ترانه های مردمی فلسطین

از دانشنامه فلسطین


ترانه های مردمی ملتهای مختلف از یک ریشه با موضوعی مشترک که محیط و حالات دورنی و عادات ملتها را به تصویر می کشد برمی خیزد . این مطلب در مورد ترانه های مردمی فلسطین نیز صدق می کند . آوازهای فلسطینی آوازهایی فطری بوده که هیچ اثری از تصنع ادبی که عمدا در آنها به کار رفته باشد به چشم نمی خورد . این آوازها را افرادی مجهول و ناشناس با روشی ابتدایی و بدون هیچ تکنیک و تحمل زحمت سروده اند و پسران از پدران و دخترها از مادرانشان را نقل کرده اند . این آوازها با تصویرهای آشکاری از عادات ، خرافات و اعتقاداتی که این ملت به آن پایبند بوده ، به همراه دارد . علی رغم وجود اختلافات هنری و نظری بین انواع موسیقی ملتها و علی رغم تفاوت در قوت و ضعف و یا استقلال آوازها فصل مشترکی وجود دارد که تمامی آوازها را با هم جمع می کند و آن چیزی نیست جز نحوه به وجود آمدن این گونه ترانه ها ، زیرا مردان و زنان و کودکان به صورت جمعی یا به تنهایی به ارایه این آوازها به صورتی ساده و آزاد از هر قیدی مثل خارج شدن از لحن عادی و شناخته شده و یا میل به هلهله و چه چه زدن پرداخته اند . در این میان تفاوتی بین هنرمند و توده مردم به آن معنای مصطلح وجود ندارد بلکه توده مردم خودشان هنرمند می باشند .

جهان غرب اهمیت میراث موسیقی و حفظ آن را دریافته و انگلیس از اوایل قرن نوزدهم شروع به گردآوری منظم و هماهنگ موسیقی مردمی نموده و بررسی و مطالعه میراث موسیقی در قالب و به تبع علم باستان شناسی بود ولی پیدایش سبک رومانتیک اروپایی و روح ملی گرایی ، باعث شد که هنرهای مردمی Folklore به مطالعه و بررسی ویژه ای نیاز پیدا کند .

از بخت بد فلسطین ، مصیبت و آوارگی ساکنان آن ، کار جمع آوری و مطالعه هنرهای مردمی را 30 سال به عقب انداخت در حالی که می دانیم این مصیبت و نتایج مستقیم آن بر اهمیت کار جمع آوری این میراث و ثمره و فایده ای را که بایستی از مطالعه و نشر هنرها گرفته شود ، افزوده و می افزاید .

در کتاب پیشرفت هنر موسیقی نوشته چارلز پری CharlesPerry آمده است که موسیقی مردمی به واسطه اختلاف ذوقها و طبعها و روحیات و تقلیدها و حالتهای اجتماعی و زندگی معیشتی و اقتصادی ملتها ، مختلف و گوناگون می باشد . این مؤف تابلوی زیر را رسم نموده است :

موسیقی گرفته : خاص ملتهای افسرده و ناامید

موسیقی حزن انگیز : خاص ملتهایی که طبع شاعری دارند

موسیقی ساده و بدون ساختار محکم : خاص ملتهای واقع گرا ( رآلیست )

موسیقی غیرمتمدن و وحشی : خاص ملتهای پست و بدخو ( وحشی و بی تمدن )

موسیقی شادی آور وآرام : خاص ملتهای پرنشاط ( شاداب و پرتحرک )

موسیقی ناب و اصیل و شامخ : خاص ملتهای با جدی و زحمتکش .

برخی ملتها به ترانه های عاطفی بیشتر از ترانه ها جدی تمایل دارند ولی هیچ ملت و قومی نیست که کاملاً تمایل به یکی از این دو نوع داشته باشد بنابراین ملت فلسطین به کدام نوع از موسیقی تمایل دارد ؟

هنر موسیقی فلسطین ، هنری مردمی - عربی و یگانه و یکپارچه است که از یک فرهنگ عربی واحدی برخاسته و نمایانگر مجموعه ای هنری - عربی واحد می باشد و همگان بر این عقیده اند که موسیقی عربی ، به غم و اندوه و ناراحتی و سختی موصوف است یعنی در گروه دوم و سوم از دسته بندی پری که در بالا به آن اشاره شد ، جا دارد . و شکی نیست که برشمردن موسیقی عربی در زمره این دو گروه ، خیلی دور از حقیقت نمی باشد ولی صفاتی که موسیقی عربی به واسطه اش شناخته می شود نتیجه عواملی زیادی است که در دوره های انحطاط ، ضعف ، و اشغال شکل گرفته . موسیقی عربی گرچه ظاهرا میل به نوع غم و تأثر عاطفی دارد اما در همین حال این موسیقی متصف به مردانگی و سرزنده بودن است و با نگاهی به پایکوبی ، رقص مردمی و موسیقی های سرزنده شبیه به آن این گفته تأیید می شود . و این مطلب ، نقیصه گریه و اشک ریزی را از این موسیقی برطرف می کند .

