خلیل بن ایبک صفدی ( 647 - 696ه/1362 - 1296م )

از دانشنامه فلسطین


صلاح الدین صفدی ادیب ، مورخ ، شاعر و انقلابی و لغت دان است . پدرش امید عزالدین ایبک از ممالیک ترک بود . خلیل در صفد متولد شد و در دوره جوانی به " حرفه رسم ( نقاشی ) " پرداخت و در این صنعت مهارت کسب کرد و سپس اشتیاق بسیار شدیدی به ادبیات پیدا کرد . تلاش او در زمینه نقاشی او را به خطاط مبتکری تبدیل کرد و استعداد تصویرکشی در او قوت گرفت که در آثار شعر و نثر هویدا گشت . وی درباره خود می گوید که پدرش " نمی گذاشت که به کار مشغول شود تا اینکه بیست سال گذشت و خودش آن را خواست و شعر خوبی گفت و در زمینه نظم و نثر و ترسل و تواقیع بسیار کار کرد " .

صفدی در شهرش فرصتی برای بلندپروازیها و آرزوهایش در مورد علم و معرفت نیافت . " وی دارای همت بلند و والایی در تحصیل بود " و بر دمشق مسافرت کرد و از علمای مشهور آنجا کسب فیض کرد و فقه را بنا به مذهب شافعی از حافظ المزی محدث سرزمین شام در عصرش فرا گرفت و از مشهورترین مردم گشت ( 742 - 645ه ) . و علم لغت را از ابی حیان نحوی اندلسی دانشمند عربی و تفسیر و حدیث و لغت ( 754 - 654ه ) فرا گرفت و مغازی و سیره و تاریخ را از ابن جماعه ( 733 - 639ه ) و حافظ شاعر ابن سیدالناس یعمری ( 734 - 671ه ) و حافظ مورخ فقیه محمدبن احمدبن عثمان ذهبی ( 748 - 673ه ) فرا گرفت . و شعر را نزد ابن نباته شاعر متوسل ( 768 - 686ه ) و قرآن را از شیخ تقی الدین سبکی ( 756 - 836ه ) یاد گرفت .

صفدی در قاهره و حلب و رحبه دیوان انشاء را به عهده گرفت در حالی که وکالت بیت المال در دمشق و امضای شورای وزیران آنجا را به عهده داشت و در تمامی وظایف خود برجسته بود . صفدی از پیشگامان نویسندگی قرن هشتم هجری و از دانشمندترین آنها و دارای آثار بسیار فراوانی است . او دارای روش نویسندگی بود که با آنچه قدماء به آن ملتزم بودند تفاوت بسیاری داشت اعم از سجع و افراط در استعمال محسنات لفظی و معنوی . وی از جمله افراد نادر در زمینه تألیف بود . بنا به گفته ابن کثیر " حدود 100 تصنیف " به جز آنچه که در دیوان انشاء نوشته از خود به جا گذاشته وی فرهنگ پرحجمی که در کتابهای چاپی و خطی آمده از خود به جای گذاشت کتابهای چاپی اش عبارتند از :

  1. نکت الهمیان فی نکت العمیان : در این کتاب از بزرگان نابینا اعم از انبیاء و صلحاء و صحابه و هوشمندان و شعراء و ادباء و حکام و امراء نام برده شده و براساس حروف ابجد تنظیم شده و دارای مقدمه گرانبهایی است که درباره اشتقاق لفظ عمی ( کور ) و حد عمی و آنچه که متعلق به اعمی است اعم از احکام و فروع و از نوادر نابینا و شعر نابینایان ذکر کرده است ( قاهره 1910 ) .
  2. نصرة الثائر علی المثل السائر : نقد تفصیلی است درباره کتاب " امثل السائر فی ادب الکتاب و الشاعر " از ابن اثیر ( دمشق 1391ه/1971م ) .
  3. تشنیف السمع بانسکاب الدمع ( نوازش گوش با ریزش اشک ، یا لذت گوش در صفات اشک ) : در این کتاب آنچه که شعرا درباره اشک و صفات آن گفته اند جمع آوری شده و دارای مقدمه ای نقدی است ( قاهره 1321ه ) .
  4. جنان الجناس ، در علم بدیع ، و نسخه خلاصه ای تحت عنوان : نزهة الجلاس فی علم الجناس ( استانبول 1299ه ) منتشر شده .
  5. رشف الزلال فی وصف الهلال ( قاهره 1345ه ) .
  6. الغیث المسجم فی شرح لامیة اعجم یا غیث الادب اعنجم فی شرح لامیة العجم : شرح قصیده مشهور طغرایی است که در آن مقداری مجون وارد شد ، و دارای فواید و ارزش تاریخی است .

