تبعیض نژادی رژیم صهیونیستی در فلسطین

از دانشنامه فلسطین


سیاست اسرائیل براساس اصول تفکر توسعه طلبانه و نژادپرستانه صهیونیسم و به منظور تخلیه فلسطین از ساکنان اصلیش استوار گردید تا به ایجاد مستعمرات یهودی نشین و بسیج آن تعداد از یهود جهان که به دنبال آن بر اراضی عربی چشم دوخته اند اقدام کند .

اما نژادگرایی سرآغاز و زمینه مناسبی برای سیاست توسعه طلبانه اسرائیل است . صهیونیستها خود را مردمی منتخب و جدای از دیگر اقوام و ملل به شمار می آورند و معتقدند که دیگر ملتها بایستی به خدمت و تسخیر آنها درآیند .

جدای از آنچه که گفته شد ، می توان سیاست غیرانسانی را که اسرائیل در مورد حق اعراب دنبال می کند محرومیت آنها از حقوق سیاسی ، اقتصادی و اجتماعیشان و بهره بری یهود از سرزمین مقدس آنان دانست .

تعداد اعرابی که پس از جنگ اعراب اسرائیل به سال 1948 در فلسطین اشغالی ماندند حدود 000,700,1 تن بود که به ترتیب زیر در قسمتهای مختلف فلسطین سکونت داشتند :

در شهرها 000,320 تن ، در روستاها 000,200,1 تن . و در بیابان و اطراف شهرها 000,180 تن . تعداد عرب ها در سال 1966 به 000,120,3 تن رسید که در مناطق اصلی زیر متمرکز بودند :

  1. منطقه الخلیل که قطعنامه تقسیم صادره از سازمان ملل متحد ، آن را در محدوده منطقه مخصوص عربی قرار داد .
  2. منطقه مثلث وسط فلسطین .
  3. منطقه نقب که قبایل بدوی عرب در آن سکونت داشتند .

و اگر تعداد 000,050,1 تن ساکنان کرانه غربی و نوار غزه را که در سال 1948 در فلسطین بودند به تعداد فوق اضافه کنیم بدین ترتیب 000,400,1 تن در سال 1967 مورد هجوم اشغالگران فلسطین واقع شدند که در سال 1981 تعداد آنها به 000,000,2 تن رسید .

کلام از توضیح خطوط کلی سیاست صهیونیستها در حق اعراب ، عاجر است . یکی از مبارزانی که از زندان زنده بازگشت و یکی از زندانیان فلسطینی بود در اثنای ، محاکمه اظهار داشت :

" آن چنان در معرض شکنجه وحشیانه قرار گرفتم ، که هرچه سعی نمایم نمی توانم وصفش کنم . "

مواضع رسمی صهیونیستها را در آنچه که صموئیل دیفون مستشار بن گورین گفت می توان خلاصه کرد : بن گورین دائما به ما تذکر می داد که ما نمی توانیم براساس اعمال تخریبی پیش رویم ، بلکه باید روشی راپیشه کنیم که برای اقلیت عرب اگر مجالی پیش آید احتمال اجرای آن باشد . "

الف - قوانین و سازمانهایی که اعراب اسرائیل به واسطه آنها محکوم می شوند :

  1. سازمان واکنش سریع نظامی سال 1945 با شعب فراوان و متنوع که در همه زمینه های زندگی از نظارت برنامه ها و حبس و محدود کردن آزادی رفت و آمد و تبعید و طرد ساکنان دخالت دارد . شایان ذکر است که این سازمان از زمان سلطه بریتانیا تشکیل شده است . این سازمان پشتوانه ای قانونی برای مصادره اراضی ، اعلان مناطق ممنوعه و طرد ساکنان عرب در خارج از تصرفات ، بوده و هست ( نک - : دفاع ، سازمان ) .
  2. قوانین و سازمانهای واکنش سریع شهری : این سازمان به خاطر اعرابی که سال 1948 در فلسطین اشغالی باقی ماندند ، ایجاد شد . هر عرب فلسطینی که شهر یا روستایش را بعد از تاریخ 19/11/1947 ( تاریخ قطعنامه تقسیم ) ترک کند ، طبق نظر این سازمان غایب شمرده می شود و همه اعرابی که در مکانی مشخص دارایی هایی داشتند ، صرف اینکه مسافتی کوتاه از آن دور گشته بودند ، غایب شمرده می شوند به طوری که سی هزار عربی که در سال 1948 از مکانی به مکان دیگر داخل ( اسرائیل ) فرار کردند ، ولیکن سرزمین را ترک نکرده بودند ، دارائیهایشان به مثایه دارائیهای غائبین اعلان شد . ( نک - : قانون )
  3. قانون تملک اراضی : با هدف انعکاس قانونی مصادره زمینهای عربی برای تثبیت تصرفات سابق و غرامت دادن به صاحبانش تصویب شد که بر اساس آن ، حاکم نظامی می توانست هر منطقه ای را منطقه حفاظت شده اعلان کند و ورود هر شخص عربی را که مایل به محافظت زمینش باشد ممنوع نماید .