الف - موضوعات آوازهای مردمی :

آوازهای مردمی فلسطین مانند آوازهای ملتهای دیگر به انواع و موضوعات مختلفی تقسیم می شود که عبارتند از :

  1. آوازهای ویژه عیدها و جشنهای دینی
  2. آوازهای عاشقانه و غزل و آوازهای ویژه مراسم شادی ، عروسیها ، ختنه سوران و جشن تولد .
  3. آوازهای جنگی و حماسه ای و برانگیختن به جنگ
  4. آوازهای کار و بازرگانی
  5. آوازهای شراب و سیاست و شوخی
  6. آوازهای ویژه رقص
  7. آوازهای ویژه مراسم ماتم و مرثیه خوانی
  8. آوازهای داستان سرایی و قصه گویی .

ب - لهجه ها در آوازهای مردمی فلسطین :

لهجه های زیادی وجود دارد که مردم فلسطین با آن صحبت کرده و منظورشان را بیان می کنند . این لهجه ها به وسیله سبک خود و بدون ظاهرسازی ، اهداف زندگی روزمره آنها را به تصویر کشیده و یک دید و نظر آشکار نسبت به خلق و خوی اهالی فلسطین و راه و روش مقابله و حل مسایل و امور مختلف دنیوی مبتلا به شان را ارایه می دهد . زبان عامیانه مردم با لهجه های فلسطینی ارزشهای زیبایی را در محتوا و نه در سبک ، مجسم می سازد و با ابزارهایی که آن را کامل کرده است همچون ابزاری هنری شده است که قادر به ارایه تصویری از ذات و نهاد مردم فلسطین و پرده برداری از روی عواطف و اعتقادات آنها باشد .

زبان عامیانه در هر کشوری از جهان تصویری از تأثیر و تأثرات جریانهای فرهنگی و تمدن گوناگون پیشین بوده و چه بسیار بوده این چنین جریانات که اعراب فلسطین با آن مواجه شده اند .

از زمانهای قدیم و تاریخی تا امروز سه زبان کنعانی ، آرامی و سپس عربی جدید پشت سرهم در فلسطین آمده و امروزه در زبان عربی کلماتی از اصل آرامی وجود دارد که اعراب آنها را تعریب نموده و از سریانی گرفته و اقتباس کرده اند .

کوچ قبایل عرب به فلسطین در قبل و بعد از اسلام در لهجه فلسطین تأثیر داشته ولیکن این جریانات در زبان فصیح که به صورت زبان ادبی و دینی و رسمی باقی ماند ، اثری نگذاشت .

قبایل زیادی وجود داشتند که قبل از اسلام در فلسطین مستقر شدند و آثار اصیل و ریشه داری از خود به جای گذاردند که هنوز تا به امروز در روستاها و شهرهای عربی وجود دارد و لهجه هایی که قبایل کوچنده از جزیرة العرب وارد کرده بودند به راه تأثیرات زبانهای آشوری ، فارسی ، یونانی و سپس ترکی و انگلیسی لهجه ای به وجود آوردند که از خصائص و ویژگیهایش این است که کلمات و صفات و نشانه های لغوی صرفا مربوط به ظاهر زبان را در برداشت ، مانند : تبدیل ضمیر مخاطب مؤث ( ک ) به حرف شین و یا تبدیل حرف همزه به حرف ( ع ) استنکاء و تغییر تلفظ حروف حلق و حرف ( ض ) و به کار بردن کلماتی مترادف که یک معنا را می رسانند و ادای تکه ها و قطعه های شخصی با صدای زنگ دار خاصی که طبیعت و خصوصیت روستا و شهر را ارایه می دهد .

تفاوتهای نوظهوری نیز وجود دارد که بیان آن از طریقنوشتن معمول مشکل می باشد مانند کشش صدا در حروف عله ( اهالی قدس ) و به کار بردن آهنگی خاص در آخر کلمه در حالت سؤلی بودن ( اهالی غزه ) . این تفاوت و افتراق در صفات صداها یک امر طبیعی است که در مقوله عاداتی که هر جامعه به طور جداگانه به آن عادات متصف است وارد می شود و محیط نیز نقش مهمی در ایجاد این تفاوتها در نزد ملتها دارد .

ج - ( عنصر ) پدیده آهنگ در آوازهای مردمی :

گاهی شنونده دانا و روشنفکر به هنگام شنیدن موسیقی مردمی ملتهای در حال رشد تصور می کند که این موسیقی یک موسیقی ابتدایی است و از نظمی خاص و یا سبک علمی تبعیت نمی کند ولی دقت در این گونه آهنگها نشان داده است که علی رغم سادگی ، پیرو نظمی معین بوده که دیدگان و رنگ ویژه ای به ملتهایی که این آوازها از آنها برخاسته ، می دهد . به طور مثال آهنگهایی وجود دارد که مرکز ثقل در آنها بعد سوم یا چهارم یا پنجم بوده وبرخی نیز ناموزون می باشند در حالی که هماهنگی صدا در آوازهای جوامع دیگر همچون کشورهای اروپایی به وضوح از این مقدار بیشتر است .

