نثر ادبی در فلسطین

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۷ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


سیر تکاملی مقاله و نثر ادبی در فلسطین از اوضاع فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی متأثر بود که نویسندگان در مراحل مختلف در سایه آن می زیستند . آنچه که این پیشرفت را قابل تأمل می سازد این است که با گونه های مختلف پیشرفت و دگرگونی روبه رو می شویم که با پیشرفتها و دگرگونیهای دیگر سرزمینهای عربی و به ویژه مصر و شام مشترک است .

هنگامی که مقاله و غیر آن از شاخه های دیگر نثر از خصوصیات و ویژگی های حاکم متأثر می گردد پس طبیعت زندگی فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در سایه ترکها ( دولت عثمانی ) به نثر شکلی داد که به ندرت کاتب در آن خطا می کرد زیرا که از مستلزمات زمان و از نتایج آن بود . پس رکود فکری و خمودگی و پرهیز از نعمات زندگی و واقعیتها به سوی فقدان مضامین زنده ای که اشکال مختلف نثر را درک می کند ، منتهی می گردد .

مورخ برای دگرگونیهای نثر ناچار است روابط نزدیک بین این دگرگونیها و پیشبرد جوانب مختلف زندگی را بنگارد . زمانی که این دوره طولانی نزدیک به صدسال حاکم بود تغییرات اساسی عمیقی در زندگی مردم و روشهای زندگی می یابیم و به دنبال آن در طرق بیان و عبارات اثر می گذارد . با وجود این شخص توقع دگرگونی عمیق و قطعی ندارد که مرحله معینی را از مرحله سابقش جدا می سازد .

تبعا مقداری از به هم آمیختگی شرایط شخصی که تا حدودی در هر نویسنده ای اثر می گذارد ، توقع می رود . هرچه باشد راههای پیشرفت تدریجی ممکن است منحصر به مراحل آینده باشد :

الف - مرحله اول :

از نیمه قرن نوزدهم تا سال 1908 سال اعلان قانون آغاز می گردد . هر اندیشمندی ممکن است وجود دو جهت و امتداد اساسی را ملاحظه کند که آن دو عبارتند از :

  1. جریان تزئینات و پیرایشها و غلبه صنعت لفظی و توجه خاص به عبارات شیوا و آراسته .

در این جریان عدم توجه خاصشان به معانی و اندیشه ها و خالی بودنش از مضامین عالیه ای که به خاطر زندگی و مسایل واقع در آن پایان یافته ، ملاحظه می گردد . پس اشارات آشفته و غیر واضع و معانی روشن می باشد و هنگامی که نثر ادبی با حس و اندیشه معنا می شد این دو امر زیر فشار و انبوه صنایع و تزئینات ( لفظی ) از بین رفته بود . این جریان امتداد روش نثر در اوایل قرن نوزده و قبل از آن در زمان ترکها بود .

در اینجا نمایندگان این جریان ، قدرتشان در تمثیل آن از خلال ساختار موضوعات متفاوت در نزدیکی یا بند نثر نسبت به زندگی و مشکلات واقع آن ، متفاوت می باشد . از نمایندگان این جریان عباس خماش ، شیخ یوسف نبهایی و اسعد شقیری می باشند . غیر از آن ارتباط نثر با زندگی نویسندگانی که تمایل که سجع داشتند را قادر به شرح اهدافشان در آینده نمود به نحوی که در مورد شیخ عثمان طباع سپس شیخ خلوص بسیسو در دوره بعد احساس می شود .

  1. جریان وابستگیهای زندگی و مشکلات جامعه و کوشش برای توضیح تفکر نویسنده و احساسش و وابستگی به آن قضایایی که اطرافش را احاطه کرده و مستوجب درمان است . نماینده این جریان خلیل سکاکینی است ( 1878 - 1952 ) که مزایای متعددی را برای تثبیت مأموریت بزرگ کاوش آماده کرده بود .

