دیریاسین ( کشتار - 1948 )

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۶ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


کشتار دیریاسین در شب نهم و صبح روز 10/4/1948 به وقوع پیوست . و اعضای دو سازمان تروریستی صهیونیستی در آن - نقش اساسی داشتند که عبارتند از : سازمان ارگون تزوای لئومی ( Irgun zvaileumi ) ( سازمان ملی نظامی ) معروف به " اتسل " که در هنگام وقوع کشتار ، مناحیم بگین ریاست و سرپرستی عملیات آن را به عهده داشت ، و سازمان اشترن ( نیز Stern ) منسوب به بنیان گذار آن آبراهام اشتیرن ، که به نام " لیحی " معروف است . سازمان " هاگانا " در این کشتار نقش مهمی داشت که که کوشید تا آن را پنهان سازد . از آنجا که نام این روستای عربی که تمامی ساکنان عرب آن نابود شدند و به جز تنی چند هیچکس از آنان نجات نیافت به صورت سمبل جنایت صهیونیستی که با آرمان صهیونیسم پیوند ارگانیسمی دارد ، درآمده است ، و از آنجا که این کشتار به شیوه نبرد فلسطین ، و بیرون راندن اعراب با توسل به زور اسلحه و ترور تأثیر مستقیم و طولانی داشته است ، از این رو می بایست علل این کشتار روشن گردد :

الف - در آرمان صهیونیسم و نژادپرستانه آن ، اعمال جنایت آمیز صهیونیستها در قتل و کشتار عمدی اعراب را تقویت و توجیه کرد و بدان صورت قانونی داد .

[[ پرونده : | ج 2 ، ص 433 ]]

ب - در استراتژیک نظامی صهیونیسم که سالهای پیش از تقسیم ، به منظور اشغال سرزمینهای عربی - چه در چارچوب متن طرح تقسیم و چه در خارج آن آمده است بیرون راندن و پراکندن ساکنانش و اشغال بیشترین بخش ممکن از سرزمینهای عربی و اسکان مهاجران صهیونیستی به جای آنان طرح ریزی شده است . بنابراین جنایت نابودسازی نژادپرستانه که سرنوشت رقت بار ساکنان این روستای عربی بوده است از نظر ایدئولوژی ( آرمان ) که بر آن استوار گشته و یا شیوه های جنایت آمیزی که به منظور پیاده کردن این ایدئولوژی به کار رفته است ، یک رویداد دوجانبه صهیونیستی است .

مورخان صهیونیستی که درباره دیریاسین نوشته اند ، این کشتار را به دو مبنای ایدئولوژیکی و استراتژیکی وابسته می دانند :

الف - ایدئولوژی صهیونیسم :

اصول ایدئولوژیکی که کشتار دیریاسین و کشتارهای دیگر و عملیات ترور و سرکوب صهیونیسم بر آن استوار گشته ، بر قانون " حق مطلق " که صهیونیستها را در رأس همگان قرارمی دهد ، و بر اعتقاد به کینه توزی کورکورانه نسبت به اعراب و نادیده گرفتن حقوق کامل طبیعی آنان تا جایی که جنایت نابودسازی نژاد عرب در جای خود یک عمل پسندیده تلقی می شود ، متکی است ( نک : تروریسم صهیونیستی ) .

دهها سال از کشتار دیریاسین می گذرد و نیازی به شرح تفسیر آن نیست ، زیرا آنچه که بر دیریاسین و ساکنانش ، و شهرها و روستاهای عربی ، حتی آن چیزی که براساس طرح تقسیم به اعراب داده شد ، آمده برای همگان روشن است . دیریاسین برای تعیین سرنوشت خویش منتظر چهار جنگ - اعراب طرح اسرائیل نگردید ، بلکه سرنوشت آن در چارچوب تروریستی استراتژیک صهیونیسم در 10/4/1948 تعیین شد .

