چین: تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | ==الف : روابط با مقاومت فلسطین : == | ||
− | + | اولین دیدار رسمی [[چین|چین]] و مقاومت فلسطین در سال 1964 انجام گرفت که یاسر [[عرفات ، یاسر|عرفات]] و [[ابوجهاد|ابوجهاد]] از جنبش فتح از پکن دیدن کردند تا برنامههای سازمان فتح را برای رهبران [[چین|چین]] توضیح دهند . شایع شد که واکنش آنها " تشویق آمیز " بوده است . [[چین|چین]] اولین کشور غیر عربی بود که با ساف ارتباط برقرار کرد و تنها ابرقدرتی است که همواره از آن حمایت کرده است . در مارس 1965 ، [[شقیری ، احمد|احمد شقیری]] که از ریاست [[سازمان آزادی بخش فلسطین|سازمان آزادی بخش فلسطین]] را به عهده داشت از پکن دیدن کرد . پس از این دیداراعلامیهی مشترکی منتشر شد که در آن آمده بود | |
− | |||
− | |||
− | + | " [[چین|چین]] درگذشته پشتیبانی خود را به ملت فلسطین اعلام کرده و بدون محافظه کاری همچنان به حمایت از ملت فلسطین ادامه خواهد داد ، ملت [[چین|چین]] همهی کوششهای خود را در تقویت مبارزات ملت فلسطین در راه بازگشت به میهنش به کار خواهد گرفت . " | |
سپس دفتر ساف در پکن بازگشایی و عملاً [[سازمان آزادی بخش فلسطین|سازمان آزادی بخش فلسطین]] به رسمیت شناخته شد . | سپس دفتر ساف در پکن بازگشایی و عملاً [[سازمان آزادی بخش فلسطین|سازمان آزادی بخش فلسطین]] به رسمیت شناخته شد . | ||
سطر ۳۸: | سطر ۳۷: | ||
==ب - روابط با اسرائیل== | ==ب - روابط با اسرائیل== | ||
− | پیشینهی روابط [[چین|چین]] و رژیم صهیونیستی به سال 979 بازمیگردد . در 22 فوریه این سال یک هیأت از مقامات بلند پایه نظامی اسرائیل به قصد انجام مأموریتی رهسپار [[چین|چین]] شد و راه را برای فروش تسلیحات به جمهوری خلق [[چین|چین]] هموار ساخت . به این ترتیب روابط نظامی میان [[چین|چین]] و رژیم صهیونیستی شکل گرفت و از ابتدای دههی هشتاد روابط سری اسرائیل با [[چین|چین]] آغاز شد . پس | + | پیشینهی روابط [[چین|چین]] و رژیم صهیونیستی به سال 979 بازمیگردد . در 22 فوریه این سال یک هیأت از مقامات بلند پایه نظامی اسرائیل به قصد انجام مأموریتی رهسپار [[چین|چین]] شد و راه را برای فروش تسلیحات به جمهوری خلق [[چین|چین]] هموار ساخت . به این ترتیب روابط نظامی میان [[چین|چین]] و رژیم صهیونیستی شکل گرفت و از ابتدای دههی هشتاد روابط سری اسرائیل با [[چین|چین]] آغاز شد . پس از تزلزل در نظام دوقطبی جهان و تسلط آمریکا بر جهان ، این روابط جنبهی علنی پیدا کرد و جهان سوم و کشورهای غیر متعهد بدون همپیمان شدن درصدد ایجاد روابط با اسرائیل آمدند و دراین حین چین سعی میکرد جایگاه جهانی خود را حفظ کند . |
− | |||
− | |||
− | غرب نیز حاضر به فروش اسلحه به [[چین|چین]] نبود . در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت مناسبات خویش را با [[چین|چین]] توسعه دهد و دروازههای این کشور را به سوی صنایع دفاعی باز کند . در این میان مرگ " مائوتسه دونگ " و روی کار آمدن رهبر جدید [[چین|چین]] باعث شد پکن آمادگی خویش را برای پذیرش سرمایه گذاریهای خارجی اعلام کند و اسرائیل نیز از فرصتهای تجاری پیش آمده در [[چین|چین]] استفاده کرد و به ویژه آنکه تلاش [[تل آویو ( شهر - ) |تل آویو]] بر آن بود تا با بسط رابطه با [[چین|چین]] ضمن دستیابی به بازارهای این