سکاکینی مردی با استعداد بود اطلاعات و قدرت فکریش به او امکان می داد از آراستگیها و تکلفات از طرفی و کنار گذاشتن روشهای نثری نادرست و ناخوش آیند ، از سوی دیگر ، که نشان دهنده ضعف لغت است پافراتر

گذارد . به طور خلاصه روش سکاکینی که در زمان زندگی ادبیش او را ملتزم کرده بود و با شجاعت و ثبات از آن حمایت می کرد در اینجا ذکر می شود :

  1. خودداری از الفاظ و تعابیر تقلیدی و سنتی و به کار بردن الفاظ روزمره متداول .
  2. خودداری از زیاده گویی و تکرار و به کار بردن مترادفات بسیار .
  3. کوشش هرچه بیشتر برای اختصار و تمرکز .
  4. به کارگیری الفاظ واضح ( روشن ) و مشخص تا بر افکار و معانی روشنی دلالت کند .
  5. اولویت دادن به معانی در چهارچوب قالب و مضمون
  6. واضح و قابل فهم کردن از کوتاهترین راههای هدف اساسی در نویسندگی است .

ب - مرحله دوم :

از زمان اعلان قانون ( 1908 ) آغاز می گردد و به دنبال جنگ جهانی اول ( 1920 ) پایان می پذیرد . در این مرحله ارزشهای طبقه میانه متبلور شد و ظهور روزنامه نگاری نمودار طبیعی بروز آن بود . در این مرحله شیوه های مختلف ادبی جلوه گر شد ، که مناسبترین آنها عبارتند از : مقاله ادبی و خاطرات و خطابه . مسائل بسیاری مرتبط به زندگی اجتماعی و علمی و دگرگونیها و ارتباط زبان با زندگی مردم و مشکلات کارگزاران و مشکلات سیاسی و حکومتی و ارتباط بین مردم و حکومت را ، در خود داشت .

در این مرحله اطلاع و آگاهی نسبت به زندگی اروپاییان ، علاوه بر اهمیت روزنامه نگاری و اثر آن در ارتباط ادبیات بر زندگی ، آشکار شد و پژوهشگران به وجود جریانهای اساسی اشاره می کنند که عبارتند از :

  1. جریان سخنوری و متانت و دعوت به پیروی از روشهای قدیم سنتی و ورود به منابع زلال که آن قرآن کریم و احادیث صحیح و کتب اعراب اولیه می باشد و دوری از تکلف و تصنع که نماینده این جریان محمد

اسعاف النشاشیبی بود . استعداد شخص وی و تجربیات لغویش در زمان شکوفایی پیشکسوتی و پیشتازیش ، او را کمک می کرد .

نشاشیبی روشش را بدین گونه توصیف کرد " کلامی عربی طبیعی و آزادانه است که با همه استعارات و تصنعات مخالف است " الفاظش به تمامی " الفاظ عربی معنوی " و نوشته اش " ملکه " به شمار می آید ( صفت اختصاصی ، استعداد ) و نثرهایش " فنی مرتبط به دیگر فنون مثل موسیقی و طراحی و رقص " می باشد . پس ناچار هنگامی که شخص " اصلاح کند ، بیاراید و بهبود بخشد " باید عناصر زیبایی را که شرح و وضوح را به دنبال دارد بر آن بیافزاید .

در این زمان نشاشیبی آنها را متهم به تقلید از پیشینیان می کند از خودش با این سخن دفاع می کند " من مقلد سخن هیچ کس نیستم و این الفاظ عربی مضری است که آن را می شناسم و به روش عربی متینی می اندیشم ، استعداد و توانایی حضور یافت ، سپس کلام تراوش روحم و فرزندم و طبیعت و مرامم است و در ایجادش شدتی و در نفس قوت و روشنی می باشد : ظاهرش مثل باطن آن و باطنش مثل ظاهر آن می باشد . پس من تصنع در کلام و این استعارات زیان آور را زشت می شمارم و نوآوری های گروهی را مورد تنفر قرار می دهم ، و درنگ نکردم مگر به سختی روشن و واضح " .