در آهنگ مردمی فلسطین ویژگیهایی وجود دارد که رنگی خاص به آن بخشیده است . این ویژگیها عبارتند از :

  1. کوتاهی جمله :

جملات آهنگهای مردمی فلسطین واقعا کوتاه بوده و از اندازه های هشتگانه صوتی Measure tuneتجاوز نمی کند و تعداد بسیار کمی از این جملات وجود دارد که تا 12 میزان و اندازه صوتی می دهند و پی درپی این جملات تکرار شده و عجیب اینست که علی رغم سختی این تکرار بر شیرینی و لطافت لحن و همچنین بر جذب شنونده می افزاید . تکرار در سبک هنری در آهنگ مردمی فلسطین برمی گردد به این که تمامی فنون و هنرهای ادبی مردمی ، قواعد و اساسشان بر آوازهای در حین کار که جهت ایجاد هماهنگی میان حرکت تکراری بدنی و نغمه ها و الفاظ که همراه آن سروده می شود ، متمرکز است . دلیل دیگر این تکرار آن است که برخلاف نوشتنی ها و آثار چاپ شده که با تدوین و کتابت محکم شده و در ذهن جای می گیرند ، کلمه شنیده شده ، جهت تثبیت و جای گرفتن در ذهن و گوش شنونده ، به تکرار احتیاج دارد .

عمل تکرار در اغلب آهنگهای مردمی اصیل در جهان وجود دارد . این آهنگهای ساده که در گذر نسلها جای گرفته و در مراحل پیشرفت ، خود را بر بقیه انواع موسیقی قبولانده ، درستی این گفته را نیز که " بقاء و ماندگاری از آن نوع برتر می باشد " تأئید کرده است .

بین اصالت یک آهنگ و قدیمی بودن آن بایستی فرق گذارده شود . آهنگ مردمی اصیل مورد اطمینان و دارای وجهه اجتماعی ، نیاز به کسب رضایت و خشنودی یک مورخ یا محقق اجتماعی و جامعه شناس ندارد . اصالت یک آهنگ ، بر سطح و میزان اثر یک طبقه مردمی در خلق و انجام آن و به میزان جواب گویی این آهنگ تکیه دارد به طوری که این آهنگ حقا ریشه در یک هنر تقلیدی نانوشته سازنده ای مجهول داشته ، از جایی دیگر به ارث برده شده و وطن اصلیش یک روستا باشد و یا آنکه به یک هنر نوظهور که از ادبیات طبقه متوسط بوده و خاستگاهش نیز شهر باشد ختم می شود . و انتشار و پخش آن از طریق وسایل ارتباط جمعی و انتشاراتی منتی است بر آنها .

ملاحظه می شود که زبان در نوع اول عامیانه بوده و روستایی به وسیله آن و ضمن آن موضعش را در مورد مشکلات زندگی و طبیعت بیان کرده و خواستهای فکری و عاطفی خود را تدوین می کند . شهروندان نیز در این مورد با روستائیان شریک می باشند ، آنها نیز با آوازهای نانوشته و نوشته شده شان ، چه دارای سازنده شناخته شده باشد یا نه و چه با زبانی فصیح بیان شده باشد یا با زبانی عامیانه و چه از گذشتگان به ارث رسیده باشد و یا از آن دسته باشد که آهنگسازان جدید پرداخته اند ، از نشانه ها و ویژگیهای مشترک بین خودشان و روستائیان دریغ نمی کنند .

بنابراین بایستی بر هنر روستایی و شهری به طور مساوی تأکید و توجه شود . اختلاف و فرق میان آنها فقط در موضوع آوازها ، لهجه ها و روش اجرا نهفته است . ولی آهنگ و ساختار این هنرها ، روحیات درونی روستایی و شهری را تبیین می کنند .

  1. ابعاد آهنگ :

بعد ، عبارت از فاصله بین دو صدا می باشد و یکی از صداها حد بالای بعد دیگر و یا حد پایین آن است . فاصله ها و ابعاد با توجه به درجاتی که در بردارند اندازه گیری می شود و نام گذاری آنها پیرو همین اندازه گیری است .

فاصله ها در آهنگهای مردمی فلسطین ساده بوده بدین معنا که منحصر در دائره طبقات یگانه می باشد ( یعنی با دیوانی مرتب یا اوکتاو Octave ) فاصله های آهنگهای مردمی فلسطین غالبا تنها بین فاصله دوم و پنجم می باشد .

  1. ویژگی دستگاه موسیقی :

آوازهای مردمی فلسطین در دستگاههای موسیقی عربی ساخته شده و از تحلیل برخی از این آوازها ( علی رغم آنکه اکثرا به دلیل کوتاهی و نارسایی محور طبقه خود ، تصویر کاملی از ویژگیهای یک دستگاه را به دست نمی دهد ) غلبه دستگاه بیاتی بر اغلب آوازها و به کار بردن وافر دو دستگاه راست و سیکاه روشن می شود . ولی در مورد آوازهای دینی مسلمانان دستگاه عجم و پس از آن ، دستگاه حجاز در مداحی و مولودخوانیها غالبا استعمال می شود . غلبه دستگاه بیاتی بر بیشترآوازهای مردمی ، انگیزه زیادی برای تمسک به موسیقی شرقی که دربرگیرنده یک چهارم های صداها می باشد ایجاد کرده است . همچنین ایستادگی در مقابل موج پیشرفت نادرستی که در حال حاضر بر موسیقی عربی عارض شده است .

