کنفرانس عرب فلسطینی

از دانشنامه فلسطین


کنفرانس تمثیلی است که به نام اعراب فلسطین در

هفت دور بین سالهای 1919 و 1928 تشکیل شد . این کنفرانس ، در سرزمینی که فرزندان عرب آن از حق انتخاب محروم شده اند ، مؤسسه ملی مشابه به مجلس ( شورای ) نیابی است و دارای اهداف واضح و برنامه های مشخص است .

انتخاب نمایندگان در دوره های این کنفرانس براساس روش واحدی صورت نگرفت بلکه از طریق گروههای اسلامی - - مسیحی و هیأتهای دیگر یا با " عریضه و ضابط " انتخابی که مؤسسات و شهرها و روستاها تقدیم می کردند ، این کار صورت می گرفت . تعداد نمایندگان مابین 27 و 227 نماینده از شهرها و مناطق مختلف فلسطین بود .

نمایندگان از فعالان سیاسی بودند و بیشتر آنها از کسانی بودند که مقامات بالایی داشتند یا از کسانی بودند که اعضای گروههای سیاسی در زمان عثمانی بودند و پس از آن اعضای گروههای سیاسی ملی فلسطینی شدند .

هدف از این کنفرانس وضع خطوط سیاسی برای جنبش جهاد ملی و گسترش تبلیغات در مورد آن در خارج بود . از هر کنفرانس یک کمیته اجرایی ایجاد می شد تا بتواند به زبان ( از طرف ) عربی فلسطین صحبت کرده و نظارت بر اجرای توافقهای کنفرانس و رهبری جنبش ملی و هدایت آن را بر عهده گیرد .

الف - کنفرانس اول ( بیت المقدس 27/1 - 9/2/1919 ) :

در حقیقت کنفرانس عمومی است که نمایندگان گروههای اسلامی - - مسیحی در شهرهای فلسطین را پس از دعوتی که جمعیت اسلامی - مسیحی در بیت المقدس در اوایل ژانویه 1919 به جمعیتهای اسلامی - - مسیحی برای کار در جهت یکی کردن گروهها در یک گروه که بتواند برنامه واحدی را ارائه دهد و اهداف واحدی را مشخص کرده و به کنفرانس پاریس ارائه دهد ، فرستادند . برایحضور در کنفرانس عربی 27 عضو انتخاب شد که از 27/1 تا 9/2/1919 در بیت المقدس تشکیل شد و عارف بکرالدجانی به عنوان رئیس و محمد عزة دروزه به عنوان منشی انتخاب گردیدند .

کنفرانس پیشنهاد کرد که فلسطین را " سوریه جنوبی " بنامند و تلگرام اعتراضی به پاریس فرستاد و سه گزارش که اول آن در مورد اهداف صهیونیستی و دومی از خطرات جدای فلسطین از سوریه عربی و سومی از زمینهای مدورة و امیریه بود ، وضع کرد .

این کنفرانس اصول جنبش ملی را در پیمان ملی که در آن وعده الفور و مهاجرت یهودیان و قیمومیت انگلیس را مورد مخالفت قرارداد ، مشخص کرد و خواهان استقلال کامل در ضمن وحدت عربی بود . کنفرانس هیأتی را به کنفرانس پاریس و هیأت دیگری را به دمشق فرستاد و کنفرانس سوریه بزرگ ( تموز 1919 ) پیمانی را که کنفرانس عربی فلسطینی را ایجاد کرده و آن را به توافقها ( قرارهایی ) که قبلاً به کمیته کینگ - کرین داده بود و قرار اعلان استقلال و پادشاهی فیصل ( 8/3/1920 ) ضمیمه کرد .

ب - کنفرانس دوم ( دمشق - 27/2/1920 ) :

کنفرانس دوم در 9/2/1919 در حالی پایان یافت که برگزاری اجتماع دوم را در نابلس پس از سه 3 ماه ، تصویب کرد . ولی مقامات بریتانیایی از تشکیل آن جلوگیری کرده و بهانه حفط امنیت عمومی را آوردند . در طول مشاوراتی که قبل ازانعقاد دور دوم کنفرانس سوریه در دمشق صورت گرفت نمایندگان فلسطین در این کنفرانس اجتماعی ویژه خودشان را در 27/2/1920 که بیشتر بحث کنندگان کنفرانس دوم عربی فلسطینی آن را آماده کرده بودند ، تشکیل دادند .

در این اجتماع ( کنفرانس ) علاوه بر نمایندگان کنفرانس سوریه بزرگ ، تعدادی از اعراب غیر فلسطینی برای بحث درباره اوضاع فلسطین شرکت کردند و به توافقهایی رسیدند و اعلام نمودند که سوریه جنوبی ( فلسطین ) جزئی از سوریه است و مهاجرت صهیونیستهارا رد کرده وبا صهیونیسم به دلیل مخالفتش با موجودیت سرزمینهای سیاسی و اقتصادی و ملی به مخالفت برخاسته و تصریح کردند که که هر نوع حکومت ملی در فلسطین قبل از اینکه حکومت داخلی محلی به خواسته های ملت فلسطین که به کمیته کینگ - کرین داده شده موافقت نکرده است را قبول ندارند .

ج - کنفرانس سوم ( حیفا13 - 19/12/1920 ) :

در فلسطین به دنبال کنفرانس سان ریمو ( نیسان1920 ) و به دنبال موجی از اعتراضات و اعمال تند و خشن به دلیل قرار قطعنامه جدایی فلسطین از سوریه ، صورت گرفت . پایان حکومت عربی در سوریه و اشغال دمشق در 24/7/1920 توسط نیروهای فرانسوی و

سرکوب انقلاب عراق ، صدمات شدیدی رابه جنبش ملی فلسطین وارد کرد و آثار عمیقی را در استراتژی آن پس از اینکه منبع و منشاء حمایت آن نابود شد ، وارد نمود .

این جنبش تقریبا خود را در میان نزاعی که در آن کفه ترازو به نفع دشمنان آن ( سنگینی می کرد ) حس کرد . در این زمان نماینده سامی بریتانیا بیانیه ای صادر کرد که در آن خطوط سیاسی خود و عزمش را در ایجاد شورای مشورتی جدید اعلام کرد . در برابر این عرب فلسطین احساس نمود که باید خود را در شرایط رکود زنده نگهدارد و به بنای موجودیت سیاسی همت گماشت و کنفرانس عربی فلسطین سوم در حیفا بین 13 و 19/12/1920 برگزار شد .

