اروپای شرقی و مسأله فلسطین ( کشورها - )

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۳ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)


در سال 1947 کشورهای اروپایی شرقی عضو سازمان ملل متحد ، به استثنای یوگسلاوی* که از دادن رأی خودداری می‌کرد ، به قطعنامه ی مجمع عمومی این سازمان مبنی بر تقسیم فلسطین* رأی موافق دادند ، و نیز این کشورها ، پس از اعلام برپایی اسرائیل در 15/5/1948 آن را به رسمیت شناختند و این شناسایی هنوز هم به قوت خود باقی است . این کشورها همچنین با اسرائی روابط دیپلماتیک و اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و نظامی برقرار ساختند . در 1948 اسرائیل با سلاحهایی علیه ارتشهای عربی جنگید که مقداری از آنها را از برخی از این کشورها ، مانند چک اسلواکی و لهستان دریافت کرده بود . همچنین در سال 1949 کلیه ی کشورهای اروپای شرقی عضو سامان ملل متحد به قطعنامه ی مجمع عمومی مبنی بر پذیرش عضویت اسرائیل در این سازمان علی رغم دشواریهای سیاسی و قانونی این پذیرش ، رأی موافق دادند ( نک : اسرائیل در سازمان ملل متحد ، عضویت )

این کشورها در عین حال از موضع کشورهای عربی در برابر قطعنامه های سازمان ملل ، مانند قعطنامه ی شماره 194 ( سومین دوره ) صادره در 11/12/1948 که به بازگشت پناهندگان فلسطینی به سرزمنیشان مربوط می‌شد و نیز قعطنامه ی شماره 303 ( چهارمین دوره ) صادره در 9/12/1949 درباره ی وضیت بیت القمدس پشتیبانی کردند . اما این نوع پشتیبانی به معنی موضع گیری پایدار این کشورها در جانبداری از مسأله اعراب نبود . تا جایی که می توان گفت ، موضع کشورهای اروپایی شرقی در برابر مسأله فلسطین ، تا زمان رویداد تجاوز سه جانبه بر مصر در اواخر سال 1956 ، بیشتر به جانب اسرائیل گرای داشت . از جمله دلایل این امر ، نکات زیر است :

  1. موضع اتحاد جماهیر شوروی* در پشتیبانی از بر پایی اسرائیل و ادامه ی وجود آن که در رابطه با توافقهای جهانی با قدرتهای غربی انجام گرفت و تأثیر مستقیم آن در موضع گیری دیگر کشورهای سوسالیستی متحد آن در اروپا ، ( به استثنای یوگسلاوی ) .
  2. تجاربی که کشورهای سوسیالیستی اروپا ، در مراتب گوناگون ، طی جریان اشغال آنها توسط نیروهای آلمان نازی و رنجهای ناشی از آن از سرگذرانده بودند . جنبش صهیونیسم از این موضوع به ویژه از سختیهایی که یهودیان این کشورها از دست اشغالگران نازی کشید بودند ، استفاده کرد و در برابر تمامی جهانیان ، تأسیس اسرائیل را به عنوان بهترین راه برای حل آنچه " مشکل یهودیان " نامیده می‌شد ، جلوه گر ساخت .
  3. فقدان روابط فعال میان کشورهای عربی و کشورهای سوسیالیستی تا نیمه ی سالهای دهه ی پنجاه حتی برخی کشورهای عربی مواضعی اتخاذ کرده بودند که از دیدگاه کشورهای سوسیالیستی ، جانبداری از غرب شمرده می‌شد .

پس از آنکه مصر و سوریه ، طوق روابط انحصاری با غرب را گسستند و از سال 1954 ، به ویژه در زمینه ی تأمین سلاح به تدریح به کشورهای سوسیالیستی روی آوردند ، و نیز پس از تجاوز همه جانبه بر مصر در سال 1956 ، ( نک : جنگ 1956 ) کشورهای سوسیالیستی تدریجاً در موضع گیریهای خویش در محافل بین المللی تجدید نظر کرده و این مواضع را تعدیل نمودند و به تدریج به کشورهای عربی نزدیک شدند .

اما تجاوز اسرائیل در سال 1967 ( نک : جنگ 1967 ) آغاز واقعی موضع گیریهای تازه ی کشورهای سوسیالیستی اروپا در برابر مسأله فلسطین را تشکیل می دهد . مهم ترین نمایش این تغییر موضع ، قطع روابط دیپلماتیک همه ی این کشورها ، به استثنای رومانی ، با رژیم صهیونیستی بود . این موضع تازه در برابر مسأله فلسطین ، در اعلامیه ی کمیسیون سیاسی مشورتی کشورهای عضو پیمان ورشو شامل هفت کشور اروپایی شرقی ( اتحاد جماهیر شوروی ، بلغارستان ، مجارستان ، آلمان دموکراتیک ( شرقی ) ، لهستان ، روماین و چک اسلواکی ) صادره در نوامبر سال 1976 در بخارست و نیز در اعلامیه ی همین کمیسیون در پایان گردهم آیی آن در مسکو ، نوامبر 1978 ، اتخاذ گردید . اعلامیه ی نخستین ، درباره ی مسأله ی فلسطین شامل نکات اساسی زیر بود :