ب - استراتژی صهیونیسم :

کشتار دیریاسین ضمن طرح دال اسرائیل قرار گرفته است که مکمل طرحهای سه گانه " الف " و " ب " و " ج " به شمار می رود .

پس بنابراین شهر قدس و حومه آن در کدام قسمت این استراتژی نظامی صهیونیسم آمده است ؟ فرماندهان هاگانا و در رأس آنان بن گوریون ، ییگال یادین و اسرائیل گالیلی چنین پنداشتند که هدف اعراب جدا کردن نقب و جلیل شرقی و الحاق آن از سمت ناتانیا و هرتسلیا به دره سارونه و حفر در قلقیلیه ، سپس جدا کردن سه شهر بزرگ قدس و تل آویو و حیفا و قطع کردن خدمات اصلی مانند آب و برق و ارسال نفت به سرتاسر فلسطین است . از رهگذر این اندیشه طرح " دال " به جای طرحهای سابق سه گانه " الف " ، " ب " و " ج " در مارس - 1945 به کار گرفته شد . براساس همین طرح ارتش صهیونیستی - با سازمانهایی که قبلاً ذکر آنها رفت به منظور تصرف مناطق تعیین شده برای دولت یهودی و دفاع از مرزهایش و تصرف تمامی مراکز و پادگانهای نظامی که نیروهای بریتانیایی آنها را تخلیه نمایند ، و اشغال هر روستا و یا شهر عربی که اشغال آن برای پیاده کردن طرح " دال " یک ضرورت نظامی به شمار رود ، و دفاع از شهرکهای یهودی نشین و ساکنانش که در خارج از مرزهای دولت یهودی واقع شده اند علیه هرگونه دشمن سازمان یافته و یا سازمان نیافته که در پایگاههایی در خارج از دولت یهودی فعالیت کند ، از مرحله دفاع به مرحله حمله درآمدند . بگین نقش خود را در بخشی از کتاب خویش به نام " انقلاب " تحت عنوان " نبرد یافا " این چنین آشکار می سازد : " هدف ما تصرف سرزمین بیشتر بود ، و در طی جلسه فرماندهان آرگون با مشارکت بخش برنامه ریزی در ژانویه 1948 ، چهار هدف استراتژیک را جهت اشغال آنها مشخص کردیم که - عبارتند از : 1 - قدس 2 - یافا 3 - دشت لد - رمله 4 - مثلث . منظور از مثلث محدوده شهرهای نابلس - طولکرم جنین است . با مراجعه به طرح تقسیم و نقشه آن آشکار می شود که منطقه - که قدس قرار بود به صورت یک منطقه بین المللی درآید ، یافا - یک شهر کاملاً عربی است واقع گرچه در اطراف منطقه یهودی شده اما متعلق به دولت عربی است ، و تمامی مثلث نیز متعلق به دولت عربی بود .

بخش تعیین شده برای اشغال قدس از طرح " دال " ، " عملیات ناخسون " نامیده می شد ، و هدف این عملیات گشودن - راهی از تل آویو به قدس - در دو طرف راه عبور به قدس به عرض شش مایل در دشتها و دو تا سه مایل در کوهستانها است . و این امر مستلزم اشغال تمامی روستاهای عربی از جمله قسطل و دیریاسین که در این مسیر قرار گرفته اند بود . 1500 رزمنده از سازمانهای پالماخ و هاگانا برای این عملیات درنظر گرفته شدند . ولی اشغال دیریاسین به عهده تروریستهای ارگون و باند اشترن با همکاری هاگانا گذاشته شد .