( اسکندریه 1290ه ، و قاهره 1305ه ) .

  1. قهر الوجوه العابسه بذکر نسب الجراکسه : رساله کوچکی اقتباس شده از لوافی است که یک از بزرگان جراکسه در مصر آن را منتشر کرده است ( قاهره 1316ه ) .
  2. ( لوعة الشاکی و دمعة الباکی شکنجه خار و اشک گریه کننده ) ( قاهره 1274ه و استانبول 1301ه )
  3. تمام المتون فی شرح رسالة نبی زیدون : شرح رساله جدیه است . در اول آن ترجمه مطوله ابن زیدون و نامه نگاریهایش آمده همراه انتقادات شعری و نوادر تاریخی از رهبران و پادشاهان و شرحی نیز به همراه دارد . ( قاهره 1370ه ) .
  4. ذکر کسی که در اسلام ولایت دمشق را به عهده گرفت ( دمشق 1955 ) .
  5. هدیه صاحبان خود به کسی که در دمشق حکومت کرد اعم از پادشاهان و خلفاء و نواب ( دمشق 1955 ) آثار خطی وی دو نوع هستند : یک نوع که در کتابخانه های شرق و غرب وجود دارد . و نوع دیگر که از بین رفته و در منابع قدیمی از آن نام برده شده است . از جمله کتابهای خطی نوع اول :
  6. اعیان العصر و اعوان النصر ، یا اعوان النصر فی اعیان العصر : شرح حال بزرگان و مشاهیر قرن هشتم هجری اعم از مردان و زنان ، این کتاب از کتابش " الوافی بالوفیات " جدا شده است .
  7. اختراع الخراع : در علوم لغت و عروض .
  8. الحان السواجع بین البوادی و المراجع ، یا الغادی و الراجع ، مکاتباتش در عصرش که براساس حروف هجا مرتب شده .
  9. تصحیح التصحیف و تحریر التحریف .
  10. الحسن الصریح فی مائة ملیح : مجموعه اشعاری از غلامان .
  11. دیوان فصحاه و شرح حال بلغاء : دارای شعر و نثر که برای سلطان اشرف ایوبی نوشته شده است
  12. الروض الناسم و الثغرالباسم که درباره ادبیات می باشد .
  13. توصیف بهشت در توصیف آتش که مقام است .
  14. الثور بالعور : شرح حال عور و اخبار آنها .
  15. صرف العین عن صرف العین فی وصف العین : که درباره ادبیات است .
  16. العرف الندی فی شرح قصیده ابن الوردی : شرح شعر لامی مشهوریست که مطلع آن عبارت است از :

از گفتن اغانی و غزل اجتناب کن ، و بیشتر فصل و هزلیات بگو .

  1. عبرة البیت بعثرة الکئیب ، یا عبره البیب بمصرع الکئیب یا مقاله ایبکیه .
  2. فض الختام عن التوریه و الاستخدام : درباره بیان .
  3. قصیده لامی : شعر کوچکی در فقه شافعی .
  4. قصیده تائی در تصوف .
  5. کشف الحال فی وصف الخال : مجموعه شعری است که در آن جناس مصحف و اخبار مجونی ذکر شده .
  6. کشف السر المبهم فی لزوم مایلزم
  7. منشآت الصفدی : مجموعه مقالات و نامه ها و گزارشهای رسمی و مناشیر .
  8. برگزیده ای از مجارات و مجازات ، یا مجارات و مجازات در ماجراهای شعراء .
  9. المحاورة الصلاحیه فی الاحاجی الاصطلاحیه .
  10. نفوذ السهم فی ماوقع فیه الجوهری من الوهم : نقد فرهنگ لغت " تاج اللغد و حجاج العربیه " معروف به صحاح از اسماعیل بن حماد جوهری در ادبیات و شعر .
  11. تذکره : تفضیلی در مورد شعر و ادبیات است و گفته می شود که در 30 مجلد برحسب موضوعات مرتب شده و به ابوابی تقسیم شده و دارای انواع فضائل و رذایل است ، به نظر می رسد که این تذکره را نوشت تا هنگام نیاز به آن رجوع نماید . سبکی گفته : " یکبار مجلدی از تذکره را به طور استعاری گرفته و کتابی درباره تشبیه نوشت و به آن نگاه می کرد و بر هر مجلدی می نویسد در صورتی که اجازه دهیم : تشبیه سازی از آن جایز است " .

