آلمان و مسأله‌ی فلسطین

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۳ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


نازیسم آلمان ، چه به لحاظ برنامه و چه در عمل ، در بالا گرفتن مهاجرت یهودیان به فلسطین ، تأثیرگذار بود . موافقتنامه‌ی هاعورا که کوتاه زمانی پیش از به قدرت رسیدن میان صهیونیست‌ها و نازیها منعقد شده بود ، بر حمایت از انتقاد یهودیان به فلسطین تأکید داشت ( نک : نازیسم و صهیونیت ) . نیز در مقدمه‌ی قوانین نژادپرستانه‌ی نورمبرگ که در 15/9/1935 انتشار یافت ، به صهیونیت یهود و توجیه آن از دیدگاه نازیسم ، اشاره شده بود . در آن مقدمه ، آمده بود که : " اگر یهودیان دارای کشوری خاص خود بودند که اکثریت ملت یهود در آن به‌سر می‌برد ، مسأله‌ی یهود ، حتی برای خود آنان ، پایان یافته تلقی می‌شد . صهیونیان متعصب ، کمتر از دیگران با اندیشه‌های اساسی قوانینی نورمبرگ مخالفت می‌ورزیدند ، زیرا می‌دانستند این قوانین ، تنها راه‌حل صحیح مشکل ملت یهود است . " کشتار یهودیان به توسط نازهای ، از عوامل مهمی بود که یهودیان را به مهاجرت از اروپا و جست‌وجوی پناهگاهی امن و اقامت در فلسطین واداشت .

با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و امضای موافقتنامه‌ی پرداخت غرامات جنگ به متفقین ، نخست ، صهیونیت و سپس اسرائیل - پس از پیدایی - با این ادعای ملی که نماینده‌ی تمامی ملت یهود است و مسئولیت یهودیان قربان نازیسم را برعهده دارد ، خواستار پرداخت غرامت در مورد قربانیان جنگ شد . در 10/9/1952 ، سه موافقتنامه‌ی مهم بین‌المللی به‌امضا رسید . از آن میان ، دو موافقتنامه در لوگزامبورگ امضا شد : یکی میان آلمان فدرال و اسرائیل و دیگری میان آلمان فدرال و کنفرانس مطالبات مادی یهود که نماینده‌ی بیست‌وسه سازمان یهودی در خارج از اسرائیل بود . به‌موجب موافقتنامه‌ی اخیر ، جمهوری آلمان فدرال ، معادل 450 میلیون مارک آلمان ، به‌حساب کنفرانس مزبور ، به اسرائیل می‌پرداخت . موافقتنامه‌ی سوم ، در نیویروک میان کنفرانس مطالبات مادی یهود و اسرائیل به امضا رسید و براساس آن ، کنفرانس یاد شده ، به پیروی از سیاست اسرائیل ملزم شد .

بر پایه‌ی موافقتنامه‌ی اول ، جمع غرامات به 820 میلیون دلار رسید . موافقتنامه‌ی پرداخت غرامات - در جنبه‌های گوناگون آن - در پیشرفت " کشور اسرائیل " مؤثر بود . این غرامات ، به‌صورت نقد یا اعتبار یا طرح‌های اجرایی ، در اختیار اسرائیل نهاده شد . از محل این کمک‌ها ، آلمان‌ها بندرگاه حیفا را توسعه دادند ، خط راه‌آهن تا بیرسبع کشیده شد ، پنج نیروگاه برق تأسیس کردند و اقدامات دیگری انجام دادند . و در حالی که طی مدت 12 سال ، پناهندگان یهود کمک دریافت می‌داشتند ، آدناوئر - صدراعظم وقت آلمان - اعلام داشت که " جمهوری فدرال نه حق دارد و نه وظیفه که پیرامون مسأله‌ی پناهندگان اتخاذ موضع کند . "

