انجمنهای روستایی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه فلسطین
جز (۱ نسخه واردشده)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۵


مبارزات فلسطینیها علیه استعمار و صهیونیسم از همان آغازدستخوش تلاشهایی مکرر برای خرد نمودن آن زیر نام شعارهای طایفه ای فرقه ای قبیله ای و شهری و روستایی و غیرآن بود .

اولین تلاشها در اوایل دهه بیست این قرن بود ، به ویژه پس از کنفرانس پنجم عربی فلسطینی ( نابلس 1922 ) و کنفرانس ششم ( یافا 1923 ) ، چون این کنفرانس ها مردم را به تحریم متصدیان قیمومیت و عدم همکاری با آنها و نیز تحریم مجلس قانونگذاری که این متصدیان تشکیل داده بودند و خودداری از پرداخت مالیات دعوت می کرد و آن را شکلی از اشکال مبارزه غیرنظامی می دانست . بنابراین ، مقامات و متصدیان قیمومیت برای خنثی کردن این هشدار سعی کردند تا جنبش میهن پرستانه فلسطینیها را سرکوب کرده و آن را از راه سیاست " تفرقه انداز و حکومت کن " تضعیف کنند و در این راه از اشخاص ضعیف النفس و کسانی که به دنبال منافع شخصی هستند استفاده کنند .

کینه ها و خصومتهای دیرینه ای که از عدم مشارکت بعضی از شخصیتها در این کنفرانس ها و اجلاسیه ها به وجود آمد مأموریت مقامات قیمومیت را برای نابودی جنبش ملی آسان کرد و به آنها فرصت داد تا از تعصبات فرقه ای و جدایی میان شهر و روستا در تفرقه آنان بهره برداری کنند و سازمانهایی تشکیل دهند که از همبستگی اجلاسیه های یادشده به دور باشند . نخستین تشکیلات " انجمن اسلامی ملی " بود که کالواریسکی صهیونیست در تأسیس آن نقش داشت و از اختلافات موجود میان بعضی از رهبران و کمیته اجرایی بهره برداری می کرد . این انجمن از موضع گیریهای فرقه ای نشأت گرفت و به استعمارگران بریتانیایی و جنبش صهیونیستی امکان داد تا مدعی شوند که کنفرانس ششم فلسطین نماینده ملت فلسطین نیست ( تلگراف انجمن به وزیر مستعمرات انگلیس در تاریخ 24/6/1923 ) .

از میان این تشکیلات که صفوف جنبش ملی گرایی عربی را به هم زد و تفرقه ایجاد نمود و مردم را در کشمکشهای جنبی ساختگی سرگرم کرد ، دو حزب بود که در تأسیس هریک از آنها کلایتون انگلیسی و کالواریسکی صهیونیست سهم داشتند . کلایتون ، مأمور سازمان اطلاعاتی انگلیس ، توانست حزب ملی را تشکیل دهد که عده ای از رؤای شهرداریها و نمایندگان مجلس قانونگذاری و تعدادی از فرصت طلبان و افراد خانواده های فئودالی برانگیخت در جهت منافع و مصالح خانوادگی ، در آن عضویت داشتند .

حزب دوم " حزب کشاورز " یا " حزب کشاورزی " بود که در پشت آن ه . م . کالواریسکی صهیونیست قرار داشت . تأسیس آن پس از کنفرانس ششم فلسطین در آغاز سال 1924 انجام گرفت و عده ای از بزرگان روستاها و مالکان زمین را شامل می شد . این تشکیلات نتیجه فعالیت طبقه فئودال ها و صاحبان زمین بودکه به تشکیل " جمعیة تعاون القری " ، یعنی جمعیت همکاری روستاها انجامید تا ابزار اقتصادی سیاسی خانواده های فئودالی باشد .