  1. جریان دلبستگیهای زندگی و مشکلات جامعه . سکاکینی در حمایت از این تمایلات پیش رفت . پس هنگامی که نامه ها برای رساندن او به واقعیت کافی نیستند به روزنامه ها متوسل شد و بدین گونه به روش تحول تدریجی متوسل گردید . لوازم شباهتش به این روش را توضیح داد " زیرا که او با آمیختگی و اختلاط موافق نبود پس چیزی نزد من مکروه تر از این نیست که شخص خود را به چیزی که در شأنش نیست مکلف کند " و نظر داد " این روش همان اسلوب زمان است و برای هر زمان لغت و روش است و اگر بخواهیم تفاهم داشته باشیم باید زبان را در قالب زبان زمانمان درآوریم " و آن را با سخنش جایز شمرد " ما در عصری هستیم که روح اعتدال بر آن حاکم است و اگر

نویسنده اعتدال را در آنچه می نویسد رعایت نکند و در زمانی که خواننده کسی را نیابد که اعتدال را در نظر داشته باشد و اگر ادبیات بر اعتدال متمرکز نباشد ، برای علم ارزشی نیست " .

سکاکینی در این مرحله توانست که قضایای خاصی را در چهارچوب نظریات همه جانبه اجتماعی توضیح دهد . خلیل بیدس ، پولس شحاده - عیسی العیسی و حنا العیسی به سکاکینی پیوستند .

  1. توجه به علم و تشویق به طلب علم در ایجاد روش علمی پرورش یافته ای نقش داشته بود که ماده علمی را به صورت مطلوبی پیش می آورد که در رأس آن یوسف زیبق بود .
  2. در اثر شکوفایی حرکات اقتصادی و اجتماعی و فکری در این مرحله انگیزه های متنوعی برای خطابه ایجاد شد که نزدیک به بیست خطیب در آن برتری یافتند .

ج - مرحله سوم :

این دوره بین دو جنگ ( 1920 - 1939 ) واقع شد . این مرحله از مراحل بحرانی تاریخ جدید فلسطین به شمار می آید . در آن ( دوره ) از طمع ورزی صهیونیست و استعمار پرده برداشته می شود و نویسندگان شاهد طرحهای اسکان صهیونیستی هستند و به مقالات سیاسی و اجتماعی که به اهدافشان کمک می کند و توطئه های دشمنانشان را رسوا می کند ، روی می آورند و می پندارند که مسلح بودن به علم واجب است و در بیداری سرزمینها ، بی نیازی از آن ممکن نیست تا جایی که بیداری در علم چیرگی بر دسیسه و توطئه و سیاست تفرقه می باشد .

بنابراین از مقالات سیاسی و علمی و اجتماعی بهره مند شدند . می توانیم جریانهای مختلفی را ملاحظه کنیم که به طورکل به شیوه های بیان شباهت دارند . پس رفتن به طرف واقعیت در تلاش بر فهم و تفسیر آن ( اسلوب ) و تحلیل مشکلاتش ، به کشش زبان و اجازه و قدرت آن برای دربرگیری دستاوردهای فکری و علمی و سیاسی و فرهنگی می انجامد و این جریان عبارت است از :

1 - جریان نشاشیبی :

جریانی که محمد اسعاف النشاشیبی آن را رهبری کرد و به صورت واضحی به درمان مشکلات زندگی و به دستاوردهای علمی علاقه داشت و در مورد ضروریات فوری آنها سخن می گفت . او تصریح کرد : علم حقیقتی است که در این روزگار با جست وجو و بررسی به آن نمی رسیم و برای آن پیشوایی مگر در سرزمین اروپا نمی یابیم .