  1. جذابیت آهنگها :

جذابیت آهنگ در آوازهای مردمی فلسطین همانند آوازهای مردمی ترکیه و مجارستان می باشد و برعکس آهنگهای اسکاندیناوی و آلمانی که سیر صعودی و نزولی آهنگها در آنها مساوی است ، تنها سیر نزولی دارد .

  1. زیبایی و زینتهای آهنگها :

شاید یکی از عواملی که صفت عربی بودن را از آهنگهای مردمی می گیرد ، همین اضافات و زیباسازیها و زینتهایی است که خواننده یا نوازنده مردمی به کار می برد و یا خود بر این آهنگها می افزاید . این زیبایی افزایی های آهنگین تا به امروز از لوازم و ضروریات موسیقی عربی و حتی موسیقی کلاسیک آن گشته است . منظور خواننده ساده از این زیباسازیها ، یا جلب توجه دیگران به طرف خود و تواناییش در نوآوری و یا دادن زیبایی بیشتر به آهنگی است که می خواند . خواننده با افزودن این زیبائیها ، خود را ارضا کرده و از شادی و خوشامد شنوندگانش مطمئن می شود . پدر این خواننده این آهنگ را به آن شکل می خواند و اما توانایی نوآوری زیبائیهای بیشتری را دارد . آوازهای مردمی از این جهت مانند خبر یا شایعه ای است که در هر دفعه که از دهانها نقل شود نکته ای کوچک ، خبری تازه و یا اطلاع جدیدی به آن افزوده می شود و شکی نیست که این گونه افزوده ها ، نشانه های آوازها و اصالت ، آنها را تغییر می دهد و در نتیجه بدون آنکه عمری برای آنها تعیین گردد ، متحول می شوند . این مطلب بر سختی و ابهامات کار محقق می افزاید . محققان ، موسیقی دانان و جامعه شناسان اتفاق نظر دارند که عمر آوازهای مردمی نامعلوم می باشد ، به طوری که نه قدیمی هستند و نه جدید . آنها آوازهای مردمی را به درختی تشبیه کرده اند که ریشه های قدیمی اش درگذشته های دور راه یافته و شاخه ها و شاخکها و ثمرات آن رشدی مداوم دارد .

  1. تن آواز :

تن صدای اغلب آوازهای مردمی فلسطین ساده ولی دارای روح زندگی و آرامش و ملاطفت می باشد . و در آهنگهای آن وزنهای دوگانه و مرکب زیاد است و این در حالیست که زینتها و زیباسازیها همچنان که در آهنگ مؤر بوده ، تأثیر زیادی در زیبا نمودن تن آوازها نیز دارد ولی از پیچیدگیها و گره هایی که فهم و در نتیجه ، ثبت و حفظ آن را برای شنونده بیگانه مشکل می گرداند ، خالی نمی باشد .

د - آوازه خوانی :

آوازه خوانی صنعت اجرای آهنگهایی همراه با کلام معنادار است و ملتها علی رغم اختلاف ذوق و فطرت و پیشرفت فرهنگیشان در این پدیده طبیعی مشترک می باشند . حنجره انسان از تارهای متفاوتی تشکیل یافته است . آوازه خوانی فرد عرب فطرتا و ناخودآگاه تارهای صوتی او را تا درجه کامل لرزانده و صوتی به وجود می آورد که گویی از سینه خارج می شود . از لحاظ تکنیکی این صدا صدری ( سینه ای ) نامیده می شود . اما غربیها از لحاظ روش تولید صدا تفاوت دارند و با روش تمرین شده ، تنها لرزش بخشی از تارهای حنجره را به همراه رخوت و سستی حلق و تنفس از بینی اجازه داده و این صداها به صدای سر ( الرأس ) معروف است .

جنبه فنی و هنری در آوازهای مردمی کامل نبوده و نشانه های آشکاری نیز ندارد و این ضعف ، در ترجمه کلمه موسیقی پدیدار می شود لذا نمی توان به آوازهای مردمی فلسطین صفت موسیقی تصویری را اطلاق نمود . زیرا در یک آهنگ و در یک آواز ، کلمات حزن آورد ، کنار کلماتی که ریشه در غبطه و وجد و سرور دارد به چشم می خورد .

ه - - قالبهای آهنگی یا آهنگسازان در موسیقی مردمی :

شاید هماهنگی محکمی که تمامی مجموعه الهامات هنر را به هم مرتبط می سازد و یک برنامه و طرح و نقشه هندسی و دقیق دارای شکل منظم و ساختار بدیع را برای آن ترسیم می کند و الهام گیرنده ، ایده خود را بر پایه آن می نهد ، رابطه مستحکمی باشد که هنرها را به یکدیگر مرتبط و متصل می سازد . در این حال مانند تمامی کارهای هنری ، هماهنگی ، پایه و ستون اول در اظهار زیبایی می باشد .

