قبیبة ، کشتار ( 15 اکتبر 1953 )

از دانشنامه فلسطین


اسرائیل در طول سالهایی که در آن پیمانهایی در رابطه با ترک جنگ با کشورهای عربی هم مرز با خود را منعقد کرده بود اهدافی را دنبال می کرد که مهمترین آنها تحمیل صلح بر کشورهای عربی مجاور و تشکیل مناطق خالی از سکونت و حائل در نوارهای مرزی بین دو طرف بوده است . به دنبال آن سعی کرد روستاهای خط مقدم فلسطینی را با زور اسلحه و یا با خشونت و ایجاد رعب و

وحشت از اهالی آن خالی نماید .

عملیات زیادی از سوی اسرائیل جهت ریشه کن کردن حدود و ثغور مرزی و کشتارهای فجیعی بر ضد شهروندان کشورهای عربی از طرف اسرائیلی ها شکل گرفت و صدها عملیات تجاوزکارانه ، دزدی و گشودن آتش بر روی شهروندان و ربودن آنها و یا منهدم و ویران ساختن منازلشان و بمب گذاری و غیره صورت گرفت . سربازان اسرائیلی این قبیل اعمال را از طریق حدود مرزی اردن و سوریه و لبنان یا مصر انجام می دادند .

اهالی قبیبه یک کشتار و خونریزی آشکاری است که سر و صداهای گسترده و آثار و واکنش های مختلفی از طرف اردن و کشورهای عربی ، به دنبال داشت . سر و صداهای این کشتار و آثار آن به اندازه انعکاسها و سر و صداهای غزه در سال 1955 و یا به اندازه تجاوزات گسترده اسرائیل در میادین جنگی سال 1966 بود .

روستای عربی قبیبه در فاصله 22 کیلومتری شمال شرقی شهر بیت المقدس و 44 کیلومتری غرب شهر " رام الله " واقع شده است . این روستا از جهت دیگر در فاصله دو کیلومتری خط آتش بس بین اردن و اسرائیل قرار دارد . تعداد ساکنین آن در آن زمان حدود 000/2 نفر بوده که مالک زمینی به مساحت 504/16 جریب بودند که از آن مقدار امروزه جز یک قطعه زمینی کوچکی باقی نمانده است .

روستای مذکور در شب 14 و 15/10/1953 شاهد تجاوز وحشیانه اسرائیل و سربازان ارتش آن کشور بوده که از خطوط و سرحدات تعیین شده قبلی تجاوز و تعدی کرده بودند . در این تجاوز از انواع مختلف اسلحه جهت سرکوبی کامل ساکنین این منطقه استفاده شده است . به دنبال آن در ساعت 30/7 دقیقه بعد از ظهر 14 اکتبر ، نیروهای نظامی اسرائیل متشکل از 600 سرباز به طرف این روستا حرکت کرده و آن را و محاصره نمودند و از سایر روستاهای عربی مجاور جدا ساختند .

اسرائیلی ها با آتش سنگین و شدید توپخانه بر روی ساکنین روستا هجوم خود را آغاز کرده و تا رسیدن ارتش به داخل روستا به گلوله باران خود ادامه دادند . این در حالی بود که بقیه نیروهای ارتش اسرائیل روستاهای مجاور این روستا مثل " شقبا " ، " بدرس " و " نعلین " را به منظور عدم حمایت و کمک نظامی آنها به قبیبه ، مورد حمله خود قرار

داده بودند . همچنین با مین گذاری کلیه راههای متصل به این روستا ، عملاً آن را از سایر روستاهای مجاور جدا ساخته بودند .

در این زمان سربازان گردان 101 ارتش اسرائیل ، به رهبری آریل شارون ، به طور کامل روستا را محاصره کرده و همه نقاط را بمباران کردند . سپس نفراتی از آنها وارد روستا شدند و پس از آن که توانستند از مقاومت نیروی پاسداری میهنی محدود در روستا خلاص شوند ، با سرمستی تیراندازی می کردند . در حالی که غیرنظامیان بی دفاع با تیراندازی درو می شدند ، عناصر دیگری ، شماری از خانه های فلسطینی را مین گذاری کرده و آنها را بر سر ساکنانشان ویران می کردند .