در 1964 ، بر اثر فشار ایالات متحده‌ی آمریکا ، آلمان فدرال ، یک قرارداد 250 میلیون مارکی فروش تانک ، با اسرائیل منعقد ساخت . هنگامی‌که خبر این قرارداد فشا شد ، با بازتاب‌های تندی در جهان عرب مواجه گردید و ارسال 30 % از تانک‌های مورد معامله ، متوقف ماند . در 7/3/1965 در پاسخ به دیدار اولبریخت رهبر آلمان‌شرقی از قاهره در اوایل 1965 ، آلمان فدرال ، برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل را رسماً اعلام کرد . در 12/5/1965 ، پس از مبادله‌ی دو یادداشت میان ارهارد صدراعظم آلمان و اشکول نخست‌وزیر اسرائیل که متن آنها در بن و بیت‌المقدس اشغالی منتشر شد ، دو کشور ، برقراری مناسبات دیپلماتیک رسمی را اعلام کردند . در پی این اقدام ، کشورهای عربی ، به‌استثنای لیبی و تونس و مراکش ، روابط دیپلماتیک خود را با آلمان‌غربی قطع کردند .

کمی پیش از جنگ ژوئن 1967 ، آلمان فدرال ، به جانبداری از اسرائیل موضع گرفت و در 31/5/1967 ویلی‌برانت ، صدراعظم آلمان ، اعلام کرد : " ما طرفدار راه‌حل‌های یک‌جانبه نیستیم ، بلکه از راه‌حل‌هایی جانبداری می‌کنیم که بر پایه‌ی توافق دو طرف صورت گرفته باشد . ما توسل به زور را توصیه نمی‌کنیم ، بلکه اعمال زور را محکوم می‌کنیم . از این‌رو ، موضع جمهوری فدرال آلمان بر لزوم احترام به اصل آزادی کشتیرانی تأکید دارد . هرگاه دستاوردهای مسالمت‌آمیز در ساخت کشور ، مورد تحریم یا نابودی قرار گیرد ، به منافع کشورهای جهان تجاوز شده است . " در پی آن ، در همان روز ، مصر ( جمهوری متحد عربی ) کنسولگری خود را در فرانکفورت تعطیل کرد .

در 3/6/1967 ، به‌موجب یک معامله ، آلمان فدرال ماسک‌های ضد گاز در اختیار اسرائیل گذاشت . در سال‌های بعد نیز آلمان سالانه بین 35 تا 40 آفریقای جنوبی به اسرائیل کمک می‌کرد .

نخستین تحولی که در موضع آلمانی به وجود آمد امضای اعلامیه‌ای بود که در 12/5/1971 از سوی شش کشور بازار مشترک ارایه و به نام سند شومان شناخته شد . در این اعلامیه ، به عقب‌نشینی کامل از سرزمین‌های اشغال شده ، اجرای تجدیدنظرهای جزیی در تعیین مرزها و پایان دادن به حالت جنگ و ایجاد مناطق خالی از سلاح و بین‌المللی کردن بیت‌المقدس و حل مسأله‌ی پناهندگان براساس قطعنامه‌ی شماره 194 مجمع عمومی سازمان ملل متحد ( بازگشت ، حق ) اشاره شده بود . ولی آلمان فدرال از پذیرش رسمی اعلامیه طفره می‌رفت و در همین راستا وزیر خارجه‌ی آلمان اعلام کرد که بن ، متن انگلیسی قطعنامه‌ی شماره 242 شورای امنیت را مبنای مذاکرات تلقی می‌کند و آلمان فدرال ، تفسیر واشنگتن و لندن از این قطعنامه را درست می‌داند و ضرورتی برای تعهد به انجام یافتن یا عقب‌نشینی پیش‌هنگام نمی‌بیند و آن را به اصطلاح اعلامیه‌ی شش کشور ، تنها به‌عنوان دستور کاری که هنوز مورد موافقت کامل قرار نگرفته است تلقی می‌کند . ( جامعه‌ی اقتصادی اروپا ) .

در فاصله‌ی جنگ‌های ژوئن 1967 و اکتبر 1937 دامنه‌ی تأیید حقوق ملت فلسطین در محافل دانشجویی و نیز بین چپگرایان آلمانی ، بالا گرفت .