  1. تأکید بر پشتییبانی از مبارزه ی کشورهای عربی به خاطر حل سیاسی عادلانه ی مسأله خاورمیانه .
  2. تأکید همگانی بر اینکه حل مسأله خاورمیانه مستلزم عقب نشینی کلیه ی نیروهای اسرائیلی از سرزمینهای عربی اشغال شده در 1967 و احقاق حقوق مسلم مردم فلسطین* از جمله حق آنها در تأسیس دولت مستقل خویش ، و تضمین حق موجودیت مستقل برای کلیه ی کشورهای متخاصم منطقه ، و پایان بخشیدن به حالت جنگ میان کشورهای عربی مربوط و اسرائیل می باشد .
  3. درج این موضوعات در برنامه ی کار کنفرانس صلح خاورمیانه ژنو ، زیر نظر سازمان ملل متحد و با ریاست مشترک اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده ی آمریکا و با حضور کلیه ی طرفهای مربوطه و از جمله سازمان آزادی بخش فلسطین* ، " زیرا کشورهای اروپای شرقی بر آنند که این کنفرانس که در پایان سال 1973 تشکیل شده ، هنوز تنها وسیله ی قانونی برای سازش مطلوب ، به شمار می‌رود . " ( نک : صلح خاورمیانه ، کنفرانس ) .

در اعلامیه ی دوم کمیسیون سیاسی مشورتی پیمان ورشو ، گفته می‌شود که شرکت کنندگان در گردهمایی ، بار دیگر موضع اصولی خود را در پشتیبانی از استقرار صلح عادلانه و پایدار در خاورمیانه ، و نیز در پشتیبانی از حل سیاسی همه جانبه ی مسأله خاورمیانه ، مورد تأکید قرار می‌ دهند . این راه حل ، باید شامل عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از کلیه ی سرزمینهای عربی اشغال شده در سال 1967 و تأمین حق کامل خلق عرب فلسطین در تعیین سرنوشت خویش و از جمله حق وی در تأسیس دولت خود ، و تضمین موجودیت مستقل و مصون ، برای کلیه ی کشورهای منطقه و از جمله اسرائیل باشد . کشورهای سوسیالیستی به خاطر این راه حل سیاسی که رسیدن به آن جز از راه همکاری کلیه ی طرفهای مربوطه و از جمله سازمان آزادی بخش فلسطین امکان ندارد ، به مبارزه ی خود در کنار دولتها و مردم عرب و همه ی نیرهای مترقی ادامه می دهند .

این موضع کشورهای نامبرده در برابر مسأله فلسطین ، با اعلامیه ی ویژه ی اجلاس کمیسیون مشورتی یاد شده ، در سال 1978 که از طرف کلیه ی کشورهای پیمان به استثنای رومانی امضا شد ، تکمیل گردید . در این اعلامیه آمده است :

" رهبران احزاب کمونیستی و کارگری و نیز رهبران دولتهای سوسالیستی ، سیاست سازشهای جداگانه ی مصر و اسرائیل زیر نظر ایالات متحده را که بدون شک به ایجاد دشواریهای خطرناک تازه ای در منطقه منجر خواهد شد ، به شدت محکوم می‌کنند و با اطمینان اعلام می‌دارند که این گونه سازشهای جداگانه که علی رغم منافع مردم عرب صورت می‌گیرد ، با مصالح تحقق حل سیاسی فراگیر بحران خاورمیانه بر پایه ی تأمین منافع همه ی مردم منطقه و از جمله مردم اسرائیل ، و نیز با مصالح امنیت بین الملی و تصیمیمات سازمان ملل متحد ، در تعارض قرار دارد . این رهبران همچنین پشتیبانی خود را از تصمیمات کنفرانس بغداد اعلام می دارند و معتقدند که این تصمیمات نقش مثبت و مهمی در مبارزه به خاطر حل عملی و عادلانه ی مسأله خاورمیانه و نیز در جهت مصالح صلح ، هم در خاورمیانه و هم در سراسر جهان ایفا خواهد کرد . "

مطابق آنچه در این اعلامیه ها آمده ، کشورهای پیمان ورشو از ایجاد حل سیاسی فراگیر مسأله خاورمیانه و مسأله فلسطین ، براساس عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از کلیه ی سرزمینهای عربی اشغال شده در سال 1967 و احقاق حقوق مسلم خلق عرب فلسطین و از جمله ، حق وی در تأسیس دولت مستقل خویش ، با رعایت تضمین موجودیت مصون و مستقل " کلیه ی کشورهای منطقه " جانبداری می کنند . در عین حال این کشورها به استثنای رومانی از زمان امضای توافقهای کمپ دیوید* و قرارداد صلح مصر و اسرائیل* و گفت و گوها را ، با اعتقاد به اینکه به حل فراگیر و مطلوب نخواهد انجامید ، محکوم می‌کنند . از دیدگاه این کشورها ، آن گونه توافقها و گفت و گوها ، موجب پایمال شدن حقوق مردم عرب گشته و زیان بزرگی به منافع کشورهای عربی وارد می سازد و از این رو مانعی در برابر حل مسأله به شماره می‌رود .

