چرکس ( قبیله - )
کلمهی چرکس یا شرکس ، هرجند که در اصل به معنای افراد قبیلهی " کرکت ادیگیه " قدیمی میباشد ، از آن به بعد کسترش یافت تا بیشتر ساکنان قفقاز شمالی از ادیگه ، چچن ، و فرشادی حتی قبایل داغستانی را شامل شود . یونانیها کلمهی چرکس را بر ادیگیها اطلاق میکردند و دانشمندان غربی و روسی و ترکها و اعراب نیز آنرا به کار میگرفتند و در تمامی مکانها و مراجع شایع گردید . دورهی چرکس در شهرهای مشرق عربی قدیم به دورهی دولت ایوبی و ترکی و چرکس در مصر و سرزمینهای شام
بر میگردد . ( ر : ممالیک ) چرکسیها حکومتی برپا نمودند که 135 سال طول کشید و سپس در مجموعهی ساکنان عرب حل شدند . پیروزی عثمانیها بر دولت کشور ممالیک چرکسی ، با پیشرفت روسها به سوی جنوب به خاطر شهرهای چرکسی در قفقاز همزمان بود . در دورهی ایوان سوم و چهارم ( 1558م ) ، و در نهایت روسها سرزمین چرکسها را در سال 1864 اشغال و چرکسها را مجبور نمودند که به خارج از وطن اصلی اشان مهاجرت کنند . عثمانیها به چرکسها اجازه دادند که به سرزمین عثمانی مهاجرت کنند . با این امید که از نیروهای جنگی آنها در نبردهای شان در اروپای شرقی و بالکان استفاده نمایند . اما شکستهای پی در پی عثمانیها در مقابل نیروهای اروپایی ، حکومت عثمانی را در سال 1878م به کوچ دادن چرکسها و انتقال آنها از اروپا به شهرهای شرقی عربی و شبه جزیرهی آناتولی مجبور نمود . به این ترتیب چرکسها به فلسطین و سوریه و اردن رسیدند ، و در نقاطی از سرزمینهای این کشورها پراکنده شدند . خطوط مهاجرت چرکسها در دو محوربود : یکی محور خشکی که آناتولی به سوریه و اردن میآمد و دیگری دریایی که کشتیهای عثمانی چرکسها را از بنادر ترکیه غربی و یونان به بندر حیفا در فلسطین منتقل میکردند . چرکسهای فلسطین و بیشتر چرکسهای اردن از گروههایی هستند که از راه دریا به این سرزمینهای رسیدند ، بر عکس چرکسهای سوریه که از طریق خشکی آمدند . امراض مختلف ، بسیاری از چرکسها را از بین برد ، در سفرهای دریایی و یا بعد از رسید به اقامتشان در مناطق مختلفی که حکومت عثمانی برایشان معیین کرده بود . اماکن زندگی آنها بسیار نامساعد بود ، مانند مردابهای اطراف بیسان و شمال غربی آن در نزدیک جبوله ، کساریا و غیره . بعضی از آنها که باقی ماندند ، به روستاهای لوبیا و سپس خرابهی کفرکما یا روستای علما نزدیک مرزهای کنونی لبنان منتقل شدند ، و پس از آن ، روستاهای ویی نیه و کفرکما را بنیان نهادند و مجموعههای دیگری از چرکسها در خرابههای ( یا جنگل ) چرکس و خرابهی اسکاس از سرزمین الخلیل سکنی گزیدند . همچنین بعضی از خانوادهها در روستای صمیل ساکن شدند . و همچنین چرکسها از سال 1878 در دورهی سلطان عبدالمجیدبن عبدالحمید در فلسطین مستقر شدند .
چرکسها تمامی ، وقایعی که از زمان استقرارشان در فلسطین رخ داده بود را پشت سر گذاشتند و به علت کمی تعدادشان ( نزدیک به 900نفر ) توانستند یک شهر بسیار کوچک احداث نمایند که از محدودهی بین دو روستایشان ، ریحانیه و کفرکما و روستاهای عربی مجاور ، تجاوز نمیکرد . وضعیت اختلافات و جدائیهای بین آنها و ساکنان عرب ، تفاوتی با وضع سایر روستاهای فلسطینی نداشت . مسائل دینی و اسلامی علاوه بر تشابه نوع زندگی کشاورزی - رعیتی چرکس و عرب و روابط آنها را با ساکنان اصلی کشور ، مستحکم میکرد . علی رغم تلاشهای انگلیسیها در دورهی قیمومیت برای ایجاد تفرقه بین چرکسها و اعراب ، نزدیکی و تفاهم بین آنها گسترش یافت ، و احساسات ملی ، آنها را واداشت که دوشادوش فلسطینیها در نبرد علیه استعمارگران بریتانیایی و اشغالگران صهیونیستی ، شرکت جویند .