هماهنگی در طول زمان ، نظامی قابل قبول برای تمامی انواع آهنگسازی به وجود آورده است تا حدی که پیروی از آن امری ضروری برای هر آهنگساز گشته است . آهنگهای مردمی ساخته شده در فلسطین نیز علی رغم ساده و ابتدایی بودنشان ، در مقابل موسیقی تقلیدی که از گذشتگان به ارث برده است سر فرود آورده و هنوز هم در تلاش پیشرفت و گسترش آن در افقی وسیعتر می باشد .

آهنگهای ساخته شده ، دو نوع است : غنایی ( همراه با شعر و آواز ) و سازی ( بدون آواز و صرفا با سازهای موسیقی ) تعداد نوع اول بیشتر می باشد . هدف از کاربرد ابزار موسیقی در موسیقی مردمی ، همراهی و بلکه کمک به آوازخوان در آواز طولانیش و تبیین اهداف و مناسبتهایی است که آوازها در چارچوب آن اجرا می شود . آهنگهای ساخته شده از نوع دوم غالبا آهنگها و بلکه قالبهای آوازی معروف ولی بدون کلام است و نمونه های بسیار کمی وجود دارد که موسیقی تنها به وسیله سازها بوده و هیچ ارتباطی با سخن شعری یا شعرنو ومشابه آنها نداشته باشد . اما در مورد آهنگهای غنایی بایستی به تداخل کامل کلام و موسیقی اشاره شود ، بتهوون گفته است که : شعر جسم گل است و موسیقی بوی آن " .

آوازها به دلیل نزدیکی و همراهیشان با تن و وزن موسیقی اساس و بنیان شعر بوده و اشعار معروف عربی چیزی جز بقایای آهنگهای مردمی که از قدیم معروف بوده اند نمی باشد . معروف است که تواشیح و زجل از انقلابهای بزرگ در تاریخ ادبیات عرب به شمار می رود . این دو نوع شعر در ویژگیهایشان افکار و ذهنیت مردمی را بیان می کنند . در آهنگهای غنایی ساخته شده در موسیقی مردمی فلسطین چیزهایی وجود دارد که مشابه این نمونه های شعری می باشد . یک نوع از آن در زنگبار ادبیات و قافیه و موضوعات بسیار نزدیک به قصیده بوده و سحجه آن را می توان مجزوء جزء یا مجزوء کامل دانست . این نوع شامل قصیده هایی مانند الثروتی ، یا حلالی یا مالی ، طلعات السامر می باشد . اما نوع دوم وزن " رمل " و " مجزوئه " را بر خود دارد . از جمله " الدلعونه " که از 4 مصراع تشکیل شده و سه مصراع اول آن دارای یک قافیه و مصراع چهارم به دلیل نیاز به سوق دادن رقاصها به سمت حرکات و سریع با حرف الف خاتمه می یابد . این نوع در قالبی از شش وزن با دو گونه ت ، ن صدا که درجات صوتی آن با پرشهای بسیار کوچکی ( Microtonic ) منتقل می گردد ساخته می شود . گروهی از خوانندگان ، آوازهای کبر ، 3بیتی ، ترجیع بند و یا مسموط را که دارای همان آهنگ ابیات می باشد اجرا می کنند که با نقش تک خوانی تفاوت دارد چنانچه که در " میجانا " مشاهده می شود .

ژوستاف دالمان مستشرق معروف انواع ساختار ترانه ها را به صورت ذیل دسته بندی نموده است :

  1. قحنین : آوازهای حجاج
  2. ندب : توسط زنان شاغل و دارای حرفه خوانده می شد .
  3. مطوحه : آواز زفاف زن بدوی
  4. قصیده : در سطرهای سوم و چهارم دارای یک قافیه می باشد .
  5. موال : دو نوع است ، موال مصری و موال بغدادی .
  6. عتابا : موال چهار سطری
  7. هلابا : دو مصرع که به کلمه هلابا منتهی می شود .
  8. جعیدیه : منسوب به جعید شاعر معروف مصری .
  9. زجل : مشخصه آن اینست که کلمه آخر آن در شعر ، کلمه ای معین می باشد مانند : میجانا ، حنیفا ، موالیا ، زینه ، هویدلی .
  10. تروید : در عروسی خوانده می شد ، و در نزد بدو ( بیابان نشین ) هنگام شیر دوشیدن از دام و در مزارع اجرا می شد .
  11. حداء : دالمان ، آن را به مارشهای بدو در هنگام جنگ تعریف نمود .
  12. املال : هنگام تکریم خوانده می شود .

همچنین شوباش ، جلوه ، زغروته و " آه " و " یها " گفتن در شمال فلسطین و " آهیها " در جنوب فلسطین معروف به " مهاهاه " در این دسته بندی جای می گیرد .

