فینیقی ها

از دانشنامه فلسطین


فینقیها ، اقوام سامی بودند که در ساحل فینیقی که در امتداد دهانه رودخانه " عاصی " شمال " دور " ( که امروزه طنطوره نامیده می شود ) و در شمال فلسطین قرار دارد ،

سکونت می کردند . یونانیها این منطقه را از قرن دوازدهم قبل از میلاد ، " فینیقیه " و ساکنان آن را " فینیقیها " می نامیدند . البته اهالی این منطقه قبلاً با عنوان " کنعانیها " شناخته می شدند . دلایل تاریخی و باستان شناسی نشان می دهد که فینیقیها از نژاد کنعانیان قدیم و عناصر " اژه ای " بودند که چندین دفعه حملات گسترده ای را بر علیه شهرهای کنعانیان ، که در این ساحل واقع شده بودند - - بعد از اینکه اهالی " دور " یا طنطورة آنها را در قرن نوزدهم قبل از میلاد از سرزمین خود راندند - - انجام دادند . دلایلی از مصر گویای تحرکات اژه ای ها است که آنها را " اهل دریا " می نامد .

از اواسط قرن دوازدهم قبل از میلاد شهرهای فینیقیه افزوده شد که مهمترین آنها عبارتند از : " ارواد " ، " بیروت " ، " جبیل " ، " صیدا " ، " صور " که فعالیتهای تجاری خود را با یونان و شمال آفریقا شروع کرده و اقدام به تأسیس شهرهای جدیدی مثل " اوتکا و کارتاژ " در شمال آفریقا کردند .

فینیقیها از جنگ و ستیز متنفر بود و داد و ستد و فعالیتهای تجاری را در یک فضای سالم و به در از جنگ ، ترجیح می دادند . گواه این مدعا معاهده ای است که " احیرام پادشاه صور با " سلیمان " پادشاه اسرائیل منعقد ساخته بود . همان طوری که " اتوبعل " پادشاه و حاکم صیدا روابط تجاری و فرهنگی عمیقی را با " آخاب " پادشاه اسرائیل منعقد کرده بود .

علی رغم اینکه شهرهای صور و صیدا در تجارت و داد و ستد بر شهرهای جبیل تفوق و برتری داشته ولیکن این شهر یکی از شهرهای مهم فینیقیه از جهت دینی فرهنگی است ، تا آنجا که یونانی ها حرف الفبایی خود را از این شهر گرفته اند .

اغلب اسامی پادشاهان فینیقیه یا از اصل و نصب ( أنصاب ) و یا از تاریخ " هیرودوت " و یا از تاریخ " مناندر " و یا اینکه از تورات ریشه گرفته است و در ارتباط با اولی از اسمهایی مثل " زکربعل " ، " أبی بعل " " الی بعل " و " یهو " که از پادشاهان شهر جبیل بودند ، می توان یاد کرد . ولی از شهر " صور " اطلاعات زیادی در دست نیست .

اما آنچه قریب به یقین است اینکه از " احیرام " که معاصر " پادشاه سلیمان " حاکم اسرائیل و جانشینان او مانند " بعل صور " و " عبدعشتارت " و " اتوبعل " که این پادشاه

آخری دخترش را به ازدواج " آخاب " پادشاه اسرائیل درآورده ، کما اینکه " عثالیا " دختر جزیل و آخاب با " یهوزام " پادشاه " یهودیه " ازدواج کرده است .

اما در مورد داستان تأسیس شهر " کارتاژ " باید گفت که این شهر دارای نکات دشوار پیچیده ای است که دلیلی بر تأیید آن هم به دست نیامده است .

از زمان جریان جنگ " قرقر " که در سال 853 قبل از میلاد رخ داد ، مملکت " آشوری " سیطره خودش را بر شهرهای فینیقیه گسترش داد و این شهرها را مجبور به اطاعت خود و پرداخت جزیه نمود .