چنین است موضع کلی کشورهای نامبرده در برابر مسأله فلسطین و تحولات اخیر آن اما موضع هر یک از این کشورها ، به استثنایی یوگسلاوی ( نک : یوگسلاوی ) در برابر مسأله فلسطین ، به اختصار از این قرار است :

الف - رومانی : موضوع رومانی با خارج شدن از اتفاق نظر کشورهای پیمان ورشو و جدایی از این کشورها متمایز گشته است . در تاریخ 9/6/1967 ، دولت رومانی از امضای اعلامیه ی گردهمایی مسکو ، که به دنبال تجاوز اسرائیل بر کشورهای عربی در 5/6/1967 ، قطع روابط دیپلماتیک با این دولت را اعلام کرد ، خودداری نمود و به تنهایی روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل حفظ کرد و از حضور در گردهمایی 11/7/1967 اعضای این پیمان در بوداپست که طی آن درباره ی موضع کشورهای سوسیالیستی در برابر مسأله خاورمیانه ، پس از تجاوز یاد شده ی اسرائیل ، مذاکره شد ، امتناع ورزید . در سال 1969 ، دولت رومانی بدون اعتنا به عکس العمل کشورهای عربی ، روابط دیپلماتیک خود را به موجودیت صهیونیستی از سطح کمیساری به سفارت ارتقاء داد . اما در آوریل 1970 با سخنان چائوشیسکو رئیس جمهور این کشور درباره ی ضرورت عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از سرزمینهای عربی اشغال شده در سال 1967 ، و باطل شمردن اقدامات اسرائیل در زمینه ی الحاق شهر بیت المقدس به موجودیت صهیونیستی و ضرورت ایجاد راه حلی برای مسأله پناهندگان فلسطین بر پایه ی منافع قانونی آنان ، بهبودی در موضع رومانی روی داد . در همان سال ، رومانی با امضای اعلامیه ی پیمان ورشو که طی آن ادامه ی پشتیبانی کشورهای عضو پیمان از مبارزه ی عادلانه ی کشورهای عربی ، و از جمله " مردم فلسطین " بر ضد تجاوز اسرائیل و به خاطر آزاد ساختن سرزمینهای خود ، مورد تأکید قرار گرفته بود ، گام دیگری به پیش برداشت .

پس از جنگ 1973* چائوشیسکو رییس جمهور رومانی از منطقه ی عربی دیدن کرد و طی این دیدار و برای نخستین بار با یاسر عرفات ، رییس کمیته ی اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین ملاقات نمود . در این ملاقات ، بر سر گشایش دفتر نمایندگی سازمان در بخارست توافق به عمل آمد و سازمان آزادی بخش فلسطین ملاقات نمود . در این ملاقات ، بر سر گشایش دفتر نمایندگی سازمان در بخارست توافق به عمل آمد و سازمان آزادی بخش به عنوان تنها نماینده ی قانونی ملت فلسطین به رسمیت شناخته شد . رومانی همچنین پشتیبانی خود را از تأسیس دولت مستقل فلسطین در کرانه ی غربی رود اردن و نواز غزه اعلام داشت .

پس از این دیدار ، موضع رومانی با موضع بقیه ی کشورهای پیمان ورشو ، از لحاظ اصولی که حل مسأله باید بر پایه ی آن قرار گیرد ، توافق یافت . اما از آن پس ، موضع گیریهای این دولت از برخی عناصر منفی بر کنار نماند . مثلاً در سال 1975 ، رومانی پشتیبانی خود را از قرارداد روم سینا اعلام داشت و حتی آن را گامی در راه حل فراگیر شمرد ، و نیز در سال 1977 ، رییس جمهوری این کشور اصل مذاکرات مستقیم میان مصر و اسرائیل را مورد تأیید قرار داد و شرکت دیگر طرفها عرب را در این گفت و گوها ، ضروری خواند و پشتیبانی خود را از تشکیل یک کنفرانس مقدماتی در قاهره ، به منظور تدارک از سر گیری کنفرانس صلح خاورمیانه* در ژنو ، و نیز از دعوت کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد به تشکیل یک کنفرانس مقدماتی در نیویورک ، اعلام داشت . اما موضع دولت رومانی در برابر سازمان آزادی بخش فلسطین در آن هنگام ، بیشتر به پشتیبانی از آن به عنوان نماینده ی قانونی خلق فلسطین و نه به عنوان یگانه نماینده قانونی خلق فلسطین گرایش داشت .

