جبهه نجات ملی فلسطین

از دانشنامه فلسطین


الف - تاریخچه :

تحرک سیاسی رهبری قدیمی " ساف " به سرکردگی یاسر عرفات در دوران بعد از تهاجم گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان در ژوئن 1982 که به محاصره هشتاد روزه بیروت غربی و سپس خروج چریکهای فلسطینی از آنجا منجر گردید ، توأم با اقداماتی شد که مورد انتقاد شدید بسیاری از شخصیتها و فرماندهان فلسطینی قرار گرفت و انشعابهای اساسی در بنیه " ساف " را باعث شد .

مخالفان فلسطینی عرفات با برخورداری از پشتیبانی سوریه ، پس از اخراج عرفات از طرابلس ، گرایش بیش از پیش عرفات را به سوی مصر ، اردن و عراق ، که روابط شان با سوریه تیره بود ، مورد بهره برداری سیاسی قرار دادند و به منظور حذف رهبری عرفات و انجام تغییرات ریشه ای در ساف ، در1984 ( مصادف با اول خرداد 1363 ) اقدام به تأسیس ائتلاف جدیدی تحت عنوان " اتحاد ملی فلسطین " کردند .

این ائتلاف از سازمانهای الصاعقه ، جبهه خلق برای آزادی فلسطین ( فرماندهی کل ) ، جبهه مبارزات مردمی و فتح انتفاضه ( مخالفان عرفات در داخل فتح ) تشکیل شد .

اهداف عمده اتحاد ملی که توسط مؤسان آن اعلام شد شامل حفظ وحدت " ساف " بر پایه ادامه مبارزات مسلحانه ، مقابله با توافقهای کمپ دیوید و طرح ریگان ، انعقاد کنگره ملی به قصد متشکل کردن گروهها و شخصیتها و سازمانهای فلسطینی و تعیین فرماندهی دسته جمعی برای اداره " ساف " بود .

خط مشی سیاسی اتحاد ملی فلسطین ، از همان ابتدا ، مورد موافقت ارکان اتحاد دمکراتیک فلسطین نبود . یکی از علل عمده این امر موضع گیری در قبال حذف یا بقای رهبری " ساف " بود ، به این شکل که جبهه های خلق و دمکراتیک برای آزادی فلسطین به پیروی از سیاستهای مسکو ، و علی رغم مخالفت با انعقاد اجلاس هفدهم در عمان ، با سقوط عرفات توافق نداشتند و به این حد قانع بودند که سلطه مطلق وی بر " ساف " به شیوه ای دمکراتیک و به نفع سازمانهای چپ گرای فلسطینی و مشارکت بیشتر آنها در اداره امور سازمان تعدیل شود ، درحالی که ارکان اتحاد ملی علنا خواستار سقوط عرفات و احیانا تأسیس سازمان آزادی بخش فلسطین به صورت جدید بودند . برای نمونه ، می توان به اعلامیه مورخ 18 اکتبر 1983 سازمان الصاعقه اشاره کرد که در آن خاطرنشان شده است که از این پس عرفات را به عنوان رهبر " ساف " به رسمیت نمی شناسد .

اتحاد ملی فلسطین طبق ارزیابی دکتر الیاس شوفانی در دوران فعالیت چند ماهه خود به بررسی تحولات ناشی از دیدار عرفات از قاهره و تهیه طرح تأسیس " هیأت مشترک ملی بر پایه جبهه ای " پرداخت و همین هیأت بود که در ماه مارس 1985 به شکل " جبهه نجات ملی فلسطین " یا " جبهه انقاذ " بر صحنه سیاسی منطقه عربی ظاهر شد .

به دنبال امضای توافق امان ( اردن ) توسط عرفات و شاه حسین در فوریه 1985 ، دو سازمان فلسطینی فتح انتفاضه به رهبری سرهنگ سعید موسی ( ابوموسی ) و شورای انقلابی فتح به رهبری ابونضال اعلام وحدت کردند ، به این صورت که دو سازمان مذکور پس از شش روز مذاکره در طرابلس پایتخت لیبی در فاصله بین 8 تا 13 فوریه 1985 ، در روز 18 فوریه 1985 با هدف قرار دادن مبارزه مسلحانه ، وحدت میان دو سازمان خود را اعلام داشتند . اعلامیه مشترک دو سازمان که از حمایت سرهنگ قذافی رهبر لیبی برخوردار بود ، اهداف عمده وحدت جدید را به شرح زیر مطرح ساخت :

  1. تشکیل رهبری مشترک .
  2. تحقق وحدت میان دو سازمان طی چهارماه .
  3. انتصاب سرهنگ ابوخالد العمله ( معاون سرهنگ ابوموسی در رهبری فتح انتفاضه ) به عنوان سخنگوی رسمی .