کنفرانس به نام گروهها به صورت علنی تشکیل شد ولی در پشت سر آن تعدادی از جوانان وجود داشتند که در پشت نقاب برای اجتماعی به نام ملت عمل می کردند . در این کنفرانس 46 نماینده از نمایندگان گروههای اسلامی - مسیحی و گروهها و هیأتهای دیگر و بعضی از اعیان از بخشهای مختلف فلسطین شرکت کردند .

اعضا سعی داشتند که صفت نمایندگی کنفرانس را حفظ کنند و بتوانند از سوی تمام ساکنان حرف بزنند پس براساس انتخابشان یا وکالتشان از طرف مؤسسات ، گروههایی یا شهرهایی که نمایندگی آن را داشتند ، عمل کردند .

مفتی حیفا محمدمراد نمایندگان را از طرف جمعیت اسلامی - مسیحی حیفا مورد استقبال قرار داد و اعلام کرد که هدف کنفرانس از انعقاد آن در آن زمان برای این بود که در زمانی برگزار شود که جامعه ملل در آن زمان اجتماع داشت تا ملی گرایان بتوانند حقوقشان را به گوش دنیا از راه سازمانهای بین المللی برسانند .

کنفرانس نه جلسه را به ریاست موسی کاظم الحسینی تشکیل داد و به نماینده سامی هربرت صموئیل " یادداشتی " داده شد تا به حکومت انگلیس بدهد . در آن ، کنفرانس به حکومت انگلیس را در رابطه با پیمانهای با شریف حسین تذکر می دهد و درمورد اظهارات رؤسای حکومتهای همپیمان در مورد حق ملتها در تعیین سرنوشتشان صحبت می کند و از حکومت با استناد به تمام این حرفها می خواهد که حکومت ملی مسئول در مقابل مجلس ( شورای ) نیابی که اعضای آن را ملت عربی انتخاب می کند ، تشکیل شود . یادداشت اشاره می کند که کنفرانس ، از طرف ملت عرب ، از نحوه اداره کنونی راضی نیست چون با حقوق و خواسته های آن مختلف و مغایر است و به خود حق ایجاد قوانین بدون مجلس قانونگذاری منتخب قبل از صدور بیانیه نهایی جامعه ملل را داده و به گروه صهیونیستی به عنوان هیأت رسمی اعتراف کرده است و در اجرای اهداف صهیونیستی با ورود مهاجرین به فلسطین و استفاده از زبان عبری به عنوان زبان رسمی و سکوت حکومت بریتانیا در برابر وجود آرا صهیونیستی و وجود رهبران صهیونیستی در بالاترین مراکز است .

کنفرانس در جلسه پایانی خود چندین تصمیم سیاسی و سازمانی گرفت . اما از نظر سازمان انتخاب یک کمیته اجرایی مرکزی که مأمور دنبال کردن اجرای مقررات کنفرانس تا زمان تشکیل بعدی آن و نظارت بر سیر جنبش ملی که مقر آن بیت المقدس است ، صورت گرفت . در قطعنامه آمده است که :

" کنفرانس هر سه ماه یک بار و در صورت نیاز شدید در وقت دیگری تشکیل خواهد شد . این کنفرانس دارای کمیته ای است که متشکل از 9 نفر بوده که آنها را در هر اجتماعی که برگزار می کند گزینش نموده و وظیفه آن الان در راه تحقق اهداف کنفرانس و اطلاع رسانی به گروهها و آگاه کردن رئیس کنفرانس به برگزاری آن در زمان موعود یا در زمان نیاز است . "

کنفرانس سوم کمیته اجرایی را برگزید و در انتخاب آن اصل وحدت ملی را در نظر داشت . که شامل موسی کاظم الحسینی ( رئیس ) عارف الدجانی و توفیق حماد و سلیمان التاجی الفاروقی و ابراهیم شماس و یعقوب برتقش و معین الماضی و عبدالفتاح سعدی ( اعضا ) بود .

اما از نظر سیاسی کنفرانس مقرر کرد که گام برداشتن در راه پیمان سال 1919 یا اصل محکومیت سیاست صهیونیستی که هدف آن بر اساس اظهار بالفور ایجاد یک وطن ملی یهود است و مبدا جلوگیری از مهاجرت صهیونستها به فلسطین است ، صورت گیرد . ولی ماده سوم از پیمان سال 1919 بار تعدیل کرد و وحدت با سوریه را ذکر نکرد و این بدان اشاره داشت که کنفرانس راهی جدای از راههای جنبش ملی عربی در پیش گرفته است .

به رغم اعتدال تصمیمات کنفرانس و عدم مبارزه طلبی قوی آن با تسلط حکومت قیمومیت از اینکه کنفرانس نماینده ملت است و آن را به رسمیت بشناسد ، خودداری کرد . رهبران کنفرانس حمله شدیدی را آغاز کردند تا نمایندگی خود و درستی آن را ثابت کرده و تأیید افکار

عمومی را به دست آورند و این باعث شد که نماینده سیاسی سامی سعی در کنترل مشکلات ملت و کاهش ترس عربی با اجتماع یا رهبران عرب به دنبال کنفرانس بنماید و اعتراف کند که هر نوع هیأتی را که نماینده جزئی از ملت است ، می پذیرد . همان طوری که شورای ملی یهود را به رسمیت شناخته است و همان شرط را اجرا کند بدین معنی که مقررات آن با شرطهای قیومیت و وعده بالفورد در تضاد نباشد . رهبران فلسطینی سخن نماینده سامی را رد کردند .

به دنبال کنفرانس حیفا ، فلسطین شاهد افزایش فعالیتهای سیاسی شد و افکار مردم از نظر قدرت و اهتمام به آینده سیاسی کشورشان ، توسعه و گسترش یافت . به دنبال باز کردن درها در مقابل مهاجرت یهودیان به فلسطین اوضاع پرتنش شد و پیش نویسی را منتشر کردند که در آن حکومت قیم و قوانین زمین که مقامات اشغالگر در روزنامه های محلی می نوشتند را محکوم می کرد . کمیته اجرایی کنفرانس حیفا هیأتی را برای مصاحبه با وزیر مستعمرات انگلیس و نیستون چرچیل که در قاهره کنفرانس خبرگان بریتانیایی چه نظامی و چه سیاسی برای مشخص کردن نقشه های سیاسی انگلیس در خاورمیانه را رهبری می کرد ، فرستادند .

اعضای کمیته اجرایی بیت المقدس ( 28/3/1921 ) با چرچیل دیدار کردند در حالی که اوضاع متشنج بود و اعتصابات و تظاهرات و خشونت گسترش یافته بود .