اهالی این سرزمین قرنهاست که هجرت کرده اند و تفکر و تحقیق را پذیرفتند تا اینکه ( باکون ) رهبر شیوه اختیاریه در فلسفه آمد . می گوید " عربی که برای ما شهرهای غربی را زشت می نمایاند و علم و نظامش را دشنام می دهد و اکتشافاتش را به تمسخر می گیرد نمی خواهد - و قسم به جانتان - اگر در این عالم زندگی یا آقایی کنید ، بلکه می خواهید که ویران و خراب کنید یا به صورت بردگانی باشید . "

این دوره باطرحهای فراوان و استدلال ها متمایز است و مقالات بر دلایل محکم و تفکر انتقادی متکی است و به طرف بحث و متقاعد کردن ، متمایل است . در این دوره مقالات احمدشاکر کرمی ظهور یافت که با قدرت و متانت روشن و دقت در تعابیر متصف است . نشاشیبی ، الکرمی را با گفته اش نابغه منتقد وصف نمود .

2 - جریان سکاکینی :

این جریان در جهت تمایلاتش ادامه داشت ، تا سکاکینی در کتابش " ماتیسر " ( آنچه میسر می شود ) دست به کار قضایای اجتماعی و سیاسی و تربیتی و فرهنگی شد و در آن بر تمایلش به واقعیتها و مشکلاتش تأکید نمود و شاگردانش یوسف العیسی و حناالعیسی و خلیل بیدس در درمان مسائل سیاسی و فرهنگی با دقت و آگاهی در لغات طیعه قابل بیان ، سهیم بودند .

3 - جریان واقعی :

به تحلیل واقعیت ، دلبستگی های مادی به جهان و

زندگی و رویدادها ، روی آورد . نماینده این جریان عارف العزونی و نجاتی صدقی و محمودسیف الدین الایرانی و دیگران بودند .

4 - تمایلات ذهنی و خیالی :

جریانی سلبی منفی که نماینده آن دکتر علی کمال و ایجابی و مثبت که نماینده آن عیسی السفری و یوسف حنا می باشند . در این رابطه انتخاب زبان خاص تابع تغییرات رومی ها به طور کلی می باشد .

5 - تمایلات علمی :

نماینده آن علامه قدری حافظ طوقان است که مقالات علمی منتشره خود را بین مردم پخش می نمود . در زمینهای از مقالات و مباحث شهرت داشت از علوم و تاریخ آنکه در مجله المقتطف چاپ می نمود بهره می برد و معروف ترینش کتاب " تراث العرب العلمی " ( میراث علمی عرب ) که مجله المقتطف سال 1941 آن را چاپ نمود .

د - مرحله چهارم :

از جنگ تا نکبت ( مصیبت ) 1948 جریانات پیشین در ظهور آن نقش داشت ، با وجود شرایطی که به تمامی آن را احاطه کرده بود به نحوی که پژوهشگران بر سکاکینی نگریستند که به خاطر شرایط خاص به سمت فلسفه ای متمایل شد که به زندگی با دید منفی می نگریست .

همکاری نشاشیبی مرتبط به میراث فرهنگی و دلایل آن از طرفی و زندگی و مشکلات واقع از جهت دیگر ، ادامه یافت . روزنامه به عنوان وسیله مستقیم ارتباط با مردم و زندگی می باشد تا آنجا که در این مرحله ملاحظه می شود .

  1. ظهور ذهن ( خیالی - مثالی ) و نگرش فردی و حقیقت جویی و همراه کردن حس با علم و اندیشه است . نماینده این اندیشه دکتراسحاق موسی الحسینی است .
  2. ادامه جریان خیالی ، دو نماینده اش بنجوی قعوار و اسمی طوبی هستند .
  3. دوقطبی شدن تبلیغات پژوهشگران و ظهور

مقالات تبلیغاتی و سخنان تبلیغاتی . در این زمینه تعدادی از نویسندگان مانند خلیل بیدس و عجاج نویهض و یوسف حنا بارز بودند .

  1. ظهور مقالات ادبی در روزنامه ، که در آن منتقدین و ادبایی مانند اسحاق موسی الحسینی و یوسف سالم و انورنسیبه و یوسف هیکل و انورنشاشیبی و یوسف حنا و خلیل سکاکینی شرکت داشتند .
  2. ادامه مقالات علمی . قدری حافظ طوقان طبق آنچه در مقاله ای که در مجله " المنتوی " انتشار داده کتابش تحت عنوان " الحروب و الریاضیات " را چاپ نمود .
  3. استمرار و ادامه مقالات روزنامه ( وقایع روز ) و به خصوص مقدمات روزنامه برای ایجاد ( راه حل ) مشکلات مختلف .

