مزراحی ( جنبش - ): تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۶
" مزراحی " (Mizrahi) آمیزه ای است از دو کلمه عبری " مرکز " و " روحانی " ؛ این دو کلمه در شکل و معنا نظیر عربی خود هستند . لذا این جنبش اختصار عبارت " مرکز روحی " می باشد . این حزب در سال 1902 در " مجر " تأسیس گردیده و در سال 1918 شاخه ای از آن در فلسطین تشکیل یافت .
این حزب به هنگام تأسیس به عنوان جنبشی مستقل در داخل جنبش صهیونیست تشکیل شد و اکثر اعضای آن از طبقه متوسطی بودند که در شهرهای فلسطین سکونت داشتند .
این جنبش شعار " ارتس یسرائیل از آن ملت یسرائیل برحسب شریعت و تورات یسرائیل " را مطرح کرد . این شعار در عبارت " توراه و عفوداه " یعنی " تورات و عمل " خلاصه شده است . معنای شعار اخیر این است که هرصهیونیست حقیقی متدین باید شریعت یهود را بیاموزد و برای بازسازی اسرائیل کار کند .
قضیه دین در کنگره دوم صهیونیسم ( 1898 ) مطرح شد . پاسخ رهبری سیاسی ( سکولار ) این بود که دین مسأله ای شخصی است و سازمان جهانی صهیونیسم در برابر آن موضعی رسمی ندارد . این موضع ، مادام که طرح صهیونیستی تنها به قضایای سیاسی و اقتصادی که خارج از قلمرو قومی و عقیدتی می پرداخت ، از سوی متدینان پذیرفته شده بود .
اما وقتی که ( به درخواست جناح دمکرات سازمان ) در کنگره پنجم ( 1901 ) بنا شد که سازمان بر برنامه تربیتی مربوط به آموزش روح قومیت یهودی به یهودیان ( به معنی سکولارش که آحاد هاعام و طرفداران صهیونیسم قومی سکولار مطرح می کردند ) نظارت داشته باشد ، متدینان احساس کردند که این ماجرا به نابودی یهودیت خواهد انجامید . از همین جا ، حاخام یعقوب رانیس در سال 1902 ، تصمیم به تأسیس یک حزب دینی قوی در داخل سازمان
صهیونیسم گرفت .
در همان سال ، کنگره مینسک برگزار شد که یهودیان روسیه آن را سازماندهی کرده بودند و در همین کنگره دو گرایش قومی دینی و قومی سکولار به رسمیت شناخته شد . هرگاه اختلافی میان دو گروه پدید می آمد ، از طریق دو کمیته موازی ، یکی دینی و دیگری سکولار ، این اختلاف حل و فصل می شد .
در همین بین صهیونیستهای متدین تصمیم به ایجاد سازمانی به نام مزراحی گرفتند . مزراحی بر آن بود که در داخل سازمان صهیونیسم و در چارچوب شکل و مضمون اصلی و فراگیر و یهودی شده صهیونیسم ( برنامه بال ) به فعالیتهای دینی بپردازد ؛ تأسیس مزراحی به موجب قطعنامه کنگره پنجم بود که اجازه تشکیل اتحادیه های مستقل را در داخل سازمان می داد .
مزراحی اولین کنگره خود را در سال 1903 برگزار کرد و در این کنگره بعضی از متدینان ، اعتراض خود را به قطعنامه های مینسک که صهیونیسم قومی سکولار را به رسمیت می شناخت ، ابراز کردند .
در سال 1904 ، اولین کنگره جهانی جنبش مزراحی با شرکت صد نماینده برگزار شد و در این کنگره برنامه جنبش تدوین شد که در آن به پایبندی به برنامه بال و تورات و اجرای اوامر و نواهی و بازگشت به سرزمین نیاکان و ماندن در داخل سازمان صهیونیسم و نشر آگاهی دینی قومی تصریح شده بود . سپس مقر اصلی جنبش در سال 1905 به فرانکفورت انتقال داده شد . در همین سال مزراحی به عنوان یک تشکیلات مستقل در داخل سازمان صهیونیسم به رسمیت شناخته شد .
مزراحی فعالیتهای گسترده فرهنگی خود را آغاز و این فعالیتها را به داخل فلسطین منتقل کرد و در سال 1908 اولین مدرسه دینی را تأسیس نمود . وقتی در کنگره دهم ( 1911 ) مسأله فعالیتهای فرهنگی صهیونیستی مطرح شد ، هیأت مزراحی از کنگره خارج شد ، اما بعدا تصمیم گرفتند که در عین مخالفت با فعالیتهای فرهنگی [از سوی سازمان] از سازمان خارج نشوند .
