فرعونها و فلسطین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه فلسطین
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۳


رابطه مصر با فلسطین رابطه ای قدیمی است . ارتباط استراتژیک میان دو کشور در تمام دورانها برقرار بوده است چون دفاع از هر کدام مستلزم توجه به دیگری است .

الف - دوران پیش از پیدایش نگارش :

مصر در این زمان روابط با همسایگان خود داشته است . در معادی ( جنوب قاهره ) کاردهایی ( چاقوهایی ) سنگی پیدا شده که به شکل بادبزن هستند و متعلق به دوران پیش از دوره خانواده های سلطنتی می باشد . این کاردها به کاردهایی که در تپه های الغسول در شمال بحرالمیت کشف شده اند شباهت دارد .

احتمالاً نقش سنگی مشهور شاه غرمر که امروزه در موزه قاهره است به یادبود حمله به شهرهای فلسطینی و صحرانشینان اردن ساخته شده بود . در این نقش شاه دو گروه از دشمنان خود را مغلوب می کند . یکی از آن دو گروه در شهری زندگی می کند که دور آن دیواریست که به دیوارهای آغل های گوسفندان که امروزه در شرق اردن

وجود دارد شباهت دارد . ( در تمدن مصری به لوح سنگی که بر آن نقوش حک می شده و با مواد و رنگهای در آن کار می شده است صلایه یا نقش سنگی می گفتند ) .

در دشت سارونه ( میان یافا و جبل الکرمل ) مهر استوانه ای شکلی پیدا شده است که نام شاه غرمر بر آن حک شده بود . در تل العرینی نیز قطعه سفالی پیدا شده است که بر آن نوشته ای ابتدایی دیده می شود که گفته شده است نام شاه غرمر است . این قطعه را در کنار ظروفی پیدا کردند که طرح آنها مصری بوده است .

در محل عای در فلسطین فنجانهایی مرمری و نیز طبقی از سنگ خارای صورتی زنگ کشف شده که به دوران سوم برنز متعلق است و احتمال می رود اصل آن از مصر در دوران خانواده سوم ( 2788 - - 2723 ق . م . ) باشد . همچنین یک ظرف از سنگ مرمر با لبه های صاف و کوزه هایی که به کوزه های دوره خانواده سوم شبیه اند کشف شده است .

در مجدو و رأس العین نیز ظروفی کشف شده که لبه های صاف و دسته های لوله ای شکل و دهانه دارند و همه از تأثیر و تمدن مصر حکایت می کنند . در کفر منشه ستونهایی پیدا شده که به شیوه مصری ساخته شده بودند .

از آن سوی دیگر در مصر نیز کوزه هایی فلسطینی کشف شده اند . مثلاً در ابوصیر الملق کوزه ای کروی شکل پیدا شده که با خطوط سرخ مزین بود و مانند آن در دوران اول برنز در فلسطین زیاد بود . در مقبره های پادشاهان مصر و بزرگان درباری ظروفی پیدا شده که به مناطقی تعلق دارد که بعید به نظر می رسد در دوران اولیه تاریخ فرعونها به اشغال مصر درآمده باشند .

این ظروف احتمالاً هدیه شده بودند یا به عنوان باج گرفته شده بودند . همه این شواهد دلالت بر این دارد که میان مصر و فلسطین علاوه بر ارتباط از راه دریا از راه زمین نیز روابطی برقرار بوده است .

مصری ها به ساکنین صحرای شرقی و سینا و صحرای نقت نام " شن نشینها " یا " کسانی که روی شنها زندگی من کنند " داده بودند . مقصود آنها صحرانشینان بوده است . همچنین اشاره هایی هست که آنها را شرقی می نمامیدند . گاهی نیز آنها را " منثیوMntsiv " به معنی " وحشی ها " نامیده اند . دو واژه " سثیتیو " Setetw و دعامو " Amw " در زمان دولت باستان مصر به کار برده می شوند و احتمالاً معنی اولی " کمانداران " و دومی " چوبه دست افکنان " بوده است .

