ترکان جوان و صهیونیستها ( اتحاد - )

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۲ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


در طول سالهای 1908 - 1882 تلاش جنبش صهیونیسم برای گرفتن سرزمین فلسطین از سلطان عبدالحمید عثمانی بی ثمر ماند و سلطان عثمانی تقاضای مکرر صهیونیستها و نیز امپراتو آلمان ( ویلهلم دوم ) را در این مورد رد کرد . موضع گیریهای عبدالحمید ، در میان اعراب و فلسطینیها هنوز به عنوان یک سیاست هوشیارانه متکی به تعهد اسلامی در حفظ بیت المقدس و نیز کانون اسلام در خاورمیانه و خاور نزدیک قلمداد می شود . گرچه عبدالحمید به خاطر سیاستهای استبدادی اش در طول سالهای 1907 - 1876 از طرف گروههای آزادی خواه در داخل امپراتوری منفور اعلام شد ، امام موضع گیری قاطعانه او در برابر جنبش صهیونیسم و جلوگیری از رشد و گسترش نفوذ و حضور آنها در فلسطین همواره مورد تحسین استقلال طلبان عرب به ویژه فلسطینیها قرار گرفته است . در حال حاضر نیز رهبران نهضت کنونی فلسطین او را مورد ستایش قرار می دهند . شاکرالنتشه محقق فلسطینی و عضو کمیته مرکزی سازمان الفتح در این باره گفته است : " تاریخ با حروفی نورانی موضع گیریهای عبدالحمید نسبت به مسأله فلسطین و حفاظت از اسلامی بودن آن را به ثبت رسانده است . موضع گیریهای او ، نقشه های صهیونیسم برای استعمار فلسطین را برای مدتی به تأخیر انداخت . در واقع او با این موضع گیریها ، تاج و تخت خود را از دست داد .

اعراب و مسلمانان به خاطر این موضع گیریهای شرافتمندانه سلطان عبدالحمید نسبت به مسأله فلسطین به نیکی و با قدردانی از او یاد می کنند . "

ناامیدی جنبش صهیونیسم از سلطان عثمانی باعث شد تا رهبران آن ، مناطق دیگری از جهان ( قبرس ، شبه جزیره سینا ، برخی کشورهای آفریقا ، لیبی و... ) را به عنوان کانون استعمار صهیونیستی مطرح سازند اما وقوع انقلاب ترکهای جوان در سال 1908 و سرنگونی سلطان عبدالحمید توسط رهبران " کمیته اتحاد و ترقی " برای جنبش صهیونیسم نتایج مثبتی به بار آورد . بعد از سال 1908 در رابطه صهیونیستها با مقامات عثمانی تحولاتی رخ داد . ادامه روابط میان ترکهای جوان با حکومت آلمان و تلاشهای گسترده وایزمن رهبر جدید جنبش صهیونیسم برای نزدیک شدن به رهبران کمیته اتحاد و ترقی از طریق میانجی گریهای آلمان ، مؤر افتاد . بعد از 1908 ممنوعیت مهاجرت یهودیان و خرید زمین از سوی آنها ، برداشته شد و سیل مهاجرت به فلسطین و خرید زمین و ایجاد نهادهای مستعمراتی یهود در آنجا آغاز شد . وعده های مالی جنبش صهیونیسم به رهبران جدید عثمانی برای بهبود وضع مالی و سروسامان بخشیدن به امور بودجه و سازمان دادن به ساختار اداری آنها یکی از عوامل ایجاد همکاری ترکهایجوان با صهیونیستها بود . طرح صهیونیستها در دستگاه حکومت ترکان جوان و همکاری با آنها بود . لغو منع مهاجرت به فلسطین نیز باعث شد تا جمعیت یهودیان از 23هزار به 85 هزار تن افزایش یابد . با افزایش تعداد مهاجران نیز مستعمره های بیشتری در فلسطین ساخته شد . ایجاد و ساخت شهر تل آویو کنونی نیز در سال 1909 با گذاشتن اولین سنگ بنای آن از سوی مهاجران جدید ، در حومه های یافا آغاز شد . در همین زمان بود که تأسیسات صنعتی کوچک متعدد دیگری در مناطق مستعمره نشین تأسیس شد تا زمینه های لازم را برای کنترل حیات اقتصادی فلسطین در آینده فراهم سازد . به دنبال این عملیات نیز اقدامات امنیتی جنبش صهیونیسم برای ایجاد گروههای مسلح به بهانه دفاع از مناطق مستعمره نشین در برابر مخالفت روزافزون مسلمانان عرب ، آغاز شد . جامعه " هاشومر " ( نگهبان ) در 1909 از سوی گروهی از مهاجران روسی ایجاد شد و مسئولیت امنیت مستعمره های صهیونیستی در جلیله و جودیه ( در کرانه باختری فعلی ) را به عهده گرفت . مهاجرت شمار زیادی از یهودیان یمن نیز در فاصله سالهای 12 - 1909 به تشویق صهیونیستها به وقوع پیوست . جنبش صهیونیسم همچنین با وارد کردن متخصصان و ابزار کشاورزی جدید از اروپا ، توسعه کشاورزی در سرزمینهای خریداری شده را آغاز کرد . " اداره فلسطین " که در سال 1908 رسما در یافا تأسیس شده بود به ریاست " آرتور روپین " بر امر مهاجرت ، خرید زمین و راهنمایی یهودیان نظارت می کرد . در 12 - 1911 نیز فدراسیونهای کارگری و نهادهای مربوط به امور رفاهی و بیمه از سوی سازمان جهانی صهیونیسم ایجاد شد .