کشور ، یک مشتری دایم برای صنایع دفاعی خود پیدا کند . | + | آنچه اسرائیل را بر آن داشت تا به پکن نزدیک شود نفوذ بر دولت [[چین|چین]] به منظور تضعیف مناسبات این کشور با اعراب بود . همچنین در آن زمان [[چین|چین]] کمونیست در غوغای دو قطبی و جنگ سرد ، روابط حسنهای با ایالات متحده آمریکا نداشت و غرب نیز حاضر به فروش اسلحه به [[چین|چین]] نبود . در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت مناسبات خویش را با [[چین|چین]] توسعه دهد و دروازههای این کشور را به سوی صنایع دفاعی باز کند . در این میان مرگ " مائوتسه دونگ " و روی کار آمدن رهبر جدید [[چین|چین]] باعث شد پکن آمادگی خویش را برای پذیرش سرمایه گذاریهای خارجی اعلام کند و اسرائیل نیز از فرصتهای تجاری پیش آمده در [[چین|چین]] استفاده کرد و به ویژه آنکه تلاش [[تل آویو ( شهر - ) |تل آویو]] بر آن بود تا با بسط رابطه با [[چین|چین]] ضمن دستیابی به بازارهای این کشور ، یک مشتری دایم برای صنایع دفاعی خود پیدا کند . |
تمایل [[چین|چین]] برای تجهیز به فناوری نظامی پیشرفته غربی نیز فرصت مناسبی را در اختیار اسرائیل قرار داد تا در بازارهای داخلی [[چین|چین]] را به روی صنایع دفاعی خویش بگشاید به ویژه انکه در طول جنگ سرد [[چین|چین]] از سوی کشورهای غربی تحریم شده بود و همزمان نیاز به تجهیزات نظامی و مدرنیزه ساخت ارتش ، این کشور را به سمت ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی کشانید . | تمایل [[چین|چین]] برای تجهیز به فناوری نظامی پیشرفته غربی نیز فرصت مناسبی را در اختیار اسرائیل قرار داد تا در بازارهای داخلی [[چین|چین]] را به روی صنایع دفاعی خویش بگشاید به ویژه انکه در طول جنگ سرد [[چین|چین]] از سوی کشورهای غربی تحریم شده بود و همزمان نیاز به تجهیزات نظامی و مدرنیزه ساخت ارتش ، این کشور را به سمت ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی کشانید . |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۹
الف : روابط با مقاومت فلسطین :
اولین دیدار رسمی چین و مقاومت فلسطین در سال 1964 انجام گرفت که یاسر عرفات و ابوجهاد از جنبش فتح از پکن دیدن کردند تا برنامههای سازمان فتح را برای رهبران چین توضیح دهند . شایع شد که واکنش آنها " تشویق آمیز " بوده است . چین اولین کشور غیر عربی بود که با ساف ارتباط برقرار کرد و تنها ابرقدرتی است که همواره از آن حمایت کرده است . در مارس 1965 ، احمد شقیری که از ریاست سازمان آزادی بخش فلسطین را به عهده داشت از پکن دیدن کرد . پس از این دیداراعلامیهی مشترکی منتشر شد که در آن آمده بود
" چین درگذشته پشتیبانی خود را به ملت فلسطین اعلام کرده و بدون محافظه کاری همچنان به حمایت از ملت فلسطین ادامه خواهد داد ، ملت چین همهی کوششهای خود را در تقویت مبارزات ملت فلسطین در راه بازگشت به میهنش به کار خواهد گرفت . "
سپس دفتر ساف در پکن بازگشایی و عملاً سازمان آزادی بخش فلسطین به رسمیت شناخته شد .
پس از جنگ ژوئن 1967 و ظهور مقاومت فلسطین به عنوان یک قدرت در خاورمیانه ، فتح به تدریج کمکهای نظامی مهمی از چین دریافت داشت و برخی از اعضای خود را نیز به منظور آموزش نظامی به چین فرستاد . چین همچنین برای ساف اسلحه و مهمات فراهم کرد و بعضی از اعضای اصلی ساف در جمهوری خلق چین تعلیم دیدند .