هرگاه خشکسالی می شده آنان به طرف دلتای نیل سرازیر می شدند و مصری ها آنها را می راندند چون باعث فساد و خرابی می شدند .

مصری ها از معادن منطقه جنوب غربی صحرای سینا سنگهای قیمتی مانند فیروزه و لاجورد و یاقوت زرد را استخراج می کردند . مصری ها نقش هایی را در " وادی مغاره " از خود به جای گذاشته اند . یکی از آنها تصویری از شاه زوسر است در حالی که با سلاح خود بر فرق یک آسیایی ریشو می کوبد .

از سنفرو و خوفو نیز آثار به جای مانده است که دلالت بر این دارد که آنها نیز از معادن صحرای سینا بهره می گرفته اند . در زمان پادشاهان خانواده های پنجم و ششم فعالیت مصری ها در صحرای سینا افزایش یافت . مهمترین اثر برجای مانده ، لوحی سنگی است که پادشاهان ساحورع را در حال شکست دادن منیثو و دیگر کشورهای بیگانه نشان می دهد .

سرزمین فلسطین در ماورای صحرای سینا قرار دارد و مصری ها جاده ایرا که به سوی فلسطین می رفت " جاده حورس " می نامیدند . این جاده از نقطه مرزی " سیل " ( روستای تل ابوصفیه نزدیک قنطره ) شروع می شود و پس از گذشت از صحرا و کنار باتلاقهای شوره زار به عریش و غزه می رسد . سقر در این جاده مشکل و خطرناک بود .

از زمانهای بسیار دور مصری ها نیروی کار مورد نیاز خود را از ساکنان مناطق جنونی فلسطین تأمین می کردند . این مطلب در سنگ نوشته بالرمو آمده است که از زمان " شاه چر " ( از شاهان خانواه اول ) بود

بر روی قسمتی از قبر شاه واقع در اپیدوس تصویری از یک اسیر آسیائی نقش شده است . این احتمالاً اشاره به حمله هایی دارد که این شاه علیه فلسطینیان کرده است .

نشانه هایی که بر فعالیت نظامی شاهان خانواده چهارم دلالت داشته باشد به دست نیامده است . ولی با آغاز فرمانروایی خانواده پنجم ، پیشروی مصری ها برای نگاهداری از جاده های معادن در صحرای سینا شروع می شود . آنها در جهت شمال تا دشت سارونه و حتی دورتر از آن تا شهرهایی که در آغاز عصر برنز تأسیس شده بودند پیشروی کردند .

در عبادتگاه ساحورع تصویر آسیایی هایی با موهایی بلند و ریشهای نوک تیز دیده می شود که لباسهای کوتاهی به تن دارند و به پیشانی خود نواری بسته اند .

در نوشته های مربوط به خانواده سوم نام چندین قلعه آمده است . از جمله نام ونت " Wenet " که احتمالاً اولین قلعه در فلسطین بوده است و در منطقه غربی در همسایگی مصر و کنار جاده حورس احداث شده بود . احتمالاً محل این قلعه در پایین شهر رفح باشد . در دوران خانواده ششم لغت " ونت " بر تمام اقامتگاههای آسیاییان اطلاق می شد که به دور آنها دیواری کشیده شده بود .

بر روی یکی از دیوارهای راهروی که عبادتگاه وادی را به عبادتگاه و مقبره شاه اوناس در صفاره متصل می کرد تصویری از مصری ها بود که در حال جنگ با " شاسو " ها بودند و این نامی بود که بعدها به صحرانشینان فلسطین داده شد .

واژه " عامو " که بعدها در دوران دولت میانی بر تمام آسیایی ها اطلاق می شد اولین بار در اینجا به کار برده شد . بعدها مصری ها در دوران دولت نوین این نام را بر هکسوسها نهادند .

آخرین اطلاعات درباره فلسطین که از آثار دولت باستانی به دست آمده است به حمله اونی مربوط می شود که در زمین شاه بیبی اول اتفاق افتاد . مدارک برجای مانده از زمان شاه بیبی دوم نامی از فلسطین نمی برد . ولی احتمالاً زدوخوردها ادامه داشته است . در جبیل آثاری کشف شده که روی آنها نام بیبی دوم دیده می شود . به هرحال در هیچ یک از اماکن باستانی فلسطین اثری از مصری ها در این دوره کشف نشده است . شاید علت آن باشد که در این زمان به جای فلسطین ، لبنان منبع تأمین نیازمندیهای مصر به چوب و شیره درخت صنوبر شده بود .