همراه با فعالیتهای اقتصادی ، سیاسی و نظامی ، تلاشهای فرهنگی سازمان جهانی صهیونیست نیز در منطقه شدت گرفت . در نتیجه این تلاشها ، در سال 1908 دو روزنامه و چند نشریه عبری برای تأثیر گذاشتن بر یهودیان موجود و مهاجران جدید منتشر شد . ایجاد مدارس ابتدایی و دبیرستانها که از قبل آغاز شده بود نیز گسترش یافت . در سال 1912 یک " کالج تکنولوژی " در حیفا ساخته شد .

سهل انگاری و مماشات ترکان جوان نسبت به جنبش صهیونیسم و گسترش نفوذ اقتصادی یهودیان در فلسطین و افزایش جمعیت آنان و شروع خرید زمینهای اعراب از طریق رشوه دادن به مقامات عثمانی ، ترس و نگرانی اعراب را برانگیخت . همزمان با انقلاب ترکهای جوان ناسیونالیسم عرب که در میان ساکنان استانهای عربی امپراتوری ، به ویژه در سوریه ، فلسطین و لبنان رشد یافته بود ، از همان آغاز به خطر رخنه یهودیان و جنبش صهیونیستی پی برد . در واقع در همین سالها بود که رویارویی جمعیت عرب و یهود و شک و سؤن ناسیونالیستهای عرب نسبت به این پدیده آغاز و سرانجام به یقین تبدیل شد . نشریه " نهضت العرب " چاپ پاریس در سال 1909 کمیته اتحاد و ترقی را متهم کرد که با یهودیان و فراماسونها علیه جنبش عرب متحد شده است . به نوشته این نشریه ، سرنوشت کمیته اتحاد و ترقی در دست یهودیان بود و اصولا انقلاب را برای ایجاد تفرقه میان ترکها و اعراب به راه انداخت تا به سقوط امپراتوری عثمانی سرعت بخشد . این حرکتها انجام شد تا بدین ترتیب یهودیان بتوانند بر روی ویرانه های امپراتوری ، پایه های حکومت یهود را بنا کنند . سؤن اعراب نسبت به مماشات ترکهای جوان در برابر رخنه صهیونیستها به فلسطین ، چنان بالا گرفت که روزنامه " تایمز " لندن نیز مطلب نشریه " نهضت العرب " را به نقل از آن منتشر ساخت .

مآخذ :

  1. النتشه ، رفیق شاکر : اسلام و فلسطین ، از انتشارات مرکز تحقیقات سازمان آزادی بخش فلسطین ، تهران ، 1984 .
  2. ماندیل ، نویل : " مهاجرت ترکان ، اعراب و یهودیان به فلسطین " در کتاب مسایل خاورمیانه ، زیر نظر آلبرت حورانی ، ترجمه عبدالله گله داری ، تهران ، امیرکبیر ، 1351 .