برای آواز ، هر آواز ، ویژگی خاصی دارد که نوع و خصوصیت آن را محدود می کند ، لذا دستگاه موسیقی ، فاصله های درجات صوتی ، دنبال هم بودن ، نقطه شروع و توقف و سرعت ادا و اجرا در محدود کردن و تعیین کردن نوع و خصوصیت را یاری می رساند . بعضی از ترانه های فلسطینی نشانه هایی از ویژگیهای ترانه های مصری ، سوری ، لبنانی ، عراقی و یا بدوی را دارد و موارد کمی نیز دارای ویژگیهای ترکی می باشد ، مانند " دندرما " . یا عزیز عینی و یا مریا ، از آوازهایی است که دارای ویژگی مصری است و آوازهای " معنی " و " قرادی " ، زریف الطول ، هیلاهیلالیه ، مرمر زمآنی و غیره دارای ویژگی سوری و لبنانی ، " موالی بغدادی " و " میجانا " ویژگی عراقی و " باقون بعدن عالرجم " و غیره آوازهایی است با ویژگی بدوی و شاید مشهورترین ترانه ای باشد که مردم می خوانند . این ترانه هم آرزوها و هم تفکر و عشق و مهربانی سیاسی و اجتماعی خود را در بر دارد و به دو روش اجرا می شود که در هر حال توسط نی ، " مجوز " و یا رباب انفرادی همراهی می گردد .

اما آنچه مربوط به مجری آواز می شود آن است که وی باید از موهبت موسیقی بهره مند ودارای احساسی لطیف و لحنی مردانه و متین باشد . با توجه به نبودن بلندگو در قدیم ، آوازه خوان می بایستی دارای صدایی رسا و پر طنین بوده و همچنین از حافظه ای نیرومند برخوردار می بود تا امکان حفظ کردن اشعار و ترانه های متعدد را داشته و بتواند در جشنها و هنگام مناظره با همکاران خود در موضوعات مختلف از جمله : دختر دهاتی و شهری ، دختر بور و سبزه ، علم و ثروت ، شمشیر و قلم و غیره مقابله نماید . او همچنین سحجه و سامر را اجرامی کند .

دو دسته ترانه خوان مردمی وجود دارد ، حرفه ای و آماتور علاقه مند که هر کدام نسبت به دیگری از لحاظ موهبت و زیبایی صدا دست کمی ندارد این ترانه خوانها عبارتند از :

  1. الحادی : شرطهای یاد شده را در حد اعلا می طلبد .
  2. شاعر : خواندن حکایتها و قصیده ها به واسطه آلت موسیقی ربابه . همچنین نقشهایی را که در مورد آنها سخن می گوید بازی می نماید . او یک " منولوژیست " و سنتی است .
  3. شیخ طبانجی : کسی است که ترانه های مردمی را در مناسبتهای تولد و ایام مذهبی و دینی اجرا می کند و داستان تولد را به صورت شعر و نثر مرخم می خواند .
  4. دراویش : از پیروان طریقت صوفیگری می باشند . و هرآنچه که می سرایند از آیات و سیرت می باشد .
  5. حکواتی : نغمه سرایی می کند و داستانهای مردمی می گوید و هیچ آلت موسیقی با او همراهی نمی کند . عرصه کار آنها غالبا در قهوه خانه ها و میهمانی ها می باشد .
  6. مسحراتی : دارای نقش بارزی در ماه مبارک رمضان است که یک کار یکنواخت را هر شب تکرار می نماید . او ( خواننده ) به وسیله یک قطعه چرم بر طبل معروف به " باره " می کوبد تا مردم بیدار شوند و غذای سحری را بخورند . او به سبکی متأثرکننده سرودهای مذهبی را که دعا و توسل به خدا و مدح پیامبر جز آن می باشد می سراید . و به صورت یکی در میان ندا می دهد : " قوموا لسحورکم خلی النبی یزورکم " ( برای سحری بیدار شو تا پیامبر شما را زیارت نماید ) و " یانایم وحدالله " " ای خفته ، خدای را یگانه پندار ) .

گذشته اجتماعی و تاریخی ترانه های مردمی ، از شرایط جامعه و محیط زیستی که ملت فلسطین در آن زندگی کرده با همه ابعاد مختلف اجتماعی آن از زندگی بدوی ، زندگی کشاورزی و زندگی شهری شکل گرفته است . بررسی و مطالعه این گذشته اجتماعی نشان می دهد که اغلب عادات ، بر خانواده ، به عنوان یک واحد سنتی ، متمرکز می شود . خانواده ، اصالت و افتخارات گذشته خود را پاس می دارد تا سعی کند بالاترین جایگاه اجتماعی را در جامعه احراز کند . همچنین روابط هم خونی و همدستی را در چهارچوب خود پاس می دارد . این ضرب المثل معروف متأثر از همین صفت است :

انا و اخی علی ابن عمی ، و انا و ابن عمی علی الغریب . ( من و برادرم علیه پسرعمویم و من و پسرعمویم ، علیه غریب . ) و به نظر آنها ازدواج ترجیحا ، اتحاد بین دو خانواده است تا اتحاد بین دو نفر .

خانواده ، نتیجه یک نظم اجتماعی مشترک و عمومی و تعصبهای مختلف می باشد . از جمله :

  1. تعصبات فامیلی به طوری که حق پسرعمو بر حق پسردایی ارجح و برتر است و از این بابت ، مشکلاتی بروز می کرد از جمله از دست رفتن فرصتهای مناسبتر برای زوجها در صورتی که به آنها حق اختیار داده می شد .