سالهای 1978و 1979 مشخصه ی موضع رومانی ، تأیید گفت و گوهایی مصر و اسرائیل و جست و جوی یک چارچوب بین المللی مناسب برای پیوستن طرفهای عربی دیگر به این گفت و گوها بود . رومانی ، مذاکراات " بلرهاوس " در واشینگتن و امضای قرارداد صلح مصر و اسرائیل را گام مثبتی در راه دستیابی به حل فراگیر شمرده و آنچه را که در دو توافق نامه کمپ دیوید درباره ی سینا آمده بود - مورد تأیید قرار داد . اما حل مسائل مربوط به کرانه ی غربی و نوار غزه و گفت و گوهای خودمختاری را به برخورداری ملت فلسطین از حق تعیین سرنوشت و رسیدن به توافق همه جانبه و مطلوب ، مشروط دانست . رومانی هنوز هم خواستار انعقاد یک کنفرانس بین المللی صلح است . اما معتقد است که این کنفرانس ، جانشین گفت و گوهای دو جانبه نبوده ، بلکه مکمل آن است و نیز امکان پیوستن طرفهای دیگری را به این گفت و گوها فراهم می سازد . این کشور ، در عین حال ، هم با اسرائیل و هم با تعدادی از کشورهای عربی روابط اقتصادی و فرهنگی استوار دارد .

ب - چک اسلواکی : مبارزه میان مردم چک اسلواکی و صهیونیسم جهانی پیشینه ی طولانی دارد . صهیونیستها مدتها مالکین اصلی مؤسسات اقتصادی و فرهنگی این کشور بوده اند و سازمانهای صهیونیستی ، هم پیش از جنگ جهانی دوم و هم در حین جنگ ، همکاری مستحکمی با نازیسم داشته اند .

اسنادی که روزنامه " تریبونا " ارگان کمیته ی مرکزی حزب کمونیست چک اسلواکی در سال 1972 انتشار داد ، این حقیقت را روشن ساخته است ( نک : نازیسم و صهیونیسم ) . همچنین آشکار شده است که برخی از صهیونیستهای چک ، از جمله نظریه پردازان و مبلغین و شرکت کنندگان در قیام 1968 بوده اند . در گزارش کمیته ی مرکز حزب کمونیست چک اسلواکی در سال 1973 ، به مناسبت پنجمین سالگرد سرکوب قیام دست راستی در کشور ، چنین آمده است :

  1. رویدادهای سال 1968 پیوند ارگانیک و وحدت هدف نیروهای ارتجاعی و فرصت طلب و دست راستی و صهیونیستی را ثابت کرد .
  2. این نیز ثابت شده است که یهودیان در سازماندهی به اصطلاح " منشور هفتاد و هفتم متعلق به حقوق انسان در چک اسلواکی " نقش عمده ای داشته اند . موضع چک اسلواکی با مواضع سایر کشورهای سوسیالیستی در محکوم شناختن سیاست تجاوزکارانه ی اسرائیل نسبت به کشورهای عربی ، لازم شمردن عقب نشینی کامل اسرائیل از سرزمینهای عربی اشغال شده در سال 1967 و احقاق حقوق ملی مسلم خلق فلسطین ، کاملاً هماهنگ بوده است . کنگره های چهاردهم و پانزدهم حزب کمونیست چک اسلواکی که پس از سرکوب قیام 1968 تشکیل شد و خطوط کلی و اصول بنیادی سیاست خارجی این کشور را تدوین کرد ، این موضع را به روشنی اعلام داشت . دولت چک اسلواکی همچنین موضع یاد شده را با امضاء دو اعلامیه ی کمیسیون مشورتی کشورهای عضو پیمان ورشو ، که یکی در نوامبر 1976 در بخارست و دیگری در نوامبر 1978 در مسکو صادر شد ، مورد تأکید قرار داد . شایان ذکر است که سازمان آزادی بخش فلسطین از سال 1975 در پراگ دارای دفتری است که مانند سایر نمایندگیهای سیاسی از امتیازات و مصونیتهای دیپلماتیک برخوردار است .

ج - مجارستان : حزب سوسیالیست کارگری مجارستان در تصویب نامه های کمیته ی مرکزی آن ، تنها پس از تجاوز اسرائیل بر کشورهای عربی در 5/6/1967 ، درباره ی کشمکش عرب و اسرائیل موضع گیری کرد . در اعلامیه ی کمیته ی مرکزی این حرف در اریخ 23/6/1967 درباره ی مسأله خاورمیانه چنین آمده است :

کمیته ی مرکزی ، وضع کنونی خاورمیانه را نتیجه ی تجاوز اسرائیل می‌ داند و با اقدامات و موضع گیریهای دولت و دفتر سیاسی و اعلامیه ی دولت مجارستان در ششم ژوئن در باره ی قطع روابط دیپلماتیک میان مجارستا ن و اسرائیل ، و نیز با اعلامیه ی کشورهای سوسیالیستی که در نهم همان ماه در گردهمایی مسکو صادر شده است ، موافقت دارد . کمیته ی مرکزی بر آن است که دولت اسرائیل با اقدام به یک تجاوز مسلحانه و برنامه ریزی شده علیه جمهوری متحد عربی و سوریه و اردن و ورود به خاک این کشورها ، اصول و حقوق شناخته شده ی بین المللی را نقض کرده است . کمیته ی مرکزی ، تجاوز اسرائیل و نیز تلاشهای این دولت به منظور الحاق سرزمینهای کشورهای عربی مجاور به اسرائیل ، و بیرون راندن ساکنان عرب این سرزمینها از خاک شان توسط مقامات نظامی اسرائیل را محکوم می‌کند و تأکید می‌ورزد که امپریالیستهای آلمان غربی و انگلستان و آمریکا ، به خاطر تدارک این تجاوز مسلحانه و پشتیبانی از آن ، در جرم و مسئوولیت شرکت دارند . کمیته ی مرکزی همچنین حمله به کشورهای عربی را جزیی از سیاست کلی امپریالیسم می شمارد که هدف آن سرکوب جنبشهای رهایی بخش ملی ، محروم ساختن خلقهای ترقیخواه از استقلال ملی ، جلوگیری از تعیین سرنوشت آنان به دست خویش و حفظ وابستگی آنان به نظام استعماری و یا تجدید این وابستگی به شکلی دیگر است . "

