واحد 101

از دانشنامه فلسطین


با وجود اینکه تروریسم در طی سالها و حتی قبل از تشکیل " رژیم صهیونیستی " بر روی اجساد ملت فلسطین لازمه قدرت نمایی و سیطره رهبران این رژیم بوده و هست ولی اگر انسان قدری به ماهیت ترور و تروریسم مجسم در

شکل انسان دقیق باشد قطعا در برابر خود " بولدوزر " خرابکاری چون اریل شارون را خواهد دید که از تکه گوشتی آمیخته با سموم و ددمنشی و ویرانگری تشکیل شده است .

شارون گذشته خرابکاری و تروریستی خود را در واحدی که را مامور تشکیل آن شد و نام " واحد 101 " بر روی آن نهاد بیا می آورد . این واحد کشتار اهالی روستای قبیه و دیگر کشتارهایی را که در نوع خود کارنامه نظامی و تروریستی شارون را تشکیل می دهد مرتکب گردید .

این موضوع گزارشی است که مجله " بماحانیه " سخنگوی ارتش اسرائیل آن را به این ترتیب منتشر نمود :

" اریل شارون در اوت 1953 از کرسیهای دانشگاه کناره گیری نمود ، بار دیگر اونیفورم نظامی را بر تن نمود و فرماندهی واحد جدیدی را که در ارتش اسرائیل به نام " واحد 101 " تشکیل داد ، برعهده گرفت . این واحد که تعداد افراد آن از 45 نفر تجاوز نمی کرد دهها عملیات [ تروریستی] را به اجرا درآورد ، با وجود این فقط پنج ماه دوام آورد تا اینکه در ژانویه 1954 منحل و به چتربازان ملحق گردید . "

در مورد تأثیر شگرف آن بر ارتش رژیم صهیونیستی در نخستین سالهای خود جای هیچ گونه شکی وجود نداشت و عده ای عقیده دارند که این واحد در ایجاد تحولی در اصول جنگی رژیم اشغالگر نقش مهمی ایفا نمود .

" بماحانیه " با شارون به گفت وگو نشست تا آنچه را که او در مورد اتفاقات آن روز تعریف می کرد بشنود و معلوم شد که با وجود سپری شدن 32 سال از آن اتفاقات چیزی را فراموش نکرده است . روی جزئیاتی در رابطه با عملیاتی که آن روزها واحد 101 به اجرا درآورد برای ما تعریف نمود . هنگامی که ما گفت وگو را در مورد " واحد 101 " احداثی شارون آغاز کردیم او ( شارون ) آن را به عنوان یک نمونه کامل تمام عیار مورد توصیف قرار داد .

وی ضمن مخالفت با تلاشهایی برای خدشه دار ساختن این اسطوره گفت : " اصولی را که آن روزها در پیش

گرفته بودم امروز نیز آنها را در پیش می گیرم . "

شارون اعتراف نمود ارتش اسرائیل راه خود را در سال 1953 یعنی هنگام تشکیل واحد 101 آغاز نکرد . ارتش در خلال در " جنگ استقلال " ارتش بزرگی بود . ولی بعد از پایان جنگ وارد مرحله دشواری گردید . شارون در توصیف زمینه ای برای تشکیل واحد 101 اظهار داشت :

" فاصله بین 1949 و 1953 موج گسترده ای از فعالیتهای تروریستی عربی فلسطینی وجود داشت . تروریسم عربی پدیده تازه ای نیست و زائیده جنگ لبنان نبود . امروز درست یک قرن از عمر تروریسم عربی سپری می شود . "

شارون گفت تعداد عملیات نفوذی اعراب به " اسرائیل " در سال 1953 به بیش از 3000 عملیات بالغ گردید و به کشته شدن صدها یهودی که اکثرشان غیرنظامی بودند منتهی گردید .

شارون همچنان بر این ارقام صحه می گذاشت در حالی که منابع دیگر گزارش دادند تعداد عملات نفوذی به فلسطین اشغالی در فاصله بین 1949 و 1953 از یکصد عملیات تجاوز نکرد و تلفات یهودی ها در خلال انجام این عملیات 124 نفر بود و بیشتر از این تعداد کشته نشده اند . شارون افزود :

" مشکلی که وجود داشت قدرت " خرابکاران " بر نفوذ از سرزمین اردن در خلال یکروز و بازگشت در همان شب به سرزمینی بود که توسط اردن اشغال شده بود . ارتش " اسرائیل " در یافتن پاسخ به این مشکل عاجز مانده بود . تا به امروز هیچ گونه راه حل دفاعی " برای خط سبزی " که طولش به صدها کیلومتر بالغ می گردید وجود ندارد مسلما اگر مرزهای ما مبتنی بر خط سبز باشد نخواهیم توانست آن را قاطعانه کنترل نماییم . "

شارون در توجیه شکست متوقف نمودن " مقاومت فلسطین " اظهار داشت :

" واکنشهایی در قبال عملیات کشتار در شکل تسلیم اعتراض نامه هایی به سازمان ملل متحد و یا به کمیته های صلح ظاهر می شد . همچنین تدابیری در زمینه دفاع اتخاذ گردید که به شکست انجامید . گذشته از آن عواملی که

بتواند در اجرای عملیات انتقامجویانه نقشی داشته باشد ، وجود نداشت . "

تنها راه حل مناسب بنا به نظریه شارون فقط در دفاع خلاصه می شد و این همان روشی است که او امروز آن را تأیید می کند .