سنحاریب که در دهانه رودخانه کلب ( رودخانه سگ ) به مناسبت پیروزی خود بر پادشاهان فینیقیه مراسمی برپا می کرد ، در آن از پادشاهان ارواد و جبیل یاد کرد .

مصر دائما فینیقی ها را ( فینیقی ها ) بر علیه آشوریها به جنگ و ستیز تحریک و تشویق می کرد ولیکن آن تحرکات و قیام ها نتیجه ای نداشت و قضیه شهرهای فینیقیه به همان شکل ( تحت سیطره آشوری ها ) باقی ماند ، تا اینکه بابلیها سرزمین آشوریها را اشغال کردند .

به دنبال آن شهرهای فینیقیه استقلال خود را به دست آورده و از فرعون مصر " نخوی دوم " استقبال کردند . اما بعد از نبرد " کرکمیش " در سال 605 قبل از میلاد ، که در آن " نبوکد نصر " پادشاه بابل بر " نخوی دوم " پیروز شد ، فینیقیه تحت سیطره و حکومت بابلیها قرار گرفت و این عمل همچنان ادامه یافت تا اینکه کوروش ، پادشاه ایران بابل را در سال 538 قبل از میلاد اشغال کرده و به دنبال آن فینیقیه تحت سیطره ایران قرار گرفت .

" دارای اول " امپراطور ایران ، این کشور را به بیست بخش تقسیم کرد و بر هر بخشی یک " مرزبان " حکومت می کرد و فینیقیه و سوریه به عنوان بخش پنجم آن تکوین یافتند .

در ابتدای امر فینیقیها با ایرانیان در جنگ بر علیه یونان همکاری می کردند و پادشاه صیدا فرمانده ای برای ناوگان جنگی ایران تعیین کرد ، ولی در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن چهارم قبل از میلاد برعلیه ایرانیان شوریدند . هنگامی که اسکندر مقدونی در سال 333 قبل از میلاد وارد این منطقه شد ، شهرهای فینیقیه بجز شهر صور دروازه ها را بر روی او گشودند .

ولی صور دو جنگ بین یونان و ایران سیاست

بی طرف و عدم دخالت را پیشه نمود و اسکندر هم این عمل را پذیرفت و به آن رضایت داد ولیکن برای وارد شدن به " معبد ملقات " و دیدن آن اصرار می ورزید . هنگامی که ساکنین صور این درخواست او را رد کردند ، اسکندر به این شهر حمله برده و جزیره آنها را محاصره و وارد شهر شده و تعداد زیادی را کشته و بقیه را به اسارت گرفت .

در زمان اسکندر ، شهرهای فینیقیه ، حکومت خودمختاری خود نشان را حفظ کرده و لیکن این شهرها از تمدن " هلنیستی " خصوصا در هندسه تأثیر می پذیرفت .

در زمان خلفای اسکندر ، فینیقیه و میدانهای جنگ زیادی به خود دیده است و ارتشهای عظیم از سرزمین آنها عبور می کردند . به دنبال بطلمیوس اول فینیقیه را به ارشاث برد و مصر شهرهای فینیقیه را تا " نبردبانیون " که در سال 198 قبل از میلاد اتفاق افتاد ، حفظ کرد .

هنگامی که " انطیو خوس سوم " پادشاه سلوکی ، بطلمیوس پنجم را شکست داد و بر او چیره شد و او را از فینیقیه راند ، شهرهای فینیقیه از آن پس تابع پادشاهان سلوکی شد . سپس شهرهای فینیقیه یکی پس از دیگری استقلال داخلی خود را کسب نموده و به ضرب سکه های مستقل از پادشاهان سلوکی در سال 64 قبل از میلاد ، اقدام نمودند .

هنگامی که رهبر رومی " بومبیوس " به حکومت روم رسید ، فینیقیه را تابع یکی از بخشها و ایالات روم قرار داد .