ه - مرحله پنجم :

آن مرحله بعد از جنگ سال 1948 می باشد و زمانی است که روشهای روشن و واضح دوره قبل از جنگ ( 1948 ) به اشکال مختلف دگرگون شد و مضامین مختلف ادبی و سیاسی و اجتماعی و فلسفی و فرهنگی و علمی را در بر گرفت زیرا که بعد از جنگ ( 1948 ) به طور فعال و شدید نتایجی برای آثار ناخوش آیندی که جنگ ( 1948 ) به دنبال خود در نویسندگان فلسطینی به جای گذاشت . از قبیل آوارگی و پراکندگی و رنج و سختی نویسندگان ، به خاطر آنچه به این شرایط منجر شد از همکاری با گروههای عربی و اجنبی ، روی خوش نشان دادند .

این جنگ ( 1948 ) و آن گشایشی که حرکت فرهنگی عربی و جهانی را رهبری کرد به روشن کردن تمایلات نثری و تعبیری در زمینه تمایلات عربی و جهانی پرداخت . مهیا کردن شرایط هر گروه و هر نویسنده ای توجه به سیر و اسلوب بیانش می باشد . با وجود این احساس فشار بر مسأله فلسطین ، اضطراب و بیم اساسی به وجود آورد که منشاء تمامی رنجها و تصورات آینده بود . انواع نشر متعدد شد از قبیل مقاله و خاطرنویسی و نامه نگاری و

خطبه و یادگارها و یادداشتهای روزانه به اضافه اشکال داستان نویسی با تماسها و ارتباط مستقیم با مسأله فلسطین و رنجهای قومی و خارجی نیز در آن اثر گذاشت .

این گونه شکلی از توجهات به طبیعت مقاله و نثر فنی است که بعضی ها را به ظاهر و گروه دیگر را به مضمون مرتبط می سازد .

1 - از ناحیه ظاهر :

جریان نهایی صنعت ( ادبی ) پوشیده ماند ، سپس هیچ کدام از کسانی که به نویسندگی اشتغال داشتند به این چنین ساخت و ترکیبی بازنگشتند . نثر از موانع بیان آزاد گشت و اسلوب و روش آزادی که آشفتگیهای نفس و نکته بینی ها و وسواسهای فکر را از بین می برد و به سوی سادگی متمایل می شود و بر آن چیره شد و از بیگانگی و سنگینی دور گشت . اسلوب بیان به کلی به ساخت لغت ، درست و بی عیب ، بدون سستی ، دور از سنگینی و زیاده گویی متمایل گشت .

استواری گامهای روزنامه نگاران و صرف وقت برای کاری که برای تثبیت آن کوشیدند ارزشمند و شایان تقدیر است . کاری که به غلبه این تمایلات منجر شد . پس نوشتن برای ادبیات و اندیشه و فرهنگ و علم و سیاست و اقتصاد توسعه یافت و مکانی اساسی برای امتحان قدرت زبان ( لغت ) و نویسندگان بر استفاده موضوعات مختلف و پیروزی در پیوند با بیشتر خوانندگان گردید . تنها در گفت وگوها و مناقشات و مجادلات و سخنرانی های خاصشان و در نوشته های مؤسسات علمی برای کسانی که از روشهای بیانیه صحیح بحث می کنند ، زبانی خاص متداول گردید .