سازمان جدید در نخستین کوشش های خود ، اجتماعی در چهارم مه 1985 در دمشق تشکیل داد و با صدور یک بیانیه از کلیه مبارزان و نیروها و شخصیتهای فلسطینی ، به ویژه عناصر فتح ، خواست تا برای لغو توافق امان و تقویت روابط مبارزاتی با سوریه و دیگر کشورهای پیشرو عرب و نیز کشورهای سوسیالیست تلاش کنند . بیانیه مزبور توسط صد و یک شخصیت فلسطینی مقیم سوریه ، از جمله دوازده عضو شورای ملی فلسطین ، امضا شد . اما وحدت میان گروههای ابوموسی و ابونضال نه تنها طی چهار ماه تحقق نیافت بلکه به سرعت به دست فراموشی سپرده شد . زیرا هر یک از دو رهبری ، بابهسوابق شان در سازمان فتح و قدرت سازمان خود ، درصدد اعمال سلطه بر دیگری بود ، و به همین جهت ، نتوانستند با یکدیگر کنار آیند .

در روز 25 مارس 1985 سازمان جدیدی به نام " جبهه نجات ملی فلسطین " توسط خالد الفاهوم رئیس مجلس ملی فلسطین در شهر دمشق ( پایتخت سوریه ) اعلام موجودیت کرد . فاهوم که خود از شخصیتهای مستقل فلسطینی است در یک کنفرانس مطبوعاتی با حضور جورج حبش دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین ، احمد جبریل دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین ( فرماندهی کل ) ، سمیر غوشه دبیرکل جبهه مبارزات مردمی ، سرهنگ ابوموسی دبیر رهبری موقت فتح انتفاضه ، عصام القاضی دبیرکل الصاعقه و طلعت یعقوب دبیرکل جبهه آزادی بخش فلسطین اظهار داشت که به منظور حفظ انقلاب فلسطین از خطرهایی که آن را در بر گرفته است ، جبهه انقاذ ( نجات ) تأسیس شده تا به موجب اعلام اساسنامه " ساف " و مصوبات گذشته شورای ملی فلسطین فعالیت کند . به عنوان منابع حقوقی فعالیتهای آینده جبهه نجات نشان می دهد که مؤسان جبهه از همان ابتدا در پی جانشین کردن جبهه جدید التأسیس به جای " ساف " هر چند بعضیها ، از جمله برخی از مؤسان جبهه ، عکس این باور را داشتند .

ب - مؤسان جبهه نجات ملی فلسطین :

مؤسان اولیه جبهه نجات ، شش سازمان امضاکننده بیانیه تأسیس بودند که عبارتند از : جبهه خلق ، الصاعقه ، جبهه خلق ( فرماندهی کل ) ، فتح انتفاضه ، جبهه مبارزات مردمی و جبهه آزادی بخش فلسطین . پس از آن ، در پی یک سلسله مذاکرات ، شورای انقلاب فتح ( گروه ابونضال ) و حزب کمونیست ( فرماندهی موقت ) - که خود انشعاب کوچکی از حزب کمونیست فلسطین است و مقر آن در دمشق قرار دارد - در اوایل سال 1986 به جبهه نجات ملی فلسطین پیوستند اما مذاکره با جبهه دمکراتیک ( به رهبری حواتمه ) و حزب کمونیست فلسطین به نتیجه نرسید زیرا به عقیده ابوخالد العمله ، دو سازمان مذکور ضمن پای بندی به مصوبات اجلاس شانزدهم شورای ملی فلسطین ، از جمله پذیرش طرح فاس ، بر این باور بودند که وحدت " ساف " از کانال حفظ رابطه با عرفات همچنان می تواند تحقق یابد و معتقد بودند که رابطه با عرفات هنوز به بن بست نرسیده است .

ج - رهبری جبهه نجات :

رهبری جبهه نجات با خالد الفاهوم می باشد . وی به سال 1923 در شهر ناصره به دنیا آمد ، تحصیلات متوسطه خود را در لبنان به پایان رساند و از دانشگاه آمریکایی بیروت فارغ التحصیل شد . بعد از تبعید از فلسطین ، مدیر یک دبیرستان در شهر درعهدر سوریه گردید در سال 1948 با انقلابیون فلسطینی به عملیات مسلحانه علیه اسرائیل اقدام کرد اما این عملیات موفق نبود و او پس از دستگیری ، به لبنان تبعید شد و از آنجا به سوریه رفت . در سوریه مدیر آموزش بود و همچنین مسئولیت کمیته فرهنگی جمهوری عربی متحده را به عهده داشت . پس از بازگشت از سوریه به اتفاق جمعی از مبارزان فلسطینی ، سازمان آزادی بخش فلسطین را تأسیس کرد . همچنین به عنوان یکی از اعضای کمیته اجرایی در سازمان انتخاب شد . سپس مدیریت رادیو فلسطین در قاهره به وی واگذار شد . وی در ادامه فعالیتهای سیاسی ، به عضویت شورای برنامه ریزی ساف درآمد . همچنین ریاست مجلس ملی فلسطین بین سالهای 74 تا 84 برعهده وی بود . خالد الفاهوم در حال حاضر عضو شورای برنامه ریزی و عضو سازمان آزادی بخش فلسطین می باشد .

