طاهر ، محمدعلی ( 1896 - 1974 )

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۰ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


وی روزنامه نگار و از رهبران فلسطین و کنیه اش ابوالحسن بود . در نابلس به دنیا آمد و تحصیلات ابتدائی و دبیرستانی را در همانجا گذرانید . با روزنامه فتی العرب ( جوان عرب ) بیروتی در یافا همکاری می کرد و از اولین کسانی بود که در روزنامه اش با اسرائیلی ها مخالفت نمود .

در ابتدای جنگ جهانی اول از دست ظلمهای جمال پاشا به قاهره گریخت ولی در آنجا نیروهای انگلستان او را به مدت بیش از دو سال ( 1915 - - 1917 ) به زندان الجیزه انداختند .

پس از پایان جنگ به فلسطین بازگشت و با روزنامه " سوریه جنوبی " که در قدس چاپ می شد به همکاری پرداخت . سپس به عنوان سرپرست اداره پست و تلگراف نابلس گماشته شد ولی وقتی از حیله های انگلستان و تلاش در جهت اجرای خواسته های اسرائیل آگاه شد ، نتوانست در پست خود بماند ، لذا فلسطین را ترک کرد و به مصر رفت .

در سال 1920 کمیته فلسطینی را در قاهره تشکیل داد و ریاست آن را به عهده گرفت و با چندین روزنامه از جمله روزنامه " اللواء " مصری همکاری نمود . از اهداف صهیونیستها و تلاش انگلستان برای برپایی دولت یهود پرده برداشت و با تعدادی از رجال سیاسی مصر از جمله دکتر محمد حسنین هیکل سرپرست روزنامه " السیاسة " ارتباط برقرار کرد .

در سال 1924 به چاپ روزنامه " الشوری " پرداخت و همراه با آن نشریات دفتر اطلاعات عربی فلسطین که جرائم استعمار در سوریه و فلسطین را افشا می کرد به چاپ رسانید .

وی در روزنامه اش در مورد مسائل ممالک عربی و جنبشهای آزادی بخش می نوشت و در مورد روزنامه اش می گفت که " روزنامه ای است که درباره امور کشورهای عربی و ممالک دور دست بحث می کند . " این جمله به صورت آرمی بود که در زیر نام روزنامه به چاپ می رسید .

به همین دلیل از ورود آن به بیشتر کشورهای عربی ، تحت سلطه استعمار به ویژه کشورهای فلسطین ، سوریه و لبنان جلوگیری شد و چندین شماره آن مصادره گردید . طاهر در سال 1931 از ترس ممنوع شدن چاپ روزنامه ،

آن را به نام های دیگری از جمله " الرقیب " " المنهاج " ، " الناس " ، " الجدید " ، " الشباب " و " العلم المصری " به چاپ می رسانید .

در سال 1925 از فلسطین دیدن کرد و برپایی مستعمره های صهیونیستی را بر روی خرابه های روستاها و زمینهای فلسطین با چشم خود دید . به مصر بازگشت و در روزنامه خود حملات به صهیونیست و انگلستان را بیشتر و شدیدتر نمود .

محمدعلی طاهر در قاهره سختی زیادی کشید . در سال 1925 زندانی شد و عده ای از دوستان وی که از رجال سیاسی مصر بودند از او خواستند که مصر را ترک کند ولی وی همچنان مانند یک بیگانه بدون تابعیت در قاهره پایدار ماند و شروع به فعالیتهائی در زمینه معرفی جنبش انقلابی فلسطین نمود . به زندانیان زندانهای انگلستان نامه می نوشت احساسات آنها را تحریک و تقویت می نمود .

در همه کنفرانسها و مجالس شرکت می نمود و از اهداف صهیونیستها پرده برمی داشت و همه را به مبارزه با آنان دعوت می نمود . از هیأت نمایندگان فلسطینی استقبال می کرد و آنها را برای دستیابی به خواسته هایشان کمک می نمود .

در کنفرانس اسلامی قدس در سال 1931 ( نک - : کنفرانس اسلامی عمومی ) شرکت کرد و هر آنچه که در فلسطین دیده بود در کتابی به نام " نظرات الشوری " نوشت . قبل از انقلاب 1936 - 1939 به فلسطین رفت ولی نتوانست مدت زمان زیادی در آنجا بماند ، زیرا انگلیسی ها از او خواستند که از فلسطین بیرون برود او هم مجدد فلسطین را به مقصد قاهره ترک کرد . وی مسئولیت سنگین معرفی انقلاب و اهداف آن را به عهده داشت .

رویدادهای انقلاب و جنایتهای قدرتهای استعمارگر را در کتابی به نام ، فلسطین سرزمین شهدا جمع کرد ، ولی سران مصر به دستور انگلیس قبل از پایان چاپ کتاب جلوی انتشار آن را گرفتند .

در سال 1940 او را به زندان انداختند . در زندان به بیماری مبتلا شد و به یکی از بیمارستانها منتقل گردید ولی از آنجا گریخت و به مدت دو سال فراری بود تااینکه دوستش مصطفی نحاس نخست وزیر دستور داد تا دیگر وی را تعقیب نکنند طاهر آنچه که در زندان در دوران

آوارگی برایش پیش آمده بود اعم از خاطرات و تجارب و... در کتابی بنام " ظلام السجن " ( تاریکی زندان ) نوشت .

هنگامی که جامعه کشورهای عربی تشکیل می شد وی برای اینکه فلسطین هم در این جامعه جائی داشته باشد تلاش زیادی نمود .

وی سازمان ملل متحد را به دلیل صدور قطعنامه تقسیم فلسطین و انگلستان را نیز به دلیل جنایتهایش مورد حمله قرار داد و کتابی با نام مجموعه " کتاب احمر عن فظائع الانکلیز و غدر الیهود و صبرالعرب " در این مورد نوشت .

طاهر در سال 1949 به مدت یک ماه در زندان " هاکستب " در نزدیکی قاهره زندانی شد و در سال 1955 قاهره را که حدود 35 سال در آن زندگی کرده بود به قصد بیروت ترک کرد و در بیروت به مبارزات و فعالیتهایش ادامه داد و در همانجا از دنیا رفت و مدفون شد .

مآخذ :

  1. الحوت ، بیان نویهض و قاسمیة ، خیریة : فقیدان فلسطینیان کبیران : عبدالحمید شومان و محمدعلی الطاهر ، مجله شؤون فلسطینیة ، العدد 39 ، تشرین الثانی 1974 .
  2. عودات ، یعقوب : من أعلام الفکر الادب فی فلسطین ، عمان 1976 .
  3. زعیتر ، اکرم : الحرکة الوطنیة الفلسطینیة ( 1925 - 1939 ) ، بیروت 1980 .