یاداشتی را به او دادند که خواسته های اعراب را مطرح می کرد و فکر تشکیل وطن ملی یهود را به بریتانیا نسبت می داد .

خواسته های عربی در پنج مورد خلاصه می شود که عبارتند از : الغای میهن ملی یهودی ، توقف مهاجرت و فروش اراضی و ایجاد حکومت ملی فلسطین که در مقابل مجلس نمایندگان مسئول است و عدم جدایی فلسطین از کشورهای دوست . دیدار هیأت با چرچیل که خواسته های آن را نادیده گرفته و نپذیرفت و اصرار پیروی از سیاست مرسوم بریتانیا را داشت ، به شکست انجامید .

این امر باعث افزایش بدبختیهای مردم فلسطین در نتیجه اشغالگری بریتانیا شد و تظاهراتی در حیفا به وقوعپیوست که استعمار و صهیونیسم را محکوم می کرد و مقامات آن مرا به شدت سرکوب کردند . هنگامی که ترسیدند این تظاهرات سایر " شهرها " سرزمینها را در برگیرد ، رئیس کمیته اجرایی مجبور به صدور بیانیه ای شد که در آن مردم را به سکوت و آرامش دعوت می کرد . ولی بتحران زیاد شد و انقلاب مه 1921 در یافا ( ر ، یافاانقلاب ) به وقوع پیوست . کمیته اجرایی یاداشتهای خطی را به مقامات مختلف بریتانیا و همچنین به از کشورهای بیگانه نوشت و در آن خواستار خواستار مهاجرت یهودیان شد ولی بریتانیا از هر گونه کوتاه آمدن سیاسی خصوصا در مورد مؤسات نمایندگی منتخب خودداری ورزید .

د - کنفرانس چهارم ( بیت المقدس 29/5 - 2/6/1921 ) :

حوادث و تحولات اخیر باعث شد تا رهبران فلسطینی این کنفرانس را برای نشان دادن همبستگی سیاسی خود و تأکید برخواسته های ملی و ایجاد راه جدید برای جنبش ملی فلسسطینی که سعی در تماس مستقیم با حکومت مرکزی بریتانیا و محافل سیاسی انگلیس دارد ، تشکیل دادند .

کنفرانس چهارم در بیت المقدس به ریاست موسی کاظم الحسینی تشکیل شد و در حدود صد نماینده از مناطق مختلف فلسطینی که در بین آنها اعضای کنفرانس سابق بودند ، شرکت کردند . کنفرانس 9 جلسه برقرار کرد که در آغاز ضوابط اعتماد و گزارش کمیته اجرایی قرائت گردیده و انتخاب رئیس کنفرانس و نایب او تجدید شد .

کنفرانس در پایان کار خود قطعنامه هایی را صادر کرد که در آن قطعنامه های کنفرانس سابق را در حیفا ( پیمان حد وسط ملی ) مورد تأکید قرار داد و هیأت عربی را برای فرستادن به اروپا به منظور توضیح دادن مسأله فلسطین انتخاب نمود . کمیته ای را نیز برای بررسی انقلاب یافا و تحویل گزارش آن به جهانیان تشکیل داد . کنفرانس کمیته اجرایی را انتخاب کرد و ریاست آن را عارف الدجاتی و منشی آن را جمال الحسینی به عهده گرفت . همچنین سازماندهی امور مالی و ایجاد روزنامه عربی - انگلیسی که به نام کنفرانس سخن بگوید را تصویب کرد .

کنفرانس اولین هیأت اعزامی فلسطین به اروپا به ریاست موسی کاظم الحسینی را انتخاب کرد . این هیأت با مردم ملت عربی فلسطین در پایان کنفرانس پیمان بست تا هیأت نمایندگی سعی خود را برای تحقق آرزوهای ملی به انجام رساند .

جو سیاسی فلسطین به قدری متشنج شد که در معرض

انفجار قرار گرفت در حالی که هیأت در خارج اقامت داشت چون ملت امید خود را به پیروزی قاطع از طریق راه حل های دیپلماتیک که هیأت در لندن به انجام رساند ، از دست داد و در پایان سال 1921 اجتماعاتی بین هیأتهای شهرها و روستاها تشکیل گردید و آمادگی خود را در دست زدن به خشونت برضد مستعمرات صهیونیستی اعلام کردند .

بیانیه هایی نیز صادر کردند و طی آن به دلیل سالگرد وعده بالفور مردم را به اعتصاب دعوت کردند . در نتیجه برخوردهای مسلحانه بین اعراب و یهودیان در بیت المقدس صورت گرفت و اعتراضات به اسلحه ای تبدیل شد که صهیونیستها را فراری می داد .

جنبش وطنی ( ملی ) فلسطین در نیمه دوم سال 1922 به دنبال انتشار کتاب سفید ( نک : چرچیل ، کتاب سفید ) وارد فعالیت شد . وقتی بریتانیا بر جامعه ملل فشار آورد که با آن موافقت کند ، کمیته اجرایی کنفرانس چهارم بین روزهای 23 تا 14/7/1922 گردهم آمد و تصمیماتی گرفت که به موجب آن ملت را به مقاومت منفی و ایجاد تظاهرات و اعلام اعتصابات عمومی در تمام مناطق فلسطین در 13 و 13/7/1922 دعوت کرد .

از تمام گروهها و هیأتهای نمایندگی در فلسطین خواست تا اعتراضات را به گوش جامعه ملل برسانند و مقرر کرد که هیأت عربی از لندن خارج شود ( نک : هیأتهای عربی فلسطین به لندن ) در حالی که با پایان قیمومیت بریتانیا موافقت شده بود . کنفرانس به منظور جمع آوری تا کمکهای مردمی و انجام اقداماتی بر ضدصهیونیستها و نیز نظارت و مراقبت بر امور حکومت و نیز انجام کارهای دیگری " تصمیمات سری " گرفت .

عارف الدجانی ازریاست اجرایی کمیته و ریاست جمعیت اسلامی - مسیحی استعفا داد و عمرالبیطار رئیس شهرداری یافا و رئیس جمعیت در آن به ریاست کمیته انتخاب گردید .

در این مرحله تغییر مهمی در مبارزات جنبش ملی فلسطین مشاهده شد و در محدوده مخالفت سیاسی با میهن ملی یهود و شروط از بین رفتن قیمومیت متوقف نشد بلکه بر خلاف گذشته یا اصل قیمومیت مخالفت گردید و حرکت در راه استقلال کامل و ایجاد دولت وحدت که شامل سوریه و فلسطین بود ، شروع شد .