در 1972 و در پی عملیات دهکده‌ی المپیک مونیخ در تابستان همان سال ، آلمان فدرال موضعی خصمانه نسبت به فلسطینیان اتخاذ کرد و انحلال دو شاخه‌ی اتحادیه‌های دانشجویان و کارگران فلسطینی را اعلام داشت و حدود 200 تن از فلسطینیان را که مدعی بود رفتار و فعالیت سیاسی‌شان امنیت آلمان‌فدرال را به‌خطر می‌اندازد ، اخراج کرد .

در مورد موضع آلمان نسبت به جنگ اکتبر 1973 ، والتر شیل وزیر خارجه اعلام کرد : " ما از سیاست منابات برابر با کشورهای خاورمیانه پیروری می‌کنیم ، این سیاست به ما اجازه نمی‌دهد از هیچ کدام از طرف‌های درگیر در خاورمیانه جانبداری کنیم . بر پایه‌ی سیاست بی‌طرفی که در قبال کشورهای خاورمیانه اتخاذ کرده‌ایم و با توجه به از سرگیری مناسبات دیپلماتیک ، می‌توانیم در آینده روابط حسنه‌ای با تمامی کشورهای این منطقه داشته باشیم . " در 1/10/1973 ویلی‌برانت صدراعظم آلمان پیامی ارسال داشت که متضمن درخواست آتش‌بس بود . سپس اعلام کرد : " زندگی اسرائیلیانی که در قید حیات هستند ، در معرض خطر است . " نیز پس از آنکه معلوم شد آمریکا با استفاده از فرودگاهها و بندرگاههای آلمان به اسرائیل اسلحه می‌فرستاده است ، دولت آلمان‌فدرال ، نسبت به نقض پیمان آلمان و آمریکا که در 23/10/1954 مورد تجدیدنظر قرار گرفته بود ، به آمریکا اعتراض کرد . براساس پیمان یاد شده ، ایالات متحده حق نداشت از خاک آلمان برای ارسال اسلحه به مناطق در حال جنگ ، استفاده کند .

در همان حال و به روال گذشته ، پیوری از سیاست " بی‌طرفی و احتیاط " وجه مشخص سیاست ائتلاف جدید حاکم بود . این ائتلاف ، میان حزب‌های سوسیال دموکرات مستقل صورت گرفته بود . در این زمینه ، آلمان در انتشار اعلامیه‌ی کشورهای بازار مشترک راوپا در 6/11/1973 شرکت جست . در این اعلامیه ، برای نخستین‌بار گفته شده بود که صلح در منطقه به تأمین حقوق حقه‌ی ملت فلسطین بستگی دارد . در عین حال ، آلمان در رأی‌گیری پیرامون قطعنامه‌ی شماره 3210 بیست‌ونهمین دور جلسات مجمع عمومی در 1974 مبنی بر دعوت از سازمان آزادیبخش فلسطین برای شرکت در جلسات بحث عمومی ( سازمان آزادیبخش فلسطین در سازمان ملل متحد ) ممتنع بود . نیز نسبت به قطعنامه‌ی شماره 6236 ( 1974 ) در مورد حقوق مسلم ملت فلسطین ، رأی ممتنع داد . ولی به قطعنامه‌ی شماره 3237 که بر طبق آن سازمان آزادیبخش به‌عنوان ناظر انتخاب می‌شد ، همچنین قطعنامه‌ی مربوط به تشکیل کمیسیون سازمان ملل برای تأمین حقوق مسلم مردم فلسطین ، و نیز قطعنامه‌ی محکومیت صهیونیت ( نک : نژادپرستی و صهیونیت ) رأی مخالف داد . نماینده‌ی آلمان قطعنامه‌ی اخیر را که در آن صهیونیت همرده‌ی نژادپرستی تلقی شده بود ، اهانت به بشریت توصیف کرد .