نیروهای پیاده نظام دشمن به سوی مردم بی گناه آتش گشودند ، ولی مبارزان فداکار محلی به فرماندهی ستوان محمودعبدالعزیر و علی رغم اندک بودن تعداد نفرات و کمبود اسلحه و مهمات به مقابله پرداختند تا اینکه مهمات و تجهیزات جنگی آنها به پایان رسیده و بیشتر آنها به شهادت رسیدند . لیکن فرمانده این گروه ( محمودالعزیر ) خود را به روستای " دیرقدیس " رساند و از آنجا با فرمانده نظامیان اردن در " رام الله " تماس گرفت و تقاضای کمک و ارسال مهمات جنگی نمود . ولی نیروهای کمکی اردن که از روستای بدرس حرکت کرده بودند ، در راه با صهیونیستها که کمین کرده بودند در بین راه درگیر شده و نتوانستند به موقع به کمک آنها بشتابند .

درست زمانی که نیروهای پیاده نظام اسرائیلی ساکنین روستای مذکور را قتل و عام می کردند ، نیروهای مهندسی - رزمی اسرائیل کامیونهای حامل مواد منفجره را به اطراف منازل اهالی این روستا حمل می کردند و آنها را با حمایت و پشتیبانی آتش نیروهای پیاده که فراریان از منزل را هدف می گرفتند ، منفجر می کردند . این اعمال وحشیانه ، بدون اینکه از کشورهای عربی مجاور و یا اردن برای شکست محاصره نظامی اسرائیلی ها و بیرون راندن آنها از این روستا و نجات ساکنین قبیبه ، کمکی شده باشد ، تا ساعت چهار صبح 15/10/1953 همچنان ادامه داشت .

بهانه اسرائیل در آغاز این بود که این تهاجم به انتقام قتل یک زن یهودی و کودکش صورت می گیرد . اسرائیل در راستای فریبکاری اش مدعی شد که مرتکبان این کشتار ، از شهرک نشینان صهیونیست بودند و نه از نیروهای نظامی .

اما شورای امنیت که این جنایت صهیونیستی را محکوم کرد ، آن را عملی دانست که از مدت ها پیش طراحی شده بود . بعدها اعترافات برخی از رهبران صهیونیستی اسرائیل ، این حقیقت را تأیید کرد .

نتیجه این تجاوز ( حمله نظامی ) منهدم شدن 56 باب منزل و مسجد روستا و مدرسه آن و مخزنهای آب که از آنها آب آشامیدنی خود را تأمین می کردند و به شهادت رسیدن 69 نفر از ساکنین روستا از مرد گرفته تا زن و کودک و تعداد زیادی مجروح بود . اولین شهید این روستا " مصطفی محمدحسان " بود و خانواده هایی از جمله خانواده " عبدالمنعم قادوس " که تعداد آنها به 12 نفر می رسید ، به طور کامل نابود شدند . " مولی ابوزیه " و چهار نفر از خانواده او و همسر " محمودابراهیم " و سه تا از بچه هایش و چهارتا از بچه های " محمدمسلول " و غیره در این ماجرا به شهادت رسیدند .

در گزارشی که ژنرال " فان بینیکه " از ناظرین بین المللی در تاریخ 27/10/1953 تقدیم شورای امنیت کرد تأکید شده بود که هجوم اسرائیل به قبیبه خشن و وحشیانه بود و نیروهای نظامی اسرائیل در واقع عامل این هجوم بوده و این گمان و حدس اسرائیل که می گفت ساکنین مستعمره طیره یهودا - - روستایی که برای نجات روستای عباسیه بپا خواسته بود - - عامل این حمله نظامی بودند را اکیدا رد کرده و آن را بی اساس می دانست . ( چون اسرائیلی ها ادعا می کردند این روستا برای انتقام خون دو نفر از اهالی روستایی خود که به دست آنها ، دو روز قبل از تاریخ 11/10/1953 کشته شده بودند ، اقدام به این حمله نمودند ) . در این گزارش آمده است که هجوم اسرائیل بر قبیبه چیزی جز یک سلسله حملات پی درپی و مکرر اسرائیلی ها بر آن حدود مرزی نیست .

این تجاوز موجی از غضب و خشم را برانگیخت و تظاهراتی در بیت المقدس ، نابلس و عمان برپا گردید و نامه های اعتراض آمیزی به تمام سرزمینها و دولتها فرستاده شد و تظاهر کنندگان غضب و خشم خود را بیشتر متوجه کشورهای آمریکا و انگلیس که در حامی سرسخت اسرائیل بودند ، می کردند .

" ژنرال گلوب " رئیس ستاد نیروهای نظامی اردن از خشم توده مردم در امان نماند ، چون به تعلل و سستی عمدی در رساندن تجهیزات و نیروهای کمکی به این

روستا متهم شده و مردم خواستار استعفای وی شدند و برای عدم اتخاذ تصمیمات جدی جهت حمایت از روستاهای جلویی و کوتاهی نیروهای نظامی اردن و عدم اجابت به تقاضای کمک و نرساندن تجهیزات به اهالی روستا که ساکنین آن به مدت یک شبانه روز قتل و عام می شدند ، محکوم شده بود .

