکومت سوریه تصمیم گرفت از اخبار و گزارشهای شقیری در زمینه سیاست خارجی آگاه شود .
لذا او را به عنوان عضو هیأت نمایندگی اش به سازمان ملل متحد فرستاد که تا سال 1957 در این پست باقی ماند . سپس دولت عربستان سعودی او را به ریاست هیأت نمایندگی خود در سازمان ملل برگزید .
در مدت حضورش در سازمان ملل بر سر حل مسائل عربی ، کشمکشهای بسیاری درگرفت . وی از حماسی ترین خطبای عرب در دفاع از قضیه فلسطین و کشورهای عربی ای که هنوز تحت استعمار قرار داشتند به ویژه تونس ، مراکش ، الجزایر ، یمن و مغرب... بود .
در سال 1963 رژیم عربستان سعودی به علت مخالفت شقیری با سیاست وزارت خارجه سعودی و طرفداری از جمال عبدالناصر به مأموریت او در سازمان ملل متحد پایان داد . بعد از اتمام کارش در سازمان ملل ، به عنوان نماینده فلسطین در اتحادیه عرب پس از وفات نماینده آن " احمد حلمی عبدالباقی " ( 1963گ - 1962 ) انتخاب شد .
اولین کنفرانس سران عرب در ژانویه 1964 ، تصمیم گرفت شقیری به عنوان نماینده فلسطین در اتحادیه مأمور گردد . این تصمیم برای ایجاد ارتباط با مردم فلسطین در مورد تکوین موجودیت فلسطین مبتنی بر قواعد صحیح گرفته شد . شقیری از کشورهای عرب که فلسطینیان در آن سکونت داشتند ، دیدار کرد و طرح منشور ملی و تشکیلات اساسی سازمان آزادی بخش فلسطین را وضع کرد ( نک : پیمان ملی فلسطین 1964 ) و کمیته های مقدماتی را - - که به صورت اسامی نامزدهای عضویت در اولین کنفرانس فلسطین بر خود نام اولین مجلس ملی سازمان آزادی بخش فلسطین نهاده بودند ، - - انتخاب کرد ( 2 ژوئن - 28 مارس سال 1964 ) .
این کنفرانس ، شقیری را به عنوان رئیس کمیته مقدماتی سازمان انتخاب کرد و تشکیل سازمان آزادی بخش فلسطین را اعلام نمود و منشور ملی و تشکیلات اساسی سازمان را تأیید کرد و انتخاب اعضاء این کمیته را که 15 نفر بودند به او واگذار نمود . همچنین آماده سازی مردم فلسطین را از نظر نظامی و ایجاد صندوق ملی فلسطین را به او محول کرد .
شقیری در مورد تکوین موجودیت فلسطین گزارشی به دومین کمیته سران عرب ( 5/9/1964 ) تقدیم کرد و در آن ، بر جنبه تشکیلات و جنبه نظامی فلسطین به خاطر تحقق بخشیدن به دو هدف بسیج و آزادسازی ، تأکید نمود . همچنین اعضاء کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین را به کنفرانس معرفی کرد . کنفرانس با اقدامات شقیری و پشتیبانی مالی سازمان ، موافقت کرد .
شقیری به عنوان رئیس کمیته مقدماتی در قدس ، خود را وقف ایجاد اساسنامه و تشکیلات در سازمان آزادی بخش فلسطین کرد و تشکیل ادارات ویژه و دفاتر تشکیلاتی در کشورهای عربی و خارجی و تجهیزات نظامی تحت عنوان ارتش آزادی بخش فلسطین را به عهده گرفت . شقیری در دومین دوره مجلس ملی فلسطین ( قاهره 4 ژوئن - - 31 می 1965 ) ، در مورد اقداماتی که کمیته اجرایی به ریاست او انجام داده بود و منجر به ایجاد نیروهای نظامی ، صندوق ملی واردات سازمان و قرارگاه مشترک آن در قدس شد ، توضیحاتی داد . سپس استعفای خود را تقدیم کرد و مجلس ملی آن را پذیرفت . او ریاست کمیته اجرایی را از سرگرفت و حق انتخاب اعضاء کمیته به او داده شد .
پس از تجاوز ژوئن 1967 ( نک : جنگ 1967 ) تغییر بزرگی در صحنه اعراب و فلسطین پدید آمد ، تا آنجا که بین بعضی از اعضاء کمیته اجرایی و ریاست آن اختلاف نظر به وجود آمد و صندوق ملی فلسطین در بیروت از بانکها خواست که امضای شقیری را نپذیرند ولی او تسلیم نشد و طی یادداشتی که به دبیرخانه جامعه عرب فرستاد ، گفت که فقط کنگره فلسطینیان می تواند او را عزل کند . مقاومت او سر و صدای بسیاری ایجاد کرد و تقریبا تمام محافل و مطبوعات عربی به این گفته اعتراض کردند .