اجرای دستورات کمیته اجرایی و قطعنامه های سابق آن به انجام رسید و نوشته اعتراضیه ای تقدیم جامعه مللگردید و جمع آوری کمکها سازماندهی شد و شهرهای بزرگ در سوریه و فلسطین دست به اعتصاب زدند . کمیته اجرایی موافقت مجلس بریتانیا رادر قیمومیت محکوم کرد و دستور به قطع گفت وگوها با بریتانیا را داد و از هیأت عربی فلسطین خواست تا فورا از آنجا برگردند و قرار شد که کنفرانس پنجم عربی پس از بازگشت هیأت برگزار شود .

ه - کنفرانس پنجم ( نابلس 20 - 25/8/1922 ) :

این کنفرانس با حضور صد نماینده تشکیل شد . هیچ شهری با فرستادن نمایندگانش به آن مخالفت نکرد و هیأت فلسطینی که از لندن آمده بود نیز به آن پیوست و در 21/8/1922 به حیفا رسید و در همان روز به نابلس رفت . اولین نشست کنفرانس به هنگام تظاهرات ملی در باغ نابلس صورت گرفت . در بعدازظهر روز یکشنبه 20/8/1922 تشکیل داد و جلسات بعدی آن تا صبح 22/8 به تأخیر افتاد . مقامات بریتاینایی در صدد تضعیف کنفرانس بر آمده و از ساکنان روستاهای مجاور خواستند به دلیل ازدحام زیاد در شهر در خانه هایشان بمانند .

عمرالبیطار رئیس کمیته اجرایی ، کنفرانس را افتتاح کرد . در این کنفرانس موسی کاظم الحسینی به عنوان رئیس ، توفیق حماد به عنوان نایب رئیس و احمدالامام و جمال حسینی و محمد عزه دروزه به عنوان منشی انتخاب شدند . سپس هیأت واد شده از لندن گزارشی از گفت وگوهای خود در آنجا را ارائه داد و در پایان آن پیشنهاد کرد تا دوستی بین اعراب در کشورهای مختلف و تحول آن به یک روش عملی برای گسترش روابط سیاسی و اقتصادی و علمی با آنان ، مستحکم گردد .

کنفرانس در دوره پنجم خود 17 تصمیم گرفت که مهمترین آنهاعبارتند از :

  1. نادیده گرفتن قانون جدید فلسطین و قطع انتخابات مجلس قانونگذاری آینده و سرپیچی از کل نظام قیمومیت .
  2. تأسیس دفتر عربی فلسطین در لندن .
  3. تالیف کتاب از تاریخ جنبش فلسطینی .
  4. ارسال هیأتی به آمریکا و یک هیأت دیگر به بلوک شرق .
  5. عدم مشارکت در طرح روتنبرگ ( نک : قدس ، شرکت برق ) .
  6. تشکیل جمعیتهای اسلامی - مسیحی در تمام

نواحی و مناطق و کمیته های دوستی برای از بین بردن اختلافات در بین گروهها .

  1. صدور ( چاپ ) تمبرهایی که در آن شعارهای ملی نوشته شده و تطبیق " طرح دو قرش " و نظام مالی که کمیته اجرایی کنفرانس چهارم ( حزیران 1922 ) آن را تصویب کرده بود .
  2. قطع رابطه با یهودیان در خرید و فروش زمین .
  3. ایجاد پیمان فلسطینی و در نظر گرفتن روزی که پیمان وضع شده به عنوان یک روز تاریخی ملت .

کنفرانس پنجم در پایان اجتماعشان پیمان ملی فلسطینی را به تصویب رساند که متن آن چنین است : " ما ، نمایندگان فلسطین ، اعضا کنفرانس پنجم عربی ، در برابر خدا و ملت و تاریخ سوگند می خوریم که تلاشهای خود را در راه استقلال و اتحاد اعراب و مخالفت با میهن ملی یهود مهاجرت یهودیان ادامه دهیم " . سپس رئیس کنفرانس و اعضای آن بر " تحریم " مجلس قانونگذاری که حکومت آن را ایجاد کند ، سوگند خوردند .

کمیته اجرایی شروع به اجرای قطعنامه های کنفرانس پنجم کرد و در هر ماه یک جلسه تشکیل می داد و مقرر کرد که کمیته ای از بازرگانان بزرگ برای اجرای نقشه تحریم یهودیان تشکیل شود و از مردم خواست آنها را در این راه یاری کنند . کمیته اعتراض خود را نسبت به زمینهایی که حکومت سرپرستی به یهودیان داده بود ، اعلام کرد و دعوت به برگزاری یک کنفرانس اقتصادی - کشاورزی برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور و حمایت از کشاورزان عرب و پیدا کردن راه حلی برای مشکلات اقتصادی نمود . این کنفرانس در ابتدای فوریه 1923 تشکیل شد و کمیته اجرایی را انتخاب کرد که باکمیته اجرایی کنفرانس پنجم عربی در ارتباط باشد ( نک : کنفرانس کشاورزی اقتصادی عربی ) .

کمیته اجرایی در 1/9/1922 بیانیه ای را خطاب به ملت در رابطه با " تحریم انتخابات قانونگذاری و رد سیاست انگلیس در رابطه با میهن ملی یهود " ، صادر کرد . سپس کنفرانس بیانیه ای دیگری را ( 17/11/1922 ) در رد بیانیه دبیرکل حکومت درباره انتخابات مجلس قانونگذاری که در آن گفته بود قانون به منزله اعطای حقوق سیاسی به کشور است و اطمینان خود را به ایستادگی مردم در برابر انتخابات و تحریم آن و در کنار کنفرانس پنجم اعلام نمود .

علی رغم تشویقها و تهدیدهای حکومت ، انتخابات تحریم شد . مقامات هیچ تلاشی نکردند تنها اعلام کردند که انتخابات نا موفق بوده و موانع را که بر وجود مجلس قانونگذاری تأکید داشت ، از میان برداشت . کمیته اجراییدر 14/3/1923 بیانیه ای را صادر کرد و در آن خواستار اعتصاب عمومی در 14/3/1923 برای بزرگداشت موضعی که ملت در برابر انتخابات گرفته بود ، شد . هنگامی که نماینده سامی به جای مجلس قانونگذاری ، مجلس مشورتی را تشکیل داد بعضی از اعراب را در آن تعیین کرد آنها به خواسته کمیته اجرایی پاسخ مثبت داده و از آن سرپیچی کردند ( می/1923 ) .