سپس طبق قانون سال 1953 اراضی زراعی برای مصادره عرضه شد زیرا صاحبانش قادر به نگهداری آنها نبودند .

این بدین معنی بود که کلیه املاک اعراب از آن حکومت شد . این مسأله مشکلات زیادی ایجاد کرد و دشواریهایی در مقابل اعراب قرار داد تا نتوانند زمینها و دارائیهایشان را حفظ کنند ( نک - : استیلا بر زمین در زمان اضطرار ، قانون ) و ( نک - : تملک اراضی ، قانون - 1953 )

  1. قانون مرزبندی 1958 : طبق این قانون از مالک عرب که سند زمین نداشت خواسته شده بود دلیلی بیاورد که مالکیتش بر زمین مذکور برای مدتی بیش از 15 سال را اثبات کند و اگر نمی توانست ، مالکیت اراضی به دولت داده می شد .
  2. قانون بازگشت و قانون تابعیت : به موجب آن به یهود - هر جنسیتی که باشد - حق اقامت و تابعیت بدون قید و شرطاسرائیلی داده شد در حالی که ولادت عرب متولد در مناطق اشغالی ، سند قانونی برای اعطای حق تابعیت به او نیست .

ب - بهره کشی و سخت گیری و گرسنگی دادن به ساکنان شهرها :

سیاست اقتصادی ، حکومت اشغالگر اسرائیلی را به سوی آمیختن اقتصاد مناطق عربی اشغالی سال 1948 فلسطین با اقتصاد اسرائیلی ، سوق داد که در نتیجه آن ، توان اقتصادی اعراب در خدمت اسرائیل درآمد و نقشه ای که در سال 1967 مطرح شد هدفش جذب مقدار بیشتری از نقدینگی اردن و بهره برداری از نیروی انسانی برای جلوگیری از کمبودی بود که رژیم صهیونیستی از آن رنج می برد و نیز برای جذب فرآورده های بازار اعراب تا عرضه کم و تقاضا زیاد گردد و در نتیجه بازار فرآورده های اسرائیل رونق بیشتری یابد . از طرف دیگر اسرائیلیها به ویران کردن اقتصاد اعراب اقدام کردند و آن را در حالت آشفتگی دایم قرار دادند . و برای تحقق این منظور ، رژیم صهیونیستی به ویران کردن خانه ها ، گرفتن دارائیها ، بازداشت ها ، بالا بردن مالیات بر واردات و اموال ، ایجاد مشکل در تأمین مواد مورد نیاز اعراب و بالا بردن مشقات زندگی آنها ، مصادره اموال و دارائیهای تبعیدشدگان و غائبین و بهره برداری از کارگران عرب ، متوسل شد . اسرائیلیها در کوشش برای تخلیه فلسطین از فلسطینیان ، از وسایل مختلف برای خفه کردن اقتصاد عرب و جدا کردن اعراب از منابع درآمدشان استفاده کردند .

بعد از جنگ 1967 نیروهای اسرائیلی ، بیکاری نیروهای کارگر عرب را که باعث دردسر اسرائیل بود از بین بردند چرا که فضای مناسبی برای رشد انقلاب ایجاد می کرد و در این راستا بعضی واژه های اقتصادی را ابداع کرد که می توانست تعداد بسیاری از کارگران را در خود به کار گیرد ( خدمات اشغالی ) و کارگران گمان می کردند که بدین وسیله در وضع اقتصادی بهتری قرار می گیرند . لیکن نیروهای حاکم اجازه طولانی شدن این طرحها را نمی دادند چرا که بعضی کارخانه ها کارگرانشان را اخراج می کردند . در زمان فشار مالی ، کارگران عرب همه آنچه را که به دست آورده بودند از دست می دادند و خطرناکتر اینکه خانواده های عربی موارد مصرف داشتند ، و در نتیجه سیاست بالابردن نرخها ، کارگر عرب بایستی یا کارش را ادامه دهد یا سرزمینش را ترک کند و به سرزمینهای مجاور پناهنده شود . و به این وسیله اشغالگران مهم ترین هدف شان را که تخلیه اراضی بود تحقق می بخشیدند .