د - ساختار تشکیلاتی :

اعلامیه تأسیس جبهه در مورد ترکیب آن خاطرنشان کرده است که جبهه نجات ، از گروهها ، نیروها و شخصیتهای ملی گرای فلسطینی ، در هر جا که اقامت دارند ، تشکیل می شود وپیوستن به آن برای هر شخصی که با برنامه سیاسی جبهه موافق باشد باز است .

روابط در چارچوب جبهه براساس دمکراتیک تنظیم شده و تصمیمات براساس اتفاق آرا اتخاذ می گردد ، و چنانچه اتفاق آرا در خصوص مسأله ای محقق نشود ، طرف معترض می تواند به طور مستقل نظرات خود را اعلام کند .

اعلامیه تأسیس همچنین به رهبری جبهه اختیار داده است که برای انجام وظایف سیاسی خود تعدادی کمیته تشکیل دهد . علاوه بر این ، رهبری جبهه مکلف شده است که اساسنامه داخلی جبهه را تدوین کند .

در زمینه تشکیل کمیته ها ، از همان آغاز اعلام موجودیت ، کمیته های زیر تشکیل شد :

  1. کمیته روابط خارجی .
  2. کمیته نظامی .
  3. کمیته تبلیغات .
  4. کمیته سازماندهی و فعالیتهای مردمی .
  5. کمیته امور اجتماعی و مالی و اداری .
  6. کمیته میهن اشغالی .

در نمودار سلسله مراتب اداری جبهه نجات ، پستها و مقامهای زیر ملاحظه می شود :

  1. رئیس مجلس ملی فلسطین که ریاست جلسات جبهه نجات ملی را به عهده می گیرد .
  2. دبیران کل سازمانهای امضاکننده برنامه سیاسی جبهه نجات .
  3. اعضای کمیته اجرایی " ساف " که برنامه سیاسی جبهه را امضا کرده اند .
  4. یک نماینده از هر سازمانی که در کمیته اجرایی " ساف " عضویت ندارد . ( برخی از سازمانهای عضو جبهه نجات ، مثل شورای انقلابی فتح به رهبری ابونضال یا حزب کمونیست ، اصولاً در کمیته اجرایی " ساف " نماینده ندارند . )
  5. جمعی از شخصیتهای مستقل فلسطینی که رهبری جبهه نجات ملی فلسطین به اتفاق آرا آنان را انتخاب کند .

علاوه بر این ، مقرر شده که دبیر جبهه توسط رهبری و از میان اعضای کادر رهبری انتخاب شود و هیأت دبیرخانه شامل دبیر و مسئولان کمیته های منشعب از رهبری قلمداد شده است و این افراد عملاً اعضای کادر رهبری جبهه به شمار می آیند .

ه - - شعبه های جبهه نجات :

اعلامیه تأسیس جبهه نجات پیش بینی کرده است که رهبری جبهه ، شعبه هایی را در کشورهای عرب و در عرصه بین المللی ، در حد امکانات موجود ، دایر کند .

مدیریت هر یک از شعبه ها مرکب از یک نماینده از هر سازمان عضو جبهه و یک یا دو تن از شخصیتهای با کفایت ، که با برنامه سیاسی جبهه موافق باشند ، خواهد بود .

توضیح اینکه تاکنون هیچ شعبه ای از این قبیل در جهان عرب یا غیر آن تأسیس نشده و به جز مقر مرکزی که در دمشق قرار دارد ، دفتر یا شعبه دیگری موجودیت رسمی نیافته است . البته ، حضور سازمانهای تشکیل دهنده جبهه در برخی از مناطق لبنان ، و ذکر گاه به گاه نام جبهه نجات در اخبار لبنان ، با توجه به اوضاع خاص لبنان ، امری استثنایی به حساب می آید . به هرحال ، عدم موفقیت جبهه در تأسیس شعبه ، نشان دهنده موضع گیریهای غیرمثبت کشورهای عرب و غیرعرب در قبال جبهه نجات و ناموفق بودن آن در جلب حمایت کشورهای مختلف به سوی خود بوده است .