در زمان سیطره روم بر فینیقیه ، تجارت و صنعت در آنجا گسترش یافت و اختراعات جدیدی مثل شیشه انجام پذیرفت و سرزمینهای زیاد تحت تأئیر زیبایی آن قرار گرفتند به طوری که اثر این پیشرفتها و تحولات در فرهنگ شهرهای فینیقیه به خوبی آشکار شد .

فینیقی ها خدایان زیادی را عبادت می کردند و می توان گفت که این عمل را از کنعانیان به ارث برده اند . حتی در شهر جبیل بت ها و خدایان بزرگی مثل " بعلة جبیل " و " بعل رشف أدونیس " و در صیدا " اشمون أدونیس " و در صور " ملقارت " و در أرواد " بعل ایم " وجود داشتند که بیشتر از دیگر خدایان مورد پرسش قرار می گرفتند . ولیکن خدای " عشتارت " در تمام شهرهای فینیقیه پرستش می شد .

از طرف دیگر از زمان پیدایش دین نصرانیت ، این دین نیز در شهرهای فینیقیه انتشار یافت . بعد از اینکه

پایتخت روم به قسطنطنیه منتقل شد . فینیقیه از اهمیت خاصی برخوردار گشت چون مابین پایتخت روم و شهرهای مقدس ( یا بلاد مقدس ) قرار داشت .

فینیقی ها به تجارت مشهور بودند و از اژه ای ها تسلط بر دریاها را به ارث برده بودند بین مصر و بابلی ها و آشوریها و آرامیها از سویی و یونان و شمال آفریقا و جزیره صقلیه و اسپانیا از سوی دیگر به تجارت می پرداختند .

به مدت سه قرن تمام ( از قرن 11 تا قرن 8 قبل از میلاد ) بر آبهای دریای مدیترانه با قدرتی بلا منازع سیطره داشتند و أغلب تجارتشان با کشور یونان بود . ولی از قرن هفتم یونانیها شروع به رقابت با فینیقیها نمودند . پس فینیقیها مجبور به پناه آوردن به بخش غربی دریای مدیترانه شدند و کارتاژ محل اصلی تجارتشان شد .

صنایع فینیقیها کم بود زیرا آنها با مصنوعات شهرهای مجاورشان تجارت می کردند نه با مصنوعات خودشان و در ساختن کشتی ها ماهر بودند و رنگ قرمز را از صدف " مورکس " استخراج و به وسیله آن البسه را رنگ آمیزی می نمودند . مهمترین صنایع آنها ، صنعت شیشه بود و در سوراخ نمودن عاج مشهور بود و در صنعت مس مهارت داشتند و در کشت و کار نیز همین گونه عمل می کردند .

فینیقیه از آنجایی که در بین تمدنهای بزرگی مانند مصر و عراق و آناطولی واقع شده بود از این شهرهای مجاور ، تأثیر پذیرفت .

پس از خراطی روشهای مصری ها را پیروی کردند . اما این مجسمه های خراطی شده ، زنده تر به نظر می رسند و اطلاع حاصل شده از بت " خدای بعل " در عمریت ( مرثوس قدیم ) که در آن تأثیر هنر بابلی و مصری و حثی و حوری در آن ظاهر است .

در شهر جبیل ، بر بتی از ملک " یهوملک " اطلاع حاصل شد و او از نزدیکان به " به علت جبیل " به شمار می رود . این بت به عهد فارس می رسد . در محل " أم الحمد " در جنوب لبنان نیز صندلی هایی سنگی یافت شده که به عهد " هلنستی " می رسد .

فینیقیها از دوره پارس قدیم سکه های نقره ای در صور و صیدا و جبیل و ارواد ضرب می کردند . در دوره های بعدی اغلب شهرهای فینیقیه حکومت مستقل و

حق ضرب مسکوک های مسی را به دست آوردند و در اغلب اوقات رمزهایی به عنوان خدایان و شعارهای دینی بر سکه هایشان ایجاد می کردند .