اما اوضاع در نوار غزه وخیم تر بود . در این قسمت 362 هزار تن که 200هزار تن آنان پناهندگانی بودند که در کوخها و چادرهای پراکنده سکونت داشتند و از جیره های غذایی سازمان ملل متحد معادل 4 لیره اسرائیلی برای هر فرد استفاده می کردند .

موشه دایان در سال 1969 با این گفتار به اوضاع وخیم غزه اشاره کرد : " گرسنگی را در نوار غزه دیدم و این برای ما در خارج افتخار نمی آورد . "

ج - رفتار با اعراب در زمینه کار :

اقدامات ظالمانه ای که اسرائیل ضد اقتصاد فلسطین به کار برد منجر به ورود اجباری کارگران عرب به مؤسات کار صهیونیستی شد . به ویژه اینکه کوشش بسیاری را می طلبید . در سال 1974 ، 20 درصد از کارگران عرب در زمینه ساختمان سازی کار می کردند . در حالی که میزان یهودیان در این بخش 5/1 درصد بود . این بخش بسیار پررنج و در ازای دستمزد ناچیز بود و فقط در فصول خاصی رونق داشت . کارگران عرب مشتاقانه به دنبال این کار نمی رفتند بلکه برای رفع احتیاجات خود و خانواده شان مجبور به انتخاب این کار بودند و تمامی منابع اقتصادی سرزمینشان در نتیجه مصادره یا رقابت فرآورده های اسرائیلی از بین رفته بود .

سیاست اسرائیل در مقابل کارگران عرب ، با تبعیض نژادی و بهره برداری فشرده برای لبریز کردن طمع استعمار صهیونیستی ( نک - : استعمارگری صهیونیستی ) مشخص می شود به طوری که کارگران عرب مجبور بودند تا دوازده ساعت در روز کار کنند . آنها ( اعراب ) هنگام اذان صبح از خانه هایشان خارج می شوند و تا بعد از غروب آفتاب به خانه باز نمی گردند . اهمیت این موضوع زمانی روشن می شود که پدران ، جز در روز تعطیل ( شنبه ) فرزندانشان را نمی بینند . و قابل توجه است که این کارگران در چند مکان جمع می شوند تا با کامیونهای باربری ، در حالی که کارگران مثل ساردین یا گله گوسفند کنار هم چیده می شوند ، به محل کار انتقال یابند . در کامیون به رویشان بسته می شود و آنها نمی توانند مسیر محل کارشان را ببینند .

بر همه اینها شرایط کار دشوار که کارگران عرب را در معرض صدمات قرار می دهد نیز اضافه می شود و آنها عملاً پس از مدتی به جای اینکه نان آور باشند سربار می گردند و اگر کوتاهی مدت استراحت ، و تفاوت مزدها را بر آن بیفزائیم از سیاست تبعیض نژادی صهیونیسم پرده برداشته می شود که با ساده ترین حقوق انسانی در خصوص کارگران ، چنانچه در بیانیه جهانی صادره از مجمع کل سازمان ملل متحد در 10/12/1948 آمده ، مغایر است .

صهیونیستها کارگران عرب را از افزایش حقوق ، بیمه درمانی و ضمانتهای اجتماعی و پیوستن به اتحادیه کارگران که شرط اساسی برای تحقق خواسته هایشان محسوب می شود و ازبهبود اوضاع اجتماعی و اقتصادی ، محروم ساختند . گروهی از کارگران عرب که در کارگاههای غیر اسرائیلی کار می کنند ، وضع شان به مراتب بدتر است . سرمایه داری صهیونیستی عمدا به این روش اشتغال کارگران ( کارگران سیاه ) دست می زند زیرا از هرگونه تبعات مسایل کارگری آزاد می باشد و کارگر را از مکانی به مکان دیگر یا از کاری به کار دیگر انتقال می دهد ، بدون هیچ واهمه و بدون پرداخت غرامت ، کارگر را اخراج می کند و اتحادیه ای نیست که از آنها دفاع کند و قانون حمایت کارگران هم شامل آنها ( سیاهان ) نمی شود .