کمیته اجرایی در 14/10/1922 هیأتی را بعد از اینکه معلوم شد احتمال تجدید نظر در " پیمان سفیر " با ترکیه ، به دنبال پیروزی های مصطفی کمال آتاتورک برای حضور در کنفرانس لوزان فرستاد و با امکان ایجاد تغییراتی در اوضاع سیاسی فلسطین ، امیدها شکفته شد و در 14/3/1923 کمیته اجرایی استقبال ملی را از این هیأت در هنگام بازگشت صورت داد .

تمام هیأتها از نقاط مختلف فلسطین در یک تظاهرات ملی که در بیت المقدس برگزار شد ، شرکت کرده و در آن حکومت را با شعارهای ملی محکوم نمودند و گروههای استقبال کننده با پلیس درگیر شده و عده زیادی مجروح گردیدند . اوضاع سیاسی را که فلسطین در مه و آوریل ژوئن 1923 با آن روبه رو بود ، برگزاری یک کنفرانس را ( کنفرانس ملی فلسطینی ) ایجاب می کرد . لذا خواسته های زیادی به کمیته اجرایی رسید تا کنفرانسی تشکیل دهد و موضع مردم و کشور در مقابل تلاشهای حکومت که خواهان از بین بردن جنبش ملی است ، تأکید نمود .

از طرف دیگر حکومت انگلیس مذاکراتی را با شریف حسینی برای تشکیل کنفرانسی با او صورت داد و لذا کمیته اجرایی دعوت به تشکیل کنفرانس ششم کرد ولی قرار شد که انعقاد آن تا زمان انتشار متن قرار داد انگلیسی - عربی ، به تعویق افتد .

و - کنفرانس ششم ( یافا 16 - 20/6/1923 ) :

بیشتر اعضای این کنفرانس از کسانی بودند که در کنفرانس پنجم شرکت کرده بودند و بقیه از جوانانی بودند که وارد زندگی سیاسی شده بودند . موسی کاظم الحسینی به عنوان رئیس کنفرانس و توفیق حماد و میشل بیروتی

به عنوان نایبهای رئیس انتخاب گردیدند .

دبیر هیأت دوم فلسطینی اعزام شده به لوزان و لندن بیانیه ای را در مورد کارهای هیأت تقدیم کرد . سپس بحث در رابطه با پیمان عربی - - بریتانیایی شروع شد و کنفرانس مقرر کرد که پیمان پیشنهاد شده به ملک حسین را رد کند - - حکومت فلسطین خلاصه آن را چاپ کرده بود - - زیرا با پیمانهای صادر شده برای اعراب و حقوق ملت فلسطین مخالف بود . آنها خواستار لغو صهیونیسم و ایجاد حکومت نیابی مستقل ملی شدند .

اما مسأله دومی که کنفرانس آن را مورد بررسی قرار داد ، مسأله خودداری از پرداخت مالیات به حکومت بود که قبل از تشکیل کنفرانس ، افکار عمومی را به خود مشغول کرده بود . بعضی از سخنرانان خواستار اجرای آن شدند چون حکومت مالیات را جمع آوری کرده و در اختیار صهیونیستها و مهاجرین یهود قرار می داد . مسأله در کمیته اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت و به کمیته اجرایی دستور داده شد که در فرصتهای آینده خودداری از پرداخت مالیات به اجرا درآید .

در کنفرانس بر تشکیل هیأت جدید عربی به ریاست موسی کاظم الحسینی توافق شد تا هیأت به لندن رفته و با اعضای پارلمان و وزارت مستعمرات انگلیس قبل از امضای نهایی پیمان عربی - - انگلیسی ، گفت وگو کند .

کمیته اجرایی کنفرانس ششم شامل 21 عضو بود و پس از انتخاب کمیته ، کنفرانس قطعنامه ای در 27 ماده صادر کرد که مهمترین آن عبارتند از :

  1. فرستادن تلگرامی برای ملک حسین که شامل رد کردن پیمان بود و از او می خواست قبل از اینکه رأی ملت را بداند بر آن اصرارنورزد .
  2. محول کردن بررسی مسأله عدم پرداخت مالیات به کمیته مرکزی و اجرای آن در صورت نیاز .
  3. اعلام تحریم طرح روتنبرگ .
  4. درخواست از حکومت برای تسریع در اجرای قرار داد بالفور .
  5. صدور دستور تجدیدنظر به کمیته اجرایی در مورد تشکیل قانون اساسی فلسطین .
  6. از کمیته اجرایی خواسته شد تا کفایت به زبان عربی و معتبر دانستن آن به عنوان زبان رسمی کشور را از حکومت بخواهد .
  7. نادیده گرفتن هر گونه استقراضی که به نام فلسطینی صورت می گیرد .
  8. درخواست قرار گرفتن اداره معارف در دست شهروندان .
  9. تحریم هر شخصی که عضویت مجلس مشورتی را بپذیرد .
  10. درخواست آزادی زندانیان سیاسی در فلسطین و دستگیر شدگان سیاسی عرب در جزیره ارواد ( سوریه ) .
  11. درخواست از حکومت برای اجاره دادن زمینها و الغاء ضمیمه های جنگی به " اسناد " زمینها ( لویرکر ) و حفظ حقوق اهالی در جنگل ها .
  12. متوجه کردن تلاشهای مهاجرین در آمریکا برای اجرای فکر تأسیس بانک کشاورزی ملی در فلسطین و سعی در جذب سرمایه های عرب برای اجرای طرحهای دیگر اقتصادی .

کمیته اجرایی دست زدن به انواع فعالیتهای لازم برای اجرای قطعنامه های کنفرانس را به عهده گرفت . قرارداد خودداری از پرداخت مالیاتها از طرف مردم مورد استقبال قرار گرفت و باعث تحکیم موضع مبارزه طلبانه ای شد که در صفوف شهروندان عرب وجود داشت .

ولی علی رغم شکست هیأت جدید عربی در مأموریتش به لندن و به رغم توصیه های کمیته وزارتی بریتانیا که آن را ( تابستان 1923 ) مشکل می دانست تا حکومت بریتانیا از وعده بالفور فاصله بگیرد و علی رغم اجرای پایان حکومت قیمومیت از 29/9/1923 هرگونه آرزویی را در امکان ایجاد تغییر ریشه ای سیاست بریتانیا در فلسطین در طول آینده قابل پیش بینی را از بین می برد ، ثابت کرد که سیاست میهن ملی یهود به منزله همدستی مصالح ( منافع ) استعمار بریتانیا واستعمار صهیونیسم در فلسطین است و علی رغم تمام موارد فوق ، کمیته اجرایی به روش عمل انقلابی دست نزد و روش کار آن براساس رفتار مسالمت آمیز ( و قانونی ) و مذاکرات و اعتراض و فرستادن هیأتهایی به انگلیس و بعضی دیگر از نقاط جهان بود .

