ارسوف ( شهرک - ): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه فلسطین
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۱


شهرکی است در ساحل دریای مدیترانه در شمال روستای حرم واقع در هفت کیلومتری شمال یافا و یکی از شهرهایی است که توسط اعراب کنعانی در ساحل ساخته شد و احتمالاً نام آن از رب النوع رشف که مورد پرستش آنان بود ، مشتق گردید .

شهرهای جلگه‌ی ساحلی شاهد برخوردها و کشمکش های بسیاری از ملت ها و اقوامی بوده که طی مراحلی یکی پس از دیگری در تاریخ طولانی فسلطین ظاهر شدند . به طور مثال قبایل ساکن جزایر دریای اژه از اواخر قرن 13 قبل از میلاد ، تدریجاً فلسطین را مورد هجوم قرار داده و توانستند نفوذ خود را در ارسوف و د یگر شهرهای مرکزی جلگه ی ساحلی گسترش دهند . سپس در صدد سیطره بر داخل کشور بر آمدند و لد را در جنوب شرقی ارسوف بنا نهادند تا مرکزی برای جادههای منتهی به کوهها فلسطین باشد .

کتیبه های آشوری نام آرسوف را در خود حفظ نموده و به تهاجم ملک تیگلات فلاسر سوم به این شهر اشاره کرده اند .

در زمان حکومت یونانی ها بر فلسطین ، ارسوف توسعه یافت و حکومت ها به تجدید بنای این شهر اقدام نمودند . منابع یونانی از آن به نام " آپولونیا " منتسب به آپولو رب النوع یونان یاد کرده اند . ارسوف در دوران حکومت رومی ها و بیزانس ها از موقعیتی برخوردار نبود تا اینکه اعراب در قرن هفتم میلادی این شهر را همانند دیگر شهرهای فلسطین از سلطه ی بیزانس ها خارج ساختند ، در آن مستقر شدند و گاردهای نظامی را در آن اسکان دادند .

خلفا به منظور پر کردن مرزها از وجود مبارزان ، زمینهای واقع در شهرهای ساحلی در اختیار سربازان قرار دادند . در نتیجه ارسوف به شکوفایی نایل گردید و قابل سکونت شد .

مقدسی در قرن دهم میلادی این شهر را چنین توصیف کرده : " ارسوف کوچک تر از یافا است . قلعه‌ای است آباد در آن منبر نیکویی وجود دارد که برای رمله ساخته شد . این منبر کوچک بود و به ارسوف برده شد " .

مسلمانان ، ارسوف را به یک محیط نظامی مبدل ساختند و سپاه انبوهی در آن مستقر کردند و محافظاتی را برای حمایت از این شهر در برابر خطر کشتی های متجاوز رومی که به کشور حمله ور می‌شدند ، مهیا ساختند و افرادی را در آن مستقر نمودند که مشهورترین آنها ابویحیی زکریا بن نافع بود . مسلمانان به ساختن برج و باروهایی در اطراف ارسوف اقدام نمودند و دژ محکمی برای حراست از شهر احداف کردند . نگهبانان آن برای مطلع ساختن مردم از نزدیک شدن خطر دشمن ، شب ها در برج دیده بانی آتش روشن می کردند و روزها دود به هوا متصاعد می‌نمودند .

ارسوف همچنین یکی از رباط‌های فلسطین بود که در آن تبادل اسرا صورت می‌گرفت و کشتی های رومی حامل اسرای مسلمان وارد آن می شدند . در هر رباط طایفه ای بود که زبان آن ها آشنایی داشت و هنگامی که کشتی های رومی ظاهر می‌شدند ، دژهای اسلامی شیپورها را به صدا در می‌آوردند و مردم اجتماع می‌کردند ، آنگاه تاوانی داده می شد ، مردی ، مرد دیگر را می‌خرید و آزاد می کرد ، و دیگری چیزی از آنچه در اختیار داشت عرضه می‌کرد تا در قبال آن ، اسرایی را از رومی ها خریداری کند .

ارسوف تا زمان شروع حملات صلیبی ها به بلاد شرق مسلمان به عنوان یکی از شهرهای مرزی فلسطین تحت حاکمیت فاطمیها* باقی ماند . این نیروهای مهاجم بعد از کسب برخی پیروزی ها از سمت جنوب به طرف فلسطین پیشروی کردند . صلیبیان جاده ی ساحل فلسطین را تا ارسوف پیمودند ، و چون نتوانستند به این شهر تسلط یابند ، سربازان خود را به داخل فلسطین سوق دادند و رمله را اشغال کردند و از آنجا به طرف بیت المقدس که در سال 492 ﻫ/1099م به آن دست یافتند به راه افتادند . بدینسان ، مملکت قدس* لاتینی در نواری از سرزمین فلسطین به وجود آمد و از یافا واقع در ساحل دریا تا رمله ، لد و بیت المقدس امتداد یافت و طیبی ها توانتسند امنیت مسافران شان را تأمین کنند .

