اخوان المسلمین فلسطین و انتفاضه 1987
اخوان المسلمین فلسطین همچون دیگر گروههای سیاسی در انتفاضه که در دسامبر 1987 آغاز گردید شرکت کرد . این مشارکت به عنوان یک تغییر و تحول اساسی در مواضع این جماعت در قبال مسأله فلسطین تلقی شد . تا قبل از شروع انتفاضه مردم مسلمان فلسطین ، اخوان المسلمین به عنوان یک جریان فعال در مقاومت ضد اشغالگران اسرائیلی ، نقش ویژه و برجستهای نداشت . بنابراین مشارکت اخوان المسلمین در انتفاضه را میتوان یک تغییر و تحول استراتژیک از مرحلۀ نظری و تربیت و کادرسازی به مرحله عمل و جهاد دانست . رهبران اخوان المسلمین در سرزمینهای اشغالی کم و بیش همگی بر این عقیده متفق القول هستند که مبارزهشان را توسعه داده و از مرحلهای به مرحله دیگر گام نهادهاند .
شیخ احمد یاسین در پاسخ به پرسشی دربارۀ امکان مشارکت اخوان المسلمین در پیکار و عملیات مسلحانه بر ضد اشغالگران صهیونیست میگوید : " هر گاه سرزمین مسلمان پایمال شود ، آنگاه حکم یک واجب عینی برای آحاد مسلمان به حساب میآید و اجرای این این واجب عینی به فراهم بودن امکانات بستگی دارد . "
از جانب دیگر شیخ بسام جرار طی اظهار نظری میگوید : " تبعید اخوان المسلمین و جنبش مقاومت اسلامی از منشور حماس بیانگر ورود اخوان المسلمین به مرحله جدید مبارزه است . " وی تأکید میکند این انتفاضه فلسطین بود که باعث شد اخوان المسلمین در روند انتقالشان به مرحله نوین مبارزه سرعت عمل نشان دهند .
برخی از رهبران جوان مسلمانان سرزمینهای اشغالی معتقدند که مشارکت اخوان المسلمین در انتفاضه دلالت میکند که اخوان وارد مرحله جدیدی شده است . زیرا انتفاضه عاملی است که از خلال آن میتوان تودهها را به منظور ایجاد یک نسل جهادگر مسلمان برای مقابله با اسرائیل بسیج کرد . افزاون بر آن انتفاضه عملاً یک نوع مجاهدت و مقدمه عملیات جهادی گسترده مسلحانه بر ضد نیروهای اشغالگر میباشد . بنابراین انتفاضه بخشی از یک مرحله جدید جهادی به شمار میرود . یوسف العظم یکی از رهبران اخوان المسلمین اردن به این نکته اشاره میکند که " اخوان المسلمین از طریق انتفاضه فلسطین از مرحلهای به مرحله دیگر تغییر موضع دادهاندو این تغییر موضع طبیعی صورت پذیرفته و هیچ عامل فشاری در آن نقش نداشته است . "
به طور کلی اعضای اخوان المسلمین مدعی هستند که خودشان انتفاضه را بر انگیختهاند ، چه از طریق مقدمه چینی و آماده سازی و چه به طور مستقیم و از خلال اقدامات عملی . اخوان تأکید میکند که پدیدهها و مظاهر آماده ساختن مردم برانگیختن انتفاضه ، در فعالیتهای سیاسی و فرهنگی جنبش اسلامی و رویاروییشان با اشغالگران صهیونیست جلی یافته است . در این راستا به مشارکت گروهها و شاخههای دانشجویی هوادار جنبش اسلامی در تظاهرات خشونت بار ضد صهیونیستی و نقش دانشگاه اسلامی غزه و نیز بیانیه 16 اکتبر جنبش اسلامی استناد میشود . در این بیانیه از مردم دعوت شده بود به عنوان اعتراض به اقدامات اهانت آمیز و خشن صهیونیستها در باریکه غزه ، یک روز دست به اعتصاب بزنند . طرفداران جنبش اخوان همواره روی این بیانیه به عنوان عامل برانگیختن انتفاضه مانور میدهند .
اخوان المسلمین پیوسته تأکید میکند که انتفاضه واقعاً بر اساس تصمیم آنان آغاز شده است .
صرف نظر از شایعات فراوان ، دربارۀ مارکت دیررس جماعت اخوان المسلمین در انتفاضه از قبیل اینکه این مشارکت بر آنان تحمیل شده است اما نباید فراموش کرد که در هر حال این مشارکت به صورت فعال و گسترده انجام گرفته است . بنابر علل روشنی مشارکت اخوان المسلمین در انتفاضه با هدف جماعت کامل از برنامهها و اهداف سیاسی و خط مشیهای سازمان آزادی بخش فلسطین نبوده است . چه هدف اصلی تأمین خواستهها و منافع سیاسی خودشان میباشد . تنها نقطه مشترک و محور اساسی تلاقی اخوان المسلمین خواسته را مغایر با اهداف خویش دانسته و متقابلاً بر آزادسازی کل خاک فلسطین و ایجاد دولت اسلامی در این سرزمین تأکید میورزید .
با وجودی که میان این دو گرایش نوعی هماهنگی و همکاری محدود وجود داشت ، لیکن اخوان المسلمین با تأسیس جنبش مقاومت اسلامی ( حماس ) از همان ابتدا خط مشی مستقل خویش را مشخص ساخت و بیانیهها و موضع گیریهای خودش را مستقیماً امضا و منتشر میکرد .
بدون شک برای جماعت اخوان المسلمین آسان نبود مشارکت عملیشان در انتفاضه و مقاومت ضد اشغالگران صهیونیست را از نظر ایدئولوژیکی توجیه نمایند . زیرا تا پیش لز پیدایش انتفاضه موضعشان بر این مبنا استوار بود که هنوز وقت رویارویی عملی با صهیونیستها و اعلام جهاد بر ضد آنان فرا نرسیده است . بیش از پیدایش انتفاضه اخوان المسلمین معتقد بود که در مرحله آماده سازی و تربیت نسل جوان مسلمان قرار دارد و فقط این نسل قادر خواهد بود جوامع اسلامی را دگرگون سازد و زمینه اعلام جهاد علیه اسرائیل را فراهم کند . اما بر خلاف این نظریه ، مشارکت اخوان المسلمین در انتفاضۀ همگانی و فراگیر ، یک امر طبیعی و قابل پیش بینی بود . زیرا هیچ نیرویی سیاسی در سرزمینهای اشغالی قادر به خودداری و عقب ماندن از مشارکت فعال در آن نبود . بنابراین همان گونه که امواج خروشان انتفاضه در شرایطی وزیدن گرفت تا جناحهای متعدد جنبش ملی را از بن بست و بحران و سر درگمی خارج کند ، همزمان گرایشات اسلامی را نیز از بن بست و بحران درونی بیرون آورد
مآخذ :
- ابو عمرو ، زیاد : الحرکة الاسلامیة فی الضفة الغربیه و قطاع غزه ، دارالاسوار ، عکا 1989 .
- ساره ، فایز : الظاهرة الاسلامیة فی فلسطین ، مرکز الدراسات الفلسطینیه ، دمشق 1988 .