در مقابل کمیته اجرایی دست به سیاست عدم همکاری با حکومت زد و حکومت هم به نوبه خود در برابر خواسته کمیته که خواهان ایجاد وکالت عربی در فلسطین مانند آنچه برای یهودیان ایجاد شده بود ، خودداری کرد و آن را براساس بند چهارم " اساس " قیمومیت دانست .

فاصله بین دو کنفرانس ششم و هفتم ( 1928 -

1923 ) شاهد رکوردی در میدان سیاسی بود و اختلافاتی در بین محافل جنبش ملی پیدا شد و حکومت بریتانیا دستهای ( افراد ) خود را در این جنبش برای قصد توهین و پراکندگی وارد کرد و بعضی از افراد طرفدار بریتانیا و مخالف جنبش ملی چه خود جنبش و چه اهداف آن شناسایی شدند .

این وضعیت ادامه داشت و مانع دعوت کمیته اجرایی به برگزاری کنفرانس هفتم بود و کمیته به مصوبه های کنفرانس شسشم عمل می کرد و تأکید داشت که نمی تواند هیچ موردی از آن راتغییر دهد و هیچ چیزی را در مورد آینده کشور قبول ندارد مگر اینکه در کنفرانس هفتم در این مورد نظر داده شود .

رئیس کمیته موسی کاظم الحسینی در 29/2/1924 بیانیه ای را صادر و در آن اعلام کرد که کمیته " مقید به اجرای مصوبه های کنفرانس ششم و کنفرانسهایی که قبل از آن انجام شد در تلاش برای استقلال و آزادی و سرپیچی از وعده بالفور " و مهاجرت صهیونیستهاو قیمومیت است و در این راه هیچ سازشی را نمی پذیرد و تصمیم گیر در هر گفت وگویی ملت است . "

در آن زمان مجلس اعلای اسلامی نیروی سیاسی مؤثری شد همچنین افرادی از جوانان را برگزید تا در بین گروههای مخالف دوستی برقرار کنند و جنبش ملی را توضیح داده و هدایت کند و جلو سیطره رهبری سنتی بگیرد . ولی تلاشهای آنان تا پایان سال 1924 به نتیجه ای نرسید و توافقی بر سر برگزاری کنفرانس هفتم صورت نگرفت .

کمیته اجرایی در 17 و18/5/1924 تعدادی از هیأتها را از شهرهای فلسطین برای بررسی امکان برگزاری کنفرانس هفتم دعوت کرد . اجتماع کنندگان قرار گذاشتند که در 15 ژوئن در بیت المقدس تشکیل شود و بیانیه ای را که در 19/5/1924 صادر کردند روش انتخاب اعضا را مشخص کرد و هر عضوی باید نماینده پنج میلیون نفر از شهروندان باشد و به هر گروه یا جمعیت اجازه داد - - اگر دارای هیأت مدیره کار است نماینده ای را از طرف آن به کنفرانس بفرستد .

به روزنامه های ملی و مهندسین و داروخانه ها و غرفه های تجاری و فارغ التحصیلان مدارس عالی اجازه داد تا نمایندگان هر گروه را به کنفرانس بفرستد اما پزشکان و وکلا دارای چهار نماینده بودند .

اگر مخالفت حزب ملی و خودداری آن از شرکت در آن به دلیل اینکه این یک کنفرانس حزبی است که بر آن آل الحسینی حکومت و ریاست می کنند ، نبود ، کنفرانس در موعد مقرر برگزارمی شد .

حزب ملی مقررکرد تا یک کنفرانس محدود را از اصحاب " الکفایه " تشکیل دهد . حزب زراع این کار را برای خود کرد و یک کنفرانس جداگانه تسکیل داد و از حزب ملی خواست تا برای ایجاد یک کنفرانس جداگانه تشکیل داد و از حزب ملی خواست تا برای ایجاد یک کنفرانس به آن بپیوندد و حزب ملی این پیشنهاد را به شرط اینکه کنفرانس مشترک در بیت المقدس تشکیل شود ، پذیرفت .

روزنامه نگاران عربی کنفرانسی را در روزهای 8 و 9/6/1924 در حیفا تشکیل دادند . این کنفرانس در بیانیه اول خود اعلام کرد که هدف آن ایجاد راه حل مربوط به کنفرانس هفتم می باشد .

شیخ عبد العزیزثعالبی به هنگام اقامتش در بیت المقدس برای برگزاری کنفرانس مصالحة ( سازگاری ) در 24/6/1924 دعوت نمود . ولی کنفرانس به دلیل تحریم آن توسط حزب ملی و حزب زراع نتوانست تشکیل شود . به دنبال این شکست و به دلیل تسلط اختلافات و منافع شخصی و خانوادگی ، کمیته اجرایی تشکیل کنفرانس هفتم را تا 20/7/1924 به تعویق انداخت . سپس برگزاری آن تا یک زمان غیر معلوم به تعویق افتاد و حزب ملی و حزب زارع هم کنفرانس مشترک خود را به تأخیر انداختند .

تلاشها نتوانست اختلافات داخلی را کنترل کرده و مرکز کمیته اجرایی را تقویت کند . ولی زندگی به جنبش ملی در پاییز 1924 پس از پیشنهاد انتقال مساحتهای زیادی از زمینهایی که شامل روستاهای کاملی بود ، از آل سرسق به یهودیان ، برگشت . بعد از اینکه فعالیتهای حزب زراع که بر خلاف مصالح ملی بود ، کشور دچار حملات و خشم آلودی گردید و مشکل فروش زمینها یک مشکل اصلی شد و این نظر قوت گرفت تا کنفرانس هفتم تمام امکانات خود را در راه خرید زمینهایی که قرار است یهودیان بخرند ، به کار برد .

کمیته اجرایی ، اجتماعی را در 30/9/1924 بعد از صدور ابلاغ نماینده سامی در اواخر سپتامبر درباره اجتماعات کمیته قیمومیتهای دائمی جا ملل درماه اکتبر 1924 برای بررسی گزارش حکومت بریتانیا درباره اداره

فلسطین ، تشکیل داد . در جلسه کمیته اجرایی قرار شد گزارشی را به جامعه ملل بفرستند . گزارش شامل یک مقدمه و هشت فصل در سیاست حکومت مالی و اقتصادی و اداری و آنچه که باعث ضررهای زیاد شده است بود . کمیته در این گزارش خواستار حکومت قانونی ملی در فلسطین شد که د رآن هر دو طرف عربی و یهودی ، هر کس ، به نسبت تعداد ساکنانش که قبل از تطبیق سیاست صهیونیستی بودند ، صورت گیرد .