آلمان فدرال ، چه در اطلاعیه‌های رسمی خود و چه در بیانیه‌های دوجانبه‌ای که با پاره‌ای از کشورها به امضا می‌رساند ، همواره بر آن بخش از اعلامیه‌ی 6/11/1973 کشورهای بازار مشترک که در مورد ملت فلسطین بود تأکید داشت . سپس در موضع کشورهای بازار مشترک تحولی ایجاد شد و اعلامیه‌ی وزرای خارجه‌ی نه کشور در رم به‌تاریخ 30/10/1975 این نکته را تصریح می‌کرد که " باید حق ملت فلسطین در اظهار هویت ملی خو همواره مورد شناسایی رسمی باشد . " در 28/9/1976 گنشر وزیر خارجه‌ی آلمان ، ضمن سخنان خود در سی‌ویکمین دور جلسات مجمع عمومی سازمان ملل ، اعلام داشت : " در خصوص این مسأله‌ی ، ‌آلمان فدرال نظر خود را در 1974 از همین تریبون اعلام کرد . تأیید آلمان بر این بود که با پایان یافتن اشغال سرزمین‌ها و در هنگام حل‌وفصل مسالمت‌امیز مسأله‌ی ، باید حق ملت فلسطین در تعیین سرنوشت خود که در نهایت متضمن حق این ملت در ایجاد حاکمیت ملی خویش است ، مدنظر باشد . نیز حق حیات اسرائیل در چهارچوب مرزهایی مطمئن و به‌رسمیت شناخته شده ، نباید از نظر دور بماند . "

در 29/6/1976 ، نه کشور بازار مشترک ، اعلامیه‌ی جدیدی را منتشر ساختند . این اعلامیه که تحول دیگری را در موضعن کشورهای یاد شده نشان می‌داد تصریح می‌کرد که برقراری صلح امکان‌پذیر نخواهد بود مگر اینکه حقوق حقه‌ی ملت فلسطین در اظهار فعالانه‌ی هویت ملی خود ، به‌صورت واقعیتی دربیاید که ایجاد یک میهن ملی را برای مردم فلسطین متضمن باشد . نیز ضرورت دارد که نمایندگان ملت فلسطین در هرگونه مذاکراتی شرکت داشته باشد . نماینده‌ی آلمان فدرال در سی‌ودومین دور جلسات مجمع عمومی ( 1977 ) اعلام داشت که موضع کشور آلمان ، در اعلامیه‌ی ژوئن بیان شده است . در 21/6/1978 هلموت اشمیت ، ضمن سخنان خود در دیدار با ولی‌عهده عربستان ، اعلام کرد :

$$blockquote$$ " باید ملت‌های دیگر نیز از حق تعیین سرنوشت که ما برای آلمان مطالبه می‌کردیم برخودار باشند . از این‌رو ، دولت آلمان‌فدرال ، به طور علنی ، همواره خواستار احقاق حقوق قانونی ملت فلسطین بوده است . به‌نظر من همان اندازه که بحث پیرامون مصالح امنیتی کشور اسرائیل ضرورت دارد ، این نکته نیز ضروری است که بحث‌های بین‌المللی بر محوری باشد که مسأله‌ی انتظارت منطقه‌ای اعراب درگیر در بحران ، و همچنین حق ایجاد یک کشور برای فلسطینیها ، مدنظر قرار گیرد . " $$blockquote/$$

در ژوئن 1980 ، اعلامیه‌ی کشورهای بازار مشترک اروپا در ونیز منشتر شد . این اعلامیه ، در عین‌حال که تأکید داشت موافقتنامه‌های کمپ‌دیوید باعث افزایش تشنج در منطقه شده ، حق ملت فلسطین را در ایجاد کشور مستقل و نیز به‌رسمیت شناختن سازمان آزادیبخش فلسطین به‌عنوان تنها نماینده‌ی قانونی ملت فلسطین ، نادیه می‌گرفت . به علاوه بر تأیید و حمایت کشورهای اروپایی از قطعنامه‌ی 242 و روش و محتوای موافقتنامه‌های کمپ‌دیوید ، به ویژه در زمینه‌ی عادی‌سازی مناسبات ، تأکید می‌کرد .