در سالهای 1913 و 1914 مرکز مزراحی به ایالات متحده منتقل شد و برای مدتی فعالیتهایش را در اروپا متوقف کرد ، اما پس از صدور اعلامیه بالفور فعالیت خود را از سر گرفت و دارای شاخه وطن گزین نیز شد . شورای مرکزی حاخامی و محاکم دینی یهودی تشکیل شد که مزراحی بر آنها سیطره داشت .
سپس در سال 1921 در قدس حزب کارگران مزراحی ( هاپوعل ها مزراحی ) تأسیس شد . این حزب اقدام به وضع برنامه هایی برای فعالیت سندیکایی نمود . این شاخه همچنین شبکه ای از بنیادهای مالی را برای پشتیبانی مرکز سیاسی آن در شهرها و آبادی ها تأسیس نمود .
در سال 1925 اولین شهرک مهاجرنشین تعاونی ( موشاو ) وابسته به این جنبش برپا شد ؛ در سال 1930 نیز اولین شهرک مهاجرنشین گروهی ( کیبوتس ) وابسته به مزراحی تأسیس شد . جنبش توانست از طریق جذب فرزندان مهاجران و گذاشتن آنها در مدارس فنی و کشاورزی وابسته به خود ، نفوذش را گسترش دهد . ویژگی جنبش مزراحی در این است که [ اگر لازم باشد ]می تواند از امور دینی ، عقب نشینی کند و همین همکاری میان جنبش و صهیونیستهای کارگری را آسان می سازد .
حزب مزراحی با اینکه خواستار اعطاء جایگاه ویژه ای به رهبران دینی در کشور بود از حزب مذهبی اگودات اسرائیل کم تعصب تر به شمار می آید . سیاستعمومی این حزب به تحکیم دوستی با ایالات متحده آمریکا و مبارزه با تفکر سوسیالیسم و جنبش تعاونی و همیاری در محور کشاورزی فرامی خواند . این حزب همچنین با نفوذ " هیستادروت " به طبقه کارگر مبارزه کرده و به اقتصاد آزاد و تقویت انگیزه و تلاش فردی در عملیات توزیع موارد اقتصادی دعوت می کند .
حزب مزراحی در سال 1949 در ضمن یک جبهه و ائتلاف دینی متحد در انتخابات وارد شده و 10 کرسی از 120 کرسی مجلس را به دست آورد . این حزب در تمامی انتخابات پایگاههای خود که در سالهای بعد جهت برپایی رژیم صهیونیستی بکار گرفته شد را حفظ نمود . دو شاخه و جناح حزب مزراحی تحت عنوان " حزب نژادی دینی " در حکومت ائتلافی نیز شرکت کرده و در بیشتر اوقات در مقابل شرکتشان در حکومت امتیازات و عقب نشینی هایی را
در مسائل مربوط به خدمت نظامی زنان و مسائل دینی دیگر را تقدیم داشتند .
جنبش مزراحی در سراسر جهان شعبه هایی دارد و نیز دارای تشکیلات زنان و جوانان است . این جنبش در داخل اسرائیل خود را در شکل احزاب دینی که سازمانهای زنان و جوانان از آنها پیروی می کنند ، نشان می دهد . در داخل اسرائیل شماری از مدارس و مراکز آموزش و دانشگاه بار ایلان و شماری از مزارع جمعی و کشتارگاه های شرعی و مؤسسات مالی مثل بانک مزراحی و بانک هاپوعل ها مزراحی و شرکت های ساختمانی تابع جنبش مزراحی هستند .
از اتحاد و ادغام دو حزب مزراحی و هاپوعل ها مزراحی ، حزب مافدال ( حزب ملی مذهبی ) تشکیل شد که این حزب در تمام دولت های ائتلافی اسرائیل شرکت داشته است . تا سال 1967 ، تمام توجه و فعالیت حزب منحصر به صدور قوانین مربوط به جنبه های دینی بود . اما پس از این تاریخ عناصری بر حزب مسلط شدند که از حفظ تمام سرزمین اسرائیل دفاع می کردند و همین موجب شد که قلمرو فعالیتهای حزب گسترش یابد ؛ به گونه ای که شامل سیاستهای داخلی و خارجی هم می شد . این حزب در سال 1977 و 1981 به دولت تشکیل شده از سوی حزب لیکود پیوست و سیاستهای مناخیم بگین را تأیید کرد ؛ یعنی حزب ملی مذهبی به عنصری اساسی در جناح راست دینی تبدیل شد .
مآخذ :
- المسیری ، عبدالوهاب : دایره المعارف یهود ، یهودیت و صهیونیسم ، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه ، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین ، جلد ششم ، چاپ اول ، پاییز 1382 .
- الموسوعة الفلسطینیة ، المزراحی ، جلد چهارم ، 1984 .