در این زمان حملات قوی و شدیدی صورت گرفت که در جهت کمک به مصالح و منافع ملی و سازش بین حزب ملی و کمیته اجرایی بود . این حمله باعث ایجاد کنفرانیس سازش در نابلس ( دسامبر 1924 ) شد ولی حزب ملی از پیوستن به کمیته اجرایی خودداری کرد و پیشنهاد بر اینکه رئیس حزب شیخ سلیمان تاجی الفاروقی در مقابل انحلال حزب ، نایب رئیس کمیته اجرایی شود را نپذیرفت .

سپس اعلان کرد که بالفور می خواهد از فلسطین دیدن کند تا دانشگاه عبری را در بیت المقدس افتتاح نماید ( مارس و آوریل 1925 ) . کمیته اجرایی بیانیه ای را در 7/2/1925 صادر کرد که در آن به اعتصاب عمومی شده بود و از تمام گروهها و افراد خواسته شد تا از او استقبال نکنند و از زیارت مکانهای مقدس توسط او جلوگیری به عمل آورند . حزب ملی در 8/3/1925 بیانیه ای را صادر کرد و کمیته اجرایی این نظر را پسندید .

وقتی " امری " وزیر جدید مستعمرات بریتانیا در آوریل 1925 از فلسطین دیدار کرد ، هیأتی به نمایندگی از کمیته اجرایی و حزب ملی از او استقبال کردند و رئیس حزب ملی در برابر او از طرف هیأت خواسته ها و شکایات اعراب را مطرح کرد . کمیته اجرایی به این دلیل موافقت کرد تا حزب رقیب از طرف او سخن گوید چون می خواست وحدت ملی را حفظ کند .

کمیته اجرایی روش مسالمت آمیز را دنبال کردن حقوق اعراب در پیش گرفت و گفت وگوهایی را با رئیس سامی صورت داد و خواسته ها و اعتراضاتی را به رغم اینکه درخواست اعراب را در مورد ایجاد حکومت ملی نمایندگان که با توجه به نسبت تعداد ساکنان باشد ، رد کرد ، انجام داد . در حکم به مشارکت یهودیان در حکومت در حقیفت بازگشتی از پیمان ملی فلسطینی بود که در کنفرانس پنجم مورد تأیید قرار گرفت .

علی رغم تلاش برای صلح بین کمیته اجرایی و مخالفانش و علی رغم اجتماعی که برای این منظور در حرم مقدس در 14/5/1926 تشکیل شد و در آن طرح برگزاری کنفرانس هفتم عربی فلسطینی داده شد . اختلافات بین گروهها از ین نرفت و جنبش ملی به سمت رکود و ضعف حرکت کرد و کفة مواضع معتدل حتی از طرف کسانی که دارای مواضع سخت گیرانه ای بودند به سمت حکومت متمایل شد هیأتی شامل نمایندگان کمیته اجرایی و حزب ملی و گروه همکاری روستاها در اواسط ژوئیه 1926 با نماینده حکومت قیمومیت دیدار کرد تا دلایل عدم همکاری اعراب را با حکومت مورد بحث قرار دهد و به او پبسنهادهای اهالی کشور برای مشارکت در حکومت قانونی را ارائه کردند .

ولی تمام اینها در طول دو سال هیچ نتیجه ای نداد و مشخص کرد که مذاکرات با نماینده سامی ( یلومر ) نمی خواهد که مسأله حکومت پارلمانی دموکراتیک حل شود .

در این زمان نیاز به برگزاری کنفرانس هفتم قوت گرفت و از همه دعوت شد تا حسادت را کنار گذاشته و در صفوف جنبش ملی کار کنند . شیخ سلیمان التاجی الفاروقی رئیس حزب ملی دعوی را برای برگزاری کنفرانس ملی در یک بیانیه ای صادر کرد و بر تمام رهبران کشور نامه نوشت و اوضاع فلسطین را در آن شرح داد . رهبران به دعوت فاروقی پاسخ مثبت داده و کمیته آماده سازی برای این هدف از 40 عضو تشکیل شد که در 15/8/1926 در بیت المقدس گرد آمدند . در این اجتماع که 25 نفر از چهل نفر شرکت داشتند قرار شد که کنفرانس هفتم بیت المقدس برگزار شود و تعیین موعد برگزاری آن به بررسی کاظم الحسینی داده شد .

علی رغم تمام اینها کنفرانس تشکیل نشد چون فلسطین از زمان اکتبر 1926 تا می 1927 به انتخابات شهرداری که در آن احزاب و گروهها و رهبران و خانواده ها شرکت کرده بودند که به پیروزی راغب النشاشیبی و گروه او در بیشتر شهرهای فلسطین انجامید ، مشغول بود . رئیس کمیته اجرایی تأکید کرد که - در صورت عدم برگزاری کنفرانس - حزب سیاسی را به جای کمیته اجرایی تأسیس خواهد کرد . چون خروج بعضی از رهبران این کمیته آن را ضعیف کرده است .

تلاشهای زیادی که در طول سال 1927 برای پراکندگی جنبش ملی و تقسیم آن بین یاوران کمیته اجرایی و گروه مخالف به رهبری نشاشیبی به نتیجه ای نرسید و

کنفرانس دره جنین ( اکتبر 1927 ) و تلاشهای احسان جابری ( 1927 اواخر همان ماه ) به جایی نرسید . سپس روزنامه نگاران کنفرانسی را در یافا ( نوامبر 1927 ) برای وحدت کلمه و تسهیل برگزاری کنفرانس عمومی که نماینده آرای مردم در مسایل سیاسی عمومی خودشان دخالت کنند ، تشکیل دادند .

پس از اینکه کنفرانس بیت المقدس در سال 1928 تشکیل شد باعث موجی از اعتصابات و اعتراضات و محکوم کردن ها گردید . کنفرانس تشبیری جهانی که سازمان ملل دعوت به آن کرده بود و در آن نمایندگان 51 دولت که در میان آنها یک مسیحی عربی ، نبود شرکت داشتند . تمام این وقایع باعث شد که دعوت به برگزاری کنفرانس هفتم تسریع شود .

