عبدالناصر ، جمال ( 1918 - 1970 )
رهبر کودتای افسران آزاد در 23 ژوئیه سال 1952 در مصر و رئیس جمهور متحده عربی بود که برای قضیه فلسطین از سال 1964 کنفرانسهایی را تشکیل داد و خود مسئولیت آنها را تا زمان مرگش به عهده داشت .
علاقه عبدالناصر به مسأله فلسطین به دوران قبل از حیات سیاسی اش و بعد از صدور قطعنامه تقسیم فلسطین در تاریخ 29/11/1947 و نقطه نظر وی و دوستانش از آنچه که در مصر و فلسطین اتفاق می افتاد باز می گردد .
وی دریافت که تقسیم فلسطین جزئی از طرحهای استعماری است که تمامی جهان عرب و اسلام را مورد هدف قرار می دهد .
بدین سبب بعد از تقسیم فلسطین سازمان افسران آزاد را برای کمک به مقاومت فلسطین و پیوستن به گروههای داوطلب که در دمشق و دیگر شهرهای عربی در حال شکل گیری و سازماندهی بود تشکیل داد . به دیدار محمدامین حسینی مفتی فلسطین که در مصر پناهنده سیاسی بود رفت و خدمات افسران آزاد به عنوان مربی گروههای داوطلب و همرزم با آنها را به او پیشنهاد کرد . ولیکن مفتی جواب داد که نمی تواند بدون موافقت حکومت مصر پیشنهاد او را قبول کند .
هنگامی که قیمومیت انگلیس بر فلسطین به پایان رسید جمال عبدالناصر و دوستانش فرصت را برای دفاع از حقوق اعراب مغتنم شمرده و آنچه را که در فلسطین می گذشت ، ضربه ای شدید نه فقط به عدالت بین المللی بلکه کرامت و شرافت انسانی می دانست .
عبدالناصر بعد از اینکه محمدامین حسینی اعلام نمود که حکومت مصر پیشنهاد وی را رد کرده ، راههای مثبت دیگری را در پیش گرفت و اجازه خواست تا بتواند به داوطلبان جنگ با اسرائیل بپیوندد . اما قبل از اینکه درباره درخواستش تصمیم قاطع بگیرد حکومت مصر رسما به ارتش این کشور دستور شرکت در جنگ ( 1948 ) را صادر نمود و عبدالناصر در بحبوحه جنگ فلسطین وارد جنگ شد و خود را به خطر انداخت و تام او در نبردهای اسدود و نقب و عراق المنشیه آمد و در محاصر فالوجه نیز شهرتی به دست آورد و برای قدردانی از جنگاوری هایش به او ( مدال ) نشان ستاره داده شد .
در بحبوحه جنگ عبدالناصر بعد از اینکه دریافت مسیر در نیروها به سمت دیگری پیش می رود و از سویی دیگر سلاحهای فاسد و خرابی را در ارتش کشف کرد حلقه ( دایره ) تشکیلاتی افسران آزاد را وسعت بخشید و در حین محاصره فالوچه دریافت کرد محاصره شامل کل وطن است . مبارزه حقیقی با استعمار و اسرائیل و عناصر مرتجع عربی می باشد که باید در حقیقت از داخل مملکت خودش شروع کند .
لذا نقطه شروعی را مبنی بر اینکه جنگ وی در قاهره و نه در فلسطین باشد شروع کرد زیرا دریافت که فرصت طلبان با مسأله فلسطین تجارت و سلاحهای فاسد را برای ارتش مصر خریداری می کنند .
پس در جنگ 1948 شرکت کرد که نتیجه آن همراه با عوامل دیگری در مورد مصر ، در انقلاب 23 ژوئیه 1952 متجلی شد .
بعد از انقلاب مصر ، ناصر برای دفاع از سوریه در مقابل تهدیدات اسرائیل پیمان مشترکی را با آن منعقد کرد ولی سیاست آن در مقابل اسرائیل تغییر نکرد و صلح با اسرائیل و اعتراف به آن را رد و در کنفرانس خارطوم نیز که در سال 1967 منعقد شد اعلام نمود که با اسرائیل نه مذاکره و نه اعتراف و نه صلح می کند .
جنگ فرسایشی آن با اسرائیل شروع شد و تحت
اشراف و نظر او پیمان قاهره و بین سازمان آزادی بخش فلسطین و حکومت لبنان در سال 1969 امضا شد .
ناصر قبل از محقق ساختن هدفش برای ایجاد ضربه قاطع و محکم به اسرائیل در تاریخ 28/9/1970 در اثر سکته قلبی درگذشت . وی انقلاب مسلحانه فلسطین را تأیید و به عنوان شریف ترین پدیده در میان اعراب شناخته شد .
مآخذ :
- عبدالناصر ، جمال : فلسفه الثوره ، القاهره .
- مجموعه سخنرانیها و تصریحات جمال عبدالناصر .
- عبدالناصر ، جمال : میثاق الوطنی .