در سال 1969 ، هنگامی که جبههی دموکراتیک خلق برای آزادی فلسطین از چین درخواست کمک کرد ، این کشور این درخواست را نپذیرفت به دلیل آن که این سازمان تروتسکیست است ولی یکی از مقامات رسمی جبههی دموکراتیک بعدها اظهار داشت که این سازمان چنین گرایشهایی ندارد .
در مارس سال 1970 عرفات از پکن دیدار کرد و طی آن از ارسال مداوم اسلحه برای ساف اطمینان خاطر یافت .
در تابستان سال 1970 به دنبال ربوده شدن 4 هواپیما از جانب جبههی خلق برای آزادی فلسطین ، مقالهای در روزنامهی " بیبولزدیلی " منتشر شد که از " عملیات متهورانههای که با جنگ آزادی بخش منافات دارد " انتقاد کرده بود .
در جنگ ساف و اردن در سپتامبر 1970 ساف به شدت تحت تأثیر افکار و تاکتیکهای چینی در مورد کاربرد نیروی نظامی و جنگ چریکی بود . در سال 1970 ، هیأتی متشکل از
عرفات ، ابوایاد ، ابوعلی ایاد ، کمال عدوان و ابوحاتم ، اولین دیدار رسمی و علنی از چین را آغاز کردند و در ماه سپتامبر همان سال کمکهای چین افزایش یافت تا سلاحها و مهماتی را که مقاومت در جنگ با ارتش اردن از دست داده بود جبران نماید .
از ماه سپتامبر 1970 ، چین همچنین تعهد کرد که کادرهای جبههی دموکراتیک خلق را آموزش دهد و به دنبال آن هیأتی از این سازمان به ریاست تیسیر خالد در 23 ژوئن به مدت دو هفته از چین دیدن کرد . در اعلامیهی مشترکی که درپایان این دیدار منتشر شد چین بار دیگر حمایت خود را در مورد مبارزات فلسطینیها ، آرمانهای عادلانه و کوششهای آنها به منظور آزادی کامل سرزمینشان ابزار داشت .
بعد از جنگ 1970 روابط ساف و چین در سطح جدیدی ادامه یافت . چین در پشت پرده به گروههای مختلف ساف برای برقراری اتحاد فشار آورد . ارتباطات بین ساف و چین ادامه یافت ولی چینیها تماسهای خود را در سطح حمایتهای شفاهی محدود کردند . در آغاز سال 1974 ، یک گروه فلسطینی به ریسات سرهنگ سعد صایل فرمانده وقت تیپ یرموک ، هنگام دیدار از آلبانی مذاکرات مهمی در زمینهی روابط با چین ، به عمل آورد . در همین سال ، چین میزبان چند هیأت فلسطینی از جمله نمایندگان جبههی خلق و جبههی دموکراتیک خلق برای آزادی فلسطین بود . هیأتی نیز از سازمان آزادی بخش فلسطین به ریاست هانی الحسن از 29 اوت تا 16 سپتامبر از چین دیدن کرد و ضمن این دیدار ، نامهای از یاسر عرفات به چوئن لای تسلیم نمود . در آن زمان منابع فلسطینی تأکید کردند که جنبش مقاومت از " حمایت کامل سیاسی " چین برخوردار میباشد .
پس از مذاکره در مجمع عمومی سازمان ملل متحد دربارهی فلسطین ، مقالهای در روزنامه " بیبولز دیلی " تحت عنوان " بازگرداندن حقوق ملی و کامل ملت فلسطین امری ضروری است " منتشر شد .
درسال 1977 دیدار عرفات از پکن در حمایتهای شفاهی چین از ساف ، تغییر قابل ملاحظهای پدید نیاورد . این موضوع در واقع به خاطر گسترش ارتباط بین ساف و شوروی سابق - دشمن عمدهی چین بود .