ب - دوران میانی اول :

پس از انقراض دولت باستان ( در حدود 2263 ق . م . ) مصر وارد مرحله ای از پاشیدگی و تفرقه شد که به " دوران میانی اول " شناخته شده است و دوران خانواده های هفتم تا دهم را دربر می گیرد و حدود 190 سال به دراز کشید .

آسیایی ها این دوران ضعف را فرصت مناسبی دانستند و همراه گله های خود به منطقه دلتا سرازیر شدند و در آنجا اقامت کردند . مصری ها برای تقویت مرزهای شمال شرقی خود و جلوگیری از ورود این آسیایی ها صحراگرد به کشور ، مستعمره نشین هایی در منطقه دلتا تأسیس کردند . در وصیتهای اخیتوی سوم به فرزندش مری

کارع شرحی از عادات و رسوم این بیابان گردان در این دوران آمده است . ولی این شرح تصویر روشنی را از شیوه زندگی مردم در سوریه و فلسطین به دست نمی دهد .

این گفته ها به راهزنانی اشاره دارد که زندگی مردم دلتا را تهدید می کردند و این همه مردم را شامل نمی شود چون همین مردم در استقبال از سنوهی چنان سخاوت و گشاده رویی به خرج داده بودند که او ترجیح داد مدت زمان نسبتا طولانی در میان آنها زندگی کند .

منتوحت دوم توانست مصر را یکپارچه کند و خانواده یازدهم را تأسیس نماید ( حدود 2160 - - 2000 ق . م . ) . در این دوران سیاست آسیایی باردیگر فعال شد . از حمله های این شاه بر علیه کشورهای شرق آثاری بجا مانده است ، از آن جمله است حمله او به " ارض زاهی " یعنی سوریه و فلسطین پانزده سال پس از مرگ منتوحتب دوم یکپارچگی مصر باردیگر برای مدت کوتاهی به هم خورد و بیابان گردانی که " نفرتی " آمدن آنها را پیشگویی کرده بود به دلتا حمله کردند .

ج - پادشاهان خانواده دوازدهم :

مؤسس این خانواده امنمحات اول ( حدود 2000 - - 1970 ق . م . ) از ورود شبانان آسیائی به شرق دلتا جلوگیری نمی کرد و به آنها اجازه می داد گله های خود را آب نیل سیراب کنند .

در این دوران فرمانده نسومونت حمله کرد و سنورسره سوم ( 1877 - - 1850 ق . م . ) نیز گفته است . او در حمله خود به " کشور بیگانه که سکم ( بلاطه ) نامیده می شد رسید " . این کشور در ارتفاعات غربی اردن قرار داشت . بجز این دو حمله که علت آنها شناخته نشده است ، از عملیات جنگی مصری ها در فلسطین در این دوره نامی برده نشده است .

تصویرهایی که فراعنه را در حال حمله ، به " دشمنان آسیایی " نشان می داد و در زمان دولت باستان مرسوم بود ، از این دوره برجا نمانده است . داستان سنوهی ( سنوحی ) که مدتی در فلسطین اقامت کرد نشانه روابط دوستانه میان مصر و فلسطین بود .

در این دوره فعالیت دیپلماتیک افزایش یافت و فراعنه فرستادگان زیادی را به فلسطین و کشورهای دورتر روانه کردند . در تل العماره و شهر ماری مدارکی که بر این امر دلالت دارد کشف شده است .

داستان سنوحی نیز به علاقه مندی امیران آسیایی به نامه نگاری با پادشاهان مصر اشاره دارد . همچنین اینکه رابطه آنها خوب بوده است و شاه فلسطینیان را در کاخ خود پذیرفت . سنوهی عادت داشت هدایایی گرانبها برای آن امیران بفرستد .