در همان زمان سعی کردند که خود و نوشته ها و سخنرانی هایشان را توضیح دهند . از این روست که نقولازیاده در مورد عبدالحمید یاسین می گوید : منتظر بودم هشدار عبدالحمید به من ابلاغ شود . در چنین زمانی که من با او در بیروت در پاییز گذشته روبه رو شدم در صدایش آوازی ( خبر مرگ ) بلند بود که مرا متعجب نساخت . فال بد

زدن در سخنش مرا نگران ساخت . سعی می کنم که آن را با فال نیک بپوشانم و باوجود این هنگامی که خبر مرگ به من رسید اثر بیشتری از آنچه می ترسیدم داشت ! و دورتر از آنچه تصور می کردم بود و صدمه آن بیشتر از آنچه فکر می کردم بر من وارد آمد . دنیا در مقابلم تیره شد و در خانه ام پنهان شدم تا کسی بر من وارد نشود . آن برای شخص آسان نیست که مرگ دوستی وفادار که دوستیش پنجاه و چهار سال ادامه پیدا کرد از او جدا کند . با یکدیگر آشنا و دوست شدیم و دوستی ما چون رشته محکم جدایی ناپذیری ادامه پیدا کرد . چه بسا که ما در گفتار خود عبدالحمید یاسین در مورد تابستان ملاحظه می کنیم " تعجبی نیست که شخص در تابستان ، زمستان را طالب باشد . خورشید تابستان درخشان و تابان است و گرمایش سوزان و کم آبی و خشکیش آزاردهنده است و به دنبالش عجز و ناتوانی و سستی پیش می آید . اینها همه ما را دلتنگ می سازد و تو قفس طولانی و سفرش سریع ، ای کاش زمستان زود بیاید " .

سخنی از روش نویسندگان تا زمان متأخر پیش آمد هنگامی که عبدالحسین یاسین شرح حال نویسندگان را در مقاله ای که سال 1969 به عنوان " کتاب سه گانه " منتشر ساخت که نویسندگان و مؤلفین و مکاتب را گروه بندی کرد . به تدریج از بدی به سوی برتری و تا مرز نگارش و روزنامه نگاری طی شد . وسایل مختلف ارتباط و وسایل تعلیم و خطابه در تسلط بر زبان سهیم بودند و این تسلط ناشی از گشایش مستمری به حرکت علم و فرهنگ جهانی است .

2 - از جنبه موضوع و مضمون :

مسأله فلسطین بر نویسندگان فلسطین واجب کرد که مضامین را در مقالات و نثر فنیشان تصحیح کنند . همچنان که مضامین را در تألیفاتش که در مورد فلسطین داشتند تصحیح نمودند و طبیعی است که متعدد بودن راههای تصحیح مقالات وصفی ادبی ، ارزشهای زیبایی و عناصر طبیعی را متوجه مقالات دقیق فلسفی و مقالات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فکری می نماید .

سپس حل مسأله فلسطین به علم سیاسیون منحصر نمی گردد زیرا که آن ( قضیه فلسطین ) در برابر نویسندگان فلسطینی مسأله سیاسی صرف نیست . در اینجا دکتر توفیق کنعان متخصص طب مقالاتی مربوط به مشکلات سیاسی و اجتماعی فلسطین می نویسند و از آن جمله " مشکل صهیونیسم و بحران فلسطین " ، " قوانین غیرمدون از آیینه عربی در فلسطین " و " خانه عربی فلسطین ، ساختمان و میراث ملی آن " .

دکتر عزت طنوس نیز چند مقاله در مورد مسأله فلسطین می نویسند و دانشمند ریاضی دان قدری طوقان در مورد مشکلات جنگ و نتایج آن و اقتصاددان موسی یونس حسینی در مورد " مشکل اجتماعی پناهندگان فلسطین " می نویسند و فیزیکدان دکتر انطون زحلان در مورد " آثار فروپاشی دانشگاههای ملی " و شیخ عبدالحمید السائح مقالات بسیاری در تحلیل جنگ فلسطین می نویسند .

نتیجه شکوفایی جنبش تعلیم و روی آوری متعلمین به بررسی علوم و توجه به تمایلات نوشتارها علاوه بر علوم طبیعی ، مقاله علمی را آشکار نمود که دستاوردهای علوم را با شرح و تفصیل عرضه می دارد و اثرات و ( ارزشها ) آن را بیان می کند و نظریات علمی را در زمینه های مختلف ریاضیات و فیزیک و ستاره شناسی و طب و هندسه و علوم تطبیقی به حضور مردم می رسانند .