مجارستان ، مواضع یاد شده را طی اعلامیه های پی در پی کمیته ی مرکزی ، که از جمله برجسته ترین آنها ، اعلامیه های 24/11/1967 ، 7/8/1968 ، 16/7/1970 ، 28/1/1971 ، 15/11/1972 ، و دو اعلامیه ی کمیته ی مرکزی و شورای وزیران در 6/3/1969 و 4/8/1971 را باید نام برد ، مورد تأکید قرار داده است . در اعلامیه ی کمیته ی مرکزی صادره در 15/11/1972 چنین آمده است :

" ما با کشورهای عربی که بر ضد تجاوز اسرائیل مبارزوه می کنند ، و نیز با خلق ضد امپریالیست فلسطین ، اعلام همبستگی می کنیم و حل عادلانۀ بحران خاورمیانه و رهایی سرزمینهای اشغال شدۀ عربی و تحقق حل مسالمت آمیز بر پایۀ قطعنامۀ شورای امنیت را خواستاریم . "

پس از جنگ 1973 نیز کمیته ی مرکزی حزب سوسیالیست کارگری مجارستان اعلامیه هایی در این زمینه صادر کرد که مهم ترین آنها اعلامیه 1/11/1973 بوده و در این ا علامیه چنین آمده است : " کمیته ی مرکزی پس از بررسی اوضاع خاورمیانه به این نتیجه رسید که مسئوولیت کامل تجدید جنگ برعهده ی اسرائیل است که آغازگر جنگ 1967 ( ھ . م ) بوده و از آن تاریخ به بعد نیز از سیاست تجاوز و زورگویی پیروی می کند... کمیته ی مرکزی از قعطنامه ی شورای امنیت درباره ی آتش بس که در تاریخ 22/10/1973 بر پایه ی پیشنهاد مشترک جماهیر شوروی و ایالات متحده ی آمریکا صادر شده است استقبال می کند و آن را مورد پشتیبانی قرار می دهد و اعلام می دارد که اجرای قطعنامه های شورای امنیت ، راه را برای حل عادلانه ی دشواریهای بزرگی که کلیه ی خلقهای این منطقه را تهدید می کند باز خواهد کرد " .

در اعلامیه ی صادره ی کمیته ی مرکزی در تاریخ 20/7/1974 چنین آمده : " صلح پایدار در خاورمیانه جز به وسیله ی عقب نشینی از کلیه ی سرزمینهای عربی اشغال شده و بازگرداندن حقوق مشروع خلق فلسطین و تضمین امنیت کلیه ی کشورهای منطقه و شرکت همه ی طرفهای مربوطه در کنفرانس صلح ژنو ممکن نخواهد شد . کمیته ی مرکزی از گامهایی که سازمان ملل متحد با طرح مسأله حقوق مردم فلسطین و عودت از نماینده ی قانونی آنها ، یعنی سازمان آزادی بخش فلسطین به گردهمایی در این سازمان برداشته است ، استقبال می‌کند " این موضع ، بار دیگر در اعلامیه ی کمیته ی مرکزی در 16/5/1975 مورد تأکید قرار گرفت .

مجارستان ، دیدار سادات از بیت المقدس و پیامدهای آن را محکوم کرد و دو توافق کمپ دیوید را " نقش قانون بین المللی و مخالفت با قطعنامه های سازمان ملل متحد " خواند ، و نیز کمیته ی مرکزی در اعلامیه ب 28/3/1979 اعلام داشت :

" توافق جداگانه ی مصر و اسرائیل که با میانجیگری ایلات متحده صورت گرفت ، به کشمکش پایان نخواهد داد ، بلکه به تشنج در خاورمیانه شدت خواهد بخشدی . "

دیدار چندی هیأت غیردولتی اسرائیلی از مجارستان به دعوت شورای صلح این کشور ، و نیز دیدار یک هیأت خارجی مجارستانی از اسرائیل در سال 1979 تأثیری در مواضع خارجی مجارستانی از اسرائیل در سال 1979 تاثیری در مواضع رسمی مجارستان نسبت به مسأله خاورمیانه به جا نهاد .