هزینه های این حزب را که در ظاهر شعار برابری شهر و روستا را سر می داد کالواریسکی پرداخت می کرد . او همچنین درخواست کرد که یک بانک کشاورزی برای وام دادن به کشاورزان تأسیس شود ، آموزش روستایی بهبود یابد و مالیات101 ( عشر ) نیز لغو شود . این حزب به طور پنهان تخم نفاق میان شهری و روستایی و شهر و روستا پراکنده می کرد و می خواست که بدبینی و سؤن کشاورزان را نسبت به شهرها برانگیزد . علاوه برآن هدف اصلی آن ادامه سرکردگی مالکان زمین و بهره گیری از کشاورزان و از بین بردن جنبش ملی بود .

گرچه این حزب دوام نیاورد چون اهداف و انگیزه های واقعی آن برملا شد ولی تخم شک و بدبینی که کاشته بود تا مدتها میان روستایی و شهری بارور می شد و هرچند گاهی با تشویق مقامات قیمومیت کار آن بالا می گرفت .

همه اینها آغاز تجربیات متصدیان قیمومیت در ایجاد اختلافات و تفرقه در صفوف فلسطینیها و ازهم پاشیدن مبارزات دسته جمعی از راه شعله ور ساختن تعصبات میان شهر و روستا بود . علی رغم شکست این تلاشها و نیز کوششهای پی درپی آژانس یهود در ایجاد انجمنهای روستایی که بعدها " شیحیاهوبن فورات " در کتاب " ظهور جنبش عربی قومی فلسطین 1929 - 1918 " از آنها یاد کرده است ، آثار این خصومتهای تعصب آمیز تا مدتها باقی ماند و در ایجاد اختلافات بین صفوف میهن پرستان فلسطینی مورد استفاده قرار می گرفت . در آوریل 1976 انتخابات شهرداری در کرانه غربی اشغال شده نتایجی را به بار آورد و مقامات حکومت نظامی را که برآن نظارت داشتند به هراس افکند . این یک پیروزی برای طرفداران سازمان آزادیبخش فلسطین در بیشتر انجمنهای شهری در شهرهای بزرگ کرانه غربی به شمار می رفت .

دولت اسحاق رابین تصمیم گرفت کمیسیونی از وزرا با ریاست شیمون پرز وزیر دفاع تشکیل دهد تا این پدیده و راه حلهای آن را بررسی کند . پس از حدود دو ماه شیمون پرز یک سلسله تغییرات و عزل و نصبها را میان ژنرالهای حکومت نظامی در کرانه غربی به اجرا درآورد : براین اساس ، ماژور ژنرال پروفسور مناحیم ملسون به سمت مستشار امور اعراب در حکومت نظامی کرانه غربی منصوب شد . ماژور ژنرال ایگال کرمون نیز به عنوان معاون او تعیین گردید . بعدا ملسون از مقام خود کناره گیری کرد .

مقامات اسرائیلی به طور جدی در جست وجوی رهبر دیگری در منطقه اشغالی برآمدند تا جای سازمان آزادیبخش فلسطین را بگیرد . در این مدت برای اولین بار پیشنهاد تأسیس " انجمنهای روستایی " در میهمانی شام در خانه شیخ محمدعلی الجعبری در الخلیل مطرح شد . این فکر را ماژور ژنرال ایگال کرمون ( حاکم نظامی شهر الخلیل از سال 1974 تا سال 1976 ) مطرح کرد و مناخیم ملسون از آن استفاده کرد و شروع به بررسی آن نمود تا این که توانست بعدها پس از امضای موافقتنامه کمپ دیوید در سال 1978 آنها را اجرا کند ، چون مقررات این موافقتنامه به انجام مذاکرات برای خودمختاری اداری در کرانه غربی و باریکه غزه حکم کرده بود .

درسال 1975 مصطفی دودین وزیر سابق کابینه اردن که براساس اصل به هم پیوستن افراد خانواده ها به شهرک خود در دورا - الخلیل برگشته بود ، اندکی بعد با ایگال کرمون و مناخیم ملسون روابط دوستانه برقرار کرد ، و از این جهت قرعه فال برای اجرای نقشه انجمنهای روستایی به نام او افتاد .