و - اهداف و وظایف جبهه نجات ملی فلسطین :

برنامه سیاسی جبهه نجات ملی فلسطن ، نخستین هدف جبهه را حفظ ماهیت " ساف " در مقابل تلاشهایی که در راستای محو این ماهیت صورت می گرفت ، قلمداد کرده و خاطرنشان ساخته است که تهاجم رژیم صهیونیستی در ژوئن 1982 یکی از مهم ترین تلاشهای معمول در این رهگذر بوده است .

برنامه سیاسی جبهه نجات ملی همچنین متذکر شده است که ابتکار عمل تسلیم طلبانه سادات در زمینه امضای معاهده صلح جداگانه با رژیم صهیونیستی در سال 1979 زمینه را برای اقدامات تجاوزگرانه رژیم صهیونیستی علیه ملت عرب عموما و فلسطینیها به طور اخص ، فراهم کرده بود .

خالد فاهوم ، رئیس مجلس ملی فلسطین ، وظایف جبهه نجات را به شرح زیر مطرح کرده است :

  1. حمایت از " ساف " و برنامه های ملی آن و مصوباتمجلس قانونی و مقابله با کلیه طرحهایی که اصل انحصار نمایندگی ملت فلسطین توسط " ساف " را مخدوش می کند .
  2. لغو توافق امان ( مصوب فوریه 1985 ) .
  3. ساقط کردن خط منحرف و بازگرداندن " ساف " به خط ملی و انقلابی .
  4. استحکام بخشیدن به روابط استراتژیک انقلاب فلسطین با سوریه و نیروهای پایداری عرب و کشورهای سوسیالیست به رهبری شوروی .
  5. مقابله با طرحهای تسلیم طلبانه در برابر آمریکا و صهیونیسم و تشدید مبارزات مسلحانه علیه اشغالگران و اقدامات فاشیستی آنها .

برنامه سیاسی جبهه نجات در تشریح وظایف و مأموریتهای جبهه ، ضمن اشاره به نکات فوق ، موارد زیر را نیز عنوان کرده است :

  1. برقراری تماس با تمام گروهها و شخصیتهای ملی مخالف خط عرفات در داخل سرزمینهای اشغالی و احیای مبارزات ملی براساس برنامه سیاسی " ساف " .
  2. مقابله با خط آمریکا و رژیم اردن که هدف آن نابودی قضیه فلسطین است .
  3. هماهنگی با جبهه دمکراتیک لبنان و جنبش امل به منظور توسعه عملیات مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان و تقویت مبارزات لبنانیها در راه تأمین حق مالکیت ، وحدت و عربیت لبنان و تضمین حقوق " ساف " و مؤسات وابسته به آن در سرزمین لبنان .
  4. تقویت روابط با نیروهای ملی گرای مصری و ادامه مقابله با رژیم مصر به قصد منزوی کردن آن تا لغو توافقهای کمپ دیوید ، به موجب مصوبات شورای ملی فلسطین و کنفرانس سران عرب منعقد در بغداد .
  5. مقابله با دیدارهای شخصیتهای صهیونیستی با سرکردگان خط منحرف فلسطینی .
  6. تقویت روابط با جنبشهای آزادی بخش عرب و سایر جنبشهای آزادی بخش جهان .
  7. تحکیم همکاری با جنبش غیر متعهدها ، کشورهای اسلامی ، کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین که از مبارزات ملت فلسطین پشتیبانی می کنند .

در این میان ، برنامه سیاسی تشکیلات جبهه نجات ، وظایف رهبری جبهه را به شرح زیر مطرح کرده است :

  1. اشراف بر اجرای برنامه سیاسی و طرحهایی که توسط رهبری ارایه می شود .
  2. اشراف بر کمیته های ویژه و ارگانهایی که تشکیل می شود .
  3. تصویب لوایح و صدور دستورالعملهای لازم و تصمیم گیری در جهت پیشبرد کارها .
  4. تأمین منابع مالی لازم برای اجرای وظایف فوق .

ز - علل و انگیزه تشکیل جبهه :

هنگامی که عرفات دیدگاه خود را در مورد تشکیل اجلاس شورای ملی فلسطین در امان به اعضا تحمیل کرد ، این اجلاس به دلیل مخالفت اکثریت اعضای ساف با تشکیل آن در امان ، بدون حضور اعضای اصلی سازمان برگزار شد . یاسر عرفات در اجلاس امان بر موضع خود مبنی بر دوری جستن از سوریه تأکید کرد و تمایل آشکار خود را به گرایش به تونس ابراز داشت . مخالفان این موضع گیری تصمیم گرفتند تا نیرویی برای صیانت از سازمان آزادی بخش فلسطین تشکیل دهند .