اما کتابی که به نام " الوافی بالوفیات " مشهور است اشاره به اصلاح آن چیزی که ابن خلکان در کتابش " وفیات الاعیان " اخلال کرده دارد ، که از بزرگترین کتابهای فرهنگ عربی است و خانم معلم حوت شرح حال رجال اسلام در طول هشت قرن را آورده . صاحب این کتاب از کتب شرح حال معروف مانند وفیات الاعیان ابن خلکان و معجم الادباء یاقوت رومی استفاده کرده است ، و بر این دو کتاب افزود ، حتی تا جائی که عرب شناس فرتیزکرنکو می گوید : " ما در کتاب الوافی شرح حال زیادی می یابیم که بیهوده سعی در پیدا کردن مثل آن در کتب دیگری که بتواند از نظر موضوع با وافی برابری کندهستیم . فهرست کامل از نامهای اشخاص که شرح حالشان آمده در قسمتهای معروف این کتاب خود یک فخیمی را شامل می شود . "

صفدی در سرزمین مصر و شام گردش نمود و با گنجینه های کتاب اطلاع پیدا کرد و همچنین آنچه که لازم بود و به او کمک کرد تا این کتاب ضخیم که 14000 شرح حال از بزرگان صحابه و تابعین و ملوک و امراء و قاضیان و کارگزاران و قاریان و محدثان و فقهاء و مشایخ و اولیاء و ادباء و شعراء و اطباء و حکماء و نحویین و صاحب نظران و مبتکران را براساس حروف هجا مرتب نماید . شرح حالات از نظر طولانی بودن با خلاصه بودن برحسب آنچه معلومات از آنها به دست مؤلف رسیده فرق می کند ، یا از نظر شرح حال فرد و اینکه آیا مشهور بوده یا نه .

مقدمه کتاب سودمندترین چیزی است که " مورخ در اصول تدوین تاریخی نوشته ، و این دلالت بر وسعت اطلاعات و دقت و موشکافی " و نظر موضوعیش به علم تاریخ دارد . این مقدمه در مجله آسیایی فرانسوی ( 1912 - 1911 ) و در کتابی چاپ شده است . صفدی برای یک مورخ این امور را شرط می داند " راستی ، و اگر چیزی نقل می کند متکی بر لفظ و معنا باشد ، و آن چیزی که نقل می کند گرفته شد ، از خاظر خود نباشد و منقول عنه را نام ببرد " . و بر مؤلف است که " آشنایی به حال شخصی که درباره او شرح حال می نویسد هم از نظر علمی و هم دینی داشته باشد ، و از نظر عباراتی که به کار می برد آشنا به مدلولات الفاظ باشد " و اینکه " حسن تصور داشته باشد تا همه حالات شخصی را خوب به تصویر کشد و عباراتی در مورد او به کار برد که نه زیاد و نه کمتر باشد " . و به صورت اشاره می گوید که مؤلف باید مجرد و مراعات امانت علمی را بنماید : " لازم است که هوی و هوس بر مورخ غلبه نکند و هوا و هوسش او را وادار به زیاده روی در مدح شخصی که دوستش می دارد نکند و در مورد دیگران به اقتصای بگوید . و باید به اندازه ای عادل باشد که بر هوی و هوسش غالب گردد و طریق انصاف پیشه نماید . مورخ باید تا حدی از سطح علمی برخوردار باشدکه به پای شخصی که از او چیزی می نویسد برسد تا بتواند به راحتی او را بفهمد و او را درک کند . و بر اوست که از نظر علمی بر شخصی اطلاع داشته باشد چون لازم است که وی در علمش مشارکت کند و بتواند به وی نزدیک شود تا مرتبه و درجه او را بشناسد " ، خود صفدی در مورد مطالب و کتابهایی که نوشته مقید به همه این مسائل بوده و یک مورخ قاطع و مطمئن بود به طوری که می شود به نظریات و احکام او اتکاء داشت . و تاکنون حدود 13 قسمت با نظارت آموزشگاه آلمانی تحقیقات شرق شناسی در بیروت چاپ شده ، صفدی در دمشق وفات یافت و در مقابر صوفیه دفن شد .

مآخذ :

  1. صفدی ، خلیل بن ایبک : الوافی بالوفیات ، استانبول 1931 .
  2. بردی ، ابن تغذی : النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة ، قاهره 1375 - 1348ه .
  3. عسقلانی ، ابن حجر : الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة ، قاهره 1972 - 1969 .
  4. سبکی ، تاج الدین : طبقات الشافعیة الکبری ، قاهره 1324 ه .
  5. کردعلی ، محمد : کنوز الاجداد ، دمشق 1950 .
  6. زیدان ، جرجی : تاریخ آداب اللغة العربیة ، قاهره 1930 .
  7. حنبلی ، ابن عماد : شذرات الذهب فی اخبار من ذهب ، قاهره 1931 .
  8. Brockelmann, C. : Geschichte der Arabischen Literatur, supp, II, Leiden 1938.
  9. Encyclopedie de I'Islam, Leiden 1913-1934.