در آن ایام از سوی سرهنگ " میشل شاحم " فرمانده تیپ قدس پیشنهاد رسمی برای تشکیل واحدی برای پاسخ به عملیات انتقامجویانه ارائه گردید . شارون در آن موقع با استفاده از تعطیلات تحصیلی ارتش ، خود را برای امتحان انتقال از سال اول به سال دوم دانشکده تاریخ خاورمیانه دانشگاه عبری قدس آماده می ساخت . شاحم او را برای تشکیل و فرماندهی واحد تهاجم انخاب کرد و شارون بلافاصله موافقت نمود و گفت : " تردیدی در من وجود نداشت ما آموخته ایم که مسائل امنیتی با هیچ چیز نمی تواند قابل قیاس باشد . "

وی در ادامه سخنانش گفت : " بسیار خوشحال بودم بعد از عهده دار شدن سمت های مختلف ارتش - زندگی دانشجویی داشته باشم . " واحد کماندویی که وی تشکیل داد به نام " واحد 101 " منتسب به واحد چتربازان مشهور آمریکایی نامگذاری گردید .

واحد 101 که آن را شارون رهبری نمود و افرادی از ساکنان شهرکهای کشاورزی در آن خدمت نمودند عملیات انتقامجویانه موفقیت آمیزی علیه اهداف عربی و خصوصا روستاهایی که نیروهای نفوذی از آن خارج می شدند به اجرا درآورد .

بعدها این واحد که از مشهورترین واحدهای ارتش " اسرائیل " به حساب می آمد در تعهد و فداکاری و باقی نگذاشتن مجروح در صحنه نبرد سمبل و نمونه دیگر واحدها گردید به گونه ای که چتربازان این اصول را کسب نمودند .

شارون چه نامی بر این واحد نهاد ؟ هدف از تشکیل این واحد چه بود ؟ شارون به این سئوالات چنین پاسخ داد : به عقیده من بایستی یک واحد سازمان یافته ای وجود داشته باشد و کسانی که عهده دار اجرای مأموریتهای نظامی

می شوند مطمئن باشند که عملیات را به نحو احسن اجرا خواهند کرد . "

شارون در واحد دو اصل را به این ترتیب معین نموده است :

اول : بعد از پایان عملیات کشتار ، بایستی عملیات انتقامجویانه به اجرا گذاشته شود .

دوم : افراد واحد نبایستی بدون جرای عملیات مراجعت نمایند .

شارون با اشاره به هدف دیگر واحد گفت : " من این روش را تأیید می کنم که بایستی هر بار واحد کوچکی نمونه باشد و هرگاه چنین واحدی وجود داشته باشد ، دیگرواحدها خود را به سطح آن برسانند و اگر درست بررسی نمائید خواهید دید دستاوردهائی که واحد ممتاز نصیب خود ساخته است به حساب تمامی ارتش نوشته می شد در حالی که واحد ممتاز وجو نداشت .

شارون افزود : " شما امروز می توانید واحد ویژه ای را از هر چند نفر که بخواهید تشکیل دهید . واحد 101 در آن ایام از 25 نفر تشکیل شده بود و در هنگام انحلال 45 نفر در آن خدمت می کردند و حتی جمع آوری این تعداد دشوار به نظر می رسید ، افراد آنها کسانی بودند که با آنها در خلال " جنگ استقلال " آشنا شد و اغلب آنها از کوچ نشینها بودند که به شجاعت و ثابت قدمی شهرت یافتند .

واحد 101 سه هفته بعد از تشکیل خود اردوگاه " البریج " واقع در باریکه غزه را بمباران نمود و در نتیجه پنجاه نفر از ساکنان این اردوگاه کشته و پنجاه نفر مجروح شدند .

شارون با اشتیاق در مورد گذشته و ساعات قبل از عملیات به ایراد سخن پرداخت و گفت :

" من آن ساعات و لحظه ها را به خاطر دارم . در آن موقع در جنگلی در نزدیکی مستعمره " بن شین " با تمامی نیروها صحبت کردم و دستوراتم را به اطلاع آنها رساندم . " داویدی " برای سربازان خبر کشته شدن مادر " شوشانا " و دو فرزندش را از روزنامه " عل همشمار " قرائت می کرد اعراب بمبی را به داخل اتاقی که شوشانا در آن می خوابید

پرتاب نمودند .