در صورتی که پدری دختر خود را به طمع مهریه بیشتر به غیر از پسرعمویش شوهر دهد ، می گویند و می خوانند :

یا ابن العم یا کومة ترایب بنات العم اخذوهم الغرایب ای پسرعمو ، ای تلی از خاک غریبه ها دختران عمو را گرفتند یا ابن العم یا ریتک للضبوعه بنات العم اخذتهم السبوعه ای پسر عمو ، ترا مثل ببر می بینم که درندگان دختران عمو را بردند 2 ) حلقه روابط حاکم در زندگی روستایی حلقه تنگی است که بر مبنا و محدود به مقدار و وسعت پیشرفت و بیداری آن طبقه می باشد . لذا اولین خط پس از خانواده خط فامیلان و پس از آن بلافاصله خط همسایگان می باشد . کشاورز به همسایه خود نیاز دارد و در شادی و غم با او شریک می باشد " تمنی الخیر لجارک بتشوفه بدیارک - خیر را برای همسایه ات آرزو کن او را در کنار خود خواهی دید " ، " و الجار اولی بالشفعه - در شفاعت کردن همسایه اولویت بیشتری دارد " و " گفته شده است : " مین ادری بحالک ؟ ( چه کسی نسبت به وضع و حالت آگاه است ؟ ) قال ربک و جارک ( گفت پروردگار و همسایه ات ) " و غیره از ضرب المثل که اهمیت همسایه را بیان می کند .

همچنین زنان می خوانند و می گویند :

ها هی ، یا فلان یا جار المجارونی

هاهاها... ، ای فلانی ای همسایه ای که در همسایگی من هستی

ها هی ، یا جار الرضی ما انت جار خوانی

هاهاها... ، ای همسایه مورد رضایت تو همسایه خائنی نیستی

ها هی ، ما انت طلال ع حیطان جاراتک

هاهاها... ، تو مشرف بر دیوارهای همسایگانت نیستی

ها هی ، و لایوم ترکتنی إلا رفعت الضیم عنی... لولولویی

هاهاها... ، هیچ روزی نیست که مرا ترک کنی و غمی را از من برداشته باشی

  1. حقوق از دست رفته زن : زن زیر سلطه و سایه میراث سنتی عموما خاضع می باشد . و با اینکه او در میدان کار در مزرعه و در صنایع دستی دارای سهم بزرگی می باشد مرد بر او مسلط بوده و بر سرنوشت او حاکم می باشد ، به ویژه در هنگام ازدواج .

عاالیوم یا رفیقه لو الشور بایدینا ( در این روز ای دوست اگر اختیار در دست ما بود )

کان قضینا العمر فی دار ابونا ( عمر خود را در خانه پدریمان سپری می کردیم )

[این ابیات را زنان می خوانند و تعبیر از آن دارد که اگر اختیار داشتیم تن به ازدواج نمی دادیم و در خانه پدری می ماندیم ( مترجم ) ]

  1. تعصب در جاه و مقام : طبقات در زندگی فرد فلسطینی اثراتی دارد . اکثریت قاطع حول و حوش زندگی روستایی زیست می کنند . طبقه ای از تجار پولدار و ملاکین و صاحبان زمینهای کشاورزی وجود دارد که ترانه های مردمی زیادی وجود دارد که به فخرفورشی صاحبان جاه و مقام به نفوذ و آنچه که دارد و فخرفروشی زنان آنها به لباسهای گرانقیمتشان اشاره می کند :

یا بوالعروس افرش منزلک ریش لفت علیک الاماره و الدراویش

( ای پدر عروس خانه ات را با پر فرش کن امیران و بزرگان به سوی شما آمده اند ) لفت علیک الاماره راکبین الخیل و معممه بالذهب رؤس الطرابیش ( امیران سوار براسبها به سوی شما آمده اند سرهای طرابیش با طلا معمم شده اند ) و عاداتنا نلبس ملوکی ما نناسب غیر الملوکی ( پوشیدن لباس عروس عادت ماست غیر از لباس عروس چیز دیگر مناسب ما نیست ) عاداتنا نلبس شنابر ما نناسب الا الأکابر ( پوشیدن شنابر عادت ماست غیر از بزرگان کسی دیگر لایق مانیست )

( الملوکی : لباس عروس )