ابتکارات صلح سادات در سال 1977 روابط بین ساف و چین را مورد تهدید قرار داد . چین به استحکام نقش ضد روسی سادات که در مقابل سیاست ضد سادات از سوی ساف بود ، علاقه داشت . در اکتبر - نوامبر 1978 یک هیأت از ساف با هدف ترغیب رهبران چین به مخالفت با سیاست خاورمیانهای سادات از پکن دیدار کرد . چین مایل بود که از ساف حمایت نماید و اسرائیل را محکوم کند . اما از انتقاد نسبت به مصر سرباز زد از آن به بعد فعل و انفعالات ساف و چین در سطح پائین ولی به صورت همکارانه باقی مانده است .
روابط چین با مقاومت فلسطین در مقایسه با روابط دیگر کشورهای غیر عرب تفاوتی آشکار دارد زیرا چین در تأسیس اسرائیل هیچ گونه دخالتی نداشت و تا سالهای موجودیت آن را به رسمیت نشناخت . چین اولین کشور کمونیستی بود که حقوق " ملت فلسطین " را مورد تأکید قرار داد و این تعبیر را به جای عبارت " آوارگان فلسطینی " که قبلاً به کار میرفت ، مورد استفاده قرار داد و در شرایطی که شوروی سابق سازمان آزادی بخش فلسطین را نادیده میگرفت ، چین ، آن را به عنوان " نماینده قانونی فلسطنیها " پذیرفت .
اما در زمینهی ایدئولوژیک ، چین جنبش مقاومت فلسطین را به عنوان بخشی از جنبشهای آزادی بخش درجهان سوم تلقی کرده و اعتقاد دارد که در سطح سیاسی ، مقاومت ، نیرویی است رسته از نفوذ آمریکا و شوروی سابق . پس از انقلاب فرهنگی چین و راه یافتن این کشور به سازمان ملل متحد و شورای امنیت ، به نظر میرسید که چین موضع خود را تغییر داده و از کمکهای خود به سازمانهای انقلابی و از جمله جنبش مقاومت کاسته و نیز در مذاکرات ویژه سازمان ملل در مورد حقوق فلسطینیها هیچ گونه نقشی ایفا نکرده است .
این عقب گرد چین ، همزمان با بهبود روابط مقاومت و اتحاد جماهیر شوروی سابق بود . ولی رهبران فلسطینی اهتمام داشتند که روابط حسنهی خود با دولت بزرگ کمونیستی را حفظ کنند . این گونه موضع گیریها فلسطینیها دو علت داشت یکی آن که میخواستند از درگیر شدن در اختلافات مسکو و پکن اجتناب کنند و دیگر آن که مقاومت خطی مشی چین را چندان پرشورتر از شوروری سابق نیافت .
ب - روابط با اسرائیل
پیشینهی روابط چین و رژیم صهیونیستی به سال 979 بازمیگردد . در 22 فوریه این سال یک هیأت از مقامات بلند پایه نظامی اسرائیل به قصد انجام مأموریتی رهسپار چین شد و راه را برای فروش تسلیحات به جمهوری خلق چین هموار ساخت . به این ترتیب روابط نظامی میان چین و رژیم صهیونیستی شکل گرفت و از ابتدای دههی هشتاد روابط سری اسرائیل با چین آغاز شد . پس از تزلزل در نظام دوقطبی جهان و تسلط آمریکا بر جهان ، این روابط جنبهی علنی پیدا کرد و جهان سوم و کشورهای غیر متعهد بدون همپیمان شدن درصدد ایجاد روابط با اسرائیل آمدند و دراین حین چین سعی میکرد جایگاه جهانی خود را حفظ کند .
آنچه اسرائیل را بر آن داشت تا به پکن نزدیک شود نفوذ بر دولت چین به منظور تضعیف مناسبات این کشور با اعراب بود . همچنین در آن زمان چین کمونیست در غوغای دو قطبی و جنگ سرد ، روابط حسنهای با ایالات متحده آمریکا نداشت و غرب نیز حاضر به فروش اسلحه به چین نبود . در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت مناسبات خویش را با چین توسعه دهد و دروازههای این کشور را به سوی صنایع دفاعی باز کند . در این میان مرگ " مائوتسه دونگ " و روی کار آمدن رهبر جدید چین باعث شد پکن آمادگی خویش را برای پذیرش سرمایه گذاریهای خارجی اعلام کند و اسرائیل نیز از فرصتهای تجاری پیش آمده در چین استفاده کرد و به ویژه آنکه تلاش تل آویو بر آن بود تا با بسط رابطه با چین ضمن دستیابی به بازارهای این کشور ، یک مشتری دایم برای صنایع دفاعی خود پیدا کند .