دلایلی نیز وجود دارد که گویای این است که فینیقیها به حیات بعد از مرگ معتقد بودند . پس به مردگانشان اهمیت زیاد می دادند ، به طوری که آنها را در غارهای مصنوعی دفن می کردند و در قبر ، ماکولات و مشروبات همراه با ظروف سفالی با انواع و حجمهای مختلف می گذاشتند . همان طور که همراه مرده ، ممتلکاتش از زینت آلات و ابزارها و اسلحه را نیز دفن می کردند .

در زمان حاکمیت ایران شروع به دفن بعضی از سکه ها در قبر نمودند . در مکانی در نزدیکی صیدا مقبرة ملوک شهر در عهد ایران پیدا شد و بعضی از تابوتهای سنگی مثل تابوت ملک تبنیت و تابوت ملک أشمون عزار بر تأثیر هنر مصری دلالت می کند ، بعضی دیگر مثل تابوت اسکندر و تابوت نائحات دلالت بر تأثیر یونانی دارد .

این به غیر از تابوتهای ساخته شده از مرمر است که در " عین الحلوة " یافت شده است . در عصر هلنستی ، فینیقیها شروع به استفاده از قبرهایی نمودند که معروف به موسولیا که منسوب به موسولی پادشاه کاریا بود زیرا وی اولین کسی بود که از این نوع قبر استفاده کرد و آن قبری است کنده کاری شده ، از سنگ و در زیرزمین و بالای آن ، بنای بزرگی با اشکال مختلف است از جمله به طور هرمی شکل و بعضی به طور استوانه ای ، مانند قبرهایی که معروف به " مغازل " در روستای " عمریت " هستند .

در عهد روم ، استفاده از تابوتهای سنگی ساخته شده از مرمر رواج یافت و در أطرافش مناظر و مشاهدی از اساطیر ( میتولوجیا ) یونانی کنده کاری می نمودند .

فینیقیها سنگ کنده کاری شده و خشت پخته ، در بناهای خویش به کار می بردند و روش معروف به " بیت هیلانی " را در ساختن قصرها و معابدشان به کار گرفتند بعد از آمدن اسکندر ، معبدها شکل عهد هلنستی را به خود گرفت بدین ترتیب تعدادی معبد به روش یونانی ساخته شد . با وجود این تمامی این معبدها در عهد روم تجدید بنا شد و چیزی از آنها باقی نماند مگر ستونها و سنگها که رومی ها آنها را برای بار دوم در معبدهایشان به کار بردند .

معبدهای رومی در فینیقیه منتقل شده از معبدهای رومی در اروپا است با یک تفاوت و آن ساختن این معبدها

همراه با حیاطی وسیع و محصور بوده است . بسیاری از عکسهای این معبدها بر روی سکه های فینیقی آشکار می شود .

در عهد بیزانس ، کلیساهایی در اغلب شهرهای فینیقیه که منتقل شده از کلیساها در " قسطنطنیه " و " رافنا " در ایتالیا می باشد برپاد می شود .

در هنگامی که اعراب این منطقه را فتح کردند ، فینیقیه رنگ عربی به خود گرفت و شخصیت فینیقی خود را از ست داد و به صورت بخشی از وطن عربی درآمد .

مآخذ :

  1. Garrod. : The stone Age of Mt. carmel, London 1937.
  2. Guy. P. L. o. : Megiddo Tombs, chicago 1938.
  3. Lamon. R. S. and shipton, G. M. : Megiddo I chicago 1934.
  4. Loud. G. : Megiddo II, Chicago 1948.
  5. Mcalister. R. A. S. : The Excavation of Gezer london 1912.
  6. Reisner, G. A. , fisher C. S. and Lyon D. S. : Harvard Excava tions of samaria, Cambridge ( Mass ) 1924.
  7. Wampler. J. : Tell en Nasbeh II, vol. III, Berkely and New haven.