یکی از گروه های هاگانا در حالی که مقدمات اجرای عملیات " ناخسون " انجام می شد ، توانست به روی یکی از تپه ها برود ، و با اعراب در قسطل روبه رو شود ، گروه دیگری توانست مرکز فرماندهی حسن سلامه را منفجر سازد و تمامی افراد آن به جز سلامه را به هلاکت رساند . شالتیل فرمانده هاگانا در قدس برای دستیابی به افراد بیشتر در حالت یأس و ناامیدی بسر می برد ، با مردخای رعنان فرمانده ارگون در منطقه تماس گرفت ، قبلا نیز با یهوشع زتلز فرمانده باند اشترن تماس گرفته بود . در حالی که فرماندهان ارگون و اشترن در یک منطقه و فرمانده هاگانا در منطقه دیگری بودند . دو فرمانده اولی با انجام عملیات هماهنگ با عملیات ناخسون در منطقه خویش به توافق رسیدند . دانستن این اطلاعات درباره کشتار دیریاسین ضرروری است به خاطر اینکه همدستی تمامی گروههای تروریستی از جمله هاگانا و پالماخ علی رغم انکار مشارکت خویش در این کشتار را ثابت می کند .

رعنان و زتلر بهترین و نیرومندترین نیروهای مشترک خویش را در تصرف دیریاسین این روستای کوچک عربی واقع در غرب قدس به کار گرفتند ، ولی گمان کردند که انجام حمله ناگهانی به روستا و هشدار مردم از طریق بلندگو و شلکیک گلوله باعث فرار ساکنان روستا خواهد شد .

عملیات ناخسون در 6 آوریل با حمله به طرفین گذرگاه باب الواد آغاز شد سپس نبردی سخت و سنگین در اطراف قسطل به وقوع پیوست . عبدالقادر حسینی در راه بازگشت از دمشق برای فرماندهی این نبرد بود . اعراب توانستند گروه ضربتی پالماخ که وارد منطقه شده بود را بیرون برانند ( نک : قسطل ، نبرد ) . هاگانا از راه رسید و قسطل را اشغال کرد ولی اعراب با یک ضدحمله آن را پس گرفتند . شالتیل فرمانده هاگانا در 7 آوریل با ارسال نامه هایی به رعنان و زتلر می گوید : " می دانم که حمله به دیریاسین و اشغال آن را طرح ریزی می کنداما لازم است اشاره کنم که اشغال دیریاسین یکی از مراحل طرحهای کلی ما است ، و هیچ اعتراضی نسبت به انجام این عملیات را ندارم به شرطی که بتوانید این روستا را نگه بدارید ، و من به شما هشدار می دهم اگر چنانچه نتوانستید از عهده این کار برآیید ، این روستا را منفجر نکنید چون به فرار ساکنان آن و اشغال خانه های آن به دست نیروهای دشمن می انجامد ، در این صورت بر مشکلات ما در راه مبارزه همگانی می افزاید ، و برای انجام نبرد دیگری در این محل متحمل تلفات زیادی بر خواهیم شد . علاوه آن با اشغال این محل توسط نیروهای بیگانه ، طرحهای کلی ما برای ساختن فرودگاه نقش برآب خواهد شد . "

شهید عبدالقادر حسینی در 7/4/1948 کشته شد ، نیرویی از باندهای تروریستی ارگون و اشترن به ارزش بیش از سیصد رزمنده برای اشغال دیریاسین از طریق عملیات نظامی به نام عملیات " احدوت " یعنی وحدت یکی از عملیات فرعی ناخسون آماده شدند .

دستور حمله به دیریاسین در ساعت 2 بامداد 10 آوریل داده شد . واحدهای ارگون همراه با افرادی از تروریستهای هاگانا و پالماخ به منظور نفوذ به دیریاسین از سمت شرق تا جنوب به راه افتادند . گروهی از اشترن به وسیله دو دستگاه نفربر زرهی که بر روی آنها بلندگویی نصب شده بود آنها را همراهی می کردند . بگین در صحبتهایش راجع به کشتار دیریاسین می گوید که اعراب از خانه ها و زنان و کودکانشان سخت دفاع کردند و نبرد خانه به خانه بود ، هرگاه یهودیان خانه ای را اشغال می کردند با موادمنفجره قوی ( تی . ان . تی ) که برای همین منظور آماده کرده بودند ، آن را بر سر ساکنانش ویران می ساختند . پس از یک پیشروی کند در تاریکی و پیش از اولین ساعتهای صبح تمامی روستا به اشغال درآمد و به سر ساکنانش ویران گردید . تروریستهای باند اشترن که یک دستگاه نفربر زرهی با بلندگو به اعراب می گفت :