بنابراین مسئولیت حوادث واقع شده بر عهده فرماندهی نیروهای نظامی اردن که در رأس آن یک افسر بریتانیایی به نام " گلوب پاشا " بود ، افتاد . به دنبال آن نمایندگان کرانه غربی ، اجتماعی در تاریخ 17 اکتبر در " رام الله " تشکیل داده و بیانیه ای بدین مضمون صادر کردند : " تصمیمات و سیاستهایی را که سران و مقامات عربی تا امروز ، در مورد تجاوزات مکرر اسرائیل اتخاذ کرده اند . کافی و رضایت بخش نبوده و از طرف دیگر همین سیاستها الگو و روش اسرائیل در ادامه تجاوزات خود بوده است " . در این بیانیه همچنین آمده است که مبارزان ملی از تسلیحات نظامی کافی برخوردار نبوده و مهمات و تجهیزات نظامی به موقع در دسترس آنها قرار نمی گیرد .

نمایندگان مذکور همچنین از مجلس خواستند تا یک هیأت پارلمانی برای تحقیق در مورد شرایط و اوضاع و احوال کشتارها و خونریزی ها تشکیل بدهد . همچنین از حکومت تقاضا می کنند که یک موافقتنامه و میثاق تضمینی اجتماعی که دال بر مصونیت روستاهای خط مقدم و به طور فعال و مسلح کردن مبارزان ملی باشد را اجرا نماید . به دنبال آن هیأت وزیران اردن جلسه ای تشکیل داده و در آن مقرر گردید که این روستا را از نظر مواد غذایی و پزشکی تأمین نمایند و منازل مخروبه را از نو بنا نهند و به آنهایی که در این تجاوز متحمل ضرر و زیانی شده اند ، کمکهای مادی بشود ، منتهی به شرط اینکه اول ثابت گردد که ارتش اردن در دفع حمله دشمن و رساندن تجهیزات و مهمات جنگی به قبیبه تعلل و سستی کرده است .

به دنبال آن شورای وزیران ، هیأتی به سرپرستی نخست وزیر برای تحقیق درباره موضع ارتش ، در مقابل این تجاوز ، تأسیس کرد . این هیأت گزارشات خود را شروع و پس از مدتی این گزارشات را تقدیم مجلس وزیران کرد که از طرف این مجلس در تاریخ 6/11/1953 بیانیه ای صادر گردیده و در آن عنوان گردید که مجلس عقوباتی از جمله زندانی کردن ، تنزل و خلع درجه نظامی ، تقبیح نظامی

و بازنشستگی و تنبیهات نظامی دیگری را برای آن دسته از نظامیان مقصر در این تجاوز اعمال می کند . همچنین مجازاتی برای آن دسته از شهروندان که در مقابل این کشتار کوتاهی کرده و به وظیفه قانونی و ملی خود عمل نکرده باشند نیز ، در نظر گرفته شده است .

این کشتار دسته جمعی آثار مهمی از جهت محلی داشته است . یکی از آن نتایج عزل گلوب پاشا از ریاست و ستاد ارتش اردن و اخراج او از این سرزمین و پاک سازی ارتش در سال 1956 بوده است .

از مهمترین کارهایی که مجلس وزیران اردن انجام داده ، دعوت کمیته سیاسی ای از دولتهای عربی به منظور برگزاری جلسه در عمان برای بحث و تبادل نظر در مورد تعدیات و تجاوزات اسرائیل و حدود و ثغور مرزی دولتهای عربی بوده است . این کمیته اولین جلسه خود را روز 21 اکتبر در عمان تشکیل و در روز دوم اعضای این هیأت از روستای " قبیبه " دیدن کردند و از نزدیک ، آثار خون و قتل و جنازه هایی که از زیر آوار منازل مخروبه بیرون کشیده بودند ، را مشاهده نمودند .

کمیته سیاسی مذکور از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا جلسه ای در این زمینه تشکیل دهد . اردن شکایت خود مبنی بر تجاوز اسرائیل روستای قبیبه را تقدیم شورای امنیت کرد . لذا به دنبال آن شورای امنیت در تاریخ 19/11/1953 تشکیل جلسه داد و از " ژنرال فان بینیکه " دعوت گردید تا گزارش خود را جهت استماع به شورای امنیت ارائه نماید . به طور کلی و از همه جهت این گزارش به نفع عرب بوده و در آن علنا اسرائیل محکوم گردید .