به دیگر سخن ، عرفات با دور شدن از سوریه و تمایل به تونس ، زمینه قطع روابط نزدیک خود با ملت فلسطین را فراهم آورد . مبارزان فلسطینی که خواهان حمایت از ساف بودند ، به تأسیس جبهه انقاذ ( جبهه نجات ) اقدام کردند . پس از تشکیل مجلس ملی فلسطین در الجزایر ، دو جریان از ائتلاف 6فلسطینی از جبهه نجات جدا شده و به سازمان آزادی بخش فلسطین پیوستند . بنابراین چهار جریان مخالف کماکان در داخل جبهه نجات باقی ماند . هدف این جبهه مبارزه مسلحانه در کنار سایر نیروهای عربی و اسلامی برای آزادسازی تمام سرزمینهای اشغالی فلسطین بود .

ح - خط مشی و دیدگاههای سیاسی جبهه نجات :

جبهه نجات ملی فلسطین از ابتدا بر این موضع تأکید داشت که قطعنامه 242 مسأله فلسطین را نه به عنوان مسأله ای سیاسی ، بلکه به عنوان مسأله ای انسانی مورد توجه قرار داده است . بنابراین هر توافقی که بر مبنای قطعنامه 242 صورت پذیرد ، مفهوم آن نفی حقوق ملت فلسطین از یک سو و خط بطلان کشیدن بر مبارزات ملت فلسطین از سوی دیگر است . بنابراین ، جبهه نجات ، حضور فلسطینیان را در هر کنفرانسی ، اعم از کنفرانس صلح اعراب و اسرائیل یا غیر آن ، که با حضور یا بدون حضور سازمان ملل متحد براساس قطعنامه های 242 و 338 تشکیل شود ، رد می کند .

رهبران جبهه نجات مواضع یاسر عرفات در مورد پذیرش قطعنامه 242 مبنی بر متوقف ساختن مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل را رد می کنند . این جبهه به ادامه روند مبارزه از طریق جنگ مسلحانه معتقد است و با شرکت در هر کنفرانسی که بخواهد براساس قطعنامه 148 تشکیل شود ، مخالف است . بنابراین رهبران جبهه با مشارکت فلسطینیان در کنفرانس صلح مخالف هستند .

جبهه نجات دستاوردهای زیادی داشته و در سرزمینهای اشغالی و لبنان موقعیت خود را مستحکم کرده است . همچنین این جبهه روابط نزدیکی را با نیروهای ملی و اسلامی نظیر حزب الله و جهاد اسلامی و سایر نیروهای مبارز و ملی برقرار کرده است .

جبهه نجات ملی فلسطین در مورد اعطای خودمختاری به فلسطینیان معتقد است اسرائیل در پی اعطای خودگردانی اداری به فلسطینیان است . به عبارت دیگر ، اسرائیل قصد دارد که اختیاراتی در چارچوب اداره شهرداریهابه فلسطینیان اعطا کند . اما سرزمین ، آب ، مسائل دفاعی و سیاست خارجی در اختیار اسرائیل خواهد ماند . بنابراین ، مفهوم این کلام واگذاری خودگردانی اداری به فلسطینیان است ، نه خودمختاری . در این شرایط ، دولت بر شئونات مردم حاکم خواهد بود و فلسطینیان به عنوان اقلیت قومی در اسرائیل به زندگی خود ادامه می دهند .

اما جبهه نجات ملی فلسطین خواهان تأسیس دولتی مستقل در بخشی از سرزمین فلسطین در چارچوب سیاست کوتاه مدت " تاکتیکی " می باشد ، تا بتواند در مراحل بعد ، تمامی سرزمینهای اشغالی فلسطین را آزاد کند . نظیر جنگهای صلیبی که مسلمانان موفق به آزادسازی بیت المقدس - در خلال جنگهای 200 ساله صلیبی - شدند .

ط - روابط جبهه نجات ملی فلسطین و ساف :

سازمان آزادی بخش فلسطین دستاوردهای بزرگی را برای ملت فلسطین به ارمغان آورد . قبل از تأسیس ساف ، ملت فلسطین بین نوار غزه ، اردن ، سوریه و لبنان سرگردان بود و هیچ نوع ارتباط سازمانی میان فلسطینیان پراکنده وجود نداشت . در چنین شرایطی ، هویت و شخصیت فلسطینیان به نفع اهداف توسعه طلبانه صهیونیسم ، در شرف نابودی کامل بود . فلسطینیان ساکن در اردن تحت تأثیر فرهنگ اردنیها ، فلسطینیان مقیم در سوریه تحت نفوذ فرهنگ سوریها قرار داشتند .