داویدی می گوید که سربازان با ناراحتی دستهایشان را به هم گره می کردند و تنها سرهایشان را آرام تکان می دادند و برخی از آنها دچار ترس و وحشت شده بودند .

شب بر جنگل حکمفرما شد و در حالی که پشتم را به درخت صنوبر تکیه داده بودم به کیفیت نگارش دستورات عملیات که می بایستی به فرماندهان ارتش ابلاغ می شد فکر می کردم . ما به کار عادت کرده بودیم نه به نوشتن ولی فرماندهان ارتش نسخه ای از دستورات را قبل از اجرا از من مطالبه نمودند .

هنگامی که زمان اجرای عملیات فرارسید در حالی که هنوز موفق به تکمیل نگارش امریه نشده بودم ، دستوری را که کامل نشده بود به این ترتیب نوشتم : پس از آن " با کمال تاسف نتوانستم بند اداره را تکمیل نمایم - آن را بعد از اجرای دستور تکمیل خواهم نمود . "

پس از آن ، نیروها روستای قبیه را ساعاتی از شب بمباران نمودند دهها سرباز وارد منازل شدند و به طرف حیاط منازل آتش گشودند و به زبان عربی و انگلیسی می پرسیدند آیا کسی در منزل هست ؟ و چون پاسخی نمی شنیدند منازل را با بمب منفجر می کردند . فرماندهان به شارون ابلاغ نمودند واحد ، 12 نفر را به قتل رسانیده است در حالی که اردنی ها اعلام نمودند تعداد کشته شده ها 69 نفر می باشند که اکثرا غیرنظامی هستند . اکثر آنها که در طبقات پایین منازل مخفی شده بودند در زیر خروارها خاک مدفون شدند .

بمباران قبیه هیاهوی زیادی در جهان برپا نمود تا جایی که رئیس دولت و وزیر دفاع رژیم صهیونیستی " بن گوریون " مجبور شد اطلاعیه رسمی زیر را صادر نماید : " طی انجام بررسی هایی مطمئن شدیم که هیچ واحد نظامی در شب حمله به قبیه از اردوگاه خود خارج نشده است . شهرک نشینهای مرزی " اسرائیل " سلاحهایی از دولت " اسرائیل " تحویل گرفتند و افراد خود را با طرز استفاده از آنها آشنا نمودند .

ساکنین این شهرک نشینها صبر و تحمل را از دست

داده اند و مجبور شده اند دست به انجام این عملیات بزنند . " آیا شارون از حد دستوراتی که به وی صادر شده بود ، تجاوز نمود ؟

شارون در پاسخ به این سئوال گفت : " من عملی خارج از دستورات انجام ندادم به موقع مدارک رسمی را برای همه نشان خواهم داد که من کمتر از آنچه که از من خواسته شده بود ، انجام دادم . مسئولان از مقدار مواد منفجره ای که ما با خودمان حمل نمودیم به خوبی آگاه بودند . "

این عملیات دو سئوال را برانگیخت آیا انتخاب هدف غیرنظامی کار درستی بود ؟ آیا به راستی عملیات تفتیش در داخل تمامی منازل اجرا شد ؟

شارون در پاسخ به این سئوالات گفت :

" عملیات هنگام شب و در زمین دشمن انجام گرفت . یک روستای عربی نقطه آغازین کشتارها بود . ما 12 کشته متحمل شدیم این چیزی است که بعد از فرار دسته جمعی ساکنین روستاهامشاهده نمودیم . چند ساعت در روستایی که به نظر می رسید خالی از سکنه باشد مکث کردیم و هر اتاقی را قبل از جاسازی مواد منفجر در آن به دقت مورد بررسی و تفتیش قرار دادیم .

من معتقدم تمامی طرحهائی را که برای اجرای عملیات نظامی در منطقه دشمن لازم بود اتخاذ نمودیم . در آن هنگام یک نامه خطی به موشه دایان رئیس شعبه عملیات ارسال گردید ، در آن نامه آمده بود : شما بی نظیر هستید . کسی به اصولی بودن عملیات اعتراضی نکرد . عملیات بعد از گذشت سالها که مالامال از شکست بود ، با موفقیت انجام گرفت و برای اولین بار به ارتش اسرائیل نشان داد که می تواند با موفقیت اجرا گردد .

در ملاقاتی که با دیوید بن گوریون بعد از انجام عملیات در قبیه داشتم او به من گفت برای ما مهم نیست که دنیا در مورد این عملیات چه می گوید . برای ما افکار و نظریات اعرابی که در این منطقه سکونت دارند مهم است . بن گوریون احساس کرد عملیات اعراب را به تجدید نظر در توازن رزمی خودشان وادار نموده است . "

مأخذ :

  1. خبرگزاری وفا : بولتن خبری سازمان آزادی بخش فلسطین ، شماره 1735 مورخه 27/12/1986 .