لیکن با تمام این تفاصیل شورای امنیت یک تصمیم جدی و قاطع بر ضد اسرائیل اتخاذ نکرد بلکه فقط به بیانیه ای ( بیانیه شماره 101 ) در تاریخ 24/11/1953 اکتفا کرده است . این بیانیه و حکم بدین مضمون می باشد : " به نظر می رسد که اعمال انتقامی اسرائیل از روستای قبیبه ، که توسط نیروهای مسلح اسرائیل در تاریخ 14 و 15 اکتبر 1953 و اعمال مشابه دیگر وی ، هتک حرمت و زیر پا گذاشتن اصول بیانیه های شورای امنیت که در شماره 54 صادر گردیده ( در سال 1948 ) بوده و متناقض با توافقهای دوجانبه ای است که قبلاً بین اسرائیل و اردن منعقد گردیده است .

از طرف دیگر مخالف صریح میثاق جامعه ملل می باشد " . تنها علل مثبت شورای امنیت این بوده که گفت : " دو طرف درگیر باید سعی کنند تا براساس روشهای مسالمت آمیز و براساس اصول میثاق جامعه ملل اختلافات خود را حل کرده و از اسرائیل تقاضا می گردد که در آینده از ارتکاب چنین اعمالی جدا خودداری نماید . "

بن گورین درباره کشتار قبیبه که در 19 اکتبر 1953 از رادیو اسرائیل پخش شد و در شماره 20 اکتبر 1953 در روزنامه داوار به چاپ رسید چنین اظهار داشت : سکنه [یهودی] نواحی مرزی اسرائیل ، که اکثرا پناهندگانی از کشورهای عرب و یا از بازماندگان اردوگاههای نازیها هستند ، سالیان متمادی آماج حملات جنایت بار بوده اند و تاکنون خویشتن داری فراوانی از خود نشان داده اند . لذا ، حق داشته اند که از حکومت اسرائیل بخواهند این جان آنها را حفظ کند ، حکومت اسرائیل هم آنان را مسلح کرده و آموزش داده تا از خودشان محافظت کنند . اما نیروهای مسلحی که سوی نهر اردن پراکنده اند آنقدر به اعمال جنایت آمیز خود ادامه دادند تا آنکه] مردم [برخی از شهرکهای مرزی ]اسرائیل] ، به دنبال کشته شدن یک مادر [یهودی] و دو فرزندش در یهودیه ، صبر و خویشتن داری خود را از کف داده و در هفته گذشته ، به روستای قبیبه در مرز اسرائیل ، که از مراکز عمده و اصلی گروههای آدمکش بوده ، حمله کردند .

هرگاه خونی در هرجا بر زمین بریزد همه ما متأسف و متأثر می شویم و هیچ کس به اندازه حکومت اسرائیل از این واقعیت که در عملیات تلافی جویانه قبیبه خون افراد بی گناهی نیز بر زمین ریخته ، متأسف نیست . ولی مسئولیت خون این بی گناهان تماما بر گردن ( حکومت ) اردن است که در طول تمام این سالهای متمادی حملات نیروهای مسلح ( فلسطینی ) پراکنده در آن کشور به شهروندان اسرائیل و قتل و غارت ایشان را به دیده اغماض نگریسته و مآلاً تشویق کرده است .

کشتار قبیبه ، نشان آشکاری از نقض حقوق و عرف بین الملل و حقوق بشر توسط اسرائیل و نمونه ای شرم آور از سیاست آن دولت است که می خواهد ملت فلسطین را رانده و با تخلیه مناطق آتش بس سال 1948 ، آنها را ریشه کن کند . در 25 نوامبر 1987 دو شهادت طلب عرب ( در یازدهمین سالگرد کشتار قبیبه ) به یک عملیات

شهادت طلبانه به نام " عملیات قبیبه " دست زدند که پس از آن که یکی از آنان ، شش اسرائیلی را به قتل رساند به شهادت رسیدند .

مآخذ :

  1. المسیری ، عبدالوهاب : دایره المعارف یهود ، یهودیت و صهیونیسم ، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه ، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین ، جلد هفتم ، چاپ اول ، 1383 .
  2. لیویاروکاچ : تروریسم مقدس اسرائیل ، ترجمه مرتضی اسعدی ، انتشارات کیهان ، 1365 .
  3. دبیرخانه جامعه کشورهای عربی : اعتدائات اسرائیل قبل هجوم 29/10/1956 علی مصر ، قاهره 1957 .
  4. علی ، علی محمد و حمصان ، ابراهیم : اسرائیل قاعدة عدوانیة ، قاهره 1964 .
  5. العارف ، عارف : النکبة ، بیروت 1956 .