د - بلغارستان :

موضع بلغارستان در محکوم ساختن رفتارهای تجاوزکارانه و توسعه طلبانه ی اسرائیل و پشتیبانی از مبارزه ی ملت عرب در پس گرفتن سرزمینهای عربی اشغال شده و احقاق حقوق ملی مسلم مردم فلسطین . از موضع بقیه ی کشورهای سوسیالیستی جدا نبوده است . شاید از جمله برجسته ترین تصمیماتی که حزب کمونیست بلغارستان در این زمینه اتخاذ کرد ، مصوبات صادره از کنگره ی یازدهم این حزب ، منعقده در سال 1976 را بتوان ذکر کرد ، که طی آن چنین آمده است :

" امپریالیسم و متحدین آن همچنان به آتش جنگ خاورمیانه دامن می‌زنند و خطر یک جنگ تازه در منطقه ، به علل زیر هنوز باقی است :

  1. ادامه ی اشغال سرزمینهای عربی اشغالی در سال 1967 .
  2. محرومیت خلق فلسطین از امکان تأسیس کشور خویش .
  3. فقدان شرایط مناسب برای زندگانی کلیه ی دولت ها و خلقهای منطقه در صلح و امنیت .

از اینها که بگذریم ، دست یافتن به حل عادلانه و پایدار مسأله خاورمیانه ، تنها از راه کنفرانس ژنو و با شرکت سازمان آزادی بخش فلسطین یعنی ، تنها نماینده ی قانونی خلق عرب فلسطین امکان پذیر است . "

اما در برابر اقدامات سادات از سال 1977 به بعد و خارج شدن وی از توافق عمومی جهان عرب ، بلغارستان نیز مانند سایر کشورهای سوسیالیستی ، برگزاری کنفرانس ژنو را بی ثمر یافت . به دنبال امضای قرارداد صلح جداگانه میان مصر و اسرائیل ژیوکوف رییس جمهور بلغارستان اعلام کرد که کشورش از مبارزه ی مردم عرب بر ضد کلیه ی قراردادها جداگانه و به خاطر برقراری صلح عادلانه و پایدار ، بر پایه ی عقب نشینی کامل از کلیه ی سرزمینهای اشغال شده در سال 1967 ، و احقاق حقوق قانونی خلق عرب فلسطین و تعیین سرنوشت وی به دست خود و تأسیس کشور مستقل خویش ، کاملاً پشتیبانی می کند . وزیر خارجه ی بلغارستان نیز اعلام کرد : حزب کمونیست بلغارستان و دولت و مردم این کشور ، قرارداد صلح جداگانه ی مصر و اسرائیل را محکوم کرده و سادات را به علت خارج شدن از توافق عمومی مردم عرب ، خائن به آرمان ملت عرب می شمارند و اعلام می‌دارند که این قرارداد ، به امر صلح در منطقه تحقق نخواهد بخشید ، بلکه موجب تشدید بحران خواهد شد . این قرارداد آغازی برای شعله ور شدن آتش جنگ به شمار می‌رود و پس از امضای آن ، صلح جهانی به خطر افتاده است .

در اعلامیه ی مشترکی که در پایان دیدار ژیوکوف رییس جمهوری بلغارستان از جمهوری عربی سوریه ( 21 تا 24 آوریل 1980 ) صادر شد ، چنین آمده است :

" طرف بلغاری ، قراردادهای جداگانه و راه حلهای تسلیم طلبانه را که با شرکت فعال ایالات متحده آمریکا حاصل شده و دو موافقتنامه ی کمپ دیوید و قرارداد صلح جداگانه و عادی ساختن روابط مصر و اسرائیل را که همه در جهت مخالف حقوق و مصالح ملت عرب قرار دارد ، محکوم می‌کند و نیز طرف بلغاری ، اعتقاد راسخ خود را بر این نکته اعلام می‌دارد که آنچه در چارچوب دو موافقتنامه ی کمپ دیوید و زیر عنوان نیرنگ آمیز به اصطلاح " خودمختاری " روی می دهد ، هرگز به تحقق حقوق ملی مسلم خلق عرب فلسطین نخواهد انجامید ، بلکه هدف از آن ، رنگ قانونی بخشیدن به استعمار وطن گزینی اسرائیل و محکم ساختن پایه های اشغال سرزمینهای عربی توسط این دولت است .

ه - - لهستان : علی رغم تعهد لهستان نسبت به خطوط کلی سیاست خارجی در پیش گرفته شده از سوی مجموعه کشورهای سوسیالیستی ، این کشور ، پیش از سال 1967 طی تحلیل خود درباره ی مسأله فلسطین ، مواضعی اتخاذ می کرد که به جانبداری از اسرائیل نزدیک بود . این گونه موضع گیری ، علاوه بر دلائلی که در بخش نخستین این نوشته به آن اشاره شد ، علل دیگری نیز دارد که مهم ترین آن ، تعداد زیاد یهودیان در لهستان و نفوذ آنان در دستگاه های حساس گوناگون حزب و دولت این کشور و کوشش آنها با همکاری جنبش صهیونیسم ، در راه تبدیل لهستان به دژ نفوذ صهیونیسم در کشورهای اروپای شرقی است .

دیدار ناحوم گولدمان ، رییس وقت کنگره جهانی صهیونیسم* از لهستان در سال 1965 ، که طی آن وی مانند یک رییس کشور مورد استقبال قرار گرفت ، پدیده ای بود که از چنین نقشه ای خبر می داد . این نیز شایان ذکر است که مردم لهستان ، هنوز نبردهای گیتو* در ورشو ، و بازداشتگاه های " آشویتز " در دوران اشغال نازیها را فراموش نکرده اند .