" شما با نیرویی بزرگتر از خودتان مورد حمله قرار گرفته اید . دروازه غربی دیریاسین که به عین کارم می گذرد به روی شما باز است ، هرچه زودتر فرار کنید و جان خویش را نجات دهید . "

اما ساکنان روستا که پیام را باور کرده و از خانه هایشان بیرون آمده و پا به فرار گذارده بودند با گلوله تروریستهای صهیونیستی کشته شدند . و آنهایی که در خانه ها ماندگار شده و بیشترشان زنان و کودکان و سالمندان بودند می بایست از بین می رفتند . سپس یهودیان شروع به پرتاب نارنجک به درون خانه ها کردند و آنها را بر سر ساکنانش ویران ساختند . پیشروی تروریستهای صهیونیستی بیش از آنچه پیش بینی می کردند کند بود و تا رسیدن به مرکز روستا در حدود دو ساعت طول کشید ، لابیدوت فرمانده گروه مشترک مهاجم ارگون که روند کشتار را از رعنان یکی از افراد شاوول دنبال می کرد مقادیر زیادی موادمنفجره درخواست کرد . دستور ویرانی همه خانه ها داده شده بود . افراد ارگون و اشترن در پشت سر گروههای تخریب حرکت می کردند و هر جنبده و یا کسی که در خانه ها بود و یا هر چیزی که برایشان خطرساز بود ، و بالاخره هر عربی که در دیریاسین زنده بود را به قتل می رساندند . انفجار خانه های مسکونی و شکلیک گلوله تا پیش از ظهر 10/4/1948 پس از اشغال کامل روستا ادامه یافت . سپس گروهی از هاگانا به فرماندهی نشورین شیف وارد روستا شدند و یک گور دسته جمعی برای دفن دویست وپنجاه جسد که غالبا زن و کودک و افراد سالخورده بودند حفر کردند . شیف فرمانده گروه هاگانا در این باره می گوید :

" آن روز ، بهار زیبا و جالبی بود ، شکفتن شکوفه های بادام به پایان رسیده بودند ، ولی از هر گوشه روستا بوی تعفن مرگ و ویرانی که در خیابانها بسیار دیده می شد و بوی اجساد پوسیده ای که آنها را در یک گور دسته جمعی دفن می کردیم ، به مشام می رسید . "

ژاک دی رینیه رئیس هیأت صلیب سرخ بین المللی در فلسطین در سال 1948 که شخصا از دیریاسین بازدید کرده بود و گور دسته جمعی را بررسی کرده و انبوه قربانیان را مشاهده نموده بود ، درباره این گور دسته جمعی و تعداد عربها که در آن دفن شده بودند گزارشی به زبان فرانسوی تهیه و منتشر کرده است . در آغاز این گزارش به ذکر دشواریهای زیاد و موانع فراوانی که هاگانا و آژانس یهود به منظور جلوگیری از انجام مأموریت صلیب سرخ بین المللی بر سر راه او ایجاد کرده بودند ، پرداخته است . سپس در ادامه آن می گوید :