د - رفتار با زندانیان و دستگیر شدگان عرب :

صهیونیستها به این که فلسطین اشغالی را زندان بزرگی برای اعراب قرار داده اند اکتفا نکرده بلکه به باز کردن در زندانها به روی بسیاری از مردان و زنان و کودکان ، که گناهی ندارند جز اینکه یهودی خلق نشده اند اقدام کردند . بسیاری از نیروهای مخصوص ، جهت افتتاح زندانهای جدید یا توسعه زندانهای موجود برای برخورد با تعداد بیشتری از زندانیان اختصاص می یافتند . شکنجه های اسرائیل عموما به صورتهای زیر بود :

  1. آویختن زندانی از دستها و فشار بر اعضای دیگرش برای چند ساعت ، تا حافظه اش را از دست بدهد .
  2. سوزاندن با ته سیگار یا داخل کردن آن در روزنه های طبیعی بدن مثل بینی یا چشم یا مقعد .
  3. چوب زدن به اعضای تناسلی یا زخم کردن آن با وسایل تیز مانند سنجاق .
  4. بستن چشمها به مدت بیشتر از یک هفته .
  5. حمله ور کردن سگهای هار و بیمار به زندانیان .
  6. وارد کردن شوک برقی بر چهره و سینه و بیضه ها .
  7. کشیدن ( از ریشه درآوردن ) ناخن و مژه و قرار دادن تخم مرغ داغ در زیر بغل تا این قسمت حساس بدن با حرارت آن بسوزد .
  8. پیچیدن سیم به دور ساق پا و بازوها و اتصال آن به جریان برق .
  9. تجاوز و هتک حرمت نسبت به مبارزان زندانی .
  10. جنگ روانی به منظور شکست دادن و از بین بردن زندانیان .

این رفتار غیرانسانی نتایج بسیاری داشت از آن جمله : به شهادت رسیدن بسیاری از زندانیان و فلج شدن دست و پا و ایجاد سکته های قلبی در اثر اصابت برق ، ضعف چشم یا نابینایی کامل و دچار شدن به امراض جسمی و روحی و ایجاد بسیاری از سوختگیها . لازم به یادآوری است که تعداد زندانیان سیاسی در پایان سال 1969 بالغ بر 4866 تن در مقابل 3300 تن سال 1968 بود . تعدادشان در یک سال حدود 1566 تن افزایش یافت که در سال 1981 به 000,12 تن رسید و در دوران انتفاضه نیز بسیار بیشتر از این تعداد گردید ( نک - : بازداشتگاهها در انتفاضه )

ه - - سیاست صهیونیستها در زمینه تربیت و فرهنگ و علوم :

صهیونیستها به اهمیت انتشار تعلیمات و فرهنگ بین صفوف اعراب تحت سلطه خود واقف بودند لذا سیاست عقب نگه داشتن اعراب از نظر فرهنگی را پیشه کردند و به نابودی فرهنگ ملی آنها دست زدند . این سیاست شامل تمام مراحل تحصیلی بود . در مرحله ی کودکی اختلاف واضحی بین کودکان عرب و کودکان یهود مشهود بود و این امر به همین صورت در مراحل آموزشی دیگر نیز ادامه پیدا کرد تا جایی که سرانه سالانه ای که برای مخارج تعلیم در مناطق عربی فراهم می شد بسیار محدود بوده و کمبود هزینه های فراهم شده از کاستی بسیار کلاسهای درس و آموزگار و خدمات مورد نیاز دانش آموزان مثل کتاب و نقشه و آزمایشگاه ، مشخص می شود . مواد درسی و خطوطی که در مدارس عربی تدریس می شود بسیاری از موارد مشکوک و تحریف حقایق را روشن می کند و این اقدامات به هدف جدایی مردم فلسطین از فرهنگ و دین و مسایل ملیشان ، انجام می شود .