تمایل چین برای تجهیز به فناوری نظامی پیشرفته غربی نیز فرصت مناسبی را در اختیار اسرائیل قرار داد تا در بازارهای داخلی چین را به روی صنایع دفاعی خویش بگشاید به ویژه انکه در طول جنگ سرد چین از سوی کشورهای غربی تحریم شده بود و همزمان نیاز به تجهیزات نظامی و مدرنیزه ساخت ارتش ، این کشور را به سمت ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی کشانید .
جنبهی دیگر اهمیت همکاری نظامی رژیم صهیونیستی با چین در این است که رژیم صهیونیستی میکوشد از این طریق ، حوزه نفوذ خویش را در خاور دور نیز گسترش داده و به بازارهای این منطقه نیز دسترسی داشته باشد . افزون بر آن ، تلاش مینمود تا جایگاه یهودیان را در جامعه چین بهبود بخشد و همچنین زمینه را برای مهاجرت آنها به سرزمینهای اشغالی فلسطین فراهم کند .
بازارهای پر مصرف چین با توجه به جمعیت و مساحت قابل توجه آن جاذبههای فراوانی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد . علاوه بر خرید و فروش تسلیحات نظامی ، بهبود و توسعه مزارع کشاورزی نیز از دیگر برنامههای مشترک پکن - تل آویو بود که در راستای طرح بسط مناسبات دوجانبه امکان پذیر شد .
اهمیت دیگر این روابط برای تل آویو به مسأله رابطهی اعراب و چین باز میگردد . رژیم صهیونیستی تلاش میکرد تا با دور ساختن چین از اعراب ، ایجاد هرگونه رابطهی نزدیک را میان آنها محدود سازد . به ویژه اینکه اعراب حوزهی نفوذ قابل توجهی در چین و سایر کشورهای خاور دو داشتند . اندونزی ، سنگاپور و مالزی به همراه چین از جمله کشورهای خاور دور میباشند که دولتهای عربی به بسط روابط دیپلماتیک با آنها تمایل داشتند . جاذبههایی که این کشورها برای اعراب دارند مانند جمعیت زیاد و بازارهای مصرف ، کشورهای عربی را به سمت توسعه مناسبات با آنها رهنمون ساخت . وجود همین جاذبهها برای رژیم صهیونیستی نیز باعث شد این رژیم حضور خود را در منطقه مذکور مستحکم سازد . با توجه به این امر اسرائیل در تقابل و رقابت با اعراب درصدد برآمد هرچه بیشتر به چین نزدیک شده و دایرهی روابط خویش را با پکن گسترش بخشد .
از سوی دیگر مسألهای که باید مورد توجه قرار گیرد روابط میان چین و جمهوری اسلامی ایران است . چین پس از کره شمالی و روسیه مهمترین شرکای نظامی تجاری ایران در خلال دو دهه پس از پیروزی انقلاب ایران بود . تأمین نیازهای جمهوری اسلامی ایران به تجهیزات و دانش نظامی از جمله مواردی بود که همواره با اعتراض رژیم صهیونیستی مواجه شده و این رژیم میکوشید به کیفیت این روابط تأثیر گذارد . نگرانی از توسعه فناوری موشکی جمهوری اسلامی ایران از دغدغههای رژیم صهیونیستی بوده و این رژیم در پناه همکاری با چین درصدد بر امد از روابط نظامی ایران و چین جلوگیری کند .
از سوی دیگر چین به دلیل دارا بودن جمعیت و مساحت فراوان و نیازهای گوناگون در زمینهی کشاورزی تمایل داشت اسرائیل با احداث مزارع نمونه ، الگوهای مناسب و کشاورزی و آبیاری خویش را در اختیار چین قرار دهد .