علاوه بر مقالات توفیق کنعان ، انطون زحلان ، شریف نشاشیبی ، قدری طوقان ، علی رشید ثعث و محمدادیب عامری مقالاتی ظهور یافت که در مورد موضوعات علمی بودند مانند مقالات عبدالرحیم بدر در نجوم و فیزیک ، مقالات زهیر کرمی در علم زندگی و ستاره شناسی و زمین شناسی ، مقالات باسم فارس در طب ، مقالات محیی الدین قطینه در علوم اجتماعی .

در کنار آنها مقالات حقوقی و سیاسی و دینی و تربیتی مثل مقالات محمدعزه دروزه و هشام شرابی و اسعدعبدالرحمن و انیس صایغ و احمد صدقی الدجانی و عصام حماد و محمدعلی الطاهر در مورد سیاست و مقالات صلاح الدین الدباغ و سعدی بسیسو و شکری المهتدی در

مورد حقوق و مقالات شیخ عبدالحمید السائح و شیخ عبدالله غوشه و شیخ عبدالعزیز الخیاط در مورد دین ، به منصه ظهور رسید .

اینها علاوه بر مقالات ادبی که انواع مختلفی داشت بین مقالات روزنامه نگاران و مقالات ادبی که ساختار علمی داشت ، راه یافت و به زمان مقالات داستانی و مقالاتی که در مورد خاطرات و شبیه آن بود ، بین مقالات راه یافت . پس به دنبال آنچه روزنامه ها و مجلات منتشر می سازند ، اسامی بسیاری را می خوانیم که به مقالات ادبی با تمام اشکال مختلفش تلاش می ورزند و انتشار روزنامه و تعلیمات و پراکنده شدن فرزندان فلسطین در سرزمینهای مختلف منجر به این می گردد که مقالات شاهد دگرگونی و رشد محقق قطعی باشند .

نویسندگان مقالات موضوعی افرادی مانند احسان عباس ، غسان کنفانی ، جبرا ابراهیم ، توفیق صایغ ، سیدالخالی ، فایز صایغ ، مازن بندک ، شفیق الحوت و دیگران را بودند . تعدادی از نویسندگان در نوشتن مقالات شخصی مانند عبدالحمیدیاسین ، عبداالرحیم عمرو ، امین شنار ، غسان کنفانی و نقولازیاده و دیگران ، سهیم بودند .

تعداد بسیاری از نویسندگان جوان در نوشتن مقالات موضوعی و شخصی و دقیق روشنفکرانه توصفی و فلسفی و مقالات نقدی اجتماعی و تاریخی سهیم بودند . دیده می شود که پیروی از این مقالات در جنبش فکری جهانی نویسندگان تأثیر گذاشته است .

مقالات به صورت شخصی مشاهده می شود . نویسندگان در رشته های مختلف معرفت ، آمیختن مقالاتشان با معلومات عمیق در زمینه تخصصشان را آغاز نمودند . عملی که به اکتساب نشانه های خاص برای مقالات منتهی می گردد که مسائل تخصصی به آن روی می آورد و بسیار نمایان و درخشان است .

روزنامه ها و یادداشتها به صورت مشخص در این مرحله اخیر که نشر فنی و مقاله در آن به سر می برد ظهور می یابند و این هنگامی بود که نویسندگان قبلاً احساسات و افکار و آراء و تجاربشان را از طریق یادداشتها به نحوی که

خلیل سکاکینی انجام می داد اثبات می کردند .