" نه تنها همکاری مرا نپذیرفتند بلکه مسؤولیت هرگونه حادثه ای که ممکن است برایم اتفاق بیافتد را نیز به عهده نگرفتند . اعضای باند لباسهای رزم بر تن و کلاه خودهایی بر سر داشتند ، تمامی اعضای آن جوانان نابالغ پسر و دختر و سرتا پا مسلح به تفنگ و مسلسل و نارنجک بودند . بیشتر آنان همچنان به خون آغشته و کاردهای بزرگشان در دست بود . دختر زیبایی که دیدگانش لبریز از جنایت بود دستانش را در حالی که از آن خون می چکید به ما نشان داد ، و آنها را که گویا نشان جنگ هستند تکان می داد . آنها گروه " پاکسازی " بودند و به طور یقین مأموریت خود را با جدیت انجام می دادند . " سپس می افزاید : " تلاش کردم وارد یکی از خانه ها بشوم ولی بیش از 12 سرباز که لوله مسلسلهایشان را به سوی من نشانه گرفته بودند مرا محاصره کردند . افسری مرا از حرکت بازداشت و گفت : اگر مرگت را می خواهی برایت آماده سازیم . سخن وی مرا سخت خشمگین ساخت ، روی خود را به سوی آن جنایتکاران کرده وتهدیدشان کردم و آنان را کنار زده و به درون خانه رفتم . اتاق اول تاریک و همه چیز در اطراف پراکنده بود و جسدی در آنجا نبود . اتاق دوم پر از اثاثیه های سوراخ شده و ترکشهای گوناگون بود ، چند جسد سرد مشاهده کردم . در اینجا به وسیله مسلسلها و نارنجکهای دستی و کاردها عملیات پاکسازی انجام شده بود . همین کار در اتاق مجاور نیز تکرار شده بود . وقتی که خواستم محل را ترک کنم صدای ناله ای شنیدم ، برای یافتن صاحب صدا اجساد را زیرورو کردم ، ناگهان پای کوچک گرمی یافتم ، دختری ده ساله بود که با نارنجک دستی سوراخ سوراخ شده بود و هنوز جان داشت . وقتی که خواستم او را بردارم افسری سعی کرد جلوی مرا بگیرد ولی او را به کناری زده و گنجینه گرانبهای خود را برداشتم . سپس کارم را دنبال کردم و دستور تخلیه خانه ها از اجساد را دادم . از بازماندگان این کشتار تنها دو زن بودند که یکی از آنها پیرزنی بود که در پشت توده هیزم پنهان شده بود . بیش از 400 نفری که در این روستا بسر می بردند نزدیک به 40 تن پابه فرار گذارند و بقیه بی محابا و با خونسردی به قتل رسیده بودند ، به مرکز آژانس یهود در قدس بازگشتم ، و با مخالفت سران آژانس با این جنایت هولناک روبه رو شدم ، ولی آنان برای جلوگیری از وقوع این جنایت فجیع و توصیف نشدنی هیچ گونه اقدامی نکردند . "

سپس رئیس هیأت صلیب سرخ بین المللی بیان می کند که با اعراب مقابله کرده و از آنها خواستند تا برای دفن اجساد کشته شدگان به دیریاسین بازگردند ، وی در ادامه سخنان خود می افزاید : " درخواست آنان را پذیرفتم و به دیریاسین رفتم به طوری که با سران ارگون که خشمگین بودند روبه رو گشتم . سعی کردند مرا از ورود به روستا بازدارند ، نتیجه رفتار غیرانسانی شان را با مشاهده ردیف اجساد به نمایش گذاشته شده در کنار خیابان اصلی دریافتم ، با جدیت خواستار شروع عملیات دفن اجساد شدم ، پس از بحث طولانی عملیات حفر یک گورستان دسته جمعی در یک باغ کوچک آغاز شد . ارگون پس از گذشت دو روز عقب نشینی کرد و هاگانا مواضع آنها را به دست گرفت . "