از سوی دیگر ، گروه های اسلامی آنها را از پشت برج باروهای شهرهای نظیر ارسوف و غیره مورد هجوم قرار دادند . ( نک : صلیبی ها )

شهرهای ساحلی فلسطین تحت حاکمیت فاطمی ها همواره مورد طمع گادفری دی بویرون بو د که در بیت المقدس به عنوان پادشاهی برای صلیبی ها انتخاب شد . وی معتقد بود که سلطه بر این مناطق به صلیبی ها امکان می‌دهد تا از حرکت ناوگان فاطمیها در دریای مدیترانه جلوگیری نمایند . همچنین موجبات برقراری سریع صلیبیان با زادگاههایشان در اروپا را فراهم سازد . علاوه بر این اشغال ساحل فرصتی برای آنان فراهم خواهد ساخت تا حدودی ما یملک خودشان در فلسطین را گسترش دهند و گادوفری با رسیدن نیروهای کمکی صلیبی به داخل کشور جرأت پیدا کرد و در پاییز سال 494ﻫ/1100م با نیروهایش به طرف ارسوف پیشروی کرد و به کم دو برج متحرک بر روی چرخ هایی حرکت می‌کردند ، خود را برای تسخیر برج و باروهای شهر مهیا ساخت .

محافظان و اهالی ارسوف با صلیب ها به مقابله برخاستند و موفق شدند دو برج آنان را یکی پس از دیگری به آتش بکشند و صلیبی ها نتوانستند آسیبی به برج و باروهای شهر وارد سازند و بالاخره مجبور به عقب نشینی شدند . ولی گادفری نیمی از سپاه خود را در رمله باقی گذاشت و به آنان دستور داد سرزمینهای مجاور ارسوف را مورد هجوم قرار دهند و از این طریق امکان کشاورزی ساکنان بر روی زمینهای خودشان را سلب نمایند .

خطر و تهدید صلیبیان ، موجب کمبود آذوقه و بالا رفتن قیمت آن در ارسوف گردید . اهالی آن از فاطمیها قطع نشد و همواره به کمک و همیاری آنها از طریق دریا متکی بود .

تهاجمات نظامی صلیبیان موجب کمبود آذوقه و بالا رفتن قیمت آن در ارسوف گردید . اهالی آنان از فاطمیها درخواست کمک نمودند و آنها نیز نیرویی متشکل از 300 سرباز به این شهر اعزام کردند . همچنین کشتیهای حامل خواروبار فاطمیها از مصر وارد ارسوف شدند و با فراهم آمدن مواد غذایی ، اوضاع این شهر بهبود یافت . ولی بمبارانها و تهاجمات صلیبیان همچنان ادامه داشت . به علت همکاری کشتیهای ایتالیایی با گادفری ، شهر تحت محاصره در آمد ، موانعی در حرکت کشتیهای فاطمیان ایجاد شد و مشکلات آنها در رسیدن به شهرهای ساحلی شدت یافت . اهالی ارسوف به علت شکست صلیبیها در برابر مقاومت برج و باروهای این شهر و رسیدن سربازان کمکی فاطمی برای کمک به ساکنین شهر ، جرأت پیدا کرده و در صدد برآمدند صلیبیان را گلوله باران کنند ولی طولی نکشید که در دامی قرار گرفتند و بسیاری از آنان از بین رفتند .

صلیبیها بعد از انعقاد قرارداد سال 495ﻫ/1101م بین بگدوین اول که به عنوان جانشین گادفری در بیت المقدس تعیین گردید و جنوائیان که تمایل شدیدی به گشودن بازارهای جدید و بنادر آزاد به روی کالاهایشان داشتند ، و در این زمینه با تمایلات بگدوین مبنی بر اشغال شهرهای ساحلی به توافق رسیدند ، حلقه ی محاصره ارسوف را تنگ تر کردند .

قرارداد مذکور در حال انعقاد بود که هم پیمانان برای تهاجم به ارسوف روانه شدند و بگدوین این شهر را از طریق خشکی و جنوائیان از طریق دریا مورد هجوم قرار دادند . ارسوفیها پیشنهاد کردند که حاضرند خودشان را به صلیبی ها تسلیم نمایند به شرط اینکه به آنها رخصت بدهند تا به همراه خانواده ها و لوازم زندگیشان به کشورهای مسلمان روانه شوند .

بگدوین پیشنهادات آنان را پذیرفت و نیروهای صلیبی ارسوف را در سال 495ﻫ/1101م تصرف کردند و ساکنان آن به همراه محافظانی از طیبیها روانه ی عقلان شدند و شهر از وجود سپاهان صلیبی پر شد و به صورت پایگاهی برای آنان در آمد .