اما در زمینه روزنامه و نشریه ، ( اسرائیل ) سیاستی همگام با سیاست آموزشی انتخاب نمود . به طوری که تطبیق قانون حالت اضطراری سال 1945 را ادامه داد ، قانونی که حکومت انگلستان وضع نمود تا با قوانین ظالمانه اش آزادی آرا و مطبوعات و انتشارات را از بین ببرد . ماده 87 از نظام حالت اضطراری سال 1945 تصریح دارد که : " مجوزی برای چاپ یا نشر روزنامه در فلسطین نیست مگر اینکه صاحب روزنامه قبلاً اجازه نامه ای با امضای حاکم کل ، داشته باشد که چاپ روزنامه درخواست شده یا اینکه اجازه چاپ در این زمان ، در آن باشد " کما اینکه نظام مذکور " به حاکم کل ، اجازه می دهد که جواز را بدهد یا آن را بدون بیان دلیلی لغو نماید همینطور مجاز است که اجازه را مشروط بدهد یا مجوز داده شده را ملغی نماید یا اینکه هر شرط از شروط مذکور را در هر زمانی تغییر دهد . "

همچنین ناظر یا حاکم مجاز است به صورت عام یا خاص نشر مسائلی را که مضر می داند یا به رغم او برای امنیت فلسطین زیان بخش و یا مضر به سلامت عمومی یا نظام کلی باشد ، منع نماید .

و - سیاست مجازاتهای جمعی :

صهیونیستها آن چنان به سرعت فلسطین را به اشغال درآوردندکه استعمار قدیم و جدید از انجام آن عاجز بود . آنها با ایجاد رعب و وحشت در میان ساکنان و وارد کردن آنان به مهاجرت به کشورهای عربی مجاور و به منظور تضعیف مقاومت فلسطین ، به مجازاتهای جمعی زیر متوسل شدند :

  1. توقیفات اداری و زندان .
  2. ویران کردن منازل و ملکهای مشکوک به اینکه صاحبانشان با انقلاب رابطه دارند . بر همین اساس بیش از 2500 باب منزل را ویران کردند .
  3. قطع درختان و نابود کردن مزارعی که منابع درآمد ساکنان عرب به شمار می آمد .
  4. تبعید ساکنان عرب به دلایل واهی امنیتی .
  5. مصادره املاک . مقدار اراضی مصادره شده به حدود 177,050,7 جریب رسید به شرح زیر :
  6. در فلسطین اشغالی به سال 1948 ، 500,479,6 جریب .
  7. در کرانه غربی 477,509 جریب .
  8. در نوار غزه 200,61 جریب .
  9. محدود ساختن حرکت ساکنان عرب و لزوم به دست آوردن پروانه و اجازه برای ورود به بعضی مناطق که بیشتر اراضی زراعی است . ملاحظه می شود که این تصمیمات موقتا در موسم کاشت یا دروی محصولات کشاورزی به اجرا گذاشته می شود .
  10. جمع کردن ساکنان در میادین عمومی زیر تابش سوزان نور خورشید یا در سرمای سوزناک زمستان و شلیک گلوله بالای سرشان .
  11. انتقال ساکنان از منطقه ای به منقطه دیگر . نیروهای اشغالگر پس از ویرانی خانه های اعراب و نابودی دارائیهایشان ، به طرد تعداد بسیاری از پناهندگان ، در پادگانهای نوار غزه ، اقدام کردند . شمار افرادی که در تاریخ 12/6/1967 به امان رانده شدند آن طور که مدیر آژانس امداد رسانی پناهندگان گفته به 000,80 تن رسید که در مناطق مختلف کرانه غربی پخش شدند .

مآخذ :

  1. شاحاک ، اسرائیل : نژادپرستی دولت اسرائیل ، مجموعه اسناد و مدارک درباره جنایات صهیونیستها علیه خلق فلسطین و ملت عرب ، امان ا... ترجمان ، انتشارات توس ، 1357 .
  2. جامعه کشورهای عربی ، دبیرخانه/اداره امور فلسطین ، انتهاکات اسرائیل ، لحقوق الانسان فی المناطق المحتله ، قاهره 1973 .
  3. جریس ، صبری : اعراب در اسرائیل ، مجموعه کرامه 5 .
  4. جریس ، صبری : الحریات الدیمقرطیة فی اسرائیل ، بیروت 1971 .
  5. غزوای ، عمر : الصهیونیة و الاقلیة القومیة العربیة فی اسرائیل ، عکا 1979 .
  6. لانغز ، فیلیسیا : اولئک اخوانی ، قدس 1976 .