وضعیت چرکسها بعد از اینکه زمینهای کشاورزی محل اتراق اولیهی خود در فلسطین را ترک کردند و به دو روستای کفرکما و ریحانیه داریا زمینهای مرغوب برای کشاورزی روی آوردند بهبود یافت و این دو روستا به سرعت پیشرفت نمودند تا اینکه کفر کما در زمان اشغال صهیونیستها در سال 1948 از روستاهای مهم طبریه گردید ، به خاطر اینکه تلاشهای روستایی ( فعالیت روستایی ) آن بسیاری از روستاهای اطرافش را به خود جذب نموده بود . در این روستا دو آسیاب و همچنین دکانهای آهنگری ، نجاری ، کفشگری ، خیاطی ، زرگری و سایر شغلها وجود داشت که نیازهای محلی چرکسها و همسایگان عربشان را تأمین مینمود . مدرسهی کفرکما از قدیمیترین مدارس منطقه است و به دورهی عثمانی ( 1897 ) بر میگردد ، و فرزندان روستا و روستاهای مجاور در آن درس میخواندند در این روستا یک مدرسهی دینی مخصوص تعلیم دختران بود . تعداد چرکسها درفلسطین در سال 1931 به 866 تن و در سال 1945 به 950 نفر رسید ولی در سال 1949 به 806 تن کاهش یافت .
چرکسها همچون اعراب فلسطین از اشغال 1948 صهیونیستها رنج میبردند . حدود 20 خانوادهی چرکسی فلسطین را ترک کردند و بیشترشان در روستای مرج السلطان در شرق شهر دمشق مخصوص پناهندگان فلسطینی مستقر شدند ، اما قسمت اعظم چرکسها دو مرحله را پشت سر گذاشته است :
- مرحلهی اشغال و غصب زمین و اخراج ساکنان ، وتمکین و تذلیل فلسطینیهایی که در سرزمین باقی ماندند . اسرائیلیها در اکتبر 1953 هفت خانوادهی چرکسی را از روستای ریحانیه علی رغم اینکه دادگاه علی حکم صادر کرد که این اخراج غیرقانونی است اخراج نمودند و به دنبال آن تعدای از خانوادههای فلسطینی در سال 1957 به خاطر فرار از وضعیت اشغال نظامی و تبعیض نژادی وطن خود را به سوی ترکیه ترک کردند ، و در کنار اینها افراد متفرقه نیز ترک وطن خود را نمودند .
این مرحله تا پایان دههی 60 و ابتدای دههی 70 ادامه یافت ، و در مساحت اراضیای که برای چرکسها باقی ماند از 8395 جریب در کفرکما به 6338 جریب رسید و در ریحانیه به 6112 جریب کاهش یافت که بعداً به دنبال استیلای اسرائیل به 1607 جریب رسید .
- مرحلهی بهره برداری - مرحلهای است که طی آن مقامات اشغالگر روش مخالف ظاهر سیاست مرحلهی اول در پیش گرفتند . صهیونیست ها ، در این اقلیت خونی کوچک واحد ،
وسایل اجرای نقشههای خود برای تحمیل اشغال را مشاهده کردند و سعی کردند که چرکسها را از اعراب و مسلمانان دور نمایند و احساسات قومی و دینی موجب ارتباط آنها یا ساکنان اصلی فلسطین را تضعیف نمایند و از سوی دیگر مسألهی چرکسها را در دنیا دامن بزنند تا وانمود کنند که سیاست آنها دور از تعصب نژادی و حامی اقلیتها است . مقامات اسرائیلی به چرکسها توجه نمودند تا از آنها برای کار در کارخانهها و کارگاههایی که نزدیک روستایشان یا در مجاورت کفرکما ایجاد شده بود استفاده نمایند ، این در حالی بود که بیشتر زمینهای کشاورزی آنها را مصادره کرده بودند که از آن به بعد ، آنها به کشاورزی و پرورش حیوانات کمتر شد و درنحوهی برخوردشان با ساکنان عرب تحولی ایجاد گردید . همهی این امور به شکلی برنامه ریزی شد که روابط چرکسیها با مقامات اشغالگر و ساکنان مستعمرات اطراف آنها به صورت مستقیم باشد . مهمترین گام در این جهت نقشهی اسرائیلیها در زمینهی آموزش و پرورش چرکسها بود ، زیرا از تلاشهای بعضی از روشنفکران چرکسی برای انتشار خواندن و نوشتن با زبان چرکسی بین افراد این قوم بعد از سال 1959 استفاده بردند . تلاشهایی که با رسیدن تأثیرات فرهنگی چرکسی از وطن مادر یعنی قفقاز شروع شد و حروف ابجد روسی که چرکسهای شوروی از سال 1936 برای نوشتن استفاده میکردند ، همراه آورد . علی رغم منحصر شدن این تأثیر بر تعداد اندکی از فرزندان روستا کفرکما ، اسرائیلیها از آن استفاده نمودند ، و از این بهانه برای وارد کردن تدریس زبان چرکسی در مدرسه دولت و از سال 1973 به تدریج جانشان شدن آن به جای زبان عربی استفاده کردند . وزارت آموزش و پرورش اسرائیل در اوت 1973 یک استاد آمریکایی به نام j . g catford متخصص امور قفقاز و زبانها از دانشگاه میشیگان برای تعلیم نحوهی نوشتن و خواندن چرکسی به چرکسها را به استخدام درآورد که کار او مدت حدود 6 هفته در روستای کفرکما ادامه یافت . به دنبال آن ادارهی عربی در وزارت آموزش اسرائیل چرکسها را برای نوشتن داستانها و ادبیات ملی به زبان خودشان ترغیب نمود ، به امید این که بر فرهنگ ملی چرکسی خود باقی بمانند . علی رغم این مخالفتهای چرکسها و مقاومتشان در مقابل لغو زبان عربی در روشهای درسی ، هم اکنون فرزندان دو روستای مذکور در مرحلهی ابتدایی ، زبان چرکسی و عبری را میآموزند . و این مسأله نه تنها برای چرکسهای فلسطین ، بلکه برای کلیهی چرکسهای سوریه و اردن و بقیهی شهرهای مشرق عربی و برای کسانی که تعدادشان از 100000 تن تجاوز نمیکند اعمال شد و این ابهام رابین مردم سرزمینهای عربی ایجاد کرد که چرکسها با مقامات اشغالگر همکاری میکنند و القای اینکه سایر چرکسها در دیگر کشورهای عربی قابل اعتماد نیستند ، و این امر باعث پاشیدن بذر تفرقه گردید . یعنی چیزی که در این مرحله اسرائیل دربارهی اقلیت چرکس در فلسطین ، که تعدادشان در سال 1969 حدود 1745 تن برآورد شد ، در نظر داشت .
در پایان لازم است که به یهودیان کوههای قفقاز یا یهودیان کوهستانی ( تات ) که اعتقاد بر این است که اصل آنها به عهد بخت نصر بر میگردد ، و بیشترشان در جمهوری داغستان دارای خودمختاری و دیگر مناطق چرکسی قفقاز زندگی میکنند اشاره شود ، همچنین این یهودیان در جورجیا ( گورجستان ) و آذربایجان از جمهوریهای قفقاز جنوبی زندگی میکنند . بیشترین تجمع آنها در شره دربند در کنار دریای خزر میباشد . گروههایی از آنها در ابتدای قرن بیستم به فلسطین مهاجرت کردند و در مستعمرهی بیریعقوب ساکن شدند بعضی نیز در بیتالمقدس سکونت یافتند . و بخشی دیگر از آنها امروزه در شهرک قفقازی تل آویو ساکنند .
تات ، یهودیانی هستند که در قفقاز زندگی میکردند و زندگی قومی و رقص و موسیقی شان را از چرکسها کسب کردند و حتی بسیاری از آداب و رسومات آنها را نیز فراگرفتند ، تنها بر این اکتفا نشد ، بلکه اینها در کنار زبان روسی و تاتی ، به زبان چرکسی نیز که ممزوجی است از عبران و ایرانی و قفقازی تکلم میکردند .
مقامات اشغالگر از مهاجران تات استفاده نمود و با ویژگیهایی که در مرحلهی دوم بیان شد ، توجهشان را به برپایی روابط با چرکسهای کفرکما و ریحانیه در مناسبتهای مختلف و تأثیر پذیر جلب کردند که افراد تات به سوی دو روستا کشیده شدند تا زندگی چرکسی را تجربه کنند و با زبان چرکسی صحبت کنند . همچنین اسرائیلیها از آنها در مانور نظامی سود جسته و جشنوارههایی از آنها پخش میشود تا به مشارکت طایفهی چرکس در مراسم اسرائیلی اشاره نمایند . و این مسأله به چرکس فلسطین و به شهرت و موضع آن دربارهی مشکل فلسطین در کشورهای عربی لطمه وارد کرده است .
مآخذ :
- جریس ، صبری : العرب فی اسرائیل ، بیروت 1973 .
- دباغ ، مصطفی ماد : بلادنا فلسطین ، ج6 ، ق2 ، بیروت 1962 .
- مفتی ، شوکت : أباطرة و ابطال فی تاریخ القوقاس ، قدس 1962 .
- برقوق ، اسماعیل : قفقاسیا فی تاریخ ( به ترکی ) ، استانبول 1958 .
- جیرشون ، تویت : نزوح الشرکس من اسرائیل ، مجله " نوفوری رو سکوی سلوفو " نیویورک 2/10/1957 .