در " متنهای لعنت " Execration Textsصورتهای مفصلی هست که نام تمام کشورهای آسیائی و نام امیران آنها از فینیقیه در شمال و جلعاد در مرکز تا دمشق را ذکر کرده است . این صورتها نشان می دهد که دربار مصر اطلاعات مفصل و زیادی درباره این منطقه داشته است . فعالیتهای مربوط به امیران کم اهمیت تر نیز در کتابخانه اسناد مصری ها ثبت و نگاهاری می شده است . این متنها از پیوستگی روابط و رفت وآمد منظم میان سوریه و فلسطین و همچنین از وجود آسیایی ها در مصر پرده برداشت .

در مقبره های بنی حسن ، که تاریخ آنها به زمان امنمحات اول و سنوسر اول برمی گردد نقش هایی درباره فعالیتهای نظامی وجود دارد که حاکی از حضور جنگجویان شرقی در میان مصری ها است .

مصر در دوره دولت میانی ، احشام و نیز برخی از محصولات آسیا را وارد می کرد . قبلاً به استخراج معادن صحرای سینا که توسط مصری ها انجام شده بود اشاره شد . افزایش مصرف برنز و لاجورد آسیایی در مصر از دوره دولت میانی شروع شد . متنها موجود در معبد سنوبره اول و گنجهایی که از آنجا به دست آمد نشانه ای از ثروت های فلسطین و سوریه بود که به رسم هدیه به پادشاهان خانواده دوازدهم تقدیم شده بود .

از طرف دیگر ، در سوریه و فلسطین آثاری از مصر باستان به دست آمد که روی بعضی از آنها نوشته هایی تاریخی وجود داشت . انتقال این آثار تاریخی تنها به علت جنگ یا اعزام هیأتهای دیپلماتیک و استخراج معدن نبوده است بلکه به بازدیدها و مسافرتهای شخصی نیز مربوط بوده است . پس از مرگ امنمحات اول ، سنوهی به دلایلی سیاسی به سوریه فرار کرد و تا پایان پادشاهی فرزند سنومره اول به مصر بازنگشت . چند مقبره و یک خانه در جرز در فلسطین پیدا شده است که ثابت شده به زمان دولت میانی و مصری ها تعلق داشته اند .

عتیقه های مصری بسیاری از دوره دولت میانی در فلسطین کشف شده است . در مجدو و تل العجول ( جنوب غزه ) و جوز و اریحا و تل یما ( در غرب دریاچه طبریه ) و

تل الدویر و بلاطه ( در شرق نابلس ) و بیسان ، تندیسها و مهرهای مصری زیادی کشف شده است .

باوجود این مدارک تاریخی متعلق به دوران خانواده دوازدهم باشد و حکایت او وجود مصری ها در فلسطین کند چندان زیاد نیست . از این رو نظر مورخان در این باره متفاوت است . برخی حضور مصری ها را نوعی استعمار سیاسی و برخی دیگر روابط دیپلماتیک و بازرگانی تشخیص داده اند .

به هرحال و باتوجه به این اظهار نظرهای متفاوت چیزی که به طور یقین وجود دارد آنست که مصری ها در دوران خانواده دوازدهم با فلسطین روابطی محکم داشتند و زبان و دین و هنرهای مصری در فلسطین برای خود جایی باز کرده بود .

مدارکی تاریخی از این دوران به دست آمده است که مردان و زنان آسیایی را با لباسها و زینت آلات و اسحله گوناگون تصویر نموده است .

در داستان سنوهی شرحی درباره شیوه و نحوه زندگانی در " رتنوی " علیا که او مدتی به آن پناه برده بود آمده است و انواع محصولات کشاورزی و غذاها را نام برده است . ( شکی نیست که او مدتی نیز در جنوب فلسطین اقامت کرده بود ) . در این داستان که درباره الرتنو می باشد نام هیچ شهر یا روستائی برده نشده است ، بلکه راجع به خیمه ها و چادرها سخن رفته است و این نشان می دهد که مردم این منطقه کوچ نشین یا نیمه کوچ نشین بودند اما شروع به اقامت در مناطق کشاورزی کرده بودند .

