دایان ، موشه

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۶ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


موشه دایان نظامی و سیاستمدار اسرائیلی است . در سال 1915 در شهرک " دیجانتا کفوتزه " در فلسطین متولد شد . " پدرش شموئیل دایان " می باشد که در اوایل قرن بیستم به فلسطین مهاجرت کرد و از جمله افراد شاخص گروه ماپای بود . در زمان شش سالگی دایان ، خانواده اش به " موشاو اول " ( اولین روستای تعاونی ) نقل مکان کرد .

در رشته کشاورزی تعطیل کرد . و به سازمان تروریستی " هاگاناه " پیوست و در مدرسه افسری در انگلیس تعلیم دید و با یکی از افسران بریتانیایی به نام " اوردوینگیت " در مقاومت انقلاب اعراب در فلسطین بزرگ 1936 - 1939 فعالیت کرد و روی عملیات انتقامی آدم ربایی و حملات شبانه و حمایت و محافظت لوله های نفت انگلیس در حیفا تمرین می کرد .

در سال 1939 از سوی حکومت قیمومیت انگلیس به اتهام داشتن اسلحه غیرمجاز دستگیر و به 10 سال زندان محکوم شد . ولی در سال 1941 از زندان آزاد شد ، با این هدف که فرماندهی واحدی از سازمان هاگاناه را برای شرکت در عملیات ارتش انگلیس بر ضد نیروهای " ویشی " ( فرانسوی ) مستقر در لبنان به عهده گیرد . در سال 1941 گروهی از " پالماخ " را در مأموریت شناسایی و اطلاعاتی از آغاز حمله بریتانیا به سوریه رهبری کرد . در جریان جنگ جهانی دوم در درگیری با نیروهای تابع حکومت " ویشی " در لبنان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و چشم چپش را از دست داد و از آن زمان به بعد " چشم بند " وی به عنوان علامت ویژه اش محسوب می شد .

در طول جنگ 1948 گردان اسرائیلی اشغال کننده " لد " و " رمله " را در وادی اردن فرماندهی کرد و از آن زمان به بعد ستاره وی شروع به درخشیدن کرد . سپس فرمانده ای را برای منطقه قدس در حین محاصره اعراب انتخاب کرد و در گفت وگوهای " رودس " نماینده اسرائیل بود .

همین مسأله به او کمک کرد ، زیرا وی طرفدار حزب ماپای بود ، در حالی که بیشتر افسران ارشد اسرائیلی حاضر در جنگ 1948 از طرفداران جنبش " ماپام احدوت هاعفوداه " بودند .

سپس با سازمان جاسوسی بریتانیا تا سال 1944 همکاری می کرد . در سال 1950 فرمانده نظامی منطقه جنوبی شد و در سال 1952 به فرماندهی منطقه شمالی منصوب گردید . سپس در خلال سالهای 1953 - 1958 فرمانده عملیات ارتش و رئیس ستاد کل ارتش شد . در سال 1955 علیه مصر ، سوریه و لبنان به عملیات انتقام جویانه دست زد و پس از آن در سال1956 رهبری و فرماندهی حمله به سینا را به عهده داشت .

عملیات حمله اسرائیل به صحرای سینا در سال 1956 از جمله شاخص ترین پیروزیهای نظامی وی به شمار می رود . در طول فرماندهی اش بر ارتش اسرائیل آموزشهای نظامی ارتش را بهبود بخشید و آن را به سلاحهای نوین مجهز ساخت .

پس از کناره گیری از ارتش [در سال 1958] ، در چارچوب حزب ماپای به سیاست روی آورد و در سال 1959 به عنوان نماینده مجلس چهارم انتخاب و وارد کنیست ( پارلمان ) اسرائیل شد . در همان سال وزارت کشاورزی به او سپرده شد و در خلال سالهای 1959 - 1964 وزیر کشاورزی اسرائیل بود . در همان زمان عضو گروه " نسل جدید " شد ، همان گروهی که بن گورین می خواست آنان زمام امور حکومت را به جای رهبران قدیمی صهیونیسم به دست گیرند . در سال 1964 به خاطر بروز اختلاف نظر با لوی اشکول نخست وزیر ، از هیأت دولت استعفا داد و چند ماه بعد بنا به توصیه بن گورین ، در تأسیس حزب " رافی " مشارکت کرد . این حزب در سال 1968 در حزب کارگر ادغام شد .

برای تعلیم فنون مقاومت جنگ مردمی به ویتنام جنوبی سفر کرد که مقدمه و زمینه ای بود برای تجاوز سال 1967 . او در سال 1966 سرپرستی وزارت دفاع را به عهده گرفت و نقش مهمی را از جهت فرماندهی در جنگ بازی کرد .

