ارتش آزادی بخش فلسطین: تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۱
سازمان آزادی بخش فلسطین در نظامنامهی خود تشکیل یک نیروی نظامی از میان جوانان فلسطینی به نام ارتش آزادی بخش فلسطین را یادآور شده است . در این نظامنامه تصریح شده است که این ارتش همساز با نیازهای نظامی و مطابق برنامهای تشکیل خواهد شد که توسط فرماندهی یگانهی عربی و در هماهنگی و همکاری با کشورهای عربی ذینفع به تصویب خواهد رسید . نظامنامه همچنین به آموزش فلسطینیان در مدارس عالی و دانشگاههای جنگ نیز اشاره کرده است .
اصول یادشده که اهداف و بنیادهای قانونی سازمان آزادی بخش فلسطین و نهادهای آن را تشکیل میداد به تصویب نخستین کنگره که بر اساس نظامنامه به نخستین مجلس ملی تبدیل گردید ، احمد شقیری را به عنوان رئیس کمیتهی اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین انتخاب کرد و او را ملزم ساخت تا با توجه به نظامنامه منشور ملی ، کار خود را در زمینهی انتخاب اعضای کمیتهی اجرایی آغاز کند . اولین وظیفهی او تکمیل ساختار نهادهای سازمان آزادی بخش فلسطین معین گردید .
شقیری در تاریخ 10/8/1964 طی یک گفت و گوی مطبوعاتی در قدس اعلام کرده که 13 عضو کمیتهی اجرایی انتخاب شده و عضو چهاردهم بعداً انتخاب خواهد شد . کمیتهی اجریی در فاصلهی میان 28 - 25/8/1964 تشکیل جلسه داد و چندین طرح مربوط به فعالیت فلسطینیان را به تصویب رساند .
احمد شقیری اظهار داشت که نتایج جلسات کمیتهی اجرایی در گردهمایی وزیران خارجه کشورهای عرب که قرار است در 31/8/1964 برگزار شود ، مطرح خواهد شد تا دستور کار دومین کنفرانس سران عرب قرار گیرد . در دومین کنفرانس رؤسا و پادشاهان عرب ، با تشکیل کمیتهی اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین موافقت شد و این کمیته شکل رسمی و قانونی به خود گرفت .
این موضوع که پس از گفت و گوهای مفصل انجام گرفت و در خلال آن علی رغم مخالفت سوریه و عربستان سعودی با کیان فلسطینی و سازمان آزادی بخش فلسطین کنفرانس توانست این مخالفت هارا پشت سر بگذارد و شقیری پس از کنفرانس یاد شده اعلام کرد که کار تأسیس ارتش آزادی بخش فلسطین آغاز شده و به " وجیه عدنی " درجهی سرلشکری اعطاء شد تا بتواند مسئولیتهای اداری و نظامی خود را به عنوان فرمانده ارتش آزادی بخش به اجرا در آورد .
ارتش آزادی بخش فلسطین یکی از پیچیده ترین و حساس ترین مسائل موجود در روابط سازمان آزادی بخش و دولتهای عرب بوده است . همچنان که رابطهی بین رهبران نظامی و غیر نظامی در داخل سازمان آزادی بخش فلسطین نیز از مسائل حساس به شمار میآمد . به عنوان نمونه ملک حسین با تأسیس سازمان آزادی بخش فلسطین در کرانهی عربی و خاک اردن بود . لبنان نیز حضور سازمان آزادی بخش فلسطین را تنها به عنوان یک سازمانی سیاسی درخاک خود پذیرفت نه سازمانی که مسئولیتهای ملی یا نظامی به عده داشته باشد .
هنگامی که ارتش آزدی بخش فلسطین تشکیل شد ، برای واحدهای تابعهی خود در کشورهای عربی نامهای گوناگونی را انتخاب کرد . این نیروها در سوریه به نام " نیروهای حطین " ، در عراق " نیروهای قادسیه " و در غزه ( که در آن زمان تحت حاکمیت مصر بود ) " نیروهای عین جالوت " نامیده شد . تعدد نفرات این ارتش به 6000 نفر افسر و سرباز میرسید که بخش اعظم آن در سوریه و لبنان مستقر بودند . هزینهی ارتش آزادی بخش فلسطین از بودجهی سازمان آزادی بخش فلسطین تأمین میشدکه در سالهای 1970 - 1969 بیش از یک میلیون دینار اردنی بود .