ارسوف تا زمان شکت سخت صلیبی ها در نبرد حطین سال 583ﻫ/1187م تحت حاکمیت آنان باقی ماند . بعدها به انضمام قلعه های متعدد صلیبی ها در فلسطین در حیطه ی اقتدار صلاح الدین ایوبی قرار گرفت . هنگامی که اروپا در سالهای ( 585 - 588ﻫ/1189 - 1192م ) اقدام به سومین لشکرکشی صلیبی کرد و عکا* در سال 587ﻫ/1191م به تصرف صلبیان در آمد ، آنها با پشتیبانی ناوگان شناورشان در موازات ساحل از سمت جنوب به طرف ارسوف یورش بردند . سلطان صلاح‌الدین ایوبی دشت مناسبی را در نزدیکی ارسوف از سمت شمال برای رویارویی با دشمن انتخاب کرد و با سربازان خود ، پیش از رسیدن نیروهای طرف مقابل ، در آن مستقر گردید . صلیبی‌ها هنوز به آن دشت نرسیده بودند که سپاه مسلمانان آنان را احاطه نمودند . ولی صلیبی‌ها در صفوفشان نفوذ کردند و در سال 587ه - /1191م بر ارسوف مسلط شدند .

صلیبی ها در ارسوف قلعه و بناهای متعددی ساختند ، بندر آن را مرمت کردند و این شهر را تابع سیستم اجتماعی و اقتصادی خودشان نمودند و تا زمان پادشاهی ظاهر پیپرس که جنبش جهاد را به منظور پاکسازی کشور از لوث وجود صلیبی ها رهبری کرد و سپاهانش شهر ارسوف را در سال 663 ﻫ/1265م به محاصره در آوردند ، زمام امور این شهر را در اختیار داشتند . شهر در آن موقع تحت تصرف اسبتاریه قرار گرفت و آنها استحکاماتی در شهر به وجود آوردند و سپاهیان و آذوقه ی فراوانی در آن متمرکز کردند . ولی این مسأله برای آنها چندان کارساز نبود . تا اینکه مسلمانان بر این شهر مسلط شدند ، برج و باروهای آن را منهدم ساختند و نگهبانان آن را بعد از چهل روز محاصره به تسلیم وا داشتند . سپس اموال زیادی را از قلعه های آن به غنیمت بردند .

سلطان ظاهر پیپرس درصدد در آمد ارسوف را ویران کند و برج و باروها و قلعه های آن را منهدم سازد تا صلیبی ها بار دیگر به آنجا بر نگردند . علاوه بر این شاهزاده های ممالیک زمینهای ارسوف را تجزیه کردند ، قلعه ی قاقون را در نزدیکی رمله به جای ارسوف و قلعه ی آن آباد ساختند . ابوالفداء ( متوفی 732ﻫ/1331م ) نقل کرده است که ارسوف در زمان او خرابه ای خالی از سکنه بود .

ارسوف بعد از نابودی ، به صورت آثار تاریخی در آمد و جنگل پراکنده ی آن که از عوجا* تا کوه کرمل* امتداد یافته بود به خاطر وجود جانوران متعددش صیادانی را به طرف خود جلب نمود ، همچنین هیزم شکان به جنگلها و کشاورزان به دشتهای آن که به حاصلخیزی ، فراوانی محصولات و چراگاه هایش شهرت داشت ، رفت و آمد کردند و برخی از مردم مراجعت کرده و در نزدیکی آن سکنی گزیدند . آنچه که به بازگشت و سکونت آنان در این منطقه سکنی گزیدند . آنچه که به بازگشت و سکونت آنان در این منطقه کمک نمود وجود پلهایی بود که در سال 745ﻫ/1345م توسط سنجر جاولی نماینده ی غزۀ مملوکی احداث گردید . در نزدیکی ارسوف روستای حرم به وجود آمد که زمانی به نام سیدنا علی و منتسب به علی به علیل که در آن مدفون بود ، شهرت یافت و مردم ، طبق سنت ، تابستان هر سال را به عنوان موسمی برای زیارت این روستا تعیین کردند .

مآخذ :

  1. ابن شداد : النوادر السطانیه و المحاسن الیوسفیه ، قاهر 1964 .
  2. رنسیمان : تاریخ الحرو الصلیبیه ، بیروت 1967 - 1969 .
  3. عماد اصفهانی : الفتح العتسی فی الفتح القدسی ، قاهره 1322ﻫ .
  4. حتی ، فیلیپ : تاریخ سوریه و لبنان و فلسطین ، بیروت 1959 .
  5. دباغ ، مصطفی مراد : بلادنا فلسطین ، بیروت 1972 .
  6. مقدسی : احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، لیدن 1909 .
  7. مقریزی : السلوک لمعفرقة دول الملوک ، قاهره 1956 .