در 24/11/1980 اشمیت بیانیه‌ی هیأت دولت ائتلافی جدید را که متشکل از حزب‌های سوسیال دموکرات و دموکرات مستقل بود در پارلمان قرائت کرد . در این بیانیه ، چنین آمده بود : " ما می‌خواهیم براساس بیانیه‌ی ونیز و با همکاری شرکای خود ر گروه کشورهای اروپا ، برای یافتن راه‌حلی مسالمت‌آمیز و همه‌جانبه و عادلانه و پایدار در خاورمیانه ، کمک کنیم . "

اشمیت در یک مصاحبه تلویزیونی پس از دیدار خود از عربستان در آوریل 1981 و بازگشت به آلمان اظهار داشت : " در بحران فلسطین ، انسان نمی‌تواند تمامی حق را به یک طرف بدهد و به طرف دیگر پشت کند . این امر غیرممکن است ، به‌خصوص برای یک آلمانی که در میان ملتی تجزیه شده به‌سر می‌برد . چنین شخصی باید خواسته‌ی اخلاقی حق تیعین سرنوشت ملت فلسطین را به‌رسمیت بشناسد . " اشمیت افزود : " چنانچه بخواهیم در غرب ، سازمان آزادیبخش را یک سازمان تروریستی تلقی کنیم و میان تشکل‌های گوناگون در داخل این سازمان تفاوت قائل نشویم - زیرا سازمان آزادیبخش فقط به‌عنوان سازمان اصلی دیگر سازمان‌های مختلف به‌شمار می‌رود - اگر بخواهیم به این سیاست ادامه دهیم ، سازمان را به دامان مسکو خواهیم انداخت . باید فلسطینیان و اسرائیلیان یکدیگر را به‌رسمیت بشناسند . من برای یهودیان از صمیم قلب آرزو می‌کنم که موجودیت کشور آنها محفوظ بماند و این موجودیت ، به‌خاطر اتخاذ سیاستی غیر دوراندیشانه ، در معرض خطر قرار نگیرد . "

این اظهارات اشمیت ، با واکنش تندی در هیأت حاکمه‌ی اسرائیل ، به‌خصوص از جانب نخست‌وزیر آ مناخیم بگین ، روبه‌رو شد .

مآخذ :

  1. مؤسسه مطالعات فلسطینی : الکتاب السنوی للقضیة الفلسطینیة ، سال‌های 1946 - 1976 .
  2. شریف ، ‌رجینا : الصهیونیة اللایهودیة تعبیر عن التواطؤ الصهیونی العصری المعادی للسامیة ، مجلة العلوم الاجتماعیة ، ویژه‌نامه‌ی فلسطین ، کویت .
  3. عباس ، محمود : الصهیونیة و النازیة توأمان ، مجله شؤون فلسطینیة ، شماره 112 ، مارس 1981 ، بیروت .
  4. عبدالرحمان ، اسعد : المساعدات الامریکیة و الالمانیة الغربیه لاسرائیل ، بیروت 1967 .
  5. عبدالعزیز ، مصطفی : اسرائیل و یهود العالم ، بیروت ، 1969 .
  6. لیفان ، کنت : المانیا الغربیة و الشعب الفلسطینی ، شؤون فلسطینیة ، شماره 44 ( آوریل 1975 ) .
  7. موسی ، شحاده : علاقات اسرائیل مع دول العالم 1967 - 1970 ، بیروت 1971

آلن بی ( 1861 - 1936 ) :

آلن‌بی Alenbi ، ارمند هنری هینمن ، ملقب به نخستین " وایکانت " . آلن‌بی ، فیلدمارشال انگلیسی در جنگ جهانی اول از 1917 تا 1919 فرمانده‌ی نیروهای انگلیس در شرق نزدیک بود . او قوای ترکان عثمانی را به سال 1918 در فلسطین درهم شکست . وی طی سال‌های 1919 - 1925 فرماندار کل بریتانیا در مصر بود .

مأخذ :

  1. مصاحب ، غلامحسین ، دائرةالمعارف فارسی ، جلد اول ، انتشارت فرانکلین ، فروردین 1345ه - . ش .