ارتش آزادی بخش فلسطین ، پس از تشکیل ، زیر نظارت غیرمستقیم دولتهای عربی در آمد ، زیرا این دولتها خود را بانی سازمان آزادی بخش فلسطین میدانستند همچنین از نظر تسلیحات ، آموزش نظامی ، کمکهای مالی و تقویت افسران شایسته ، کاملا به کشورهای عربی وابسته بود به صورتی که پس از مدتی واحدهای مختلف ارتش آزادی بخش فلسطین به صورت واحدهای فلسطینی ارتشهای سوریه و عراق و مصر تبدیل شدند و سازمان آزادی بخش فلسطین فقط اسماً بر آنها نظارت داشت . دولتهای میزبان تا آنجا پیش رفتند که اظهار میداشتند وفاداری درجه داران و افسران عالی رتبه این واحدها نسبت به دولتها بیش از وفاداری آنها نسبت به آرمانهای سازمان آزادی بخش فلسطین است .
پس از جنگ 1967 هنگامی که سازمانهای مختلف مقاومت در سازمان آزادی بخش نفوذ کردند ، ارتش آزادی بخش فلسطین را وادار ساختند که به قافلهی جنگهای چریکی بپیوندد تا به طور کلی خارج از این تصویر چیزی باقی نماند . در فوریه 1968 ارتش آزادی بخش فلسطین سازمان چریکی ویژهای تشکیل داد که آن را " نیروهای آزادی بخش ملی " نامید ولی این سازمان نه جسارت و شجاعت " فتح " را داشت و نه از هوشیاری دیگر گروهها برخوردار بود لذا در جلب توجه و جذب افکار به سوی خود با شکست روبه رو شد و در پایان کار ، ضمن اینکه افراد آن از 2000 نفر تجاوز نمیکردند ، ارزیابی عملکرد آن چندان مثبت نبود .
ارتش آزادی بخش فلسطین پس از تشکیل ؛ شاهد مراحل متعددی بود : مرحلهی اول : ( 1966 - 1965 ) : اهم رویدادهای موجود در آن عبارت است از : ایجاد لشکرهای ویژهی ارتش یعنی نیروهای حطین در سوریه ، قادسیه در عراق و عین جالوت در مصر و به فلسطینیها اجازه داده شد که داوطلبانه به نیروهای مزبور بپیوندند . این مسأله ابتدا در غزه و سپس در عراق ، سوریه ، اردن ، و لبنان آغاز شد . در 31 مه 1965 ، دومین کنفرانس ملی فلسطین در قاهره تشکیل گردید و دربارهی مسائل ذیل تصمیم گیری شد : تسریع در سنگربندی روستاها و خطوط مقدم ، ایجاد ادارهای برای بسیج عمومی در سازمان و انتخاب " علی الجباری " به عنوان مدیر کل دایرهی نظامی سازمان در قدس .
مرحلهی دوم ( 1966 ) : در این مرحله کشورهای عربی که بر اساس یک هدف و اقدام مشترک ، سازمان آزادی بخش فلسطین و ارتش آن را به وجود آورده بودند دچار اختلاف و بحران سیاسی شدند و این مسأله در حمایتهای محلی از ارتش آزادی بخش ، اثر گذاشت . برخی از رژیمهای عربی در انجام تعهدات مالی شان نسبت به ارتش آزادی بخش مسامحه کردند و حتی بسیاری تصمیم به قطع روابط با سازمان آزادی بخش فلسطین گرفتند . علی رغم وضع بد مالی ، رهبری ارتش توانست در پایین ترین سطح ، امکانات آموزش و تحصیل و فارغ التحصیل کردن تعدادی از افسران فلسطینی را از دانشکدهی جنگ کشورهای عراق ، چین ، شوروی ( سابق ) و ویتنام تأمین کند .
مرحلهی سوم ( سال 1967 ) : این مرحله با دو حادثه ازدیگرمراحل متمایز است : نخست بروز یک تنش در درون ارتش در فوریه 1967 بود . این حادثه در اثر اختلاف نظرهایی میان رهبری ارتش از یک سو و رهبری سیاسی سازمان از سوی دیگر بروز کرد . حادثهی دیگر شروع جنگ ژوئیه و شرکت ارتش آزادی بخش در آن ( غیر از مناطق غزه یا جبههی سوریه ) بود . ارتش آزادی بخش در آن زمان در جنگ شرکت کردند و وظیفهی ملی خود را انجام دادند .