تماسهای ملسون و کرمون و پرز با مصطفی دودین در 20/7/1978 به تشکیل رسمی " انجمن روستاهای استان الخلیل " منجر شد . اساسنامه انجمن ، هدفهای تشکیل آن را چنین بیان کرده بود : حل اختلافات و کشمکشها بین ساکنان ، تشویق آنها به تشکیل انجمنهای روستایی ، بهبود اوضاع اقتصادی کشاورزان ، پیشرفت و مدرنیزه کردن روشهای کشاورزی و غیره .

آن گونه که از فعالیتهای انجمنهای روستایی برمی آمد و نیز کمک و مساعدت مالی و تسحیلاتی مسئولان رژیم صهیونیستی به آنها ، همگی نشان می داد که هدف اصلی این انجمن و سایر انجمنهایی که پس از آن تشکیل شد ، همانا ایجاد یک سازمان جایگزین برای سازمان آزادیبخش فلسطین بود به صورتی که آماده باشد تا قرارداد " کمپ دیوید " را مورد تأیید قرار دهد ، و آمادگی لازم را داشته باشد تا در مذاکرات خودمختاری و عملی کردن نقشه اسرائیل در راستای اداره غیرنظامی روستاها و شهرها شرکت کند و نیز جهت تقبل پست ها و مسؤولیتهایی که در این زمینه به آنها واگذار می شود آماده باشد .

علاوه برآن ، انجمنهای روستایی ، با استفاده از تجربه های پیشین متصدیان انگلیسی قیمومیت می خواستند برای اسرائیل هدفهای مهم دیگری را تأمین کنند ، مثل : ایجاد اختلاف در صفوف یکپارچه میهن پرستان کرانه غربی ، جدایی انداختن میان روستاییان و شهرنشینان ، و نیز تجدید روحیات تعصب آمیز و خصومت میان شهرنشینان و روستاییان . مسئولان رژیم اشغالگر صهیونیستی وقتی تأسیس اولین انجمن روستایی را در استان الخلیل اعلام می کردند ، آشکارا بر این تعصبات دامن زدند . اما روی گردانیدن روستانشینان از این انجمنها و خودداری آنها از پیوستن به آنها مسئولان اسرائیل را مجبور ساخت سیاست تشویق و تهدید را در مورد مردم به کار گیرند تا انجمنها بتوانند در اجرای سیاست رژیم صهیونیستی موفق شوند . آنها ظاهرا بهکشاورزان می گفتند که تسهیلات زیادی از نظر گردهمایی خانواده ها ، فروش محصولات کشاورزی ، دستیابی به بندرهای مورد نیاز با قیمتهای عادلانه و بالاخره کمکهای مادی جهت اجرای طرحهای روستایی و انجمنهای روستایی برای آنها فراهم است . انجمنهای روستاهای استان الخلیل نقش واسطه را میان روستاها و مقامات اشغالگر نظامی داشتند ، در این ارتباط از سوی اسرائیل به مصطفی دودین اختیارات وسیعی در تأمین خواسته های روستاییان داده شد .

در اوایل سال 1980 رژیم صهیونیستی اختیارات انجمن روستاهای استان الخلیل را توسعه داد و به آن اجازه داد تا کمیسیونهای فرعی برای امور تربیتی و بهداشی و کشاورزی و غیره داشته باشد . یک کمیته مشترک از نمایندگان حکومت نظامی و انجمن تشکیل شد تا درباره افزایش کمکهای حکومت به بعضی از روستاها تحقیق و بررسی کند تا جایگزین کمکهایی باشد که کمیته مشترک اردنی - فلسطینی برای تقویت مقاومت و طرحهای انجمنهای روستایی ارسال می کرد . وقتی مسئولان اسرائیلی متوجه شدند که تجربه آنها در الخلیل تا حدودی موفق شد ، به مصطفی دودین دستور دادند تا در جهت توسعه این تجربه و تشکیل انجمنها در سایر مناطق کرانه غربی فعالیت کند . دودین فعالیت خود را در سال 1980 از منطقه رام الله شروع کرد ، برای به نتیجه رسانیدن این نقشه ، مسئولان محلی رژیم صهیونیستی فشارهایی بر کدخداهای روستاهای منطقه وارد آورند و به آنها گفتند که از این پس هیچ یک از طرحها و تقاضاهای آنها بررسی نخواهد شد مگر آنکه از راه یک انجمن روستایی که در منطقه رام الله تأسیس می شود انجام گیرد . و عملاً هیچ وامی پرداخت نمی شد و هیچ کمکی اختصاص نمی یافت مگر با موافقت انجمن یاد شده .