نیاز دیگر چین به رژیم صهیونیستی به مسأله تجهیز نظامی و مدرنیزه سازی ارتش باز میگردد . چنان چه در پیش آمد همکاری نظامی دو کشور از دهه هفتاد آغاز شد که جوهرهی روابط اقتصادی آنها را نیزشکل داد . بر این اساس چین مواد خام و کالاهای مورد نیاز اسرائیل را در اختیار این کشور قرار میدهد و رژیم صهیونیستی نیز متقابلاً نیاز چین به فناوری برتر نظامی را بر آورده میسازد ضمن آنکه رژیم صهیونیستی به آموزش نیروهای نظامی و ارتش چین نیز مشغول شد . مهمترین عاملی که چین را به سمت و سوی استفاده از فناوری نظامی تل آویو سوق داد به دوران جنگ سرد و تنش میان دو ابرقدرت باز میگردد . در آن زمان غرب و امریکا از فروش هر گونه سلاح به چین خودداری میکردند .
ذکر این نکته لازم است که با پایان یافتن جنگ سرد و رقابت دو ابر قدرت تا حدودی میان آمریکا و چین و به تبع آن غرب و چین تنش زدایی صورت گرفت اما این امر منجر به برقراری همکاری نظامی میان آنها نشد . لذا چین ضمن انکه سیاست خوداتکایی را در پیش گرفت ، کوشید تا مناسبات خویش را با دیگر کشورها توسعه دهد . بدین لحاظ برای جبران نیاز تسلیحاتی خویش سعی نمود به کشورهای صاحب فناوری نظامی روی آورد به ویژه آنکه سلاحهای تولید آمریکا در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داشت و با توجه به ممنوعیت ورود این سلاحها از امریکا به چین ، پکن تسلیحات امریکایی مورد نیاز خویش را از اسرائیل وارد میکرد . به این ترتیب حجم تبادلات نظامی دو کشور گسترش یافت تا جایی که انواع گوناگونی از موشکها هوا به هوا و دریا به دریا توسط رژیم صهیونیستی به چین فروخته شد .
علاوه بر همکاریهای نظامی میان چین و اسرائیل ، در زمینههای دیگر نیز این دو کشور همکاریهای خود را آغاز کردند . به ویژه در سال 1990 در پی تغییراتی که در سیاست و ایدئولوژی چین ایجاد شد و منجر به تغییر روابط چین با کشورهای عربی و اسرائیل گردید ، چین یک دفتر جهانگردی در تل آویو ، و اسرائیل نیز به طور رسمی یک دفتر در پکن افتتاح کرد . در تاریخ 25/1/1992 روابط دیپلماتیک اسرائیل و چین با گشودن کنسولگری در دو کشور ، به طور کامل ایجاد شد .
همچنین پیمان همکاری در زمینههای اقتصادی ، فنی ، تکنولوژیک ، تجهیزات کشاورزی ، انرژی الکترونیک و پیشبرد توان موشکهای خود کششی که مورد توجه دو دولت است ، امضا شده و بین هیأتهای بلند پایهی دو کشور دیدارهایی انجام گرفت . ابتدا موشه آرنز وزیر دفاع وقت اسرائیل از چین دیدن کرد و به دنبال آن هیأتی از اتاق بازرگانی اسرائیل به طور رسمی از چین دیدار کرد . در نتیجهی دیدارهای مکرر مسئولان دو کشور در زمینههای اقتصادی و بازرگانی ، ارقام تجارت غیر مستقیم و صادرات کالاهای اسرائیلی به چین از 14 میلیون دلار در سال 1991 به 40 میلیون دلار در سال 1922 افزایش یافت .
صاحب نظران گفتند این افزایش نمایانگر رشد حقیقی نیست بلکه نشانگر تجارت غیر مستقیم بین دو کشور است و رشد حقیقی در سالهای آینده ظاهرخواهد شد .
در زمینهی سرمایه گذاری ، چینیها آمادهی سرمایه گذاری حدود 350 میلیون دلار در طرح توریسم ساحل دریای میت شدند و برای طرح هتل بزرگ در منطقه عین بوکیک در ساحل دریای میت ، گروهی از چین به اسرائیل رفتند .
به دنبال ایجاد این تغییرات در روابط چین و اسرائیل ، مسئولان چین به یاسر عرفات رهبر ساف که از این کشور دیدن مینمود ، گوشزد کردند که سازمان آزادی بخش فلسطین به امنیت کشورهای منطقه از جمله اسرائیل ، احترام بگذارد . این سخن برای نخستین بار ازطرف کارگزاران چین بیان میشد .