اما پس از آنکه به دنبال تجاوز 1976 ، لهستان روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع کرد و نا آرامیهایی به سازماندهی و زیر نظر عناصر صهیونیست در این کشور رخ داد ، عملیات پاکسازی گسترده ای آغاز شد که طی آن شمار زیادی از صهیونیستها از مناصب مهم در حزب و دولت و نیز در دانشگاههای لهستان بر کنار شدند . از آن پس ، آگاهی مردم لهستان درباره ی واقعیت اسرائیل و سیاست تجاوزکارانه و توسعه طلبانه ی آن ، و اتحاد محکم آن با امپریالیسم بر ضد حقوق و منافع مردم عرب ، افزایش یافت ، و به موازات آن ، مردم این کشور بر حقیقت موضوع فلسطین و مسأله خاورمیانه آگاه گشتند . اثر این آگاهیها در تصمیمات حزب سوسیالیست متحد کارگری لهستان ، اظهارات مسؤولان بلند پایه ی حزب و دولت ، انعکاس یافت . از جمله " ادوار گیرک " دبیر اول وقت حزب ، طی یک سخنرانی در تاریخ 19/3/1971 در منطقه ی شلنک ، اعلام داشت : پایه ی سیاست صلح جویانه ی ما اجازه نمی دهد وجود نیروها و گرایشهای را در جهان امپریالیستی ، که به منظور شدت بخشیدن به تشنج بین المللی و افروختن آتش جنگ تلاش می‌کنند ، نادیده انگاریم . هم اکنون اشغال سرزمینهای عربی توسط اسرائیل ادامه دارد و این دولت ، پیشنهادات سازنده ای را که می‌تواند از تشنج و وخامت نتایج آن بکاهد ، همواره رد می کند .

در 5/10/1971 وزیر خارجه ی لهستان طی سخنرانی خود در برابر مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت : " جامعه ی بین المللی نمی‌تواند در برابر زورگویی اسرائیل و پشتیبانان آن سکوت کند . حل مسالمت آمیز مسأله خاورمیانه ، تنها از راه تأمین حقوق کامل خلق عرب فلسطین قربانی تجاوز اسرائیل ، و با عقب نشینی اسرائیل از کلیه ی سرزمینهای عربی امکان می یابد . "

حکومت لهستان پیمان صلح جداگانه ی میان مصر و اسرائیل را یک عمل تسلیم طلبانه شمرد که سادات به وسیله ی آن ، مصر را از صف رویارویی با اسرائیل خارج ساخته و ایالات متحده برای تقویت حضور و نفوذ نظامی خود در منطقه از آن سود جسته است . لهستان این پیمان را خطری واقعی برای کشورهای خاورمیانه ، و نیز کشورهای آفریقایی دانست و اعلام کرد که این پیمان ، مسأله خاورمیانه را پیچیده تر ساخته ، و حل فراگیر و عادلانه ی آن را دشوارتر نموده است . این موضع گیری ، طی اعلامیه ی مشترکی در که در پایان دیدار وزیر خارجه ی لهستان از سوریه ، در اواخر سال 1979 صادر شد ، بار دیگر مورد تأکید قرار گرفت .

و - آلمان شرقی : جمهوری دموکراتیک آلمان ( شرقی ) در حمایت از مبارزه ی ملت عرب به خاطر آزاد ساختن سرزمینهای خود از اشغال اسرائیل و بازستاندن حقوق پایمال شده ی خلق عرب فلسطین ، در پیشاپیش مجموعه کشورهای سوسیالیستی قرار داشت . آلمان دموکراتیک نخستین کشور سوسالیستی بود که در سال 1973 به سازمان آزادی بخش فلسطین امکان داد در برلین دفتری بر پا کند . گشایش این دفتر ، مقدمه ی استقبال گسترده ای بود که این کشور از هیأت نمایندگی فلسطین به ریاست یاسر عرفات به عمل آورد . جمهوری دموکراتیک آلمان تا قبل از ادغام با آلمان غربی ، هر ساله مراسم هفته همبستگی با ملت عرب را بر پا می داشت که طی آن پشتیبانی خود از خواسته های مردم عرب و در رأس آنها حل مسأله فلسطین ، و تأیید خود نسبت به سازمان آزادی بخش فلسطین ، به عنوان تنها نماینده ی قانونی ملت فلسطین ، و نیز حمایت خود را از حقوق مسلم ملی آن ، و از جمله حق تعیین سرنوشت و حق بازگشت به سرزمین خویش و بر پا ساختن کشور مستقل خود ، اعلام می داشت . مشخصه ی موضع آلمان دموکراتیک در مورد مسأله خاورمیانه و موضع فلسطین ، محکوم ساختن قاطعنامه عملیات توسعه طلبانه و زورمدارانه ی اسرائیل است که از زمان تجاوز 1967 همواره ادامه یافته است . پس از آن تجاوز ، مقامات بلند پایه ی حزب و دولت آلمان دموکراتیک ، طی دیدارهای متعدد از برخی کشورهای عربی ، پشتیبانی خود را از مبارزه ی مردم عرب اعلام داشتند . در نتیجه ی این دیدارها ، همکاری سیاسی و اقتصادی و علمی آلمان دموکراتیک با یان کشورها نیز گسترش و ژرفای بیشتری یافت .