  1. روح تعاون مادی و معنوی که بعضی از مردم نسبت به بعضی دیگر در غمها و شادیها از خود نشان می دهند ؛ و علی رغم اینکه این سنتها عرف ملی می باشد ، یک قاعده اخلاقی است که در مضمون جوهری آن یک دین واجب الاداء می باشد . اگر نگاه در این پدیده را عمیق تر کنیم آن را ناشی از رغبت و تمایل به افراد ملت به تأمین مادی و اجتماعی می بینیم .
  2. تعصب حزبی و گروهی : به ویژه قیسیها و یمنیها . اکثر روستاها و بیشتر خانواده های فلسطینی به یکی از این دو گروه منتسب می باشند . دشمنیهای این دو گروه خونریزیهای زیادی را بر کشور تحمیل کرده است و اثرات بدی و شومی را به جای گذاشته است . و نقشی در ترانه ها و تزئینات مجالس عروسی و در رعایت اصولی در تقدیم و تعارف غذا در میهمانیها داشته است .
  3. عادات و اعتقاداتی مردمی که به خرافات و جادو ایمان دارد موجود است ، مثلاً به چشم حسود و تأثیر آن . شکی نیست که بیشتر این عادتها و اعتقادات از دوران بت پرستی به جا مانده است . در این صورت انسان تحت سیطره افکار خرافی قرار می گیرد و راه بهتر از آن را ، نمی شناسد تا با مشکلات زندگی و خطرات آن مقابله کند . و شکی نیست که ملت فلسطین حالاتی از دلواپسی و اضطراب و احساس ضعف و احیانا عجز در حل مشکلات خود را در طول زمان داشته است . آنها زندگی مبارزه مستقیم با انواع استعمار عثمانی ، بریتانیایی و صهیونیستی داشته اند ، همچنین زندگی مبارزه با طبقاتی - که موجودیتشان به وجود انواع و اشکال مختلف استعمار بستگی دارد - داشته اند .

و همانطور که دین یکی عامل اساسی در زندگی کشاورز که وابسته به انبیاء و اولیاء است به شمار می رود و از آنها شفاعت می جوید و مزار آنها را زیارت می کند و به اسم آنها پناه می برد و آنها را بر زبان جاری می کند و با آن دلگرم می شود همچنین از شیوخ کمک می طلبد تا شر را به وسیله حجابها و دعاها از او دور نمایند .

سیدی یا شیخ و اکتب لی حجاب طلقتنی من النمره ینوبک ثواب ( ای آقای من ای شیخ برای من حجاب ( دعا ) بنویس مرا از شر درندگان رهایی ده تا ثواب ببری )

همچنین آمده است :

حرزین من ذهب و حرزین من فضه و حرزین من عند الشیخ مبارک علی رغم اینکه علم این گونه اوهام و اعتقادات را نفی می کند ولی گسترش و ارتباط محکم آن با اعتقادات ملی ، پذیرفتن وجود آنها و توجه به تأثیرات آنها در بین ملت را لازم می گرداند .

اما در خصوص پیشرفت و گسترش ترانه فلسطینی ، بدون شک وسایل ارتباط جمعی جدید نقش برتری را در گسترش آن داشته است گرچه همواره در حفظ اصالت آن متعهد نبوده است . شبکه رادیویی فلسطینی که در سال 1936 در قدس تأسیس شد و با ارایه ترانه های مردمی به صورت مناسب به طوری که آن را از حالت نامناسب از بعد معنی و آهنگ چه در رکیک بودن معنی و ابتذال آن و چه در آرام بودن آهنگ و حزن انگیزی آن دور نمود در گسترش و پخش آن مشارکت کرد . همچنین گروه موسیقی ( أوالتخت ) با تمامی آلات موسیقی از کمان ، عود ، قانون ، نی ، آلات ایقاع در بخشیدن شدت و قوت به آهنگ و ترانه های دسته جمعی سهیم بود . همچنین آهنگ سازان به آن اضافات موسیقی مورد نیاز را اضافه نمودند ، مانند جمله های ساده که بیتهای شعری را با هم مرتبط می سازد . همچنین یک سبک آهنگی دومی به سبک آهنگ اصلی وارد کردند و باعث شد زمان آواز را طولانی تر و تنوع مطالب آن را بیشتر کند . و علی رغم سادگی آن نسبت به قالبهای پیشرفته ، ارزش ترانه های مردمی را افزایش داد . تعدادی از فلسطینیان که کم هم نبودند در این لطافت بخشیدن و پیشرفت دادن آن از نظر اجرا و تدوین مشارکت نمودند از جمله : محمد غازی ، محمد رضوان ، فهد نجار ، فروسو زهران ، گروه پسران ابوسباع ، عیسی الصوص ، متری المنی ، واصف الجوهری ، یوسف بترونی و غیره .

مصیبت و بلایی که بر سر فلسطینیان آمد باعث شد که دیگر ملتهای عرب در تقویت بعد ملی و مردمی و هدایت آن به یک مسیر واحد ، شریک شوند . این همکاری اثری در تلطیف و دلنشین کردن ترانه و رساندن آن تا درجه اهتمام و دوستی ملتهای برادر داشت ، رادیوهای عربی آنها را پخش می کردند و

در جشنواره های موسیقی شرکت می دادند .

لازم است به همت و تلاش رادیوهای عربی در گردآوری ترانه ها و آهنگهای مردمی معروف فلسطین و صیقل دادن و مهذب کردن اشعار آن و بازسازی آهنگها و سبکهای آنها اشاره شود .

مآخذ :

  • عرنیطه ، یسری جوهریة : الفنون الشعبیة فی فلسطین ، بیروت 1968 .
  • بیری ، چارلز : تطور الفن الموسیقی .