مرحلهی چهارم ( بعد از جنگ تا سال 1968 ) : در این مرحله ، منطقه عربی پس از شکست نظامی سیاسی سازمانهای عربی ، شاهد پیشرفتهای مهمی بود . این مسأله انعکاس مستقیمی در اوضاع داخلی رهبری ارتش آزادی بخش داشت و در اثر آن " یحی حموده " به نمایندگی از جانب احمد شقیری به ریاست سازمان رسید . این شکست باعث گسترش اندیشهی مبارزهی مسلحانه و جنگهای چریکی شد . سازمانهای چریکی فلسطینی ، نقش مهمی را در ایجاد اندیشه مبارزهی مسلحانه در خلال ایجاد نیروهای چریکی ( نیروهای آزادی بخش خلق ) ایفا نمودند .
" مصباح بدیری " با کسب تمام ویژگیهای فرماندهی کل ارتش ، به ریاست ستاد کل انتخاب شد . بدین ترتیب ارتش آزادی بخش یک فرماندهی مستقل یافت و تحت نظارت کامل کمیتهی اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین به فعالیت خود ادامه داد .
مرحلهی پنجم ( از 1969 تا قبل از شروع جنگ اکتبر 1973 ) : این مرحله به علت برخی تغییرات ریشهای در ساختار سازمان آزادی بخش فلسطین ، از سایر مراحل متمایز است . یاسر عرفات در فوریه 1969 به ریاست سازمان رسید و به عنوان مسئول دایرهی سیاسی سازمان انتخاب شد . وی تغییراتی در فرماندهی ارتش به وجود آورد . استعفای بدیری پذیرفته شد و رهبری جدید انتخاب گردید . پس از تغییرات مزبور در سطح رهبری ، ارتباط ارتش آزادی بخش با رژیمهای عربی کاهش یافت و در عوض ارتباط آن با رویدادهای فلسطین افزایش پیدا کرد . اعضای ارتش در چندین عملیات در ضد رژیم صهیونیستی و دفاع از مقاوت در اردن و لبنان شرکت کردند ( 1971 - 1970 در اردن ، و 1975 - 1973 در لبنان ) .
در زمینهی روابط داخلی فلسطین ، این مرحله شاهد فصل جدیدی از اختلاف بین رهبری جدید ارتش آزادی بخش و فرماندهی سیاسی سازمان بود . به ویژه در مورد توزیع دوبارهی کرسیهای مجلس ملی فلسطین ، این مسأله به طور آشکار به چشم میخورد . در دورهی نهم مجلس ملی فلسطین که در نیمه اول ژوئیه 1969 آغاز شد ، سرلشکر بدیری ، باردیگر به عنوان فرماندهی ارتش انتخاب گردید و اختلاف در سازمان کماکان به جای خود باقی ماند .
مرحلهی ششم ( جنگ اکتبر 1973 ) : این مرحله با ورود ارتش آزادی بخش به جنگ چهارم اعراب با رژیم صهیونیستی از سایر مراحل متمایز است . نیروهای ارتش آزادی بخش به جنگ چهارم اعراب با رژیم صهیونیسی از سایر مراحل متمایز است . نیروهای ارتش آزادی بخش در هجوم به جولان ، خط " بارلو " و کشتار دشمن در پشت خطوطش ، شرکت جستند . اما در سال 1979 بیشتر نیروهای ارتش آزادی بخش در سوریه ( لشکر حطن ) ، لبنان ، عراق و اردن مستقر شدند . ولی نیروهای عین جالوت که در مصر مستقر بودند ، پس از امضای معاهدهی صلح ( کمپ دیوید ) بین مصر و اسرائیل ، به سوریه و لبنان برگردانده شدند .
مآخذ :
- گزارش خبری وفا ، ویژه نامه ، به تاریخ 11/10/1363 .
- نجیب الریس ، ریاض : راه دشوار مقاومت فلسطین ، حمید فرزانه ، انتشارات اسلامی ، شهریور ماه 1357 .
- کیالی ، عبدالوهاب : موسوعة السیاسة ، مؤسسه العربیه للدراسات و النشر ، جلد دوم ، 1999