خبر کشتار دیریاسین نه تنها در فلسطین بلکه در سرتاسر جهان پخش شد ، فرماندهان نظامی هاگانا و همچنین خود بن گوریون و آژانس یهود سعی کردند خود را از این جنایت طفره روند . بن گورین از ملک عبدالله پادشاه اردن معذرت خواهی کرد . اما بگین آدمکش موضع دیگری نسبت به این کشتار داشت ، در کتاب " انقلاب " خویش بدان افتخار کرد ، و این ریاکاری آژانس یهود را رسوا ساخت . پس از صحبت درباره نبرد قدس و ناتوانی نیروهای صهیونیستی برای اشغال قدس قدیم که اعراب از آن دفاع می کردند گفت : " پیش از آنکه قدس سقوط کند ، کارهای زیادی انجام دادیم . افراد ما توانستند به باب العمود و باب الخلیل رخنه کرده و تلفات سنگینی به دشمن عرب وارد آورند ، افراد ما نیز روستای شعفاط را مورد حمله قرار دادند . افراد ما با همکاری افراد اشترن در 9 - 10 آوریل دیریاسین را اشغال کردند . ( طفره ) هاگانا و فرماندهان آن از عملیات دیریاسین را به وسیله نامه هایی که به فرمانده ما و فرمانده شتیرن در 7 آوریل ارسال کرده بود پاسخ دادیم " . بگین درباره عذرخواهی بن گورین به ملک عبدالله پس از افشای همکاری آژانس یهود می گوید : " بهتر بود بن گورین این لباس ریاکارانه را برتن نمی کرد . " سپس می افزاید : " نمایندگان رسمی صهیونیسم که از پیروزیهای ارگون و پشتیبانی مردمان از آنان هراس داشتند از داستانسرایی اعراب درباره کشتار دیریاسین استفاده کردند . حملات تبلیغاتی - عربی مشترک صهیونیسم طوری که تأثیر غیرمنتظره فراوانی به دنبال داشت به وحشت پس از پخش اخبار دیریاسین اعراب دچار بی اندازه ای شدند و برای حفظ جان خویش پا به فرار گذاردند ، و به سرعت این فرار دسته جمعی به خروج غیرقابل طوری که از کنترل و پیش گیری مبدل شد ، به عربی که در 000,800 تن سرزمین اسرائیل فعلی بسر می بردند تنها 000,165 تن باقی ماندند . از سوی دیگر اهمیت اقتصادی و سیاسی این تحول هر چند که گفته شد مبالغه آمیز نیست . "

اما از نظر نظامی ، نتیجه این کشتار به سود ( اسرائیل ) تمام شد . بگین می گوید : " تبلیغات دشمن سعی داشت تا نام ما را لکه دار سازد ولی در نهایت به سود ما بود ، زیرا هراس سرتاپای اعراب سرزمین اسرائیل را فرا گرفت ، به طوری که روستای قالونیا که قبلاً همه حملات هاگانا را دفع کرده بود بدون مقاومت سقوط کرد ، همچنین اعراب روستای بیت اکسا را تخلیه کردند . این دو مرکز بر سر راه اصلی قدس قرار گرفته اند ، و با سقوط آن دو ، همچنین با تسلط هاگانا بر روستای قسطل ، توانستیم راه منتهی به قدس را باز نگه داریم . اعراب بخشهای دیگر کشور پیش از اینکه با نیروهای یهودی برخوردی داشته باشند ، هراسان پا به فرار گذاردند . آنچه در دیریاسین گذشت و درباره آن پخش گردید ما را برای گشودن راه پیروزی در نبردهای سخت در جبهه های جنگ یاری نمود ، به ویژه حماسه دیریاسین ما را برای نجات طبریه و تصرف حیفا کمک کرد . "

مآخذ :

  1. نزال ، نافذ : الخروج العربی من الجلیل 1948 ، بیروت 1978 .
  2. گی اتول : دیریاسین ، مقدمه و پاورقی حسین ملکی زاوش ، انتشارات کورش .
  3. Bowery Bell : Terror out of Zion, New York 1977.
  4. Dan Kurzman : Genesis 1948. Ohio 1970.
  5. Menahim Begin : The Revolt : Story of the Irgun,

New York, 1951.

  1. Netanel Lorch : The Edge of the Sword-Israel's ,

War of Independence 1947 New York, London 1961.

  1. Samuel Katz : Days of Fisre. The Secret History of the Irgun Zvai Leumi and the Making of Israel, New York 1968.