همکاری نظامی چین و رژیم صهیونیستی که از دههی هفتاد آغاز شد طی دهههای بعدی گسترش یافت . حجم خرید و فروش نظامی " دوکشور از آغاز دههی هفتاد تا سال 2000 " به میلیاردها دلار رسید . علاوه بر این در سال 1978 هنگامی که روابط چین و ویتنام تیره شد و برخوردهای نظامی بین طرفین به وقوع پیوست رژیم صهیونیستی با اعزام تعداد زیادی سرباز و هواپیما به چین ، استراتژی جنگی نوین برای این کشور طرح ریزی نمود و سیستمهای تسلیحاتی مورد نیاز را در اختیار چین قرار داد .
جنبه عمده همکاری نظامی در دو طرف پس از سال 1992 تحقق پذیرفت در این سال طی سفر یک هیأت بلند پایه از مقامات چینی به سرزمینهای اشغالی فلسطین ، این کشور طی پیمانی هشت فروند هواپیمای روسی از نوع ایلوشین - 76 که مجهزبه دستگاههای رادار و هشدار دهنده از طرف رژیم صهیونیستی به چین فروخته شد . بر اساس امار موجود حجم خرید نظامی چین از رژیم صهیونیستی در سال 2001 بیش از دو میلیارد دلار بوده است . یکی از مهمترین معاهدات فروش تسلیحات نظامی اسرائیل به چین معاهدهای است که درژوئیهی سال 2000 به امضای طرفین رسید . بر اساس این معاهده قرار بود که رژیم صهیونیستی رادارهای هوایی هشدار دهنده موسوم به " فالکون " را در اختیار چین قرار دهد . ارزش این معاهده 25 میلیون دلار بر آورد شده و چین به عنوان پیش پرداخت ، 150 میلیون دلار به رژیم صهیونیستی داد .
تنها پس از گذشت چند ماه از انعقاد این قرار داد در سال 2000 اسرائیل به طور یکجانبه آن را لغو نمود که این امر با واکنش شدید دولت چین مواجه شد . این کشور پس از گذشت یک سال از تاریخ لغو این قرار داد ، اعلام نمود که به دلیل لغو یک جانبه معاهده تا کنون دو میلیارد دلار به چین خسارت وارده شده و بایستی اسرائیل به این کشور غرامت پرداخت نماید .
مهمترین عامل لغو معاهدهی " فالکون " فشارهای ایالات متحدهی آمریکا بر اسرائیل بود . این فشارها از زمان انعقاد معاهده مذکور با چین اغاز شد و تا جایی ادامه یافت که نهایتاً منجر به لغو قرار داد گردید . از ابتدا ایالات متحده با واگذاری چنین سیستمی به چین مخالف بود . دلیل اصلی این مخالفت به اختلافات چین با تایوان باز میگردد . آمریکا بر این باور بود که در اختیار داشتن رادار هوایی فالکون توسط چین برای امنیت تایوان خطرناک خواهد بود و توازن منطقه را بر هم خواهد زد . لذا با اعمال فشار زیاد بر اسرائیل از تل آویو خواست هرچه سریع تر این قرار داد را لغو کند . در همین راستا کنگرهی آمریکا اعلام نمود در صورت عدم لغو قرارداد مذکور ، ایالات متحده لایحهی بودجه کمک به رژیم صهیونیستی را تصویب نخواهد کرد اما به محض آنکه رژیم صهیونیستی اعلام نمود معاهده فروش فالکون به چین منتفی شده آمریکا ضمن ابراز خشنودی از این تصمیم اعلام رد این اقدام منجر به رضایت کنگره و تصویب بودجهای برای کمک به اسرائیل خواهد شد .
مآخذ :
- ریس ؛ ریاض نجیب . راه دشوار مقاومت فلسطین ، حمید فرزانه ، انتشارات اسلامی ، شهریور 1357 .
- روابط چین و اسرائیل ، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی علمی ندا ، 11/6/1999 .
- نشریه رویداد و گزارش ، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی علمی ندا ، شماره 114 .
- مجله الامة ، شماره 3 ، 1922م .