بنابراین فلسطینیان باید حول یک محور گرد می آمدند و این محور ، سازمان آزادی بخش فلسطین بود . اما این رهبریت مترقی ، ملی ، عربی و اسلامی ، تا حدودی از بین رفته است . و باید از نو براساس صداقت ، اخلاص و وفاداری نسبت به آرمان فلسطین سازماندهی شود و روابط خوبی با دولتهای مبارز عرب برقرار کند .

حال به چگونگی روابط ساف و جبهه نجات ملی فلسطین اشاره می شود :

با توجه به ویژگی رابطه میان اردنیها و فلسطینیها و با عنایت به اختلافات داخلی ساف که از سال 1983 به اوج خود رسید و به حصول انشعاب مهمی در فتح ، بزرگترین سازمان تشکیل دهنده ساف منجر شد که توأم با جنگهای فلسطینی و خونریزیهای بسیار بود . ملک حسین ، با بهره برداری از اختلافات فلسطینیها ، پس از چند مرحله گفت وگو با یاسر عرفات و رفت و آمدهای عرفات به امان سرانجام ، در 11 فوریه 1985 موافقتنامه ای با عرفات امضا کرد که به " توافق امان " معروف شد . ( نک - : توافقنامه 11 فوریه اردن - ساف ) . رهبری ساف ضمن تقویت روابط خود با کشورهای عراق ، مصر ، اردن ، از کشورهای پیشرو عرب از جمله سوریه ، به طور روزافزون فاصله گرفت و متقابلاً در صحنه بین المللی روز به روز گرایش بیشتری به سوی غرب یافت .

توافق امان عمیق ترین شکاف را میان فلسطینیها به وجود آورد ، به این نحو که مؤسان جبهه نجات ملی فلسطین ، مدتها پیش از اعلام تأسیس جبهه ، در انتظار تحول عمده ای بودند تا از آن وسیله ای برای وارد کردن ضربه نهایی به رهبری عرفات بسازند ، زیرا عرفات بارها به سبب اقدامات حساب شده و یا احیانا تصادفی ، باعث به تعویق افتادن ورود ضربه مخالفان به خود شده بود . توافق امان فرصت مناسب را به مخالفان عرفات داد تا موجودیت جبهه نجات را اعلام کنند . جبهه مبارزات مردمی فلسطین که خود یکی از مؤسان جبهه نجات بود با انتشار بیانیه ای در 5 مارس 1985 خاطرنشان کرد که توافق شاه حسین - عرفات براساس توافقهای کمپ دیوید و طرح ریگان پایه ریزی شده و هدف آنها پایان دادن به انقلاب فلسطین از خلال یک طرح اردنی وابسته به سیاست آمریکا در منطقه است . جبهه مبارزات مردمی همچنین طرح مصر مبنی بر انجام مذاکرات مستقیم فلسطینی - اسرائیلی در چارچوب یک هیأت اردنی را رد کرد و تحرک عرفات - مبارک - شاه حسین را نه تنها برای قضیه فلسطین بلکه برای کل جنبش آزادی بخش در جهان عرب خطرناک دانست .

بنابراین ، جبهه مبارزات مردمی خواهان تسریع در تشکیل جبهه نجات ملی شد و در تاریخ 5/3/1985 اعلام داشت که روزهای آینده شاهد تأسیس جبهه نجات ملی فلسطین ( انقاذ ) خواهد بود ، زیرا وجود چنین جبهه ای به صورت یک ضرورت ملی درآمده است .

جبهه نجات که در 25 مارس 1985 تأسیس شد در برنامه سیاسی خود درباره توافق امان که نقش کلیدی را در پیدایش جبهه داشت چنین گفته است :

"... خط منحرف و تسلیم طلب در داخل رهبری ساف تنها به برگزاری اجلاس نامشروع و تجزیه طلب شورای ملی فلسطین در امان اکتفا نکرده بلکه با امضای توافق امان در فوریه 1985 خود را برای همیشه از صحنه مبارزات مردمی خارج ساخته است ، زیرا اقدام مزبور به عنوان پاسخ مثبتی به سخنان شاه حسین در هنگام افتتاح اجلاس نامشروع امان ( نوامبر 1984 ) ، که طی آن خواستار قبول قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط ساف شده بود ، صورت گرفته و این اقدام از جانب رهبری منحرف ساف ، در واقع ، حرکت مشترک با رژیم اردن در جهت انجام یک معامله تسلیم طلبانه با رژیم صهیونیستی و مغایر با حقوق ملت فلسطین و دستاوردهای آن بوده است . "

قابل ذکر است که توافق امان یک سال و هشت روز پس ازامضا ، به سبب امتناع عرفات از پذیرش قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل متحد ، در 19 فوریه 1986 به وسیله اردن به حال تعلیق درآمد و در تاریخ 20 آوریل 1987 از سوی کمیته اجرایی ساف لغو شد .