در داستان سنوهی اشاره ای به اتحادیه های نظامی شده است . حمله سوم سنوبره بر علیه شکیم این احتمال را به یقین تبدل می کند که این شهر مرکز یک امیرنشین و نقش اساسی در آن منطقه داشته است . امیرنشینهای کوچک اتحادیه ای را تشکیل می دادند و قدرتمندترین آنها رهبری آن را بعهده می گرفت . در کتابخانه اسناد تاریخی در شهر ماری نیز مدارکی وجود دارد که بر این موضوع دلالت می کند .

از متنهای لعنت چنین برمی آید که جنوب فلسطین و سوریه از نظر سیاسی به چندین بخش تقسیم می شده است و برای اولین بار نام شهر بیت المقدس " اورشلیم=او شامیم " برده می شود . این تقسیم ، بی شک نشانه از هم پاشیدگی در منطقه است و دلالت بر سرشت قبیله ای نظامهای آن دارد .

د - فلسطین در دوران خانواده هجدهم :

در این دوره حکمرانان مصری قلمرو خود را بر ساحل شرقی دریای مدیترانه توسعه دادند . احمسوس اول ( 1580 - - 1558 ق . م . ) هکسوسها را تا جنوب فلسطین عقب راند و احتمالاً شاروحین را تسخیر کرد . پس از او امنتحب اول ( 1558 - - 1520 ق . م . ) دنباله پیشروی او را در آسیا گرفت . پادشاهان مصر و به ویژه تحتمس سوم ( 1504 - - 1450 ق . م . ) فعالیت زیادی در این زمینه داشتند .

اسناد و مدارک تاریخی به تفصیل از حمله تحتمس سوم به فلسطیسن در سال 1482 ق . م . یاد می کنند . این اسناد به ذکر وقایع جنگ تل المتسلم ( مجدو ) می پردازد و چگونگی سرکوب شورش فلسطینیان و سوریه ای ها را توسط مصر که توانست تسلط قدرتمند خود را در قرن پانزدهم پیش از میلاد حفظ کند ، بیان می کند .

در آغاز قرن چهاردهم فشار اقوام حتی از شمال و شورش شهرهای عموریه و بی نظمی گروههای خابیرو در فلسطین به ضعیف شدن تسلط مصری ها انجامید که تا زمان فرعون سیتی اول دومین پادشاه خانواده به حال اول بازنگشت .

شناسایی تاریخ این منطقه در زمانی که همه شهرهای فلسطین در اشغال مصر بودند در درجه اول به آثار ماندنی از سفال بستگی دارد . ( سفالهای مربوط به عصر برنز اخیر ) ( نک : دورانهای باستان ) .

در مجدو ، تعنک ، شکیم ، بیسان ، تل الفارعه ، تل ابوحوام و تل الدویر آثاری سفالین یافت شده است که به دوره این خانواده برمی گردد و میان آنها نقش ها و پیکره هایی است که رنگ مصری دارند . یکی از اینها نقشی است از ( میکال ) خدای آسیایی ها که در بیسان کشف شده است .

پیکره ای برنزی نیز از خدای رشف در تل الدویر پیدا شده است . از این آثار تاریخی می توان نتیجه گرفت که شهرهایی چون تل الدویر توسط مصری ها اداره می شده است و آئین های مذهبی کنعانیان و مصری ها تا حدودی درهم آمیخته شده بود . ( نک : آثار دورانهای باستان ) .

بررسی آثار تاریخی کشف شده در مکانهای مختلف فلسطین حکایت از خرابی هایی می کند که در نتیجه جنگ میان هکسوسها که در حال عقب نشینی بودند و مصری ها که

در حال پیشروی بودند حاصل شده است . این اماکن در اثر خرابی مدتها متروک ماندند . پس از حمله های تحتمس سوم این شهرها دوباره به حالت سابق خود بازگشتند و در پایان دوران خانواده هیجدهم رونق و ترقی یافته بودند .