اعلامیه ی صادره از کنگره ی هشتم حزب سوسیالیست متحد آلمان در ژوئن 1971 ، موضع آلمان دموکراتیک را در نکات عمده ی زیر خلاصه کرد :

  1. شناسایی حق موجودیت اسرائیل به عنوان یک کشور .
  2. عوامل کشمکش خاورمیانه ، از تجاوز اسرائیل و تأثیر محافل امپریالیستی آمریکا بر محافل حاکم در اسرائیل ناشی می شود .
  3. پایان بخشیدن به نفوذ آمریکا در منطقه و تغییر توازن قدرت به سود نیروهای مترقی ، می تواند شرایط مناسب را برای استقرار صلح پایدار در منطقه فراهم سازد .
  4. پشتیبانی از حقوق قانونی خلق عرب فلسطین .
  5. عقب نشینی اسرائیل از کلیه ی سرزمینهای عربی اشغال شده در سال 1967 .

آلمان دموکراتیک ، موافقتنامه های دوگانه ی کمپ دیوید را محکوم کرد و دستگاه های تبلیغاتی این کشور به حملات شدیدی بر ضد پیمان صلح میان مصر و اسرائیل پرداختند .

به دنبال دیدار رییس جمهوری عربی سوریه از آلمان دموکراتیک ، طی اعلامیه ی مشترکی که در 5/10/1978 صادر شد ، طرف آلمانی " مخالفت قاطع خود را با سیاست توافقهای جداگانه اعلام داشت " و به ویژه سازشهای را که جدیداً در کمپ دیوید و در پشت سر ملت عرب صورت گرفت ، و هدف از آنها ، شکافتن صف واحد مردم عرب و تحمیل شرایط اسرائیل تجاوزگر بود ، محکوم شناخت . " طرف آلمانی بر آن است که این سیاست ، مانع رسیدن به حل همه جانبه ی عادلانه و پایدار کشمکش خاورمیانه ، بر پایه ی قطعنامه های سازمان ملل متحد است و در حقیقت ، توطئه ای ضد عربی است و خطری بزرگ برای صلح و امنیت بین المللی به وجود می آورد . "

ز - آلبانی : موضع آلبانی در زمانی که حکومت آن جمهوری مردمی سوسیالیستی بود ، با این ویژگی که این کشور موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد ، متمایز است . این کشور ، موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد ، متمایز است . این کشور ، موضع خود را بر پایه ی ضرورت از میان بردن " دولت صهیونیستی " به عنوان پایگاه امپریالیسم در منطقه که براساس تجاوز به وجود آمد ، بنا نهاد . آلبانی در موضع خود در برابر مسألخ خاورمیانه ، قعطنامه ی 242 و نیز سایر قطعنامه های سازمان ملل متحد را رد می‌کرد و اعتقاد داشت که حل مسأله ، جز از راه مبارزه ی انقلابی دراز مدت به منظور ایجاد تحولات اجتماعی و برقرار ساختن پیوند میان این تحولات و مبارزه بر ضد صهیونیسم و امپریالیسم ، ممکن نخواهد شد . بر این پایه ، آلبانی با هرگونه راه حل سیاسی مخالفت می کرد ، خواستار مبارزه ی انقلابی بر ضد اسرائیل بود و اعتقاد داشت که انقلاب فلسطین می تواند مقدمه ی انقلاب در سایر کشورهای عربی باشد .

پس از فروپاشی نظام کمونیستی در آلبانی ، این کشور تحت فشار آمریکا و غرب در مواضع خود نسبت به مسأله فلسطین تجدیدنظر کرد و همانند سایر کشورهای اروپایی از فرآیند صلح اعراب و اسرائیل و پایان یافتن کشمکش اعراب و رژیم صهیونیستی و حل مسالمت آمیز قضیه ی فلسطین حمایت نمود .

در مجموع کشورهای اروپای شرقی پس از فروپاشی نظام کمونیستی در شوروی و بروز تحولات سیاسی در این کشور که منجر به پایان یافتن سلطه ی آن بر دیگر کشورهای اروپای شرقی شد ، رفته رفته سیاست خود را در قبال مسأله فلسطین ، همسو و هماهنگ با سایر کشورهای اروپایی کردند و از یک صلح فراگیر در منطقه ی خاورمیانه میان اسرائیل و کشورهای عربی به ویژه فلسطینیها حمایت کردند و همراه با نظام جدید روسیه و آمریکا فرآیند صلح اعراب و اسرائیل و حل قضیه ی فلسطین در چارچوب حکومت خودگردان غزه - اریحا را مورد تأیید قرار دادند .

مآخذ :

  1. اخبار خبرگزاری جمهوری اسلامی .
  2. الموسوعة الفلسطینیة ، جلد اول ، چاپ اول ، 1984