این فشارها به تأسیس انجمن روستاهای استان رام الله در اواخر سال 1980 منجر شد که ریاست آن را یوسف الخطیب کدخدای روستای بلعین به عهده داشت . وی در نوامبر 1981 ترور شد . پس از او پسرش جمیل شریف الخطیب ریاست انجمن را به عهده گرفت .

در این میان تماسهای مشکوک دیگری در روستاهای منطقه بیت اللحم در جریان بود تا انجمن روستایی سوم تشکیل شود . خبرهایی که روزنامه ها درباره اعتراض و مخالفت با این انجمن منتشر می کردند بیش از فعالیت طرفداران آن بود . کوششهای مقامات اسرائیلی در اول اوت 1981 به تأسیس انجمن روستایی انجامید البته پس از آنکه شخص مناسبی برای ریاست آن پیدا شد . او بشاره قمصیه از بیت ساهور بود که از بیان عقاید سیاسی خود باکی نداشت و اعلام کرد که حاضر است در هر مذاکره ای که در آینده اجرا شود شرکت داشته باشد ، نیز آمادگی خود را برای پذیرش هرگونه منصب یامسؤولیتی که در چارچوب خودمختاری کرانه غربی به او واگذار شود اعلام کرد . در اوایل نوامبر که مناخیم ملسون مقام مدیر تشکیلات اداری کرانه غربی پذیرا شد و براساس نقشه شارون ، جداسازی سازمان اداری نظامی و غیرنظامی این منطقه را در سایه حکومت نظامی اسرائیل اجرا می کرد ، یکی از مهمترین هدفهای او در این زمینه افزایش فعالیت و گسترش انجمنهای روستایی بود که تا منطقه نابلس در شمال توسعه یابد . از تماسها و بازدیدهای ملسون و نیز بیانات در این دیدارها روشن بود که عمدا روی برانگیختن تعصبات شهر و روستا تأکید می کرد . فعالیتهای مشکوک ملسون بالاخره به ایجاد یک انجمن برای روستاهای استان جنین منجر شد که نام آن " انجمن روستایی ناحیه سیله الظهر " بود . این انجمن در تاریخ 12/1/1982 با ریاست یونس کمال الحنتولی رئیس انجمن روستایی سیله الظهر تشکیل شد . یک انجمن دیگر نیز در منطقه قلقیلیه در تاریخ 8/2/1982 با نام " انجمن روستاهای منطقه قلقیلیه " و با ریاست اسماعیل مرزوق عوده رئیس انجمن روستای حبله تأسیس شد . در ماه ژوئن 1982 انجمن روستاهای استان نابلس با ریاست جوده صوالجه رئیس انجمن محلی روستای عصیره شمالی تأسیس گردید . این امر به تظاهرات مردم نابلس علیه ایجاد این انجمن انجامید که درپی آن سربازان اسرائیلی برای متفرق کردن تظاهر کنندگان اقدام به تیراندازی کردند .

مردم فلسطین خطری را که درپی تأسیس انجمنهای روستایی و طرح اداره غیرنظامی ، به وجود می آمد درک کردند . این خطر ، اجرای توطئه خودمختاری بود و زمینه را برای ریاست طلبانی که در رأس انجمن قرار داشتند آماده می کرد تا آلت دست اشغالگران اسرائیلی شوند و هرآنچه که اینان تحمیل کنند بپذیرند .