اکثر اعضای کنگره سابق فلسطینیان که از 450 نفر تشکیل شده بود و در خاک اسرائیل مخفی و یا در زندانهای آنجا به سر می بردند ، کناره گیری شقیری راخواستار شدند . در داخل ارتش نجات فلسطین نیز عده ای به رهبری سرلشگر مدنی فرمانده ارتش فلسطین بر ضد شقیری اعتراض نمودند و به او مهلت کوتاهی دادند که استعفا بدهد .
شقیری از جمال عبدالناصر یاری خواست ولی شرایط وقت اجازه نمی داد که ناصر به یاری اش برخیزد . از این رو شقیری ناچار شد استعفاء دهد . بعد از مدتی یکی از اعضاء کمیته مقدماتی " یحیی حموده " به ریاست کمیته انتخاب شد .
شقیری بعد از استعفایش هرگونه کار و پست رسمی را رد کرد و به نویسندگی پرداخت . بیشتر ایام عمر را در خانه شخصی اش در قاهره که هیچ گاه از میهمانان فلسطینی و عرب کشورهای دیگر خالی نبود سپری کرد . آنها در مورد مسائل گوناگون اعراب و بین المللی مشغول تبادل نظر و گفت وگو می پرداختند .
او در گفت وگوهایش همیشه تأکید می کرد که گفت وگوهای سیاسی هرگز فلسطین را آزاد نمی کند و تنها راه آزادسازی فلسطین مبارزه مسلحانه می باشد . همچنین لزوم جنگ با امپریالیسم آمریکا را به اعتبار اینکه تنها راه ارتباط با صهیونیست و نقشه های شوم آنان است واجب می دانست .
همچنین آمریکا را مسبب اصلی تسلط بر ملت عرب و چپاول ثروتهای آنان می دانست و بر استفاده از نفت به عنوان سلاحی آزادی بخش و جنگ با آمریکا ، تأکید می کرد .
شقیری ، امضای توافقنامه " کمپ دیوید " و " پیمان صلح مصر و اسرائیل " و ایجاد روابط بین مصر و رژیم صهیونیستی را خیانت بزرگی به آرمان فلسطین و اعراب دانست و به همین دلیل در سال 1978 قاهره را به قصد تونس ترک کرد .
شقیری ، چند ماه را در تونس سپری کرد تا اینکه به بیماری سخت و ناعلاجی مبتلا شد و به همین دلیل به شهرالحسین الطیبه در عمان ، نقل مکان کرد و در روز 25/2/1980 در آنجا وفات یافت و بنابر وصیتش در مقبره صحابی " ابی عبیدة بن الجراح " در دره رود اردن دفن شد . این آرامگاه در فاصله سه کیلومتری مرز فلسطین اشغالی است و مقبره تعدادی از رهبران فتوحات اسلامی در آنجا قرار دارد که بعضی از آنها : سعدبن ابی وقاص ، معاذبن جبل و شرجیل بن حسنة می باشند .
اهم تألیفات وی عبارت است از :
- از قدس تا واشنگتن ( پیرامون تجاربش در دفاتر عربی ) . ( 1946 )
- مسائل عربی . ( 1961 )
- ( دفاعا عن فلسطین و الجزایر ) ، به دفاع از فلسطین و الجزایر . ( 1962 )
- ( فلسطین علی منبر الامم المتحده ) فلسطین برکرسی سازمان ملل . ( 1962 )
- قصه انقلاب الجزایر . ( 1962 )
- ( مشروع الدولة العربیة المتحدة ) طرح دولت متحد عربی . ( 1967 )
کتابهای وی بعد از کناره گیری از کارهای سیاسی عبارتند از :
- ( حوار و أسرار مع الملوک و الرؤساء العرب ) بحثها و اسراری پادشاهان و رؤسای عرب .
- ( اربعون عاما فی الحیاة السیاسیة ) چهل سال در زندگی سیاسی .
- ( من القمة الی الهزیمة - مع الملوک و الرؤساء العرب ) از ابتدا تا شکست با پادشاهان و رؤسای عرب .
- ( الی این ؟ ) به کجا ؟
- " من متهم می کنم " .
مآخذ :
- الموسوعة الفلسطینیة : " احمد شقیری " ، جلد اول ، 1984 .
- علیزاده ، ه : فرهنگ سیاسی لبنان - نشر سفیر - 1368 .
- کسمائی ، علی اکبر : مقاومت فلسطینی ، انتشارات بعثت .