پس از آن ، موسی کاظم الحسینی و عمر البیطار در بیت المقدس با تعدادی از رهبران در 18/5/1928 ملاقات کردند و قرار گذاشتند که کنفرانس را در 15 ژوئن برای بحث در مورد امور اقتصادی و اداری و قانونگذاری و کشاورزی به طور کلی و اوضاع کشاورزی در سال 1928 و مسأله مالیات و طرح بحرالمیت و معارف و سازماندهی جنبش ملی به طور ویژه ، تشکیل دهند . قرار شد که برای هر موضوع کمیته ای که مقررات آن را وضع کند ، ایجاد شود و موسی کاظم الحسینی ، عمرالبیطار ، عونی عبدالهادی ، رشیدالحاج ابراهیم ، شکری التاجی الفاروقی و عیسی البندک را برای اجرای تصمیمات کنفرانس انتخاب کردند و قرار شد دعوت نامه ای به کنفرانس به نام کمیته آماده سازی بدون امضا فرستاده شود و اعضای کنفرانس 193 نفر باشد که نمایندگان تمام گروههای سیاسی هستند .

ولی کمیته تأخیر در برگزاری کنفرانس را تا 20 ژوئن به دلیل بعضی از مشکلاتی که با آن مواجه شده بود ، اعلام کرد و قرار شد که برای هر سه سه هزار نفر شهروند یک نماینده وجود داشته باشد .

ز - کنفرانس هفتم بیت المقدس ( 20 - 21/6/1928 ) :

در این کنفرانس 227 نماینده از طرف گروههای مختلف شرکت کردند و کنفرانس جمعیت تأسیسی را در سوریه مورد ستایش قرار داد و از هیأت سوری در ارپا تشکر کرد و بعد از تأیید تصمیمات کنفرانس قبلی ، پنج قطعنامه صادر کرد که عبارتند از :

  1. درخواست حکومت پارلمانی
  2. اعتراض به زیادی تعداد کارمندان انگلیسی در ادارات فلسطین
  3. اعتراض به دادن امتیاز بحرالمیت به یک شرکت خارجی
  4. اعتراض در اولویت دادن به کارگران یهودی نسبت به کارگران عرب در مشاغل دولتی
  5. درخواست توقف ایجاد قوانین تا زمان تشکیل حکومت پارلمانی

کنفرانس کمیته اجرای برزگ جدیدی را با 48 عضو به ریاست موسی کاظم الحسینی برای نظارت بر اجرای تصمیمات ، انتخاب کرد . هدف از گسترش کمیته افزایش تعداد اعضای آن بود تا نمایندگان احزاب و گروههای مختلف بتوانند در آن شرکت کنند .

محققین که حوادث را زیر نظر داشتند ، عقیده دارند که کنفرانس هفتم ضعیف ترین کنفرانسهای عربی فلسطینی و دارای کمترین حماسه و روح مبارزه بود زیرا مجموعه ای از نمایندگان را در برداشت که دارای آرای متناقض کهتاکنون مثل آن وجود نداشت ، بودند و منعکس کننده آنچه جبهه ملی از ضعف و اختلاف بین گروهها ، بود . همین محققان عقیده دارند که افزایش تعداد اعضای کمیته اجرایی باعث از دست رفتن قدرت آن " قانونگذاری " و عمل شد . پس در آن رقابت و اختلافات زیادی شد و برخوردهای حزبی و خانوادگی تشدید شد .

ح - پایان :

تحولاتی که به دنبال کنفرانس هفتم بسیار مهم بود و پس از پایان سالهای رکود سیاسی بین 28 - 1923 و پس از کاهش فعالیت صهیونیست به دلیل عوامل خارجی این فعالیت به صورت قوی در ابتدای دهه سی 30 دوباره ظاهر شد . جنبش ملی پس از انقلاب براق ( نک : انقلاب 1929 ) فعالیت جدید خود را آغاز کرد و روش صلح آمیز به هر دو روش جهادی مسلح بر ضد صهیونیستها و بریتانیا تبدیل شد .

کنفرانس عمومی ملی دیگری پس از کنفرانس هفتم در فلسطین تشکیل نشد . چون ملت دست به جهاد زد و به تصمیمات کنفرانسهای قبلی علی رغم جدایی صفوف رهبران آن ، پایبند بود . کمیته اجرایی حاصل از کنفرانس هفتم از طرف ملت صحبت می کرد و جنبش ملی را در کنفرانسها و کمیته ها و تظاهرات و اعتصابات و بیانیه ها و اعتراضات ، نمایندگی می کرد .

کمیته تا زمان مرگ رئیس آن موسی کاظم الحسینی

در سال 1934 پابرجا بود و پس از مدت کوتاهی از وفات وی ، منحل شد . این در حالی بود که رهبری حاج محمد امین الحسینی در آن شکل می گرفت تا بتواند محور جنبش ملی باشد و جنبش شیخ عزالدین اقسام در چارچوب سازماندهی انقلاب مسلحانه بر ضد قیمومیت بریتانیا و صهیونیستها در فلسطین ( نک : انقلاب 1935 ) رشد می کرد . سپس احزاب سیاسی تا زمان انقلاب بزرگ سال 1936 شروع به ظاهر شدن کردند ( نک : انقلاب 1939 - 1936 ) .

مآخذ :

  1. زعیتر ، اکرم : و ثائق الحرکة الوطنیة الفلسطینیه 1939 - 1918 ، بیروت 1979 .
  2. الحوت ، بیان نویهض : القیادات و المؤسسات السیاسیة فی فلسطین 1948 - 1917 ، بیروت 1981 .
  3. من اوراق الهیئة العربیه العلیا : وثائق مرکز لأبحاث الفلسطینی ، بیروت .
  4. خلة ، محمود کامل : فلسطین و الانتدا البریتانی 1939 - 1922 ، بیروت 1974 .
  5. کیالی ، عبدالوهاب : تاریخ فلسطین الحدیث ، بیروت 1970 .
  6. کیالی ، عبدالوهاب ( گردآوری و تدوین ) : وثائق المقاومة العربیة ضدالحتلال البریطانی و الصهیونیة 1939 - 1918 ، بیروت 1986 .
  7. درروزة ، محمدعزة ، حول الحرکة العربیة الحدیثة ، بیروت 1958 .
  8. دروزة ، محمدعزة : قضیة فلسطین فی مختلف مراحلها ، بیروت 1959 .
  9. سفری ، عیسی : فلسطین بین الانتدا و الصهیونیه ، یافا بیروت 1937 .