در مقابل این ابتکار اسرائیلی که از راه انجمنهای روستایی و نظامی اداری شهری عمل می کرد ، مردم فلسطین نیز با تمام وسائلی که در اختیار داشتند ، نقش میهنی خود را در مبارزه با این طرحها ایفا کردند . در تاریخ 1/11/1981 رؤای شهرداریها و نمایندگان سندیکاهای صنفی و هیأتهای اجتماعی و انجمنهای دانشجویی در کرانه غربی بیانیه ای صادر کردند و در آن اظهار داشتند : " هدف از طرح شارون به وجودآوردن جانشینی برای سازمان آزادیبخش فلسطین است . تنها راه حل ، عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از تمام سرزمینهای اشغال شده و برقراری یک دولت مستقل فلسطینی است که پایتخت آن بیت المقدس باشد و با رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین تشکیل شود " .

پس از ترور یوسف الخطیب رئیس انجمن روستاهای رام الله در اواخر نوامبر 1981 مسئولان رژیم اشغالگر اسرائیلی اقدامبه مسلح کردن رؤا و اعضای اتحادیه های روستایی کرده ، و امنیت آنها را به عهده گرفتند . همچنین انجمنها را با تفنگها و کامیونها و نفربرهای نظامی و دستگاههای ارتباطی بی سیم مجهز کردند تا زمینه را برای تبدیل آنها به گروههای چریکی و شبه نظامیان مسلح فراهم آورند . نقش رویارویی با مردم فلسطین را نیز به آنها سپردند .

اظهارات آریل شارون وزیر دفاع اسرائیل در دسامبر 1981 درباره نقش این انجمنها بیانگر این حقیقت بود که " مقامات اسرائیلی ، مسلح کردن انجمنهای روستایی را براساس درخواست رهبران این انجمنها انجام داده اند تا برهمگان ثابت شود که اسرائیل رهبران میانه روی فلسطین را در تمام مناطق اشغال شده حمایت می کند " .

انجمنهای روستایی به شبه نظامیان محلی تبدیل شدند تا نیروهای اشغالگر صهیونیستی را در اقدامات خشونت آمیز و سرکوب و رویارویی با مردم فلسطین ، یاری دهند و به ایجاد موانع در مقابل خودروها و نیز بازداشت میهن پرستان و تیراندازی به آنها اقدام کنند .

در تاریخ 9/3/1982 نخست وزیر اردن به عنوان فرماندار کل نظامی فرمانی صادر کرد که به اعضای این انجمنها خطاب شده و نقش این انجمنها و روابط آنها با اشغالگران اسرائیلی شرح داده شده بود . به اعضای انجمنها یک ماه مهلت داده شد تا از آنها خارج شوند والا آنها را به اتهام همکاری با دشمن محاکمه خواهند کرد . مجازات نهایی این اتهام اعدام بود . این فرمان اردنی در کند کردن فعالیت انجمنها و پراکندگی بعضی از اعضا و همکاران آنها تاثیر داشت .

حمله اسرائیل به لبنان ( تابستان 1982 ، 1361ه . ش ) که با پشتیبانی آمریکا صورت گرفت و هدف آن براندازی سازمان آزادیبخش فلسطین و برپایی یک دولت طرفدار خود در لبنان بود تا به پیمان کمپ دیوید ، ملحق شود ، موجب شد تا سازمان آزادیبخش فلسطین در بیروت محاصره شود و نیروی نظامی آن تضعیف گردد و به انجمنهای روستایی نیز فرصت داد تا مجددا فعالیت کنند و اجرای نقشه های سیستم اداره غیرنظامی کرانه غربی و بخش غزه همواره گردد . در این میان تأسیس انجمن روستاهای استان نابلس با ریاست جوده صوالحه رئیس انجمن روستای عصیره شمالی اعلام شد . مقامات اشغالگر به انجمن روستاهای استان الخلیل نیز اجازه صدور یک هفته نامه را دادند که " ام القری " نام داشت و سخنگوی انجمن بود . شماره اول این هفته نامه در تاریخ 18/6/1982 یعنی دو هفته پس از حمله صهیونیست ها به لبنان صادر شد .

مآخذ :

  1. دروزه ، محمد عزه : القضیة الفلسطینیة فی مختلف مراحلها ، #بیروت 1959 .
  2. توما ، امیل : ستون عاما علی الحرکة القومیه العربیه الفلسطینیة ، بیروت 1978 .
  3. پرونده های وزارت امور سرزمینهای اشغالی ، اردن ، عمان .