در آغاز جنگ ژوئن [1967] پیرو فشار افکار عمومی و مسایل سیاسی ، به عنوان وزیر دفاع به هیأت دولت بازگشت ، و تا سال 1974 در وزارت دفاع انجام وظیفه کرد . او رمز پیروزی سازمان نظامی اسرائیل و تسلط و سیطره بر جامعه اسرائیلی به شمار می رفت . و اندیشه و تفکر ضرورت برتری نظامی اسرائیل را به عنوان اسلوب برای برخورد با دولتهای مجاور عربی مرکزیت و سازمان بخشید . و از میان حکومت نظامی تحمیلی بر سرزمینهایی که در سال 67 اشغال شده بود ، اداره این مناطق را به عهده گرفت و روشهای ترور دسته جمعی را برضد اعراب منطقه و از بین بردن خانه هایشان به کار گرفت . همچنان که سیاست پلهای باز را بااردن را جهت شکست و بایکوت اعراب و ایجاد همکاری اعراب با اسرائیل بنیان نهاد . همچنین سیاست منع فعالیت از طریق مرزها را بر ضد چریکهای عرب پیاده کرد و ایجاد مستعمره های کوچ نشین را در سرزمینهای اشغالی تأیید کرد . در این مدت با استفاده از محبوبیت مردمی خویش و نیز تهدیداتش مبنی بر خارج شدن از حزب کارگر ، نظرات سیاسی و نظامی خود را اعمال کرد . به عنوان نمونه ، رهبران حزب کارگر را مجبور ساخت تا " پیمان الجلیل " مبنی بر توسعه و آبادانی سریع سرزمینهای اشغالی سال 1967 و تضمین ایجاد بندری عمیق در " یامیت " را بپذیرند .

بعضی بردایان به جز درآمدهای مادی که وی از طریق سرقت آثار قدیمی و روابط نامشروع که به شخصیت اصولی نظامی در اسرائیل خدشه وارد ساخته است نقص فرهنگ و غرور و جرأتش را خرده و اشکال می گیرند .

اما جنگ اکتبر سال 1973 ( جنگ یوم کیپور یا روز آمرزش ) به میزان زیادی باعث کاهش اعتبار سیاسی و نظامی وی شد و ناکامی او را به دنبال داشت . ضمنا اینکه سؤالات زیادی را درباره روشهای مورد عملش به هنگام جنگ ، برانگیخت . در طول نگ 1973 انتقادات نیشدار و زهرآگینی همچون تیر به سویش سرازیر شد چنانکه [این روند باعث شد که] پس از جنگ مجبور به کناره گیری از مقام وزارت دفاع بشود . پس از پیروزی حزب لیکود در [انتخابات] سال 1977 ، وابستگی سیاسی خود را تغییر داد و از حزب کار استعفا نمود و در دولت مناخیم بگین وزیر امور خارجه شد .

دایان نقش بارزی را برای فراهم کردن و آماده سازی ملاقات سادات با اسرائیل بازی کرد و در کنفرانس " کمپ دیوید " به عنوان وزیر خارجه شرکت داشت و رهبری گفت وگوها را با امضا پیمان صلح با مصر به عهده داشت .

دایان با بگین در مورد مسأله خودکفائی ( اواسط سال 1979 ) اختلاف پیدا کرد و سرپرستی و ریاست طرف اسرائیلی را در گفت وگوها و مذاکرات خودکفایی ( که آن را وزیر مفدال یوسف بورگ به عهده داشت ) رد کرد و به جناح مخالف حکومت بگین پیوست و موانعی را در راه مصالحه با مصر ایجاد کرد . و در این زمینه با " عیزر وایزمن " وزیر دفاع هماهنگی و همکاری می کرد .

این مسأله منجر به استعفا و برکناریش از وزارت خارجه شد و پس از آن در ( 21/10/1979 ) انتقاد شدیداللحنی علیه حکومت بگین کرد و در جلسه هیأت وزیران خاطرنشان ساخت که او به علت عدم موافقتش با سیاستهای حکومت در برابر سرزمینهای اشغالی و مذاکرات خودکفایی استعفا می دهد .

در سال 1981 حزب سیاسی مستقلی را تشکیل داد . ولی این حزب فقط به دو کرسی نمایندگی در انتخابات همین سال دست یافت . این امر مصداق بارزی بود بر پسرفت و کاهش اعتبار سیاسی و شهرت نظامی وی . پس از آن ، او فردی مریض و از کارافتاده شد و مدت کوتاهی پس از انتخابات مذکور [1981 ]درگذشت . وی از بارزترین افراد نسل " صابرا " به شمار می رود ( یهودیانی که در فلسطین متولد شده و به مقامات عالی در اسرائیل رسیدند ) .

[آثار تألیفی وی عبارت است از : خاطرات جنگ سینا ، ماپا هادشا ( به زبان عبری ) ، یا هسیم اهریم ( عبری ) ، داستان زندگی من ، زندگی با کتاب مقدس ، عبور از مانع : یک گزارش شخصی از مذاکرات صلح مصر ، اسرائیل : برنامه ملی در حال تغییر ( تألیف مشترک با " الف . شوایتزر " ) . ]

مآخذ :

  1. شریده ، محمد : رهبران اسرائیل ، بیژن اسدی ، انتشارات کویر ، 1378 .
  2. کیالی ، عبدالوهاب : موسوعة السیاسة ، مؤسسه العربیة للداسات و النشر ، جلد دوم ، 1991 .