ی - رابطه جبهه نجات ملی فلسطین و سوریه :

روابط ملت فلسطین و سوریه روابطی تاریخی ، جغرافیایی و سیاسی است . جدایی فلسطین از سوریه براساس کنفرانس پاریس و قرار داد " سایکس پیکو " شکل گرفت . بنابراین مرزبندی میان دو کشور ، تصنعی است . چرا که این دو کشور ، مسلمان و عرب هستند . همچنین روابط دو کشور ، تاریخی است ، چرا که در مبارزات سال 1936 ، فلسطینیان توسط سوریها تجهیز و مسلح شدند و برای ادامه مبارزه علیه صهیونیسم به سرزمین فلسطین بازگشتند . در سال 1948 پس از شکست سوریها در جنگ ، فلسطینیان آنان را حمایت و پشتیبانی کردند . فلسطینیان و سوریها دارای وجوه مشترک هستند و همین روابط دیرینه آنها را بیش از پیش به هم نزدیک می کند .

به اعتقاد خالد فاهوم ، رهبر جبهه نجات ، سازمان آزادی بخش فلسطین هر اندازه از سوریه فاصله بگیرد ، به همان اندازه نیز ضعیف خواهد شد و هر قدر به سوریه نزدیک شود ، نیرومندتر خواهد بود . در مورد روابط جبهه نجات با سوریه باید گفت : این جبهه روابطی استراتژیک و نزدیک با دولتمردان سوریه دارد . جبهه نجات اطمینان دارد که سوریها از حقوق ملی فلسطینیان دفاع خواهند کرد و هرگز این حقوق را نادیده نخواهند گرفت .

ک - نقش جبهه نجات ملی فلسطین در انتفاضه :

نقش جبهه نجات در انتفاضه مردم فلسطین انکارناپذیر است ولی با توجه به اینکه این جبهه تمام تلاش خود را مصروف مبارزه و مقابله با عرفات و سیاست عرفات و عقب نشینیهای وی کرده ، بنابراین نتوانسته است اهتمام خود را به طور کامل متوجه سرزمینهای اشغالی کند . اما پس از بروز برخی تحولات ، جبهه نجات تاکتیک خود را تغییر داد . به این معنا که در جبهه سیاسی ، علاوه بر مقابله با عرفات ، مبارزه در سرزمینهای اشغالی را نیز ادامه داد .

ل - اختلافات داخلی جبهه نجات ملی فلسطین :

ریشه های اختلاف در داخل جبهه نجات از نخستین روز تأسیس آن وجود داشته و به طور اساسی به برداشتهای متنوع اعضای جبهه از اهداف و مأموریتهای آن بازمی گردد . برای نمونه ، جبهه خلق برای آزادی فلسطین به رهبری جورج حبش ، جبهه نجات را قالبی موقت برای مقابله با توافق امان و با هدفبازگرداندن ساف به خط صحیح قلمداد می کرد ، درحالی که فتح انتفاضه به رهبری ابوموسی و فرماندهی کل به رهبری احمد جبریل ، آن را جانشینی برای ساف می خواستند . طبعا بقیه اعضای جبهه نجات مواضع متفاوتی میان این دو طرز فکر داشتند که پاره ای از دیدگاهها به این یا آن جناح نزدیک تر یا دورتر می شد . برای توضیح بیشتر درباره سابقه اختلاف نظر در داخل جبهه انقاذ به این مطلب اشاره می شود که الیاس شوفانی تئوریسین فتح انتفاضه در تاریخ 28 دسامبر 1985 ، یعنی تنها نه ماه پس از تأسیس جبهه نجات ، طی سخنرانی در اردوگاه نهرالبارد ( در نزدیکی بندر طرابلس در شمال لبنان ) به مناسبت بیست و یکمین سالگرد تأسیس فتح گفت که خط ملی فلسطینی در زمینه رهبری با وضعیتی بحرانی روبه رو است و محور این بحران ، چگونگی تعیین جانشین برای رهبری منحرف ساف است .

در مقابل این نقطه نظر ، جبهه خلق برای آزادی فلسطین به رهبری جورج حبش ، اندیشه های ناظر به تعیین جانشین برای رهبری ساف را ماجراجویانه توصیف می کند و معتقد است که خط ماجراجو ، مواضع خود را به تصمیمات برخی از رژیمهای عرب وابسته کرده و با طرح شعارها و متهم کردن دیگران ، به نحو خیانت آمیز ، در جهت پراکندگی فلسطینیها کوشیده است .