ه - فلسطین در زمان خانواده نوزدهم :

مهاجرت بنی اسرائیل بر سرزمین کنعان در دوران این خانواده اتفاق افتاد . اینان نخست در مصر اقامت کردند و سپس از آن خارج شده به سوی سینا شرق وادی عربه و بحرالمیت مهاجرت کردند . تنها منابعی که این حوادث را ثبت کرده اند سفرهای پنجگانه حضرت موسی هستند : سفر تکوین ، لاویها ، خروج ، عدد و تثنیه .

بعضی از اطلاعاتی که در اسناد شهر ماری به دست آمده همچنین متنهای اکدی و حتی آثار مصری ها و اسناد نوزی و نامه های تل العماریه و روایتهای نویسندگان یونان و رم همه از این سفرها تأثیر پذیرفته اند .

مشخص کردن تاریخهایی هر چند تقریبی برای این وقایع که در این دوره اتفاق افتاد مشکل است . در خود سفرهای تورات نیز اختلاف وجود دارد . در سفر پادشاهان ( اصحاح ششم ) آمده است که خروج بنی اسرائیل از مصر تقریبا در سال 1450 ق . م . رخ داد .

سفر خروج ( اصحاح دوازدهم ) روایت می کند که حرکت بنی اسرائیل از فلسطین به سوی مصر در حدود سال 1900 ق . م . بوده است . در سفر خروج ( اصحاح اول ) گفته شده فرعونی که پس از فرعون یوسف آمد عرصه را بر اسرائیلی ها تنگ کرد تا آنکه مجبور به مهاجرت از مصر شدند . به این روایت خروج آنها از مصر به قرن سیزدهم پیش از میلاد بوده است .

روایتها حکایت دارد که در اواخر قرن چهاردهم و اوایل سیزدهم پیش از میلاد اسرائیلی ها به بیگاری گرفته شدند و یکی از فرعونها آنها را به زور واداشت تا شهرهای بیثوم و رمسیس را بنا کنند . شاید این فرعون رمسیس دوم بود است ( حدود 1304 - - 1237 ق . م . ) که زمان او به فعالیتهای ساختمانی مشهور است . بنابراین گفته ورود اسرائیلی ها به مصر در اواخر قرن چهاردهم پیش از میلاد بوده و احتمالاً خروج آنها در نیمه قرن سیزدهم بوده است .

بعضی از پژوهشگران سعی کردند تا دلایلی را خارج از تورات بیابند و مهاجرت بنی اسرائیل را به مهاجرت سایر ملتهای منطقه مربوط سازند . اینان ورود

اسرائیلی ها به مصر را جزئی از حمله هکسوسها می دانند که در سال 1700 ق . م . اتفاق افتاد . خروج آنها را نیز به همراهی هکسوسها که در حدود سال 1570 ق . م . رانده شدند می دانند . اما این کوششها با موفقیت همراه نبوده و نظرات و عقاید درباره زمان خروج اسرائیلی ها از مصر هنوز هم متفاوت است .

مآخذ :

  1. صایغ ، انیس : سوریه فی الأدب المصری القدیم ، بیروت 1956 .
  2. زاید ، عبدالحمید احمد : مصر الخالده ، قاهره 1966 .
  3. Albright, W. F : The Arebaeology of palestin, philadelphia 1954
  4. Drioton, E vandier, j. : L'Egypte, paris 1962.
  5. Eissfeldt, o : palestine in the time of the Nineteenth pynasty, Cambridge Ancient History, vol II ch.XXVI, cambrridge 1965.
  6. Gardiner, A. H. : Egypt of the pharaoh, oxford 1961.
  7. Gardiner, A. H. Peet. T. E and Gerney, I : The Inseriptions of Sinai, 2vols, london 1952 - 1955.
  8. Helek, w. : Die Beziehungen Agegyptens zu Vorderasien im 3 und 2 Jahrtausend, wiesbaden 1962.
  9. Kenyon, k. M. Archaeology in the Holy Lond, London 1960.
  10. Kenyon, K. M. : Palestine in the Time of the Eighteenth Dynasty, Cambridge Ancient History, Vol. II. part. 2 Cambridge, 1965.
  11. petrie, W. F. : Corpus of prethistorica pottery nd patettes, london 1921.