این یادداشتهای روزانه بعد از جنگ ( 1948 ) به حد بسیاری نمایان شد چه بسا که عامل قطعی در این زمینه ، مقاومتها بودند . پس بازسازی وطن اشغال و چپاول شده ای که متفکرین و نویسندگان شاهد آن بودند زمینه پربار اخلاقی برای راندنشان به سوی انتشار تجارب و معلومات و افکارشان در جهت مسأله و به صورت یادداشتها و خاطرات بود به نحوی که مورخ فلسطینی محمدعزه دروزه آن را انجام داد . خاطرات زندگی ای که پیوسته در حال اصلاح و تجدید نظری بوده است در شش هزار صفحه از حجم کوچکی که خلاصه تجارب زندگی و کار ملی و قومی آن را به امانت گذاشته است .

علاوه بر کتاب " 40 سال در زندگی عربی و بین المللی " احمدشقیری در یادداشتهایش تجربیات پربار زندگیش در زمینه سیاست و کار ملی و قومی را به جای گذاشت . محمدعلی طاهر یادداشتی از تجربیات زندگی پربارش در زمینه سیاست و کار و عملکرد ملی و قومی در کتاب " زندانی " به جای گذاشت که در سال 1950 در هفتصد صفحه چاپ گردید و شامل توصیف چگونگی دستگیری سردبیر مجله " الثوری " برای بار سوم همراه با خبرها و اسرای جنگهای ملی عربی و جنگ فلسطین و لوازش می باشد .

در کتاب " تاریکی زندان " که در سال 1951 در نهصد صفحه منتشر شد و یادداشتهایی از زندگی در زندان که مؤلف به سال 1940 در آن بود را همراه با توصیف چگونگی فرارش از زندان و تندی و یورش اجانب ظالم به جهان اسلام و دنیای عرب و اشاره به مسببان مصیبت جنگ ( 1948 ) فلسطین را در خود داشت .

عزت طنوس یادداشتهایی در مورد مبارزات سیاسی دارد که با نام " انطباعاتی عن القضیه الفلسطینیه " به رشته تحریر درآورد . عونی عبدالهادی اسناد و اوراق مهمی متعلق به مسأله عربی در طول پنجاه سال را باقی گذاشت که اگر جمع بندی و منظم شود دایره المعارف بزرگی در مورد مسأله عربی تشکیل می گردد . امیل الغوری تجربیات

شخصیش را در کتاب " فلسطین در طول 60 سال " در دوبخش جمع آوری کرده است .

اکرم زعیتر نیز یادداشتهایش را در کتاب ( جنبش ملی فلسطین ) منتشر کرده است .

نویسندگان سعی کردند که احساسات و مسائل درونی شان را به صورت خاطره ها به گونه ای که ابراهیم و علی الدجانی ، نقولازیاده ، امین شنار و عصام حماد انجام داده بودند ، به ثبت برسانند .

به این ترتیب ملاحظه می کنیم که سیر تکاملی و نثر فنی در فلسطین در زمینه های مختلف خودنمایی کرد و نظایرش را در سرزمینهای عربی از طرفی و در همه عالم از طرف دیگر همراهی نمود . نثر فنی انواع مختلف یافت و در نتیجه مضامین جدید مقاله به چند شعبه تقسیم گردید و زبان نشر و مقاله زمینه ای برای گفت وگو و بحث شمرده نشد بلکه زمینه ای برای بیان اندیشه و فرهنگ و برابریشان در مقاله و نثر فنی گردید .

مآخذ :

  1. یاغی ، عبدالرحمن : حیاة الادب الفلسطینی من اول النهضة حتی النکبة ، بیروت 1968 .
  2. یاسین ، عبدالحمید : فکر و ادب ، عمان 1978 .
  3. ابوحمد ، عرفات : اعلام فی ارض السلام ، حیفا 1979 .
  4. عودات ، یعقوب : من اعلام الفکر و الادب فی فلسطین ، عمان 1976 .
  5. الاخرس ، محمد : البیبلو غرافیاالفلسطینیة الاردنیة ( 1900 - 1970 ) ، عمان 1975 .
  6. اسد ، ناصرالدین : الاتجاهات الادبیة الحدیثة فی فلسطین و الاردن ، قاهره 1957 .
  7. نویهض ، عجاج : رجال من فلسطین ، بیروت 1981 .