یکی از عمده ترین عوامل اختلاف در داخل جبهه نجات این است که وحدت تصمیم گیری در داخل آن هرگز رعایت نشده است بلکه برنامه سیاسی جبهه نجات به هر یک از سازمانهای عضو اجازه می دهد که در زمینه مسائل اساسی ، به دور از چارچوب جبهه نجات ، نظرات خود را مطرح کند . برای نمونه ، در موضوع اشغال روستای مغدوشه ، درحالی که جبهه خلق برای آزادی فلسطین ( گروه جنبش ) در رأس مهاجمان بود ، ابو خالد العمله به عنوان معاون سرهنگ ابوموسی در رهبری فتح انتفاضه به شدت از اشغال مغدوشه انتقاد کرد و گفت اشغالگران فلسطینی باید مسئولیت خون فلسطینیها را که به انتقام اشغال مغدوشه در اردوگاههای شتیلا و برج البراجنه توسط جنبش امل به قتل رسیدند به گردن گیرند .

طبعا ریشه های اختلافات در داخل جبهه نجات به زمانی قبل از تأسیس جبهه در سال 1985 باز می گردد . یکی از موارد قابل ذکر در این زمینه به جنگهای خشونت بار مخالفان عرفات علیه طرفداران او در سال 1983 مربوط می شود . در آن زمان مشاهده نبردهای خونین اردوگاههای نهرالبارد و بداوی ، حتی فلسطینیهای مخالف عرفات را که می دیدند افسران شورشی فتح به عناصری وابسته به سوریه مبدل شده و استقلال ساف از حکومتهای عربی را پایمال کرده اند ، از شورشیان رویگردان شدند و آنها را ناخواسته به سوی عرفات متمایل ساختند .

در اوایل سال 1987 که جنگ اردوگاهها خاتمه یافت و فلسطینیها در آستانه برگزاری هجدهمین اجلاس شورای ملیفلسطین درباره ضرورت احیای وحدت ملی بسیار سخن می راندند و کشورهایی همچون لیبی ، الجزایر و شوروی سابق ، به ایفای نقش فعالی مبادرت ورزیدند ، معلوم گردید که جناح عرفات بیشترین بهره سیاسی را در جنگ اردوگاهها به دست آورد و جبهه مقابل که جبهه نجات بود ، بیش از پیش دچار چند دستگی و تفرقه شد . خالد عبدالمجید سخنگوی جبهه مبارزات مردمی فلسطین که یکی از سازمانهای مؤس جبهه نجات بود در آوریل 1987 ، پس از شرکت در مذاکرات طرابلس لیبی و اجلاس هجدهم شورای ملی در الجزایر و ترک جبهه نجات ، در مصاحبه ای گفت :

"... علی رغم اختلاف نظرهای داخلی جبهه نجات ، سازمان ما کوشید تا موضع واحدی براساس لزوم اتفاق نظر بر سر یک برنامه سیاسی و تشکیلاتی ، که وحدت ملی فلسطین در چارچوب ساف را تأمین کند ، اتخاذ شود ، ولی متأسفانه نتوانستیم در داخل جبهه انقاذ به چنین برنامه واحدی برسیم . لذا بعد از تلاشهای بیهوده که تا دسامبر 1987 ادامه یافت سازمان ما عضویت خود را در جبهه نجات به حال تعلیق درآورد . جبهه نجات از مدتی پیش در حالتی از فلجی و جمود و عدم اثرگذاری بر تحولات سیاسی به سر می برد و ما به عنوان یک سازمان فلسطینی با این حالت موافق نیستیم . لذا تصمیم گرفتیم که عضویت خود را در این جبهه به حال تعلیق درآوریم ، ولی همچنان روابط خوبی با سازمانهای تشکیل دهنده جبهه مزبور داریم و بحثهای ما با آن ادامه دارد . به عقیده جبهه مبارزات مردمی ، شرکت همه سازمانهای فلسطینی در بحث ملی فلسطینی ، خود فی حد ذاته نوعی انقاذ ( نجات ) است و اجلاس آینده شورای ملی فلسطین می تواند سرنوشت و آینده جبهه نجات را تعیین کند . زیرا ما به عنوان یک سازمان ، صلاحیت تعیین سرنوشت نجات را نداریم ، خلاصه اینکه ما عضویت خود را در آن به حال تعلیق درآورده ایم . البته ، ما معتقدیم که توافق در چارچوب ساف می تواند به تحقق وحدت ملی منتهی شود و چه بسا که روابط جدید بین برخی از گروههای فلسطینی در چارچوب ساف جنبه هماهنگی داشته باشد . "

مآخذ :

  1. سعیدی ، زامل : جبهه نجات ملی فلسطین ، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، تهران ، 1370 .
  2. کدیور ، جمیله : انتفاضه ، حماسه مقاومت فلسطین ، گفت وگو با خالد الفهوم ، اطلاعات ، تهران 1372 .